«بازنمایی دقایقی از ظهر روز عاشورا»

برچسپ ها: عاشورا ، از ، دقایقی ، بازنمایی

Print Friendly and PDF

امیر حمزه مهرابی

تابستان سال 61 هجری قمری است. بیابانی به نام کربلا. روز از نیمه گذشته است. از صبح جنگی نابرابر بین سپاه حق با سپاه باطل در جریان بوده است. دیگر صدای چکاچک شمشیرها به گوش نمی رسد. اما اسبهای بی صاحب با شیهه سوزناک خود ولوله ای برپا کرده اند.

تعدادی از بدنهای پاره پاره و خون آلود شهیدان در نزدیک خیمه گاه ردیف شده اند در حالی که قطعاتی از اعضای بدن آنها هنوز در میدان برجای مانده است. گروهی دیگر هنوز در میدان و روی خاکهایی که با سم اسبان شخم زده شده اند، افتاده اند. نه فرصت و مجالی فراهم شده و نه کسی باقی مانده است که جسد پاره پاره یا نیمه جان یاران اباعبداللّه الحسین(ع) را به خارج از محوطه معرکه انتقال دهد. اجسادی نیز به دلیل از هم پاشیدگی قابل انتقال نیستند. گاهگاهی صدای خرخر گلوهای بریده و ناله های دردناک از دور و نزدیک شنیده می شود.

اما دیگر اللّه اکبرهای عباس بگوش نمی رسد. از هم آورد طلبیها و رجزخوانیهای علی اکبر خبری نیست. علی اصغر از بی شیری و تشنگی بی تابی نمی کند. قاسم آرام گرفته است. عبداللّه چشم و دم فرو بسته است. حسین، خسته، داغ دیده، تنها و بی یاور مانده است. کودکان حرم، دیگر طلب آب نمی کنند. با شنیدن هر خبر مرگی، تاب و توان خویش را بیشتر از کف داده اند. هر یک به گوشه ای از چادر خزیده و زانوی غم در بغل گرفته اند. همچون بید بدنشان می لرزد، گویا در آن بیابان سوزان، سرما بر آنان مستولی گشته است.

با آن خداحافظی دردناک حسین(ع) از همه اهل حرم، امیدی به بازگشت پیر و مرادشان ندارند اضطراب و نگرانی لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می شود.

آیا حسین(ع) زنده باز خواهد گشت؟ آیا دوباره لطافت و صفای دست مولایشان بر سر یتیمی خویش احساس خواهند کرد؟ همه اهل حرم، داغ از دست دادن پدر و برادر و فرزند خویش را فراموش کرده اند. همه به حسین(ع) می اندیشند. زمین و زمان برای سلامتی او، دست به دعا برداشته اند.

ای شمشیرها چه می شود که شما نیز مثل کارد حضرت ابراهیم بر گلوی اسماعیل کند شوید و رگهای گلوی حسین را نبرید؟

ای ابرها، همچنان که در مسجد غمامه بر سر رسول خدا(ص) سایه گستراندید، بیائید و بربالای ابدان شهدا و بدن خسته حسین و کودکانش سایه افکنید و کمی از سوز تشنگی اطفال بکاهید.

ای خورشید، چرا همچون آتشی که بر ابراهیم سرد شد، از داغی تابش خود نمی کاهی؟

ای مرغان آسمان، چرا ابابیل نمی شوید و پیل سواران یزیدی را از پای در نمی آورید؟

ای بادها چرا طوفان نمی شوید و بنای کاخ ستم را ویران نمی کنید؟

ای زمین چرا به لرزه در نمی آیی؟

ای کوهها چرا فرو نمی ریزید؟

ای آسمان چرا دکاً دکا نمی گردید؟

ای ابرها چرا نمی گریید و با اشک خویش زمین تفتیده کربلا را برای اطفال، نمناک نمی کنید؟

ای ملائکة المسومین، چرا همانطوری که رسول خدا(ص) را در جنگ بدر یاری کردید به یاری پسر رسول خدا(ص) نمی شتابید؟

ای کشته ها، آهای یاران حسین، ای عباس، ای علی اکبر، قاسم، جعفر، عون، حر، عوسجه چرا مثل اصحاب کهف دوباره زنده نمی شوید و سید پیر و دلشکسته را یاری نمی کنید؟

آخر حسین وارث آدم است، حسین وارث ابراهیم خلیل و موسای کلیم است.

 

کاش آن زمان سرداق گردون نگون شدی وین خرگه بلند ستون بی ستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

معجزه عاشورایی

 

اما گویا این بار خداوند می خواهد معجزه اش را به گونه ای دیگر به رخ جهانیان بکشد. این بار حفظ دینش نه با گلستان شدن آتش، اژدها شدن عصا، دو شقه شدن رود نیل، تکلم آتش در کوی طور و شکافته شدن خانه کعبه نشان دهد، بلکه می خواهد، با نمایش ایثار، ارث و فداکاری همه انبیاء و صبر و استقامت عصاره خلقت، معجزه کند. تأثیر معجزه همه انبیاء و اولیاء محدود به همان زمان و مکان بوده است و تعداد افرادی که تحت تأثیر آن آیت الهی قرار گرفته اند بسیار اندک بوده اند و چه بسا پس از مدتی همانها نیز منکر گشته اند. اما معجزه عاشورایی خداوند، از آدم تا خاتم نقش آفرین بوده و هست، معجزه عاشورایی از سنخ نبوت خاتم(ص) است و باید تا قیام قائم (عج) گرمابخش حیات بشر باشد.

اینک امر الهی بر این قرار گرفته است که، فتبارک اللّه احسن الخالقین را به عینه، به جن و انس بنمایاند. آن دست مریزادی که خداوند به خویش گفت، برای منکرین اثبات نماید. خداوند می خواهد، معجزه ولایت پذیری بنی آدم را بر ملائک نمایان سازد.تأثیر خون، این درّه نادره را بر سرنوشت بشر به رخ جهانیان بکشد و حسین به نمایندگی از انسان، این بار امانت را بر دوش گرفته است...

اما ناگهان صدای شیهه ذوالجناح، همه را متوجه خود می کند و از جا بر می خیزند. زانوانشان توان و رمقی دیگر می یابند. نور امید به خیمه ها تابیدن می گیرد. داغ عزیزان فراموش می شود.

خدایا شکر، خدا شکر... حسین سالم برگشته است، دوباره می توانیم چهره آرام و مهربان او را ببینیم. دوباره زینب را در حال ایستاده مقابل برادر خواهیم دید، آخر بعد از وداع با برادر، زینب دست به زانو راه می رود، نماز نشسته می خواند. همه حتی زینب از حرم بیرون می روند و به طرف ذوالجناح خیز برمی دارند.

اما...اما خدایا چه می بینند؟ ذوالجناح بی حسین برگشته است. ذوالجناح تنهاست، ذوالجناح خونین است، ذوالجناح شرمگین است.

ذوالجناح...ذوالجناح؟...نکند؟...نکند؟...زبانم لال...

 

نحر خورشید

 

اضطراب و نگرانی و دلشوره همه اهل حرم را فرا گرفته است. برای اطلاع از سرنوشت سالار شهیدان به بالای تل زینبیه می روند آن مکان به خوبی بر قتلگاه مشرف است. فاصله تل تا قتلگاه به حدی است که همه حوادث قابل مشاهده و غالب سخنان قابل شنیدن است.

آنچه در برابر دیدگانشان در حال وقوع هست، باور کردنی نیست. زاده رسول خدا(ص)، نیم خیز در گودالی نشسته است. کتفش بر اثر ضربت شمشیر زرعه بن شریک، شکافته شده و دهان باز کرده است.

بیش از سیصد زخم عمیق بر بدنش وارد شده است تمام لباس عین شیله سرخ سرخ است. تعداد بی شماری نیزه و تیر در بدن مبارکش فرو رفته است.

عبداللّه، این کودک امام حسن(ع) که روی تل ایستاده است تاب دیدن حال عمو را ندارد. به طرف قتلگاه خیز برمی دارد. زینب تلاش می کند مانع رفتن او به میدان شود. حسین(ع) از خواهر می خواهد جلو عبداللّه را بگیرد. اما او خود را از دست عمه می رهاند و خود را به عمو می رساند. دست در گردن مجروح و خونین عمو می اندازد. می بیند ابجز بن کعب شمشیر به دست به قصد وارد کردن ضربه ای دیگر به حسین(ع) نزدیک می شود. به هنگام فرود آمدن ضربه، دست خود را حایل می کند. دست کوچکش از شدت ضربه قطع می شود و از پوست آویزان می گردد. حسین(ع) برادر زاده را در آغوش می گیرد. خون از دست قلم شده اش فوران می کند. تیرها پشت سر هم بر بدن عمو و برادر زاده اصابت می کند و عبداللّه پس از لختی در آغوش عمو آرام می گیرد. حسین(ع) او را بر روی خاک پا به قبله می خواباند...

حسین(ع) همچنان مقاومت می کند. در حال نشسته نیز با شمشیر از خود دفاع می کند. ظالمی به ناگاه از دور سنگی بر پیشانی مبارکش می کوبد. خون جستن می کند و بر چهره مبارک جاری می شود. جلو چشمانش پرده می شود. پیراهن را بالا می زند تا خون از چهره پاک کند. حرمله، که منتظر فرصت است تیری سه شعبه و زهرآلود به سینه مبارک می زند. تیر سینه را می شکافد و از پشت شانه خارج می شود. حسین تلاش می کند تیر را از سینه بیرون بکشد. اما پره های تیر مانع خروج می شود. خم می شود و با زحمت تیر را از پشت خارج می سازد. خون فواره می زند و صدای حزین در فضا می پیچد، بسم اللّه و باللّه و علی ملة رسول اللّه، دیگر تاب نشستن نیز ندارد. به زمین می افتد. روبه قبله می خوابد. برجستگی های سطح زمین مانع دید او می شوند، دیگر نمی تواند خیمه گاه را ببیند. دلشوره تمام وجودش را فرا می گیرد، در حال احتضار نیز نگران اهل حرم است، با دستان لرزانش مقداری خاک را جمع می کند تا سرش در موضعی بالاتر قرار دهد. با یکی از دو چشم، شبحی از خیمه را می تواند ببیند، خیالش راحت تر می شود. لختی نمی گذرد که سواران عمر سعد به سوی خیمه هجوم می برند. ناگهان غیرت اللّه تمام نیروی باقیمانده خویش را در توان و صدای خویش جمع می کند، نیم خیز می شود و بر سر مهاجمان فریاد می زند.

مهاجمان به خیال اینکه امام هنوز زنده است، سراسیمه از خیمه ها دور می شوند و پا به فرار می گذارند. حسین بی حال بر زمین می افتد، اما میزان خونی که در هر بازدم به بیرون فوران می کند کم و کمتر می شود و فاصله بین نفس ها نیز طولانی تر می شود. شمر بن ذی الجوشن، لشکریان خویش را نهیب می زند که «چرا کار حسین را یکسره نمی کنید؟» سپاهیان از همدیگر سبقت می گیرند و به طرف بدن نیمه جان و بی رمق حسین خیز بر می دارند.

