ازدواجی که الگوی دیگران شد
برچسپ ها: علی ، ازدواج ، حضرت ، زهرا ، الله ، سلام ، علیها ، حضزت



تربتی، حسین
مقدّمه
موضوع ازدواج یکی از نیازهای اصلی جامعۀ بشری است که همیشه و در هر جامعه ای با مشکلات و چالشهای فراوان روبه رو بوده است.
در جامعۀ امروز ما عدم اجرای صحیح سنت ازدواج (در برخی موارد) به یک معضل مهمّ اجتماعی و خانوادگی تبدیل شده است؛ بالا رفتن سن ازدواج از یک طرف و ازدواجهای انجام شده ای که دچار مشکل طلاق واقعی و عاطفی می شود. از طرف دیگر بر مشکلات خانواده و اجتماعی می افزاید شاید بتوان گفت در موضوع ازدواج سه عامل «جهیزیه»، «مهریه» و «مراسمات و تشریفات» موجب بروز برخی مشکلات می شوند.
بنابراین بر همگان لازم است جهت رفع این مشکلات تلاش نمایند. یکی از اموری که می تواند در حَل این معضل و یا کاهش این مشکل نقش داشته باشد، ارائۀ الگوهای مناسب در زمینۀ ازدواج است، خصوصاً الگوهای مقدس و قابل احترام که می تواند اثرگذار باشد و فرهنگ ناروای موجود را به فرهنگ صحیح و معقول تبدیل نماید.
آنچه پیش رو دارید، بازخوانی ازدواج امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع) است و درسهایی که از آن می توان گرفت.
همسری علی و فاطمه(ع)
از مهم ترین شرایط ازدواج این است که زوجین «کفو» و هم مرتبه یکدیگر باشند. دین مبین اسلام همواره بر این موضوع تأکید کرده و رعایت هم کفو بودن را یکی از شرایط ازدواج می داند. امام صادق(ع) می فرماید: «مَنْ خَطَبَ إِلَیکمْ فَرَضِیتُمْ دِینَهُ وَ أَمَانَتَهُ کائِناً مَنْ کانَ فَزَوِّجُوهُ وَ إِلَّا تفْعَلُوا تکنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کبِیرٌ؛[1] اگر مردی که دین و امانتش مورد پسند تان بود، از دختر شما خواستگاری نمود، موافقت کنید وگرنه فتنه و فسادی بزرگ در زمین خواهد بود.»
از مهم ترین امتیاز ازدواج حضرت علی(ع) با فاطمه زهرا(ع) این است که هردو از تمام جهات کفو هم بودند.
«یونس بن ظبیان» از حضرت صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لِفَاطِمَةَ مَا کانَ لَهَا کفْوٌ عَلَی الْأَرْضِ؛[2] اگر خدا امیرمؤمنان (علی(ع)) را برای فاطمه خلق نکرده بود، برای او کفو و مانند روی زمین یافت نمی شد.»
در روایت دیگر می خوانیم: «فَزَوَّجَهَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ عِنْدَ ذَلِک وَ اللَّهِ مَا کانَ لِفَاطِمَةَ کفْوٌ غَیرُ علِی (ع)؛[3] پس رسول خدا(ص) او (فاطمه(ع)) را به تزویج (علی(ع)) در آورد، پس ابن عباس عرض کرد: به خدا قسم! برای فاطمه کفوی جز علی(ع) نبود.»
حضرت رضا(ع) از پدرش و او از پدرانش نقل کرده است که رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود: «یا علِی لَقَدْ عَاتَبَنِی رِجَالٌ مِنْ قُرَیشٍ فِی أَمْرِ فَاطِمَةَ وَ قَالُوا خَطَبْنَاهَا إِلَیک فمَنَعْتَنَا وَ زَوَّجتَ عَلِیاً فَقُلْتُ لَهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنَا مَنَعْتُکمْ وَ زَوَّجْتُهُ بَلِ اللَّهُ مَنَعَکمْ وَ زَوَّجَهُ فَهَبَطَ عَلَی جَبْرَئِیلُ فقَالَ یا محَمَّدُ إِن اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِیاً لَمَا کانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِک کفوٌ علَی وَجهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ؛[4] ای علی! گروهی از [مردان] قریش [در امر فاطمه(ع)] مرا مورد عتاب قرار داده و گفتند: ما فاطمه را از شما خواستگاری نمودیم و شما نپذیرفتی و او را به علی(ع) تزویج کردی. من به آنان گفتم: به خدا قسم من به اختیار خود شما را منع نکرده و فاطمه(ع) را به علی(ع) تزویج ننمودم؛ بلکه خداوند متعال شما را از ترویج با فاطمه منع کرد و او را به ازدواج علی در آورد، آنجا که جبرئیل بر من نازل شد و گفت: ای محمّد! خدای عزّ و جلّ می گوید: اگر علی(ع) را خلق نمی کردم، برای فاطمه(ع) کفو و مانندی در روی زمین از آدم و غیر آدم یافت نمی شد.»
این روایات نشان می دهد که اوّلاً زوجین باید کفو یکدیگر باشند و ثانیاً برای رسیدن به هم کفو از ملامت و سرزنش دیگران نباید ترسید و غیر کفو را قاطعانه باید ردْ کرد.
ثالثاً در امر ازدواج رهنمودهای الهی، چه به صورت مستقیم و چه به صورت قانون و شریعت یا توصیه های اخلاقی باید مدّ نظر قرار گیرد، هر چند جامعه و یا افراد دارای نفوذ اجتماعی آن را نپذیرند.
