میلاد کوثر
نویسنده : بتول جعفری
حضرت رسالت(ص)؛ روحی دیگر گونه دارد. شادمانی ای، نگفتنی.«خانه های مکّه»، در التهابند؛ در احتراقی باور نکردنی. دنیایی عجیب.
امشب، «جهان،در غوغایی عظیم موج می زند.»
همه جای آسمان؛
ازنور ورودش، که نورانی است و منور به هر چه روشنایی، می درخشد.
و آنگاه که «حوریان سپیدپوش» بهشت، با «آب کوثر» غسلش می دهند و او می خواند، «اشهد ان لا اله الا اللّه »؛
برای من و اندیشه، آیا
کدامین قلم یارای ترجمه خواهد بود؟
او، «پاکیزه و منزه از هر چه کاستی»
«پیشرو در کمال و خیر»
«راضی به رضای حضرت دوست»
و «پسندیده حضرت حق، است»
«که ملائک با او سخن می گویند»،
صمیمانه؛ زمین را، و هر چه را که در آن می زیَد؛
مبارک می گرداند.
«این سُرورِ پیامبر(ص)، جاودانی است و تاریخی»
«اللّه اکبر»؛
که این فرشته نورانی، «فُطمت من الشّر» است و خورشید هماره تابان عصمت.
«سُبحان اللّه »؛
که تا قیام قیامت، کسی را جز «علیّ اعلی» یارای همنشینی و هم صحبتی با او نیست.
«والحمدللّه »؛
«که سَروَرمان چنین زنی است» و ما با گوشه ای از نظرش تا آخرین لحظه وجود،
رستگاریم و مبراییم از رنج.