بانوی زهد و فضیلت؛ لیلا
برچسپ ها: علی ، حضرت ، مادر ، السلام ، لیلا ، علیه ، اکبر
منبع : پژوهش نامه معارف حسینی (آیت بوستان)» بهار 1397 - شماره 9 , زحمتکش، زهرا / سمائی، زهرا
مقدمه
امام حسین(ع) در زندگی پر افتخار خود با چهار یا پنج همسر ازدواج کرد. از نشانه های شخصیّت خانوادگی امام حسین(ع) پای بندی ایشان به خانواده است. در آن زمان تعدد زوجات امـری پذیرفتنی بـود، اما شیوۀ همسر گزینی امـام و شـمار انـدک آنان درخور توجه است. از سوی دیگر همۀ آنان با هم وارد زندگی امام نشدند، بلکه گاهی پس از درگذشت یکی، با دیگری ازدواج مـی کرد. هـمسران امـام که نام آنها در منابع آمده، عبارتند از: 1. شهربانو دخـتر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ایرانی از سلسلۀ ساسانی؛ 2. لیلا دختر ابومُرة بن عروه، نوۀ مسعود بن عامر ثقفی؛ 3. ام اسحاق دخـتر طـلحة بـن عبیدالله، صحابی رسول الله (ص)؛ 4. رباب دختر امرؤالقیس بن عدی کلبی و زنـی از قبیله قُضاعه به نام سُلافه یا ملومه (مجلسی، 1404: 45/ 329 - 332).
امام حسین(ع) از آنان صاحب فرزندانی شد که نشانه های عظمت را در خـاندانش بـه نـمایش گذاشتند. دربارۀ تعداد فرزندان ایشان در کتب تاریخی اختلاف هایی وجود دارد. مورّخان مـتقدم چـون مصعب بن عبدالله زبیری، سهل بن عبدالله بخاری، شیخ مفید و فضل بن حسن طبرسی، تعداد فـرزندان آن حـضرت را چهار پسر به نام های علی اکبر، علی بن الحسین (امام سجاد)، عـلی اصـغر (عـبدالله رضیع)، جعفر و دو دختر به نام های فاطمه و سکینه می دانند (بخاری، 1381: 30؛ مفید، 1414: 2/137). تداوم شخصیت فردی و اجـتماعی امـام حسین(ع) در قالب تربیت فرزندان را می توان در شهادت برخی از ایشان و نیز عملکرد دیگر فرزندان و افراد خاندان در مـقطع اسـارت به سمت شام ملاحظه نمود و از همه مهم تر، امام سجاد(ع) که علاوه بر مـقام عـصمت بـا مراقبت های ویژه پدر، ادامه دهندۀ امامت شد. بنابراین، بررسی و شناخت ویژگی ها و فضایل اخلاقی لیلا(ع) مـادر حـضرت علی اکبر(ع) به عنوان فرضیۀ پژوهش پیش رو است. بر اساس این فرضیه سؤالاتی مـطرح مـی شود؛ از جـمله آن که لیلا از چه خاندانی بوده است؟ دوران زندگی لیلا(ع) با امام حسین(ع) چگونه بود و این که آیا این بـانوی بزرگوار در سرزمین کربلا حضور داشته است یا خیر، مورد بحث این پژوهـش اسـت.
لیلا(ع)کیست؟
وی دختر ابی مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی (عسقلانی، 1328: 3/ 412) است. مادرش میمونه دختر ابی سفیان صـخر بـن حـرب بن امیه (همو: 4/ 178) و جده اش دختر ابی العاص و عمۀ پدرش برزه دختر مسعود ثقفی زوجـۀ صـفوان بن امیه است (خلیفة بن خیاط، 1415: 145؛ واقدی، 1405: 5/53 - 6/392؛ یعقوبی، 1371: 2/ 246-247؛ ابن قتیبه، 1960: 213؛ ابن جوزی، 1426: 249؛ طبری، 1382: 3/343؛ ابن اثیر، 1399: 3/482). صفوان از مشرکین قریش بـود و از سـردمداران غزوۀ احد به شمار می رفت. او در این غزوه، همسر خود را همراه آورد که بـه اسـارت مسلمان درآمد و عبدالله اکبر از وی به دنیا آمـد (ابـن ابی الحدید، 1385: 3/359).
شـیخ مفید در ارشاد، طبرسی در اعلام الوری، ابن جریر در تـاریخ طـبری، ابن اثیر در کامل، یعقوبی در تاریخ خود و سهیلی در الروض الانف، نام این بانو را همان «لیلا» ذکـر کرده اند (واقدی، 1405: 6/ 392؛ یعقوبی، 1371: 2/246-247؛ ابن قتیبه، 1960: 213؛ طـبری، 1382: 5/446؛ عـسقلانی، 1328: 3/412). امّا سـبط بـن جـوزی در تذکرة الخواص، ابن جریر طبری در منتخب (12 / 19) و خـوارزمی در مـقتل، نام وی را «آمنه» آورده اند (ابن جوزی، 1426: 249).
