چراغ برات روشن می شود
صدها سال است که مردم خراسان، ماه شعبان و نیمه شعبان را با چراغ برات میشناسند. نیمه شعبان که فرامیرسد، چراغ برات برای مردگان روشن میشود و مردم به دیدار درگذشتگانشان میروند.
در خراسان نیمه شعبان با معاد در آمیخته است. انگار که در این روز مردگان چشم انتظار محبتهای زندگان هستند. آنها که در این دنیا توشهای جمع نکردهاند و به پاهایشان غل و زنجیر زده شده است، چشم انتظار براتشان هستند. برات به برگه آزادی میگویند. در نیمه شعبان، مردم خراسان با خوبیهایشان، برات مردگان را برایشان میبرند.
خراسانیها در سه روز، وسط ماه شعبان، مراسم ویژهای برای برات دارند و در نقاط مختلف این سرزمین از عنوانهای مختلفی چون برات غریبان، برات اسیران، برات مسافران، برات زندگان و برات مردگان استفاده میشود که هر کدام هم مراسم ویژه خودش را دارد که از این میان، برات مردگان در شب نیمه شعبان، با شور و حال ویژهای برگزار می شود.
پخت انواع نانهای سنتی، مانند روغن جوشی، چلبکی، کماچ، ساچ و حلوا و پخش آن در بین مردم، به ویژه کودکان از مراسم ایام برات در شهرهای گوناگون خراسان است. مردم این منطقه از کشورمان اعتقاد دارند پخت این خوراکیها باید قبل از غروب آفتاب صورت گیرد.
سیزدهم شعبان در برخی شهرهای خراسان به برات زنده ها شهرت دارد. در بیشتر مناطق شب نیمه شعبان به برات مردهها مشهور است و مردم در این روز به شکرانه نعمت سلامتی به پخش شیرینی و شکلات می پردازند. در غروب روز سیزدهم شعبان نیز کسانی که به تازگی عزیزی را از دست داده اند، اقدام به پخت نوعی نان سنتی به نام روغن جوشی کرده و آن را بین مردم تقسیم می کنند. اعتقاد مردم این خطه بر این است که اگر عروس خانواده روغن جوشی را بپزد، ارواح تازه گذشتگان از این خیرات بهره بیشتری می برند.
در روز چهاردهم شعبان نیز که به برات مرده ها شهرت دارد، مردم با حضور بر سر قبور خویشاوندان، خواندن فاتحه و پخش انواع شیرینی، شکلات، میوه و نانهای سنتی یاد و خاطره عزیزان خود را گرامی می دارند.
در این روز کسانی که به تازگی عزیزی را از دست داده اند با پهن کردن فرش، خیرات، پخش انواع خوراکی و خواندن روضه یاد و خاطره تازه گذشته را گرامی می دارند. قرائت قرآن و فاتحه نیز در این جهت، هدیه ای است که از سوی مردم نثار روح درگذشتگان می شود.
از مراسم روز برات که بیشتر در روستاها رونق دارد، اجرای مراسم براتخوانی است. در این مراسم جوانان و نوجوانان روستا به خانه افرادی که به تازگی عزیزی را از دست داده اند، مراجعه کرده و اشعاری را در یادآوری روز برات قرائت می کنند. اهالی خانه نیز از آنچه در خانه موجود است، مانند خرما، شکلات، نقل و نبات، لنگاش پخته، عناب و گردو به آنها می دهند و بدینوسیله از آنها تشکر می کنند. در روستاها رسم بر این است که شب نیمه شعبان تمام چراغهای خانه باید روشن باشد. اعتقاد روستاییان بر این است که در این شب ارواح مردگان آن خانه به محل زندگی خود می ایند و اگر چراغ خانه روشن باشد، برای اهالی خانه دعای خیر کرده و در غیر این صورت آنان را نفرین می کنند.
در بیشتر مناطق خراسان، شب نیمه شعبان به برات زندهها مشهور است که مراسم ویژهای دارد و مردم بعد از سرزدن به مردگانشان و دعا برای آنها، برای سلامتی و نعمتهایی که خداوند به آنها ارزانی داشته، شادی کرده و چراغ و شمع روشن و با خدا راز و نیاز می کنند.
