چهار پناهگاه در قرآن!
برچسپ ها: امام ، السلام ، علیه ، گاه ، صادق ، قرآنی ، پناه
امام صادق(علیه السلام) چنین نقل کرده است: از چهار گروهی که از چهار چیز می ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب می کنم، چرا به چهار چیز پناه نمی برند... در ادامه به بررسی اجمالی این چهار پناه که از لسان قرآن کریم بیان شده است می پردازیم.
تا حالا شده که در زندگی احساس کنید که نیاز دارید به جایی یا کسی پناه ببرید تا در پناه او از خطرات و آسیب ها در امان باشید؟
دلایلی که انسان در زندگی به داشتن پناهگاه نیاز دارد بنا بر مواقع و موضوعات مختلف، متفاوت است ... گاهی ترس و غم و اندوه و مکرها و حیله هایی که با دنیا و زندگی دنیایی عجین است آدمی را به داشتن یک پناهگاه قوی ترغیب می کند و گاهی هم داشتن دنیا و زینت های حلال برای یک زندگی خوب، به انسان انگیزه ای می دهد که به پناهگاه های مختلف پناه ببریم.
و این نیازها را قرآن کریم به عنوان یک نسخه ی شفا بخش و نشان دهنده ی راه سعادت و اهل بیت علیهم السلام برای ما می دانستند و برایمان نسخه هایی ارزنده داده اند که در ادامه با هم مرور می کنیم.
امام صادق (علیه السلام) چنین نقل کرده است: از چهار گروهی که از چهار چیز می ترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب می کنم، چرا به چهار چیز پناه نمی برند... در ادامه به بررسی اجمالی این چهار پناه که از لسان قرآن کریم بیان شده است می پردازیم.
1- حسبنا الله و نعم الوکیل
در مورد قدرت توکل، امام صادق(علیه السلام) فرمودند: تعجّب میکنم از کسى که میترسد؛ چرا به گفتهى خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمیبرد؟! (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 392)
کلمه حسب که در آیات متعدد با عبارات مختلف «حسبی الله»، «حسبک الله» و «حسبنا الله» به کار رفته است، به معنای کافی بودن است؛ یعنی خداوند برای حمایت انسان کافی است. مسلمانان واقعى، بدون هیچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند، در مقابل دشمنان و در مقابل ناملایمات ایستادگی میکنند. (قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 2، ص 201)
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: وقتی بندهای میگوید: ماشاء الله لاحول و لاقوة الا بالله» خداوند به ملائكه میگوید: بنده من تسلیم است، پس او را كمك كنید و او را دریابید و حاجت او را برآورده سازید
بنابر این: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ»؛ یعنی خداوند ما را کفایت می کند، و چه وکیل خوبی، چه سرپرست خوبی و چه یاور خوبی.
می توان هم این گونه معنا کرد: خداوند ما را کفایت می کند، او بهترین وکیل و بهترین سرپرست و بهترین یاور است.
2- دعای یونس علیه السلام
در شگفتم از کسی که از غم در هراس است، چرا بهدعای یونس (علیه السلام) پناه نمی برد، آنجا که خداوند عزّوجل از قول او فرمود: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین؛ جز تو خدایی نیست، تو از اینکه مورد اعتراض باشی،منزّهی. به راستی که من از ستمکاران بودم.» (سوره انبیاء، آیه 87): زیرا خداوند، به دنبال این آیه فرموده است: «یونس این گونه به خدا پناه برد، ما او را از غم رهایی دادیم و این گونه، مؤمنین را از غم نجات می دهیم.»
این ذکر دارای اجزایی است که مجموعه ای از ذکرها را در خود جای داده است و هر یک از آنها جداگانه و مستقل دارای اثر و ثوابی مخصوص می باشد و آنها عبارتند از:
1ـ یاد توحید «لا اله الا انت». 2ـ تسبیح خداوند «سبحانک». 3ـ توبه و اقرار به گناه «انی کنت من الظالمین». 4ـ ابراز نیاز، دعا و درخواست کمک و نجات از خداوند.
کسی که این ذکر شریف را به زبان می آورد، مجموع اعمال یاد شده را انجام می دهد.
3- و افوض امری الی الله انّ الله بصیر بالعباد
در تعجبم از شخصی که درباره اش مکر و حیله شده است، چرا به این گفتار خداوند پناه نمی برد که فرمود:«و افوض امری الی الله انّ الله بصیر بالعباد؛ کار خود را به خدا واگذار می کنم،بی شک او نسبت به بندگان بیناست.» (سوره مؤمن، آیه 44)؛ زیرا خداوند درباره گوینده این سخن فرمود:«فوقاه الله سیئات ما مکروا؛خداوند از بدی هایی که درباره اش اندیشیده بودند،او را نگه داشت.»
«تفویض»، واگذار گردن کار ها بخداست و این حالت بالاتر از توکّل است. چون در وکالت، موکّل می تواند بر کار وکیل نظارت کند، ولی در تفویض همه ی کارها را به خدا می سپاریم. (تفسیر نمونه)
البتّه تفویض و سپردن کارها به خدا که شعار مومن آل فرعون در قرآن کریم نیز بود، بعد از بکار بردن تمام تلاش خود در راه نجات موسی از قتل و بیدار کردن و هشدار دادن و تبلیغ کردن بود. این گونه تفویض است که انواع حمایت های الهی را به دنبال دارد.
البته نه اینکه تنها در هنگام مکر و حیله به خداوند پناه آوریم. بلکه همیشه باید خودمان را به خدا بسپاریم و در همه امور متوجه ذات پاک احدیت باشیم تا خودش ما رو به راه راست منحرف کند.
کلمه حسب که در آیات متعدد با عبارات مختلف «حسبی الله»، «حسبک الله» و «حسبنا الله» به کار رفته است، به معنای کافی بودن است؛ یعنی خداوند برای حمایت انسان کافی است. مسلمانان واقعى، بدون هیچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند، در مقابل دشمنان و در مقابل ناملایمات ایستادگی میکنند
4- ما شاء الله لا قوة الا بالله
و در شگفتم از کسی که دنیا و زینت آن را می خواهد که چرا پناه نمی برد به آیه «ما شاء الله لا قوة الا بالله.» (سوره کهف، آیه 39) ( الخصال، مرحوم صدوق، ص 218)
واژة «حول» در لغت به معنای حركت و جنبش و كلمة «قوّة» به مفهوم استطاعت و توانایی است، بنابراین معنای عبارت فوق چنین است: هیچ حركت و استطاعتی جز به مشیت خداوند بزرگ نیست. (ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص403؛ و علی اكبر، دهخدا، لغت نامة، ج6)
در تفسیر مفهوم فوق باید گفت: تمام افعال انسان ها با قدرت الهی بوجود می آید اگرچه به لحاظ اینكه انسان ها در انجام آن برخوردار از اراده و اختیار هستند، به عنوان كارهای بشری بشمار می روند، اما حقیقت این است كه توانایی بشر در انجام كارهای خود، تنها از جانب خدای قادر متعال است.
امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیانی فرمود: وقتی بنده ای میگوید: ماشاء الله لاحول و لاقوة الا بالله» خداوند به ملائكه میگوید: بنده من تسلیم است، پس او را كمك كنید و او را دریابید و حاجت او را برآورده سازید. (طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، ج12، ص30)
از پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده است كه وقتی بنده ای گفت: «لاحول ولاقوة الا بالله» همانا سرنوشت خود را به خدا واگذار كرده است بنابراین بر خداوند است كه او را كفایت نماید (و همه نیازهای او را برآورده سازد) (حرعاملی، وسایل الشیعه، ج7، ص218)
منابع:
چهار پناهگاه قرآنی ؛ مجله بشارت آذر و دی 1386، شماره 62
معنای «حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر»؛ سایت وارث به نقل از اسلام کوئیست؛ 23/01/1393
معنای «حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر»؛ سایت گفتگوی دینی؛ 29 دی 1392
تفسیر سوره غافر؛ سایت غدیر
معنی و تفسیر جملة «لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»؛ سایت اندیشه قم