بر آستان بانوی بهشت
برچسپ ها: حضرت ، معصومه ، بهشت ، بانوی ، بانوی بهشت ، سلام الله علیها
بر آستان بانوی بهشت
دختر امام کاظم، خواهر امام رضا و عمه امام جواد علیهم السلام، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام چراغ فروزان معنویت و عبادت در شهر پر فضیلت قم هستند. بنا بر نظر معروف در میان معاصران ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام در سال 173 و وفات ایشان در سال 201 هجری قمری بوده است. از دیگر القاب ایشان: طاهره، حمیده، بره، رشیده، تقیه، نقیه، رضیه، مرضیه میباشد.[1]
از آنجا که نگارنده نیز همانند هزاران طالب علم از فرصت اقامت در شهر قم و نعمت همجواری با این بانوی بزرگوار سالها بهرهمند بوده است، مناسب است چند سطری را درباره اهمیت قم و منزلت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ذکر نماید.
زیارتی به قیمت بهشت
باید دانست که شهر قم نخستین شهر شیعی در ایران بوده است که پیشینه تشیع آن به اواخر قرن اول هجری باز میگردد.[2] راویان زیادی در میان سلسله اسناد احادیث ما از شهر قم هستند که از جمله زکریا بن آدم قمی، احمد بن محمد بن عیسی قمی، علی بن ابراهیم قمی و پدرش جناب ابراهیم بن هاشم، جعفر بن محمد بن قولویه- مولف کتاب شریف کامل الزیارات- همچنین شیخ اجل مرحوم صدوق- مولف کتب روایی فراوان همانند "من لایحضره الفقیه" و "خصال"- و پدر بزرگوارش جناب علی بن بابویه قمی از این جمله هستند که بخش وسیعی از میراث روایی و تاریخی و فرهنگی شیعه را به ما منتقل کردند.[3]
روایت اول:
محدث بزرگ شیعه مرحوم ابن قولویه- متوفی367ه.ق- در کتاب ارزنده کامل الزیارات به سند صحیح از سعد بن سعد –که از راویان مورد وثوق قمی است- روایت کرده که از امام رضا علیه السلام سوال کردم: که زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام چه ارزشی دارد. حضرت فرمودند: هر کسی که ایشان را زیارت کند مستحق بهشت میشود: سالته عن زیارة فاطمه بنت موسی علیهما السلام قال: من زارها فله الجنة.»[4]
محدث بزرگ شیعه جناب شیخ صدوق (ره) هم عین این سوال و جواب را به سند صحیح خود از آقا امام رضا علیه السلام روایت کرده است.[5]
معنای این روایات - و برخی روایات مشابه که در فضیلت زیارت معصومان علیهم السلام و یا انجام اعمال صالح دیگر وارد شده اند- این نیست که فرد با وجود اصرار بر معاصی و گناهان، به مجرد یک زیارت رفتن، خیالش دیگر راحت باشد و بهشت را برای خود ثابت شده بداند. این تفسیر از اینگونه روایات با خطوط کلی اسلام منافات دارد و پذیرفتنی نیست
روایت دوم:
همچنین مرحوم ابن قولویه از امام جواد علیه السلام روایت میکند که فرمودند: هر کس قبر عمه مرا در قم زیارت کند، مستحق بهشت میگردد: «من زار قبر عمتی بقم فله الجنة.»[6]
روایت سوم:
ابوعلی حسن بن محمدبن حسن قمی در کتاب ارزشمند تاریخ قم که آن را در سال 379 تالیف کرده، از امام صادق علیه السلام روایت میکند که فرمودند:
«ان لله حرما و هو مکة و لرسوله حرما و هو المدینة و لامیرالمومنین حرما و هو الکوفة و لنا حرما و هو قم و ستدفن فیه امراة من ولدی تسمی فاطمة من زارها وجبت له الجنة.»[7]
خدا را حرمی است و آن مکه است، رسول خدا را حرمی است و آن مدینه است، امیر مومنان را حرمی است و آن کوفه است، ما اهل بیت را حرمی است و آن قم است. به زودی خانمی از فرزندان من در آنجا دفن میشود که هرکس او را زیارت کند بهشت بر او واجب میشود.
این کتاب تنها ماخذ این روایت است و دیگر منابع همانند بحار از آن نقل میکنند.[8]
یک نکته: بهشت به بهاست یا بهانه؟!
