این شیخ، مفید است
برچسپ ها: الله ، شیخ ، علیه ، رحمت ، مفید
«نامه ای به برادر با ایمان و دوست رشید (نیرومند) ما، ابوعبدالله محمدبن محمدبن نعمان ـ شیخ مفید ـ که خداوند عزت وی را مستدام بدارد.
سلام خداوند بر تو ای کسی که در دوستی ما به زیور اخلاص آراسته ای و در اعتقاد و ایمان به ما دارای امتیاز مخصوص هستی.
ما درباره نعمت وجود تو خداوند یکتا را سپاسگذاریم و از پیشگاه مقدس خداوندی استدعا می کنیم که بر سید و مولای ما حضرت محمد بن عبدالله(ص) و خاندان او درود و صلوات پیاپی و بی نهایت خویش را نازل فرماید.
از آنجا که در راه یاری حق و بیان سخنان و نصایح ما صادقانه کوشیدی، خداوند این افتخار را به شما ارزانی داشته و به ما اجازه فرموده است که با شما مکاتبه کنیم...»
همه چیز مثل خودش است؛ یک نامه دوستانه از طرف یک دوست، سلام و احوالپرسی معمول، صحبت، درددل و...
آری همه چیز مثل خودش است جز این که این نامه از زیر دست هیچ مأمور پستی رد نشده و هیچ تمبری هم روی آن خورده نشده و با آن که نشانی هیچ فرستنده ای هم روی آن نوشته نشده، برگشت داده نشده و به دست گیرنده اش رسیده است.
حقیقت شگفت
شما جای من بودید چطور به مخاطبان، این حقیقت شگفت را می گفتید، که این اولین نامه از پنج نامه امام زمان(ع) به یکی مثل خودمان بوده است، البته مثلِ مثل که نه، اما هر چه بوده روزی مثل همه ما سر کلاس درس حاضر می شده و مثل همه ما لا به لای کتاب و دفترها دنبال حقیقت می گشته و بالاخره خیلی زود، حتی زودتر از آن که کسی بتواند تصورش را بکند به آن می رسد تا جایی که نوشته اند قبل از دوازده سالگی از محدثانی چون شیخ صدوق، اجازه نقل روایت می گیرد.
اگر شنیدن نام استاد او ـ شیخ صدوق ـ هنوز تو را به شگفتی نینداخته پس این را بشنو که شیخ مفید شبی در خواب، فاطمه زهرا را می بیند که دست حسن(ع) و حسین(ع) را گرفته و پیش او آورده اند و از او می خواهد که به آنها فقه بیاموزد. وقتی با حیرت از خواب می پرد نمی تواند چیزی بفهمد تا آن که صبح همان شب بانوی بزرگ شهر را می بیند که به مسجد آمده، در حالی که دست دو فرزندش سید مرتضی و سید رضی را گرفته و از او می خواهد که به آن دو فقه بیاموزد. شاید چیز زیادی از عالم بزرگ سید مرتضی علم الهدی ندانی اما مطمئناً جواب این سؤال مهم درسی و کنکوری را که: چه کسی نهج البلاغه را گردآوری کرد، می دانی! آری، سید رضی، شاگرد شیخ مفید، یکی از ده ها دانشمند بزرگی است که در محضر او دانش اندوخته بودند.
حدیث دیگران
دیگران چقدر از تو می دانند، از اخلاقت، رفتارت، علمت؟ اگر روزی لازم شد کسانی دربارة تو قضاوت کنند فکر می کنی چه خواهند گفت؟ بشنوید بزرگان دین از بزرگی شیخ مفید چگونه یاد کرده اند:
علامه حلی: او از بزرگ ترین مشایخ بود و رئیس شیعه و استاد عالمان شیعی. کسانی که پس از او آمده اند همه از آثار او بهره گرفته اند. مفید، مؤثرترین عالمان روزگار خویش بود.
علامه سید شرف الدین عاملی: اگر مقام عصمت، برای غیر پیامبران و جانشینان آنان روا می بود، شیخ مفید پس از آنان نخستین معصوم بود.
شیخ طوسی: او رئیس مذهب شیعه شد، در علم کلام و مباحث اعتقادی استاد همه بود، در فقه نیز چنین بود، خوش فهم، پر هوش و حاضر جواب بود.
امام خمینی(ره) : محمدبن محمد بن نعمان (شیخ مفید) افتخار شیعه و تکیه گاه و گنجینه و پایه و ستون آن است.
پیام مقام معظم رهبری به کنگره جهانی هزارة شیخ مفید در قم، فروردین 1372:
حقاً باید مفید را بنیانگذار حوزه های علمی شیعی با قواره ای که در قرن های پس از آن دیده می شود، دانست. یعنی جایی که در آن مجموعه ای از دانش های عقلی و نقلی اسلامی آموخته و تدریس می شود و متخرج آن در همه یا اکثر آن علوم تبحر می یابد.
استاد محمدرضا حکیمی:
این دانای بزرگ کیست؟
سقراط است در آتن؟
افلاطون است در آکادمیا؟
ارسطو است در لوکیون؟
فلوطین است در روم؟
هشام بن حکم است در کوفه و بغداد؟
فضل بن شاذان است در نیشابور؟
ابونصر فارابی است در بغداد و حلب؟
ابوعلی سیناست، در گرگان و اصفهان و...؟
این شیخ مفید است، معلم است و مشعل بزرگ هدایت و ستیغ افراشته حق و فضیلت.»
و او این چنین رفت
رفتن، حق است و هر کس هر کجا که باید بالاخره یک روز باید آماده رفتن شود. بعد از رفتن بعضی ها هیچ اتفاقی نمی افتد و بعد از رفتن بعضی ها خیلی اتفاق ها. رفتن بعضی را فقط با یک تلفن و یک سطر «بازگشت همه به سوی اوست» یا «غم نادیدن تو بار گران است هنوز» که روی اعلامیه اش چاپ می کنند می فهمیم و رفتن بعضی را از غربت صوت قرآن بلندگوهای مساجد و امامزاده های شهر، و بعضی ها که بزرگ ترند سوگنامه ای که در وصفش و تنها برای او می گویند تا همه بدانند: «بزرگ بود و از اهالی دیروز بود و با تمامی افق های باز نسبت داشت...»
و امّا غم رفتن بعضی را امام حی و حاضرشان نه با کلمه و جمله ای، که با مرثیه ای می سراید:
لاصوَّت الناعی بفقدک اِنَّهُ
یومٌ علی آل الرسول عظیمٌ...
صدای آن که خبر مرگ تو را اطلاع داد به گوش نرسد؛ زیرا روز رحلت تو بر خاندان پیامبر سخت گران آمد.
اگر در زیر خاک پنهان شده ای، حقیقت دانش و خداپرستی در تو جایگزین شده است.
قائم مهدی(ع) خوشحال می شد هرگاه تو از انواع علوم تدریس می کردی.»
و او اینچنین رفت.
منابع:
1. امام زمان(ع) و شیخ مفید، سید جعفر رفیعی، مؤسسة یاران قائم، چ دوم، 1378.
2. دیدار با ابرار 98، شیخ مفید (معلم امت)، احمد لقمانی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول 74.
3. ویژه نامة هزاره شیخ مفید، فروردین 1372، روزنامة جمهوری اسلامی.
4. میرحامدحسین. محمدرضا حکیمی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی.