اسرار ولادت و شهادت امام علی (ع)
كمك و یاری خداوند به مومنان مخلص و صادق و دفاع از آنان به ویژه در شرایط سخت و لحظه های نفس گیر تقابل با دشمنان خدا، وعده تخلف ناپذیر الهی است. بررسی آیات قرآن نمونه های زیادی از این گونه امدادهای غیبی و الهی را فرا روی آدمی قرار می دهد كه به صورت های گوناگون در طول تاریخ ادیان توحیدی دستگیر انبیا و دیگر انسان های مومن و برگزیده شده است. یاری و امدادهای الهی متناسب با شرایط گوناگون، گاه به صورت بسیار روشن و آشكار و به شكل خارق العاده انجام گرفته است. نجات نوح(ع) و پیروانش از طوفان سهمگین، گلستان شدن آتش بر ابراهیم خلیل(ع)، شكافتن دریا برای عبور حضرت موسی(ع) و بنی اسرائیل و نجات گروه های زیادی از مومنان در زمان نزول عذاب الهی بر اقوام كافر و طغیانگر از این قبیل است. گاهی نیز امداد و یاری خداوند به صورت هدایت مومنان برای برون رفت از مشكلات و تنگناهای پیش روی آنان بوده است. الهام به مادر موسی(ع) برای نهادن وی در میان صندوقچه و افكندن او در رود نیل برای نجات جان آن حضرت از دست فرعونیان و نیز الهام به اصحاب كهف مبنی بر پناه بردن به درون غار برای نجات از دست دشمنان از این نمونه است.
گرفته شدن موسای نوزاد از آب به وسیله خانواده فرعون و سپردن دوباره او به دست مادرش برای شیر خوردن، همچنین بررسی داستان زندگی حضرت یوسف(ع) از آغاز تا پایان آن نشان می دهد كه شكل دیگری از امداد غیبی والهی هم وجود دارد كه در یك فرایند به ظاهر طبیعی و اتفاقی، ولی در واقع كاملا حكیمانه، هدفمند و هدایت شده انجام می گیرد. در این گونه اخیر با هدایت تكوینی خداوند، حوادث معمول و جاری در زندگی انسانهای برگزیده به گونهای رقم میخورد كه سر انجام در نمونهای مانند حضرت موسی(ع) به نجات جان وی از همه خطرات منتهی میشود و در نمونهای مانند حضرت یوسف(ع)، گرد و غبار فتنهها و دسیسهها، تخریب و تهمتها، دروغها، سیاهنماییها و نادانی و ناآگاهیها در پرتو آن حوادث فرو نشسته و با نمایان شدن چهره زیبای حقیقت، همه چیز بر اساس اراده خداوند و به سود آن حضرت پایان میپذیرد.
بدون شك امام علی(ع) ـ دست كم از دیدگاه شیعیان ـ انسانی برگزیده و از بارزترین و كاملترین مصادیق مؤمنان مخلص و صادق است. اهل سنت نیز معترفند كه هیچ یك از یاران پیامبر (ص) از نظر فضایل به پای آن حضرت نمیرسند. حتی بر اساس اعتراف دشمنان و مخالفان نیز، آن امام همام، قلهنشین فضایل و مكارم اخلاقی است. بر این اساس در زندگی آن برگزیده الهی نیز میتوان امدادهای الهی را سراغ گرفت و بسیاری از حوادث و رخدادهای بظاهر طبیعی و معمول آن را با این نگاه و نگرش به تحلیل و تعلیل نشست. تولد اسرار آمیز و بیسابقه امام علی(ع) در مقدسترین مكان الهی (درون خانه خدا)، صدقه دادن وی در ركوع نماز و سرانجام ضربتخوردن وی در محراب مسجد كوفه، آن هم در بهترین زمان و بهترین حالت عبادت (ماه رمضان، سحرگاهان، در حال سجده) از جمله حوادثی است كه در زندگی آن امام روی داده است و تقریبا همه مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ بر آن اتفاق دارند. از سوی دیگر تكفیر آن حضرت در زمان حیات و بینماز خواندن و سب و لعن رسمی وی به صورت گسترده در مساجد و منابر برای دورهای نسبتاً طولانی پس از شهادت آن حضرت، از سوی اغلب محدثان، مورخان و مفسران مسلمان گزارش شده است. نگارنده بر این باور است كه میان تولد اسرارآمیز و زمان و مکان شهادت علی(ع) از یک سو، و نسبتهای ناروای یاد شده و تلاش تاریخی بنیامیه برای تخریب شدید آن حضرت از سوی دیگر، رابطه و پیوندی وجود دارد و خداوند با مقدر ساختن چنین آغاز و انجامی خواسته است بر اساس نوع اخیر از امداد الهی، برای همیشه تاریخ از آن "مولای موحدان" و "امیر مؤمنان"، دفاع كرده و او را همچنان و برای همیشه تاریخ به عنوان یك الگوی ایده آل و عملی و چراغ هدایت برای مؤمنان حفظ كند.
