چه خوش بود که برآید به یک کرشمه دو کار
برچسپ ها: الله ، آیت ، بافقی ، کرشمه ، ناز
آیة الله محمدتقی بافقی از عالمانی است که در کنار حضرت آیة الله حائری در تأسیس حوزه علمیه، نقشی محوری را ایفا کرد. وی که به خاطر اعتراض به بدحجابی همسر رضاخان در صحن حضرت معصومه سلام الله علیها، از دست رضاخان کتک خورد و به شهر ری تبعید گردید، از تشرف یافتگان به محضر حضرت حجت علیه السلام است و دارای کرامات بسیار بود. این عالم مجاهد که در سال 1292ق. در بافق دیده به جهان گشود، در جمادی الاول 1365ق. در ری دیده از جهان فرو بست و امروز قبر او در کنار قبر حضرت آیة الله حائری در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قرار دارد.
در ایام تبعید این مجاهد در ری، امام راحل رحمة الله علیه هرگاه شاگردانش به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم به ری مسافرت می کردند، آنان را با این شعر، به درک محضر آیة الله بافقی تشویق می کرد:
چه خوش بود که به یک کرشمه دو کار
زیارت شه عبدالعظیم و دیدن یار
***
آیة الله بافقی که در مدت هفده سال تحصیل و تهذیب در نجف اشرف، همواره به حرم حضرت علی علیه السلام تبرک می جست، در طول این سال ها، شب های پنج شنبه به مسجد سهله می رفت و تا سحر به تهجد و عبادت می پرداخت و سپس روانه کربلا می شد و شب جمعه را در صحن اباعبدالله علیه السلام به مناجات می گذراند و پس از زیارت حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به نجف بازمی گشت و از شنبه تا چهارشنبه دیگر به تحصیل و تهذیب در حوزه علمیه این شهر می پرداخت. وی در عمر پربرکت خود در حوزه علمیه قم و هجرت به این شهر، تمام شب های چهارشنبه را پیاده به مسجد جمکران می رفت و تا سحر در این مسجد به مناجات و استغاثه به محضر امام زمان علیه السلام می پرداخت. وی در طول تبعید خود در شهرری، چنین رویه ای را در کنار حرم حضرت عبدالعظیم ادامه داد.1
رازی، از زبان استادش آیة الله بافقی، دستورالعمل آن عالم فرزانه در خصوص استغاثه به حضرت حجة بن الحسن علیه السلام را چنین می آورد:
«به خاطرم هست که فرمود: اگر مهمی داشتی، در سحر شب جمعه در جای خلوتی هفتاد مرتبه با این کلمات به آن حضرت استغاثه کن که بسیار مجرب است:
«یا فارِس الحجاز ادرکنی، یا اباصالح ادرکنی، یا اباالقاسم المهدی ادرکنی، ادرکنی، ادرکنی و لا تدع عنّی فانی عاجز ذلیل».
همچنین می فرمود: نماز امام زمان علیه السلام در سحر شب جمعه، بسیار توسل مؤثری است».2
آیة الله بافقی که همواره در فراق مولایش می گریست، همواره بر این نکته توجه داشت که شاگردانش در جاری کردن الفاظ بر زبان، رعایت توحید عبادی کنند و این را باور داشته باشند که تمام شوکت و قدرت وجود نازنین امام زمان علیه السلام، شوکت و قدرتی است که خداوند سبحان به بهترین بنده خود تقدیم کرده است.
رازی در یکی از خاطرات خود می نویسد:
«حضرت آیة الله بافقی پس از آن که برای ادای نذر خود با هشت نفر از اعضای خانواده - با آن حالتی که پس از عارض شدن بیماری بر وی و عدم توانایی کافی در راه رفتن - به عتبات رفته بود، من در نجف بودم و به ملاقات وی شتافتم. به حضرت آیة الله بافقی گفتم: آقا یقین دارم با این حال که خودتان قادر به قدم برداشتن نیستید؛ آن هم با اثاثیه، امام زمان علیه السلام شما را آورده است. ایشان رو به من کرد و گفت: یقین کن که خدای امام زمان علیه السلام مرا آورده است».3