ایثار و فداکاری علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهماالسلام
برچسپ ها: امام ، انفاق ، حسین ، هل اتی ، اسیر ، یتیم ، طعام ، یطعمون
آیه
وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً * إِنَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً *إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً[1]
ترجمه
آنان به نذر وفا می کنند و از روزی که شرش فراگیر است می ترسند. و غذای خود را با آن که دوستش دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می دهند. (و می گویند: ) ما برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما پاداش و تشکری نمی خواهیم. همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزی عبوس و سخت، می ترسیم.
شان نزول
صاحب تفسیر کشّاف، به نقل از ابن عبّاس، در بیان سبب نزول سوره انسان معتقد است که: حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند و پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه گروهی به عیادت آن دو رفت. آنها[به علی علیه السلام ] گفتند: ای ابو الحسن! خوب است که برای فرزندانت نذری کنی. علی و فاطمه و فضّه (کنیز آنها) نذر کردند که اگر حسن و حسین از بیماری خود بهبود یابند، سه روز روزه بدارند.
حسن و حسین علیهما السلام از بیماری شفا یافتند، در حالی که خانواده چیزی نداشت. علی علیه السلام از شمعون خیبری یهودی، سه صاع جو قرض گرفت و فاطمه یک صاع آن را آرد کرد و از آن، پنج گرده نان به شمار اعضای خانواده پخت. آنها نان ها را در پیش روی خود نهادند تا افطار کنند، که ناگهان فقیری بر در ایستاد و گفت: سلام بر شما، ای اهل بیت نبوّت! من مسکینی از مساکین مسلمانم. مرا اطعام کنید تا خدا شما را از مائده های بهشت اطعام کند.
آنها او را بر خود ترجیح دادند و شب را به صبح رساندند، در حالی که تنها آب آشامیده بودند و همچنان در حال روزه، بام را شام کردند. چون هنگام اذان مغرب رسید و آنها نان را در پیش روی خود نهادند تا افطار کنند، یتیمی سر رسید و آنها او را نیز بر خود ترجیح دادند و در روز سوم نیز اسیری آمد و با او نیز چنین کردند و نان خود را بدو دادند.
چون صبح رسید، علی علیه السلام دست حسن و حسین را گرفت و به سوی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به راه افتاد. هنگامی که چشم پیامبر به آنها افتاد- که از شدّت گرسنگی همچون جوجه به خود می لرزند- فرمود: «چه قدر بر من ناگوار است آنچه را در شما می بینم!». پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه آنها حرکت کرد تا نزد فاطمه علیها السلام آمد و او را در محرابش یافت که شکمش به پشتش چسبیده بود و دو چشمش فرو رفته بود. پیامبر صلی الله علیه و آله از این منظره ناراحت شد. پس جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمّد! سوره [انسان] را بگیر.خداوند، چنین خاندانی را به تو تبریک می گوید. آن گاه، سوره [انسان ] را برای او خواند.[2]
نکته ها
«مستطیر» از «سیطائره» یعنی سلطه است و ریشه آن «طیر»، به معنای گستردگی است. «قمطریر» به معنای شرّی است که سخت باشد.
بر اساس برخی روایات، اطعام مسکین و یتیم و اسیر در یک شب واقع شد و بر اساس برخی، در سه شب متوالی اتفاق افتاد و هر شب، یکی از آنها مراجعه کرد.
منظور از «یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ» آن است که اهل بیت با آنکه آن غذا را دوست داشتند، به دیگران دادند. چنانکه قرآن در جای دیگر می فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نیکی نمی رسید مگر آنکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.[3]
صاحب تفسیر المیزان می فرماید: محبّت اهل بیت به خداوند در آیه بعد مطرح شده که می گویند: «إِنَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» و منظور از «عَلی حُبِّهِ»، علاقه به غذا است که در این صورت، علاوه بر اخلاص، ایثار آنان نیز ثابت می شود. اگر به فکر نام و شهرت نباشید، خداوند نامتان را جاودانه می کند. کاری که اهل بیت کردند، ارزش مادی فراوانی نداشت ولی چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.
در این آیه، کلمات مسکین و یتیم و اسیر به صورت نکره آمده تا بگوید: در اطعام، نباید گزینش کرد، بلکه به هرکس که بود انفاق کنید.
خوف از خداوند، به معنای خوف از مقام اوست. چنانکه در جای دیگر می فرماید: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ»[4]
پیام ها:
1-کمال واقعی زمانی است که نیکی در انسان نهادینه شود. (تمام کمالات با فعل مضارع که نشانه استمرار فعل است، آمده است. ) یوفُونَ، یخافُونَ، یطْعِمُونَ و. . .
2-اطعام و انفاق زمانی ارزش بیشتر دارد که شی ء انفاق شده، مورد نیاز و علاقه انسان باشد. «یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ»
3-اسلام، حامی مستمندان و یتیمان و اسیران است. وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ . . . مِسْکیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً
4-گروهی طعام را دوست دارند و گروهی اطعام را. «یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ»
5-اطعام، زمانی ارزش بیشتری دارد که از خود و با دست خود باشد. «نُطْعِمُکمْ»
6-کمکی ارزش دارد که خالصانه و به دور از هر منّت و انتظاری باشد. «نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»
7-آنچه به عمل ارزش می دهد، انگیزه خالصانه و اخلاص در عمل است. «نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً»
8-نیکان، نه تنها با زبان درخواست تشکر ندارند، بلکه در دل هم به فکر تمجید و تشکر نیستند. لا نُرِیدُ...شُکوراً
9-گرچه ابرار انتظار پاداش ندارند ولی مردم نباید بی تفاوت باشند. در آیه 25 سوره قصص می خوانیم: حضرت شعیب دخترش را فرستاد تا پاداش سقّایی و آب دادن حضرت موسی را بپردازد. «إِنَّ أَبِی یدْعُوک لِیجْزِیک أَجْرَ ما سَقَیتَ»
10-گذشتن از پاداش، به تنهایی نشانه اخلاص نیست، بلکه گذشتن از تمجید و تشکر نیز لازم است. «لا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً»
11-وفای به نذر واجب است و کسی که به نذر خود وفا نکند، از قهر الهی بترسد. «یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یخافُونَ یوْماً»
12-اگر کاری برای خدا باشد، فقط از قهر او می ترسیم، نه مردم. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا»
13-داشتن انگیزه الهی، منافاتی با شوق به ثواب یا خوف از عقاب ندارد. زیرا ثواب و عقاب نیز از خداست. لِوَجْهِ اللَّهِ...إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یوْماً عَبُوساً
14-در قیامت، نه تنها مردم عبوسند، بلکه روز عبوس است. «یوْماً عَبُوساً»
15-برای فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسکین و یتیم و اسیر، عبوس نکنید. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا یوْماً عَبُوساً»
پی نوشت ها
[1] سوره انسان آیات 8-10
[2] محمدى رىشهرى، محمد، اهل بيت «عليهم السلام» در قرآن و حديث، 1جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث
[3] تفسير برهانُ محاسن برقى، ج 2، ص 397.
[4] الرّحمن، 46.