تکامل انسان، هدف بعثت انبیاء

برچسپ ها: مبعث ، الله ، رسول ، رسئل

Print Friendly and PDF

منبع : مجلات ،فصلنامه کتاب نقد،شماره 2و3 , دکتر عبدالله نصری

یک سؤال اساسی در بحث از رسالت پیامبران، پرسش از هدف اصلی آنان است. آیا پیامبران برای آبادی دنیای مردم آمدند یا سعادت اخروی ایشان؟!

در این گفتار ما به تجزیه و تحلیل شبهاتی می پردازیم که از سوی مرحوم مهندس مهدی بازرگان و دکتر سروش در این باب مطرح شده است.

مهندس بازرگان، در آخرین سالهای حیات خود، مطرح کرد که هدف بعثت انبیاء، جز دعوت به خدا و آخرت نبوده است و پیامبران آمدند تابشر را تنها با توحید و حیات اخروی آشنا سازند. پیامبران در فکر اداره جامعه بشری نبوده اند، برای اصلاح بشر نیامدند و از فرامین آنها نباید انتظار اصلاح دنیا را داشت. پیامبران آمدند تا ما انسانها را از خود محوری نجات بخشیده و حیات جاوید را به اطلاع ما برسانند و این دو محور فکری انبیاء، از جمله اموری است که بشر نمی تواند با عقل خویش به دست آورد. اما اموری نظیر اصلاح جامعه که بشر، خود از عهده آن برمی آید، جزء تعالیم پیامبران نمی باشد.

«شایسته خدای خالق و فرستادگان و پیام آوران او، حقا و منطقا می بایست درهمین مقیاسها و اطلاعات و تعلیماتی باشد که دید و دانش انسانها ذاتا و فطرتااز درک آن عاجز و قاصر است و دنیای حاضر با همه ابعاد و احوال آن، اجازه ورود و تشخیص آنها را به ما نمی دهد، والا گفتن و آموختن چیزهائی که بشردارای امکان کافی یا استعداد لازم برای رسیدن و دریافت آن هست، چه تناسب و ضرورت می تواند داشته باشد.» (1)

دکتر سروش نیز می نویسد:

«خداوند اولا و بالذات دین را برای کارهای این جهانی و سامان دادن به معیشت درمانده ما در این جهان فرونفرستاده است تعلیمات دینی علی الاصول برای حیات اخروی جهت گیری شده اند، یعنی برای تنظیم معیشت و سعادت اخروی هستند.» (2)

از نظر ایشان، دین از عهده اداره زندگی دنیوی مردم برنمی آید و اگر از دین، انتظارداشته باشیم که دنیای ما را آباد سازد، دینی خواهد شد دنیوی.

«دینی که در واقع، دنیا مطبوع و مخدوم او است و او خادم آن است.» (3)

برای بررسی و نقد دیدگاههای فوق باید دو موضوع را مورد بررسی قرار داد.

1 - آیا پیامبران برای دنیا آمده اند یا آخرت؟

2 - آیا دین، توانایی اداره جامعه را دارد یا نه؟

در این گفتار به بررسی موضوع اول می پردازیم و موضوع دوم را در مقاله ای جداگانه مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.

برای پاسخ گویی به سؤال اول، می توان نگاه درون دینی محض داشت و نیز، نگاهی که مبانی آن، بیشتر برون دینی است. یعنی توجه به آیات قرآنی، عمدتاجنبه استشهادی دارد نه استدلالی. ابتدا هدف بعثت انبیاء را از این منظرمورد مطالعه قرار داده و سپس با مراجعه به وحی و متون دینی به موضوع خواهیم پرداخت.

برای تبیین مسئله از منظر برون دینی باید به چند اصل توجه کرد:

اصل اول - هدف دین، کمال انسان است. پیامبران آمده اند تا انسانها را به کمال وجودی خود برسانند.این اصل، خود مبتنی بر مقدمات زیر است:

الف: جهان آفرینش دارای هدف است و بیهوده خلق نشده است. موجودات برای نیل به مقصد خاصی در حرکتند و آفرینش آنها، از سر تدبیر و حکمت بوده است.

«و ما خلقنا السماء و الارض و مابینهما باطلا»

«ما آسمان و زمین و آنچه را در آن دو است، بیهوده و باطل نیافریدیم ». (ص 27)

«افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون »

«آیا گمان کرده اید که شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما بازگشت نمی کنید؟» (مؤمنون 115)

ب : هدف از آفرینش موجودات، میل به کمالات است. هر موجودی، خلق شده تا به کمال وجودی خود برسد. موجودات جهان، در اثر برخوداری از یک نیروی درونی به سوی مقصد خاصی درحرکتند. به بیان دیگر، اگر هر یک از موجودات در شرایط مشابه قرار گیرند و موانعی بر سر راه نباشد، می توانند قوه ها و استعدادهای وجودی خود را به فعلیت برسانند. به طور مثال، دانه گندم یا هسته میوه ای که در دل خاک نهفته اند، مراحلی طی می کنند تا به کمال خود که بوته گندم یا میوه ای مطلوب است، دست یابند.

همچنین نطفه ای که در رحم مادر بسته می شود از آغاز پیدایش، به سوی هدف غایی خود که نوزاد انسانی است، رهسپار است. موجودات با هدایت تکمیلی به سوی کمال نوعی خود در حرکت می باشند و خداوند متعال که رب العالمین است به هر یک ازموجودات، جهاز وجودی لازم را داده و آنها را به سوی هدف نهایی خویش سوق می دهد.

«قال ربناالذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی »

«گفت: پروردگار من کسی است که به هر موجودی، خلقت لازمه اش را داد وسپس هدایت کرد.» (طه 50)

ج : انسان به عنوان موجودی دارای اختیار، باید با اراده خود، مسیر کمال را طی کند.او در هر دو بعد مادی و معنوی، می تواند کمال یابد و کمال وی، اختیاری است.

«ولو شئنا لآتینا کل نفس هدیها»

«اگر می خواستیم به هر انسانی (از روی اجبار) هدایتش را می دادیم.» (سجده 13)

د : انسان به خاطر محدودیت و خطای عقل، نمی تواند کمال نهایی خود و راه وروشهای آن را دریابد. و اگر خداوند، آگاهی از هدف خلقت و راه نیل به کمال را دراختیار انسان نمی گذاشت، آفرینش لغو و بیهوده می شد. خداوند، پیامبران را مبعوث نمود تا راه رشد و کمال را به انسانها نشان دهد. با این بیان می توان گفت که خداوندپیامبران را برای کمال انسان مبعوث کرده است.

اصل دوم: کمال انسان، مربوط به روح وی است. انسان برخلاف سایر موجودات، هم کمال جسمانی دارد و هم کمال روحانی. هدایت تکوینی، در کمال جسمانی انسان نقش اساسی دارد و انسان، در کمال روحانی خود، نیاز شدید به پیامبران دارد.

اصل سوم: روح انسان، یک وجود متصل است که دو نشئه را پشت سر می گذارد. یکی نشئه دنیوی است و دیگری نشئه اخروی که مربوط به عالم برزخ و قیامت می باشد. به بیان دیگر، روح انسان از آغاز حیات دنیوی خود تا قیامت، مراحل و نشآتی را پشت سرمی گذارد.

اصل چهارم: کمال روح، به معنای فعلیت استعدادها و قوای مثبت درونی است. انسان،دارای مجموعه ای از استعدادها و صفات و گرایشهای بالقوه ای است که با فعلیت آنهامی تواند به کمال وجودی خود برسد.

اصل پنجم: تکامل انسان، در ظرف جامعه میسر است. بسیاری از صفات انسانی درخلال زندگی اجتماعی فعلیت می یابند. تکامل انسان، تنها فردی نیست. بلکه بعداجتماعی نیز دارد. برخی از مکاتب نظیر آیینهای هندی و تصوف، فقط بر روی تکامل فردی انسان تاکید دارند و از ضرورت مسایل اجتماعی غافل مانده اند. این مکاتب تصورکرده اند که بدون یک جامعه سالم، می توان انسانها را به رشد و کمال رساند. در یک جامعه ناسالم، فقط برخی از افراد می توانندبه کمال وجودی خود برسند نه اکثریت انسانها، در حالی که در یک جامعه سالم،زمینه های رشد و کمال برای عموم انسانهافراهم می شود.

اصل ششم: جامعه سالم، جامعه ای نیست که در آن، فقط افراد سالم باشند. بلکه جامعه ای است که همه نهادهای آن سالم باشد. اگر غایت جامعه ای، تحقق فلسفه خلقت نباشد; اگر ارزشهای الهی بر همه اجزاء و نهادهای جامعه حاکم نباشد; آن جامعه، دینی تلقی نخواهد شد. اگر قوانین موجود در جامعه، دینی نباشد; روابط اجتماعی مبتنی بر دین نباشد; سیاست داخلی و خارجی آن بر اساس مبانی دینی نباشد و ارزشهای الهی در تار و پود جامعه،ریشه ندوانده باشد، آن جامعه، دینی تلقی نخواهد شد. با این بیان، سخن آقای سروش نیز که جامعه دینی را "جامعه دینداران"تلقی می کنند، به نقد کشیده می شود.

در یک جامعه طاغوتی نیز دینداران می توانند حضور داشته باشند، اما چهره آن جامعه، دینی نخواهد بود. این همه اصول اجتماعی که در اسلام وجود دارد، از اصل"امر به معروف" گرفته تا "جهاد" و اجرای "حدود" و "حاکمیت صالحان بر جامعه" و ...نشانگر آن است که جامعه ای، دینی است که نهادهای آن نیز دینی باشند.

اصل هفتم: رابطه دنیا و آخرت، رابطه عمل و عکس العمل است. حیات دنیوی، سازنده حیات اخروی است. انسان، در ظرف دنیا، حیات اخروی خود را می سازد. حدیث «الدنیا مزرعة الآخرة » اشاره به همین معنا دارد. نمی توان بدون برخورداری از یک زندگی متعالی در دنیا، حیات اخروی مثبت داشت. برای آنکه حیات اخروی، آباد باشد، باید حیات دنیوی را نیز آباد ساخت. اگر آبادانی حیات دنیا اهمیت نمی داشت، قرآن کریم نمی فرمود:

«ولاتنس نصیبک من الدنیا»

«بهره ات را از دنیا فراموش نکن.» (قصص 77)

اینکه تفکر دینی از سویی رهبانیت را، و از سوی دیگر، هوسبارگی و به فراموشی سپردن ارزشهای الهی را نهی می کند، به خاطر آن است که حیات دنیوی و حیات اخروی، هر دو طیبه باشد. از آنجا که حیات اخروی، نتیجه حیات دنیوی است و انسان در دنیا به هر کمالی برسد، در آخرت، نتیجه آن را خواهد دید، می توان گفت به یک معنا،حیات دنیوی، مهم تر از حیات اخروی است.

اصل هشتم: از دیدگاه قرآن، حیات اخروی بر حیات دنیوی برتری دارد و در مقایسه باآن، زندگی دنیوی، ناچیز و بی مقدار به حساب آمده است.

«و ما هذه الحیوة الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون »

«این زندگانی دنیا جز بازیچه و سرگرمی چیزی نیست، در حالی که زندگانی آخرت جاویدان و همیشگی است، اگر آنها دریابند.» (عنکبوت 64)

«یا قوم انما هذه الحیوة الدنیا متاع و ان الآخرة هی دارالقرار»

«ای قوم زندگانی دنیا متاعی بیش نیست، ولی زندگانی آخرت منزلگاه ابدی است.» (مؤمن 39)

در این قبیل آیات، حیات اخروی با حیات دنیوی مقایسه گشته و برتر دانسته شده است. این آیات به انسان گوشزد می کند که مبادا زندگانی دنیوی را هدف اعلای خودتلقی کند، چرا که اگر انسان زندگی دنیوی را آرمان خود بداند، هیچ گاه حیات از محدوده اشباع خودخواهیها، خارج نخواهد شد. اما اگر زندگی اخروی را ایده آل تلقی کند، دیگراسیر هوسهای نفسانی نخواهد شد.

حیات اخروی، باطن حیات دنیا و حیات حقیقی است، چرا که در آنجا آدمی باحقایق سر و کار دارد نه با امور اعتباری. آن حیات، جاودانه است و در آن، اثری از شر وفساد نیست. برتری حیات اخروی به خاطر ویژگیهای آن است اما از برتری کیفی آن،نمی توان به نفی حیات دنیوی رسید.

نتیجه گیری: با توجه به اصول هشتگانه فوق:

اولا: پیامبران برای تکامل روح انسان آمده اند، نه برای دنیا یا آخرت انسانها.

ثانیا: دنیا و آخرت، ظروف تکامل روح انسان می باشند. در دنیا انسانها به تکامل می رسند و یا سقوط می کنند و در آخرت نتایج تکامل یا سقوط خود را مشاهده می کنند.پس دنیا ظرف تکامل و یا سقوط روح است و آخرت، ظرف برخورداری از نتایج عملکردهای دنیوی.

ثالثا: حیات اخروی نتیجه حیات دنیوی است، لذا برای آماده سازی آخرت انسانها باید دنیای آنها را نیز بر اساس ارزشهای الهی آباد ساخت.

بحث درون دینی یا قرآنی:

برای بحث پیرامون اهداف بعثت انبیاء و اینکه جهتگیری آنها اخروی بوده است یادنیوی، اینک به برخی از آیاتی می پردازیم که در آنها از اهداف رسالت انبیاء سخن به میان آمده است.

1. دعوت به توحید:

مهمترین هدف پیامبران، توحید بوده است. همه پیامبران مردم را دعوت به توحید ودوری از شرک می کردند.

«و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوالله و اجتنبواالطاغوت »

«ما در هر امتی پیامبری را برانگیختیم تا مردم خدا را بپرستند و از طاغوت دوری جویند.» (نحل 26)

عمومیت دعوت انبیاء به توحید را می توان از خطاب به حضرت رسول(ص)دریافت. طبق این آیه همه انبیای قبل از پیامبر اسلام نیز مردم را به سوی توحید و دوری از شرک فرامی خواندند.

«و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون »

«ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه به او وحی نمودیم که جزمن معبودی نیست و تنها مرا پرستش کنید.» (انبیاء 25)

نکته مهمی که از آیه 26 سوره نحل به دست می آید، این است که لازمه توحید، نفی طاغوتهاست. در کنار طاغوتها، توحید باقی نمی ماند. جامعه ای که می خواهد به سوی"توحیدی شدن" گام بردارد، باید همه طاغوتها را نفی کند.