ولادت
کعبه از دیرباز در ماههاى حرام، بویژه در ماه رجب که احترام خاصى در میان همه قبایل و طوائف عرب داشت، پذیرای زائران بسیاری میشد كه با اشتیاق فراوان از راههاى دور و دراز آمده و هدایا و قربانیان خود را به خانه خدا تقدیم میكردند. بر اساس گزارش منابع اسلامی درروز جمعه، سیزدهم ماه رجب سیامین سال عام الفیل، ازدحام زیادی پیرامون کعبه بود و زائران در گرداگرد خانه خدا مشغول طواف بودند که ناگهان زن بارداری را دیدند که به پرده کعبه آویخته ودر حالی که آرام آرام اشگ ریخته و با خدا مناجات می نماید، در زیر لب زمزمه می کند كه : پروردگارا! تو را به حق بنیانگذار این خانه و به حق این مولودی که در شکم دارم، سوگند می دهم که این زایمان را بر من آسان بگردان ! کسانی که نجوای وی را شنیدند، از سر کنجکاوی او را زیر نظر گرفته وبه زمزمه های او گوش سپردند. ناگهان لحظاتی بعد همگان در نهایت بهت و ناباوری دیدند که چگونه دیوار کعبه شکافته شد و آن بانوی باردار به درون خانه خدا رفت و در پی آن دیوار كعبه به هم آمد و او از نظرها ناپدید شد. شگفتی، حیرت و ناباوری، همراه با سکوتی سنگین برهمگان سایه افکنده ونفس ها در سینه ها حبس شده بود. شگفتی و حیرت مردم زمانی افزایش یافت که تلاش پرده داران کعبه برای گشودن قفل درِ آن بی نتیجه ماند و آنان در یافتند که این حادثه امری الهی است . هر لحظه بر تعداد، ازدحام و نگرانی جمعیت افزوده می شد و مردم، مشتاقانه انتظار کشیده و ثانیه شماری می کردند تا بینند این حادثه راز آلود چگونه پایان می پذیرد. زمان به کندی و سختی سپری می شد. تا اینكه سرانجام پس از گذشت چهارروز دوباره همان سنگ خارا از هم شکافت و فاطمه بنت اسد، همسر ابوطالب در حالی که نوزادی در آغوش داشت از درون خانه خدا قدم به بیرون نهاد. غریو شادی و هلهله از میان جمعیت برخاست وخبر این تولد اسرار آمیز و بی سابقه به سرعت در شهر مکه انتشار یافت. این حادثه را افزون بر منابع شیعی، شمارزیادی از دانشمندان اهل سنت نیز گزارش کرده اند و حاکم نیشابوری خبرآن را متواترخوانده است. ولادت امام علی (ع) در درون خانه خدا، اختصاص و انحصار چنین فضیلتی به آن حضرت و متولد نشدن هیچ کس دیگری جز وی در آن مکان مقدس، همچنین دلالت کعبه زاد بودن علی(ع) برفضیلت، عظمت، بزرگی و برتری آن حضرت درنزد خداوند، موضوعی است كه حتی علمای اهل سنت نیز آن را مورد تاکید و اذعان قرار دادهاند.
شهادت
جامعه مسلمانان درپی سه جنگ داخلی صفین، جمل و نهروان وضع آشفته و ملتهبی داشت.امام علی(ع)پس از پایان جنگ نهروان و بازگشت به كوفه در صدد جمع آوری و سازماندهی سپاهیان خویش در اردوگاه نخیله برای حمله به شام بود. از سوی دیگرفراریان خوارج، مكه را مركز عملیات خود قرار داده بودند . سه تن از آنان به نامهای عبد الرحمن بن ملجم، برك بن عبد الله و عمرو بن بكر در یكى از شبها گرد هم آمده وضمن صحبت در باره وضعیت جامعه اسلامی به این نتیجه رسیدند كه باعث و بانی این همه خونریزى و برادر كشى، معاویه، عمرو عاص و على (ع) هستند و اگر آنان از میان برداشته شوند، مسلمانان آسوده خواهند شد. آنها با یکدیگر پیمان بسته و هم قسم شدند كه هر یك داوطلب كشتن یكى از آن سه نفر شوند. ابن ملجم متعهد قتل على (ع)شد، عمرو بن بكر عهدهدار كشتن عمرو عاص گردید و برك بن عبد الله نیز قتل معاویه را بگردن گرفت.آنها برای هماهنگی بیشتر، شب نوزدهم ماه رمضان را براى اجرای نقشه خود انتخاب کردند. برك بن عبد الله تنها توانست معاویه را از ناحیه ران زخمی کند که پس از مدتی درمان شد و بهبود یافت. عمرو بن بكر نیز قاضی شهر را که آن روز به سبب بیماری عمرو عاص به جای او اقامه جماعت می کرد، به قتل رساند. در این میان فقط ابن ملجم توانست نقشه خود را با موفقیت اجرا کند.ابن ملجم در اواخر ماه شعبان سال چهلم بكوفه رسید و بدون اینكه كسى را از تصمیم خود آگاه سازد در منزل یكى از آشنایان خویش مسكن گزید تا شب نوزدهم ماه مبارك رمضان فرا رسد. او روزى بدیدن یكى از دوستان خود رفت و در آنجا با مشاهده زن زیبایى به نام قطام كه پدر و برادرش در جنگ نهروان بدست على (ع)كشته شده بودند، فریفته زیبائى او گردید و از وى تقاضاى ازدواج کرد. قطام سه هزار درهم پول، یك كنیز، یك غلام و كشتن على بن ابیطالب(ع) را مهر و كابین خود قرار داد.ابن ملجم كه خود براى كشتن آن حضرت از مكه به كوفه آمده بود و نمی خواست كسى از مقصود وی آگاه شود، برای آزمایش قطام گفت : آنچه از پول و غلام و كنیز خواستى برایت فراهم میكنم، اما كشتن على بن ابیطالب چگونه برای من امکان پذیر است؟ قطام گفت :البته در حالت عادى كسى را یارای کشتن او نیست، باید او را غافل گیر كرده و به قتل رسانی تا درد دل مرا شفا بخشى و از وصالم كامیاب شوى و چنانچه در این راه كشته شوی، پاداش اخروی تو بهتر از دنیا خواهد بود! ابن ملجم كه قطام را از خوارج و همعقیده خود یافت، گفت : به خدا سوگند! من به كوفه نیامدهام، مگر براى همین كار! قطام یکی از مردان قبیله خود به نام »وردان« را كه جزو خوارج بود و نسبت به علی (ع) کینه داشت با ابن ملجم همراه ساخت .خود ابن ملجم نیز مردى از قبیله اشجع بنام شبیب را كه عقیده خارجیگری داشت همدست خود نمود . آنها اشعث بن قیس یعنى همان منافقى را كه در صفین، على (ع) را در آستانه پیروزى مجبور به متاركه جنگ نمود، از اندیشه خود آگاه ساختند.اشعث نیز به آنان قول همکاری داد .بالاخره شب نوزدهم ماه رمضان ابن ملجم و یارانش در مسجد به انتظار ورود على (ع) نشستند. مقارن ورود ابن ملجم به كوفه، على (ع)نیز جسته و گریخته از شهادت خود خبر می داد .او در یكى از روزهاى ماه رمضان كه بالاى منبر بود، دستی به محاسن خود كشید و با اشاره به توصیف پیامبر اسلام (ص) در باره قاتل وی فرمود: شقىترینِ مردم، این مو ها را با خون سر من رنگین خواهد نمود. آن حضرت در روزهاى آخر عمر، هر شب در منزل یكى از فرزندان خویش مهمان می شد و در شب شهادت نیز دخترش ام كلثوم میزبان پدر بود. علی (ع) هنگام افطار به پیروی از پیامبر(ص)، غذای بسیار ساده و اندکی خورد و سپس به عبادت پرداخت. او از سر شب تا سپیده صبح بی قرار و نا آرام بود. گاهى به آسمان مینگریست، استرجاع میکرد و میگفت: "خدایا! مرگ را بر من مبارک گردان". هر چه به طلوع فجر نزدیكتر میشد، بیقراری و ناآرامی علی(ع) افزون تر می گشت، به گونه ای كه ام كلثوم پرسید:"پدر جان! چرا امشب این قدر ناراحت و نا آرامى؟" فرمود: "دخترم! من عمرم را در میادین جنگ و صحنههاى نبرد گذرانده و با پهلوانان و شجاعان نامى عرب، مبارزهها كردهام. چه بسیار که یك تنه بر صفوف دشمن حمله برده و پهلوانان را به خاك و خون افكندهام. من ترسى از چنین حوادثی ندارم، ولى امشب احساس میكنم كه موعد دیدار حق رسیده است". سرانجام، آن شب به پایان رسید و علی(ع)به رغم موانعی مانند نوحه گری مرغابیان خانه ام کلثوم و اقدامات پیشگیرانه یاران و فرزندانش رو به سوى مسجد نهاد و به پشت بام رفت و اذان صبح را سر داد. او در ادامه خفتگان مسجد را بیدار کرد و سپس در محراب به نماز نافله صبح ایستاد . و هنگامی که به سجده رفت ابن ملجم با شمشیر زهر آگین ضربتى بر سر آن حضرت فرود آورد و فرق سر را تا پیشانى شكافت. خون از سر على(ع) جارى شد و محاسن شریف او را رنگین کرد و در این حال صدای علی(ع) بلند شد: "بسم الله و بالله و على ملة رسول الله فزت و رب الكعبة". بررسی و تحلیل این حوادث بر اساس بینش توحیدی یاد شده در دفاع از مومنان نشان می دهد که چگونه همه عوامل دست به دست هم می دهند تا از یک سو معاویه و عمرو عاص در مسجد و محراب به قتل نرسیده و جان سالم به در برند و از سوی دیگر علی(ع) به رغم پارهای تمهیدات و آگاهی پیشین، در مسجد و محراب عبادت و در حال سجده مضروب گردد.
مظلومیت
پیامبر اسلام(ص) بارها ضمن تءكید بر جایگاه والای اهلبیت خود، آن را "كشتی نجات" و همانند قرآن "هدایتگر امت" نامیده بود. بارها و به مناسبتهای گوناگون به مسلمانان گوشزد كرد تا زمانی كه از قرآن و اهلبیت او پیروی كنند، هرگز گمراه نخواهند شد. آن همه سفارش و تاكید بدین سبب بود كه خداوند می خواست به وسیله اهل بیت پیامبر(ص)، دین خود را از انحراف، تحریف و اضمحلال صیانت كند و چراغ هدایت بندگان را فروزان نگه دارد.. ولی هنگاهی كه رسول خدا سر بر بالین خاك نهاد، با منطق » حسبنا كتاب الله« ابتدا سنت و سخنان نبوی و سپس اهل بیت پیامبر (ص) را از صحنه جامعه كنار زدند. اما از آنجا كه هنوز بسیاری از یاران رسول خدا، سخنان آن حضرت در باره اهل بیت را به یاد داشتند و جامعه فاصله زیادی با عصر نبوی نگرفته بود، فضای حاكم بر آن اجازه برخوردهای تندتری را نمی داد. تا اینكه سرانجام، دوران حاكمیت سه خلیفه نخست با شرایط داخلی نسبتا آرام سپری شد، اما سالهای آخر خلافت خلیفه سوم با برخی اعتراض ها و تنش های داخلی همراه گشت. این تنش ها و درگیری ها با قتل عثمان، خلافت امام علی (ع) و جنگهای صفین، خوارج و نهروان به اوج خود رسید. با شهادت علی(ع) و امام حسن (ع) معاویه حاكم بلامنازع جامعه اسلامی گردید. در این زمان جامعه اسلامی با عصر نبوی و آموزه های پیامبر(ع) نسبتا فاصله گرفته بود، بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) از دنیا رفته بودند و بسیاری دیگر خسته از درگیریهای داخلی، كنار كشیده و یا به جریان حاكم گرویده بودند. درگیریهای اصحاب پیامبر (ص) با یكدیگر و تكفیر كردنهای همدیگر، ازجایگاه و ارزش آنها در جامعه كاسته و انحرافهای مهمی از اصول و ارزش های اسلامی پدید آمده بود. از سوی دیگردر سرزمین شام خیل عظیمی از مردم، با اسلامی كه معاویه و خاندان بنی امیه معرف آن بودند آشنا شده بودند.آنها در واقع با آموزهای اسلام راستین فاصله ای بسیار داشتند و ارزش های عصر جاهلیت دوباره با نام اسلام در جامعه حاكم شده بود. حتی بر اساس گزارش برخی منابع ، شامیان برای پیامبر(ص) اهل بیتی جز خاندان بنی امیه نمی شناختند ! در چنین شرایطِ به ظاهر مساعدی است كه معاویه و خاندان بنی امیه تلاش وسیعی را آغاز می كنند تا با استفاده از اهرمهای گوناگون مالی، تبلیغی، تهدید، شكنجه،زندان، تبعید و كشتار، اهل بیت پیامبر(ع)، به ویژه امام علی (ع)را به شدت تخریب كرده و نام و یاد آنها را به كلی از حافظه تاریخی مردم پاك كرده و به فراموشی بسپارند. معاویه با این هدف از یك سو با اقدامات وسیع تلاش كرد تا از نشر احادیث مربوط به فضایل علی(ع) جلوگیری كرده و روایات فراوانی را در باره فضایل خود، بنی امیه و جریان مخالف اهل بیت (ع) به وسیله برخی محدثان جیره خوار جعل نماید. كارگزاران وی بسیاری از یاران نزدیك علی(ع) را به جرم بیان فضایل آن حضرت از دم تیغ گذرانده یا به دار كشیدند. از سوی دیگر برای تخریب چهره علی (ع) و ایجاد نفرت عمومی نسبت به وی به همه كارگزارانش دستور داد كه در سراسر ولایت های اسلامی و بر فراز منابر و در مساجد و خطبه های جمعه، علی(ع) را به عنوان فردی ملحد و كافر و فتنه انگیز سبّ و لعن كنند. خود او در حضور شماری از اصحاب پیامبر(ع)، علی(ع) را سبّ و لعن كرد. این كار وی با مخالفت شدید صحابیان بزرگی مانند سعد بن ابی وقاص و نیز ام سلمه از همسران پیامبر(ع) مواجه شد، اما وی به این اعتراض ها وقعی ننهاد. براثر تبلیغات و اقدامات معاویه و امویان، سبّ و لعن علی(ع) و آل علی(ع) به یك سنت و فرهنگ تبدیل شد. رسما در مساجد و جمعه و جماعات مكه، مدینه و بسیاری دیگر از شهرهای مهم اسلامی،آن حضرت را لعن می كردند.روز جمعه، در میان مردم شام »یوم السَّب«(روز دشنام و لعن علی) نام گرفت. روزی یكی از خطبا كه سبّ و لعن علی(ع) را فراموش كرده بود، وقتی در مسیر خانه آن را به یاد آورد، همانجا قضای آن را به جای آورد! در این مكان مسجدی ساخته شد و نام آن را مسجد لعنت نهادند. مردم از خاك آن مسجد تبرك جسته و شفا می طلبیدند. شرایط به گونه ای شده بود كه پدر و مادرها، سب و لعن علی(ع) را به فرزندان خود یاد می دادند و آنها در هنگام بازی به سب و لعن آن حضرت می پرداختند. این سنت نامیمون حدود شصت سال از زمان معاویه به بعد ادامه داشت تا اینكه در زمان عمر بن عبدالعزیز و به دستور وی برچیده شد. معاویه همچنین برای اینكه بذر كینه و دشمنی علی (ع) را در دل كودكان كاشته و آنها را با نفرت وی بار آورد دستور داد تعداد زیادی بره گوسفند را از طرف او به كودكان هدیه دادند و هنگامی كه پس از مدتی كودكان، كاملا با بره های خود انس گرفتند، دستور داد یك روز همه آنها را به نام علی(ع) از آنها باز پس بگیرند. حتی كار به جایی رسید كه معاویه به ثمرة بن جندب مبالغ هنگفتی پول داد تا به مردم بگوید كه آیه » لا تقربوا الصلاة و انتم سكاری حتی تعلموا ما تقولون«(نساء / 43) در شان علی(ع) نازل شده است. چرا كه او روزی در حال مستی شدید به نماز ایستاد و این آیه برای نهی مردم از نماز خواندن در حال مستی نازل گردید،تا بفهمند كه سر نماز چه می گویند. همچنین پول داد تا حدیث جعل و تبلیغ شود كه آیه 207 سوره بقره در شان ابن ملجم نازل شده است . در حالی كه بنا به گفته همه مفسران این آیه در« لیله المبیت» و در شان و مدح علی(ع) نازل گردید، هنگامی كه آن حضرت برای حفظ جان پیامبر(ص) در بستر او خوابید. بر اثر این تبلیغ ها بود كه وقتی مردم شام شنیدند، علی(ع) در مسجد كوفه شهید شده است، از سر شگفتی و تعجب پرسیدند : مگر علی(ع) نماز هم می خواند!؟شرایط به گونه ای شده بود كه دیگر كسی نام علی، فاطمه، حسن و حسین را برای فرزندان خود انتخاب نمی كرد. كسی به محبان و شیعیان علی (ع) دختر نمیداد و از آنها دختر نمیگرفت. بسیاری از یاران و شیعیان علی(ع) مانند «رشید هجری»، «حجر بن عدی»، «میثم تمار» و دیگران به جرم بیان فضایل علی (ع) و خودداری از سبّ و لعن آن حضرت و بیزاری جستن از او، دست، پا و زبانشان بریده شد ویا به دار آویخته شدند. گروه زیادی از دیار خویش تبعید و آواره گشتند. خانه و كاشانه خیلی ها به آتش كشیده و خودشان از دم تیغ گذرانده شدند. معاویه دستور داد مقرّری دوستان و شیعیان علی(ع) از بیت المال قطع شود. حتی به كسانی كه متهم به دوستی و محبت علی(ع) و آل علی(ع) بودند، ترحم نمی كردند. آنها چنان عرصه را بر یاران و شیعیان علی(ع) تنگ كرده و جوی از وحشت و خفقان را بر جامعه حاكم نمودند كه دیگر كسی جرأت نمی كرد نام علی(ع) را بر زبان جاری كند. بسیاری مواقع، آن حضرت را با نام ابو زینب یاد می كردند. حتی قبر علی(ع) تا زمان امام صادق(ع) جز برای شیعیان خاص آن حضرت،پنهان بود. مبادا خوارج و بنی امیه و طرفداران آنها با نبش قبر، جنازه آن حضرت را بیرون آورده و مورد جسارت و اهانت قرار دهند.