تنها ابن شهرآشوب در مناقب، از وی به «برّه» دخت عـروه یاد کرده است (ابن شهرآشوب، بی تا: 4/77). همان گونه کـه کلام سهیلی در الروض الانـف (2/ 326) بـیانگر آن است که میمونه دختر ابـی سـفیان جدۀ پدری لیلا بوده که عروه با او ازدواج کرده و ثمرۀ این وصلت ابومرّه و لیلا هـمسر امـام حسین(ع) دخت ابی مرّه اسـت.
ارتـباط نـَسَبی لیلا با ابـوسفیان از نـاحیۀ مادر، سبب شد طـبق نـقلی، معاویه، علی اکبر(ع) را شایسته ترین فرد برای خلافت بداند و نیز در روز عاشورا، اُمویان به وی امان دهند کـه عـلی اکبر(ع) با آن مخالفت ورزید (محمدی ری شهری، 1388: 1/278-281).
بـه همین سـبب، نـسبت خـویشاوندی لیلا با میمونه اسـت که دشمن به علی اکبر(ع) در کربلا گفت: «تو با امیرالمؤمنین یزید پیوند خویشی داری» و با این کـلام مـی خواستند او را به لشکر کفر بکشانند؛ امّا نـفس قـدسی او بـه شـرف جـاودانۀ حیات سرمد رو آورد فـرمود:
پیوند خویشاوندی با رسول خدا(ص) سزاوارتر است که رعایت شود تا پیوند با فرزند هند جگرخوار. (بخاری، 1381: 30؛ رازی، 1409: 7؛ ابـن منصور، 1404: 3/152)
اگـر لیلا لیاقت ذاتی نداشت، به افتخار همسری سـید جـوانان بـهشت درنـمی آمد و مـادر چـنین جوان فداکاری نمی شد. بهره او از ایمان و پاکی موجب شد با زنان اهل بیت عصمت و طهارت همنشین باشد و بر سفره انسان های پاک و وارسته حاضر شود و در غم و شادی آنان شریک شود (گـلی زاده: 32).
همچنین لیلا از خاندان اشرف و عظمت بود و جدش عروه یکی از آن دو بزرگ مکّه بود که قریش گفتند:
(لَولا نُزّلَ هذا القُرآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ القَریَتَینِ عَظیمٍ)؛ (زخرف: 69)
چرا این قرآن بر مرد بـزرگ یکی از این دو شهر نازل نمی شود؟
مقصود از دو شهر، مکّه و طائف است و شخص بزرگ دیگر، ولید بن مغیره مخزومی ملقب به وحید بوده که به واسطۀ شرافتش در میان قومش و کثرت اموالش که زمـستان و تـابستان از املاک مزروعی اش بهره می جست، خانۀ کعبه را به تنهایی می پوشاند و پس از وفات عبدالمطلب از ناحیۀ خانه اش در برابر کعبه برایش فرشی می گستردند. این شیوه، نشانۀ بزرگی شـخص بـود که تاریخ این امر را در مـورد ابـن جرعان و سالار مکّه ابوطالب که جانشین پدرش عبدالمطلب بود، ثبت نموده است.
ابن ولید همان کسی است که خدای تعالی در قرآن می فرماید:
(ذَرْنِی وَ مَنْ خـَلَقْتُ وَحـِیداً * وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مـَمْدُوداً * وَ بـَنِینَ شُهُوداً)؛ (مدثر: 11 - 13)
[ای رسول من] واگذار مرا و آن که او را تنها آفریدم و برایش مال فراوان قرار دادم و پسرانی حاضر.
نسب لیلا و مختار بن ابی عبید ثقفی در مسعود ثقفی به هم می رسد؛ زیرا لیلا دخت ابـی مـرّة بن عروة بن مسعود است و مختار فرزند ابی عبید بن مسعود، و ابومرّه پدر لیلی با مختار عموزاده است (عسقلانی، 1328: 4/130).
با وجود آن که قبیله ثقیف افرادی سرکش و خودخواه بودند، انسان های صالحی چون مـختار و عـروة بن مـسعود ثقفی از میان آنان برخاستند. البته سفاکان و ستمگرانی چون مغیرة بن شعبه ثقفی و حجاج بن یوسف ثقفی، بـه مثابه علف های هرزی بودند که در این طایفه روییدند.
خاندان مختار کـه بـا لیلا پیوند نسبی دارند از علاقه مندان و پیروان مخلص اهل بیت هستند. عموی وی سعد بن مسعود ثقفی از شخصیت های بارز صدر اسـلام و صـحابه عظیم الشأن پیامبر به شمار می رفت. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب حضرت علی(ع) یاد کـرده اسـت (گلی زاده: 32).