2. دعوت به معاد:

دعوت به حیات اخروی نیز از اهداف مهم پیامبران بوده است. هدف پیامبران، این بود که به مردم بفهمانند پس از این حیات دنیوی، حیات دیگری وجود دارد که در آن به تمام اعمال و رفتار انسانها رسیدگی می شود و همه باید مراقب اعمال خود باشند تا درآن حیات، دچار عذاب و گرفتاری نشوند.

در آیه زیر، از زبان نوح(ع) نقل می کند که مردم را چگونه به سوی توحید و معاد فرامی خواند:

«لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوالله ما لکم من اله غیره انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم.»

«ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، او گفت: ای قوم خدا را پرستش کنید که جزاو معبودی نیست. من از عذاب روز عظیم بر شما بیمناکم.» (اعراف 59)

موسی(ع) نیز قوم خود را به حیات اخروی فرا می خواند. چنانکه در نخستین نزول وحی، مسئله معاد بر وی مطرح می شود.

«ان الساعة آتیة اکاد اخفیها لتجزی کل نفس بما تسعی »

«حتما قیامت فرا خواهد رسید، ما آن را مخفی می داریم تا هر فردی به پاداش اعمالش برساند.»

در آیه، زیر طرح حیات اخروی به عنوان یکی از اهداف کلیه پیامبران آمده است، نه پیامبری خاص.

«یا معشر الجن و الانس الم یاتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی و ینذرونکم لقآء یومکم »

«ای گروه جن و انس، آیا برای (هدایت) شما از جنس خودتان پیامبرانی نیامدندتا آیات مرا بر شما بخوانند و شما را به دیدار این روز هشدار دهند؟» (انعام 130)

3. تعلیم کتاب:

دیگر از اهداف انبیاء، تعلیم بشریت بوده است. پیامبران مبعوث شدند تا به مردم علم و آگاهی دهند و واقعیات مربوط به انسان و جهان را به آنان تعلیم دهند.

«ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة ویزکیهم.»

«پروردگارا در میان آنها از جنس خودشان پیامبری را برانگیز تا آیات تو را بر آنهابخواند و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد و آنها را تزکیه نماید.» (بقره 129)

4. تعلیم حکمت:

همچنین یکی از اهداف بعثت انبیاء، تعلیم حکمت بشمار آمده است.

«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة »

«خداوند بر مؤمنان منت گذارد. هنگامی که در میان آنها پیامبری از جنس خودآنها برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه نماید و به آنها کتاب وحکمت را تعلیم دهد.» (آل عمران 164)

در باب حکمت، مفسران اقوال بسیاری نقل کرده اند که ما در کتاب «مبانی رسالت انبیاء در قرآن » به آنها اشاره کرده ایم. به طور اجمال، حکمت، عبارت از مجموعه معارفی است که موجب روشن بینی می شود. اگر در علم، سخن از "دانستن" است، درحکمت، سخن از "یافتن" است. فراگیری "حکمت"، موجب رشد و کمال می شود وانسان برخوردار از آن، می تواند حق و باطل را از یکدیگر تمیز دهد. حکمت، نوری است که هدف را به انسان نشان می دهد، در حالی که "علم"، فقط راه را نشان می دهد.علم، ممکن است موجب کمال انسان نشود، اما حکمت، بی تردید موجب تعالی انسان می شود. از همینجاست که قرآن برخورداری از حکمت را موجب "خیرکثیر" تلقی کرد:

«یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا»

(خداوند) حکمت را به هر که بخواهد می دهد و به هر کس نیز حکمت داده شود، خیر بسیار داده شده است.» (بقره 269)

اما هر فردی نمی تواند از حکمت، برخوردار شود. لازمه برخورداری از حکمت،رها کردن هوا و هوس است. چنانکه علی(علیه السلام) می فرماید:

«حرام علی کل عقل مغلول بالشهوة ان ینتفع بالحکمة »

«بر عقلی که گرفتار هوا و هوس است حرام است که از حکمت سودی ببرد.»

5. دعوت به تزکیه و تقوا:

دیگر از اهداف انبیاء، تزکیه و تقوا بوده است. پیامبران، مردم را به رهاساختن پلیدیهای نفسانی، فرامی خواندند، چرا که تا انسانها از درون، ساخته نشوند و قلب آنها ازخودخواهیها آزاد نشود، نمی توانند به کمال برسند.

در آیات بسیاری از زبان پیامبرانی چون نوح، هود، صالح، لوط، شعیب، الیاس وعیسی (علیهم السلام) نقل شده که مردم را به تزکیه و تقوا فرامی خواندند.

«اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون »

«هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمی کنید؟» (شعرا 106)

«اذ قال لهم اخوهم هود الا تتقون »

«هنگامی که برادرشان هود به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمی کنید؟» (شعرا 124)

«اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون »

«هنگامی که برادرشان لوط به آنها گفت: آیا تقوا نمی ورزید؟» (شعرا 160)

6. آزادسازی انسانها از غل و زنجیرها:

یکی دیگر از اهداف انبیاء، آزادسازی انسانها از غل و زنجیرها است. پیامبران با همه ارزشهای دروغینی که بر جوامع انسانی حاکم بود، مبارزه کردند. انبیاء آمدند تا تکالیف غیرمنطقی و بیهوده ای را که جوامع مختلف به آنها پایبند بودند، نابود سازند.

«... و یضع عنهم اصرهم و الا غلال التی کانت علیهم »

«و بارهای سنگین و غل و زنجیرهایی (که بر گردنشان بود) از (دوش آنها)برمی دارد.» (اعراف 157)

انبیاء با دو گونه غل و زنجیر روبرو بودند. یکی درونی و دیگری غل و زنجیرهای بیرونی. زنجیرهای درونی، عبارت است از هوا و هوسها و تمایلات سرکش و منفی انسانها که بزرگترین سد راه تکامل آنها به شمار می رود. زنجیرهای برونی نیز عبارت است از ارزشها و قوانین ضدالهی حاکم بر جوامع گوناگون نظیر خرافات، آداب و رسوم بیهوده و قوانین غلط.

7. اجراء عدالت اجتماعی:

یکی دیگر از اهداف پیامبران، برپایی عدل و داد بوده است. پیامبران، ماموریت داشتند تا با مفاسد اجتماعی مبارزه کرده، عدل و قسط را در جامعه حاکم نمایند.

«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط »

«ما رسولان خود را با معجزاتی آشکار فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان را نازل کردیم تا مردم برای برپایی عدالت قیام کنند.» (حدید 25)

مبارزه با مفاسد اجتماعی و اصلاح جامعه، از اهداف مهم انبیاء بوده است. پیامبران نیامده بودند تا مردم را فقط به سوی توحید و معاد فراخوانند و با کتاب و حکمت آشناسازند و درس تزکیه و تقوا بدهند، چرا که در یک جامعه فاسد، دعوت مردم به توحید ومعاد و تزکیه و تقوا، چندان کارساز نیست.

تا در جامعه ای، اصلاحات صورت نگیرد و عدالت تحقق نپذیرد، عموم مردم توحیدی نخواهند شد. چگونه می توان در جامعه آکنده از مفاسد فردی و اجتماعی،مردم را تزکیه داد؟ از همین جاست که شعیب(ع) هدف از بعثت خود را اصلاح جامعه می داند.

«ان ارید الا الاصلاح ما استطعت »

«من جز اصلاح تا آنجا که توانایی دارم چیزی نمی خواهم.» (هود 88)

موسی(ع) نیز همراه با برادرش هارون(ع) در مسیر اصلاح افراد گام برمی داشت.

«و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لاتتبع سبیل المفسدین »

«موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را)اصلاح کن و از راه مفسدان پیروی مکن.» (اعراف 142)

هر یک از پیامبران با مهمترین مفاسد جامعه خود به مبارزه برمی خاستند. به طورمثال در زمان صالح(ع) چون اسراف و تبذیر رواج بسیار داشت، وی با این مفاسد به مبارزه برخاست. او نه تنها خود، به مبارزه با مسرفان می پرداخت، بلکه افراد جامعه رانیز بر آن می داشت تا مبارزه کنند.

«و لاتطیعوا امر المسرفین الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون »

«از مسرفان اطاعت نکنید، آنهایی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی نمایند.» (شعرا 2 - 151)

در زمان لوط نیز که مفاسد جنسی نظیر هم جنس بازی رواج بسیار داشت و مهمترین مشکل جامعه، بود، پیامبر با این نوع انحراف جنسی مبارزه می کرد.

«اتاتون الذکران من العالمین و تذرون ما خلق لکم ربکم من ازواجکم بل انتم قوم عادون.»

«آیا در میان مردم جهان سراغ مردها می روید و همسرانی را که خدا برای شماآفریده رها می کنید؟ شما قوم تجاوزگری هستید.» (شعراء 6 - 165)

شعیب(ع) نیز با مفاسد اجتماعی که بر جامعه آن دوران، حاکم بود، مبارزه می کرد،کم فروشی و استثمار اقتصادی، از مفاسد رایج عصر شعیب بود.

«اوفوا الکیل و لاتکونوا من المخسرین و زنوا بالقسطاس المستقیم و لاتبخسوا الناس اشیآءهم و لاتعثوا فی الارض مفسدین »

«حق پیمانه را ادا کنید. (کم فروشی نکنید) و به مردم خسارت وارد نسازید. باترازوی صحیح وزن کنید و حق مردم را ضایع نکنید و در زمین فساد ننمایید.»(شعراء 3 - 181)

آیات فوق، نشانگر آن است که پیامبران برای برپایی قسط و عدل با همه انحرافات جامعه خود، مبارزه کردند. آنها تلاش می کردند تا همه مفاسد اجتماعی را از میان ببرندنه آنکه فقط به یک نوع از مفاسد اجتماعی توجه داشته باشند. قرآن مصادیق بسیاری ازحیات اجتماعی پیامبران نقل می کند تا نشان دهد که انبیاء، نابودی کلیه مفاسد اجتماعی را نشانه گرفته بودند.

کمال انسان، هدف نهایی انبیاء:

براساس آیات فوق، هفت هدف برای پیامبران ذکر گردید. آنچه در اینجا مورد بحث قرار می گیرد، این است که آیا پیامبران، دارای چند هدف بوده اند یا آنکه یک هدف آنان،اساسی و سایر اهداف، تبعی بوده اند؟!

به بیان دیگر آیا آن اهداف، از یکدیگر جدا بوده و رابطه عرضی با یکدیگر داشته اندیا در ارتباط با یکدیگر بوده و رابطه طولی داشته اند. چند فرض را می توان تصور کرد:

1. پیامبران، اهداف گوناگون داشته اند و هر هدفی، ناظر به بعدی خاص بوده است.برخی موجب سعادت دنیوی انسانها و برخی موجب سعادت اخروی آنها بوده است.

2. پیامبران تنها یک هدف داشته اند و آن عدالت اجتماعی بوده است. آنهامی خواستند تا جامعه ای عادلانه تشکیل دهند و برای تحقق عدالت در جامعه نیز ناگزیر بوده اند تا مردم را به توحید و تقوا و حکمت فراخوانند. به بیان دیگر، پیامبران تنها برای آبادساختن حیات دنیوی انسانها آمده اند و اگر از آخرت نیز سخن به میان آوردند، به خاطر بهبود حیات دنیوی انسانها بوده است، چرا که اگر انسانها به خدا و معاد، ایمان داشته باشند و علم و حکمت پیشه کنند، زندگی سعادتمندانه در دنیا خواهند داشت.

3. هدف حقیقی، همان توحید و کمال انسان است. شناخت خدا و قرب به حضرت حق، هدف نهایی همه پیامبران بوده است. طبق این نظریه، سایر اهداف در حکم مقدمه برای این ذی المقدمه بوده اند. پیامبران از این جهت، عدالت اجتماعی را مطرح کردند تازمینه های رشد و کمال انسانها فراهم آید.

در میان سه نظریه فوق، نظریه اخیر صحیح است، زیرا هدف از خلقت انسانها،عبودیت است و پیامبران آمده بودند تا مردم را به هدف نهایی خلقتشان برسانند.

«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون »

«جن و انس را نیافریدم، مگر اینکه مرا عبادت کنند.» (ذاریات 56)

پیامبران از این جهت مردم را به پرستش خدا و قرب به او دعوت می کردند تا آنها رابه سوی هدف آفرینش، رهسپار سازند.

آنان آمدند تا انسانها را با هدف نهایی حیات، آشنا سازند و با ایجاد زمینه های مناسب اجتماعی - که با عدالت اجتماعی تحقق پذیر است - و ارائه برنامه های تکاملی که بر مبنای کتاب و حکمت است، بشریت را به غایت و هدفشان برسانند. خلاصه آنکه هدف خلقت، چیزی جز عبودیت و کمال انسان نیست، پس هدف انبیاء نیز عبودیت وکمال انسان بوده است.

اگر پیامبران، فقط به توحید فرامی خواندند، در امر توحیدی سازی مردم، مفید واقع نمی شدند، چرا که اندیشه های توحیدی در سرزمینی رشد می کند که در آن عدل، وقسط حکمفرما باشد، نه ظلم و جور.

به همین علت است که وقتی شعیب(ع)، مردم را به سوی توحید فرامی خواند، به دنبال آن، از مفاسد اجتماعی زمان خود یاد می کند و با آن مفاسد، با کم فروشی ونپرداختن حقوق مردم، به مبارزه برخاست.

«و الی مدین اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره و لاتنقصواالمکیال و المیزان انی اریکم بخیر و انی اخاف علیکم عذاب یوم محیط »

«به سوی مدین برادرشان شعیب (را فرستادیم) که گفت: ای قوم خدا را پرستش کنید که برای شما معبودی جز او نیست و پیمانه و وزن را کم نکنید. من خیرخواه شما هستم و از عذاب روز فراگیر بر شما می ترسم.» (هود 84)

"نقد" نظر مهندس بازرگان:

مرحوم بازرگان، هدف رسالت پیامبران را در دو چیز خلاصه کرده است:

1. انقلاب عظیم و فراگیر علیه خود محوری انسانها برای سوق دادن آنها به سوی آفریدگار جهانها.

