سیره و اخلاق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

برچسپ ها: شهادت ، صفر ، 28 ، سیره و اخلاق پیامبر اکرم

Print Friendly and PDF

مقدمه

یکی از شاخصه های پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام دلاویز و پر جاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدی بود که معروف شد، سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایی داشت: 1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت علی (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) در پیشرفت اسلام و جذب دل ها تصریح شده است، آن جا که می خوانیم: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر؛ ای رسول ما! به خاطر لطف ورحمتی که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان گشته ای، و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند، پس آن ها را ببخش، و برای آن ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن ها مشورت فرما. »

نقش اخلاق در سیره عملی پیامبر اسلام (ص) 

قرآن کریم درباره پیامبر و صفات اخلاقی ایشان در آیاتی بدان تصریح و یا اشاره نموده است. از این آیه استفاده می شود که:
1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهی است، کسانی که نرمش ندارند، از این موهبت الهی محرومند؛
2- افراد سنگ دل و سخت گیر نمی توانند مردم داری کنند، و به جذب نیروهای انسانی بپردازند؛
3- رهبری و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است؛
4- باید دست شکست خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است)؛
5- مشورت با مردم از خصلت های نیک و پیوند دهنده است که موجب انسجام می گردد.

پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزش های اخلاقی را بسیار ارج می نهاد، خود در سیره عملی اش مجسمه فضایل اخلاقی و ارزش های والای انسانی بود، او در همه ابعاد زندگی با چهره ای شادان و کلامی دلاویز با حوادث برخورد می کرد. به عنوان مثال، در تاریخ آمده است: در سال نهم هجرت هنگامی که قبیله سرکش طی بر اثر حمله قهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدی بن حاتم که از سرشناسان این قبیله بود به شام گریخت، ولی خواهر او که «سفانه» نام داشت به اسارت سپاه اسلام درآمد.

سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را در نزدیک در مسجد در خانه ای جای دادند، روزی رسول خدا (ص) از آن اسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلی عنی، و لا تشمت بی احیاء العرب، فان ابی کان یفک العانی، و یحفظ الجار، و یطعم الطعام، و یفشی السلام، و یعین علی نوائب الدهر؛ ای محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدی) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانی مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویی قبیله های عرب ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان را آزاد می ساخت، از همسایگان نگهبانی می نمود، و به مردم غذامی رسانید، و آشکارا سلام می کرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم را یاری می نمود.»

پیامبر اکرم (ص) که به ارزش های اخلاقی، احترام شایان می نمود، به سفانه فرمود: «یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه؛ ای دختر! این ویژگی هایی که برشمردی، از صفات مؤمنان راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت قرار می دادیم.» آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود: «خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق؛ این دختر را به پاس احترامی که پدرش به ارزش های اخلاقی می نمود، آزاد سازید.» آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به شام نزد برادرش رهسپار کرد.

نمونه هایی از اخلاق پیامبر (ص)

در سیره عملی پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطره ای از اقیانوس عظیم حسن خلق آن حضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلی خلق عظیم؛ و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» به این مطلب اشاره فرموده است، نظر شما را به چند نمونه از آنها جلب می کنیم:
1- عدی بن حاتم می گوید: «هنگامی که خواهرم سفانه به اسارت سپاه اسلام درآمد و من به سوی شام گریختم، پس از مدتی خواهرم با کمال وقار و متانت به شام آمد و مرا در مورد این که گریخته ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهی کردم، پس از چند روزی از او که بانویی خردمند و هوشیار بود، پرسیدم: «این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدی؟» گفت: «سوگند به خدا او را رادمردی شکوهمند یافتم، سزاوار است که به او بپیوندی که در این صورت به جهانی از عزت و عظمت پیوسته ای». با خود گفتم به راستی که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرش اسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به محضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید: کیستی؟

عرض کردم عدی بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به سوی خانه اش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه می برد، بانویی سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود، پیامبر (ص) به مدتی طولانی در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایی فرمود. با خود گفتم: «سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.» سپس از آن جا گذشتیم و به خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال و پذیرایی گرمی نمود، زیراندازی که از لیف خرما بود، نزدم آورد و به من فرمود: بر روی آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آن بنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روی زمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت، پادشاه نیست. سپس مطلبی از دینم را که راز پوشیده بود بیان فرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهی دارد، و فهمیدم که پیامبر مرسل می باشد، بیانات و پیشگویی ها و مهربانی هایش مرا شیفته اش کرده و همانجا مسلمان شدم.»

2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت رخ داد، پس از پیروزی سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعی از یهودیان به اسارت سپاه اسلام در آمدند، یکی از اسیران، صفیه دختر حی بن اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود. بلال حبشی، صفیه را به همراه زنی دیگر به اسارت گرفت و آنها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولی هنگام آوردن آنها اصول اخلاقی رارعایت نکرد، و آنها را از کنار جنازه های کشته شدگان یهود حرکت داد، صفیه وقتی که پیکرهای پاره پاره یهودیان را دید بسیار ناراحت شد و صورتش را خراشید، و خاک بر سر خود ریخت، و سخت گریه کرد.

هنگامی که بلال آنها را نزد پیامبر (ص) آورد، پیامبر (ص) از صفیه پرسید: «چرا صورتت را خراشیده ای و این گونه خاک آلود و افسرده هستی؟!» صفیه ماجرای عبورش از کنار جنازه ها را بیان کرد، رسول اکرم (ص) از رفتار غیر انسانی و خلاف اخلاق اسلامی بلال حبشی ناراحت شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود: «انزعت منک الرحمة یا بلال حیث تمر بامراتین علی قتلی رجالهما؛ ای بلال! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت بربسته که آن ها را از کنار کشته شدگانشان عبور می دهی؟! چرابی رحمی کردی؟» جالب این که پیامبر اکرم (ص) برای جبران رنج ها و ناراحتی های صفیه، با او ازدواج کرد، سپس او را آزاد، و بار دیگر باپیش نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب، ناراحتی های اورا به طور کلی از قلبش زدود.

3- در ماجرای جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماء دختر حلیمه که خواهر رضاعی پیامبر (ص) بود، با جمعی از دودمانش به اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر (ص) هنگامی که شیماء را در میان اسیران دید، به یاد محبت های او و مادرش در دوران شیرخوارگی، احترام و محبت شایانی به شیماء کرد. پیش روی او برخاست و عبای خود را بر زمین گستراند، و شیماء را روی آن نشانید، و با مهربانی مخصوصی از او احوال پرسی کرد، و به اوامر فرمود: «تو همان هستی که در روزگار شیرخوارگی به من محبت کردی...» (با این که از آن زمان حدود شصت سال گذشته بود) شیماء از پیامبر (ص) تقاضا کرد، تا اسیران طایفه اش را آزاد سازد، پیامبر (ص) به او فرمود: «من سهمیه خودم را بخشیدم، و در مورد سهمیه سایر مسلمانان، به تو پیشنهاد می کنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضور مسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده تا آنها نیز سهمیه خودرا ببخشند. شیماء همین کار را انجام داد، مسلمانان گفتند: «ما نیز به پیروی از پیامبر (ص) سهمیه خود را بخشیدیم.»

 سیره نویس معروف ابن هشام می نویسد: «پیامبر (ص) به شیماء فرمود: اگر بخواهی باکمال محبت و احترام، در نزد ما بمان و زندگی کن، و اگر دوست داری تو را از نعمت ها بهره مند می سازم و به سلامتی به سوی قوم خود بازگرد؟» شیماء گفت: می خواهم به سوی قوم خود بازگردم. پیامبر (ص) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با هم ازدواج کردند، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگی خودادامه دادند.