جریان خواستگاری
در جریان خواستگاری هر چند وجود واسطه های آبرومند و یا والدین مفید است؛ ولی هیچ اشکالی ندارد که خود داماد مستقیم به این امر مبادرت ورزد. حضرت علی(ع)، خود مستقیم برای خواستگاری محضر پیامبر اکرم(ص) رسید، هر چند با حیای تمام و رعایت ادب کامل این کار را انجام داد. امام صادق(ع) می فرماید: «قالَ عَلِی(ع) لَقَدْ هَمَمْتُ بِتَزْوِیجِ فاطِمَةَ ابنَةِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ لَم أَتجَرَّأْ أَن أَذْکرَ ذَلِک لِلنَّبِی وَ إِنَّ ذَلِک لَیخْتَلِجُ فِی صَدْرِی لَیلِی وَ نهَارِی حتَّی دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ یا عَلِی قُلْتُ لَبَّیک یا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هلْ لَک فی التَّزْوِیجِ قُلْتُ رَسُولُ اللَّهِ أَعْلَمُ وَ إِذَا هوَ یرِیدُ أَنْ یزَوِّجَنِی بَعْضَ نسَاءِ قرَیشٍ وَ إِنِّی لَخَائِفٌ عَلَی فَوْتِ فاطِمَة؛ امام علی(ع) فرمود: قصد ازدواج با فاطمه دختر محمد(ص) را داشتم؛ ولی جرأت نمی کردم با پیامبر(ص) مطرح کنم و این فکر شب و روز در (سر و) سینه ام بود تا اینکه روزی بر حضرت وارد شدم، پس فرمود: ای علی! گفتم: بله ای رسول خدا! فرمود: آیا تصمیم ازدواج داری؟ گفتم: رسول خدا داناتر است، و این در حالی بود که بیم داشتم آن حضرت قصد داشته باشد همسری از زنان قریش برایم بگیرد و من (به شدّت) ترس داشتم که فاطمه(ص) را از دست بدهم.»
آن حضرت در ادامۀ روایت می فرماید: «فَمَا شَعَرْتُ بِشَی ءٍ إِذْ أَتَانِی رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ لِی أَجِبِ النَّبِی(ص) وَ أَسْرِعْ فمَا رَأَینا رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَشَدَّ فَرَحاً مِنْهُ الْیوْم قالَ فأَتَیتُهُ مسْرِعاً فإِذَا هُوَ فِی حجْرَةِ أُم سَلَمَةَ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی تَهَلَّلَ وَجْهُهُ فَرَحاً وَ تَبَسَّمَ حَتَّی نَظَرْتُ إِلَی بَیاضِ أَسْنَانِهِ یبْرُقُ فَقَالَ أَبْشِرْ یا عَلِی فإِنَّ اللَّه عزَّ وَ جَلَّ قَدْ کفَانِی مَا قَدْ کانَ أَهمَّنِی منْ أَمرِ تزْوِیجِک فقُلْتُ وَ کیف ذَلِک یا رَسُولَ اللَّهِ قَال.... نَادَی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ... أَلَا إِنِّی أُشْهِدُکمْ أَنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ مِنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِب؛[5] مدّتی نگذشت که فرستادۀ رسول خدا(ص) آمد و گفت: به سرعت پیامبر(ص) را اجابت کن؛ زیرا هیچ روزی مانند امروز حضرت(ص) را خوشحال ندیده بودیم. فرمود: من با سرعت نزد او رفتم، در حالی که در حجرۀ ام سلمه بود. هنگامی که به من نگاه کرد، چهره اش شاد و خندان بود تا آنجا که سفیدی دندانهای حضرت (نمایان بود) برق می زد. آنگاه فرمود: ای علی! بشارت می دهم که خدای عزیز و جلیل آنچه که من دربارۀ امر تزویج تو تصمیم داشتم، به عهده گرفت. گفتم: چگونه ای رسول خدا(ص)؟ فرمود: جبرئیل نازل شد (و مطالبی بیان فرمود) آنگاه منادی از زیر عرش ندا کرد که به راستی من شما را شاهد می گیرم که علی(ع) را به ازدواج فاطمه(ع) درآوردم....»
در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرم(ص) به فاطمه زهرا(ع) فرمود: دخترم فاطمه! پسر عمویت علی(ع) از تو خواستگاری نموده است. پاسخ تو چیست؟ فاطمه با احترام عرض کرد: نظر شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَذِنَ الله فیهِ مِنَ السَّمَاءِ؛ خداوند از آسمان اجازه داده است.»
فاطمه(ع) در حالی که تبسّم بر لب داشت، پاسخ داد: «رَضِیتُ بِمَا رَضِی اللَّهُ لی وَ رَسُولُه؛[6] خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند.»
امام باقر(ع) نیز در این رابطه می فرماید: «فَضَحِکتْ وَ قالَتْ رَضیتُ یا رَسُولَ اللَّهِ؛[7] [حضرت فاطمه(ع)] تبسم نموده و عرض کرد: راضی شدم ای رسول خدا!»
تمام این تعبیرات نهایت ادب و معرفت بالای حضرت فاطمه زهرا(ع) را می رساند.
تاریخ ازدواج
حضرت فاطمه زهرا(ع) در ماه مبارک رمضان بعد از جنگ بدر کبری بوده است؛ امّا در مورد تاریخ زفاف و به اصطلاح عروسی همگی اتفاق دارند که در ذی الحجة الحرام بوده است؛ ولی در روز عروسی عده ای روز اوّل را پذیرفته اند و جمعی روز ششم را گفته اند که مشهور همان روز اوّل ذی حجه است.
مرحوم مجلسی(ره) در «بحار الانوار» از «مصباح» نقل نموده است که: «فِی أَوَّلِ یوْمٍ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَاطِمَةَ(ع) مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) وَ رُوِی أَنَّهُ کانَ یوْمَ السادِسِ؛[8] در روز اوّل از (ماه) ذی حجّه رسول خدا(ص) فاطمه(ع) را به تزویج امیر المؤمنین علی(ع) درآورد و روایت شده که روز ششم (ذی حجّه) بوده است.»