2. اعلام دنیای آینده جاودان بی نهایت بزرگتر از دنیای فعلی (4) از میان این دو هدف نیز، هدف نهایی را ایشان، نیل به حیات اخروی دانسته است.یعنی انقلاب عظیم پیامبران برای نابودی خود محوریها نیز در جهت برخورداری ازحیات اخروی ایده آل بوده است.

ایشان به مسئله عدالت اجتماعی و اصلاح مفاسد اجتماعی که اینهمه قرآن کریم برروی آن تاکید دارد، توجه نکرده و " اصلاح جامعه" را دور از شان خدا و پیامبران دانسته است:

«ابلاغ پیامها و انجام کارهای اصلاحی و تکمیل دنیا در سطح مردم، دور از شان خدای انسان و جهان است و تنزل دادن مقام پیامبران به حدود مارکس ها،پاستورها و گاندی ها یا جمشید و بزرگمهر و همورابی.» (5)

مگر بناست هر کس که کار اصلاحی می کند، مارکس و پاستور و گاندی تلقی شود؟اینگونه نیست که اصلاحات اجتماعی ضرورت دارد; خواه آن را پیامبران انجام دهند یامارکس و پاستور و گاندی!

بعلاوه چه کسی ادعا کرده است که اصلاحات پیامبران در حد اصلاحات متفکران بشری بوده است تا در مقام مقایسه، آنان را در حد مصلحان بشری تنزل دهیم؟ پیامبران،اهداف و وظایف گوناگونی داشته اند که مهمترین آنها تکامل روح انسانهاست که همان عبودیت تلقی می شود و سایر هدفها مقدمه ای برای این ذی المقدمه می باشند.

اگر گفته می شود که هدف نهایی آنها عبودیت است، به این معنا نیست که اصلاحات اجتماعی و تحقق عدالت نادیده گرفته شود، چرا که تا در جامعه، عدالت تحقق پیدا نکندزمینه های رشد و کمال انسانها فراهم نخواهد شد.

آقای مهندس بازرگان، فقط به اصلاحات شخصی توجه کرده است. یعنی مردم بایدخودشان اخلاق و رفتارشان را اصلاح کنند. از این روی، آیه 25 سوره حدید را این گونه تفسیر می کنند:

«معنی و منظور آیه، آن طور که بعضی ها تصور و تبلیغ کرده اند این نیست که مردم ودیگران را برای مبارزه با ظلم، استبداد و استکبار، یا بسط عدالت و دیانت در دنیا بسیج نمایند، بلکه خود مردم در اخلاق و رفتارشان عامل به عدالت و قسط باشند.» (6)

ایشان تصور کرده که بدون اصلاح جامعه یعنی اصلاح نهادها و ساختارهای آن،می توان عدالت را تحقق بخشید. درست است که اصلاح رفتارها و اخلاقیات مردم وتوجه آنها به آخرت از اهمیت بسزایی برخوردار است، اما بدون اصلاحات اساسی اجتماعی و صرفا با پند و اندرز، نمی توان رفتارهای شخصی مردم را اصلاح نمود. آیا درجامعه ای که فقر، تبعیض، ظلم و دهها فساد دیگر وجود دارد می توان دیانت را در میان آنها رواج داد؟ اگر جواب مثبت است، چرا پیامبران با مفاسد اجتماعی مبارزه می کردند.؟ بدون اصلاحات اجتماعی و صرفا با اصلاح تک تک افراد، نمی توان عدالت اجتماعی را در جوامع بشری حاکم ساخت.

نگرانی عمده آقای مهندس بازرگان از تشکیل حکومت دینی است. بنظر ایشان،نباید بر اساس ارزشهای دینی، تشکیل حکومت داد. از این رو اصرار می ورزد که پیامبران به دنبال تشکیل حکومت نبوده اند و اگر هم پیامبرانی حکومت تشکیل داده اند استثنا بوده است:

«به قرآن نگاه می کنیم، می بینیم احراز حکومت با سلطنت از طرف حضرت خاتم الانبیاء و بعضی از پیامبران یهود، عمومیت به همه پیامبران نداشته و باتوجه به تعداد کثیر انبیای غیرحاکم، یک امر استثنایی محسوب می شود واصولا نبوت و حکومت دو امر یا دو شغل کاملا مجزا و متفاوت، با دو منشاء یادو مبنای مختلف غیرقابل تلفیق در یکدیگر بوده و در آن مراجعه و مصالحه ومشورت با مردم را شدیدا منع و بلکه ملامت می نماید.» (7)

ما می پرسیم پیامبرانی که تشکیل حکومت داده اند، چرا چنین کرده اند؟! باید نتیجه گرفت که حکومت دینی، ضرورت داشته است اگر تشکیل حکومت، امری غیردینی بودچرا آن پیامبران بر مردم حکومت کرده اند؟ همان تعداد محدود و استثنایی، عمل لغوانجام داده اند؟ یا آنکه شرایط اجتماعی مانع می شده تا سایر انبیاء، تشکیل حکومت دهند، نه آنکه برخی از پیامبران، به ضرورت آن اعتقاد داشته اند و بقیه، آن را لغودانسته اند!!

ایشان "نبوت" و "حکومت" را دو امر و دو شغل کاملا مجزا و متفاوت می خواند. این را کسی انکار نکرده است. یعنی کسی ادعا نکرده که نبوت و حکومت، یک منصب هستند اما ایشان، نتیجه غلطی گرفته و تصور کرده که این دو، غیرقابل جمع نیز هستند.برای این نتیجه گیری خود، هیچ دلیلی نیاورده است و از این که «پیامبر شدن » پیامبر، ازجانب مردم و با رای و مشورت آنها تحقق نمی پذیرد ولی تشکیل حکومت به رای ومشورت مردم مربوط است، نتیجه گرفته است که نبوت با حکومت، قابل جمع نیست.اگر این دو واقعا قابل جمع نیستند، چرا در برخی از پیامبران جمع شده اند؟ آیا تحقق حتی یک مورد، نشان امکان آن نیست؟

اگر قرآن کریم، نبوت و حکومت را در برخی پیامبران جمع کرده، به معنای آن است که یکی از منصبهای پیامبران، حکومت بوده است نه آنکه حکومت، عین نبوت است.

حکومت پیامبران از دیدگاه قرآن:

از آیات قرآنی چنین برمی آید که برخی از انبیاء تشکیل حکومت داده اند و برای برخی دیگر شرایط تشکیل حکومت مهیا نبوده است نه آنکه نسبت به ضرورت آن بی اعتنا باشند.

سلیمان(ع) از جمله پیامبرانی است که تشکیل حکومت می دهد. مبارزه سلیمان بابلقیس موجب می شود تا وی از حکومت خلع شود و تسلیم سلیمان شود. طبق آیه زیر،وقتی سلیمان، ملکه سبا را به حضور می طلبد و او از آمدن به نزد سلیمان خود داری می ورزد و به جای آن هدیه ای برای سلیمان می فرستد، سلیمان (ع) به نماینده بلقیس می گوید:

«اتمدونن بمال فما آتانی الله خیرا مما آتاکم بل انتم بهدیتکم تفرحون ارجع الیهم فلناتینهم بجنود لاقبل لهم بها و لنخرجنهم منها اذلة و هم صاغرون »

«آیا شما مرا به مال مدد می رسانید؟ آنچه را که خدا به من داده از آنچه به شماداده بهتر است. شما هستید که به هدیه خودتان خوشحال هستید. به سوی آنان بازگردید. ما با سپاهی به سوی آنها می آییم که در مقابل آن نمی توانند مبارزه کنند و آنها را با ذلت و خواری از (کشورشان) خارج می سازیم.» (نمل 7 - 26)

آیه فوق صریحا خاطر نشان می سازد که پیامبری مانند سلیمان، وقتی شرایط را برای تشکیل حکومت مناسب می بیند برای تحقق آن، با قدرت تمام اقدام می کند.

یوسف(ع) نیز از جمله پیامبرانی است که در پست وزارت دارایی توانسته بودمنصبی از مناصب حکومتی را برعهده بگیرد.

«قال اجعلنی علی خزائن الارض »

«گفت مرا وزیر دارایی خویش بگردان.» (یوسف 55)

داوود(ع) نیز از جمله پیامبرانی بوده است که خداوند به او ملک و حکومتی عظیم داده بود.

«و شددنا ملکه و آتیناه الحکمة و فصل الخطاب »

«و حکومت او را استحکام بخشیدیم و به او حکومت و داوری عادلانه رابخشیدیم.» (ص 20)

به حکومت برخی از انبیاء نیز در آیه زیر اشاره شده است:

«ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب والحکمة و آتیناهم ملکا عظیما»

«آیا مردم نسبت به آنچه که خداوند از روی فضلش به آنها بخشیده است حسرت می ورزند؟ ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت و حکومت عظیمی دادیم.»(نساء 54)

در مورد اینکه چه تعداد پیامبران تشکیل حکومت داده بودند، به تحقیق نمی توان سخن گفت، اما از برخی آیات قرآنی می توان این نکته را به دست آورد که ایشان درصدد تشکیل حکومت بوده اند، هر چند به خاطر عدم شرایط مناسب، توفیق این کار راپیدا نکرده اند.

دسته اول: همچون آیه 25 سوره حدید، که هدف بعثت پیامبران را عدالت اجتماعی می داند. شکی نیست که بدون تشکیل حکومت، نمی توان عدالت را در جامعه محقق ساخت.

دسته دوم: همچون آیه 36 سوره نحل، که هدف بعثت پیامبران را دعوت به توحید ودوری از طاغوتها می داند. بدون شک، با تشکیل حکومت است که می توان همه طاغوتهارا در جامعه نابود ساخت و توحید را در همه ابعادش و در حیات فردی و اجتماعی انسانها حاکم نمود.

دسته سوم: آیاتی است که به پیامبران دستور می دهد تا با قوت و قدرت در جهت تحقق اهداف خود گام بردارد.

«خذوا ما آتیناکم بقوة »

«آنچه را که شما دادیم به قوت بگیرید.» (بقره 36)

«یا یحیی خذ الکتاب بقوة

«ای یحیی این کتاب را به قوت بگیر.» (مریم 12)

دلیل چهارم: وجود احکام اجتماعی در آیین انبیاست. احکامی چون امر به معروف ونهی از منکر (به معنای وسیع آن)، جهاد، قضاء و ... که بدون تشکیل حکومت، قابل اجرانیستند. بنابراین، از وجود یک سلسله احکام و تکالیف اجتماعی، به دلالت التزامی می توان پی برد که انبیاء در صدد تشکیل حکومت بوده اند و باید می بوده اند که البته بعضی موفق شده اند و برخی، به علت شرایط و زمینه های نامساعد، توفیق پیدانکرده اند.

با این بیان دیگر نمی توان سخنان زیر را از مهندس بازرگان پذیرفت:

«آنچه در هیچ یک از سر فصل یا سر سوره ها و جاهای دیگر دیده نمی شود، این است که گفته شده باشد، آن را فرستادیم تا به شما درس حکومت و اقتصاد ومدیریت یا اصلاح امور زندگی دنیا و اجتماع را بدهد. ولی به طور کلی گفته شده است که شما در روابط فیمابین، عدالت و اتفاق و خدمت و اصلاح را پیشه کنیدو تا عمل صالح انجام ندهید ایمان به خدا شما را راهی بهشت نخواهد کرد.» (8) آقای مهندس بازرگان، رسالت پیامبران را در حد نصیحت و اندرز دهی خلاصه کرده اند. ایشان پیامبران را عده ای نظریه پرداز اجتماعی تصور کرده که معتقد بوده اند اگرمردم، عدالت و انفاق و خدمت و اصلاح را پیشه کنند، راهی بهشت خواهند شد. البته اکثر نظریه پردازان اجتماعی نیز نمی گویند در هر نوع جامعه ای و با هر نوع ساختارحکومتی می توان انسانها را رهسپار بهشت ساخت.

نظریه آقای بازرگان صرفنظر از مسائل اعتقادی و درون دینی، از نظر علوم اجتماعی نیز باطل است. البته ایشان گاه دچار تناقض می شود و علی رغم ادعاهای فوق، می پذیردکه «جامعه دینی »، جهت پدیدآمدن «انسان دینی » ضرورت دارد. چنان که می گوید:

«ضرورت یا لااقل تاثیر مثبت محیط توحیدی مساعد برای نشو و نمای افرادآزاده مستقل و مؤمنان با کرامت مورد قبول است. همچنین ایجاد «جامعه دینی »جهت پدیدآمدن «انسانی دینی ». (9)

ولی ایشان انتظار دارد که چنین جامعه ای بدون تشکیل حکومت، تحقق پذیرد!!چنانکه به دنبال عبارات فوق می گویند:

«ولی آیا تامین چنین محیط و جامعه هایی باید حتما از طریق تصرف قدرت وبه هر قیمت از طرف مؤمنان صورت گیرد و به دست متولیان دینی باشد.»

اگر بپذیریم که برای تشکیل جامعه دینی، حکومت دینی ضرورت دارد و لازمه حکومت نیز قدرت است، (البته قدرت مشروع)، دیگر چه جای نگرانی است؟ چه کسی گفته است که تشکیل حکومت باید از جانب مؤمنان به هر قیمتی صورت گیرد؟مگر مشروعیت و عدالت از شرایط و لوازم حکومت دینی نمی باشند؟ وی می نویسد:

«عدم توسل رسولان خدا به قدرت با مقدم داشتن تشکیل جامعه ایمانی برتعلیم و تربیت افراد ایمانی را مشاهده می کنیم.»

طبق آیات گذشته دیدیم که هم آیات قرآنی به پیامبران، دستور توسل به قدرت، برای نیل به اهداف خود را می دهد و هم پیامبرانی نظیر سلیمان با توسل به قدرت موفق به تشکیل حکومت شدند. ایشان برای عدم پذیرش ضرورت حکومت، دست به توجیهات عجیبی زده اند. از جمله برای آنکه کسی از وجود احکام اجتماعی اسلام نظیر جهاد،ضرورت حکومت را استنباط نکند، می گویند:

«ولی می دانیم که آیات جهاد و قتال صرفا برای دفاع و استقرار امنیت و آزادی است، نه برای تهاجم و تصرف قدرت ».