حصین بن تمین، تیر به دهان مبارکش می زند. ابو ایوب غنوی، سر نیزه بر حلقوم شریفش می کوبد. زرعة بن شریک با ضربت شمشیر مچ دست او را قطع می کند. سنان بن انس، با سنگدلی بالای سر حسین می آید و نیزه خود را چندین بار در سینه و گردن او فرو کرده و بیرون می آورد.

عمر سعد،به مردی که در کنارش ایستاده دستور می دهد که، «از اسب پیاده شو و برو و حسین را راحت کن».

اما خولی بن یزید، بر او سبقت می گیرد و با شتاب به سوی حسین می رود. همین که می خواهد سر حسین را جدا کند، رعشه ای بر بدنش می افتد و پا به فرار می گذارد. سنان بن انس، می خواهد کار خولی را پی بگیرد. با قساوت تمام روی سینه امام می نشیند تا سر از بدن جدا کند. اما چشمان نافذ امام، جرئت این کار را از او می گیرد، هراسان بر می خیزد و از صحنه خارج می شود.

این بار شمر خود به قتلگاه می آید. برای درامان ماندن از تأثیر شرم و حیاء و یا ترس و دلهره ناشی از چشمان امام، بدن بی رمق حسین(ع) را به پشت برمی گرداند. شمشیر را از قفا بر گردن فرزند زهرا(س) می گذارد و مثل اره بر گردن می کشد. لایه اولیه پوست گردن را می شکافد. ولی هرچه بر گردن می کشد، نمی برد. روی زانوها می نشیندو با دو دست، دو طرف شمشیر را می گیرد و فشار می دهد از شدت فشار استخوان گردن را می شکند و با کشیدن سر، پوست و گوشت باقی مانده را از بدن جدا می کند.

هلال بن نافع، از سپاهیان عمرسعد می گوید:

دلم از تشنگی و مظلومیت فرزند رسول خدا(ص) به رحم آمد. رفتم تا در دم آخر جرعه ای آب برای حسین بیاورم. هنگام بازگشت دیدم شمر هراسان و لرزان در حالی که تلو تلو می خورد پنجه در موهای سر بریده ای کرده که هنوز از رگهای گلوی او خون می چکد و به طرف ابن سعد در حرکت است. رو به من کرد و گفت: هلال دیگر به آب نیازی نیست، من او را سیراب کردم....(1)

 

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانه طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
خاموش محتشم که از این شعر خونچکان در دیده اشک مستمعان خون ناب شد
خاموش محتشم که از این نظم گریه خیز روی زمین به اشک جگرگون کباب شد(2)

 

و سیلعم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

 

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

 

1. در جنوب ایران به مراسم عزاداری و شیون و زاری گفته می شود.

4. در نگارش متن فوق از منابع زیر استفاده شده است:

مقتل ابن مخنف، ترجمه جواد سلیمانی، لهوف (الملهوف علی قتلی الطفوف) سید بن طاووس. ترجمه سید ابوالحسن میرابوطالبی.

3. اشعار از محتشم کاشانی.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

سفر تاریخی امام حسین(ع) سرآغاز نهضت عاشورا

28 رجب مصادف با وداع امام حسین(ع) با حرم جدش رسول خدا(ص) و عزیمت به سوی مکه و سپس کربلای معلاست. حضرت سید الشهدا (ع) هنگام خروج از مدینه می دانست که این سفر بازگشتی ندارد، در شب خروج از مدینه در کنار قبر پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:«سلام بر توای رسول خدا(ص)، من حسین پسر فاطمه(س)، فرزند تو و فرزند دختر تو هستم و سبط توام که مرا در میان امتت جانشین خود کردی، بر این مردم گواه باش! مرا تنها گذاشتند و امر مرا تباه ساختند و به تو از دست این مردم شکایت می کنم تا به تو بپیوندم».

فرهنگ عاشورا، آسیب‏ها و تحریف‏ها(1)

حریف و آسیب‏ها متوجه هر پدیده اجتماعی و به ویژه تحریف مربوط به قیام حسینی و عزاداری، اساسا از بعد جامعه شناختی، معلول علت هایی در درون آن جامعه‏اند که شناخت درست آن‏ها، نخستین و شاید مهم‏ترین گام برای برخورد مناسب با آن باشد.

شکوه قيام عاشــورا (قسمت اول)

حضرت زينب كبري(سلام الله علیها) پس از قیام عاشورا در جمله اي زیبا فرمودند (ما رأيت إلا جميــــلا)، من هر چه مي بينم زيبايي مي بينم اين يعني چه؟ زيبائي هاي كربلا چيست؟ (ما رأيت إلا جميــــلا) من در كربلا جز زيبايي نديدم، ما از كربلا هر چي مي بينيم تشنگي و دود

شکوه قيام عاشــورا (قسمت دوم)

صبر، كربلا نمايشگاه تمام زيبائي ها در امام و يارانش، در زيارتش داريم كه (وصبرت علي الاذي) حسين جان صبر كردي بر اذيت ها كساني كه در سختي ها صبر مي كنند خود خدا بر آنها صلوات مي فرستد. ما دو تا صلوات داريم توي قرآن داريم آدمهايي كه توي سختي خوب هستند

شکوه قيام عاشــورا (قسمت سوم)

جوانمردي و غيرت، اين جمله معروف است كه شك كردند امام حسين (عليه السلام) هنوز زنده است يا شهيد شد گفتند حمله كنيد به خيمه ايشان درياي غيرت است اگر حتي يك نفس... يك سوال ايدئولوژي، آخرين سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهي از منكر، دفاع از مظلوم، بعد مي گويد (إن لم يكن لكم دين فكونوا احراراً في دنياكم) اين خيلي مهم است