4- مهربانی و اخلاق نیکوی پیامبر (ص) در حدی بود که امام صادق (ع) فرمود: روزی رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعت خواند، مردم بسیاری به او اقتدا کردند، ولی آنها ناگاه دیدند آن حضرت بر خلاف معمول دو رکعت آخر نماز را با شتاب تمام کرد (مردم از خودمی پرسیدند، به راستی چه حادثه مهمی رخ داده که پیامبر (ص) نمازش را با شتاب تمام کرد؟!) پس از نماز از پیامبر (ص)پرسیدند: «مگر چه شده؟ که شما این گونه نماز را (با حذف مستحبات) به پایان بردی؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «اما سمعتم صراخ الصبی؛ آیا شما صدای گریه کودک را نشنیدید؟» معلوم شد که کودکی در چند قدمی محل نمازگزاران گریه می کرده، و کسی نبود که او را آرام کند، صدای گریه او دل مهربان پیامبر (ص) را به درد آورد، از این رو نماز را با شتاب تمام کرد، تا کودک را از آن وضع بیرون آورده، و نوازش نماید.

5- عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملی از جمله جاذبه های اخلاق پیامبر (ص) موجب شد که اسلام را پذیرفت و رسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستی از یهودیان به نام «زید بن شعبه» داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زید را به اسلام دعوت می کرد، و عظمت محتوای اسلام را برای او شرح می داد بلکه به اسلام گرویده شود، ولی زید هم چنان بر یهودی بودن خود پافشاری می کرد و مسلمان نمی شد، عبدالله می گوید: روزی به مسجدالنبی رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشسته و مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم «علت مسلمان شدنت چه بوده است؟»

 زید گفت: تنها در خانه ام نشسته بودم و کتاب آسمانی تورات را می خواندم، وقتی که به آیاتی که در مورد اوصاف محمد (ص) بود رسیدم، با ژرف اندیشی آن را خواندم و ویژگی های محمد (ص) را که در تورات آمده بود به خاطر سپردم، با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد (ص) روم و او را بیازمایم، و بنگرم که آیا او دارای آن ویژگی ها که یکی از آنها «حلم و خویشتن داری» بود هست یا نه؟ چند روز به محضرش رفتم، و همه حرکات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قرار دادم، همه آن ویژگی ها را در وجود او یافتم، با خود گفتم تنها یک ویژگی مانده است، باید در این مورد نیز به کندوکاو خود ادامه دهم، آن ویژگی حلم و خویشتن داری او بود، چرا که در تورات خوانده بودم: «حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان هرچه به او جفا کنند، از او جز حلم و خویشتن داری نبینند.» روزی برای یافتن این نشانه از وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم، دیدم عرب بادیه نشینی سوار بر شتر به آنجا آمد، وقتی که محمد (ص) را دید، پیاده شد و گفت: «من از میان فلان قبیله به اینجا آمده ام، خشکسالی و قحطی باعث شده که همه گرفتار فقر و ناداری شده ایم، مردم آن قبیله مسلمان هستند، و آهی در بساط ندارند، وضع ناهنجار خود را به شما عرضه می کنند، و امید آن را دارند که به آنها احسان کنی.»

محمد (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: آیا از فلان وجوه چیزی نزد تو مانده است؟ حضرت علی (ع) گفت: نه، پیامبر (ص) حیران و غمگین شد، همان دم من به محضرش رفتم عرض کردم ای رسول خدا! اگر بخواهی با تو خرید و فروش سلف کنم، اکنون فلان مبلغ به تو می دهم تا هنگام فصل محصول، فلان مقدارخرما به من بدهی، آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت، و معامله را انجام داد، پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه نشین داد، من هم چنان در انتظار بودم تا این که هفت روز به فصل چیدن خرما مانده بود، در این ایام روزی به صحرا رفتم، در آنجا محمد (ص) را دیدم که در مراسم تشییع جنازه شخصی حرکت می کرد، سپس در سایه درختی نشست و هر کدام از یارانش در گوشه ای نشستند، من گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، و گریبانش را گرفتم و گفتم: «ای پسر ابو طالب! من شما را خوب می شناسم که مال مردم را می گیرید و در بازگرداندن آن کوتاهی و سستی می کنید، آیا می دانی که چند روزی به آخر مدت مهلت بیشتر نمانده است؟» من با کمال بی پروایی این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار کردم (با این که چند روزی به آخر مدت مهلت باقی مانده بود) ناگاه از پشت سر آن حضرت، صدای خشنی شنیدم، عمر بن خطاب را دیدم که شمشیرش را از نیام برکشیده، به من رو کرد و گفت: «ای سگ! دور باش.» عمر خواست با شمشیر به من حمله کند، محمد (ص) از او جلوگیری کرد و فرمود: «نیازی به این گونه پرخاشگری نیست، باید او (زید) را به حلم و حوصله سفارش کرد، آن گاه به عمر فرمود: «برو از فلان خرمافلان مقدار به زید بده.» عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد، به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادی چیست؟ گفت: چه کنم حلم محمد (ص) موجب آن شده است، چون تو از نهیب و فریاد خشن من آزرده شدی، محمد (ص) به من دستور داد این زیادی را به تو دهم، تا از تو دلجویی شود، و خوشنودی تو به دست آید. هنگامی که آن اخلاق نیک و حلم عظیم محمد (ص) را دیدم مجذوب اسلام و اخلاق زیبای محمد (ص) شدم، و گواهی به یکتایی خدا، و رسالت محمد (ص) دادم و در صف مسلمانان درآمدم.

اینها چند نمونه از سلوک اخلاقی پیامبر اسلام (ص) بود، که هرکدام چون آیینه ای شفاف ما را به تماشای جمال زیبای اخلاق نیک آن حضرت دعوت می کند، و یکی از راز و رمزهای مهم پیشرفت اسلام در صدر اسلام را که بسیار چشمگیر بود، به ما نشان می دهد. در فرازی از گفتار حضرت علی (ع) در شان اخلاق پیامبر (ص) چنین آمده: «رفتار پیامبر (ص) با همنشینانش چنین بود که دائما خوشرو، خندان، نرم و ملایم بود، هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بد زبان، عیب جو و مدیحه گر نبود، هیچ کس از او مایوس نمی شد، و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت، سه چیز را از خود دورکرده بود؛ مجادله در سخن، پرگویی، و دخالت در کاری که به او مربوط نبود، او کسی را مذمت نمی کرد، و از لغزش های پنهانی مردم جستجو نمی نمود، جز در مواردی که ثواب الهی دارد سخن نمی گفت، در موقع سخن گفتن به قدری گفتارش نفوذ داشت که همه سکوت نموده و سراپا گوش می شدند...»

نمونه ای اخلاق نبوی

یکی از عوامل گسترش و حفظ اسلام، حسن خلق و روش مهرآمیز پیامبر اعظم (ص) بود. از همین رو افراد در برابر خلق عظیم رسول الله(ص) آن­چنان عوض می­ شدند که تعصبات و عادات چندین ساله­ ای جاهلیت را کنار گذاشته و در مسیر هدایت قرار می­ گرفتند.

روزی رسول خدا(ص) و یارانش در جوار یکی از کوه ­های مدینه نشسته بودند. امام حسن(ع) نیز در آغوش پیامب ر(ص) بود. در این هنگام مردی بیابانگرد به سوی حضرت آمد و با لحنی تند و زننده خطاب کرد: ای محمد! آن­گاه که تو را ندیده بودم از تو...و اکنون که دیدمت...بیشتر شد. اصحاب از این سخن به خشم آمدند و قصد تنبیه او را داشتند. رسول خدا(ص) با اشاره دست آنان را بازداشت و صبورانه لبخند زد و فرمود: آرام باشید.