وجوب در اصل لغت به معنای ثبوت است و مقصود اینست که بهشت برای او ثابت می شود. در اینجا بد نیست به این نکته مهم اشاره کنیم که معنای این روایات - و برخی روایات مشابه که در فضیلت زیارت معصومان علیهم السلام و یا انجام اعمال صالح دیگر وارد شده اند- این نیست که فرد با وجود اصرار بر معاصی و گناهان، به مجرد یک زیارت رفتن، خیالش دیگر راحت باشد و بهشت را برای خود ثابت شده بداند. این تفسیر از این گونه روایات با خطوط کلی اسلام منافات دارد و پذیرفتنی نیست. برای پیدا کردن تفسیر صحیح از یک روایت باید آن را ابتداء در مجموعه معارف دینی ملاحظه کرد و آنگاه به تفسیرش پرداخت.
گویا مقصود از این دسته احادیث اینست که عمل شریف مذکور، چنان ارزش و شایستگی را دارد که بهشت را برای فرد به ارمغان بیاورد. به تعبیر دیگر اگر فرد با گناهان بعد خود، به این زیارت در نامه عمل خود آسیب نرساند، این امکان وجود دارد که به برکت آن به بهشت می روند. تحقیق بیشتر این بحث در اینجا ممکن نیست و غرض اشارهای بود که برخی سوء استفاده نکنند.
این تعبیر که سه در بهشت به سوی قم است شاید اشاره به این باشد که معارفی که از این شهر مبارک در اختیار امت اسلامی قرار میگیرد، سبب رستگاری و به بهشت رفتن بخش زیادی از مردم خواهد شد
روایت چهارم:
عالم برجسته شیعه- در قرن ششم هجری- مرحوم عبدالجلیل رازی در کتاب نقض خود روایتی را در فضیلت قم و جایگاه و منزلت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام نقل کرده است که قابل توجه است. عین تعبیر ایشان چنین است: « و اخبار که در فضیلت قم و اهل قم از رسول و ائمه علیهم السلام روایت شده است بی نهایت است، تا از جعفر صادق علیه السلام روایت است که گفت:
«الا ان لله حرما و هو مکة. الا ان لرسول الله حرما و هو المدینة. الا ان لامیرالمومنین حرما و هو الکوفة الا ان حرمی و حرم ولدی بعدی قم الا ان قم کوفتنا الصغیرة الا ان للجنة ثمانیة ابواب ثلاث منها الی قم. تقبض فیها امراة هی من ولدی و اسمها فاطمة بنت موسی تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنة باجمعهم.»[9]
آگاه باشید که برای خدا حرمی هست و آن مکه است و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است و برای امیر مومنان حرمی است و آن کوفه است. آگاه باشید که حرم من و فرزندان من بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم کوفه کوچک ماست. آگاه باشید که برای بهشت هشت در است، سه تای آنها به سوی قم است. یک خانمی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی، در آنجا رحلت میکند که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند.
شفاعت بانو از قم تا بهشت
این تعبیر که سه در بهشت به سوی قم است شاید اشاره به این باشد که معارفی که از این شهر مبارک در اختیار امت اسلامی قرار میگیرد، سبب رستگاری و به بهشت رفتن بخش زیادی از مردم خواهد شد.
تعبیر آخر روایت هم که درباره شفاعت تمام شیعیان است، قدری شاید محتاج تامل باشد. نه برای اینکه جایگاه حضرت معصومه علیها السلام را در این منزلت ندانیم بلکه به خاطر نصوص و روایات متعددی که درباره گزارش شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرات معصومین علیهم السلام در روز قیامت، در اختیار داریم، شاید بتوان آن را به شفاعت تمام شیعیان مجاور حمل کرد.
امیدوارم این مختصر برای ارادتمندان اهل بیت عصمت علیهم السلام مفید باشد.
یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة...
پی نوشت:
[1] - کریمه اهل بیت علیها السلام، علی اکبر مهدی پور.
[2] - تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان 1/179.
[3] - در منبع پیشین نام 39 نفر از راویانی که از خاندان اشعری قمی هستند نام برده شده: 189.
[4] - کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه 338.
[5] - ثواب الاعمال، شیخ صدوق 126.
[6] - همان.
[7] - تاریخ قم، حسن بن محمد قمی 214. گفتنی است که مولف، این کتاب را به دستور صاحب بن عباد( متوفی 385) تالیف کرده و در دیباچه کتاب، بحث مبسوطی را به خدمات او اختصاص داده است.
[8] - بحارالانوار، محمد باقر مجلسی 48/317.
[9] - نقض، عبدالجلیل رازی قزوینی 211.