در روایت دیگر آمده است: «وَ کانَ بَینَ تَزْوِیجِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ(ع) فِی السَّمَاءِ إِلَی تَزْوِیجِهِمَا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعِینَ یوْماً زَوَّجَهَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) مِنْ عَلِی أَوَّلَ یوْمٍ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ وَ رُوِی أَنَّهُ کانَ یوْمَ السَّادِسِ مِنْهُ؛[9] بین تزویج امیرمؤمنان(ع) و فاطمه(ع) در آسمان و تزویج آنان در زمین چهل روز فاصله بود و رسول خدا(ص) فاطمه(ع) را روز اوّل ذی حجّه به ازدواج در آورد و در روایت دیگری آمده است ششم ذی حجّه به علی(ع) تزویج نمود.»
شیخ مفید(ره) می گوید: روز اوّل ماه ذی حجّه سال دوم هجرت، رسول خدا(ص) حضرت زهرا(ع) را به امیر المؤمنین(ع) تزویج نمود.[10] این اقوال زمان عقد را بیش تر اوّل ذی حجّه می دانند؛ امّا در چه سالی بوده است؟ حضرت صادق(ع) فرمودند که سال دوّم هجرت بوده است.
خطبه عقد و تعیین مهریه
برای حضرت زهرا(ع) دو خطبه و دو مراسم عقد برگزار شد؛ یکی در آسمان و دیگری در زمین.
«امّ ایمن» در خبری طولانی از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «وَ عَقَدَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکائِیلُ فِی السَّمَاءِ نِکاحَ عَلِی وَ فَاطِمَةَ فَکانَ جَبْرَئِیلُ الْمُتَکلِّمَ عَنْ عَلِی وَ مِیکائِیلُ الرَّادَّ عَنِّی؛[11] جبرئیل و میکائیل عقد علی و فاطمه(ع) را در آسمان بستند، پس جبرئیل (وکیل) و گوینده از طرف علی(ع) بود و میکائیل (وکیل و) جواب دهنده از طرف من.»
در حدیث «خُبّاب الاَرْتْ» آمده است که: «أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی جَبْرَئِیلَ زَوِّجِ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ کانَ الْوَلِی اللَّهَ وَ الْخَطِیبُ جَبْرَئِیلَ وَ الْمُنَادِی مِیکائِیلَ وَ الدَّاعِی إِسْرَافِیلَ وَ الناثِرُ عزْرَائِیلَ وَ الشهُودُ مَلَائِکةَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِین...؛[12] خدای بلند مرتبه به جبرئیل وحی کرد که نور را با نور تزویج کن! خدا (در این مراسم عقد) ولی و سرپرست بود، و خطبه خوان جبرئیل، و ندا دهنده میکائیل و دعوت کننده اسرافیل و نثار دهنده عزرائیل و شاهدهای (عقد) ملائکه های آسمان و زمین.» در بعضی کتب آمده است که راحیل در بیت المعمور اینگونه خطبه خواند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ أَوَّلِیةِ الْأَوَّلِینَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ الْعَالَمِین... اخْتَارَ الْمَلِک الْجَبَّارُ صَفْوَةَ کرَمهِ وَ عبْدَ عظَمَتِهِ لِأَمَتِهِ سَیدَةِ النِّسَاءِ بِنْتِ خَیرِ النَّبِیینَ وَ سَیدِ الْمُرْسَلِینَ وَ إِمَامِ الْمتَّقِینَ فَوَصَلَ حَبْلَهُ بِحَبْلِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ صَاحِبِهِ الْمُصَدِّقِ دَعْوَتَهُ الْمُبَادِرِ إِلَی کلِمَتِهِ عَلِی الْوَصُولِ بِفَاطِمَةَ الْبَتُولِ ابْنَةِ الرَّسُولِ؛ ستایش خدایی را که اوّل قبل از اوّل قرار گرفتن اوّلین است، و باقی بعد از فنای عالمین است... خدای سلطان قدرتمند هستی، برگزیدۀ کرمش را و بندۀ عظمتش را برای کنیزش سیدۀ زنان عالم، دختر بهترین انبیا و آقای رسولان و پیشوای متقین اختیار نمود، پس ریسمان پیامبر(ص) را به ریسمان (مردی) از اهلش و همراهش پیوند زد؛ کسی که دعوت او را تصدیق کرد و به کلمه (اسلام) او سبقت گرفت (و اوّل مسلمان لقب گرفت)؛ یعنی علی(ع) که به بتول، دختر رسول رسید و وصلت نمود.» آن گاه جبرئیل سخنان (و خطبه) خدا را بیان کرد: «الْحَمْدُ رِدَائِی وَ الْعَظَمَةُ کبْرِیائِی وَ الْخَلْقُ کلُّهُمْ عبِیدِی وَ إِمائِی زَوَّجتُ فَاطِمَةَ أَمَتِی مِنْ عَلِی صَفْوَتِی اشْهَدُوا مَلَائِکتِی؛[13] ستایش (به منزلۀ) ردای من است، و عظمت (منحصر) در بزرگی من و مخلوق همه بندگان و کنیزان من هستند. فاطمه کنیزم را به ازدواج علی، برگزیده ام درآوردم. ای ملائکۀ من گواه باشید!»
امّا در زمین شخص پیامبر اکرم(ص) خطبۀ عقد را خواند.
انس می گوید: نزد رسول خدا(ص) بودم که حالت دریافت وحی به آن حضرت دست داد. به من فرمود: ای انس! می دانی جبرئیل از نزد صاحب عرش چه آورد؟ عرض کردم: خدا و رسولش آگاه ترند. فرمود: مرا امر کرد که فاطمه را به علی تزویج کنم. برخیز ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر و تعدادی از انصار را بخوان. انس گوید: رفتم آنان را دعوت کردم. وقتی خدمت پیامبر(ص) آمدند، حضرت فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَحْمُودِ بِنِعْمَتِهِ الْمَعْبُودِ بِقُدْرَتِهِ الْمُطَاعِ فِی سُلْطَانِهِ الْمَرْهُوبِ مِنْ عذَابِهِ الْمرْغُوبِ إِلَیهِ فِیمَا عِنْدَهُ النَّافِذِ أَمْرُهُ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ الَّذِی خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ میزَهُمْ بأَحْکامِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِدِینِهِ وَ أَکرَمَهُمْ بِنَبِیهِ مُحَمَّد؛ ستایش خدایی که به سبب نعمتهایش ستوده شده و به سبب قدرتش پرستیده شده، و سلطنتش اطاعت گشته است و از عذابش (مردم) ترس دارند و به آنچه (در بهشت) نزد خداوند است، اشتیاق دارند، فرمانش در آسمانها و زمین نافذ است. خدایی که خلق را با قدرتش آفرید، و با حکمتش از هم ممتاز ساخت، و به وسیلۀ دینش آنها را عزّت بخشید و با پیامبرش محمد(ص) گرامی داشت.»