به سبب شرافت عروه در میان قوم خود قریش او را در واقعۀ حدیبیه برای عقد قرارداد صـلح نزد پیامبر اکرم(ص) فرستادند. او در آن هنگام کافر بود و در سال نهم هجرت اسلام آورد و به سـوی قبیله اش بازگشت و خود بـر بـام خانۀ بلندی که داشت رفت و اسلام خود را آشکار ساخت و آنان را به این دین دعوت نمود. امّا آنان باران تیر را به سویش گشودند و یکی از آن ها بر [قلب] او اصابت نمود و غرقه در خون خـویش به زمین افتاد (عسقلانی، 1328: 4/178).
گفتند: خون خود را به چه حساب می گذاری؟ گفت: این لطفی بود که خداوند به آن مرا گرامی داشت و شهادتی بود که پروردگار نصیبم ساخت، تنها درخواستم این است کـه مـرا در کنار شهیدانی که با رسول خدا(ص) کشته شده اند دفن نمایید، که به این خواسته اش جامۀ عمل پوشاندند. رسول خدا (ص) دربارۀ او فرمود: او نبود در قوم خود مگر همانند صاحب یاسین در قوم خویش (واقـدی، 1405: 5/370؛ عـسقلانی، 1328: 4/178؛ ابن اثیر، 1417: 4/30؛ طبرانی، 1983: 17/148؛ حاکم نیشابوری، 1411: 3/615).
عروه به هنگام پذیرش اسلام ده زن در اختیار داشت. پیامبر(ص) فرمود که اسلام بیش از چهار زن را جائز نمی شمرد. او نیز چهار تن از آنان را برگزید که از جملۀ ایشان زینب دخـت ابـوسفیان صخر بن حرب بن امیه بود.
ابو مرّه پدر لیلا در زمان رسول اکرم(ص) دیده به جهان گشود و از مصاحبت حضرتش بهره برده است. چون پدرش عروه کشته شده، او و برادرش ابوملیح نزد پیامبر(ص) آمـدند و حـضرت را از قتل پدر آگاه ساخته و مسلمان گـردیدند و بـه طـائف بازگشتند.
دربارۀ لیلا، حارث بن خالد مخزومی سروده است:
اطاقت بنا شمس النهار و من رای
من الناس شمسا فی المساء تطوف
ابـو امـها اوفـی قریش بذمه
و اعمامها اما سالت ثقیف
یعنی: خـورشید جـهان افروز بر گرد ما گردش درآمد و چه کس از مردم دیده است که مهرتابان در شامگاهان بدرخشد. او (لیلا) پدر و مادرش وفادارترین قـریش در حـفظ پیمان است و عموهایش اگر خواهان شناختشان شوی از تیرۀ ثقیف هستند (مـقرم، 1406: 17؛ عسقلانی، 1328: 4/178).
سال وفات این بانو و مقدار عمر او نیز حضورش در شهیدستان کربلا بر ما مشخص و محقق نگشته است؛ هـرچند دربـندی در «اسـرار الشهادة» از برخی کتب مجهول المؤلف متعرض این امر (حضور در کربلا) شـده اسـت، امّا مورخان از این موضوع یاد نکرده اند و بسا که قبل از واقعۀ عاشورا درگذشته باشد.
محدث و عالم بـزرگ شـیخ عـباس قمی در نفس المهموم (ص167) اظهار می دارد که من به مأخذی دست نیافتم کـه دال بـر آمـدن لیلا به کربلا باشد.
سخن این حدیث شناس و محقق مسلّم برای آن که حقائق تاریخ را مـی جوید حـجت و سـند است.
نسب مادر علی اکبر (ع)
شیخ مفید در ارشاد (1414: 2/110) و عده ای مورخان از قبیل ابن اثیر در کامل، یعقوبی در تـاریخ خـود، سهیلی در روض الانف، طبری در تاریخ خود، فخر رازی در الشجرة المبارکه، طبرسی در اعلام الوری، شیخ طوسی در رجـال الطـوسی، سـپهر در ناسخ التواریخ: مادر آن شاهزاده را «لیلا» بنت ابی مرۀ بن عروۀ بن مسعود ثقفی می دانند.
لیلا هـمسر امام حسین(ع) و مادر فرزند آن حضرت، علی (اولین شهید از آل ابی طالب در واقعه کربلا) مـشهور بـه عـلی اکبر است (طبری، 1382: 3/ 343؛ ابن اثیر، 1399: 3/ 482).
و در برخی از کتاب ها به نام ام لیلا معرفی شده است (محلاتی، بی تا: 3/295) ولی سـبط ابـن جوزی در تذکرةالخواص (ابن جوزی، 1426: 277) و خوارزمی در کتاب مقتل خود اسم مادر علی اکبر را «آمنه» می دانند. ابـن شهرآشوب در کـتاب مـناقب نام مادر علی اکبر را «بره» می داند. در مقتل ابی اسحاق اسفرائینی نام مادر او را شهربانو می داند.