اما براستی آیا بدون تشکیل حکومت، می توان به دفاع از یک جامعه پرداخت؟ آیابدون تشکیل حکومت می توان منیت یک کشور را برقرار ساخت؟ آیا جهاد و قتال همواره برای تهاجم و تصرف قدرت است یا عموما برای دفاع است؟ آیا اساسا هر گونه تصرف قدرتی، باطل و نامشروع است؟ آیا پیامبران از جانب خداوند و به اذن او، به تهاجم و تصرف مراکز قدرت نامشروع (جهاد ابتدایی) نمی پرداختند؟

با مطالعه مطالب فوق درمی یابیم که آقای بازرگان سه مسئله زیر را با یکدیگر خلطکرده است:

1. ضرورت تشکیل حکومت دینی

2. چه کسی باید حکومت کند؟

3. چگونه باید حکومت کرد؟

ایشان در ابتدا، ضرورت تشکیل حکومت دینی را زیر سوال می برند و سرانجام می پذیرند که اشکالی ندارد یک حکومت دینی، از همه جهت و تمام و کمال، به دست مؤمنان مخلص ناب تشکیل شود.

ایشان در مورد اینکه چه کسی بایدحکومت کند، حکومت متولیان دین رانفی می کنند و حکومت مؤمنان مخلص ناب را می پذیرند. گویی متولیان دین،نمی توانند از مؤمنان مخلص ناب باشند!و سرانجام، مشکل ایشان در موردچگونه حکومت کردن و قلمرو ومحدوده حکومت است. و اینکه وظیفه حکومت، جلوگیری از تجاوز بیگانگان به کشور و یا جلوگیری از تجاوز مردم به یکدیگر است و در مورد رابطه انسان باخود و خدا، نباید دخالتی داشته باشد.

نقد سخنان دکتر سروش:

آقای سروش نیز گفته است که پیامبران برای آخرت آمده اند نه دنیا. واگر بگوییم انبیاء برای دنیای مردم آمده اند، دین را ایدئولوژیک کرده ایم.مراد از ایدئولوژیک شدن دین، این است که از آن «مجموعه ای از جهان بینی، مقولات ارزشی، اصول و قواعد عملی و امثالها» رابخواهیم. (10)

ایشان از یک طرف، ایدئولوژی را یک «مرامنامه دنیایی » می داند که موجب می شودتا انسانها به سلاح عقیدتی مسلح شوند و موضعشان در جهان نسبت به هستی و مکاتب فکری دیگر معین شود. و از طرف دیگر قبول می کند که انسانها بدون برخورداری ازایدئولوژی نمی توانند زندگی کنند.

«چه ما به عنوان افراد مؤمن و متدین و چه اقوامی که پیرو طریقت دینی نیستندو اصولا به هیچ مذهبی اعتقاد ندارند، همه برای زندگی در دنیا به یک رشته قواعد و آداب و اصول و افکار و ارزشها و جهان بینی حاجت داریم. هیچ قومی بر مبنای هیچ زندگی نمی کند، یعنی هر روز صبح تجدید مطلع نمی کند وارزشهای تازه و جهان بینی تازه ای در میان نمی آورد. آدمیان (خواه در بدوی ترین اقوام، خواه پیشرفته ترین و متمدن ترینشان) به واسطه یک رشته ارزشهای مشترک، قواعد مشترک و جهان بینی مشترک به دور هم جمع می شوند و این،شرط آدمی وار زیستن است.» (11)

و در نفی "ضرورت حکومت"، همچنین می نویسند:

«ولی در کنار هیچ یک از آن آیات اشاره و دستوری نمی بینیم که مثلا به موسی گفته شده باشد برو در برابر فرعون مصر، دولت مقتدری از بنی اسرائیل و ازملتهای رقیب تشکیل بده، یا وقتی پیش فرعون رسیدی با اژدها و ید بیضایت اورا از تخت به زیر انداخته و سرجایش بنشان و دهان کسی را که ادعای «اناربکم الاعلی » کرده است، خرد کن.» (12)

ایشان، تصور کرده که پیامبران می بایست با معجزات خود مبارزه کنند. حال آنکه معجزاتی نظیر اژدها شدن عصا و ید بیضا، فقط برای ایمان آوردن همه مردم بوده است،نه صرفا فرعون و اطرافیان وی. هر پیامبری نیز در آغاز کار خویش وارد مبارزه مستقیم باجباران نمی شد، چرا که در ابتدای رسالت، نه حجت را بر مردم تمام کرده بود و نه یارانی داشت که به همراهی آنها برای مبارزه قیام کند. آیاآقای سروش، درگیریهایی را که پس ازاتمام حجت، میان موسی (ع) و یارانش با فرعون و فرعونیان روی داده، فراموش کرده اند؟ آیا اگر پیامبران فقط به عنوان معلمان اخلاق در جامعه خود عمل می کردند،یعنی فقط پند و اندرز می دادند و کاری به حاکمان ظالم نداشتند، درگیر مصیبتها وبلاهای گوناگون می شدند؟ تا چه رسد که برخی از آنها نیز به شهادت برسند؟

«کلما جاءهم رسول بما لاتهوی انفسهم فریقا کذبوا و فریقا یقتلون »«هر گاه که رسولی می آمد ولی (فرامین او) مطابق با هوا و هوسهای آنها نبود،گروهی آنها را تکذیب می کردند و گروهی از آنها را می کشتند.» (مائده 70)

از اینها گذشته، اگر «جامعه دینی » جهت پدید آمدن «انسان دینی » ضرورت دارد آیا باوجود ضرر فرعونها و قیصرها، می توان جامعه ای را دینی ساخت؟ آیا راهی جز مبارزه باجباران و اشراف و مترفین و حتی عالمان فاسد که - انبیاء همواره با آنها مبارزه می کردند -وجود دارد؟

سرانجام آقای بازرگان، حرفهای خود را اینچنین جمع بندی می کنند:

«تمام حرف ما این است که اگر به فرض، یک حکومت دینی از همه جهت تمام و کمال به دست مؤمنان مخلص ناب تشکیل شد، آنچه نباید این حکومت ودولت دست به آن بزند و دخالتی بنماید، دین و ایمان و اخلاق مردم است. ولت یعنی قدرت و زور، قدرت و زور در برابر تجاوز و بیگانگان به کشور وملت یا تجاوز مردم به یکدیگر که یک امر ضروری است، اما در برابر عقیده وعشق و عبادت و رابطه انسان با خدا با خود و خدا یعنی آزادی و تقرب، بسیاربیجا و نقض غرض است.» (13)

و اما آقای سروش که رسالت و هدف انبیاء را تنها دعوت به سعادت عالم آخرت می شمارد، در مورد رابطه دنیا و آخرت، چهارفرض را مطرح می کند:

فرض اول: بگوییم دین، نه برای حل مسایل دنیوی آمده است و نه حل مسایل اخروی.

فرض دوم: بگوییم دین، فقط برای حل مسائل دنیوی آمده است.

فرض سوم: بگوییم دین، فقط برای آخرت آمده است، یعنی پیامبران فقط سعادت اخروی انسانها را هدف گیری کرده اند.

فرض چهارم: این است که هدف دین را، تامین سعادت دنیا و آخرت انسانها بدانیم.

فرض اول و دوم را ایشان به حق، نفی می کنند و از میان فرضهای دیگر، فرض سوم رامی پذیرند. اما ما معتقدیم که فرض چهارم صحیح است. یعنی پیامبران برای تامین سعادت دنیوی و اخروی انسانها آمده اند، نه صرفا سعادت اخروی.

ایشان فرض سوم را از این جهت می پذیرد که اگر بگوییم دین برای آخرت است،دیگر دین «ایدئولوژیک » نخواهد شد. یعنی هرگز از دین انتظار نخواهیم داشت که درمورد مسایل مربوط به «عالم سیاست، حکومت، قدرت، اقتصاد، فرهنگ و امثال اینها» (14) موضعگیری کند.

در واقع آقای سروش از این جهت این فرض را می پذیرد که براساس آن «دین درسیاست و حکومت و قدرت و فرهنگ » هیچ گونه دخالتی ندارد.

تمام تلاش ایشان این است که از دخالت دین در امور اجتماعی جلوگیری به عمل آورده و تدبیر امور جامعه را به عقل و اندیشه بشری بسپارند.

در نقد این سخنان به چند نکته باید توجه کرد:

1. اگر بپذیریم که انسان به جهان بینی، ایدئولوژی و ارزشها نیاز دارد و در ایدئولوژی موضع انسان در جهان نسبت به هستی، جوامع دیگر و مکاتب فکری دیگر معین می شود، حتما پیامبران می بایست به این امور توجه می کردند، چرا که انسان از این امورلازمه و یا زمینه ساز کمال انسان هستند.

در بحثهای گذشته گفتیم که از جمله اهداف انبیاء تعلیم کتاب و حکمت بوده است.پیامبران با تعلیم کتاب و حکمت به ارائه جهان بینی و ارزشها می پرداختند. پیامبران علاوه بر آنکه از مبداء و معاد سخن می گفتند، از ارتباطهای چهارگانه زیر نیز سخن به میان می آورند:

الف. رابطه انسان با خودج. رابطه انسان با جهان

ب. رابطه انسان با خداد. رابطه انسان با دیگران

عجیب است که ایشان می پذیرندکه بشر جهان بینی وایدئولوژی خود را خودرو به دست آورده، (15) اما نمی پذیرند که پیامبران، اصول ایدئولوژی وارزشها را به بشر ارائه دهند:

«اما این اصول مشترک به تدریج و در طول تاریخ در میان آدمیان می رویند.یعنی مردم در سر کلاس درس و بحث، جهان بینی و ایدئولوژی و ارزشها واصول و عقایدشان را نمی آموزند، این امور خودرو هستند، البته امور خودرویی که بسیار بسیار مهم، مؤثر و اجتناب ناپذیرند.» (16)

2. اگر انسان به ایدئولوژی نیاز دارد و دین نباید به انسان ایدئولوژی دهد، یعنی موضع او را نسبت به هستی و مکاتب فکری دیگر تعیین کند، پس چه کسی باید آن راتعیین کند؟ یا باید طبق نظر آقای سروش بگوییم که این امور به صورت خودرو، در طول تاریخ به دست می آیند و یا باید بپذیریم که بشر در هر مقطع تاریخی خود به تاسیس آنهااقدام نماید. در هر دو صورت، ملاک درستی و حقانیت آنها چیست؟

3. در جایی که در متون دینی، مسائلی مطرح شده که طبق تعریف ایشان باید آنها رااصول ایدئولوژی به شمار آوریم، چه باید بکنیم؟ آیا باید آنها را کنار نهاد و دل به جریان تاریخ سپرد و به دستاوردهای تاریخی اعتنا کرد، یا به وحی، دل بسپاریم و از آن راه وروشهای آدم وار زیستن را فراگیریم؟

4. فقط در این صورت، ایدئولوژی شدن دین، غلط است که ما چیزهایی را که درزمینه اصول مربوط به ایدئولوژی از قبیل رابطه ما با جهان، دیگران و ... در خود دین نیست، بر آن تحمیل کنیم. و شکی نیست که در این صورت دین را تحریف کرده ایم نه ایدئولوژیک.

به گمان ایشان اگر معتقد شویم که دین برای تامین سعادت دو عالم آمده است این تصور پیش خواهد آمد که:

«آدمی در آخرت سعادتمندانه است که در این دنیا موفق باشد. در این فرض توفیق دنیوی، علامت سعادت اخروی است. اگر دنیای من آباد بود، معلوم می شود که خدا مرا دوست دارد و لذا به تبع، دنیای دیگرم هم آباد خواهد بود.» (17)

به عبارت دیگر «سعادت و شقاوت اخروی، در گرو سعادت و شقاوت دنیوی خواهد بود.» از اینها گذشته «عمل خوب » با «توفیق دنیوی » تعریف خواهد شد. یعنی «عملی خوب است که دنیای ما را آباد و مرفه کند و به ما عزت ببخشد.»

در نقد سخنان آقای سروش باید گفت که در این فرض، می توان آخرتی را جستجوکرد که تابع سعادت دنیوی نباشد. به بیان دیگر ملاک و معیار سعادت اخروی را توفیق دنیوی ندانیم. کسانی که می گویند دین برای دنیا و آخرت آمده، هرگز نمی گویند ملاک توفیق در آخرت، توفیق در دنیاست، بلکه معتقدند که دین می تواند سعادت هر دو دنیا راتامین کند.

اساسا اگر عملی برای رضای الهی باشد، عمل اخروی تلقی خواهد شد، خواه توفیق دنیوی را همراه داشته باشد یا نداشته باشد. از اینها گذشته چه اشکالی دارد که انسان باوجود توفیق در دنیا از حیات اخروی سعادتمندانه نیز برخوردار باشد. می دانیم که فعل اخلاقی باید از دو حسن برخوردار باشد، یکی "حسن فعلی" و دیگری "حسن فاعلی".مراد از حسن فعلی، این است که ظاهر عمل خوب باشد و حسن فاعلی نیز به این معناست که انگیزه فاعل الهی باشد. یعنی عملی را که فرد انجام می دهد برای رضای خدا باشد. با این بیان، ملاک عمل خوب توفیق دنیوی نیست. بلکه عملی خوب است که از حسن فعلی و حسن فاعلی برخوردار باشد. و اگر عملی هم از حسن فاعلی برخوردارباشد و هم توفیق دنیوی را به همراه داشته باشد، اثر اخروی مناسب خواهد داشت. اگرگفته می شود که سعادت و شقاوت اخروی، در گرو سعادت و شقاوت دنیوی است، مراداین است که اگر انسانی در دنیا عمل خوبی انجام دهد، یعنی عمل وی براساس حسن فعلی و فاعلی باشد دارای سعادت اخروی خواهد بود و اگر عملی از قبح فعلی و فاعلی برخوردار باشد شقاوت اخروی در پی خواهد داشت.

انسان می تواند در دنیا اعمال نیک انجام دهد. یعنی نمازبگذارد، روزه بگیرد، حج برود، از فقرا و مستمندان دستگیری کند و حسن خلق داشته باشد و در عین حال در دنیاموفق و مرفه و عزیز و مقتدر باشد و در عین حال با حاصل شدن همه توفیقات، از توفیق آخرتی و سعادت آن جهانی نیز برخوردار باشد. متاسفانه آقای سروش تصور کرده اند که انسان یا باید نماز بخواند و روزه بگیرد و حج برود و از مستمندان دستگیری کند و یا دردنیا موفق و مرفه و عزیز و مقتدر باشد. و این دو هیچ گاه با هم قابل جمع نیستند. به عبارات زیر توجه فرمایید:

«باز هم تاکید می کنم که آخرت به دو معنا در گرو دنیاست. یک معنای متداول آن این است که اگر کسی در دنیا کار نیک انجام دهد، یعنی حج برود، نماز بخواند،روزه بگیرد، از فقرا دستگیری کند، حسن خلق داشته باشد و غیره، به او مثوبت اخروی می دهند و به بهشت وارد می شود. مطابق این معنا، ما در اینجا مشغول به اعمال اخروی هستیم و در آنجا هم صواب اخروی می بریم.»

