روح بلند صبر
برچسپ ها: حضرت ، الله ، سلام ، زینب ، علیها
ای آیینه تمام نمای صبر و ایثار تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست . تو را به چه نام بخوانم که نامت در رنج و محنت گره خورده است .
ای بانوی غم! تو هدیه ای از جانب خدا بودی و نه تنها زینت پدر که زینت مادر بودی و زینت خاندان نبوت و امامت ... و آمده بودی تا صبر راشر مزده کنی و عشق را بحوت لحضه ای زلالت . آمده ای تا صدق و وفادار به جهانیان بیاموزی و متانت، وقار و ایثار را به نمایش بگذاری . آمده بودی تا رسالت خود را به انجام برسانی . برادر را مونس و یار باشی و قافله حسینی را سالار و اسیران را غمخوار . آمده بودی تا فریاد بلند نطومان باشی در پیچیده در دهلیزی های تاریخ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای نهان به گوش می رسد .
ای روح بلند پایداری چه گذشت بر تو در آخرین سفرت راه درازی آمده بودی و در تمام طول راه خاطرات سرح خویش را ورق می زدی . از تمام جاده ها بوی برادر را استشمام می کردی و در تمام گذرگاه ها صدای گریه یتیمان رامی شنوی و بی تابی رقیه را که در تمام طول راه پدر را طلب می کرد . زخم خاطرات روحت را آزاده کرده بود . پرنده جانت دیگر در قفس تن نمی گنجید آتش اشتیاق شعله کشیده بود . پس چشم ها را بر هم گذاشتی و بلندترین نغمه وصال را سر دادی .
ای داغدارترین شقایق! تو وارث مظلومیت ستردگی بودی که در خاندان طاهرت نسل به نسل به ارث می رسید و صبر بلندترین واژه ای بود که در تو به ودیعه نهاده شده بود . هیچ قلبی چون قلب تو نسوخت و هیچ چشمی چون چشم تو زیبایی را در صحرای کربلا ندید .
نویسنده : لیلا صدر هاشمی