امام, حسن, مجتبی, تجلّی,
احسان یكی از بزرگ ترین مقامات انسانی است. هنگامی كه خداوند از مقامات احسان كنندگان و نیكوكاران یاد می كند و ویژگی های آنان را برمی شمارد، وسعت وجودی، ادراك شهودی و مكارم و محاسن اخلاقی آنان مشخص می شود. با مراجعه به آموزه های وحیانی كه پیشوایان دین در بیان این مقامات بزرگ انسانی و نگرش امام حسن مجتبی(ع) را می توان در باره احسان و نیكوكاری دید.
نیكوكاران، محبوب خداوند
شاید واژه ای مقدس تر و زیباتر و جذاب تر از محبوب نباشد. كسی كه شایسته این واژه می شود می بایست در چنان جایگاهی باشد كه دوستدار، مهمترین رابطه و علقه عاطفی میان دو كس را در این عبارت بیان می كند. در این میان اگر كسی محبوب خداوند باشد در اوج مقامات انسانی قرار گرفته است؛ چرا كه خداوند او را محبوب خود دانسته و هیچ مقامی برتر از این مقام نیست.خداوند بارها از مردم می خواهد تا با بهره گیری از دستورالعمل هایی خاص، خود را به خدا نزدیك ساخته و رابطه حبی را میان خود و خدا برقرار كنند. جالب اینكه خداوند همواره خود دوستدار ایجاد این رابطه دوستی میان خود با مردم بوده و در این راه پیشگام است. از این رو در آیه 45 سوره مائده نخست از دوست داشتن خود نسبت به دیگران خبر می دهد و سپس از دوستی دیگران با خود، ما را آگاه می سازد. این بدان معناست كه خداوند خود پیشگام در ایجاد رابطه دوستی میان خود و مردمان است و حتی راهكارهایی را برای ایجاد این دوستی بیان می كند. از جمله در آیه31 سوره آل عمران می فرماید كه اگر خواهان آن هستید كه محبوب خداوند شوید، از پیامبر(ص) اطاعت كنید؛ چرا كه اطاعت از پیامبر خدا(ص) به معنای اطاعت از خداست. (آل عمران، آیه32) از این آیات همچنین این معنا به دست می آید كه رابطه دوستی میان دو كس، یك رابطه آگاهانه همراه با اطاعت و پیروی است؛ به این معنا كه موجودی خردمند، از روی علم و آگاهی می كوشد تا با دیگران یك رابطه عاطفی دوستی ایجاد كند و برای تحقق این رابطه از ابزار اطاعت استفاده می كند. به سخن دیگر، اطاعت، سببی مهم در ایجاد محبت است یا اینكه اصولا محبت، اطاعت را به دنبال دارد. پس كسی كه مدعی محبت است همواره از محبوب خویش اطاعت می كند. از این رو رابطه ولایی كه میان مؤمنان و نیز میان رهبری و مؤمنان وجود دارد، یك رابطه مبتنی بر اطاعت است و كسی كه مدعی محبت است ولی از محبوب خود اطاعت نمی كند، تنها در همان مقام ادعاست و گامی به سوی محبت واقعی بر نداشته است. پس كسانی كه خود را اهل محبت نسبت به اهل بیت(ع) دانسته و به حكم آیات قرآنی و فرمان پیامبر(ص) ولایت اهل بیت(ع) را پذیرفته و آن را به محبت معنا كرده اند، اگر از ایشان اطاعت نكنند در ادعای محبت خود صداقت ندارند؛ زیرا نشانه محبت واقعی، اطاعت از محبوب است.به هر حال، رابطه میان محب و محبوب، یك رابطه همراه با اطاعت است. اینگونه است كه محبان الهی، مطیعان واقعی هستند و هرگز كوچك ترین خطا و تخلفی از فرمان های الهی از ایشان سر نمی زند و با تمام جان و توان خویش بر آن هستند تا رضایت و خشنودی محبوب خویش را به دست آورند. در این صورت است كه میان محب و محبوب، رضایت و خشنودی از یكدیگر موج می زند. (مائده، آیه119؛ توبه، آیه100؛ فجر، آیات 27 تا 30)هر مؤمنی دوست دارد بداند كه آیا محبوب خداوند است یا نه؟ برای دانستن این معنا می بایست به نشانه های آن مراجعه كند كه از آن جمله احسان است؛ چرا كه اهل احسان محبوب خداوند هستند و خداوند ایشان را دوست می دارد. خداوند بارها در آیات قرآنی از اهل احسان به عنوان محبوب خود یاد كرده است. (بقره، آیه 195؛ آل عمران، آیات 134 و 148؛ مائده، آیات 13 و 93)پس اهل احسان كسانی اند كه محبوب خداوند هستند و خداوند ایشان را دوست می دارد و به این دوستی افتخار كرده و آن را بارها اعلان می كند. از ایشان خشنود بوده و برای ایشان همه چیز از جمله عاقبت نیك و فرجام نیكو (لقمان، آیه 22)، سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت(آل عمران، آیه148؛ نحل، آیه 30؛ زمر، آیه 10) و رستگاری را فراهم می آورد. (لقمان، آیات 3 و 5)راه احسان، راه رهایی از مشكلات (توبه، آیه 91) و راه مطمئن (لقمان، آیه 22) برای جلب محبت و رحمت (اعراف، آیه 56) و رضایت و خشنودی الهی است. لذا در آرامش كامل اخروی قرار خواهند گرفت. (بقره، آیه 112)
امام حسن(ع) و مقام احسان
اهل احسان، در فكر و عمل و اندیشه و كردار، از هرگونه پلیدی دور هستند. ایمان واقعی و حقیقی را می توان در فكر و عمل ایشان یافت (صافات، آیات 80 و 81 و 110 و 111 و 121 و 122) آنان اهل نماز هستند و نسبت به محرومان و نیازمندان عنایت خاص دارند و برای آنها حقی از هر درآمد خویش كنار می گذارند و به محتاج و سائل و محروم می دهند. (ذاریات، آیات 16 تا 19)در آیات قرآنی برای آنان صفات بسیار نیك و خوبی بیان شده كه از آن جمله می توان به صفاتی چون تقوا و تهجد شبانه و انفاق و كمك به محرومان، تواضع و فروتنی، خیرخواهی و دعا، جهاد و صبر و صلح اشاره كرد.در آیات قرآنی اهل احسان به اهل معروف نیز معرفی شده اند. اینان همه كارهای نیك و پسندیده را انجام می دهند و در آن پیشگام هستند. امام حسن مجتبی(ع) نیز با اشاره به اهل احسان، صفاتی را برای آنان بیان می كند و می فرماید كه اهل احسان هرگز در انجام كار خیر و نیك كوتاهی و تاخیری نمی اندازند: المعروف مالم یتقدمه مطل و لم یتبعه من؛ احسان آن است كه تأخیری در پیش و منتی در پس نداشته باشد.(بحارالانوار، ج 78، ص 115)از نظر امام(ع) احسان، نشانه اسلام است و كسی كه اهل احسان نیست مسلمان نیست. این احسان نسبت به برخی از افراد به شكل واجب است چنانكه احسان به والدین همانند بندگی خداوند از نشانه های اسلام شخص است و كسی كه به والدین خویش احسان نمی كند از دایره مسلمانی بیرون است. (بقره، آیه 83؛ نساء، آیه 63)از جمله كسانی كه باید نسبت به آنان احسان روا داشت و احسان به آنان از شروط مسلمانی است، احسان به همسایگان است. امام(ع) می فرماید: أحسن جوار من جاورك تكن مسلما؛ با همسایه ات به نیكی همسایگی كن تا مسلمان باشی. (بحار الأنوار، ج 78، ص 112)آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: یا ابن آدم! عف عن محارم الله تكن عابدا، و ارض بما قسم الله سبحانه لك تكن غنیا، و أحسن جوار من جاورك تكن مسلما، و صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوك به تكن عدلا؛ ای فرزند آدم! نسبت به محرمات الهی عفیف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشی. راضی باش بر آنچه كه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدر نموده تا همیشه غنی و بی نیاز باشی. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیكی و احسان نما تا مسلمان محسوب شوی. با افراد (مختلف) آنچنان برخورد كن كه انتظار داری دیگران همانگونه با تو برخورد نمایند. (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 97، حدیث 33)از نظر امام حسن مجتبی(ع) بهترین نیكی و احسان به دیگری، داشتن حسن خلق و خوشخویی است. انسان اگر هیچ بهره ای از دیگری نمی تواند ببرد دست كم باید بهره ای از حسن خلق او ببرد: امام حسن(ع) فرمودند: ان أحسن الحسن الخلق الحسن؛ زیباترین زیبایی ها، داشتن اخلاق زیبا و نیكوست. (الخصال، ص 92)بسیاری از مردم در گرو خوشخویی خود هستند. انسان خوشخو و راستگو در دل همه جا دارد و حتی شریك مال و جان مردم است؛ زیرا مردم از مال و جان خویش برای او مایه می گذارند. پیامبر(ص) كه دارای خلق عظیم الهی بود (قلم، آیه 4) انسان خوش خلقی بود و همواره تبسم و لبخند بر لبان ایشان بود و با خوشخویی خود قلب مردم را در تسخیر خود گرفته بود؛ زیرا جذب قلوب به گونه ای كه مردم از جان و مال خویش برای او بزنند، تنها با خوش خویی امكان پذیر است. این گونه است كه مردمان پروانه وار در گرد وجود پیامبر(ص) می گشتند و با ایشان انس و الفت دیگری داشتند. (انفال، آیه36)