حقانیت
به اعتراف بسیاری از عالمان و آگاهان در طول تاریخ، این اقدامات به رغم گستردگی، شدت و ظاهر هوشمندانه آن، هرگز نتوانست نام و یاد علی(ع) را در تاریخ دفن كند. امروز كه انسان از فراز تاریخ اسلام به گذشته آن می نگرد و همه این حوادث را به نظاره می نشیند، به حقانیت و در عین حال مظلومیت علی (ع) اعتراف می كند. هنگامی كه آن همه تهمت، تخریب، افترا و هجمه های سنگین تبلیغی بر ضد علی(ع) در كنار كعبه زاد بودن آن حضرت وشهادت او در بهترین ماه، در بهترین مكان (مسجد كوفه)،آن هم در بهترین جای مسجد (محراب)، در بهترین حال (نماز) و در بهترین جای نماز(سجده) قرار می گیرد، تناقض بزرگی خودنمائی می كند كه حل كردن آن ناگزیر، حقانیت و مظلومیت علی(ع) را به دنبال دارد. زیرا این پرسش مطرح می شود كه آیا شخصیتی كه بدون هیچ نمونه مشابهی، در مقدس ترین جای جهان آفرینش چشم به جهان گشود، مگر می شود برگزیده الهی نباشد؟ وقتی که بر اساس تعالیم وحیانی، ورود انسان در حال جنابت، حیض و نفاس به مساجد معمولی حرام است و در صورت نجس شدن آن و فرش هایش، واجب است فورا تطهیر شود، چگونه می شود، دیوار مقدس ترین مکان الهی شکافته شده و زنی با راه یابی به درون آن، فرزندش را در آنجا به دنیا بیاورد؟! چنین حادثه ای هرگز در یک چهارچوب عادی و اتفاقی نمی گنجد و به یقین می توان گفت، حکمت و هدف بسیار حکیمانه ای در ورای آن نهفته است. این مساله به ویژه هنگامی برجسته تر، شگفت آورتر و پرسش برانگیزتر می شود که ولادت حضرت مسیح(ع) و فرمان الهی به مادر وی مبنی بر ترک بیت المقدس در هنگام زایمان را که قرآن بر آن تصریح می کند، با تولد امام علی(ع) در درون کعبه مقایسه کنیم . این مقایسه، عظمت و بزرگی مولود کعبه را بیشتر روشن كرده و آدمی را به تامل و تفکر بیشتری در رمز و راز این ولادت اسرارآمیز و آن شهادت منحصر به فرد وا می دارد. آیا این به جز دفاع تكوینی خداوند از آن امام مظلوم تفسیر دیگری دارد؟ آیا این پرسش،طبیعی و منطقی نیست که چگونه می شود كسی كه در درون كعبه به دنیا آمده، در حال ركوع نماز، صدقه داده و در محراب مسجد و در حال سجده نماز فرق او را شكافتهاند، ملحد، فتنهانگیز و بینماز باشد؟! چنین فضایلی است كه قرنهاست انبوهی از انسانها را با زبان، ملیت و نژادهای مختلف عاشق و شیدای علی(ع) كرده است، به گونهای كه از جان و مال و همه هستی خویش برای خاطر او می گذرند. حتی بسیاری از مشاهیر غیر مسلمان جهان در برابر عظمت و بزرگی وی سر تعظیم فرود آورده و زبان به مدح و ستایش او می گشایند. «جبران خلیل جبران» شاعر مسیحی و نامدار لبنانی در باره او میگوید: "قُتِلَ فی محراب عبادته لشدّة عدله ؛ به سبب عدالت و دادگری زیاد در محراب عبادت خود به قتل رسید". «جُرج جُرداق» نویسنده مسیحی لبنان، چند جلد کتاب با نام "الامام علی صوت العدالة الانسانیة" نوشته و علی(ع) را طنین و صدای عدالت انسانیت مینامد. به رغم آن همه تلاش دشمنان، بارگاهی با آن عظمت دارد و قرن هاست که انبوهی از محبانش همانند پروانه بر گرد آن میچرخند. در حالی از معاویه و دیگر خلفای بنیامیه جز در لابلای متون تاریخی، آن هم اغلب به بدی یادی نمیشود. و این روند بدون شک تا قیامت ادامه خواهد یافت.
علی اسدی (پژوهشگر، دانشآموخته و استاد حوزه علمیه قم) قم، جمعه 1387/6/30، هیجدهم رمضان المبارك 1429.
منبع:
پایگاه خبرگزاری اهل بیت (ع)