فرهنگ عاشورا، آسیب‏ها و تحریف‏ها(2)

این مبحث را با این پرسش‏ها آغاز می‏کنیم که آیا امروزه، در ماهیت آسیب‏ها و تحریف‏ها تفاوتی پدید آمده یا نه؟ آیا در نوع و شیوه این آسیب‏ها تغییری صورت گرفته است؟ احیانا چه ویژگی‏هایی از زمان حاضر، موجب پدید آمدن آسیب‏های جدید شده است؟

لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ

محرم فرا رسيده است. یکی از تعبیراتی که در این ایام زیاد می شنویم این است : لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ویا لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِ‏ الْحُسَيْنِ اما این جملات را چه کسی و به چه دلیلی گفته است ؟در متون روایی این دو جمله در امالی شیخ صدوق نقل شده است .

اهداف سیاسی قیام امام حسین (ع)

اولین مولّفه سیاسی قیام امام حسین(ع)، تشکیل حکومت اسلامی بود. آن حضرت به صراحت می فرمود: آل ابوسفیان لیاقت حکومت را ندارند و از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزی معاویه را در بالای منبر من دیدید او را بکشید، ولی مردم مدینه او را بالای منبر دیدند و نکشتند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق (بدتر از معاویه) گرفتار نموده است.»(1)

علت تاکید و سفارش بر خواندن زیارت عاشورا چیست؟

برای زیارت هیچ امامی، به اندازه زیارت امام حسین (ع) در کربلا تاکید نشده است. آنچه در زیارت حسین بن علی (ع) بسیار چشم گیر است، ثواب‌های کلان و پاداش‌های عظیم و حیرت آوری است که در روایات اهل‌بیت (ع) برای آن بیان گشته است.

بیعت با عاشورا

الا... ای محرّم! تو بغض گلوی تمام ستمدیدگانی تو خون خدایی که با خاک آمیخت، تو چشم گره خورده سالیانی، تو یادآور عشق و ایمان.

هدف عالی قیام امام حسین(ع)از زبان خود امام (ع)

امام حسین(ع)هنگام عزیمت به سوی عراق در منزلی بنام «بیضه » خطاب به «حر» خطبه ای ایراد کرد و طی آن انگیزه قیام خود را چنین شرح داد: امام حسین(ع)در موارد متعددی انگشت روی این عواقب سوء گذاشته و به مردم هشدار داده است که به چند نمونه آن اشاره می شود: اینک پیک خود را با این نامه به سوی شما می فرستم، شمارا به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت می کنم، زیرا در شرائطی قرارگرفته ایم که سنت پیامبر به کلی از بین رفته و بدعتها زنده شده است، اگر سخن مرا بشنوید، شما را به راه راست هدایت خواهم کرد...

عاشورا وانتخابها

انتخاب، بخشی از زندگی آدمیان، بلکه مهم ترین ویژگی آنهاست. هرگز حیوانات در طول زندگی خود، در مقابل گزینه های مختلف، قرار نمی گیرند؛ خود را همواره در راهی از پیش تعیین شده، می بینند و ادامه مسیر زیستی آنها، کاملاً افقی و بدون فراز و نشیب و صرفا بر اساس غریزه های ثابت و تغییرناپذیر است؛ اما انسان هر روز و هر ساعت در آستانه انتخابی تازه، قرار می گیرد. نوع و سطح انتخاب انسان، بهترین معیار سنجش برای داوری درباره شخصیت اوست. در واقعه کربلا، سه نوع انتخاب صورت گرفت:

اسرای غیر از خاندان اهل بیت(ع) در کربلا چه کسانی بودند

پس از عاشورای حسینی، تعداد کمی از اهل بیت و یاران، زنده ماندند. آنان عبارت بودند از زنان و دختران و نیز کودکان که به خاطر کوچکی سن و یا بیماری و جراحت سخت، کشته نشدند، «عمر بن سعد» بعد از شهادت امام حسین علیه السلام زنان، دختران و خواهران و نیز بچه هایی را که زنده مانده بودند و امام سجاد علیه السلام را با خود به کوفه برد.

رابطه ارگانیک عاشورا و فتوحات اسلام

فرضیه اصلی بحث این است که میان فتوحات اسلامی و آن چه که در صدر اسلام بعد از رحلت پیامبر (ص) رخ داد و واقعه ی عاشورا یک ارتباط مستقیم و ارگانیک وجود دارد. اتفاقاتی که در فتوحات مسلمین افتاد و دانشی که در فتوحات تولید شد و ارزش ها و منطقی که در فتوحات تولید و بازتولید شد، به گونه ای در واقعه کربلا متجلی شد و از منظر این بحث، یکی از عوامل مهم واقعه کربلا مسئله فتوحات است. بنابراین وقتی به بن مایه ها اشاره می کنم، تلاش می کنم منطقی را که در فتوحات تولید شد، ارائه و بازبینی کنم و این نکته که این منطق چگونه خود را در واقعه کربلا بروز داد.

الگوی جوانان

دیرزمانی است که جوانان کشورهای اسلامی، که از تابش وحی و زلال معارف ناب الهی بهره می برند، باشیوه های گوناگون و متنوع دشمن در راهزنی فکر و فرهنگ رو به رویند.

کرامات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از زبان علماء

بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.

