خریداری زمین کربلا توسط امام حسین علیه السلام./رعایت حقالناس بود
برچسپ ها: امام ، حسین ، السلام ، علیه
حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده،
در کتاب مجمع البحرین روایت شده که حسین(ع) اطراف قبر شریفش را از اهل نینوا و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خریداری نمودند و سپس آنجا را به آنها بخشیدند و شرط نمودند که زائران را بهسوی قبرش هدایت نموده و از ایشان به مدت سه روز پذیرایی نمایند.»
حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در یادداشتی نوشته است: از جمله ارزشهایی که در شریعت اسلام بیشتر از «حقالله» به آن توجه شده، «حقالناس» و رعایت حقوق دیگران است. در این دین آسمانی، ادای حقالناس نیز از ادای حقالله مهمتر شمرده شده است. براساس روایات وارد شده، ممکن است خداوند کریم در روز قیامت از حق خود بگذرد؛ اما هیچگاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت.
خداوند در آیه ۲۹ سوره نساء میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال یکدیگر را به باطل و از طرق نامشروع نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.»
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز میفرماید: «جَعَلَ اللهُ سُبْحَاَنهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللهِ کَانَ ذَلِکَ مُؤَدِّیاً إَلی اْلقِیَامِ بِحُقُوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و کسی که حقوق بندگانش را رعایت کند، حقوق الهی را نیز رعایت خواهد کرد.»(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۸۰)
رعایت حقالناس در سیره امام حسین(ع)
روز دوم محرم، کاروان امام حسین(ع) وارد سرزمین کربلا شد و امام حسین(ع) و اصحابش روز سوم، در این سرزمین مستقر گشتند و همزمان عمر بن سعد نیز با لشکریان خود به این صحرا وارد شد. از اتفاقاتی که روز سوم در صحرای کربلا رخ داده است، خرید زمین کربلا توسط امام حسین(ع) است.
صاحب کتاب «مجمع البحرین» مینویسد: «روِیَ أَّنَّ اْلحُسَیْنَ علیه السلام اشْتَرَی النَّوَاحِیَ الَتِی فِیهَا قَبْرُهُ مِنْ أهْلِ َنَیْنَوَی وَ اْلغَاضِرِیَّةِ بِسِتِّینَ ألْفِ دْرهَمٍ وَ تَصَدَّقَ بِهَا عَلَیْهِمْ َوَ شَرَطَ أَنْ یُرْشِدُوا إَلی قَبْرِهِ وَ یُضَیِّفُوا مَنْ زَاَرهُ ثَلَاثَةَ أیَّامٍ؛ روایت شده که حسین(ع) اطراف قبر شریفش را از اهل نینوا و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خریداری نمودند و سپس آنجا را به آنها بخشیدند و شرط نمودند که زائران را بهسوی قبرش هدایت نموده و از ایشان به مدت سه روز پذیرایی نمایند.»(مجمع البحرین، ج ۵، ص ۴۶۱)
امام حسین(ع) این سرزمین را از آنان خرید و بر آنان وقف نکرد، بلکه در اختیار اهالی آن منطقه قرار داد تا نسبت به زوار آن حضرت احترام کنند و میزبان شایستهای برای آنان باشند. هر چند براساس نقل محدث نوری در مستدرک الوسائل، اهل کربلا به آن شرط عمل نکردند.(مستدرکالوسائل، ج ۱۰، ص ۳۲۱ و ج ۱۴، ص ۶۱) یعنی از زوار پذیرایی نکردند و حتی به آنها احترام نمیگذاشتند؛ ولی به هر حال، این یکی از شرایط ضمنی معامله بوده است.
حد و حدود زمینی که امام حسین(ع) خریداری کرد، را میتوان با استناد به روایتی از امام صادق(ع) بهدست آورد؛ آن حضرت در این رابطه میفرماید: «إنَّ حَرَمَ اْلحُسَیْنِ علیه السلام الَذِی اشْتَرَاهُ أَرَبعَةُ أَمْیَالٍ فِی أرْبعَةِ أَمْیَالٍ فَهُوَ حَلَالٌ لِوُلدِهِ وَ مَوَالِیهِ حَرَامٌ عَلَی غَیْرِهِمْ مِمَّنْ خَاَلفَهُمْ وَ فِیهِ اْلبَرَکَةُ؛ حرم امام حسین(ع) به فاصله چهار میل در چهار میل، همان مکانی است که سیدالشهدا(ع) آنجا را خریداری کردند. این حرم برای فرزندان آن حضرت و دوستدارانش حلال است؛ اما برای کسانی که با فرزندان و دوستداران آن حضرت مخالفت میکنند، حرام است و در این سرزمین برکت است.»(مستدرکالوسائل، ج ۱۰، ص ۳۲۱)
البته از ابتدا چنین نبوده که امام حسین(ع) از مدینه به قصد سرزمین کربلا حرکت کنند و آن زمینها را خریداری کنند، سپس به دشمن اعلام کند به ما حمله کنید و ما را بُکشید تا خون ما در این مکان ریخته شود، بلکه امام به ناچار در آن سرزمین فرود آمدند و اگر سپاهیان کوفی اجازه میدادند و مانع نمیشدند، امام از آن منطقه عبور میکردند.
علاوه بر آن، امام حسین(ع) به علم امامت که از پیامبر(ص) به او رسیده بود، از شهادتش در این مکان آگاه بود و میدانست همین سرزمین مکان دفن بدنهای مطهر آنان است، از اینرو، اقدام به خرید زمین کردند.
براساس سندهای تاریخی، امام حسین(ع) پس از استقرار در سرزمین کربلا و خرید زمین، دستور برپایی خیمهها را دادند. آن حضرت برخلاف سفرهای گذشته که امر میکردند تا خیمهها را بر روی تپه و بلندیها برپا کنند، این بار دستور میدهند تا خیمهها را بر روی سطح صاف و یا فرورفتگی برپا کنند و خیمهها را نزدیک به هم بزنند و طنابهای آنها را در هم داخل کنند و آنها را چنان بچینند که خود در میان آنها قرار گیرند و خیمهها در پشت سر و سمت راست و چپ ایشان برپا شود تا سه سمت ایشان را احاطه کرده باشد و دشمن تنها از روبرو بتواند به نزد ایشان آید.(ارشادالقلوب، ج ۲، ص ۹۵)
میتوان گفت: هدف امام از این دستور متفاوت، این بود که مانع از مشاهده مستقیم کودکان و زنان از صحنه قتال و خونریزیها شود و دشمن دیرتر به خیمهها دست یابد. اما اینکه چرا امام حسین(ع) این زمین را خریدند و دوباره آن را در اختیار بنیاسد قرار دادند، سؤالی است که ممکن است در ذهن هر خوانندهای شکل گیرد؟ در واقع جای سؤال هم هست، زیرا امام میدانستند در این سفر شهید میشوند و در ظاهر هم نمیتوانستند هیچ نفعی از این زمین ببرند، اما باز هم اقدام به خرید زمین کردند و بعد از پرداخت ثمن معامله، دوباره مثمن را در اختیار صاحبان قبلیاش قرار دادند تا از منافع زمین بهرهمند باشند و این یک مسئلهای است که با حساب و کتابهای مادی و دنیایی قابل حل نمیباشد.
از این اقدام امام حسین(ع) میتوان برداشتهای متفاوتی داشته باشیم: اولین برداشت، برداشتی اخلاقی است و آن اینکه امام حسین(ع) برای زائران قبر شریف خود ارزش و احترام قائل هستند و قبل از اینکه بدن مطهرش در آنجا دفن شوند و زائری به سوی قبر آن حضرت روی آورد، ایشان زمینهای را فراهم کرده تا زائرانش مورد تکریم و احترام قرار گیرند.
اما برداشت دیگری که میتوان آن را مهمتر از برداشت قبلی دانست یک برداشت فقهی است و آن «رعایت حقوق دیگران» یا «رعایت حقالناس» است. به عبارتی دیگر امام حسین(ع) حاضر نبودند تا در زمینی که متعلق به دیگران است، خیمهای برپا کنند و خون مطهرشان در زمین دیگران بر زمین ریخته شود و نمیخواستند زائرانش نیز مجبور شوند برای زیارت قبر آن حضرت، از زمینی که متعلق به بنیاسد بود، عبور کرده و حق و حقوق آنان را پایمال کنند، از اینرو، اقدام به خرید زمین کرده و دوباره آن را در اختیار صاحبانش قرار دادند.
این اقدام امام حسین(ع) مسئله رعایت «حقالناس» در زندگی فردی و اجتماعی را گوشزد میکند و به همگان اعلان میدارد که باید از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز کرد. از اینرو، ضروری است تا مباحث کلیدی «حقالناس» همواره برای پیروان مکتب امام حسین(ع) مرور شود و با توجه به مناسبت محرم این مسئله در سیره و سخن عاشوراییان مورد بررسی قرار گیرد.
پیامد بیتوجهی به حقالناس
امام صادق(ع) میفرماید: «إنَّ اللهَ تَبَاَرکَ وَ تَعَاَلی آَلی عَلَی نَفْسِهِ أنْ لا یُسْکِنَ جَنَّتَهُ َ أصْنَافاً ثَلَاثَةً رادٌّ عَلَی اللهِ عَزَّ وَ جَل أَوْ رادٌّ عَلَی إمَامٍ هُدًی أوْ مَنْ حَبَسَ حَقَّ امْرِئٍ مُؤْمِن؛ خداوند به ذات خود سوگند یاد کرده که سه طایفه را در بهشت جای ندهد: ۱- کسی که خدا را انکار کند، ۲- کسی که امام و رهبر را رد کند و ۳- کسی که حق مسلمان را باز دارد.»(الخصال، ج ۱، ص ۱۵۱)
نقل شده که روزی پیامبر(ص) از یارانش پرسیدند: «آیا میدانید مفلس کیست؟» یاران عرض کردند: ما به کسی مفلس میگوییم که نه درهمی دارد و نه کالایی. آنگاه حضرت فرمودند: «مفلس از امت من کسی است که در روز قیامت با نماز و روزه و زکات وارد محشر میشود؛ اما از سوی دیگر در نامه عملش آمده که یکی را دشنام داده است، به دیگری تهمت زده، مال این یکی را خورده، خون آن یکی را ریخته و آن دیگری را نیز کتک زده است؛ پس بدان سبب از کارهای نیک و ثوابهای او به این و آن میدهند تا آنکه ثواب هایش تمام شود. سپس دستور میآید تا از گناهان (آنانی که حقوقشان را ضایع نموده) برداشته و به حساب او گذاشته شود و در نهایت او را در آتش میافکنند.» (بحارالانوار، ج ۶۹ ، ص ۶)
نقل شده در شرایط دشوار کربلا، مردی از انصار خدمت امام حسین(ع) رسید و عرض کرد: «من مقروض هستم.» آن حضرت نفرمود الان شرایط سختی داریم، حتماً باید در سپاه من حاضر شوید و به نبرد با دشمن فکر کنید، بلکه فرمود: «لا یَقْتَل مَعِی رجُلٌ عَلَیهِ دَینٌ؛ هر کس برگردن او قرضی هست، همراه ما کارزار نکند.»(مقتل جامع سیدالشهدا، ج ۱، ص ۷۲۸)
در نقل دیگری آمده است که عمیر انصاری گفت: امام حسین(ع) به من فرمود: «نادِ فِی النّاسِ انْ لا یقاتِلَنَّ مَعی رجُلٌ عَلَیْهِ دَینٌ، فِاَّنهُ لیْسَ مِنْ رَجُل یمُوتُ وَ عَلَیْهِ دَینٌ لا یدَعُ لهُ وَفاءً الاّ دَخَلَ النّار: میان مردم اعلام کن هر کسی بدهکار است در رکاب من پیکار نکند، زیرا هر کسی از دنیا برود در حالی که دینی بر عهدهاش باشد که چارهای برای آن نکرده، گرفتار دوزخ میشود.»
بعد از اینکه فرمایش حضرت را اعلام کردم، مردی برخاست و گفت: همسرم پذیرفت که از طرف من بپردازد. امام حسین(ع) پاسخ داد: «وَ ما کِفاَلهُ امْرَاه وَ هَلْ تَقْضی اِمْرَاهٌ؛ کفالت آن زن چه فایده ای دارد؟ آیا او قدرت دارد چنین کند؟» (احقاقالحق، ج ۱۹، ص ۴۲۹)
راستی عجیب است که یک انسان در بحرانیترین شرایط، حتی به بدهکاریهای اصحاب و یاران خود به مردم توجه داشته باشد و راضی نشود بدهکاران همراه او پیکار کنند و شهید شوند؛ مبادا حقوق مردم از دست برود.
این برنامه را با کار کسانی مقایسه کنید که سراسر زندگی آنها انباشته از حرام و حقوق مردم بوده و کمترین اهمیتی برای آن قایل نبودند، اصلا چیزی را به نام «حقالناس» باور نداشتند.
حضرت مسلم(ع) نیز در لحظات آخر عمر شریفش، این چنین به عمر بن سعد وصیت کرد: «از آن زمان که وارد کوفه شدهام، ۷۰۰ درهم قرض گرفتهام؛ از اینرو، ذره مرا بفروش و بدهیام را بپرداز و پیکر بیجانم را از ابن زیاد بستان و به خاک بسپار و کسی را نزد حسین(ع) اعزام نما که او را از آمدن منصرف کند، زیرا من طی نامهای بدان حضرت نوشتهام که مردم با او هستند و به اعتقاد من، وی رهسپار این دیار شده است.»(سلحشوران طف، ص ۱۰۷)