در شهر کاشمر، در آخرین ساعات چهاردهم شعبان، بعد از نماز مغرب و عشا، هر فرد به تعداد آرزوهای پاک و خالصانهاش ترکهای از درختی پاک سرشت (انار و انگور) مهیا و در چهار گوشه پشت بام خانهاش نصب میکند و بر انتهای هر ترکه تکهای پنبه و یا پارچهای پاک به نیت آرزوی مورد نظر خود وصل میکند. سپس فرد به تنهایی یا در حضور خانواده نیت و آرزویش را بعد از حمد و ثنای خدا و صلوات بر نبی اکرم (ع) و طلب سلامتی برای امام زمان (عج) مطرح کرده و خدا را به حق ولی عصر (عج)قسم میدهد تا گرهاش را بگشاید.
در تربت حیدریه، شب پانزدهم ماه شعبان هم عید زندههاست که آن را عید برات میگویند و در آن شب چراغ برات را روشن میکنند. چراغ برات به این صورت روشن میشد که به شماره هر یک از افراد خانواده سیخ باریکی را میگیرند و بر یک سر آن تا نزدیک نیمه پنبه می پیچیدند و چنین سیخ پنبه پیچیدهای را در محل ما مولی یا مولیک میگویند. آن گاه همه آنها را دسته کرده بر ساقه آنها فتیلهای از پنبه میپیچیدند تا چون دسته گُلی به هم بسته شود. پس آن طرف را که پنبه پیچیده شده بود، در روغن کره خوراکی فرو میبردند و روشن میکنند. پایین سیخها را که به هم بسته شده بود با مشت گِلی بر بالای در اتاق نشیمن البته از طرف بیرون می چسباندند. این دسته مولیک همچنان بر بالای در می سوزد تا تمامی اهل خانه از زیر آن به داخل اتاق روند و بیرون ایند و همزمان کف دست خود را بر آتش گرفته و با خواندن صلوات بر صورت کشند. در این مراسم بزرگان خانه، کودکانی را که قدشان نمیرسد، از زمین بلند کنند تا کف دستشان را بر آتش چراغ برات بگیرند و بر چهره بکشند و متبرک بشوند.
در مشهد و اطراف آن، چراغ برات در گذشتهها در سه روز، خاموش نمیشد و اکنون هم در شبها آنها، که برات را میشناسند، چراغشان خاموش نمیشود. هنوز هم فانوسهای قدیمی خاطره شبهای برات را به یاد دارند و خیلی وقتها هم همین فانونسها در شبهای برات دوباره به یاد صاحبانشان میافتند و تاریکی شب را نور میدهند و یاد و خاطره رفتگان را گرامی میدارند.
این شعر هم تقدیم به آنها که زبان خراسانی بلدند.
ماه شعبون ماهیه یک سره خیر و برکات
مشدی نیمهای ماه ره مگه چراغ برات
از سه روز به نیمه مانده، سر خاکا محشره
مین قبرستونا گوش آدم از صدا کره
پسر قبرا جوونا لاله و گلدون مذارن
قوم و خویشاش همه هی نقل و نباتم مییرن
ای سه روز تو هر خَنه روغن جوشی پخته مره
قبایه که بری مرد خَنه دخته مره!
شیرینی سیوا، آجیل و میوه سیوا، حلوا سیوا
خیر و خیراتشم از زنا سیوا، مردا سیوا
از شکر، آرد برنج، تر حلوای زعفرونی
همه شم چرب و چیلی و لای لقمه نونی
همه اهل مشد چراغ برات شادن دگه
اعتقاد درن که مرده هایم آزادن دگه
سر قبرستون و خیر و خیراتاشا، یک طرف
خیر و خیرات میون خنههاشا یک طرف
سور فراوونه، پلو قیمه و آبگوشت و شله
هر جایم سوری باشه، قیله و قال و غلغله
ای سه روز چراغ براته همه جا ورد زبون
تا شب تولد حضرت صاحب الزمون (ع)