سه فراز طلایی از دعای ماه رجب

روزی معلی بن خُنَیْس از امام صادق(علیه السلام) درخواست نمودند که دعایی را به او بیاموزد که جامع تمام چیزهایی باشد که شیعه در کتب خود جمع کرده است، امام صادق (علیه السلام) در جواب معلی دعایی را تعلیم فرمودند که در این نوشتار به فراز هایی از این دعا اشاره می کنیم.

نکاتی از لطف خدا !

بعضی گیاهان رونده اند یعنی یک گوشه باغچه می کاری، اما خیلی طول نمی کشد که تمام باغچه را پر می کند.کار خوب و صواب درست مثل گیاه رونده است و رشد کرده و پیش می رودکار بد و خلاف و ناصواب هم از همین دست است؛ درست مثل قطره ای از جوهر سیاه که روی صفحه سفید کاغذ و یا پارچه ای فرو می افتد، اما همانجا نمی ماند بلکه پیشروی کرده و جلو می رود. فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان لطف خدا این یک حقیقتی است که رفتارهای خوب و بد، عوامل و حقایقی ثابت نیستند بلکه درست مثل یک گیاه رونده اند؛ رشد می کنند و پیشروی کرده و جلو می روند؛ حقیقتی که در سورهیوسف به زیبایی تمام می توانی تماشا کنی. برادرها روزی یوسف را با خود به تفریح بردند و به چاه افکندند و نتیجه آن این شد که امروز برادر دیگر خود بنیامین را از دست دادند، پس این اتفاق ریشه در آن اتفاق ناگوار دارد. و به همین خاطر بود که تا یعقوب ماجرای بنیامین را شنید همان سخنی را تکرار کرد که در وقت از دست دادن یوسف گفته بود. آن روز:قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً: نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست و امروز نیز همان را می گوید در حالیکه این بار به ظاهر آنان هیچ تقصیری نداشته اند اما یعقوب می خواهد بگوید: این ماجرا ریشه در همان ماجرا دارد. این سنتی است ثابت و همیشگی این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) براین اساس مطابق قوانین تكوینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکم فرما کرده است، کار خوب و بد ما حتی در همین جهان نیز بر جسم و جان ما تأثیر می گذارد. رنج ها و مصیبت ها به رفتارهای خود انسان باز می گردد: «و ما أصابَکُم مِن مصیبةٍ فَبِما کسبت أیدیکم و یعفو عن کثیر» (شوری43)، آیه ی30) و حاصل نیکی و بدی برای خود انسان است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(الاسراء(17)، آیه ی7) وصول به لقای الهی و یا محرومیت از آن، در گرو انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک است: «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»(کهف(18)، آیه ی110) حتی میانجی گری در اعمال حسنه و سیئه در زندگی تأثیر خودش را دارد: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» (نساء(4)، آیه ی85) این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) حتی داریم که در روز واپسین هر کسی، خودِ اعمال نیک یا ناپسندی را که انجام داده است، می یابد: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا...» (آل عمران (3)، آیه ی30) یعنی محل انژاس خوبی ها و بدی ها، نفس انسان است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا» (جاثیه (45)، آیه ی15). هرچند مقدار آن اعمال، اندک باشد: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» (الزلزله (99)، آیات 7-8) کلام آخر بازگشت اعمال و به معنایی دیگر رشد و نمو اعمال هر انسانی به سوی خود اوست و انسان ها ، بازتاب اعمال خویش را در دنیا و آخرت خواهند دید و چشید. البته ناگفته نماند که شرایط دنیا به سبب محدودیت هایش اجازه نمی دهد تا انسان ها همه بازتاب ها و پیامدها و آثار اعمال خویش را در دنیا ببینند ، از این روست که آخرت به عنوان جایگاه بهره مندی کامل انسان از کرده ها و اعمال خویش معرفی می شود. نحل آیه 111 و زمر آیه 70) منابع: سایت آیت الله احمد بهشتی کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام رنجبر رادیو قرآن

گره روی گره دیگران نیندازید!

خدمت به خلق خدا، در فرهنگ تعالیم قرآن و عترت، ارزش و ثواب فراوانی دارد. حتّی در روایات، دستگیری از دیگران و گره گشودن از مردم، نسبت به برخی اعمال عبادی نظیر حج یا عمره مستحب، از ثواب والاتری برخوردار است.

14سکانس از زندگی امام خمینی

این اولین باری است که شاه، اسم «روح‌الله خمینی» را می‌شنود. هر چه فکر می‌کند او را به خاطر نمی‌آورد.در این حال رئیس ساواک به یادش می‌آورد

برگی از درخت فضیلت

زندگی افتخارآمیز امام حسن مجتبی علیه السلام را می توان به دو بخش کلّی زیر تقسیم کرد:

فضایل امام مجتبی (علیه السلام) از نگاه دیگران

برترین و والاترین ویژگی جانشینان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) دوری از هر گونه گناه و اشتباه و فراموشی است و داشتن این ویژگی برای او ضروری است؛ زیرا پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) او پاسدار شریعت و نگهبان قرآن و حجت بالغه خداوند در عالم هستی است و کسی که چنین وظیفه سنگینی بر عهده دارد، باید از همه آلایش های مادی و معنوی پاک باشد.

گره‌های زندگی از این جا شروع می‌شوند!

زندگی بافتن یک قالی است نه هر آن نقش و نگاری که خودت میخواهی، نقشه از پیش مشخص شده است تو در این بین فقط می بافی، نقشه را خوب ببین، خوب بباف، نکند آخر کار قالی بافته ات را نخرند.

