حکمت عزاداری و سینه زنی برای امام حسین(ع
برچسپ ها: امام ، حکمت ، حسین ، السلام ، علیه ، عزاداری
منبع: پایگاه حوزه
سوال
حکمت و علت سینه زنی چیست؟ آیا نفس سینه زدن موضوعیت دارد؟ آیا مسائلی مانند تداعی مصیبت وارده به امام حسین (ع) و اهل بیت و یارانشان، اظهار ارادت به ایشان، بی تابی هنگام یاد آوری مصیبت وارده به اهل بیت، و مواردی از این قبیل نشانه عشق به اهل بیت(ع) است؟
پاسخ
ارتباط روحی و انسانی با امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب پاک آن حضرت علاوه بر بعد عقلی و ایمانی، باید در بعد احساسی هم وجود داشته باشد زیرا معنای دوست داشتن یک انقلابی بزرگ آن است که علاوه بر پذیرش اندیشه او روح انقلاب در درون انسان ریشه بداوند، بزرگان ما هم در آغاز به همین منظور دستور به تشکیل مجالس عزا و مرثیه خوانی جهت تحریک عواطف و ایجاد ارتباط عاطفی به عاشورا می داده اند. گریه یکی از عناصر اساسی بیان عاطفه است اما سؤال این است که صرف گریه بدون تدبر و تعمق به حادثه عاشورا مورد نظر ائمه بوده یا خیر؟ قطعاً ارتباط ما با عاشورا نباید از طریق گریه تنها باشد و با فراسیدن محرم ما خود را فقط برای گریه آماده کنیم. ما بایستی اولاً پیام عاشورا و فلسفه قیام امام حسین(ع) را درک کنیم و سطح آگاهی و دانش خود را نسبت به این واقعه عظیم بالا برده و از این طریق ارتباط عاطفی صحیحی برقرار کرده و همان گونه که بر مصیبتهای خویش می گرییم بر مصائب عاشورا گریه کنیم. این رابطه آگاهانه سبب ریشه یافتن حادثه عاشورا در وجدان و درون انسان و موجب پویایی و سرزندگی آن احساسات و دریافتهای انسان می شود و از تبدیل شدن آن به امری صرقاً سنتی و تقلیدی جلوگیری می کند و دیگر انسان به خاطر این که دیگران گریه می کنند و یا سینه می زنند و یا کارهای دیگر می کنند به سراغ کار نمی رود و یا به خاطر رو دربایستی و خجالت و جو گرفتگی بدون این که تحت تاثیر فاجعه و مصیبت عظیم کربلا قرار نگرفته باشد عملی را انجام نمی دهد.
در پایان به برخی از مطالبی که در همین زمینه از سایت حوزه نت، انتخاب کرده ایم، توجه کنید:
مراسم عزاداری:
به ویژه برای حضرت سید الشهدا (علیه السلام) که از افضل قربات است و در طول تاریخ دارای اثر مفید و ارزشمندی بوده از جمله:
1 - احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگهداشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتهاست و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است.
2 - عزاداری نوعی پیوند محکم عاطفی با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبیر استاد مطهری(گریه بر شهید شرکت در حماسه اوست)
3 - عزاداری برای اهل بیت موجب احیای یاد، نام، فرهنگ، مکتب وهدف آنان است. به عبارت دیگر در شکل یک پیوند روحی، راه آنان به جامعه الهام گشته و پیوستگی پایداری بین پیروان مکتب و رهبران آن برقرار میسازد و دیگر گذشت قرون و اعصار نمیتواند بین آنها جدایی افکند.
همین مسأله موجب نفوذ ناپذیری امت از تاثیرات و انحرافات دشمنان میگردد و مکتب را هم چنان سالم نگه میدارد و تحریفات و اعوجاجات را به حداقل میرساند. از همین رو است که استعمارگران برای نابودی ملل اسلامی میکوشند تا رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلام قطع نمایند تا با ایجاد این خلاء زمینه القای فرهنگ خود را فراهم آورند. این ها از آثار اجتماعی عزاداری است و آثار روانی و تربیتی دیگری نیز دارد.
فلسفه عزاداری بر امامان چیست؟
عاشق اگر عاشق باشد، خود میگرید پس چرا با برانگیختن احساساتش اشکش را در بیاوریم و آیا این اشکها نقش تربیتی دارد؟
مسأله گریه و عزاداری بر حضرت سید الشهدا( علیه السلام) از افضل قربات است و فلسفههای سازنده و تربیتی متعددی دارد از جمله:
1- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضتحسینی.
2- الهام روح انقلاب، آزادگی، شهادتطلبی، ایثار و حقیقتجویی.
3- پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین.
4 - اقامه مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن تودهها با معارف دینی.
5 - پالایش روح و تزکیه نفس.