پدر لیلا: ابی مرة بـن عـروة بـن مسعود ثقفی است و در نسب ابی مرة شخصیتی مثل عروة وجود دارد که در کتاب اصـابه ابـن حجر از حضرت پیامبر(ص) نقل شده مثال عروه مثال صاحب یاسین است که قوم خود را به سـوی خـدا خواند ولی او را کشتند(عسقلانی، 1328: 4/177) و یا گفته شده سادات در اسلام چهار نفرند: 1.بـشر بـن الهلال العبدی، 2.عدی بن الحاتم الطائی، 3. سـراقةبن مـالک المـدلجی، 4. عروة بن مسعود الثقفی (ابن اثیر، 1417: 1/191).
عروه در سـال نـهم هجرت مسلمان شد و در برگشت به سوی قوم خود و دعوت آن ها به اسلام در حـالی کـه اذان می گفت، توسط تیری که یکی از قـوم خود بـه سـوی او رهـا کرد کشته شد.
مادر لیلا: مـیمونه بـنت ابی سفیان بن صخر بن حرب بن ابی امیه است. از طرف مـادر نـیز از خانواده ای کریم و نجیب و شریف است. جـد مادریش عروة بن مـسعود ثـقفی در نزد قریش جایگاه ویژه و مـقام بـس عظیمی داشت. قریش مکه عروة بن مسعود را به عنوان نماینده مخصوص خود نـزد پیامبر گرامی اسلام(ص) فرستادند تا از جـانب آنـان عـقد صلح حدیبیه را امـضا نـماید. عروه در سال نهم هـجری مـسلمان گردید و برای هدایت قوم خود وتبلیغ دین اسلام به جانب آنها رفت لکن بـه دسـت قوم خود به شهادت رسید و هـنگامی کـه مشغول گـفتن اذان نـماز بـود یکی از طایفه اش تیری بـه او زد و او را به شهادت رسانید.
پیامبر اکرم(ص) از شهادت او متاثر گردید و در وصفش فرمود:
لیس مثله فی قومه الا کـمثل صـاحب یاسین فی قومه؛ (عسقلانی، 1328: 4/ 177)
در قومش کـسی مـشابه او نـبود، مـگر صـاحب یاسین در قوم و طـایفه اش.
یعنی عروه مثل صاحب یاسین است که قوم خود را به توحید و یگانه پرستی دعوت نمود اما او را بـه قـتل رسـاندند.
باز در وصف عروة بن مسعود ثقفی و مـقام والای او در اسـلام از نـبی گـرامی اسـلام(ص) نـقل است که فرموده اند:
اربعة ساداة فی الاسلام ...؛ (جزری، 1417: 1/ 191)
بزرگان اسلام چهار نفرند: بشربن هلال عبدی و عدی بن حاتم و سراقة بن مالک مدلجی و عروة بن مسعود ثقفی.
بـه هر حال عروة بن مسعود که جد مادری حضرت علی اکبر(ع) است مقام والایی در میان قریش داشت، به گونه ای که وقتی پیامبر اسلام(ص) به پیامبری مبعوث شد قریش در عناد ولجـبازی مـی گفتند. اگر بناست پیغمبری از میان قریش مبعوث گردد، دو نفر بیشتر نمی توانند باشند، یا ولید بن مغیره مخزمی که اهل مکه است و یا عروة بن مسعود ثقفی که اهل طائف اسـت. قـرآن کریم نیز این حکایت و گفتار قریش را در سوره مبارکه زخرف آیه 31 نقل می نماید (همو: 3/ 406).
از همین روست که معاویه، حضرت علی اکبر را می ستاید و می گوید: در او سخاوت بنی امیه وجـود دارد یا این که در روز عاشورا؛ لشکر اعدا خـواست او را بـه طرف خود ببرد از این جهت به آن شاهزاده گفتند: میان تو و یزید بن معاویه قرابتی است و برای تو امانی وجود دارد. .. (رازی، 1409: 72).
دیدگاه مورخان درباره حـضور لیلا در کربلا
از جمله مواردی کـه مـیان ارباب تواریخ مورد بحث و گفت وگو بوده، حضور لیلا - مادر علی اکبر - در کربلاست. یک سری موضوعات تاریخی وجود دارد که اثبات و نفی آن ضرری به مقصود و هدف اصلی وارد نمی سازد و بالعکس، یک سری موضوعاتی در تاریخ مـطرح اسـت که اثبات وجود و عدم آن، تأثیر فراوانی در ارائه هدف دارد. هرچند به طور مستقیم اثبات حضور لیلا مادر حضرت علی اکبر اثر زیادی در ارائه هدف عالی حماسه عاشورا ندارد؛ ولی بحث پیرامون حضور آن مخدّره در کـربلا تـأثیر زیادی در ارائه واقـعیت که زمینه اصلی هدفِ حماسه سازان کربلاست، داشته و از تحریفات و دروغ های دروغ پردازان جلوگیری می کند.
عده ای از تاریخ نویسان حضور لیلا مـادر آن شاهزاده را در کربلا ثابت دانسته اند تا جایی که یک سری مرثیه ها را بـه آن مـخدّره هـنگام رفتن علی اکبر به میدان نسبت داده اند و حتی بعضی از شعرا نیز حضور آن بانو را در کربلا به شعر درآورده اند. ولی مـشهور مـورخان تصریح کرده اند که آن بانوی با عظمت در کربلا حضور نداشته و قبل از واقعه فوت نـموده اسـت (مـحلاتی، 1390: 1/278؛ مقرم، 1413: 11). استاد شهید مرتضی مطهری این مسئله و در نتیجه قصه ها و افسانه هایی که درباره ایشان گفته شـده، از موارد تحریف رویداد کربلا می داند و آن را با استدلال نقد و رد می کند (مطهری، 1379: 1/ 26-27) دکتر آیتی نـیز در این باره می نویسد:
در جـریان کـربلا از او سخنی به میان نیامده است. هیچ روشن نیست که ایشان در این تاریخ زنده بوده است یا نه؟... از همسران امام تنها کسی که به یقین می توان گفت که در این سفر همراه امام بـوده، رباب است. (بررسی تاریخ عاشورا: 123)
حضور لیلا در کربلا در برخی آثار و کتاب های تاریخی
در بعضی از مقاتل ذکر شده که مادر علی اکبر در کربلا حاضر بود و رفتن به میدان آن بزرگ مرد را مشاهده می کرد و اضطراب شدیدی داشـت و حـتی به طور مفصل وداع ایشان با مادر را آورده اند. همچنین این مطلب را که امام حسین(ع) به لیلا فرمود در حق فرزندت دعا کن، نقل کرده اند (نوری، 1364: 90) به عنوان مثال، در کتاب تذکرةالشهدا (ص213)، مرحوم مـلّا حـبیب الله شریف می نویسد:
از بعضی کتب مستفاد می شود مادر علی اکبر نیز بیرون آمد و فریاد واولداه برکشید و خود را بر نعش فرزند انداخت امام مادر او را به خیمه برگردانید.
در کتاب مقتل ابی اسحاق اسفرائینی مـطابق نـقل کتاب تذکرةالشهداء می خوانیم:
در آن حالی که علی اکبر از روی اسب به زمین افتاده بود مادرش شهربانو به نعش علی اکبر نظر می کرد در حالی که مدهوش بود و حیران، و از دهشت هیچ نمی توانست بـگوید ولکـن گـریه می کرد.
در کتاب ماتمکده، تألیف قـزوینی رودبـاری، وداع عـلی اکبر با مادر را به نظم درآورده و از زبان مادر می گوید:
علی اکبر مرو مادر فدای قد دلجویت پریشانم مکن ای من اسیر سُنبل مویت
در کـتاب مـهیجُ الاحزان تـألیف حسن بن محمدعلی یزدی (ص212) آمده است:
در بعضی کـتب مـقتل مذکور است که چون اهل حرم یافتند که آن حضرت روانه میدان می شود و اجازه حرب می خواهد، مادر و خواهر و عمه ها بـه دور او حـلقه زدنـد و می گفتند برما غریبان ترحم کن....
در کتاب روضۀالشهداء تألیف ملاحسین واعـظ کاشفی (ص339) می خوانیم:
وقتی علی اکبر به روی زمین افتاده بود، امام به بالین او آمد و فرمود: ای فرزند ارجمند و ای آرام دل دردمند با مـادر و پدر سـخنی بـگو، علی اکبر دیده باز کرد و سر خود را در کنار پدر دید و خروش مادر و خـواهران را شـنید.
فاضل دربندی در اسرارالشهادۀ (ص37) نوشته است:
امام حسین(ع) از مادر علی اکبر خواست که در حق فرزندش دعا کند در آن لحـظۀ کـارزار فـرمود: من از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است.
عـمادزاده در مـجموعۀ شـرح زندگانی علی اکبر (ص370) می نویسد:
در غالب کتب که شهادت علی اکبر را شرح داده اند، معتقدند مادرش در کربلا بـوده و مـی نویسند: چـون خواست به میدان رود از مادرش اجازه گرفت.
ولی او در صفحه 352 می نویسد:
یکی از تأثّرات حضرت امام حسین(ع) در کـربلا را فـقدان مادر علی اکبر می دانستند.
در معالی السبطین شیخ محمدمهدی حائری مازندرانی در بیان مصیبت حضرت علی اکبر(ع) بـه گـونه ای تـصریح می کند که لیلا در کربلا حضور داشت و حالش چگونه بود، وقتی نظر به بدن قـطعه قـطعه علی اکبر کرد (حائری مازندرانی، 1419: 1/416).
نهله غروی او را از زنانی می داند که در کربلا حضور داشته اسـت (غـروی، 1375: 271).
حـضور نداشتن لیلا مادر علی اکبر در کربلا بر اساس آثار و کتاب های تاریخی
در برخی کتب تاریخی گفته اند مـادر عـلی اکبر در کربلا حضور نداشته و پیش از واقعه، از دنیا رفته است.