مرد بیابانگرد از پیامبر (ص) خواست تا بر پیامبری خود دلیل و برهان بیاورد. رسول خدا(ص) فرمود: اگر دوست داری یکی از اعضای پیکرم تو را از دلیلم خبر دهد. ، مرد بیابانگرد قبول کرد. پیامبر (ص) از امام حسن(ع) خواست تا سخن بگوید. بیابانگرد از روی تمسخر خندید و گفت: خودش نمی ­تواند دلیل بیاورد، بچه ­ای را به پا داشته تا سخن بگوید. ، پیامبر (ص) فرمود: آنچه را که تو می­ خواهی او می ­داند؛ دراین هنگام امام حسن(ع) رو به مرد بیابانگرد نمود و ماجرای سفر او را مو به مو برایش شرح داد و به او خبر داد که چگونه او و قومش برای قتل پیامبر توطئه کردند و او برای پیدا کردن پیامبر (ص) و عملی کردن توطئه چه رنج­ هایی را در راه تحمل کرده است. مرد بیابانگرد که اسرار خود را از زبان کودکی خردسال می­ شنید، سخت تعجب کرد و گفت: این خود دلیلی است بر حقانیت محمد و آسمانی بودن پیامبری او، سپس اندکی تأمّل کرد و راه حق را برگزید و آیاتی از قرآن را نزد پیامبر(ص) فرا گرفت. سپس به سوی قوم خود رفت و پس از مدتی با گروهی از افراد قبیله خود خدمت پیامبر آمد. آنان نیز به رسول خدا(ص) ایمان آوردند و مسلمان شدند. (بحارالانوار، ج 43، ص 333)

رفتار پیامبر با کودکان

کودک به دلیل نزدیک بودن به مبدأ فطرت و داشتن ذهن و دلی پاک و بی آلایش، زمینه بسیار مناسبی را برای تربیت پذیری دارد. او هدیه ای است الهی که با سرشت ساده و زلال خویش پا به جهان هستی گذاشته و از هر گونه زشتی و ناپاکی به دور است و این، والدین و مربیان کودک هستند که با تربیت نادرست خویش، مسیر فطرت پاک و الهی او را منحرف می سازند. بنابراین، در برخورد باکودک باید ویژگی های ذاتی او را در نظر گرفت. مهربانی، نوازش و انس با کودک، نقش مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادهای نهفته او دارند. رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره از روی محبت و تواضع، با بچه ها رفتار می کرد. ایشان به استعدادهای فطری آنها توجه داشت و از رنجش و ناراحتی شان سخت آرزده خاطر می شد. در هم نشینی با کودکان، خود را همسان آنان می پنداشت و با آنها سرگرم بازی می شد و به دیگران نیز سفارش می کرد. «مَن کانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصابَّ لَهُ؛ کسی که نزد او کودکی است، باید کودکانه رفتار کند».

 رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، حسنین علیهما السلام را بر دوش خود سوار می کرد و به آنها می فرمود: «خوب مرکبی دارید و شما هم خوب سوارکارانی هستید.» آن حضرت حتی در حضور جمع، خود را هم پایه کودکان قرار می داد و با آنان انس می گرفت. همچنین به یاران خود می فرمود: «با کودکان مأنوس شوید و آنان را در آغوش بگیرید.» کودکانی نیز که رسول خدا صلی الله علیه و آله، آنان را به دوش می گرفت، به این امر افتخار می کردند.

رعایت حال کودکان حتی در نماز

گاهی خردسالان هنگام نماز خواندن والدینشان، از طولانی شدن نماز آنها، به سبب گرسنگی یا تنهایی، بی تابی می کنند. در این شرایط، پدر و مادر با به کارگیری سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم علیهم السلام باید بکوشند تا هیچ گاه از یاد خدا غافل نمانند و در ادای فریضه سستی نورزند. در کنار آن، برای اینکه به خواسته ها و نیازهای کودک نیز اهمیت دهند بهتر است تا حد امکان، نمازشان را کوتاه تر بخوانند.

پیامبر گرامی اسلام، نماز ظهر را با مردم به جماعت برگزار و دو رکعت آخر آن را به سرعت تمام کرد. پس از نماز، مردم گفتند: «یا رسول اللّه! آیا در نماز حادثه ای رخ داد؟» حضرت فرمود: «چرا می پرسید؟» گفتند: «دو رکعت آخر نماز را با سرعت خواندید.» فرمود: «مگر صدای گریه و فریاد کودک را نشنیدید؟»

از امام حسن صلی الله علیه و آله یا جابربن عبداللّه نقل شده است که نماز را در محضر رسول اللّه صلی الله علیه و آله خواندم. همین که آن حضرت سلام داد، به ما فرمود: «صبر کنید، کوزه ای با مقداری حلواست.» آن گاه برای تقسیم آن از جا بلند شد و به هر کس مقداری حلوا می داد تا اینکه به من رسید. من کودک بودم. آن حضرت انگشتی حلوا به من خوراند، سپس فرمود: «باز هم بدهم؟» گفتم: آری! آن حضرت انگشتی دیگر به خاطر خردسال بودنم به من خوراند. چنین رفتارهای ناب مذهبی سبب می شود بذرهای ایمان از همان طفولیت در دل فرزندان کاشته شود و خاطراتی شیرین و زیبا از این دوران به یاد داشته باشند.

شاد کردن کودکان

یکی از آموزه های مهم اسلام، مهرورزی و نشاط بخشی به کودکان است. بازی کردن پدر و مادر با کودک، خریدن پوشاک زیبا و مناسب، قصه گفتن هنگام خواب یا دادن هدیه، فرزند را شاد و خوشحال می سازد.

روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان انصار بازی می کردند که تا آن حضرت را دیدند، دور او جمع شدند و به دامن او آویختند به گمان اینکه چون آن حضرت همواره حسن و حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، این بار آنها را نیز به دوش بگیرد. پیامبر از یک سو نمی خواست آنها را برنجاند و از سویی دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند. در این حال، بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جستجوی پیامبر پرداخت. پس از مدتی، آن حضرت را کنار گروهی از کودکان یافت و جریان را فهمید. خواست کودکان را تنبیه کند، ولی پیامبر او را از این کار نهی کرد و فرمود: «تنگ شدن وقت نماز، برای من بهتر از رنجاندن کودکان است.» آن گاه به بلال فرمود: «به خانه برو و آنچه از گردو یا خرما یافتی، بیاور تا خود را از این کودکان بازخرید کنم.» بلال رفت و پس از جست وجو، هشت دانه گردو یافت و آن را به حضور پیامبر آورد. پیامبر آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند آن حضرت را آزاد کنند.

رعایت مساوات میان فرزندان

از وظایف بسیار مهم پدران و مادران آن است که بکوشند همواره بر اساس عدالت و مساوات میان فرزندان خود رفتار کنند و هیچ گاه در محبت و توجه کردن به فرزندان، پسر را بر دختر یا فرزندی را بر فرزندان دیگر مقدّم ندارند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «از خدا بترسید و میان فرزندانتان با عدالت رفتار کنید همان گونه که دوست دارید آنان به شما نیکی کنند».

تنها نقطه امید و مایه شادی و آرامش کودک، محبت و حمایت پدر و مادر است. هیچ کاری به اندازه محبت والدین، کودک را آسوده خاطر و آرام نمی کند و هیچ مصیبتی مانند دور شدن از محبت والدین، روح و روان او را آزرده و پریشان نمی سازد. به همین دلیل، حسادت کودک به فرزند تازه متولد شده خانواده تعجب آور نیست؛ زیرا می پندارد از بخشی از مهربانی ها و مراقبت هایی که تاکنون متعلق به او بوده است، محروم خواهد شد.

والدینی که در ابراز علاقه و محبت به کودکانشان، عدالت را رعایت نمی کنند و هر از گاهی، یکی را بر دیگری ترجیح می دهند، در واقع، آنها را تحقیر و به شخصیت آنان اهانت می کنند و به کودک این گونه القا می کنند که تو شایستگی احترام و محبت را نداری. گفته اند روزی پیامبر گرامی اسلام، مردی را دید که دو فرزند خود را به همراه داشت. مرد یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله به مرد فرمود: «چرا میان دو فرزندت، عدالت و برابری را رعایت نکردی؟»

تفاوت گذاشتن میان کودکان، روح آنها را خسته و ناتوان می کند و به بیماری های روانی دچار می سازد. گاهی نیز کودک را به انتقام جویی از برادر، خواهر یا والدین خود برمی انگیزد و او را فردی کینه توز بار می آورد.

بازی کردن با کودکان

یکی از راه های ابراز محبت والدین به فرزند، تهیه کردن وسایل بازی و سرگرمیِ مناسب سن اوست. همچنین هرگاه کودک از والدین بخواهد که با او بازی کنند، پدر و مادر باید به این درخواست او پاسخ مثبت دهند، ولی شیوه اداره بازی را بر عهده کودک بگذارند و خواسته های خود را بر او تحمیل نکنند. بازی افزون بر اینکه نشاط و شادابی را به کودک هدیه می کند، به رشد استعدادهای نهفته او نیز می انجامد. پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام با تأکید بسیار بر این موضوع، خود در بازی فرزندانشان، شرکت و به نظارت بر بازی آنها، آنان را بر این امر تشویق می کردند.

