علاجی برای یک بیماری از امام عسکری (علیه السلام)
برچسپ ها: شهادت ، امام حسن ، عسکری ، علاج ، راه
"آن روز، نگاه تاریخ، شاهد غربت امامی بود، که هم چون جدش، امام موسی کاظم علیه السلام ، تشییع می شد؛ امام غریبی که تنهایی اش را آسمان، هیچ گاه فراموش نخواهد کرد! امام غریبی که تنها فرشتگان الهی، پرستارانِ خلوت رنجوریش بودند!
اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا وَلیَّ النِّعَم؛ السلام علیکَ یا هادیَ الْاُمَمْ؛ السلام عَلیک یا سَفینَةُ الْحِلْم؛ السلام علیک یا اَبَا الاِمامِ الْمُنْتَظَر"1
روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امام عسکری در عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی که محبت خود را نسبت به امام، از ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطف خروشان خویش را از کف دادند و شتابان و گریان به سوی خانه امام حرکت کردند.
امروز ما نیز در روز شهادت این امام عزیز به سوگ می نشینیم ... در این روز با هم حدیثی از ایشان را با هم مروری خواهیم داشت تا انشالله با عمل کردن به آن در زندگی هایمان، چراغ راهی برای سعادت به همراه داشته باشیم.
با ما همراه باشید ...
در حدیثی از امام عسکری (علیه السلام) نقل شده است که :
لا تُمارِ فیَذهَبَ بَهاؤكَ ، ولاتُمازِحْ فیُجتَرأَ علَیكَ"مجادله مكن كه احترامت از بین مى رود و شوخى مكن كه بر تو گستاخ مى شوند."( تحف العقول ص486)
در این حدیث به بحث مراء اشاره شده و از آن نهی شده است. در این باره سه رذیله اخلاقی وجود دارند که مشابه هم هستند و معنای نزدیکی با هم دارند: مراء ـ جدال ـ خصومت.
خصومت صحیح جایی است که مظلومی برای گرفتن حقش و از راه شرعی بدون اینکه اذیت و دشمنی در میان باشد از آن استفاده می کند و به اندازه نیاز بوده و کلمات رکیکی در آن بکار نمی برد.
مراء
مراء یکی از رذایل اخلاقی است و بدین معناست که انسان به حرف فرد دیگری طعنه بزند تا یک نقصی را در آن اظهار کند و هدفش در این کار تحقیر و اهانت طرف مقابل و اظهار برتری و تیز هوشی خودش باشد. مراء در واقع یکنوع اذیت و آزار دیگری است و علتش در انسان دشمنی و حسادت نسبت به دیگری است.
مثلاً از مراء در باب اصحاب کهف نهی شده است: (سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً): معناى آیه اینگونه است: وقتى پروردگار تو داناتر به عدد ایشان است، و او است كه داستان ایشان را براى تو بیان كرده، پس دیگر با اهل كتاب در باره ی این جوانان محاجه مكن مگر محاجه اى كه در آن اصرار نباشد، و یا محاجه اى كه حجت آنان را از بین ببرد، و از هیچ یك از آنان درباره عدد این جوانان نظریه مخواه، پروردگارت تو را كفایت كند. (سوره کهف آیه 22)
جدال
جدال، همان مراء است که در مسائل اعتقادی باشد. اگر جدال به حق بود یعنی، درباره یکی از عقاید حقه بود و هدف انسان هم هدایت آن فرد باشد و آن فرد مقابل هم لجباز نبود، این جدال احسن می شود. این جدال بد نیست."وَ لا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ" و با اهل كتاب جز به وجه احسن مجادله مكنید."(سوره عنکبوت آیه 46) اما اگر جدال بحق نباشد مذموم است و منشأ آن حب غلبه و طمع و تعصب است.
جدال مذموم در برخی موارد باعث شک و شبهه در انسان می شود و یقین انسان را تضعیف می کند و از آن نهی شده است: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنیر" از جمله مردم كسانى هستند كه درباره خدا بدون علم و هدایت و كتابى روشن مجادله مى كنند."(سوره حج آیه 8)
خصومت
خصومت، لجبازی در یک سخن است که برای گرفتن حق یا مال و ... باشد. خصومت هم اگر بحق باشد یعنی گرفتن حق و یا مال به آن منوط باشد، خوب است و از فضایل اخلاقی به حساب می آید و اگر به حق نباشد مذموم است.
جدال مذموم در برخی موارد باعث شک و شبهه در انسان می شود و یقین انسان را تضعیف می کند و از آن نهی شده است: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنیر" از جمله مردم كسانى هستند كه درباره خدا بدون علم و هدایت و كتابى روشن مجادله مى كنند."
خصومت مذموم شامل جایی می شود که علم داریم که ما به حق نیستیم و همچنین جایی که علم نداریم که آیا حق با ماست یا نه. مثل وکیلی که نمی داند حق با کدام طرف است اما از یک طرف دفاع می کند. و یا مانند افرادی که شبهات را در جامعه رواج می دهند. اینان ممکن است غرضی هم نداشته باشند و واقعاً ندانند که امر صحیح چه امری است اما به مسلمین ضرر می رسانند. گاهی نیز انسان بیش از آن حدی که حقش است در خصومت جلو می رود و در آن لجاجت می ورزد و نیتش تسلط و اذیت فرد مقابل است. و نیز مانند برخی افراد که صراحتاً می گویند گرفتن پولم برایم مهم نیست بلکه می خواهم آبرویش را ببرم و بر او غلبه کنم. و یا در جایی که فرد در گرفتن حقش از الفاظ رکیکی استفاده می کند که به آن نیاز نبود. بنابراین خصومت صحیح جایی است که مظلومی برای گرفتن حقش و از راه شرعی بدون اینکه اذیت و دشمنی در میان باشد از آن استفاده می کند و به اندازه نیاز بوده و کلمات رکیکی در آن بکار نمی برد.
خصومت می تواند مبدأ هر بدی بشود و انسان باید فقط در حد ضرورت از آن استفاده کند و کمترین نتایجش تشویش خاطر است به گونه ای که ممکن است انسان، حتی در نماز هم به فکر جواب دادن و خصومت با دیگری می شود و لازمه این هم تکذیب دیگران و متهم کردن آنها به نادانی و .... است و کلاً ذهن انسان را از کلام پاکیزه دور می کند.
مرائ و جدال و خصومت به جز مواردی که استثنا شد در نتایج بدشان مانند هم هستند و باعث رذایل اخلاقی بد دیگری هم می شوند و در این باره روایات مختلفی هم وجود دارد.
راه علاج مراء و جدال و خصومت
راه علاج اینست که انسان بداند این ها باعث دشمنی و دوری بین افراد شده و انس و محبت را از بین می برد و همچنین باعث تشویش خاطر خود فرد می شود. و البته جامعه ی بدون اتحاد و انس بین افراد آن نمی تواند کارکرد خود را داشته باشد.
علاج عملی آن هم اینست که انسان در عمل مراقب باشد تا ضد این رذایل یعنی پاکیزگی در سخن را در خودش نهادینه کند.
ان شاء الله با در نظر گرفتن این روایت در چنین روزی، با عملی کردن آن در سبک زندگی هایمان نشان دهیم که به واقع از محبین و پیروان اهل بیت علیهم السلام هستیم.
ان شاء الله ...
پی نوشت:
1- بخشی از متن ادبی سید علی اصغر موسوی
منابع:
جامع السعادات، ملا مهدی نراقی
ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی