هفت سین سلام

برچسپ ها: سلام ، هفت ، سین

Print Friendly and PDF

هفت سین سلام

معصومه داوودآبادی

«ساقیا! آمدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی مرود از یادت»

بهار می آید؛ با چمدانی پر از شکوفه و لبخند. چشم هایش، آمیزه خورشید و ابر؛ دلش آینه بندان سبزه و باران.

بهار می آید و از رد گام هایش، رودهایی زلال، زمین چرک را به شست وشو می خوانند. نوروز از راه می رسد و خاک، در رستاخیزی شگفت، رستن آغاز می کند. مردمان شهر، دست در دست مهربانی با گل و آینه به شادباش هم می روند.

از قلب ها پنجره هایی بی شمار به سمت هم گشوده می شوند و این گونه، جشنواره انسان و طبیعت افتتاح می شود.

بهار آمده تا به ما بگوید لحظه ها چون ابر در گذرند؛ تا به این همه تحول و تغییر، به دیده عبرت بنگریم.

«سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی»

پروانه ها، کاسه های شبنم در دست، بر فراز گل ها درآمد و شداند. پرستوها برف از بال ها تکانده، امیدوار به سوی لانه ها بازمی گردند.

گاه، خورشید می تابد و بر ابرها پادشاهی می کند و گاه، باران می بارد و بر پیکر آسمان و زمین، لباس طراوت و تازگی می پوشاند. هر رفتنی را آمدنی است و هر آمدنی را رفتنی؛ چنان که زمستان می رود و بهار می آید، شب می رود و روز می آید؛ ما نیز روزی به جهان می آییم و ناگزیر باید به سمت مقصدی ابدی، جاده های زمان را طی کنیم.

نوروز می آید تا گرد غفلت را از رخسارمان بشوید و از خواب های دراز خرگوشی بیدارمان کند. تا بدانیم که ایستایی و رکود، شیوه مرداب است.

یا مقلب القلوب!

قلب های زنگار گرفته مان را به یادت به رودخانه روشنی می سپاریم و در تار و پودش بذر مهر می باشیم.

ای تدبیرکننده روز و شب، ای تغییردهنده حال ها! یاری مان کن تا با سلاح عشق و صداقت و ایمان، به بهترین حال ها دست یابیم. وقتی غبار تیرگی و کینه را از روح و جانمان تکانده باشیم، در دل های آفتابی مان هفت سین سلام و سادگی گسترده خواهد بود.

سفره دل

مهناز السادات حکیمیان

نوروز، از نفس های معتدل بهار می تراود و در سفره گلدار هفت سین دمیده می شود؛ سفره ای که در آن ماهی قرمزی، تکرار تازه زندگی را میان تنگ کوچکی از آب گوشزد می کند.

نوروز، هفت سین را از بازار بهار می آورد و با سلیقه می چیند تا عشق را از پس گونه های سرخ «سیب»، هدیه کند، تا شمه ای از بهشت را از لابه لای گلبرگ های «سنبل»، به ارمغان آورد. حالا برکت را در طعم پر از شیرینی و گندم «سمنو» می توان چشید.

می توان با گیسوان شانه خورده سبزه ای جوان که تکه ای از طبیعت را به خانه آورده، طراوت را دسته کرد و دانه دانه «سکه های نو» را که در کنار سفره برق می زنند و بوی عید می دهند، در دست های کودکانه کاشت تا شوق معصوم کودکی، در باغ چشمشان بشکوفد.

پابه پای شگفتی هایی که در این دایره از هم پیشی می گیرند، آنچه در نگاه نافذ انسان آرمیده است، به بلندای رتبه خویش برمی خیزد و کتاب طبیعت را تنها در قاب کوچک پنجره ورق نمی زند و هفت سین سفره دل را به سنبل و سیب و سبزه و... خلاصه نمی کند تا هفت «سلام» آسمانی از معجزه بیان، نص قرآن به سرای سینه اش میهمان شود؛ میهمانی که در سنت ایرانی ـ اسلامی، بالانشین رواق سینه هاست:

«سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبِّ رَحیمٍ»

درودی است که از جانب بی همتا خداوند، ارسال می شود؛ بی آنکه واسطه ای پیام آور این محبت باشد.

«سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ»

برکت و سلام در پرده شب هایی است که به بیداری دل، زنده می داریم تا تولد سپیده، افق را چراغانی کند.

«سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمینَ»

«سلام» و «رحمت» خداوند جاری است تابنده بر نوح؛ او که سکان کشتی رسالت را رو به سمت ساحل توحید، به دست گرفت.

«سَلامٌ عَلی إِبْراهیمَ»

و ابراهیم که برای شکستن شرک، مجسمه های سنگی را تبر زد.

«سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ»

و موسی که از کفر و بهانه های بنی اسرائیل، نبوتش را به ستوه نیامد و هارون که حق برادری را به جای آورد.

«سَلامٌ عَلی آلِ یاسینَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلینَ»

«سلام» و «رحمت» خداوند بر «آل یاسین» و جامعه انبیا، رسولان حقیقت که امانتدار الهام الهی بودند تا فطرت پرستش را از حوالی لانه بت ها و بیراهه مکاتب و جهل و خرافات دور سازند.

هفت سین زندگی

میثم امانی

به شکرانه عبور از گردنه های زمستان، به شکرانه مقاومت و ایستادگی، به شکرانه فرصتی نو که ارزانی مان داشته اند، «هفت سین» می گشاییم. به پاس عشق که تنها تنور گرمی مان بود، تنها اجاق دل های سرما زده مان، هفت سین می گشاییم.

فواره های میدان اگر روشن اند، نماد سرزندگی شهرند.

سبزینه ها اگر سبزند، تصویر دل های سبزند. «باده از ما مست شدنی، ما از او».

هفت سین، علامت هفت خوان زندگی است که سال به سال، باید بپیماییم.

«سفره»، منشور همبستگی ماست در رنج ها و شادی ها، در راحتی ها و سختی ها.

«آینه» لبخند می زند؛ «سبزه» لبخند می زند. اگر ما هم لبخند بزنیم؛ چشم ها را بر اندوه یکدیگر نخواهیم بست، سینه ها را از کینه یکدیگر نخواهیم انباشت.

بهار، درس های زیادی دارد؛ آسمانش، آزاد بودن را یاد می دهد، نسیمش بخشنده بودن.

عید که می آید، با همه شکوه اش، نجیب بودن را می آموزد و مهربانی را. زانو زدن های آب، پای سپیدارها تماشایی است. زانو زدن های گنجشک، پای برکه ها تماشایی است و تماشایی تر، کلبه ماست که هم آتش تنورش روشن است و هم چلچراغ دل آدم هایش. عید، تنها میانْ پرده ای است از صداقت و صافی ما. صداقت و صافی ما در سیصد و شصت و پنج روزْ بازیگری، به نمایش درمی آید. ما بازیگران نمایشنامه صفا و صمیمیتیم. الماس ها به یکرنگی ما غبطه می خورند. عید که می آید، ما گلاب محبتمان را روی دسته همه رهگذران می ریزیم. «هفت سین» می گشاییم تا انگشت های نوازش مان هفت روز هفته گشوده باشد. ما امید را به کوچه و بازار می بریم تا هدیه اش کنیم به انتظار کشیدگان و به حسرت دیدگان.

هیچ کس نمی تواند سبقت بگیرد از سلام های ما و از سایه های خنک سادگی مان.

دست های ما یخ نمی زند هیچ گاه؛ چون در دست های دیگری است، چون دست هایمان را بر سر هفت سین هر سال، به هم گره می زنیم. عید که می آید، تجدید عهد ما با همه «سین»ها شروع می شود؛

با سین «سلام»، با سین «سخاوت»، با سین «سادگی» و با همه سین های دیگر.