مراد ایشان از شناسایی رسالت عقل و دین، این است که دین فقط به مسایل اخروی انسان بپردازد و هیچ گونه دخالتی در امور اجتماعی نکند و مسایل مربوط به «سیاست وحکومت و قدرت و اقتصاد و فرهنگ » را در قلمرو رسالت عقل قرار دهد. پیامبران نیزوظیفه داشتند تا از حیات اخروی انسانها سخن بگویند و حل مسایل اجتماعی را برعهده عقل بشری بگذارند. ایشان وحی را ناتوان از آن می بیند که برای سعادت دنیوی وسعادت اخروی بشر برنامه ارائه دهد. همچنانکه نمی پذیرند که عقل بتواند برای هر دوعالم، برنامه ارائه دهد. وحی و عقل، هر یک عهده دار وظیفه خاصی است. وحی، عهده دار ارائه برنامه برای حیات اخروی انسانهاست و کاری به سعادت دنیوی انسانهاندارد و عقل نیز، توان ارائه برنامه جهت حیات اخروی را ندارد و فقط توانایی جهت تامین سعادت دنیوی را دارد.

اگر می پذیریم که نه تنها عوامل فردی، که یک سلسله عوامل اجتماعی نیز در تکامل و یا سقوط روح انسان دخالت دارند. پس پیامبران که برای تکامل انسانها آمده اندنمی توانند نسبت به این امور بی اعتنا باشند.

اگر بناست که بشر با عقل خود بتواند همه مسایل دنیوی را حل کند، چرا نتواند ازعهده حل مسائل اخروی برآید؟ اگر معتقدیم که عقل بشر در شناسایی آخرت و ارائه برنامه برای حیات اخروی ناتوان است، قطعا در ارائه برنامه برای حیات دنیوی به گونه ای که آن برنامه ها، نتایج اخروی مناسب هم داشته باشند، ناتوان خواهد بود. عقل بشری چگونه می تواند دریابد که هر عملی چه اثر اخروی در پی خواهد داشت تا به آن عمل اقدام کند و یا خودداری ورزد؟! می دانیم که از دیدگاه قرآن، هر عملی دارای یک بعدظاهری و ملکی است و یک بعد باطنی و ملکوتی. و حیات اخروی انسان نیز بر اساس بعد باطنی وی شکل می گیرد به طور مثال بعد باطنی عملی مانند کنز طلا و نقره، آتش است؟ آیا عقل بشری می تواند بعد باطنی اعمال انسان را درک کند تا برنامه هایی متناسب با عالم آخرت ارائه دهند.

از اینها گذشته اگر بپذیریم که پیامبران فقط برای حیات اخروی آمده اند و هیچ برنامه ای جهت تامین سعادت دنیوی انسانها ندارند چگونه باید به تفسیر مجموعه،احکام و دستورات فردی و اجتماعی بپردازیم که دین برای بهبود حیات دنیوی انسانها ارائه داده است؟ البته آقای سروش معتقدند که دین در جهت سعادت دنیوی بشر برنامه ریزی نکرده است که در مقاله ای دیگر به عنوان «دین و تدبیر دنیا» به آن خواهیم پرداخت. آقای سروش برای آنکه نشان دهند دین، گوشه چشمی به دنیا می اندازد و می گویند که دین باید مزاحمت های دنیا را رفع کند و یا در آنجا که دنیا ما را در هت حیات اخروی مدد می رساند از آن استفاده نماید.

متاسفانه ایشان دقیقا مشخص نمی کند که چه چیزهایی در دنیا برای آخرت ما مزاحم هستند و یا چه چیزهایی در دنیا ممد حیات اخروی ما هستند که دین باید عهده دار آنها باشد.

آیا اموری که در دنیا مزاحم و یا ممد حیات اخروی انسانها هستند فقط امور فردی هستند یا شامل امور اجتماعی مربوط به «سیاست و حکومت و قدرت و اقتصاد وفرهنگ » نیز می شوند؟

آیا مشکلات اجتماعی نظیر فقر، فحشا، تبعیضات نژادی و اقتصادی، ظلم و ستم،استضعاف فکری و فرهنگی، سد راه سعادت اخروی انسانها به شمار نمی روند؟

آیا افراد جامعه ای که دچار انواع بی عدالتیهای اجتماعی هستند و در فقر و فساد غوطه ورند از حیات ابدی سعادتمندانه برخوردارند؟ اگر می پذیریم که این عوامل نه تنهاسعادت دنیوی که سعادت اخروی انسانها را به خطر می اندازد، پس چگونه ممکن است که پیامبران برای جلوگیری از این امور، هیچ نوع «برنامه دنیوی » را ارائه ندهند و فقطبرای حیات اخروی انسانها ارائه طریق کنند؟

با توجه به اشکالات فوق که بر فرض سوم وارد است، ما فرض چهارم را انتخاب می کنیم. یعنی معتقدیم که دین هم برای دنیاست و هم برای آخرت. حال ببینیم که آقای سروش چرا این فرض را نمی پذیرند.

اما معنای دوم «تابع بودن آخرت نسبت به دنیا» این است که باید در دنیا مرفه و موفق و عزیز و مقتدر بود. و وقتی این توفیق حاصل شد، توفیق آخرتی و سعادت آن جهانی ماهم خود به خود و به تبع تامین خواهد شد و دینی که در پی اقتدار و عزت و رفاه وسرفرازی پیروانش نباشد، دین نیست، ایدئولوژیک کردن دین دقیقا به این معناست.»

اگر عبارت فوق را تحلیل کنیم با نتایج زیر روبرو خواهیم شد:

1. فقط کسانی به بهشت می روند که نماز بخوانند، روزه بگیرند، حج بروند و ... و اگراین افراد از اقتدار و عزت و رفاه وسرفرازی برخوردارباشند دیگر به بهشت نخواهندرفت.

2. معتقدین نباید در پی اقتدار و عزت و رفاه و سرافرازی باشند، بلکه باید یک مشت افراد خوار و ذلیل و فقیر ... باشند.

3. نماز و روزه و حج با رفاه و سرفرازی و عزت قابل جمع نمی باشند.

تابع بودن آخرت نسبت به دنیا فقط در یک صورت، قابل نفی است که موفقیت انسان و مرفه و عزیز و مقتدر بودن او بی توجه به ارزشهای دینی و عاری از انگیزه الهی باشد.در حالی که گفتیم می توان این دو را با هم جمع کرد و لزومی ندارد که به قضیه مفصله،قایل باشیم و بگوییم دو معنای فوق در مورد رابطه آخرت با دنیا جمع پذیر نمی باشند.

پی نوشت ها:

1) مجله کیان شماره 28 ص 48

2) همان

3) همان

4) کیان شماره 28 ص 48.

5) همان، ص 9 - 48.

6) کیان شماره 28 ص 54.

7) کیان شماره 28 ص 6.

8) کیان شماره 28 ص 52.

9) کیان شماره 28 ص 57.

10) مجله کیان شماره 31 ص 5.

11) همان ص 4.

12) همان

13) مجله کیان شماره 28 ص 57.

14) مجله کیان شماره 31 ص 5.

15) در مقاله ای دیگر از «نسبت دین با ایدئولوژی » سخن خواهیم گفت.

16) همان

17) مجله کیان شماره 31 ص 8.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

شعر مبعث پیامبر

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کندبا اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

باران بعثت بر كویر خلقت

آسمان بود. و «حرا» و جبرئیل و زمین مكه. جهانی بود وگوشه ی غاری.

اخلاق پیامبرگونه در روز مبعث

مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله به عنوان یکی از مهمترین روزهای سال مطرح شده است و شیعیان این روز را گرامی داشته و جشن می گیرند اما چرا شیعیان این روز را یکی از مهمترین روزهای سال می دانند ؟ هدف از بعثت پیامبر در این روز چه بوده است ؟چگونه می توانیم این روز را به یک روز ویژه و خاص برای خود و خانواده هایمان تبدیل کنیم ؟

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

مبعث خاتم انبیاء محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله

صادر اوّل ز ذات بی زوال * بود احمد نور پاک ذوالجلال

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2

عید سعید مبعث حضرت رسول اکرم

صدای گرامی ات می لرزید. جان تو را پرنده های هیجان، بی قرار کرده بودند.

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.

وحی، تجلی ویژه الهی

1. جهان آفرینش، جلوه و محل تجلّی ذات مقدس حق سبحانه و تعالی است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه‏» (نهج البلاغه خطبه 107)؛ لیکن وحی الهی که در جامه پرنیانی قرآن ظهور یافته است، تجلّی ویژه و خاص الهی است: «فَتَجَلّى‏ لَهُمْ‏ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه‏» (نهج البلاغه، خطبه 146).

بانوی شفاعت

يا فاطِمَهُ اِشْفَعي لِي فِي الْجَنَهِ فَاِنَ لَكِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ اي فاطمه معصومه! در مورد رفتن به بهشت مرا شفاعت كن، چرا كه در پيشگاه خداوند، داراي مقام و منزلتي بس ارجمند هستي.

زینب، پرستار نهضت عاشورا

زینب, پرستار, نهضت, عاشوراپنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا،پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. این روز را روز پرستار می نامند

فاطمه معصومه(علیهاالسلام) و پاسخ کریمانه به محبت قمی ها !

از مهمترین عوامل گسترش و تعمیق تشیع در قم می توان به حضور امرا و حاکمان شیعی در قم، حضور برخی قبایل شیعی در منطقه، از جمله اشعریان اشاره کرد. در این میان دو قرن بعد قدوم مبارک حضرت فاطمه معصومه در تعمیق تشیع در این منطقه بسیار تأثیرگذار بوده است.

از مصحف فاطمه خبر داری ؟؟؟

کتاب فاطمه یا اسم معروف تر آن مصحف فاطمه که از دیرباز مورد عنایت ائمه معصومین و به فراخور دستورات ایشان، مورد توجه علمای اسلامی بوده است دارای نکات مهم و ارزشمندی تاریخی - روایی است.

اخلاق پیامبرگونه در روز مبعث

مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله به عنوان یکی از مهمترین روزهای سال مطرح شده است و شیعیان این روز را گرامی داشته و جشن می گیرند اما چرا شیعیان این روز را یکی از مهمترین روزهای سال می دانند ؟ هدف از بعثت پیامبر در این روز چه بوده است ؟چگونه می توانیم این روز را به یک روز ویژه و خاص برای خود و خانواده هایمان تبدیل کنیم ؟

روح همیشه جاری(شهادت استاد مطهری رحمه الله )

ای روح مطهر! اکنون در این زمان سراسر نیاز، کویر تشنه عطشناک اندیشه های جستجوگر نسل ما، بیش از همیشه انتظار تو را می کشد و در عصر هجوم «بودن»های کاذب و وجودهای مصنوعی، «نبود» تو را غمگنانه می سراید و بر بام دلش، آوای اندوه سر می دهد.

چند بهار در یک فصل !!

روز میلاد فرزند ارشد امام حسین(علیه السلام)، حضرت علی اکبر(علیه السلام)، بهترین فرصت برای پرداختن به مهمترین و با ارزش ترین قشر جامعه است. از این رو این روز با سعادت را به روز جوان نام گذاری کرده‌اند. در فرهنگ و اندیشه اسلامی، حضرت علی اکبر(علیه السلام) نمونه درخشان یک جوان شایسته و بهشتی، شناخته شده است، به همین جهت با بزرگداشت یاد و نام این سلاله پیغمبر(صلی الله علیه و اله)، سعی می شود الگوی برتر و شایسته ای به جوان جامعه، بلکه به تمام اقشار معرفی شود.

بااستغفار زیاد چه بدست می اوریم

كسي كه زياد استغفار كند چهار چيز بدست مي آورد ؛ كسي كه استغفار مي كند و اهل استغفار است خدا غم و غصه را از دل و جان او بر مي دارد ...

فروغ مهتاب

آغاز ماه ذیقعده برای حضرت کاظم و حضرت رضا (علیهم السلام) و دودمان نبوت، پیام آور شادی و پایان یک انتظار طولانی است. زیرا حضرت نجمه (سلام الله علیها) فرزندی جز حضرت رضا (علیه السلام) نداشت.

در ذکر احوال مهتر عالم

روایت است از ابی عبداللّه جعفر بن محمد الصادق علیه السلام که او روایت می کند از پدرانش تا به امیرالمؤمنین علی مرتضی علیه السلام که خداوند تعالی (جل جلاله) نور محمدی صلی الله علیه و آله را بیافرید پیش از آفریدن آدم و جمیع انبیا علیه السلام و حق تعالی با وی دوازده حجاب آفرید:

سکوت سبز

آن گاه که خورشید سر بر دوش کوه می نهد و می آرامد;

بانوی آفتاب

فضایل و کمالات حضرت زهرا سلام الله علیها، مانند فضایل سایر معصومان است چون آن حضرت دختر خاتم پیامبران است که برای تولدش رسول خدا چنین بشارت داده شد:

گوشه ای از کرامات حضرت زهرا علیها السلام

کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادی و بدون ادعای نبوت و یا امامت.» (1)

جایگاه حضرت فاطمه و مریم علیهماالسلام در آیات و روایات

خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب خاص به خداوند متعال و تجلی خداوند در آنها و تجلی خدایی آنها از قداست نسبی برخوردارند. از میان مردان، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و از میان زنان، فاطمه زهرا علیهاالسلام دارای بالاترین تقدس بعد از خداوند متعال می باشند. رفتار و گفتار رمزآلود پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نسبت به فاطمه زهرا علیهاالسلام و آیات قرآنی که به کنایه از آن حضرت یاد کرده و یا در شأن ایشان نازل شده و کلمات معصومین علیهم السلام به روشنی تقدس بانوی اسلام را بیان می کند. مقایسه میان حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت مریم(س) نیز روشن می نماید که اگر حضرت مریم(س) به خاطر صفاتی که در قرآن آمده مقدس بود، فاطمه زهرا علیهاالسلام به طریق اولی مقدس تر است. قرآن نزدیک به بیست ویژگی برای حضرت مریم بیان کرده و روایات اسلامی آنها را به نزدیک چهل ویژگی رسانده است. در قرآن، روایات و تاریخ اسلامی همین چهل ویژگی در رتبه بالاتر و شدت بیشتر برای فاطمه علیهاالسلام ثبت شده است.