حاج شیخ عباس قـمی در مـنتهی الامال (1/ 437) مـی نویسد:
ظاهر آن است که والدۀ آن جناب در کربلا نبوده و در کتب معتبره نیافتم چیزی. لذا آن چه مشهور است امام حسین(ع) بـعد از رفـتن علی اکبر(ع) به میدان نزد مادرش لیلا رفت و فرمود برخیر و دعا کن. و این که از جـدّم شنیدم دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، به فرمایش شیخ ما صحیح نیست.
ملاعلی آقا واعـظ تـبریزی خیابانی در وقایع الایام در احوال محرم الحرام (ص443) نوشته است:
آیا این که مادر آن شاهزاده در کـربلا بـود یا نه؟ من در این رابطه مدرکی را به دسـت نـیاوردم.
مـحمدباقر بیرجندی در کبریت احمر (ص187) چنین می گوید:
بودن مـادر عـلی اکبر در کربلا در هیچ کتاب معتبری ذکر نشده و اعتباری نیست به کلام صاحب کتاب مـهیج الاحزان کـه مادر و خواهران او بر سر نـعش او آمـدند.
شیخ ذبـیح الله مـحلاتی در کـتاب فرسان الهیجاء (ص287) می نویسد:
بودن مادر علی اکبر در زمـین کـربلا، بلکه زنده بودن او حتی در مدینه (هنگام واقعه عاشورا) تاکنون به نظر نـرسیده و امـر کردن امام حسین(ع) لیلا را که دعـا کند در حق فرزندش، حـاجی نـوری می فرماید اصلی ندارد.
حاج فـرهاد مـیرزا معتمدالدوله در کتاب قمقام زخّار نوشته است:
در حین تألیف (این کتاب) از احوال لیلا مـادر عـلی اکبر چیزی به نظر نرسیده.
حـاج مـحمدهاشم خـراسانی در کتاب منتخب التواریخ (ص269) مـی نویسد:
مـعلوم نیست والده مکرمه حـضرت عـلی اکبر در کربلا بوده، بلکه معلوم نیست آن مخدّره در آن زمان زنده بوده یا نه؟!
محدث نوری در این باره آوردهـ اسـت:
آن چه روضه خوان ها می خوانند که بعد از رفـتن عـلی اکبر به مـیدان امـام حسین(ع) به مادرش لیلا فـرمود: «برخیز و به خلوت برو و برای فرزندت دعا کن؛ از جدم شنیدم که فرمود: دعای مادر در حـق فـرزند مستجاب می شود» تا آخر آن که هـمگی دروغ اسـت. (نـوری، 1364: 90)
مـحدث قـمی نیز می گوید:
ظـاهر آن اسـت که لیلا در کربلا نبوده و من در کتاب های معتبر ندیدم. (منتهی الآمال: 375)
همو در جایی دیگر می نویسد:
در کتاب های معتبر، ذکـری از بـودن لیلا در کربلا یا در کوفه و شام نیست. (همان: 541)
هـمچنین اسـتاد شـهید مـرتضی مـطهری این مسئله و در نتیجه قصه ها و افسانه هایی که درباره ایشان گفته شده را از موارد تحریف رویداد کربلا می داند و آن را با استدلال نقد و رد می کند (مطهری، 1379: 1/ 26 - 27).
دکتر آیتی نیز در این باره نوشته است:
در جـریان کربلا از او سخنی به میان نیامده است. هیچ روشن نیست که ایشان در این تاریخ زنده بوده است یا نه؟... از همسران امام تنها کسی که به یقین می توان گفت که در این سفر هـمراه امـام بوده، رباب است. (بررسی تاریخ عاشورا: 123)
ریشه توهّم آن دسته از مورخان که قائل به حضور لیلا مادر علی اکبر در کربلا هستند، این منابع است:
1. در کتاب اغانی ابوالفرج اصفهانی نقل شده اسـت:
مـردی از اعراب بر شتری سوار و وارد مدینه شد. عبورش به محله بنی هاشم افتاد. از خانه ای صدای شیون و ناله بلند شد. شتری که آن مرد بر آن سـوار بـود از شنیدن ناله جلوی درِ خانه زانـو بـر زمین زد. مرد عرب بر در خانه آمد و از علّت ناله سؤال کرد. کنیزکی بیرون آمد و گفت این ناله از ام لیلاست که از واقعه کربلا تاکنون آرام نگرفته است. (مـحلاتی، بـی تا: 3/ 297 - 298)
2. در کتاب قیام سالار شـهیدان چـنین می خوانیم:
دلیلی بر نبودن لیلا در کربلا به نظر نرسیده، بلکه علی القاعده او باید در کربلا بوده باشد و این که علما نوشته اند که ما مدرکی ندیدیم که لیلا در کربلا بوده، شاید خالی از کم لطفی نـباشد؛ زیرا علی القاعده آن بانو باید همراه امام حسین(ع) باشد، مگر ضرورتی ایجاب کند. و اگر دلیلی پیدا شود باید بر عدم باشد، نه بر اثبات. به علاوه، جریان دعا بر ولد در قول بکر بـن غـانم، تأییدی اسـت بر این که در کربلا بوده، امّا چرا مورخان چیزی از آن نقل ننموده اند، ممکن است عللی داشته باشد که بـر ما پوشیده است. (شیخ الاسلامی، 1375: 193)
به نظر نگارنده، ثابت کردن حـضور لیلا در کـربلا یک بحث است و نسبت دادن مراثی و وداع حضرت علی اکبر (ع) با مادر و دعای مادر در حق فرزند نیز بحث دیگری اسـت. از آنـ جایی که در کتب معتبر، هیچ دلیل و مدرکی که ما را بر حضور آن بانو قانع سـازد وجـود نـدارد، بر فرض این که بگوییم ایشان در کربلا بوده، چطور می توان این گونه حالات و مراثی را به آن بانو نـسبت داد؟ بنابراین همین که در کتب تاریخی معتبر، ذکری از حضور آن مخدّره نشده یا این که در بـعضی از کتب مقتلی، به صـراحت گـفته اند او در کربلا حضور نداشته، برای ما کفایت می کند که پیرو مشهور مورخان شده و قائل بر حضور نداشتن لیلا در کربلا باشیم.