3دستور اخلاقی امام علی علیه السلام

اى کمیل! هر روز را با یاد خدا آغاز کن و ذکر «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ» را هر روز فراموش نکن، و توکّل بر خدا بکن (هر روز «تَوَکَّلت عَلَى الله» بگو) و همه روز یادى از ما کن (و صلوات بر ما بفرست). سپس به خودت و خانه ات و خانواده ات فوت کن. (با انجام این اعمال) به فضل خداوند از شرّ آن روز ایمن خواهى بود.

جرعه ای از زلال دریایی!

جوانی از اهل شام در جلسات علمی امام باقر(ع) ، زیاد حاضر می شد. روزی پس از پایان جلسه از میان جمع برخاست و گفت: سوگند به خدا من به جهت محبت شما در جلسه حاضر نمی شوم بلکه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست که در این محفل حاضر می شوم. امام لبخند زد و سکوت کرد. چند روز گذشت و خبری از جوان نشد. حضرت جویای حال او شد. یکی از یاران گفت: جوان شامی به شدت بیمار است.

سیدی از تبار آفتاب

آیت الله عبدالحسین دستغیب شیرازی» در عاشورای سال 1332 هجری قمری،1 در یکی از محله های قدیمی شیراز، به دنیا آمد.2خاندان او بیشتر از چهار قرن پیاپی به نام «دستغیب» شهرت داشتند3 و همواره مورد احترام و بزرگداشت مردم بودند

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند . آن دو یار مهربان، نامهربانی ها و بی مهری های بی حسابی از خاکیان دیدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمت های شب پره های مزاحم گذشتند . از این بی مهری ها و مزاحمت ها، حکایات فراوانی گفته اند و شنیده ایم، اما در این اوراق معدود، برآنیم تا از زبان تنها همتای زهرا، گوشه ای اندک از تلخی های رفته بر آن عزیز را بخوانیم و بدانیم . پیش از ذکر این تلخی ها، جملاتی چند در بلندای مقام آن زهره درخشنده را از زبان علی علیه السلام نقل می کنیم و سپس به بیان رنج های حضرت زهرا علیها السلام می پردازیم .

هدف از خلقت انسان در قرآن

از نظر قرآن جهان آفرينش بيهوده خلق نشده است؛ بلكه تمامى اجزا و عناصر آن براى هدف و غرض مشخصى خلق شده ‏اند.

مادری مهربان تر از خورشید

در هر مرحله از مراحل زندگی وی، لایه ها و درسهای بزرگی نهفته است و با کالبدشکافی و موشکافیهای عمیق، می توان درسهای بزرگی آموخت و باید هم آموخت .

گوشه ای از ویژگی های شخصیتی امام هفتم علیه السلام

امام موسی بن جعفر علیه السلام در سپیده دم روز یکشنبه یا سه شنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 هجری قمری در «ابواء» - محلی میان مکه و مدینه - از کنیزی از سرزمین بربر (مغرب) یا اندلس (اسپانیا) به نام «حمیده » معروف به «حمیده بربریه، حمیده مغربیه، حمیده مصفاة » زاده شد و شهادت آن حضرت بنا بر قول مشهور در 25 رجب سال 183 ه . ق و به نقلی 186 ه . ق در بغداد در زندان هارون الرشید و به دستور وی بوده است .

آداب معاشرت از دیدگاه امام باقر علیه السلام

بهترین مردمان کسى است که بیشترین خیر را به هم نوعان خود برساند گرچه هیچ خیرى به او نرسیده باشد؛ و خود را از تمام افراد بى نیاز بداند و چشم داشتى به کسى نداشته باشد.

جرعه ای از زلال دریایی!

جوانی از اهل شام در جلسات علمی امام باقر(ع) ، زیاد حاضر می شد. روزی پس از پایان جلسه از میان جمع برخاست و گفت: سوگند به خدا من به جهت محبت شما در جلسه حاضر نمی شوم بلکه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست که در این محفل حاضر می شوم. امام لبخند زد و سکوت کرد. چند روز گذشت و خبری از جوان نشد. حضرت جویای حال او شد. یکی از یاران گفت: جوان شامی به شدت بیمار است.

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد.

فقط یک زن بود که هم کفوش بود؛ فاطمه!

فاطمه، خیلی زود رفت و وصیت کرد که: «پس از من ازدواج کن»!

مادری مهربان تر از خورشید

در هر مرحله از مراحل زندگی وی، لایه ها و درسهای بزرگی نهفته است و با کالبدشکافی و موشکافیهای عمیق، می توان درسهای بزرگی آموخت و باید هم آموخت .

درسی از باغبان 110 ساله

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان خاطره زیبایی از یکی از سفرهای تبلیغی خود در خصوص پیرمردی یکصد و ده ساله نقل می کند.

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

برخی از اوصاف شیعیان در کلام باقر العلوم علیه السلام

همانطور که از مفهوم کلمه شیعه بر می آید، پیروی، تبعیّت و الگوپذیری از ائمه معصومین علیهم السلام در تمامی شؤونات زندگی، لازمه شیعه بودن است. در سخنان گهربار معصومین علیهم السلام خصوصیات و ویژگیهای یک پیرو واقعی بیان شده است تا بدین وسیله یادآور شوند که شیعه بودن صرفا با ادّعا و یا نامگذاری محقّق نمی شود؛

بانویی از حرم

قیام امام حسین (علیه السلام) و نهضت عاشورا سرلوحه بسیاری از نیكی ها، فضایل و افتخارات است.حادثه عظیم کربلا در طول تاریخ در جهات و ساحت های مختلف مورد مطالعه واقع شده و مواجه با ابهامات و پرسش هایی از سوی مورخین و اهل نظر بوده است.