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

فاطمه زهرا علیهاالسلام همچون لیلة القدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیرگذار در همه عرصه های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیّت الهی و افاضه فیض ربوبی است. او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد،

ستاره نجمه

آینه تاریخ همواره حقیقتهایی را به تصویر می کشد که چونان فانوسی فرا راه آدمی قرار گرفته و جدا کننده راه سعادت از شقاوت هستند. این حقایق، اگر چه گاه تلخ و جانکاه و گاه شیرین اند؛ برای اهل بینش و بصیرت که در ژرفای وجود خویش جز حقیقت نمی جویند

ایام اللّه

بباید دانستن که در هر سال، چهار روز عظیم القدرِ جلیل المنزلة است که نزد اَللّه تعالی، أعزّ و أکرمِ سال، آن چهار روز است، و آن روزها را در اصطلاح شرع شریف، ایّام اربعه گویند.

با پیامبر در آخرین ساعات حیات

اشاره رحلت جانگداز پیامبراکرم صلی الله علیه و آله یکی از اندوه بارترین حوادث تاریخ اسلام به شمار می رود؛ چنان که حضرت علی علیه السلام پس از غسل و کفن بدن پاک آن فرستاده خدا، کفن را از صورتش کنار زد و با قلبی شکسته و اندوهگین، او را مورد خطاب قرار داد

سفارشات پیامبر (ص) به امام علی (ع)

علی جان حفظ کن وصایا را مادام که عمل کنی در خیر هستی ای علی کسی که غیض خود را فرو برد در حالیکه قدرت بر اجرای ان دارد در قیامت امنیت پیدا میکند و ایمانی پیدا میکند که طعمش را میچشد.

رحلت پیامبر گرامی اسلام

در انتظار رهایی، دل به موج های زمان سپرده ای و جان به دست های خدا.

نگاهی به وصیت مهم رسول خدا(ص) در آخرین لحظات عمر

آخرین پیغمبر الهی،اشرف مخلوقات عالمین حضرت محمد بن عبدالله(ص) پس از بیست وسه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیب های فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت پس از چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بودند، به خاک سپرده شدند.

شعله ای که سرکشید

شب سایه سنگین و سیاهش را بر سر شهر پهن کرده بود،

این شیخ، مفید است

«نامه ای به برادر با ایمان و دوست رشید (نیرومند) ما، ابوعبدالله محمدبن محمدبن نعمان ـ شیخ مفید ـ که خداوند عزت وی را مستدام بدارد.

پاکیزه گوهر صدف اعتبار قم

اهل بیت پیامبر(ع) چهره های پرفروغی به جهانیان عرضه کرده اند و نامشان مانند ستارگان درخشان در آسمان فضیلتها می درخشد; درخشانترین ستاره در میان بانوان هفتمین منظومه ولایت; فاطمه کبری فرزند پاکیزه موسی بن جعفر(ع) است. که سالهاست تشنگان معرفت از حریمش زلال ایمان می نوشند

فاطمه معصومه، شفیعه اهل بیت

شفاعت حضرت فاطمه معصومه(س) از سه جنبه قابل طرح و اثبات می باشد: 1ـ در روایات به مقام شفاعت اهل بیت(ع) تاکید شده است و بدیهی است حضرت فاطمه معصومه(س) که خواهر امام رضا(ع) (از طرف پدر و مادر) می باشد، جزو این خاندان است پس مقام شفاعت وی قابل انکار یا تردید نخواهد بود. 2ـ روایات شفاعت مومنان؛ چه مصداقی برای مومن و مومنه می توان شایسته تر از بانوان اهل بیت، مثل فاطمه معصومه(س) برشمرد. 3ـ سومین جنبه، مربوط به روایاتی است که در خصوص حضرت فاطمه معصومه(س) از اهل بیت(ع) نقل شده است.

میلاد نگین عترت

میلاد شخصیت بزرگی را در پیش رو داریم که وجودش در تاریخ، به زن بودن «معنا» بخشید! تجسمی از شجاعت و صبر بود و معلمی برای پاکدامنی؛ نیز الگویی برای پیروان ولایت و رهبری.

فضائل و مناقب حضرت زینب علیها السلام

زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود،

وصیت ها و سفارش های حضرت زهرا علیها السلام

از مسائلی که گاه واجب و ضروری است و گاه مستحب و مطلوب، وصیّت کردن و وصیّتنامه نوشتن است. در طول تاریخ پیشوایان دینی و بزرگان، وصیّت ها و سفارش های مهمّی از خود به یادگار گذاشته اند؛ وصیّت های پیامبر اکرم- به اطرافیان، توصیه های امیرالمؤمنین علی(ع) به اصحاب و امت و... از این نوع است. حضرت زهرا(ع) که خود پرورش یافتۀ دامان وحی است و در بالاترین مرتبۀ ایمان و عمل صالح قرار دارد، همواره به احکام و واجبات دینی توجه می نمود و زندگی خود را با رعایت احکام دین، رنگ و بوی خدایی می بخشید. یکی از واجباتی که آن حضرت بدان مقیّد بود، وصیّت کردن است.

چرا قبر مطهر حضرت زهرا (س) مخفی است

فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر می بردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبت هایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند.

دعای امام زمان(عج) در حق بانوان

از دعاهای منسوب به امام عصر(عج)، دعای معروف «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» است که به زیبایی هر چه تمام و در فرازهایی کوتاه، وظایف منتظران از اقشار و صنوف مختلف را بیان کرده و راه و رسم زندگی به سبک انتظار را نشان می دهد.

پنج ویژگی ممتاز حضرت ام‌البنین

یکی از ویژگی‌‌های برجسته‌ی حضرت ام‌البنین ولایت مداری و پاسداری از حریم اهل‌بیت (ع) بود. «فاطمه بنت حِزام» به‌خوبی می‌دانست که در پاسداری از امامت باید فرزندان خود را فدا کند.

مادران پاک

خانه و خانواده به عنوان اولین محیط زیست انسانی نقش جامع و گسترده در تربیت فرزندان سالم و صالح دارد. تأکید و توصیه بر معیارهای صحیح همسر گزینی به جهت بنیان گذاری نهاد پاک و سالم برای نسل آینده است تا دامان مادران با ایمان و تقوا، عالم و عامل به آداب معرفتی و عبادی بستر بندگی و قرب الهی گردد؛ همان گونه که مادران معصومین(ع) چنین بودند.

روز مادر، نمودی از عمری در خدمت مادر

روز بیستم جمادی الثانی مطابق با ولادت اسوه مادران عالم، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و روز مادر و تکریم از شخصیت والای این موجود مقدس می باشد . به همین مناسبت در این نوشتار نگاهی کوتاه به مقام و منزلت و حقوق مادر در فرهنگ و اندیشه قرآن و اهل بیت علیهم السلام خواهیم داشت .

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2

شرح و تفسیر خطبه پیامبر در استقبال از ماه رمضان

رسول گرامی (ص) در بخش پایانی ماه پر برکت شعبان سخنرانی کرده است. نسیم خنک و سعادت بخشی میخواهد بوزد و آن ماه مبارک رمضان است آماده باشید که فرمود: «قد أقبل إلیکم شَهر الله» ماه مبارک رمضان دارد می آید او به شما رو کرده است این برای شما اقبالی است این ماه، ماه خداست خب همه ماه ها ماه خداست؛ همه زمینها زمین خداست اما می گویند سرزمین مکه سرزمین وحی است و حاجیان و معتمران وقتی وارد می شوند مهمانان الهی اند اینها جزء ضیوف الرحمان اند این مربوط به زمینِ مهمانی است ماه مبارک رمضان زمان مهمانی است فرمود شما مهمان خدای سبحان هستید .

چه خوش بود که برآید به یک کرشمه دو کار

آیة الله محمدتقی بافقی از عالمانی است که در کنار حضرت آیة الله حائری در تأسیس حوزه علمیه، نقشی محوری را ایفا کرد.

دعای پیامبر(ص) در وقت ازدواج فاطمه(س)

در هنگام ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) ازپیامبر(ص) دعاهایی نقل شده که آن حضرت از ابن عباس و سعد بن معاذ و... روایت شده که پیامبر(ص) شب ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) برای آن دو و نسل و ذریه ایشان دعا کرده و از خدا برایشان جمع شدن پراکندگی، برکت و فرزندان صالح و پاکیزه را طلب کرد.

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

گاهی درمورد وجود حضرت رقیه (سلام الله علیها) شبهات و تردیدهایی مطرح می شود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده و یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم می خورد که با توجه به آن نمی توان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت.

دختر خردسال کربلا

اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد. در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و ... اختلاف است.

بانویی از حرم

قیام امام حسین (علیه السلام) و نهضت عاشورا سرلوحه بسیاری از نیكی ها، فضایل و افتخارات است.حادثه عظیم کربلا در طول تاریخ در جهات و ساحت های مختلف مورد مطالعه واقع شده و مواجه با ابهامات و پرسش هایی از سوی مورخین و اهل نظر بوده است.

بزرگمردی کوچک

بنا بر آنچه که در منابع اسلامی در رابطه با وقایع مرتبط با حادثه کربلا که در روز پنجم محرم الحرام سال 61 هجری آورده شده است، به موارد ذیل می توان اشاره نمود: - در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد.(1)

5 کلید طلایی در زندگی پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم)

امروز درحالی برخی سعی دارند در قالب‌ سلبریتیسم خود را نماد زندگی موفق معرفی کنند که بیش از ۱۴۰۰ سال قبل خداوند آب پاکی را روی دست همه انسان‌ها ریخته و پرده از چهره‌ای برداشت که تبعیت و پیروی از او ضامن سعادت، کمال و خوشبختی است.

خورشید ری

حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم ربیع الثانی سال 173هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بودکه نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می رسید.

آشتی با خدا

هرکدام از ماههای خدا خصوصیتی دارند که شاید ماه دیگری نداشته باشد؛ اعمال خاصی که برای هرکدام ذکر شده، دلیل این ادعاست. مثلاً برای سه ماه رجب و شعبان و رمضان بیشترین دعاها، زیارت ها و اعمال عبادیِ مستحب و واجب وارد شده است.

فاطمه بنت اَسَد، میهمان کعبه

«فاطمه ـ دختر اَسَد و مادر امیرالمؤمنین(ع) ـ نخستین زنی بود که به همراه پیامبر(ص)، پای در مسیر دشوار هجرت نهاد و مهربان ترین مردم، به رسول خدا(ص) بود

اگر زینب نبود

در کتاب قاموس اللغه آمده است که اصل کلمه زینب همان «زین اب » یعنی زینت پدر است. همه مورخان نوشته اند که فرشته والامقام وحی، حضرت جبرائیل این نام را از سوی خدوند برای او برگزید و چه نیکو انتخابی!

بانوی عشق و صبر

با مروری هرچند سطحی بر کمالات و ویژگی های حضرت زینب(س) این نکته رخ می نماید که تمام ویژگی های یک انسان کامل در شخصیت آن بانوی گرامی در حد و درجات عالی وجود داشته و البته هرکدام از ویژگی ها در صحنه ای از صحنه های زندگی حضرتش فرصت نمود یافته است.

مسافران کشتی نجات

نیمه شب بود و ابرهای سیاه روی ماه را پوشانده بودند. موجهای بلند با صدای وهم انگیز خود در دل دریای ظلمانی پیچ و تاب می خوردند. کشتی بزرگ بی محابا دل امواج را می شکافت و راه خود را باز می کرد. در قسمت جلوی کشتی مردی سبزپوش ایستاده بود که چراغی در دست داشت.

شبیه ترین مردم به پیامبر..

جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.

طاوس بهشتیان

بدان که مولای ما حضرت صاحب الزمان(ع) زیباترین و خوش صورت ترین مردم است؛ زیرا که شبیه ترین مردم به پیغمبر اکرم (ص) می باشد.1

شرح و تفسیر خطبه پیامبر در استقبال از ماه رمضان

رسول گرامی (ص) در بخش پایانی ماه پر برکت شعبان سخنرانی کرده است. نسیم خنک و سعادت بخشی میخواهد بوزد و آن ماه مبارک رمضان است آماده باشید که فرمود: «قد أقبل إلیکم شَهر الله» ماه مبارک رمضان دارد می آید او به شما رو کرده است این برای شما اقبالی است این ماه، ماه خداست خب همه ماه ها ماه خداست؛ همه زمینها زمین خداست اما می گویند سرزمین مکه سرزمین وحی است و حاجیان و معتمران وقتی وارد می شوند مهمانان الهی اند اینها جزء ضیوف الرحمان اند این مربوط به زمینِ مهمانی است ماه مبارک رمضان زمان مهمانی است فرمود شما مهمان خدای سبحان هستید .

خدیجه(س) گوهری که در مکه درخشید

با نگاهی به تاریخ حیات زن در اعصار گذشته و بررسی و ارزیابی روی¬دادهای جوامع گوناگونی که در آن¬ها بانوان نقشی را عهده¬دار بوده¬اند، این نکته آشکار می¬گردد که هرگاه زنان به¬سوی پاکی درون، صفای قلب و تهذیب نفوس گام بردارند و به عوالم معنوی گرایش یابند چنان منزلت و اراده¬ای به ¬دست می¬آورند که می¬توانند در تاریخ سرزمینی تحول¬آفرین باشند.

بانوی کرامت و احسان

نقش تأثیرگذار زنان در حرکت­ها و جنبش­های انسانی و اجتماعی و نیز گرایش­های فکری آنان منشأ ظهور تحولات مثبت یا منفی در جوامع بوده است. قرآن کریم در آیاتی از سوره تحریم زنان مؤمن و زنان کافر را ضرب المثل برای اهل ایمان ذکر می­کند؛ چرا که زن مؤمن و متقی، خاستگاه و منشأ ظهور جامعه ایمانی و زن کافر و مشرک، منشأ جامعه کفر است.