لیلای دیگر
حضرت علی(ع) نیز همسری به نام لیلا بنت مسعود داشـت که مادر ابوبکر بن علی(ع) یکی از شهدای کربلاست (مفید، 1413: ۸۲). این شخص گاه با لیلا مادر علی اکبر(ع) اشتباه گرفته می شود (تمیمی، 1417: ۲/ ۵۵۹).
اقوال مختلف در بیان سن علی اکبر(ع)
در میان مورخان اسلامی در بیان سن حـضرت عـلی اکبر(ع)، اتحاد نیست و هر کدام برای آن آقازاده سنی را قائل شده اند و سن آن حضرت را در موقع شهادت از 7 سال تا 29 سال ذکر کرده اند. در این مبحث با بیان چند سخن، به ذکر نتیجه خواهیم پرداخت:
سـخن اوّل. در این که امام حسین(ع) چند اولاد داشته، اختلاف بوده و ما نظر اهمّ آن ها را ذکر می کنیم. در کتاب کشف الغمّه به نقل از کمال الدین بن طلحه، اولاد امام حسین(ع) شش پسر و چهار دختر ذکر شده اسـت. امـین الاسلام طبرسی در اعلام الوری چهار پسر و دو دختر، امام فخر رازی در الشجرةالمبارکه، چهار پسر و دو دختر نوشته، مقدس اردبیلی در حدیقةالشیعه شش پسر و چهار دختر ذکر کرده و شیخ مفید در الارشاد، چهار پسر و دو دختر را بـیان نـموده اسـت. کتاب جنات الخلود، قول شش پسـر و چـهار دخـتر را اصح می داند. علامه سیدمحسن امین در اعیان الشیعه، شش فرزند ذکور و سه اناث را آورده کرده است.
بنابر قول کسانی که چهار پسر و دو دخـتر را قـائل شـده اند، اسامی این فرزندان بدین صورت بوده است: 1.عـلی بـن الحسین الاکبر، 2. علی بن الحسین الاوسط، 3.علی بن الحسین الاصغر، 4. جعفر که در کودکی پیش از پدر فوت کرده است، 5. سکینه که ربـاب مـادر او و مـادر علی اصغر(ع) است.
سال وفات لیلا و مقدار عمر او و نیز حضورش در کـربلا مشخص نیست. شیخ عباس قمی حدیث شناس و محقق بزرگوار می نویسد:
من به مأخذی دست نیافتم که دال برآمدن لیلا بـه کـربلا بـاشد. (ابن طاووس، 1385: 50)
اگرچه دربندی در اسرارالشهادة متعرض حضور لیلا در کربلا شده است.
نـتیجه گیری
بـنا بر آن چه بیان داشتیم، نتیجه می گیریم که درباره همسر امام حسین(ع) و مادر علی اکبر(ع)، سه مـطلب اسـاسی وجـود دارد و در هر یک از این مطالب، نظر منتخب را به همراه مستنداتش ارائه نمودیم.
مطلب اول دربـاره اصـل و نـسب و ازدواج ایشان با امام حسین(ع) است که ایشان را بانویی با فضیلت و کمالات دانسته اند و در ازدواجش بـا حـضرت نـیز شکی نیست و همه مورخان به آن تصریح کرده اند.
مطلب دوم و مهم ترین بحث درباره این بانوی بـافضیلت، حـضور یا عدم حضور ایشان در واقعه کربلاست که در میان دیدگاه های قائلان و منکران، قول بـه عـدم حـضور ایشان را با استناد به عدم نص تاریخی و همچنین انتساب اشعار و نقل های تاریخی به شـخصی دیگر به نام لیلا، اثبات کردیم.