سایه ای بر خورشید

این کودکی که از خیمه گاه زنان چون تیری از چله کمان گریخته و به سوی امام و عموی خویش حسین می دود عبدالله نام دارد، عبدالله بن حسن. او که از ابتدای کارزار از پشت پرچین کودکی نظاره گر صحنه بوده است، با به خاک افتادن هر شهید پا بر زمین کوبیده و بهانه میدان را گرفته است اما بزرگترها و به خصوص عمه اش زینب هر بار به علقه ای مادرانه و عاطفه ای ملتمسانه، راه را بر او بسته اند و او را پای بند خیمه ها کرده اند.

شیرین تر از عسل

شب است. چیزی به عاشورا نمانده است. امام حسین علیه السلام قلم ولایت به دست گرفته است و با جوهر وحی، سرنوشت صحابی را در عاشورا و جایگاهشان را در بهشت یکی یکی ترسیم می کند. اما پیش از آن چراغ خیمه را خاموش کرده است. نگاه مهربانش را بر زمین پهن کرده و آرام فرموده:

برشی از رمان واره عشق هشتم

سال جدید هجری فرا رسید. دویست و سه سال از هجرت آخرین پیام آور وحی می گذشت. آفتابِ تیرماه می تابید و نور و آتش می پراکند. سرزمین خراسان، با آن بیابان ها، تپه ها، رمل ها و نمکزارش در زیر آفتاب خفته بود. کاخ حمید بن قحطبه در میان باغ بزرگی می درخشید. درختان انار در قسمت شرقی، پرچینی ساخته بودند. آن روز، امام به عادت همیشه به مناسبت آغاز محرم روزه بود. ابری از اندوه عاشورایی بر چهره گندمگونش نشسته بود. درونش از یادآوری صحنه های کربلا آرامش نداشت. صحنه هایی همچون لحظه ای که حسین(علیه السلام) تشنه از اسب بر کرانه فرات، میان نواویس و کربلا بر زمین غلتید. امام به همنشینش ـ که اشعری قمی بود ـ فرمود: «ای سعد! از ما نزد شما قبری است؟»

جلوه ی از سیمای امام حسن عسکری

آنچه می خوانید، طرحی است از سیمای امام حسن عسکری یازدهمین مظهر ولایت الله بر جهانیان که به صورت گزیده و انتخابی از بحارالانوار و اصول کافی گردآوری شده است.

چگونه از راه دور به زیارت اهل‌قبور برویم؟

امسال به‌منظور پیشگیری از شیوع بیماری کرونا ، باید جز در موارد خاص و ضروری از خانه خارج نشده و زیارت حضوری اهل قبور را به زمان بعد از رفع این بیماری موکول کنیم. بهترین کار در این شرایط این است که هدایای خود را از خانه‌های خود برای اموات بفرستیم.

پرهیب عطوفت

گاه آدمی پاسخ یک بدی را با مهربانی می دهد و این پاسخ مهرورزانه او سبب تغییر رویه طرف مقابل می شود. امام کاظم «علیه السلام» را به دلیل این ویژگی به چنین لقبی خوانده اند

حساب رسی انسان از اعمال خویش

وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13»

برتر از هزار ماه

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است 1 و «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است؛2 اما معنای اصطلاحی «قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن 3 و به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیزی «قدر» نام دارد.4

مردی در قله های رفیع نور

او را با ابهت و صلابتش می شناسیم، همان ابهت و صلابتی که کفار مکه همین که او را سوار بر اسب و در حال نزدیک شدن می دیدند، دست از آزار مسلمین بر می داشتند

شمه ای از کرامات امام صادق (ع)

در هفدهم ربیع الاول سال 83 ه . ق در مدینه منوره فرزندی پاک از سلاله رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دیده به جهان گشود. نام او جعفر و کنیه اش ابا عبدالله بود، پدر ارجمندش امام محمدباقر علیه السلام پیشوای پنجم شیعیان و مادر گرامی اش ام فروة می باشد. (1) ایشان که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان، سرپرستی و امامت شیعیان را به عهده داشتند، به القابی همچون صادق، صابر، فاضل و طاهر مشهور بودند.

دختری از بهشت

برای خانواده ی امام صادق (ع) روزهای قشنگی بود. یکی از نورانی ترین ستاره های خدا در خانه ی امام (ع) متولد شده بود. یکی از شیعیان که مهمان امام (ع) بود با کمال تعجب دید که امام (ع) در کنار گهواره نشسته و با نوزادی گفت وگو می کند. امام (ع) وقتی حیرت او را دید، لبخندی زد و فرمود: می خواهی تو هم با او سخن بگویی؟

پرواز از بالای برج

شب به نامردی کمین کرد مردی را که آمده بود تا بوی وفا را در کوچه های بی وفای کوفه تقسیم کند. مردی که پاسخ آمده بود نامه های بی صبری کوفیان را. کوفیانی که طاقتشان طاق شده بود.

تنها سفیر بازمانده از مردان

حضرت علی بن الحسین، امام سجاد علیه السلام در روز 5 شعبان یا 15 جمادی الاولی سال 38 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و در 12 یا 18 و بنابر مشهور در 25 محرم سال 95 ه.ق در سن حدود 56 سالگی مسموم شده و به شهادت رسید، آن حضرت در واقعه کربلا 23 سال داشت، مرقد شریفش در مدینه در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی علیه السلام است.