فرشته ی مهر

خدیجه(س) وزیر و کمک راستین بود برای اسلام و مایهی سکون و آرامش قلب پیامبر(ص) محسوب میشد.»1

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

در این نوشتار، سعی بر آن است نسبت و تعامل باطن و حقیقت وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام با حقیقت وجود و باطن «لیلة القدر» مقایسه شود و در محورهای «تعیّن و تعیین اصل وجود» و «هندسه خلقت و شریعت»، بر ویژگی های اشتراکی و مشابهت های این دو آفریده عظیم تأکید گردد. در این مقاله، منزلت سه عالم «سرشت»، «سرنوشت» و «شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام » با رویکردی تطبیقی بررسی می شود.

گلگشتی در چهل حدیث امام خمینی

یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه، آن است که بدن و قوای طبیعی و جنبه مُلک، تابع و مطیع روح گردد و اراده نفس در آنها مؤثر شود و ملکوت نفس بر مُلک غالب شود؛

15 خرداد، حماسه بزرگ

شاید برخی از عزیزان در خم چنبر زندگی گرفتار آمد ه اند که ناخواسته تیشه به ریشة نهضت می زنند. شاید تصورشان این است که با حذف دو سه مناسبت مذهبی یا تاریخی و ملی از تقویم تعطیلی سالانة کشور، همه مشکلات کشور حل می شود و گرفتار شدن ما در خمگردهای پیچاپیچ مدیریت کشور بی سببی نیست از آنجمله تعطیلی این مناسبتها.

برکات یک مزار

قم، به تعبیر روایات فراوان، حرم اهل بیت و حریم امامان و پناهگاه شیعیان و «عُشّ آل محمد» است.

دعای پیامبر(ص) در وقت ازدواج فاطمه(س) چه بود

در هنگام ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) ازپیامبر(ص) دعاهایی نقل شده که آن حضرت از ابن عباس و سعد بن معاذ و... روایت شده که پیامبر(ص) شب ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) برای آن دو و نسل و ذریه ایشان دعا کرده و از خدا برایشان جمع شدن پراکندگی، برکت و فرزندان صالح و پاکیزه را طلب کرد.

ابوذر زمان

مرحوم آیت الله طالقانی در سال ١۲٨٩ هجری شمسی دیده به جهان گشود، او در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی و درس تقوا کرد. همان کس که امام (ره) از او به سرآمد پرهیزکاران یاد میکند.

او را زینب بخوانید

6سال از هجرت پیامبر گذشته است و حالا خانه ی فاطمه و علی (علیهما السلام) با حضور این فرزند رنگین تر شده است. شادی ای که با تولد این دختر به خانه رجوع کرده، غم های شهیدان احد را کم رنگ کرده است. پیامبر (ص) آمده است تا نوزاد تازه شکفته ی زهرا را ملاقات کند.

طلوع گل محمدی

این جا مکه مکرمه است.. و امروز جمعه.. 20 جمادی الثانی..از سال هشتم قبل از هجرت.

برترین الگو

به نظر می آید آنچه که جامعه کنونی مااز آن رنج می برد، دور افتادن از الگوهای اصیل اسلامی در تمامی ابعاد زندگی است;در حالی که اسلام کاملترین، دقیق ترین وبی نظیرترین برنامه ها و الگوها را به امتش ارائه داده است;

رسالت در اسارت

روشن­ترین و با شکوه­ترین دوران زندگانی حضرت زینب3 برهه­ای است که همراه و در کنار امام حسین7 کاروان عشق و شهادت را همراهی می­کرد و شکوه و عظمت می­آفرید.

بعثت و اهداف آن

«بعثت » انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی است. و سزاوار منت گذاری خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است. بحث درباره آن گسترده و عمیق و از زوایای مختلف قابل بررسی است.

سپهسالار عشق

زندگانی حضرت ابوالفضل(ع) دائرة المعارفی است که چگونه زیستن و آگاهانه رفتن را به ما می آموزد و فرصت دستیابی به مقام آدمیت را هموار می سازد.

دانش و آگاهی عباس(ع)

قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، روز چهارم شعبان سال 26 ه.ق در مدینه منورّه دیده به جهان گشود و در روز عاشورا، سال 61 هجری قمری در کربلای معلّی در راه حمایت از دین و قرآن، و در راه نصرت اهل بیتع و امام زمان خویش در سن 34 سال و 5 ماه و 6 روزگی به شهادت رسید.

در ستایش حضرت ابوالفضل العباس

از آب دیدگان تنِ خود شستشو کنند

طاوس بهشتیان

مؤلف ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود جمال و زیبایی حضرت مهدی(ع) را به عنوان یکی از ویژگی ها و خصایص آن حضرت که مایه لزوم دعا برای ایشان است، برشمرده و می نویسد: بدان که مولای ما حضرت صاحب الزمان(ع) زیباترین و خوش صورت ترین مردم است؛ زیرا که شبیه ترین مردم به پیغمبر اکرم (ص) می باشد.

کجا مثل خدیجه می توان یافت

نیست زنی در سخا به پای خدیجه چشم فلک خیره بر وفای خدیجه

همسر آفتاب

روزهای پایانی دهه اول ماه رمضان یادآور سال حزن و ماتم است سالی که اسلام دویاور بزرگ خود حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه سلام اللّه علیها را از دست داد و انقلاب بزرگ فرهنگی رسول اللّه را با مشکلات فراوان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روبرو ساخت.

رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها)

پس از انتقال اهل بیت (علیهم السلام) به شام، ایشان را در جایگاهی بس خراب جای دادند که موجب اذیت های فراوان به ایشان گردید). عموم محدثان و مورخان این مکان را مکانی توصیف کرده اند که موجب ایجاد تغییر در پوست بدن ایشان گردید). برخی از این سخنان را مرور می کنیم:

عبداللَّه بن حسن بن علی بن أبیطالب علیه السلام

شیخ مفید می گوید: وقتی مالک بن نسر کندی با شمشیر ضربتی بر سر مبارک امام حسین علیه السلام فرود آورد و او را ناسزا گفت! امام علیه السلام کلاهِ خود را انداخت و قطعه ای پارچه و کلاهی دیگر خواست و سر مبارک را با آن پارچه بست و کلاه را پوشید و بر آن عمّامه نهاد، شمر و همراهانش به جای خود بازگشتند.

سرباز شش ماهه

هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، ندای غریبانه امام بلند شد:

الگوى ايمان وادب وشجاعت

يكى از بارزترين نمونه‌هاى كمال و اسوه‌هاى پاكى و مردانگى، حضرت «على اكبر (عليه السلام)» شهيد بزرگ حماسه عاشورا و فرزند بافضيلت سيدالشهدا (عليه السلام) است.

در رثای شاهزاده علی اکبر (ع)

شاهزاده تاخت در مـیدان جـنگ روی گـیتی شد ز تیغش لعل رنگ

رافت و محبت

در جریان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تعلیم و تزکیه او مشخص، رأفت او مشخص، محبّت و ایمان او به الله و محبّت و رأفتش نسبت به مؤمنین مشخص و رنجور شدن پیامبر از رنج مردم این هم مشخص، درباره دشمنان دیگر هم فرمود، حضرت و همراهانش ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ﴾ این هم مشخص، راه نفوذ را بستن هم مشخص، راه درون را باز کردن برای مؤمنین مشخص، همه این ها را که وقتی جمع بندی کرد فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾.

مدینه در ماتم

زمین عربستان، آشنای گام های مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج می زد و آیینش مهرورزی بود. اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلب های امتش استوار بود.

بررسی یک ماجرای تاریخی؛رحلت یا شهادت؟

آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ اعتقاد ما اینست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جنگ خیبر مسموم شد. عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر عمر طبیعی خودشان را کرد

لیله المبیت

به مناسبت فرارسیدن ماه ربیع الاول شب لیله المبیت

پیامبر صلی الله علیه و آله و کودکان گرسنه

داستان مردی که در مدینه درخت خرما داشت و شاخه هایش در حیاط همسایه فقیر آویزان بود. وقتی می خواست خرماهایش را بچیند، به داخل حیاط همسایه می افتاد و فرزندان فقیر ایشان خرماها را می گرفتند و می خوردند. صاحب خرما که فردی بخیل بود، بدون اجازه وارد حیاط همسایه شده و خرما را از دهان بچه ها می گرفت تا نخورند.

کامیاب در سایه سار خواهر آفتاب

سال های سال است که زائران عارف از راه های دور و نزدیک به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام می آیند و بر سر سفره کرامت کریمه اهل بیت علیهاالسلام نشسته، دست از گناه شسته و پاک پاک، چالاک و شاداب همانند یک فرشته برمی خیزند، سلامی می دهند و کلامی می گویند، اشکی می ریزند، دعایی می خوانند و با بوسه بر آن آستانه، گرسنگی روح خویش را برطرف می کنند، پیشانی بر تربت غربت آن خواهر آفتاب می سایند، و سبکبار و سبکبال پرواز آغاز می کنند.

حضرت معصومه(س) بانوی شفاعت

می دانیم که کمال و شخصیت انسان بستگی به علم و پاکی او دارد، او هرقدر در این راستا به پیش رود، کاملتر و ممتازتر خواهد بود، چنان که در قرآن می خوانیم: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛[1] همانا گرامی ترین شما در پیشگاه پروردگار، پاکترین شما است.» و نیز می خوانیم: «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات؛[2] خداوند کسانی را که ایمان آورده اند، و کسانی را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمی می بخشد.»

ویژگیهای حضرت معصومه (سلام الله علیها)

تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد.

پروانه صفا

شب چهار شنبه بود و ماه با درخشش چشم اندازی در گوشه ای ازآسمان تمام رخ ایستاده بود. ستارگان ریز و درشت بر بام شهررویهم انباشته شده بودند. شهر با قامتی در هم و بر هم از شدت گرمی هوا به خود می پیچید. در دل شهر ستونهای بر افراشته وگنبدهای رنگارنگ به متانت و بزرگی همه عالم صبورانه ایستاده بودند و تا دور دستها به استقبال دوستان و میهمانان خودمی شتافتند. باد گرم و سرگردانی در خیابانهای شهر می وزید.

زینت پدر (بررسی شخصیت و مقام حضرت زینب (علیهاالسلام))

گاهی در تاریخ، انسان های بزرگی می درخشند که مدال افتخار می گیرند و بر بلندای شکوه انسانیت می ایستند و همواره الگوی نسل های بشری هستند.

تعالی عقل و عشق و عقیده در شخصیت حضرت زینب علیها السلام

آن جا که احساس و عاطفۀ صرف صحنه گردان حوادث می گردد، تعقل و تدبیر و ذکاوت و عافیت اندیشی به تناسب رخت برمی بندد؛ گویا احساسات و عواطف از آن رو مذموم نیست که واکنش های ابنای بشر در مقابل حوادث سهمگین، علی الاصول، مبتنی بر غلبه عواطف و احساسات است.

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

چهل حدیث درباره حضرت زهرا علیها السلام

ارزش شناخت فاطمه علیها السلام

فاطمه زهرا علیها السلام معمای ناشناخته

با توسل به کلام نورانی اهل بیت(ع) فقط چند مورد از مواردی را که ثابت می کند حضرت زهرا(ع) معمای ناشناختة ذهن و فکر بشر است، به اختصار شرح داده می شود:

فاطمیه و احکام

فقها در مورد حضرت زهرا نکاتی را بیان فرموده اند که به برخی از آنها در ضمن مسائلی اشاره می شود. امید است مبلغین گرامی با توجه به اهمیت بیان مسائل شرعی در ابتدای مواعظ و سخنرانی ها، ضمن بیان معارف فاطمی از مسائل شرعی مرتبط با این بانوی بزرگوار غافل نشوند.

چرا قبر مطهر حضرت زهرا (س) مخفی است

فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود

حضرت زهرا(س)، الگوی ابرار

یکی از عوامل اساسی در تکامل انسان عنصر «اسوه » است

روح بلند صبر

ای آیینه تمام نمای صبر و ایثار تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست . تو را به چه نام بخوانم که نامت در رنج و محنت گره خورده است .

ای ماه بنی هاشم

چهارمین روز از شعبان سال 26 ه .ق. عیدی دیگر بر اعیاد شیعه اضافه شد. شادی و سرور صحن دلهای بسیاری را روشنایی عشق بخشید. مردم مدینه به خانه علی علیه السلام رهسپار بودند تا بهترین تبریکات خود را به پدر و مادر طفل نو رسیده بیان کنند.

مهدی گل هستی

همه توحیدگرایان و غیب باوران جهان به نوعی، به منجی جهانی ایمان دارند، اما پیروان دین خاتم، تصویر دقیق تر و ملموس تری از آن را ارائه می دهند

سیمای حضرت مهدی (ع) در کلام نبوی

نامگذاری سال نو شمسی به نام مبارک نبی اعظم(ص) با هدف الگو قرار دادن سیرة رسول گرامی(ص)؛ و همچنین ضرورت یافتن معرفت نسبت به جانشین آن حضرت در عصر حاضرـ یعنی صاحب الامر، امام مهدی(ع) ـ که به انجام رسانندة هدف رسول اکرم و خاتم اوصیای پیامبر خاتم(ص) است زمینه ای فراهم نمود تا از این شماره به شکل ویژه درج مقالاتی با عنوان: سیمای حضرت مهدی(ع) در بیان نبوی(ص) بپردازیم.

فرشته ی مهر

«کانت خدیجة(س) وزیرة صدقٍ علی الإسلام و کان صلی الله علیه و آله یسکن علیه

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر، ارواحنافداه

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می فرماید: تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ.

از فاطمه ای که معصومه بود

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می اید و شمیم دلنوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره ی فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد.

رسالت در اسارت

روشن­ترین و با شکوه­ترین دوران زندگانی حضرت زینب3 برهه­ای است که همراه و در کنار امام حسین7 کاروان عشق و شهادت را همراهی می­کرد و شکوه و عظمت می­آفرید.

ما رایت الا جمیلا

اگر گاهی «عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند .» ، آنگونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها .

رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

همه جا غم است، همه جا ماتم! گویی توفان خاموشی در آسمان ها وزیده و زمین در حوالی رستاخیز است! حتی صدای سکوت، غمگین است! بغضی سنگین بر گلو و داغی شگرف، بر دل سنگینی می کند؛ کم کم نجوای مرثیه هایم سکوت را می شکند:

پیغمبر اکرم(ص)

پیغمبر اکرم حضرت محمد بن عبداللّه (ص) که نبوت به او پایان یافت، در سال 570 بعد از میلاد متولد شد. در چهل سالگی به نبوت مبعوث گشت.