روزی امام حسین علیه السلام در کوچه سرگرم بازی بود. پیامبر نیز به همراه یارانش از خانه خارج شدند. وقتی چشم پیامبر به امام حسین علیه السلام افتاد، به طرف او رفت و دستانش را گشود تا او را در آغوش بگیرد. امام حسین علیه السلام خنده کنان به این طرف و آن طرف می گریخت. پیامبر نیز خندان دنبال او می دوید تا اینکه سرانجام او را گرفت. پس دست زیر چانه اش گذاشت و او را بوسید.

یکی از نزدیکان پیامبر نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی زبان خود را برای حسین علیه السلام که کودک بود، از دهان بیرون می آورد. کودک با مشاهده این کار پدربزرگ خود، غرق در خنده و شادی می شد. مردی که این کار پیامبر را می دید، با تعجب گفت: به خدا سوگند! پسرم مرد گشته و ازدواج کرده است، ولی تا حالا من او را نبوسیده ام. پیامبر که از سنگدلی مرد شگفت زده شده بود، فرمود: «هر کس لطف و مهربانی نشان ندهد، به او نیز مهر و محبت نمی شود».

کودکی، بهترین دوران یادگیری

آگاهی های دینی اگر درست و متناسب با نیازها و شرایط روحی کودک در اختیارش قرار بگیرد، نقش مهمی در سرنوشت او خواهد داشت؛ زیرا اساس زندگی آدمی را بینش و اعتقادات او تشکیل می دهد و اگر مبتنی بر آموزه های محکم دینی باشد، زندگی او رنگ و بوی الهی می یابد.

پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «محفوظات طفل نورس همچون نقشی است که روی سنگ حک شده باشد، ولی محفوظات مرد بزرگ سال مانند نوشتن بر روی آب است.» روزی پیامبر با دیدن تعدادی از کودکان فرمود: «وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان!» گفتند: یا رسول اللّه، از پدران مشرک شان؟ فرمود: «نه! از پدران مسلمانشان که چیزی از احکام دین را به آنان نمی آموزند و اگر فرزندان بخواهند خود درصدد آموزش مسائل دینی برآیند، آنان را از این کار بازمی دارند و تنها به این دل خوشند که فرزندانشان بهره ناچیزی از دنیا به دست آورند. من از این قبیل پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند». (جعفری زینب، مجله طوبی، شماره 10، ص 16)

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

مرثیه شهادت امام جواد (ع)

دل افســــرده ام با غــم قــــرين اســــت كه در فكر جواد العارفيـــــن اســــــت

شهید مطهری مردی برای همیشه

در سی امین سالگرد شهادت آیت اللّه استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم، ضمن دیدار از خانه موزه استاد مطهری، خدمت همسر مکرمه ایشان رسیدیم و گفتگویی با این بانوی فاضله داشتیم، در بخش های مختلف این نوشتار نیز به یاد استاد شهید، از قلم زیبا و توانای این اندیشمند متفکر جهان اسلام بهره گرفته ایم و امیدواریم تلاش ما، هدیه ای هر چند اندک، بر روح بلند این عالم دلسوز بشریت باشد.

سامرا در سوگ (شهادت امام هادی علیه السلام)

درسوم رجب آن سال، غشهدتمی سنگین و جانکاه بر دل سامراء افتاده بود. آسمان و زمین می گریستند. دقیقه ها و ثانیه ها نای حرکت نداشتند. آثار سم لحظه به لحظه در وجود مبارکش ظاهر می شد و عروج ملکوتی آن حضرت را خبر می داد. امام نور و هدایت، تنها و غریبانه به دست بدترین مردمان جان می داد. آه از ستم ظالمان! آه از مظلومیت و غریبی ات که غربت بقیع وتوس را یادآوری می کرد. تنها دست های مهربان فرزندت ـ امام حسن عسکری ـ همدمت بود و یاریگرت، سلام بر لحظه عروجت به سوی نور و رحمت! سلام بر اندیشه های الهی و نابت که هدایتگر گم کردگان راه بود و سلام بر شهادتت که داغی سنگین و همیشگی بر دل مؤمنان نهاد.

نمی از یمی

در روز چهار شعبان، 38 سال پس از هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرزندی پاک از سلاله فاطمه زهرا علیها السلام در مدینة النبی به دنیا آمد و چشم شیعیان را روشن نمود . نام او «علی » بود که بعدها به «زین العابدین » و «سجاد» مشهور گشت .

نمی از دریای جود و کرم امام مجتبی علیه السلام

سخاوت از جمله صفاتی است که هر کسی نمی تواند به آن متخلق شود. چرا که دل کندن از مال دنیا سخت و دشوار است؛ و تنها کسانی می توانند از مال دنیا بگذرند که به دنیا دلبستگی نداشته باشند.

اربعین حسینی مشعل فروزان

در روایات متعددی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و امام صادق علیه السلام نقل شده است: خداوند در مقابل شهادتش امام حسین علیه السلام امامت را در نسلش قرار داد و شفا را در تربتش و دعای در کنار قبر حضرتش را مستجاب قرار داد....

اربعين حسيني احياي بينش ديني

‌گرچه جامعه ما همواره با مكتب ارزشمند سالار شهيدان آشناست و در طول سال در هر زمان و مكاني بر اساس شعار ارزشمند «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» قرابت فكري و روحي را با حضرت اباعبدالله(ع) احساس مي كند، اما

در وصف ذات، صحبت ما..

زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست باید به بال رفت و درآورد گیوه را

حضرت زهرا(س) و ماجرای سقط حضرت محسن

از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آنبزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟

شهادت امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن عسكری علیه السلام قریب به 6 سال امامت مسلمین را عهده‌ دار بودند و در طول این مدت نسبت به هدایت مردم و حفظ جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زحمات زیادی را متحمل شدند. ایشان در این دوران به صورت پنهانی و با اجرای اصل «تقیه»، با سیستم سازمان وكالت امور شیعیان را دنبال می‌فرمودند.

قلب شکسته

افسوس که آئینه نصیبش سنگ است

درست پشت همین در ...

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر صبح پیش از مسجد می‌ آمد که بگوید «پدرت فدایت دخترم!».

حیدر میان حجاب

آنان که مشق اشک مرتب نوشته اند با خط عشق این همه مطلب نوشته اند

امام کاظم علیه السلام و هدایت در سایه ی خفقان

اوج قدرت تاکتیکی و شکل مبارزه با کفر و طاغوت را می توان در زندگی موسی بن جعفر علیهماالسلام مشاهده کرد. می توان گفت یکی از قدرتمندترین حکومت ها، در زمان ایشان بود که آن زمان به دست خلفای بنی العباس بود.

اسرار ولادت و شهادت امام علی (ع)

كمك و یاری خداوند به مومنان مخلص و صادق و دفاع از آنان به ویژه در شرایط سخت و لحظه های نفس گیر تقابل با دشمنان خدا، وعده تخلف ناپذیر الهی است.

شخصیت علمی امام جعفر صادق علیه السلام

عالم آل محمد صلّی الله علیه وآله آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق(علیه السلام) ویژگی خاصی بخشیده، استفاده ازعلم بی کران امامت، تربیت دانش طلبان و بنیان گذاری فکری و علمی مذهب تشیع است.

شیعه جعفری کیست؟

گذشت زمان و فاصله افتادن بین شیعیان و زمان حضور معصومان از یک سو، تهاجم فرهنگهای مختلف به جامعه تشیّع از سوی دیگر...

دست به دامان باب المراد در طوفان سهمگین شبهات

یکی از القاب نهمین امام شیعه «باب المراد» است. وجودی که دری از درهای رحمت خدا بوده و نیازمندان و درماندگان خود را به این باب می رسانند تا از وجود و کرَم ایشان بهره برند و دردهای خود را التیام بخشند.