«ثمَّ إِن اللَّهَ جَعَلَ الْمُصَاهَرَةَ نَسَباً لَاحِقاً وَ أَمراً مُفْتَرَضاً وَ شَجَّ بِهَا الْأَرْحامَ وَ أَلْزَمهَا الْأَنَامَ فَقَالَ تَبَارَک اسْمُهُ وَ تعَالَی جدُّهُ "وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّک قَدِیراً"[14] فَأَمْرُ اللَّه یجرِی إِلَی قَضَائِهِ وَ قَضَاؤُهُ یجْرِی إِلَی قَدَرِهِ وَ لِکلِّ قدَرٍ أَجلٌ وَ لِکلِّ أَجلٍ کتَابٌ "یمْحُوا اللَّه ما یشاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُم الْکتاب"»؛[15] سپس خداوند دامادی را نسب حق، و امر واجب قرار داد، و به وسیلۀ آن ارحام را پیوند داد و بر مردم لازم نمود، پس خداوند که اسمش مبارک است فرمود: او خدایی است که از آب بشر آفرید، سپس او را نسب و سبب قرار داد و پروردگار تو همواره توانا بوده است. پس امر الهی به سمت قضای الهی، و قضای او به سوی قدرتش جاری است؛ پس برای هر قضا (و فرمان قطعی) قدَری و برای هر قدَری اَجَلْ (و مدّتی) است و برای هر اَجَلی کتابی (نوشته شده) که خدا هر چه را بخواهد، محو و یا اثبات می کند و نزد او امّ الکتاب [لوح محفوظ] است.»
آنگاه فرمود: من شما را گواه می گیرم که فاطمه(ع) را به چهارصد مثقال نقره [و طبق روایات معروف پانصد درهم] بر علی(ع) تزویج کردم، اگر او راضی شود. در آن وقت علی(ع) حاضر نبود، آن گاه رسول خدا(ص) امر کرد تا طبقی از خرما آوردند. در این هنگام علی(ع) وارد شد. رسول خدا(ص) تبسّمی کرد و فرمود: خدا مرا امر نموده که فاطمه(ع) را به تو تزویج کنم، آیا بر چهارصد مثقال نقره راضی هستی؟ علی(ع) گفت: راضی هستم یا رسول الله! سپس علی(ع) خدا را سجده کرد. آن گاه نبی اکرم(ص) فرمود: خدا در شما خیر کثیر و پاک قرار دهد و بر شما مبارک گرداند.
انس گوید: همان گونه که پیامبر(ص) دعا کرد، محقق شد.[16]
وصال حیدر و یارش مبارک
وصال یاس و دلدارش مبارک
ز الطاف و عنایات الهی
رسیده حق به حقدارش مبارک
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده
امشب عروس آسمان خاک درِ حیدر شده
علی محو رخ صدیقه اطهر شده
امشب بیت فاطمه غلمان ثنا گستر شده
امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده
زیرا امیر المؤمنین داماد پیغمبر شده
در اینکه مقدار مهریۀ حضرت زهرا(ع) چه مقدار بوده، روایات مختلف است: در این روایت چهارصد مثقال ذکر شده است؛ ولی در خبری از امام حسین(ع) نقل شده است که نبی اکرم(ص) فاطمه(ع) را به تزویج علی(ع) به چهارصد و هشتاد درهم، و در روایت دیگر وارد شده که پانصد درهم درآورد.
و ظاهراً همین روایت صحیح تر است.
راه جمع روایات این است که شاید اختلاف ارقام به خاطر اختلاف درهم و مثقال بوده است. شاهد این جمع، روایت «محمد بن ابراهیم» است که می گوید: مهر دختران و زنان رسول خدا(ص) پانصد درهم بوده است.[17]
جهیزیه حضرت زهرا(ع)
«یعقوب بن شعیب» از امام صادق(ع) نقل کرده است: امام علی(ع) فرمود: هنگامی که رسول خدا(ص) فاطمه(ع) را به علی(ع) تزویج کرد رسول خدا(ص) فرمود: «قُمْ فَبِعِ الدِّرْع فَقُمْتُ فَبِعْتُهُ وَ أَخَذْتُ الثَّمَنَ وَ دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَسَکبْتُ الدَّرَاهِمَ فی حجْرِهِ فلَمْ یسْأَلْنِی کمْ هِی وَ لَا أَنَا أَخْبَرْتُه فَبِعِ الدِّرْعَ فَقُمْتُ فَبِعْتُهُ وَ أَخَذْتُ الثَّمَنَ وَ دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص فَسَکبْتُ الدَّرَاهمَ فی حَجْرِهِ فَلَمْ یسْأَلْنِی کمْ هِی وَ لَا أَنَا أَخْبَرْتُهُ ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً وَ دَعَا بِلَالًا فأَعْطَاهُ فقَالَ: ابتَعْ لِفَاطِمَةَ طِیباً. ثُمَّ قَبَضَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مِنَ الدَّرَاهِمِ بِکلْتَا یدَیهِ فَأَعْطَاهُ أَبَا بَکرٍ وَ قَالَ: ابتَعْ لِفَاطِمَةَ مَا یصْلِحُهَا مِنْ ثِیابٍ وَ أَثَاثِ الْبَیتِ وَ أَرْدَفَهُ بِعَمَّارِ بْنِ یاسِرٍ وَ بِعِدَّةٍ منْ أَصْحَابِهِ فَحَضَرُوا السُّوقَ فکانَ ممَّا اشْتَرَوْهُ قَمِیصٌ بِسَبْعَةِ دَرَاهِمَ وَ خِمَارٌ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ وَ قَطِیفَةٌ سَوْدَاءُ خَیبَرِیةٌ وَ سَرِیرٌ مُزَمَّلٌ بِشَرِیطٍ وَ فِرَاشَینِ مِنْ خَیشِ مِصْرَ حَشْوُ أَحَدِهِمَا لِیفٌ وَ حَشْوُ الْآخَرِ مِنْ جِزِّ الْغَنَمِ وَ أَرْبَعَ مَرَافِقَ مِنْ أَدَمِ الطَّائِفِ حشْوُهَا إِذْخِرٌ وَ سِتْرٌ مِنْ صُوفٍ وَ حَصِیرٌ هَجَرِی وَ رَحًی لِلْیدِ وَ مِخْضَبٌ مِنْ نُحَاسٍ وَ سِقَاءٌ مِنْ أَدَمٍ وَ قَعْبٌ لِلَّبَنِ وَ شَیٌ لِلْمَاءِ؛[18] برخیز و این زِرِه را بفروش. من نیز برخاسته و آن زِرِه را فروختم و بهای آن را نزد رسول خدا(ص) آوردم. پس پیامبر(ص) سؤال نکرده که چه مقدار است، و من نیز مقدار آن را نگفتم. آنگاه مقداری از آن را به بلال داد که عطری برای فاطمه(ع) تهیه کند. سپس مقداری از دراهم را به ابو بکر داد و فرمود: با آن لباس و اثاث منزل که صلاح می داند، تهیه کند. عمّار بن یاسر و جمعی از صحابه را فرستاد. آنان به بازار رفته و... و اجناسی را به شرح زیر خریدند: 1- یک پیراهن به هفت درهم؛ 2- روسری به قیمت چهار درهم؛ 3- قطیفۀ خیبری سیاه رنگ؛ 4- یک عدد تخت خواب؛ 5- دو فرش مصری، که داخل یکی از آنها لیف و دیگری پشم گوسفند بود؛ 6- چهار بالشت که از پوست طائف و داخل آن اذخر (که گیاهی است) نهاده بودند؛ 7- پرده ای از جنس پشم؛ 8- حصیری هجری (یمنی)؛ 9- یک عدد آسیاب دستی؛ 10- طشتی از مس؛ 11- ظرف آبی از پوست و ظرفی چوبی برای شیر؛ 12- مشکی برای آب.»
اجناس خریداری شده را نزد آن حضرت آوردند: «جَعَلَ یقَلِّبُهُ بِیدِهِ وَ یقُولُ بارَک اللَّه لِأَهْلِ الْبَیت؛[19] رسول خدا(ص) با دست خود اثاثیه را زیر و رو کرد و فرمود: خدا برای اهل بیت مبارک گرداند.»
در منابع اهل سنّت به اقلام کم تری نسبت به جهیزیۀ حضرت زهرا(ع) اشاره شده است. از جمله: از عکرمه نقل شده است: هنگامی که رسول خدا(ص) فاطمه(ع) را به علی(ع) تزویج کرد، جهیزیۀ فاطمه(ع) سریر و تخت و بالشت که داخل آن لیف خرما بود تور و یک مشک بود. مقداری شن هم آورده و در کف حجره پهن کردند.[20]
خانۀ فاطمه(ع)
بسیاری از جوانان به خاطر توقعِ داشتن خانۀ آنچنانی و اثاثیۀ کذایی از ازدواج بازمانده اند و یا ازدواجشان به تأخیر افتاده است. بد نیست با خانه ای که حضرت علی(ع) آماده کرده بود، آشنا شویم.
جابر از حضرت باقر(ع) نقل کرده است که فرمود: هنگامی که علی(ع) با فاطمه(ع) ازدواج نمود، خانه را با مقداری ماسه مسطح کرد و آن را با پوست گوسفندی فرش نمود. پشتی آنها از لیف خرما بود. چوبی را نصب کرده بود که مشک را بر آن می نهادند و آن را با عبایی پوشانده بودند.[21]
و از حضرت صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «أَدْخَلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَاطِمَةَ عَلَی عَلِی(ع) وَ سِتْرُهَا عبَاءٌ وَ فرْشُهَا إِهَابُ کبْشٍ وَ وِسَادَتُهَا أَدَمٌ مَحْشُوَّةٌ بِمَسَدٍ؛[22] رسول خدا(ص) فاطمه(ع) را به خانۀ علی(ع) فرستاد، در حالی که پردۀ خانه عبایی بود و فرش آن پوست گوسفند و بالشتهایی از پوست که داخل آن از لیف خرما بود.»
ولیمۀ عروسی
ولیمه عروسی حضرت زهرا(ع) نیز بسیار ساده و بی آلایش بوده است.
رسول خدا(ص) به بلال فرمود: من دختر خود را به پسر عمویم تزویج کردم و دوست دارم که در مراسم ازدواج به عنوان سنّت امّت من ولیمه داده شود: «فَأْتِ الْغنَمَ فخُذْ شَاةً مِنْهَا وَ أَرْبَعَةَ أَمْدَادٍ فَاجْعَلْ لِی قَصْعَةً لَعَلِّی أَجْمَعُ عَلَیهَا الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَار...؛ پس از میان گله، گوسفندی را بگیر و چهار مُدْ (طعام) و ظرفی نیز فراهم آور تا مهاجرین و انصار را اطعام کنم.» بلال می گوید: آنچه رسول خدا(ص) دستور داده بود، انجام دادم.
پیامبر(ص) فرمود: مردم را گروه گروه بیاور تا غذا بخورند. مردم غذا خوردند، سپس حضرت باقیماندۀ غذا را تبرّک نمود و فرمود: این غذاها را نزد زنان ببر تا آنان نیز بخورند.
