مقام حضرت معصومه
برچسپ ها: شهادت ، فاطمه ، معصومه
حشر با اهل بیت(علیهم السلام)
نکته ای از زیارت دعای ابوحمزه ثمالی استفاده می کنم. حضرت به ما یاد می دهد که بگوییم «سیدی اخرج حب الدنیا من قلبی » خدای من، محبت دنیا را از قلبم بیرون بینداز. سپس بگوییم «واجمع بینی وبین المصطفی وخیرة من عترته » بین ما و برگزیده و انتخاب شده از عترت او جمع کن.
درحقیقت این دو لازم و ملزوم هم هستند. تنها اگر حب دنیا از دل بیرون رود اهل بیت نزول اجلال می کنند. جمع بین دنیا و آخرت ممکن نیست.
صارت مشرقة وسرت مغربا شتان بین المشرق والمغرب
بنابراین تنها راه درک اهل بیت(ع)، ترک اموری است که تعلق به دنیا و امور آن را درپی دارند حشر با اهل بیت(ع) نیز به دو معنی است. معنای اخروی که با اهل بیت محشور خواهیم شد و دنیوی که خود مراتبی دارد. ممکن است ما ظاهر اهل بیت(ع) را درک نکنیم ولی آنها درحقیقت به ما اشراف دارند. توجه اهل بیت(ع) به ما همانند تابش خورشید است که به همه جا و همه کس می تابد اما اگر اشعه های آن را با ذره بین در یک جا متمرکز کنیم آن قسمت راء;ء می سوزاند. اهل بیت(ع) برخی را می سوزانند و فانی در خویش می کنند اما در عین حال عنایت کلی به همه ما دارند. تنها با پاکیزگی روح می توان حضورشان را درک کرد.
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی
مقام حضرت معصومه(س)
1- محدثه:
حضرت فاطمه معصومه(س) غیر از امام زاده بودن از بزرگان محدثین به شمار می آید. یکی از علمای بزرگ اهل سنت (محمدبن محمد جزری) که شافعی مذهب و متوفای 832-830 بوده کتابی به نام «اسمل المناقب » در تلخیص «اسئل المطالب » دارد. حدیثی را نقل کرده که در سند به حضرت معصومه(س) ختم می شود. اسناد زیادی وجوددارد که در سلسله روایات به وی ختم می شوند که من تعدادی از آنها را به دست آورده ام.
2- شفاعت:
ما شفیع زیاد داریم، رسول اکرم (اکرم الشفعاء) است، امام حسین (سفینة النجاة) است در مورد حضرت معصومه شیخ صدوق به سند خود در عیون اخبارالرضا از معصوم چنین نقل می کند: فاطمه معصومه ای که در قم مدفون است خدا به او شفاعتی داده که همه شیعیان را می تواند شفاعت کند.
شفاعت حضرت معصومه(س) نسبت به ما همچون مجاورت نور با ماست تنها زنگار دل است که موجب می شود مجاورت آن را درک نکنیم و از آن محروم بمانیم.
3- کرامت حضرت معصومه(س):
یکی از بزرگان نقل می کرد در بغداد مردی مسیحی به مرضی سخت دچارشد که هرروز نحیف تر می شد همه انتظار مرگش را می کشیدند خود گفته بود: از زندگی مایوس شدم. سر بر بالین نهاده خوابیدم بانویی را دیدم که از من واست به حرم حضرت موسی بن جعفر (امام رضا) بروم گفتم تو کیستی؟ پاسخ داد: من معصومه خواهر رضا(ع) هستم. چون از خواب بیدارشدم خدمت یکی از علمای بزرگ رفتم او از من خواست شهادتین گفته به زیارت مشرف شوم من نیز چنان کردم. با دلی شکسته رازدل گفتم حالتی به من دست داد که گویا احساس کردم سنگینی کوهی از دوشم برداشته شد و به این ترتیب مرضم ازبین رفت.