شعر شهادت امام جواد علیه السلام

یكی بود یكی نبود،زیر گنبد كبود روی بوم خونه ای،یه بدن افتاده بود

شهادت امام حسن مجتبی (ع)

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد

علاجی برای یک بیماری از امام عسکری (علیه السلام)

اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا وَلیَّ النِّعَم؛ السلام علیکَ یا هادیَ الْاُمَمْ؛ السلام عَلیک یا سَفینَةُ الْحِلْم؛ السلام علیک یا اَبَا الاِمامِ الْمُنْتَظَر"

شعر شهادت امام حسن عسگری (علیه السلام)

از ما زمینیان به شما آسمان سلام مولای دلشکسته امام زمان سلام

مهمان ناخوانده شبِ عروسی

ائمه علیهم السلام ایشان را به عنوان الگوی خود قرار داده اند همانگونه که در روایتی از امام عسكرى علیه السلام است که فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ اللّه ِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَلیَنا» ما حجّت ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش مى باشیم، و فاطمه، حجّت راستین و پُرشكوه خدا بر ما مى باشد.

از دنیای شما سه چیز محبوب من است

ائمه علیهم السلام ایشان را به عنوان الگوی خود قرار داده اند همانگونه که در روایتی از امام عسكرى علیه السلام است که فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ اللّه ِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَلیَنا» ما حجّت ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش مى باشیم، و فاطمه، حجّت راستین و پُرشكوه خدا بر ما مى باشد.

شهيد و شهادت

شهادت مرگي است، انتخاب شده، مرگي كه انسان به سوي آن مي‌رود نه آنكه به سوي انسان بيايد و اهميت و ارزش شهيد و شهادت نيز از همين جا سرچشمه مي‌گيرد.

آن شب قدر

به خدا، خون خدا در شریان داشت علی

شهید بهشتی، اسطوره ایثار و مقاومت

در هر عصر و نسلی، پرتو مشعشع ستارگانی از تبار خورشیدیان، هدایتگر گمرهانی می شود و قلم شیوا و زبان مرهم گونه شان، غبار جهل و غفلت را از چهره آنان می زداید

استراتژی زیبا در قالب دانشگاه

با معرفت عامیانه و معرفت علمی معمولی، نمی توان از مرحله معرفت شهودی و فناء فی الله، سخن گفت.کسی که راه را نرفته و راه را نمی شناسد، چگونه می تواند از شناخت و معرفت فردی سخن بگوید که راه را شناخت و پشت سر گذاشت وبرای دستگیری دیگران به جامعه انسانی برگشت؟

خانه خلیل

مردی غروب کرد وقتی افق شکست خورشید دیگری جای پدر نشست

تاریخ سرخ 17 شهریور

قیام 17 شهریور و کشتار جمعی از مردم به دست مأموران ستم شاهی پهلوی به جمعه سیاه و خونین معروف شد. این قیام در سال 1357 در جریان انقلاب مردمی ایران به وقوع پیوست و تعداد زیادی زن و کودک به خاک و خون کشیده شدند تا درخت تنومند جمهوری اسلامی ایران با خون این عزیزان آبیاری شود و با پیروزی انقلاب، میوه دهد.

شعر تاریخ سرخ هفده شهریور

آن روز، روز جمعه خونین بود... روزی که شهر یکسره آتش شد

خطبه امام سجاد «علیه السلام»، قیام بر علیه نیرنگ ها

امام علی بن الحسین «علیه السلام» چهارمین امام شیعیان سال 37 یا 38 هجری در مدینه منوره به دنیا آمد. از جانکاه ترین حادثه زندگی امام، حادثه عاشورا بود که با تمام وجود خود آن را لمس کرد؛ هر چند که بیماری توان یاری رساندن به پدر را از او گرفته بود و خدا می خواست تا زمین از حجّتش خالی نماند.

مقام حضرت معصومه

نکته ای از زیارت دعای ابوحمزه ثمالی استفاده می کنم. حضرت به ما یاد می دهد که بگوییم «سیدی اخرج حب الدنیا من قلبی » خدای من، محبت دنیا را از قلبم بیرون بینداز. سپس بگوییم «واجمع بینی وبین المصطفی وخیرة من عترته » بین ما و برگزیده و انتخاب شده از عترت او جمع کن.

فاطمه معصومه(علیهاالسلام) و پاسخ کریمانه به محبت قمی ها !

از مهمترین عوامل گسترش و تعمیق تشیع در قم می توان به حضور امرا و حاکمان شیعی در قم، حضور برخی قبایل شیعی در منطقه، از جمله اشعریان اشاره کرد. در این میان دو قرن بعد قدوم مبارک حضرت فاطمه معصومه در تعمیق تشیع در این منطقه بسیار تأثیرگذار بوده است.

خورشید دهم، امام هادی علیه السلام

یک نفر شیعه وحشت زده خدمت امام هادی آمد و گفت: یکی از سرکردگان متوکل، نگین انگشتری نزد او آورده است که از آن انگشتری بسازم و این نگین نزد من شکست و دو نیمه شد. می دانم که او مرا می کشد. حضرت فرمودند: امید است که خداوند اصلاح کند. فردا، سرکرده متوکل کسی را فرستاد که میان زنها نزاع است، اگر می شود آن نگین را دو نصف کن و دو انگشتری بساز. او پول فراوانی گرفت و از نگین شکسته دو انگشتری ساخت. این است معنای فرمایش امام هادی(ع):«وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ یطَاعُ» یعنی؛ «پیوند با خدا، پیوند با اهل بیت و توسل به اهل بیت، قطعاً همه کارها را اصلاح می کند.»

... کیست این عبد صالح؟

غروبی دیگر به قادسیه رسیدیم کاروان در کاروانسرایی بزرگ و قدیمی از حرکت باز ایستاد. مسافران خسته از چارپایان فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند. من نیز پیاده شدم و باراندکم را کنجی گذاردم. کاروانسرا پر از مسافر بود.

درس هایی آموزنده از زندگانی امام کاظم «علیه السلام»

گاه آدمی پاسخ یک بدی را با مهربانی می دهد و این پاسخ مهرورزانه او سبب تغییر رویه طرف مقابل می شود. امام کاظم «علیه السلام» را به دلیل این ویژگی به چنین لقبی خوانده اند. در مدینه مردی بود که هرگاه امام را می دید زبان به دشنام می گشود. روزی امام به همراه یاران خویش از کنار مزرعه او می گذشتند که او مثل همیشه، ناسزاگویی را آغاز کرد. یاران امام بر آشفتند و از امام خواستند تا آن مرد بد زبان را مورد تعرض قرار دهند. امام به شدّت با این کار مخالفت کرد و آنان را از انجام چنین کاری بازداشت. روز دیگری امام به سراغ مرد رفت تا او را در مزرعه اش ملاقات کند، ولی مرد عرب از کار زشت خود دست بر نداشت و به محض دیدن امام، ناسزا گفت.

روح همیشه جاری(شهادت استاد مطهری رحمه الله )

ای روح مطهر! اکنون در این زمان سراسر نیاز، کویر تشنه عطشناک اندیشه های جستجوگر نسل ما، بیش از همیشه انتظار تو را می کشد و در عصر هجوم «بودن»های کاذب و وجودهای مصنوعی، «نبود» تو را غمگنانه می سراید و بر بام دلش، آوای اندوه سر می دهد.

آخرین حرف ها به آخرین نفرات!

هنگامی که ابن ملجم امام علی علیه السلام را ضربت زد، حضرتش به حسن و حسین علیهما السلام چنین فرمود: شما را به تقوای الهی سفارش می کنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و برای پاداش (اخروی) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

روشنترین ستاره شب زنده دارها

روشنترین ستاره شب زنده دارها علی مظلوم تاریخ است و مفهوم شکیبایی

فقط چهار انگشت

خون شدیدی از محل قطع انگشتانش می ریخت . با کمک دندان و دست دیگرش پارچه ای را محکم روی زخم محکم بست . اشک در چشمانش حلقه زده بود و بغض سنگینی در گلو داشت . گفتم: تو که طاقت اجرای حد الاهی نداشتی، چرا به سرقت اعتراف کردی؟ گفت: خاموش باش . خوب می دانی که برای من اجرای حدود الاهی از همه چیز مهم تر است و اگر به چنین کاری تن دادم، تنها به خاطر تنبیه خودم بود تا هرگز در مال دیگران طمع نکنم .