سپس رسول خدا(ص) برخاست و نزد زنان رفت و فرمود: مَنْ دختر خود را به پسر عمویم تزویج نمودم. شما نیز منزلت فاطمه(ع) را نزد من می دانید، پس او را هم اکنون به خانۀ علی(ع) خواهم فرستاد. زنان برخاسته، عطریات و زیورهای خود را برداشتند و درون خانۀ فاطمه(ع) را با لیف خرما فرش کردند تا مراسم را شروع نمایند. آنگاه رسول خدا(ص) وارد خانۀ فاطمه(ع) شدند، زنان هنگامی که از آمدن رسول خدا(ص) مطّلع شدند، برخاستند و رفتند، در حالی که بین آنان و رسول خدا(ص) پرده ای فاصله بود و اسماء بنت عمیس باقی ماند. رسول خدا(ص) فرمود: شما کیستی که اینجا مانده ای؟ عرض کرد: من برای حراست و مواظبت دخترت فاطمه(ع) مانده ام؛ زیرا دختران در شب عروسی نیاز دارند که زنی از خویشانشان نزد آنها بماند که اگر حاجتی داشته و یا چیزی بخواهند، به وسیلۀ آن زن اقدام کنند. رسول خدا(ص) فرمود: «فَإِنِّی أَسأَلُ اللَّه أَنْ یحْرُسُک مِنْ بَینِ یدَیک وَ مِنْ خَلْفِک وَ عَنْ یمِینِک وَ عَنْ شِمَالِک مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم؛ من از خدا می خواهم که تو را از چهار جهت، جلو و پشت سر، راست و چپ از شرّ شیطان حفظ و حراست نماید.»
آنگاه فاطمه(ع) را طلب نمود، وقتی وارد بر پدر شد، دید علی(ع) در کنار رسول خدا(ص) نشسته است، شرم بر چهره اش ظاهر شد و گریه نمود، رسول خدا(ص) فرمود: چرا گریه می کنی؟ سوگند به خدا! بهترین اهل خود را برای همسری تو انتخاب کردم و به آن کس که جانم به دست اوست، تو را به کسی تزویج کردم که در دنیا سید و بزرگوار و در آخرت از صالحین است.
سپس نبی اعظم(ص) به اسماء دستور داد تا طشتی پر از آب بیاورد، حضرت صورت و پای خود را با آن شست. و آن گاه فاطمه(ع) را نزد خود فرا خواند و مقداری از آن آب بر سر و دستها و بدن او پاشید و او را در بر گرفت و فرمود: «اللَّهُمَّ إِنَّهَا مِنِّی وَ أَنَا مِنْهَا، اللَّهُمَّ کما أَذْهَبْتَ عَنِّی الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَنِی فَطَهِّرْهَا؛ فاطمه(ع) از من و من از اویم، همان گونه که مرا تطهیر کردی، او را نیز تطهیر نما.» سپس علی(ع) را فرا خواند و همان گونه از آب به سر و دستهای او پاشید و برای او دعا نمود و فرمود: برخیزید و به خانۀ خود روید و فرمود: «جَمَعَ اللَّهُ بَینَکمَا وَ بَارَک فِی نَسْلِکمَا وَ أَصْلَحَ بَالَکمَا؛ خداوند! بین شما دو جمع کند و نسل شما را مبارک گرداند و حالت باطنی شما را اصلاح کند.»[23]
نماز و دعا در شب زفاف
شب ازدواج و آغاز زندگی مشترک برای هر زن و مردی شیرین، جذاب و خاطره انگیز است. بسیاری این لحظه های شیرین را به گناه و خلاف شرع آلوده می کنند، و شاید بر این باورند که در آن شب انجام هر عملی مجاز است. باید دید کامل ترین بانوی جهان هستی در شب عروسی چه حالاتی دارد!
حضرت علی(ع) شب عروسی، فاطمه زهرا(ع) را نگران و گریان دید. پرسید: چرا ناراحتی؟ پاسخ داد: «تفَکرْتُ فِی حَالِی وَ اَمْرِی عنْدَ ذَهابِی عُمْرِی و نُزُولِی فِی قَبْرِی فَشَبَّهْتُ دُخُولِی فِی فِرَاشِی بِمَنْزِلِی کدُخُولِی اِلَی لَحَدِی وَ قَبْرِی فَاُنشِدُک اللهُ اِنْ قَمْتَ اِلَی الصَّلَاةِ فَنَعْبُدُ اللهَ تَعَالَی هَذِهِ اللَّیلَةِ؛ دربارۀ حال و کارم هنگام به پایان رسیدن عمرم و وارد شدن در قبرم تفکر نمودم، پس دیدم داخل شدنم (به خانۀ شما) و در جای استراحتم در منزل، شبیه داخل شدنم به سوی لحد و قبرم می باشد (امروز از خانه پدر به اینجا منتقل شدم و روزی نیز از اینجا به قبر و لحد منتقل می شود) پس تو را به خداوند سوگند می دهم که بیا به نماز بایستیم و با هم خدا را عبادت کنیم.»[24]
تذکر این نکته ضروری است که این عمل فاطمه زهرا(ع) به معنای فرار از وظیفۀ زن و شوهری نیست و همین طور به معنای شاد و بشّاش برخورد نکردن با شوهر نیز به حساب نمی آید؛ چرا که به اعتراف خود امیر المؤمنین(ع) زهرا(ع) به قدری با نشاط با همسرش برخورد می کرد که حضرت غصّه ها را فراموش می نمود؛ آنجا که می فرماید: «وَ لَقَدْ کنْتُ اَنظُرُ اِلَیها فتَنْکشِفُ عَنِّی الْهُمُومَ وَ الْاَحْزَانَ؛[25] به راستی همیشه این گونه بود که وقتی به او (زهرا(ع)) نگاه می کردم، تمام غمها و غصّه هایم برطرف می شد.»