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

واقعیت بعثت از دیدگاه شیعه

ماجرای بعثت بدان گونه که قبلا گذشت موضوعی نبود که یک فرد مسلمان معتقد به آن باشد، و پی برد که خاتم انبیا چگونه به مقام عالی پیغمبری رسیده است. ما پس از بررسی های لازم از مجموع نقل ها به این نتیجه رسیده ایم که آنچه در منابع شیعه و احادیث خاندان نبوت رسیده

عید قربان روز از خود گذشتن

برای روز عید نیز. اعمالی در نظرگرفته شده است که مسلمان را بیش از پیش در مسیر دریافت رحمت و مغفرت الهی قرار می دهد. این اعمال عبارتند از: طهارت (غسل) نماز عید، دعاهای مخصوص مانند دعای چهل و هشت و چهل و شش صحیفه سجادیه، دعای ندبه و قربانی کردن، خواندن تکبیر و...

پرواز از بالای برج

شب به نامردی کمین کرد مردی را که آمده بود تا بوی وفا را در کوچه های بی وفای کوفه تقسیم کند. مردی که پاسخ آمده بود نامه های بی صبری کوفیان را.

سری از اسرار

به محضر امام حسن عسکری، علیه السلام، مشرف شدم. می خواستم که از ایشان سؤال کنم که جانشین پس از آن امام همام، علیه السلام، کیست؟ بدون اینکه سؤال خود را مطرح کنم، حضرت، علیه السلام، خود فرمودند:

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند .

فروغی از سیمای نهمین آفتاب

حکیمه خاتون دختر امام کاظم علیه السلام می فرمود:

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

دختری از بهشت

برای خانواده ی امام صادق (ع) روزهای قشنگی بود. یکی از نورانی ترین ستاره های خدا در خانه ی امام (ع) متولد شده بود. یکی از شیعیان که مهمان امام (ع) بود با کمال تعجب دید که امام (ع) در کنار گهواره نشسته و با نوزادی گفت وگو می کند.

چند چراغ از چهل چراغ امام

یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه، آن است که بدن و قوای طبیعی و جنبه مُلک، تابع و مطیع روح گردد و اراده نفس در آنها مؤثر شود و ملکوت نفس بر مُلک غالب شود

حکایاتی از حیکم

زندگانی حضرت امام رضا علیه السلام پر است از لحظاتی نورانی و شگفت انگیز که دل شیفتگان را می برد. از کتاب «دیوان خدا» نوشته نعیمه دوستدار که براساس منابع موثق تدوین یافته چند داستان برگزیده ایم که تقدیم عاشقان اهل بیت علیهم السلام می کنیم:

غدیر از نگاه چهارده خورشید

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.

چهل حدیث از امام حسن مجتبی (ع)

«خداوند متعال وجودی است که همه موجودات در نیازمندی و سختیها به او پناه می برند، بویژه هنگامی که امید از غیر او قطع گردد و همه وسائط و اسباب را ناچیز ببیند. ] یعنی فطرت خداشناسی، انسان را در تنگناها به سوی واجب الوجود هدایت می کند [این که می گویی: «بسم الله. . »؛ یعنی یاری و کمک می خواهم در همه کارهایم از خداوندی که عبادت (خضوع و کرنش) برای غیرش سزاوار نیست، او فریادرسی است که به هنگام دادخواهی دستگیری می نماید، و اگر کسی بخواندش پاسخ می گوید. »

از خرداد تا خرداد

زمانی که مقدر می شود سرنوشت قومی رقم بخورد و در وجودش تحولی پدید آید، همه چیز به فرمان خدا بر وفق مراد می شود. حتی در ورق خوردن برگهای "تاریخ" نیز می توان گونه های شگفت انگیزی از دمسازی و سازگاری را احساس کرد. برای اقوام و ملل مختلف جهان، لحظه ها و روزهای به یادماندنی و ماندگاری وجود دارد که بسیاری از آنها به دلایلی ویژه، حالت تقدس می یابند و در ردیف "روزهای خوب خدا" قرار می گیرند. در همین قیاس، بخشی از تاریخ ملتها، جز حساسترین و درخشانترین دوران زندگی آنها به حساب می آید که خاطره آن برای نسلهای آینده فراموش ناشدنی است

مسافری از آسمان هفتم

نزدیکی های ظهر بود . مردهای قبیله دوان دوان از راه می رسیدند . بعضی ها با اسب، بعضی ها با شتر، خیلی ها هم با پای پیاده . سرانجام بیش تر آن ها پشت کوه سنگی، پای چشمه ی کوچکی جمع شدند . آن ها برای گوش کردن به صحبت ریش سفید قبیله شان - ابوجعفر - به آن جا آمده بودند . ابوجعفر به آن ها گفته بود که برای گفتن حرف های مهمش، بهترین راه این است که پشت کوه سنگی که در نزدیکی های بادیه شان بود، جمع بشوند . هم جای امنی بود، هم پای ماموران (1) خلیفه به آن جا نمی رسید .

تصویری از بهار

عبدالله بن حارث زبیدی می گوید: «کسی را که ندیدم که بیش از رسول الله(ص) لبخند زند.»[1]

دختری از بهشت

برای خانواده ی امام صادق (ع) روزهای قشنگی بود. یکی از نورانی ترین ستاره های خدا در خانه ی امام (ع) متولد شده بود.

قطره ای از دریای عنایات حضرت رضا علیه السلام

طبق بینش وحیانی قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و اولیای الهی علیهم السلام به اذن خداوند متعال علاوه بر ولایت تشریعی بر موجودات عالم، از ولایت تکوینی نیز برخوردارند و امامت امام معصوم به دو طریق ثابت می شود: 1. نص از معصوم قبلی؛ 2. سیره و روش آن حضرت و تصرّف در موجودات به اذن الهی و صدور معجزات و کرامات.