6 - اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و ... اما این که اشک و گریه خود به خود به وجود میآید یا باید با تلقین و برانگیختن احساسات ایجاد شود، مقوله دیگری است.
مسلما هر مسلمان پاک طینتی با یادآوردن مصائب ابا عبدالله(ع) و عظمتی که آن حضرت به وجود آورد، اشک سوز و گاه اشک شوق میریزد، ولی مجالس روضه خوانی نقش تذکار و یادآوری دارند نه تلقین و این با خواندن روضههای صحیح و واقعی به دست میآید، نه پیرایهها و خرافات. در ضمن خلاقیت هنری مانند بیان کردن حقایق با اشعار زیبا یا صدای خوب نیز مسأله مهمی است و نقش بسیار ارزندهای در جذب تودهها و سیراب کردن عواطف دارد.
اصولا یکی از روشهای بلند دین به ویژه اسلام آن است که همه چیزش با هنر آمیخته شده و همراه با زیباترین آفرینشهای هنری توانسته استحقایق بلند را شیره جان مردم سازد و در اعماق وجود آنان جایگزین کند.
فلسفه قیام امام حسین( علیه السلام)
چرا مردم با اظهار این همه ارادت و دوستی نسبت به خاندان اهلبیت : از فلسفه قیام امام حسین( علیه السلام) اطلاع کافی ندارند؟
همان طور که گفته شد، هدف از عزاداریها و مراسم محرم، احیای فلسفه عاشورا و استمرار بخشیدن به قیام خونین امام حسین(علیه السلام) است و باید این مسأله، محور سخنان گویندگان مذهبی باشد. البته گویندگان مذهبی همه یکسان و هم سطح نیستند; ولی همواره بسیاری از علما و دانشمندان دینی در پی احیای ابعاد مختلف اسلام از جمله قیام امام حسین(علیه السلام) و زدودن غبار خرافات از چهره دین و رویدادهای تاریخی اسلام بوده و هستند، لکن در برخی از مجامع نیز ممکن است به عللی آنان دور از دسترس مردم بوده، از این رو زمینه برای میدان داری عناصر دیگر فراهم گردد.
فلسفه گریه
گریه چیست و چرا انسان گریه میکند؟
گریه تجسم عینی تأثرات درونی و عاطفی است و دارای اقسام گوناگونی میباشد که هر یک آثار و نتایج ویژهای دارند. از نظر روانشناسی گریه دارای اهمیت بسیاری است و فشار ناشی از عقدههای انباشته در درون انسان را میکاهد و درمان بسیاری از آلام و رنجهای درونی انسان میباشد. در حقیقت اشک چشم سوپاپ اطمینانی برای روح و جسم آدمی است که در شرایط بحرانی (اندوه و یا شادمانی فراوان) موجب تعادل او میگردد. از نظر عرفا نیز، گریه زیباترین و پرشکوهترین جلوه تذلل بنده و اظهار عجز و تسلیم و عبودیت در پیشگاه معبود قادر متعال است.
گریه حضرت آدم بر امام حسین( علیه السلام )
آیا گریه کردن حضرت آدم بر امام حسین (علیه السلام) بیانگر جبر در زندگی انسانی است؟
این گونه حوادث یا علم پیشین الهی به افعال بندگان و پیشگویی آنها مستلزم جبر نیست. زیرا علم خدا در این موارد به چیزیDeterminism تعلق گرفته که با اراده آزاد بندگان تحقق خواهد یافت. به عبارت دیگر تفکر جبرانگار ( 41
بین علم پیشین الهی و فعل بندگان رابطه علت و معلولی میبیند. یعنی علم خدا را علت فرض میکند. زیرا میبیند اگر آن چه خدا میداند انجام نشود نافی علم مطلق الهی میشود. چنانکه شاعر گوید:
می خوردن من حق ز ازل میدانست گر می نخورم علم خدا جهل بود
و این بیان همان رابطه ترتبی و علی است. در حالی که واقع قضیه خلاف این است. یعنی چون بندگان افعالی را با اراده خود انجام میدهند خداوند میداند و از جمله آنها عمل شمر، یزید و... با امام حسین (علیه السلام)است. بلی شمر، یزید و ... آزادانه میتوانستند امام حسین (علیه السلام) را به قتل نرسانند و اگر از اراده و اختیار خود چنین استفادهای مینمودند، خدا هم میدانست که نمیکنند و اجبار هم نمیکرد و گریه آدم هم در کار نمیبود. سر این قضیه از نظر فلسفی آن است که خداوند فوق زمان و مکان است و برای او قبل و بعدی نیست، از این رو علم او به اعمال در همه زمانها شبیه علم ما به یک حادثه در زمان حال است و هم چنان که چنین علمی موجب جبری بودن اعمال مورد مشاهده ما نیست، حضور عمل نزد خداوند نیز چنین است.