مقام علمی ـ سیاسی امام جواد (علیه السلام)

مطالعه سیره و زندگی ائمه اطهار(ع) و توجه به تلاش های علمی و سیاسی آنان نشان می دهد که آن بزرگواران چشمه های جوشان معرفت و گنجینه های علوم الهی هستند که چون چراغی پرفروغ و خاموش نشدنی در وادی جهل و ظلمت پرتوافشانی می کنند،به طوری که در عرصه علم و دانش تاریکی را از بین برده و در حوزه سیاست امید حق ستیزان را نومید می سازند.

پرواز از بالای برج

غریب تر از سکوت پر از بهانه کوفه قدم می زد کوچه های تنگ بی پناهی را در پناه سایه دیوارها، تا نور ماه فریادش نزند؛ در چشم آن همه خفاشی که چشم می چرخاندند هلاکش را.

پرواز از بالای برج

سلام بر حسین علیه السلام ، سلام بر زیبایی و ستایش خوبی و گشودن پنجره ای رو به بهشت و هم نوایی با فرشتگان آسمانی است.

صبر در سیره امام مجتبی (ع)

زندگی مردان بزرگ خدا همیشه پرحادثه است، حیات درخشان امام حسن (ع) از پرحادثه ترین زندگی رادمردان تاریخ است، با این که بیش از 48 سال عمر نکرد، و بر اثر زهری که مزدوران معاویه به او خوراندند به شهادت رسید،

شمس و قمر

باغ بهشت این شکوه و جاه ندارد جلوه در این حسن خانه ماه ندارد

روحیه مردمداری و سخاوتمندی در زندگی امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن عسکری علیه السلام که بخاطر همراه بودن پدر گرامیش در منطقه نظامی سامراء سکونت داشت ملقب به عسکری شدند، در هشتم ربیع الاول سال 260 در سن 28 سالگی توسط معتمد عباسی مسموم شده و به شهادت رسیدند.

شعله ای که سرکشید

شب سایه سنگین و سیاهش را بر سر شهر پهن کرده بود، کوچه های تنگ و پیچ در پیچ شهر در تاریکی و سکوت گم شده بود و مردم در پناه شب، آسوده در خواب فرو رفته بودند، اما چشم خلیفه و یارانش بیدار بود و نگران .

غصب فدک یا غصب عزت و اعتلای شیعه؟

شاید مهم ترین هدف غصب فدک موقعیت طلایی اقتصادی و مالی فدک باشد. اگر اهل بیت مالکیت فدک را به دست می گرفتند سالانه اموال و ثروت کثیری به اهل بیت می رسید و این به زعم غاصبین فدک خطری برای حکومت و خلافت غصب شده آن ها بود.

شهادت علی علیه السلام

ابن ملجم یکی از آن نه نفر زهاد و خشکه مقدس هاست که می روند در مکه و آن پیمان معروف را می بندند و می گویند همه فتنه ها در دنیای اسلام معلول سه نفر است:

آرزویی بالاتر از شهادت

هرکس هم که یک بار با حسین خاکی برخورد کرده باشد از او چنین یاد می کند: «خوش لباس و تمیز اما «خاکی» خاکی و لبخند بر لب و شاداب و عاشق «امام حسین(ع)» چون همة بچه هایی که بزرگ ترین افتخارشان مدالی بر سینة آنان به نام مدال «خادم الشهدا».

شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام

ششمین پیشوای شیعیان، حضرت امام جعفر بن محمد علیه السلام معروف به صادق آل محمد، در روز هفدهم ربیع الاول سال 83 در مدینه متولد شد. پدر گرامی آن حضرت امام محمدباقر علیه السلام و مادرش ارجمندش ام فروه نام داشت. همچنین لقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله است.

شمه ای از کرامات امام صادق (ع)

در هفدهم ربیع الاول سال 83 ه . ق در مدینه منوره فرزندی پاک از سلاله رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دیده به جهان گشود. نام او جعفر و کنیه اش ابا عبدالله بود، پدر ارجمندش امام محمدباقر علیه السلام پیشوای پنجم شیعیان و مادر گرامی اش ام فروة می باشد.

جوانان را در یابید!

جوانی بهار عمر و جوان بهترین و مفیدترین قشر جامعه است.جوانان قشر متحرک، فعال و پرشور و نشاط جامعه را تشکیل می دهند.

مسیح پنجم

اهل شام بود. در مدینه رفت و آمد داشت. در مجلس درس و بحث امام محمد باقر(ع) نیز حاضر می شد، ولی می گفت: «محبت و دوستی با شما مرا به این مجلس نمی آورد.

مسلم بن عقیل کیست؟

در میان جوانان برومند «بنى هاشم » مسلم، فرزند عقیل یکى از چهره هاى تابناک و شخصیتهاى بارز، به شمار مى رفت. «عقیل » برادر حضرت على(علیه السلام) و دومین فرزند ابوطالب بود.

نگاهی به وصیت مهم رسول خدا(ص) در آخرین لحظات عمر

آخرین پیغمبر الهی،اشرف مخلوقات عالمین حضرت محمد بن عبدالله(ص) پس از بیست وسه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیب های فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت پس از چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بودند، به خاک سپرده شدند.

کریم اهل بیت(ع)

«کریم»، در زبان و فرهنگ اسلامی، نژاد و اصیل1، خوش خوی و خوش روی2، پاکدامن و عفیف،3 جوانمرد و با مروّت، بخشاینده، بلند همّت و بزرگوار، خیرخواه و مهربان، نیکوکار، نیک نفس و نیکونهاد و در یک کلمه، جامع همه ارزشها4 است. و این همه در امام حسن مجتبی علیه السلام گرد آمده بود و به حقیقت، دوست و دشمن به او کریم می گفتند.5 و در میان شیعیان و پیروان اهل بیت به «کریم اهل بیت علیهم السلام » شهره است.

پاسخ کودک در کلاس، از علوم مختلف

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم در ضمن بیانی مفصّل حکایت فرماید:

دورنمایی از عصر امام عسکری(ع)

یکی از راههای پی بردن به شخصیت واقعی انسانها، آگاهی از زمان آنهاست.

قطره ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام

حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .

باب الحوایج

امام هفتم، شب زنده دار و مطیع اطاعت پروردگار است. کراماتی از او نقل است که شب را تا به صبح به عبادت می پرداخته؛ به سجده بوده؛ به نماز می ایستاده؛ و روز را به روزه و اعانت به دیگران به پایان می رسانیده است. لقب آن بزرگوار کاظم بوده است. نسبت به افرادی که به او بد می کرده اند، گذشت و احسان داشت، و لقب او عبدصالح نیز بوده است. به خاطر کثرت عبادت و حال عبودیتی که داشته است، لقب باب الحوایج نیز داشته است. هر کس به او متوسل شود، حاجتش داده می شود. کرامات موسی بن جعفر به قدری فراوان است که عقلها در تحیر است

بازخوانی چند مفهوم اخلاقی از زندگانی امام کاظم (علیه السلام)

پنجره ای رو به آسمان گشوده شد. برکه ای از نیلوفر، بر سجاده گسترده زمین درخشید و بهار بر آن ایستاد. مردی می آمد که پرتو آفتاب خدایی اش بر دیده ها تابید و چشم ها را از برق شادی پر کرد.

آخرین حرف ها به آخرین نفرات!

هنگامی که ابن ملجم امام علی علیه السلام را ضربت زد، حضرتش به حسن و حسین علیهما السلام چنین فرمود: شما را به تقوای الهی سفارش می کنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و برای پاداش (اخروی) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

مغز دانش

از همان کودکی، مغز دانش ها را می گشودی به اعجاز و عطش های ناتمام و سرگردانِ پرسش را التیام می بخشیدی.

شهادت حضرت مسلم علیه السلام سفیر شهادت

سلام بر حسین علیه السلام ، سلام بر زیبایی و ستایش خوبی و گشودن پنجره ای رو به بهشت و هم نوایی با فرشتگان آسمانی است.

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

گاهی درمورد وجود حضرت رقیه (سلام الله علیها) شبهات و تردیدهایی مطرح می شود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده و یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم می خورد که با توجه به آن نمی توان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت.