احسان، سخت تر از عدالت
انسان باید همواره خدا را در نظر داشته باشد و برای تقرب و محبوبیت در نزد خداوند از هیچ گونه احسانی كوتاهی نكند و همواره احسان را بر هر كاری مقدم دارد. احسان كردن، از عدالت ورزیدن سخت تر است؛ زیرا عدالت آن است كه انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آنچه سهم اوست بگیرد ولی احسان این است كه بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد و كمتر از آنچه حق اوست بگیرد. (مفردات الفاظ قرآن كریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه حسن)اما دنیا ما را گرفتار غفلت می كند و اجازه نمی دهد تا از این فرصت كوتاه عمر برای خودسازی و احسان بهره گیریم و اهل احسان شویم. زمانی كه پرده ها كنار می رود تازه متوجه می شویم كه چه فرصت تكرار نشدنی را از دست داده و حتی اگر خواهش و تمنا كنیم تا ما را برای كارهای نیك بازگردانند دیگر دیر شده است؛ (مؤمنون، آیه 100) چرا كه خداوند هر روز صبح ما را به دنیا باز می گرداند تا خودمان را اصلاح كنیم ولی دوباره دچار غفلت می شویم؛ زیرا هر خوابی مرگی است كه دچار آن می شویم و خداوند به فضل و كرم خویش ما را از مرگ به زندگی باز می گرداند تا حجت را بر ما تمام كند و مدام نگوییم كه خداوندا ما را بازگردان تا كار نیك انجام دهیم. (زمر، آیه 24)در روایت است كه در روز عید فطری امام حسن مجتبی(ع) به جمعی كه مشغول بازی و خنده بودند برخورد كردند، بالای سر آنان ایستادند و فرمودند: خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه و بهره برداری برای مخلوق خویش قرارداده كه با اطاعت و بندگی از یكدیگر سبقت گیرند و خشنودی خدای را به دست آورند، گروهی سبقت جستند و مسابقه را بردند و گروهی دیگر عقب ماندند و متضرر شدند. تعجب از آنانی است كه در روز پاداش گرفتن نیكوكاران و زیان دیدن بی هدفان، به خنده و لهو و لعب پرداخته اند. به خدا قسم اگر حجابها بركنار شود، خواهید دید نیك رفتار به نیكی خویش مشغول است و بدكردار به رفتار بدش گرفتار؛ یعنی قیامت را به چشم خویش می بیند و نتایج رمضان را مشاهده می كند. سپس آنها را به حال خویش واگذاشت و رفت. (تحف العقول، ص 236)
احسان امام حسن (ع) به مومنان
یكی از مهمترین جلوه های احسان، ایثارگری و عفو و گذشت است. اهل احسان برای رضا و خشنودی خدا، از خود می گذرند و به دیگران حتی دشمنان حربی اش می بخشند، چنانكه اهل بیت(ع) افطاری خویش رابه اسیر جنگی می دهند و با ایثار خود از سوی خداوند ستوده می شوند و خداوند برای عبرت دیگران و الگوبرداری از این انسان های كامل، سوره انسان را فرو می فرستد تا دیگران ایشان را بشناسند و رفتارشان را الگوی نیك رفتاری خود قرار دهند.امام حسن(ع) بی گمان همان گونه كه قرآن او را به عنوان پیشوای برتر اهل اسلام ستوده است و پیامبر(ص) او را حسن و نیكو خصال دانسته و به این صفت احسان مدح نموده، در همه كارهایش اهل احسان بوده است. این سرور جوانان اهل بهشت، قیام و قعودش از روی احسان به خلق بود، لذا وقتی به جنگ علیه كفر و نفاق تا پای جان می رود به گونه ای كه حتی از سوی دوستان و نزدیكان به جانش سوءقصد می شود و یارانی بی وفا او را تنها می گذارند، ولی او برای رضای الهی می جنگد و آن گاه كه می بیند دوستان و محبان واقعی اش در معرض خطر هستند، خطرهای بزرگ را به جان می خرد و صلح می كند و از خود مایه می گذارد و احسان و ایثار می كند.