انفاق در شب عروسی
«صفوری شافعی» از «ابن جوزی» نقل می کند: رسول خدا(ص) در شب عروسی فاطمه(ع) برای او پیراهن تازه ای آماده کرد. جامه ای کهنه و وصله دار نیز نزد ایشان بود. سائلی در زد و گفت: از خانۀ رسول خدا(ص) جامه ای کهنه می خواهم. فاطمه(ع) می خواست جامۀ کهنه را بدهد؛ ولی سخن خدا به یادش آمد که می فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»؛[26] «به نیکویی نخواهید رسید، مگر اینکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.»
سپس جامۀ نو را به وی داد. وقتی که هنگام زفاف حضرت شد، جبرئیل به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! پروردگارت سلام می رساند، و مرا نیز فرمان داده که به فاطمه(ع) سلام برسانم و برای فاطمه(ع) توسط من جامه ای بهشتی از دیبای سبز فرستاده است.»
فردای عروسی
روایت شده است که رسول خدا(ص) صبح گاه فردای عروسی، با ظرفی از شیر نزد فاطمه(ع) آمد و فرمود: این را بنوش، پدر فدایت شود! سپس به علی(ع) فرمود: این را بنوش، پسر عمویت فدایت شود.[27] در حدیثی می خوانیم که رسول خدا(ص) از علی(ع) پرسید: «کیفَ وَجَدْتَ أَهْلَک؟ قالَ: نعْمَ الْعوْنُ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فاطِمَةَ فقَالَتْ خیرُ بَعْل؛[28] فاطمه، همسرت را چگونه یافتی؟ گفت: بهترین یار بر اطاعت [و بندگی] خداوند. و از فاطمه(ع) سؤال کرد: گفت: او بهترین شوهر است.»
در روایت دیگر آمده است: وقتی که از فاطمه(ع) پرسید: «کیف رَأَیتِ زَوْجَک قَالَتْ لَهُ یا أَبَتِ خَیرَ زَوْج؛[29] همسرت را چگونه یافتی؟ گفت: ای پدر! بهترین همسر است.»
درسهای این ازدواج
آنچه بیان شد، گزارش مختصری از جریان ازدواج علی(ع) با فاطمه(ع) بود، همین جریان مختصر درسهای بسیار بزرگی می آموزد که می تواند در این زمان بهترین، مطمئن ترین، و سالم ترین الگو برای ازدواج جوانان باشد، و خیلی از مشکلاتی را که دامن اجتماع و جوانان را دربارۀ ازدواج گرفته است، حلّ نماید.
1- اوّلین درس این است که تلاش شود، همسری انتخاب کنیم که هم کفو باشد و از نظر دینی فرد مناسب و پاک باشد. مسئلۀ پول، جمال و موقعیت شغلی در رتبۀ بعدی قرار گیرد نه در صدر. پیامبر اکرم(ص) برای رسیدن به حضرت زهرا(ع) به کفو خود، خیلی از بزرگان و نامداران و معروفین را رد کرد و نیش آنان را به جان خرید، و وقتی حضرت علی(ع) به عنوان بهترین کفو حضرت زهرا(ع) پا جلو گذاشت، از فقر و نداری او ترسی به خود راه ندادند.
2- نگاه اصلی در امر ازدواج به دستورات الهی باشد. وقتی خداوند حضرت زهرا(ع) را برای علی(ع) انتخاب کرد، هم پیامبر(ص) آن را با جان و دل پذیرفت و هم فاطمه(ع) کمال رضایت خویش را اعلام داشت و هم حتّی کسانی که قبلاً خواستگار جدّی فاطمه(ع) بودند، در مقابل این امر تسلیم شدند، و دست از اصرار و سماجت برداشتند. در ازدواجهای فعلی، هر چند امر خاص الهی برای یقین زوجین نیست؛ ولی معیارهای دینی فراوانی در این زمینه بیان شده است که جوانان باید نگاه اوّلشان در انتخاب همسر آن معیارهای الهی باشد، نه معیارهای غیردینی و غیرشرعی.
3- هر چند واسطه در امر خواستگاری خوب و مناسب است؛ ولی در مواردی که واسطه نمی تواند به خوبی نقش خود را ایفا کند، خود مردها می توانند مستقیم وارد عمل شوند و امر خواستگاری را به شایستگی و خوبی انجام دهند، چنان که علی(ع) این عمل را انجام داد.
4- در امر ازدواج رضایت دختر و پسر مهم و ضروری است، لذا به هیچ وجه نباید تحمیل انجام گیرد، البته نقش هدایتی و مشورتی پدر و بزرگان نباید نادیده گرفته شود. با اینکه پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند علی(ع) را انتخاب کرده و خود نیز او را پسندیده بود، کاملاً فاطمه(ع) را در انتخاب، آزاد گذاشت تا آنجا که با صراحت تمام و رضایت کامل موافقت خود را با ازدواج ایشان اعلام نمود. به این جهت ضروری است که والدین از ازدواجهای تحمیلی جداً خودداری نمایند که عواقب بدی در پی خواهد داشت.
5- در هنگام عقد، مناسب است خطبه ای که در آن اهمیت ازدواج و جایگاه آن بیان شده است، خوانده شود و متن آن برای مردم ترجمه شود، چنان که خدای متعال و پیامبر اکرم(ص) به هنگام عقد حضرت زهرا(ع) خطبۀ مهمّی بیان نمودند.
6- از بزرگ ترین مشکلات ازدواج در جامعۀ امروزی مهریۀ سنگین است، ازدواج حضرت فاطمه(ع) نشان داد که می توان با مهریۀ متوسط نیز ازدواج نمود.
7- از مشکلات دیگر ازدواج در جامعۀ ما جهیزیۀ سنگین است که هر روز با چشم و هم چشمی بر سنگینی آن افزوده می شود. اقلام جهیزیه حضرت زهرا(ع) حدود 15 قلم بود که آن را نیز شوهرش آماده کرده بود. این نشان می دهد که مرد موظف است وسایل زندگی همسرش را فراهم کند و نباید توقع جهیزیه آن هم از نوع سنگین و نیمه سنگین از سوی خانواده دختر داشته باشد، هر چند اگر آنها چنین لطفی کردند، در حدْ توان مورد استقبال و ستایش قرار می گیرند.