همسر آفتاب

روزهای پایانی دهه اول ماه رمضان یادآور سال حزن و ماتم است سالی که اسلام دویاور بزرگ خود حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه سلام اللّه علیها را از دست داد و انقلاب بزرگ فرهنگی رسول اللّه را با مشکلات فراوان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روبرو ساخت.

ویژگیهای حضرت معصومه (سلام الله علیها)

تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد. در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان قم نورافشانی می کنند، ماه تابانی که همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل بیت پیمبر(علیهم السلام)، دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه(س)می باشد.

شفای امید و عشق

مدتها بود که او با ویلچر فاصله خانه تا حرم را پشت سر می گذاشت تا شاید دستی پنهان بتواند دردش را درمان کند. با امیدمی رفت ولی نا امید بر می گشت. تمام هستی خود را صرف درمان کرده بود

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

قطره ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام

حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .

فاطمه (س)، مرد آفرین دهر

شخصیت فاطمه اطهر (س) بالاتر است یا مقام انبیاء؟ زهرای اطهر (س) در میان انبیاء و اولیاء و ائمه ی معصومین (ع) از چه جایگاه و منزلتی برخوردار است؟

معنای «ثارالله» چیست؟

«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون آمده است.1

علی اکبر علیه السلام

تازه نفس ترین حماسه ها در توست. بُرناترین حادثه های دلیری را تو بر پا خواهی داشت. همه جوانی غیرت های مؤمن در توست. سلام بر نام رشید تو که سرفرازترین فرزند عاشوراست.

نمی از یم

باید بفهمیم که در بقیع چه کسانی خوابیده­اند؟ و این غفلتی که برای ماست، مگر به برکت ذکر این شخصیت­های کبری و آیات عظمی رفع شود. صدوق در کتاب علل الشرایع([1]) و در عیون اخبار الرضا(ع)([2])، این روایت را از امام ششم نقل می­کند: إذَا حجَّ أحدکُمْ فَلْیَختِمْ حَجَّةُ بِزیَارَتِنَ، بعد این حکم را معلل فرموده است. فقه حدیث و درایت روایت مهم است؛ هر زمانی که احدی از شما، حج کند فَلْیَخْتِمْ حَجَّةُ بِزیَارَتِنَ.

حضرت معصومه (سلام الله علیها) بانویی بی بدیل

تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد.

امام خمینی، نه مثل دیگران

خصوصیت تاریخی امام خمینی که او و انقلاب او را از کلیه جنبشهای سیاسی معاصر،متمایز می کند چیست؟ مخاطبه او با فطرت انسان، در هم شکستن پارادایم جاری در جهان وحرکتی اعجازآمیز در جهت عکس شیب فرهنگ جهانی، اتکاء به خدا و اعتماد به مردم و گره زدن زمین به آسمان، گرانیگاهی خارج از عالم معیارهای غربی بود که امام، اهرم خود را بر آن نهاد و مسیر تاریخ را تغییر داد. نوشتار ذیل، این پدیده را تحلیل و آن را حتی در اعترافات منتقدان به امام «رض »، تعقیب می کند.

جلوه­هایی از جمال دوست رحلت رسول خدا

طبق برخی نقل­ها؛ در ماه صفر، آخرین پیامبر الهی رخ در نقاب خاک کشید و با فقدان آن حضرت همه­ی بشریت تا روز قیامت از حضور «رحمة للعالمین» محروم شدند.

محمد (ص) اینگونه در دلها نفوذ کرد

به اعتدال رفتار می‌کرد، سخنش راهگشا و حکمش عادلانه بود.همچون طبیبی دوره گرد بود که خود به بالین مریض می رفت و مَرهم او بهترین درمان برای دلهای بیمار بود.دعوت بردگان را می پذیرفت و با آنان هم سفره می شد و به هر کس می رسید ـ حتی کودکان ـ سلام می کرد.بر روی خاک می نشست، شیر از گوسفند می دوشید، کفش خود را وصله و لباسش را رفو می کرد. همیشه به خود عطر می زد. بر حمار بدون پالان سوار می شد و آنگاه که بر مرکبی بود اجازه نمی داد کسی پیاده در کنارش حرکت کند.

ویژگی هاى اخلاقى پیامبر اکرم(ص)

پیروزى پیامبر اسلام(ص)، هر چند با تائید و امداد الهى بود، ولى عوامل زیادى از نظر ظاهر داشت، که یکى از مهم ترین آن ها جاذبه اخلاقى پیامبر(ص) بود. آن چنان صفات عالى انسانى و مکارم اخلاق در او جمع بود، که دشمنان سرسخت را تحت تأثیر قرار مى داد و به تسلیم وادار مى کرد، و دوستان را سخت مجذوب مى ساخت. درباره حسن خلق پیامبر(ص) و عفو، گذشت، عطوفت، مهربانى، ایثار، فداکارى و تقواى آن حضرت(ص)، داستان هاى زیادى در کتب تفسیر و تواریخ آمده است.

زنان در سیره پیامبر مهربانیها

هنگام تولد فرزندشان حفره ای می کندند و مادر را بر روی آن حفره می بردند تا نوزادش اگر دختر شد مستقیم زنده به گور شود و اگر پسر شد، نجاتش دهند. وقتی مردی خبردار می شد که نوزادش دختر شده است، صورتش سیاه و خشم ناک می شد و از ننگ این خبر خفت بار خودش را گم و گور می کرد! (نحل: 58 و 59) این تصویری از نوزاد دختر (همان مادر فردا) در حجاز جاهلی بود.

شکوفه بهشتی

«پنج شنبه، پنجمین روز از پنجمین ماه». بعضی ها می پرسند: «این چه معمایی است؟» خوب اگر کمی صبر کنید، جواب آن را هم پیدا خواهید کرد. امروز، پنجمِ ماهِ پنجم از سال قمری، یعنی ماه جمادی الاول است و این روز جشن تولد یک خانم خوب و مهربان است. امروز، روز تولد دختر امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام است، امروز روز تولد حضرت زینب است که با آمدنش، خیلی ها را خوشحال کرد، خیلی از آدم های بزرگ و انسان های خوب مثل بابا بزرگش، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، پدر و مادر و نیز برادرانش امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام . روز تولد حضرت زینب علیهاالسلام ، بر همه شما دوستانِ ایشان مبارک باد.

مراتب مرجعیت معرفتی حضرت فاطمه(س)

هدف از این تحقیق بررسی سطوح مرجعیت معرفتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. حضرت زهرا (س) به دلیل برخورداری از شأن ولایت و عصمت، بسان نردبان ذومدارجی که به عرش الهی متصل است، مقیمان درجات مختلف وجودی را از زلال علمی خویش به حسب درجه و رتبه ای که دارند، بهره مند مینماید. این بهره مندی از ادنی مرتبه معرفتی آغاز گردیده و تا اعلی مراتب ادامه مییابد، به نحوی که اولیای خاص الهی و ائمه معصومین (ع) را نیز، از خوان معرفت خود بهره مند میسازد. پژوهش حاضر، با این فرضیه، به کشف و تحلیل سطوح مختلف مرجعیت معرفتی حضرت صدیقه طاهره پرداخته و با تمسک به آیات و روایات و استناد به سیره و منقولات تاریخی و هم چنین تفاسیر اهل سنت و شیعه و تحلیل های اسلام شناسان اعم از شیعه و سنی، درصدد پاسخ گویی به این سوال است که: مرجعیت معرفتی حضرت فاطمه زهرا (س) در جهان اسلام دارای چه سطوح و مراتبی بوده و این مرجعیت معرفتی در سطوح مختلف چگونه تحلیل میشود؟ بر این اساس این مرجعیت در سه سطح ١. جامعه مسلمین ٢. شیعه ٣. اهل بیت علیهم السلام، با روش تحقیق کیفی طبقه بندی و مورد تحلیل قرار گرفته است.

راز گل سرخ

درمورد وقت ظهورحضرت حجت ( عج) و کارهایی که ایشان می‌کند،چگونه حرف بزنیم که منطقی و قابل قبول باشد؟

بگذار شاعرت شوم بانو

خود را به پلک پنجره می¬کوبند این بغض¬های حل شده در باران

توان عقلی زینب کبری

“توان عقلی” ؛ تعقّل و فهم عمیق مسائل معاصر است ، با چنین توانایی میتوان مسائل جاری و آینده را عمیقا ؛ “فهم کرد” و ارزیابی درست داشت .

ویژگی های رسول اکرم صلی الله علیه و آله از دیدگاه قرآن

وجود رسول اکرم صلی الله علیه و آله سرشار از فضیلت های انسانی و صفت های پسندیده و سیر و سلوکی پایدار بود که از بزرگی، اصالت و خوی ناب وی را حکایت می کرد.

اخلاق پیامبرگونه در روز مبعث

مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله به عنوان یکی از مهمترین روزهای سال مطرح شده است و شیعیان این روز را گرامی داشته و جشن می گیرند اما چرا شیعیان این روز را یکی از مهمترین روزهای سال می دانند ؟ هدف از بعثت پیامبر در این روز چه بوده است ؟چگونه می توانیم این روز را به یک روز ویژه و خاص برای خود و خانواده هایمان تبدیل کنیم ؟

خطبه پیامبر اکرم (ص) در

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ.

سفارشات پیامبر (ص) به امام علی (ع)

علی جان حفظ کن وصایا را مادام که عمل کنی در خیر هستی ای علی کسی که غیض خود را فرو برد در حالیکه قدرت بر اجرای ان دارد در قیامت امنیت پیدا میکند و ایمانی پیدا میکند که طعمش را میچشد.

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2

شرح و تفسیر خطبه پیامبر در استقبال از ماه رمضان

رسول گرامی (ص) در بخش پایانی ماه پر برکت شعبان سخنرانی کرده است. نسیم خنک و سعادت بخشی میخواهد بوزد و آن ماه مبارک رمضان است آماده باشید که فرمود: «قد أقبل إلیکم شَهر الله» ماه مبارک رمضان دارد می آید او به شما رو کرده است این برای شما اقبالی است این ماه، ماه خداست خب همه ماه ها ماه خداست؛ همه زمینها زمین خداست اما می گویند سرزمین مکه سرزمین وحی است و حاجیان و معتمران وقتی وارد می شوند مهمانان الهی اند اینها جزء ضیوف الرحمان اند این مربوط به زمینِ مهمانی است ماه مبارک رمضان زمان مهمانی است فرمود شما مهمان خدای سبحان هستید .

5 کلید طلایی در زندگی پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم)

امروز درحالی برخی سعی دارند در قالب‌ سلبریتیسم خود را نماد زندگی موفق معرفی کنند که بیش از ۱۴۰۰ سال قبل خداوند آب پاکی را روی دست همه انسان‌ها ریخته و پرده از چهره‌ای برداشت که تبعیت و پیروی از او ضامن سعادت، کمال و خوشبختی است.

شرح و تفسیر خطبه پیامبر در استقبال از ماه رمضان

رسول گرامی (ص) در بخش پایانی ماه پر برکت شعبان سخنرانی کرده است. نسیم خنک و سعادت بخشی میخواهد بوزد و آن ماه مبارک رمضان است آماده باشید که فرمود: «قد أقبل إلیکم شَهر الله» ماه مبارک رمضان دارد می آید او به شما رو کرده است این برای شما اقبالی است این ماه، ماه خداست خب همه ماه ها ماه خداست؛ همه زمینها زمین خداست اما می گویند سرزمین مکه سرزمین وحی است و حاجیان و معتمران وقتی وارد می شوند مهمانان الهی اند اینها جزء ضیوف الرحمان اند این مربوط به زمینِ مهمانی است ماه مبارک رمضان زمان مهمانی است فرمود شما مهمان خدای سبحان هستید .

دعای پیامبر(ص) در وقت ازدواج فاطمه(س) چه بود

در هنگام ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) ازپیامبر(ص) دعاهایی نقل شده که آن حضرت از ابن عباس و سعد بن معاذ و... روایت شده که پیامبر(ص) شب ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) برای آن دو و نسل و ذریه ایشان دعا کرده و از خدا برایشان جمع شدن پراکندگی، برکت و فرزندان صالح و پاکیزه را طلب کرد.

بعثت و اهداف آن

«بعثت » انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی است. و سزاوار منت گذاری خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است. بحث درباره آن گسترده و عمیق و از زوایای مختلف قابل بررسی است.

مدینه در ماتم

زمین عربستان، آشنای گام های مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج می زد و آیینش مهرورزی بود. اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلب های امتش استوار بود.

بررسی یک ماجرای تاریخی؛رحلت یا شهادت؟

آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ اعتقاد ما اینست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جنگ خیبر مسموم شد. عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر عمر طبیعی خودشان را کرد

مفهوم انفسنا در آیه مباهله

مفسران شیعی و بسیاری از مفسران اهل سنت، در تفسیر آیۀ مباهله، امام علی(ع) را نفس پیامبر(ص) شمرده اند. البیته این که امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) است؛ به معنای حقیقی عینیت ذاتی دو نفس نیست، بلکه مراد از نفسیت امام علی(ع)، مساوات آن حضرت با پیامبر در فضائل و کمالات است. از این تساوی، عصمت امام علی(ع)، نیز استفاده می شود. به زعم برخی از علمای اهل سنت در تفسیر آیه، واژۀ «انفسنا» به شخص رسول خدا(ص) منحصر است و شامل امام علی(ع) نخواهد شد. نگارنده با روش توصیفی تحلیلی، بعد از نقد این دیدگاه، نظریۀ اطلاق «انفسنا» نسبت به امام علی(ع) را اثبات می کند.

رسول پایان بخش رسالت پاینده

قرآن مجید تکلیف مردم را پس از پیامبر، استمرار همان دین و همان سنت می داند، بدون اینکه صحبت از ادامه ی آن اهداف با دین جدیدی به میان آورده باشد.

رسول اعظم و حقوق کودک

در جهان مدرن امروز حقوق کودک یکی از چالش های موجود می باشد. قدرت های استیلا طلب حقوق زنان، حقوق بشر، آزادی، جهانی شدن و حقوق کودک را مستمسک خود قرار داده و از روزنه آن به کشورهای دیگر عیب و ایراد می گیرند