امام(ع) در تحلیلی از وضعیت خود و دوستان و دشمنان تشنه به خونش، سخنی دارد كه بیانگر میزان محبوبیت او در نزد خداست؛ زیرا برخی از مال می گذرند، برخی از جان می گذرند و كشته و شهید می شوند و عمری را در خوشبختی در بهشت خدا سرمی كنند، اما امام از عرض و آبروی خود گذشت تا عزت را برای دوستان و محبان واقعی اش به ارمغان آورد. او پس از صلح، سالیان سال تعریض و تهمت و دشنام مردمان را تحمل كرد و صبر پیشه نمود. امام(ع) پس از این كه متهم به خواركننده مومنان معرفی می شود؛ داستان خود را با داستان خضر(ع) همانند می كند كه حضرت موسی(ع) نیز با آن مقام بزرگ و اولوالعزم بودن در رسالت، حكمت رفتار خضر(ع) را درك نكرد و از عهده حكمت رفتار الهی او برنیامد. این گونه است كه موسی(ع) بر خضر(ع) طعنه می زند و او را به كاری خلاف شرع و مخالف فرمان الهی متهم می كند و آن فرستاده الهی را سرزنش می كند؛ در حالی كه حكمتی كه در رفتار خضر(ع) بود بر موسی(ع) پوشیده بود و نمی دانست كه آن حضرت(ع) مامور خداوند است تا این گونه عمل كند.امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: من نه خواركننده مؤمنان، بلكه عزت بخش آنانم. وقتی دیدم شما در برابر دشمن قدرتی ندارید، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در میان آنان باشیم. همچنان كه آن فرزانه(خضر) كشتی را سوراخ كرد تا برای صاحبانش باقی بماند و این چنین است حكایت من و شما تا در میان آنها باقی بمانیم. (میزان الحكمه، حدیث 1051) امام حسن مجتبی(ع) با احسان از خود، خواست تا مومنان واقعی را از نابودی نجات دهد و گروه كوچك مومنان را در میان كافران و منافقان حفظ كند. این عمل ایشان هرچند كه برای بسیاری از اطرافیان و دوستان سخت آمد و حتی آن حضرت را به القاب زشت سرزنش كردند، ولی حسن احسان ایشان این بود كه از خود گذشت تا ایمان و اهل ایمان باقی بماند. این بزرگ ترین ایثارگری و احسانی است كه آن حضرت(ع) برای خشنودی محبوب خود خداوند و اطاعت از فرمانش انجام داد. آن حضرت (ع) خلافت و ولایت بر مسلمان را به ادله بسیار، حق خویش می داند؛ هم از آن جهت كه منصوب از سوی خداوند و رسول (ص) است و هم از آن جهت كه مسلمانان او رابه خلافت برگزیده بودند؛ ولی معاویه این حق را با جنگ، از آن خود كرد و اگر بتوان با غصب و جنگ حقی را ستاند و صاحب حق شد دیگر سنگی روی سنگی بند نمی شود و هركسی خانه و زن و مال دیگری را غصب می كند و به سبب همان قدرت شمشیر و نفوذ و مانند آن صاحب حق می شود. امام حسن(ع) از یك سو از حق مغصوب خویش می گوید كه به معنای نفی حقانیت خلاقت معاویه است و از سوی دیگر علت صلح را حفظ خون یاران و مسلمانان می داند كه خشم معاویه و نفاق او بر زمین می ریزاند. امام حسن(ع) فرمودند: ان معاویه نازعنی حقا هو لی فتركته لصلاح الامه و حقن دمائهم؛ معاویه در حقی كه از آن من بود با من ستیز كرد و من برای صلاح امت و جلوگیری از ریختن خونشان آن را واگذاردم. (بحارالانوار، ج 44، ص 03) اینها نمونه هایی از مقام احسان در كلام و سنت و سیره امام حسن مجتبی(ع) است كه در این جا بیان شد. از همین جا می توان ارزش احسان را دریافت و كاری كرد كه از فرصت كوتاه عمر برای محبوب شدن در نزد خداوند سود برد و رضایت و خشنودی خداوند را به دست آورد. باشد كه این گونه باشیم و از پیشوایان الهی خویش درس زندگی بگیریم و همانند آنها شویم هرچند كه بس دشوار وحتی ناشدنی می نماید.
علی جواهردهی