8- ولیمه عروسی را نیز می توان ساده برگزار کرد؛ لازم نیست در تالارهای مجلل و با چندین غذا که اغلب همراه با اسراف است مراسم عروسی برگزار شود. ولیمۀ بهترین زنِ هستی، آب گوشت ساده ای بود که با آن، جمعیت فراوانی را پذیرایی نمود.
9- خانۀ حضرت فاطمه(ع) نیز با فرشی از پوست، ساده ترین خانه ای بود که بالاترین صفا در آن وجود داشت و عالی ترین انسانها در آن تربیت یافتند. جوانهای امروز نیز می توانند با انتخاب خانه های ساده و بی آلایش از رنجهای زندگی خود کاسته، بر راحتی و آسودگی خویش بیفزایند.
10- در اوج لذّت دنیوی ارتباط با خدا فراموش نشود، و آغاز زندگی مُشترک را با دعا و نماز باید نورانی کرد، نه با گناه هانی همچون موسیقی حرام، و رقص، اختلاطهای ناروا و... که موجب تیره و تار شدن زندگی می شوند.
حضرت فاطمه(ع) شب اوّل را از علی(ع) اجازه می گیرد که هر دو به عبادت بپردازند. این همان خانه ای است که با این دعاها و نمازها رفعت مقام پیدا کرده است که «فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فِیهَا اسْمُه»؛[30] «در خانه هایی که خدا اذن داده است تا رفعت مقام یابد و در آنها اسم خدا بُرده شود.»
11- در شب عروسی نیز از مرگ و قیامت نباید غافل شد و امکان انتقال از این دنیا به عالم قبر و برزخ هر آن و هر لحظه وجود دارد.
12- شادیها را با دیگران تقسیم کنیم و در اوج شادی دوران زندگی، و خاطرات فراموش نشدنی، فقرا و بیچارگان را فراموش نکنیم و سعی کنیم از بهترینها و دوست داشتنیها انفاق نماییم. و صد البته خدا نیز بندۀ خالص خود را تنها نمی گذارد و به سرعت عطای او را با بهترین لباس بهشتی جبران می کند.
عده ای هستند که فقرا و همسایگان از ولیمه ها و انفاقهای آنان محرومند. اینان باید بدانند که انفاقها و عطایای الهی نیز وابسته به این است که ما در هر حال و هر زمان تحت هر شرایطی دست فقرا را بگیریم و از یاد و کمک به آنها غافل نباشیم.
13- همیشه زوجین تلاش کنند در حضور دیگران نقاط مثبت همسر خویش را مطرح کنند و خوبیهای او را به زبان آورند که این کار زندگی را شیرین تر و با لذّت تر می کند.
لذا وقتی پیامبر(ص) از علی(ع) دربارۀ حضرت زهرا(ع) می پرسد، او را بهترین یاور در بندگی خدا معرّفی می کند، معلوم می شود که همسر نمونه آن است که شوهر را به سمت و سوی خدا بکشاند و او را در بندگی خدا یاری نماید.
و وقتی از حضرت زهرا(ع) دربارۀ علی(ع) می پرسد او را بهترین شوهر، معرّفی می کند، پس یک شوهر خوب آن است که وظایف خود را در قبال خانواده و فرزندان خود به خوبی انجام دهد.
14- و سرانجام اینکه والدین نیز بعد از ازدواج فرزندان، آنان را فراموش نکنند و به آنها سر بزنند. پیامبر اکرم(ص) فردای عروسی با ظرف شیر به دیدن دختر و دامادش می رود و با کلمه فدای شما گردم، شیر را نثار جان شیرین آنان می کند. و از آنان در مورد همسرشان نظرخواهی می نماید تا در صورت وجود مشکل، بین آنها داوری کند.
پی نوشت ها
[1] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1413 ق
[2] بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، چاپ سوم، 1403ق، ج 43، ص 97، ح 6.
[3] همان، ص 101، ادامه ح 11.
[4] همان، ج 43، ص 92، ح 3.
[5] بحار الانوار، ج 43، ص 101 - 102.
[6] بحار الانوار، ج 43، ص 150، در ضمن ح 6؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 344.
[7] بحار الانوار، ج 43، ص 149، ح 5.
[8] بحار الانوار، ج 43، ص 92، ح 2؛ مصباح المتهجد، شیخ طوسی، چاپ سنگی، ص 465.
[9] بحار الانوار، ج 43، ص 110، ذیل روایت 22.
[10] مسار الشیعه، شیخ مفید، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، تهران، بی تا، ص 53.
[11] همان، ص 109.
[12] همان، ج 43، ص 109.
[13] بحار الانوار، ج 43، ص 110، ذیل حدیث 22.
[14] فرقان/54.
[15] رعد/39.
[16] کشف الغمّه، اربلی، المطبعة العلمیة، قم، چاپ اول، ج 1، ص 448.
[17] طبقات، ابن سعد، دار صادر، بیروت، اوّل، بی تا، ج 8، ص 22.
[18] بحار الانوار، ج 43، ص 94، ح 5.
[19] همان.
[20] طبقات ابن سعد، ج 8، ص 22.
[21] بحار الانوار، ج 43، ص 117، ح 25.
[22] همان.
[23] بحار الانوار، ج 43، ص 141، باب 5، تزویجها صلوات الله علیها.
[24] فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(ع)، محمد دشتی، انتشارات مشهور، قم، اوّل، 1380، ص 20.
[25] بحار الانوار، ج 43، ص 134، سطر سوم.
[26] نزهة المجالس، صَفُوری شافعی، ج 2، ص 226، به نقل از فاطمه زهرا(ع) بهجة قلب المصطفی، رحمانی همدانی، نشر المرضیة، تهران، دوم، 1372، ص 30.
[27] بحار الانوار، ج 43، ص 144، ذیل ح 37.
[28] احقاق الحق، قاضی نور الله حسینی، مکتبة الاسلامیة، تهران، ج 10، ص 401.
[29] بحار الانوار، ج 43، ص 133.
[30] نور / 36.