لازم ترین علم برای بشر
وجود مقدّس باب الحوائج، موسی بن جعفر(ع) می فرمایند: «ألزَمُ العِلمِ لَکَ ما دَلَّکَ عَلی صَلاحِ قَلبِکَ و أظهَرَ لَکَ فَسادَهُ»، همان طور که در جلسات قبل بیان کردیم: شناخت رذائل مهم است، حضرت فرمودند: لازم ترین علم برای تو، آن علمی است که باعث بشود تو پاکسازی و تهذیب نفس بشوی و قلبت، اصلاح و سلیم شود، که وقتی قلب، سلیم و جایگاه طهارت شد، آن موقع بتواند مرکز حرم الهی بشود و ایمن از همه بدی ها و پلشتیها و زشتی ها باشد. لذا آن موقع است که این علم به درد تو می خورد.
پس حتّی راجع به علم هم می گویند که باید این طور باشد. شاید کسی بگوید: پس این همه علوم مختلف که برای پیشرفت ظاهری بشر است، چه می شود؟ در جواب باید گفت: ما نمی گوییم این علوم نباشد، یک موقع اشتباه نشود. می گوییم: اصلاً اگر بنا بشود ظواهر دنیای پیشرفت داشته باشد، ولی ما را به پیشرفت حقیقی نرساند، به چه درد می خورد؟!
چون می دانیم که از این دنیا می رویم. چه کسی است بگوید: من نمی میرم؟! همه می روند. اصلاً وقتی به حبیبش خطاب می شود: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُون»، دیگر چه کسی است که در این عالم بماند؟! هیچ کسی نیست که بماند. همه می روند.
لذا آن علمی به درد می خورد که وقتی می خواهیم از این دنیا برویم، عالم برزخ و عالم قیامت مان را درست کند. چون اصل، این عالم دنیاست و عالم برزخ آینه عمل ما در دنیا است و قیامت هم که عالم جزاست. پس علمی مفید است که دنیای ما، رفتار ما، کردار ما و حال ما را پاکیزه کند وضع ما را وضع درستی کند.
حضرت در ادامه هم می فرمایند: «و أظهَرَ لَکَ فَسادَهُ» فساد را برای تو آشکار کند. یعنی علمی، علم است که قلبت را اصلاح و فساد را برای تو آشکار کند.
پس آن علمی که بخواهی با آن فقط ظاهر دنیایت را درست کنی، علم نیست. آن هم دنیای مادی که هیچ چیزی در آن وجود ندارد. در حالی که تمام عالم دنیا و ساختار دنیا و پیشرفت ظاهری دنیا، برای این است که من و تو به آن مقام معنوی برسیم و إلّا اگر ظواهر دنیا درست شود و حال دنیا عوض شود و پیشرفت های ظاهری هم پیدا کند، امّا عامل برای پیشرفت حقیقت انسانی نشود، معلوم است آن ظواهر، فساد است.
در مورد علم هم می فرمایند: لازم ترین علم، علمی است که سبب صلاح قلب شود و فساد را آشکار کند، «ألزَمُ العِلمِ لَکَ ما دَلَّکَ عَلی صَلاحِ قَلبِکَ و أظهَرَ لَکَ فَسادَهُ». اصلاً علّت العللی که می گویند: اوّل باید رذائل را خوب شناخت تا گرفتار آن ها نشویم و بتوانیم فضائل را در وجود خودمان قرار دهیم، همین قضیّه است و إلّا فساد می آورد. حتّی این قدر مهم است که به من و شما می گویند: اگر از این مرحله، جلو رفتید، طبیعی است دیگر باید فضائل اخلاقی را اکتساب کنی و جلو بروی. البته به خودی خود هم می آید.
پس لازم است انسان در ابتدا به شناخت رذائل برسد و با دوری از آنها، به کسب فضائل نائل آید، همین جاست که انسان می فهمد عمل، همان سزا و پاداش بشری برای خودش است. یعنی پاداش و سزای ما، همان عمل ماست.