پرپر شدن گل سیزده ساله

قاسم، فرزند امام حسن علیه السلام است. مادرش كنیز بود و نرجس نام داشت. چهره او چون پاره ماه بود. به گزارش خوارزمى، وى هنگام شهادت، به سنّ بلوغ نرسیده بود؛ ولى مؤلّف لباب الأنساب، او را شانزده ساله مى داند.

علی‌اكبر علیه السلام، شیرجوان کربلا

حضرت علی‌اكبر علیه السلام ، فرزند امام حسین علیه السلام ، شجاع‌ترین جوانان بنی‌هاشم بوده است. مادرش لیلا دختر ابی مُرَّة بن مسعود ثقفی است. ایشان در حدود سال 34هـ .ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدینه متولد شد. آن حضرت از جدش امیرالمۆمنین علی علیه السلام نقل حدیث كرده است. بنابر گزارش تاریخ نویسان، پسران امام حسین علیه السلام شش نفر بوده‌اند، به نام‌های عبدالله، جعفر، محمد، علی‌اكبر، علی‌اوسط و علی‌اصغر.(1)

از خلافت تا شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن علیه السلام، مسؤولیت خلافت را در فضایی مضطرب، ناآرام و بسیار پیچیده که در اثر دسیسه های بنی امیه و دیگران در پایان زندگانی پدر بزرگوارش امام علی علیه السلام بروز کرده بود بر عهده گرفت. با نگاهی گذرا به اوضاع و مشکلات پیچیده و ناگوار آن زمان می توان نکات زیر را از زندگی امام حسن علیه السلام برداشت کرد.

اینان را صدا بزن

خطیب و واعظ مشهور، حاج شیخ مهدی خراسانی در شب جمعه هفتم جمادی الأولی سال 1369 ه‍. ق. در «نجف اشرف» بر روی منبر در «مسجد انصاری(ره)» از آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری نقل کرده که ایشان در «کربلا» بر روی منبر، این روایت را به شرحی که گفته می شود، برای مردم بیان کرد:

دستور العمل امام صادق علیه السلام برای خودسازی

شاید برای خودسازی نتوان حدیثی کاملتر از این حدیث از امام صادق علیه السلام پیدا نمود. چنانچه آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های نفسانی

رقص در برابر مرگ!

شب را در بیمارستان صحرایی امام حسن(ع) که انگار در پناه کوهی ساخته شده، می مانیم. جای عجیبی است؛ انگار هنوز آنجا جنگ است و خیلی چیزها سادگی شان را از دست نداده اند.

مسیح پنجم

اهل شام بود. در مدینه رفت و آمد داشت. در مجلس درس و بحث امام محمد باقر(ع) نیز حاضر می شد، ولی می گفت: «محبت و دوستی با شما مرا به این مجلس نمی آورد.

جدال میان عقل و دل

طول و عرض اتاق را پا می­گذاشت و با خود اندیشه می­کرد. دلش می­گفت: برو و عقلش می­گفت: نرو. دل می­گفت: بروی؛ رفاه زن و فرزندانت را فراهم کرده­ای؛

مسلم بن عقیل(ع)

جناب مسلم بن عقیل بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است. مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. وی به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنی‌هاشم و کسی است که سید الشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت.

هدف عالی قیام امام حسین(ع)از زبان خود امام (ع)

امام حسین(ع)هنگام عزیمت به سوی عراق در منزلی بنام «بیضه » خطاب به «حر» خطبه ای ایراد کرد و طی آن انگیزه قیام خود را چنین شرح داد: امام حسین(ع)در موارد متعددی انگشت روی این عواقب سوء گذاشته و به مردم هشدار داده است که به چند نمونه آن اشاره می شود: اینک پیک خود را با این نامه به سوی شما می فرستم، شمارا به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت می کنم، زیرا در شرائطی قرارگرفته ایم که سنت پیامبر به کلی از بین رفته و بدعتها زنده شده است، اگر سخن مرا بشنوید، شما را به راه راست هدایت خواهم کرد...

خورشید تابناک

در روز چهار شعبان، 38 سال پس از هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرزندی پاک از سلاله فاطمه زهرا علیها السلام در مدینة النبی به دنیا آمد و چشم شیعیان را روشن نمود .

حرم دو امام معصوم ( علیهما السلام )

سامرّا، زیارتگاه دیگری در سرزمین عراق است. شهری در 110 کیلومتری شمال بغداد و شرق رودخانه دجله، که در منطقه ای سرسبز و زیبا قرار دارد. نام اصلی آن « سُرَّ مَن رأی » بوده است

عزای حقیقت و سوگ عدالت

نوزدهم ماه مبارک رمضان، یکی از غمگین ترین روزهای حقیقت و عدالت است. در سحرگاه آن روز سرخ، محراب در عزای مردی گریست که تا آن روز، چنین گوهری را در آغوش خود نگرفته بود.

کابین خون

نزدیک بود جنگ صفین پایان یابد و به شکست نهایی سپاه شام منتهی شود که حیله عمرو بن العاص جلو شکست شامیان را گرفت و مبارزه را متوقف کرد.

عبداللَّه بن حسن بن علی بن أبیطالب علیه السلام

شیخ مفید می گوید: وقتی مالک بن نسر کندی با شمشیر ضربتی بر سر مبارک امام حسین علیه السلام فرود آورد و او را ناسزا گفت! امام علیه السلام کلاهِ خود را انداخت و قطعه ای پارچه و کلاهی دیگر خواست و سر مبارک را با آن پارچه بست و کلاه را پوشید و بر آن عمّامه نهاد، شمر و همراهانش به جای خود بازگشتند.

مدینه در ماتم

زمین عربستان، آشنای گام های مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج می زد و آیینش مهرورزی بود. اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلب های امتش استوار بود.

بررسی یک ماجرای تاریخی؛رحلت یا شهادت؟

آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ اعتقاد ما اینست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جنگ خیبر مسموم شد. عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر عمر طبیعی خودشان را کرد

امام رضا (ع) و خبر از شهادت خویش

هنگامی که دعبل بن علی خزاعی قصیده ی تائیه ی خود را به نام «مدارس آیات» که یکی از بی نظیر ترین، زیباترین و معروفترین قصاید عربی است، سرود؛ با خود عهد کرد که آن را نخست بر حضرت رضا (ع) بخواند.

شعله ای که سرکشید

شب سایه سنگین و سیاهش را بر سر شهر پهن کرده بود، کوچه های تنگ و پیچ در پیچ شهر در تاریکی و سکوت گم شده بود و مردم در پناه شب، آسوده در خواب فرو رفته بودند، اما چشم خلیفه و یارانش بیدار بود و نگران .

برگی از دفتر فضائل امام حسن عسکری علیه السلام

با همه دشمنی هایی که حاکمان منحرف از خط پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله با اهل بیت عصمت و طهارت انجام دادند، این رفتار خصمانه باعث نمی شد تا ائمّه اطهار علیهم السّلام از ارشاد این حاکمان، خیرخواهی و حل بسیاری از معضلات که دولت اسلامی بعد از وفات حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و اله تا زمان حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام در امتداد تاریخ خود با آن روبرو بوده است خودداری نمایند

کامیاب در سایه سار خواهر آفتاب

سال های سال است که زائران عارف از راه های دور و نزدیک به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام می آیند و بر سر سفره کرامت کریمه اهل بیت علیهاالسلام نشسته، دست از گناه شسته و پاک پاک، چالاک و شاداب همانند یک فرشته برمی خیزند، سلامی می دهند و کلامی می گویند، اشکی می ریزند، دعایی می خوانند و با بوسه بر آن آستانه، گرسنگی روح خویش را برطرف می کنند، پیشانی بر تربت غربت آن خواهر آفتاب می سایند، و سبکبار و سبکبال پرواز آغاز می کنند.

فاطمیه و احکام

فقها در مورد حضرت زهرا نکاتی را بیان فرموده اند که به برخی از آنها در ضمن مسائلی اشاره می شود. امید است مبلغین گرامی با توجه به اهمیت بیان مسائل شرعی در ابتدای مواعظ و سخنرانی ها، ضمن بیان معارف فاطمی از مسائل شرعی مرتبط با این بانوی بزرگوار غافل نشوند.

دوباره بوی هیزم بوی آتش

مشامم پر ز بوی فاطمیه

به بهانة شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)

صدای ساز و آواز و تنبور و رقص داخل خانه، فضای کوچه را پر کرده بود و رهگذران را به خود مشغول می کرد. از قضا گذر امام کاظم(ع) در همان ساعت به همان کوچه افتاد.

قرآن ناطق

بر اساس روایات فراوانی که ذکر شده است حضرت علی(ع) و همچنین فرزندان او لسان و کتاب ناطق الهی و قرآن ناطق هستند.

مثلث شوم!

صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجری توسط شقی ترین انسان ها، عبدالرحمان بن ملجم مرادی مجروح شده و سه روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید.

به نام رب علی

دلم تنگ است و دلتنگ اند دلتنگان و دل ریشان شب قدر است٬ لبخندی بزن، مولای درویشان!

ستاره ی نجات

بازار سامرا مثل همیشه شلوغ بود و پر سر و صدا. مردم، هر یک به کار خود مشغول بودند. مردی قدم زنان طول بازار را می پیمود و با کنجکاوی اطرافش را نگاه می کرد.

در درون سینه می سوزد دل شیدای من

در درون سینه می سوزد دل شیدای من

اوصاف بدنی

انس بن مالک درباره امام حسن(ع)می گوید:. (لم یکن أحد أشبه برسول اللّه ص من الحسن بن علی (1)؛ هیچ فردی از امام حسن(ع)شبیه تر به پیامبر(ص)نبوده است.). أحمدبن حنبل به نقل از علی بن ابیطالب(ع)می نویسد

شفای امید و عشق

مدتها بود که او با ویلچر فاصله خانه تا حرم را پشت سر می گذاشت تا شاید دستی پنهان بتواند دردش را درمان کند. با امیدمی رفت ولی نا امید بر می گشت. تمام هستی خود را صرف درمان کرده بود

یک معصوم و چهار فاسد

از سال 148 که امام صادق(ع) به شهادت رسید دوران امامت حضرت کاظم آغاز گردید. آن حضرت در این دوران با خلفای زیر معاصر گردید

دعای امام موسی کاظم علیه السلام بعد از نماز شب در ماه رجب

زندگی مرا زندگی پاک و پاکیزه و مرگم را مرگی معتدل و مستقیم و بازگشتم را بازگشتی گرامی که خواری و رسوایی در آن نباشد خدایا درود فرست بر محمد و آلش آن پیشوایانی که سرچشمه های حکمت و ولی نعمت و معادن عصمتند و بوسیله ایشان مرا از هر بدی محافظت فرما و مگیر مرا در حال غرور و نه در حال غفلت و بی خبری.

راز اشک های بلورین

جواد نشسته است و با یاران خود و یاران پدرش سخن می گوید.

فقیه دربار و علم گسترده امام جواد علیه السلام

پس از شهادت پیشوای هشتم علیه السلام به نیرنگ مأمون عباسی، احساسات شیعیان و علویان، بلکه غالب مسلمانان بر ضد مأمون برانگیخته شد زیرا همگان دانستند که احضار امام رضا علیه السلام از مدینه، سپس تکریم و اعطای ولایت عهدی به آن حضرت، همگی سرپوشی بر نقشه خائنانه او بود که آن امام همام را از میان بردارد و دیگر در برابر او منازع و رقیبی در کار نباشد. مأمون یک فرد درس خوانده و تا حدی دانشمند بود و در شیطنت، استاد زمان. وی برای خاموش کردن احساسات برانگیخته شده شیعیان تصمیم گرفت دخترش امّ الفضل را به عقد امام جواد علیه السلام - فرزند امام رضا علیه السلام - درآورد و از این راه فرزند را نیز مانند پدر تحت نظر داشته باشد.

سفیر شهید

شخصیت حضرت علی بن محمد الباقر(ع) به سبب سیرة تبلیغی ایشان، در میان امامزادگان دارای جایگاهی والا است که با مطالعة آن می توان به درسهای آموزنده ای برای جامعة علمی و فرهنگی، به ویژه حوزه های علمیه دست یافت.

در درون سینه می سوزد دل شیدای من

در درون سینه می سوزد دل شیدای من ای خدا دریای خون شد سینه سینای من

برشی از رمان واره عشق هشتم

سال جدید هجری فرا رسید. دویست و سه سال از هجرت آخرین پیام آور وحی می گذشت. آفتابِ تیرماه می تابید و نور و آتش می پراکند. سرزمین خراسان، با آن بیابان ها، تپه ها، رمل ها و نمکزارش در زیر آفتاب خفته بود. کاخ حمید بن قحطبه در میان باغ بزرگی می درخشید.

پاسداری از حریم عقاید

بدون تردید یکی از مسؤولیت ها و وظایف مهم بزرگان و دانشمندان متعهد، حفاظت از سنگر عقاید و معارف اسلام از دستبرد تحریف و تغییر، و به تبع آن مبارزه و ستیز با راهزنان فکر و اندیشه اسلامی است

علل و عوامل شهادت امام موسی کاظم علیه السلام

همه ائمه اطهار علیهم السلام به استثنای وجود مقدس حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه که در قید حیات هستند، شهید از دنیا رفته اند، هیچ کدام از آنها با مرگ طبیعی و با اجل طبیعی و یا با یک بیماری عادی از دنیا نرفته اند، و این یکی از مفاخر بزرگ آنهاست. اولا خودشان همیشه آرزوی شهادت در راه خدا را داشتند که ما مضمون آن را در دعاهایی که آنها به ما تعلیم داده اند و خودشان می خوانده اند می بینیم.

امیر آفتاب

آقای من! ای غربت بی نهایت! پژواک صدایت دایره در دایره از فراسوی ازل تا ابد می رود و تا قیامت همه جا محشر کبرای تو خواهد بود؛ تو که یک جهان پنجره از بانگ رسایت بیدار شد.

فجر صادق

لباس قیراندود شب، مدینه را در برگرفته و سکوتی مبهم بر شهر سایه افکنده است. در آن شب زنی تنها، نگران و شتابان در کوچه پس کوچه های شهر به پیش می رود. بر در چند خانه می کوبد و پس از لختی درنگ و رساندن پیام خویش دوباره با همان حال راهش را در پیش می گیرد.

سریر آفتاب

تاریخ اسلام تاریخی پر فراز و نشیب است. از جمله مهم ترین عوامل آن، تنگناها و چالش هایی است که پیوسته حکمرانان جور، جامعه را با آن روبرو می کردند. این معضلات که عموما در حوزه دین و فرهنگ بودند

یک معصوم و چهار فاسد

منصور برای تثبیت پایه های حکومت خود انسان های فراوانی را به قتل رسانید، او در این راه نه تنها شیعیان، بلکه فقها و شخصیت های بزرگ جهان تسنن را نیز که با او مخالفت می ورزیدند سخت مورد آزار قرار می داد چنانکه «ابوحنیفه» را به جرم این که بر ضد او و به پشتیبانی از «ابراهیم» (پسر عبدالله محض و رهبر قیام ضد عباسی در عراق) فتوا داده بود شلاق زد و به زندان افکند.

مدینه در ماتم

زمین عربستان، آشنای گام های مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج می زد و آیینش مهرورزی بود. اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلب های امتش استوار بود. خلیفة اللهی که کلیددار خزائن الهی و باب رحمت خدا بر زمین بود. پیامبری از جنس مردم که آسمانه نگاهش عرشی بود، ولی بر روی زمین بین بردگان غذا می خورد. آری، او رسول عدالت بود و برپا کننده داد که دنیا را توشه خویش نساخت، بلکه بدان غبار غمی از چهره مظلوم زدود.

آداب و اعمال ماه صفر

ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذاری آن دو دلیل ذکر می شود:

اعمال ماه صفر علت نامگذاری ماه صفر

ماه صفر دومین ماه قمری است که برای آغاز آن اعمالی ذکر شده از جمله نماز، روزه و خواندن قرآن . در نامگذاری این ماه دو جهت ذکر شده است، یکی اینکه از "صُفْرَة(زردی)" گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است. دلیل دیگر اینکه از "صِفْر(خالی)" گرفته شده، زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، روانه جنگ می‌شدند و شهرها خالی می‌شد.