مطلب سوم درباره مقدار عمر و نحوه ارتحال ایشان اسـت. در این مطلب بر اساس سخن بزرگان و تاریخی نویسانی چون مرحوم شیخ عباس قمی، داوری قطعی نمی کنیم؛ زیرا مـستندات کـافی در دست نیست.
بنابراین ایشان از بانوان بافضیلت، همسر امام حسین(ع) و مادر علی اکـبر(ع) اسـت، ولی در کربلا حضور نداشت.
منابع
- ابن ابی الحدید، عزّالدین عبدالحمید بن محمد (1385ق)، شرح نهج البلاغه، قاهره، چاپ محمدابوالفضل ابـراهیم.
- ابـن اثیر، مـبارک بن محمد (1399ق)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر.
- ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن (1426 ق)، تذکرةالخواص، قـم، چـاپ حسین تقی زاده.
- ابن شهرآشوب، محمد بن علی (1956م)، مناقب آل ابی طالب، قم، مؤسسه انتشارات علامه.
- ابن طاووس، علی بن مـوسی (1385ق)، اللهـوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین(ع))، نجف، مکتبة الحیدریة.
- ابن قتیبه، عبدالله (1960م)، المعارف، بـه کـوشش: ثروت عکاشه، قاهره، بی نا.
- بخاری، سهل بـن عـبدالله (1381ق)، سـرّ السلسلة العلویة، نجف، مطبعة الحیدریه.
- تمیمی، ابـوحاتم (۱۴۱۷ق)، السـیرة النبویة و أخبار الخلفاء الکتب الثقافیه، بیروت، بی نا، چاپ سوم.
- جزری، علی بن مـحمد بـن عبدالکریم (1417 ق)، اسدالغابة فی معرفة الصـحابة، لبـنان، بیروت.
- حـاکم نـیشابوری، مـحمد بن عبدالله (1411ق)، المستدرک علی الصحیحین فـی الحـدیث، به کوشش: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، بی نا.
- حائری مازندرانی، محمدمهدی (1419ق)، معالی السـبطین، قـم، منشورات شریف رضی.
- خلیفة بن خـیاط (1415ق)، تاریخ خلیفة بن خـیاط، بـیروت، چاپ مصطفی نجیب فواز و حـکمت کـشلی فواز.
- رازی، فخرالدین محمد بن عمر (1409ق)، الشجرةالمبارکة، قم، منشورات مکتبة آیة الله العظمی مرعشی نـجفی.
- شـیخ الاسلامی، سیدحسین (1375ش)، قیام سالار شهیدان، دفـتر انـتشارات اسـلامی.
- طبرانی، ابی القاسم و عـبدالمجید السـلفی حمدی (1983م)، المعجم الکبیر، قـاهره، دار احـیاء التراث العربی.
- طبری، محمد بن جریر (1382ق)، تاریخ طبری، بیروت، منشورات الاعلمی للمطبوعات.
- عسقلانی، احـمد بـن علی بن حجر (1328ق)، الاصابة فی تـمییز الصـحابة، به کـوشش: عـلی مـحمد بجاوی، بیروت، مؤسسة التـاریخ العربی.
- غروی نائینی، نهله، محدثات شیعه (1375 ش)، تهران، تربیت مدرس.
- محلاتی، ذبیح الله (1369ق)، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسـلامیه.
- ------------------ (1390ش)، فـرسان الهیجاء، تهران، مرکز نشر کتاب.
- مـحمدی ری شـهری، مـحمد (1388ش)، دانـشنامه امـام حسین(ع) بر پایه قـرآن و حدیث، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، قم، مؤسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث.
- مجلسی، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه.
- مـطهری، مـرتضی (1379ش)، حـماسه حسینی، تهران، صدرا.
- مفید، محمدبن محمد بـن نـعمان (۱۴۱۳ق)، الإخـتصاص، بـی جا، بـی نا، چـاپ اوّل.
- ---------------------------------- (1414ق)، الارشاد، بیروت، علمیه، چاپ دوم.
- مقرم، سیدعبدالرزاق (1406ق)، پیرامون شناخت فرزندان و اصحاب امام حسین(ع)، ترجمه: حسن طارمی، تهران، بنیاد فرهنگی کلینی.
- ---------------------- (1413ق)، علی اکبر(ع)، قم، منشورات شریف رضی.
- نعمان بن مـحمد بن منصور (1404ق)، شرح الاخبار، قم، المطبعة السید الشهداء.
- نوری، میرزا حسین (1364 ش)، لؤلؤ و مرجان، تهران، انتشارات فراهانی.
- واقدی، ابن سعد (1405ق)، الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت، دارصادر.
- یعقوبی، ابن واضح (1371 ش)، تاریخ یعقوبی، بی جا، شرکت انـتشارات عـلمی و فرهنگی.