هفت سین سفره ما هیچ کم ندارد؛ پدرانش همه خوبند، مادرانش همه خوب، پسرانش همه خوب، دخترانش همه خوب.

ما زندگی را در مکتب «هفت سین» عیدمان می آموزیم.

قرآن پدر و دعای مادر، سرمایه همیشه راهمان است.

عید که می آید، هفت سین می گشاییم؛ هفت سین زندگی... .

مهربانی همیشه

خدیجه پنجی

نفس می کشم عطر آمدنش را. پشت در خانه ایستاده است آشنای دور دست من.

از جاده های طولانی فصل ها، از لابه لای سوز و سرمای تقویم های یخ زده، از روزگاران باستان آمده است.

اینک، پشت در ایستاده است؛ در هیبتی سبز، با همان ردای عطرآگین لطیف، با دستانی معجزه گر آمده است تا به یک اشاره، قدم بگذارد به خانه سال و پرنیان هفت رنگ نگاهش را بگستراند بر عریانی خاک و بپوشاند تن پوش سبز محبت را بر تن درختان و سیب های سرخ را برقصاند در کاسه های آب و بنشیند با ما، پای سفره هفت سین.

شب در خانه ایستاده است؛ با همان مهربانی های همیشه، با قصه های دور و دراز؛ آمده است تا جادوی زمستان را بشکند، تا به گوش خاک در خواب مانده، ترانه بیداری بخواند.

من صدای آمدنش را شنیده ام؛ از همان روز که مادرم از بازار، هفت سین خرید تا بچیند در سفره ای که برکت می آورد به خانه.

از همان روزی که پدر، اسکناس های تا نخورده را لای قرآن می گذاشت، برای تبرک. از همان لحظه ای که من و برادرم لباس های تازه پوشیدیم و پای سفره هفت سین نشستیم. از همان لحظه که پدرم قرآن خواند... الرحمن... و بوی مهربانی خدا پیچید در هوای خانه.

از همان لحظه، من عطر آمدنش را حس کردم.

پشت در خانه ایستاده است.

و من چقدر دوستش دارم!

او که از راه می آید، مادر همیشه می خندد، خانه از بوی تازگی پر می شود، دنیا عوض می شود، درختان جشن می گیرند، بازار دید و بازدیدها داغ می شود. دست ها سخاوتمند می شوند، عیدانه ها سرازیر می شوند و من بی صبرانه، در انتظار «عیدی»ام و در انتظار «او».

من در انتظار بهاری بزرگ ترم؛ بهاری که سالمان را فقط یک فصلی نمی کند؛ «چهار فصلمان بهار می شود».

به بهار می اندیشم

ابراهیم قبله آرباطان

بهار، فریادم می زند به خود؛ به برخاستن دوباره؛ به گردشی متوالی و آغازی دوباره.

بهار، فریادم می زند به زندگی دوباره؛ به برخاستنی از بطن سرد مرگ ها و خاموشی ها.

بهار، مرا از دستان یخ زده زمستان می گیرد و می خواهد، دامن سبز شکوفایی بر تنم بپوشاند.

بهار، فریاد می زند به بیداری از دهان تاریک خواب ها و سکوت ها.

بهار، مرا برمی دارد و به وسعت تفکری ژرف می برد؛ «یا محول الحول و الاحوال».

سال های همیشه است که بهار بر دروازه های گوش ها و چشم ها می کوبد:

«فراخ شوید و بنگرید. بشنوید، پریدن خواب از سر سرد زمین را».

این آغازی دوباره است؛ پنجره ای دوباره به سمت دستان باز زندگی.

بهار، از انجمادها و خواب ها گذشته است.

آمده است برای تسبیحی دوباره از آفرینش، برای بیداری در خواب ماندگانی که قنوت درختان و دست های تمنای ذرات عالم را نمی شنوند؛ «یا مدبّر اللیل و النهار».

بهار از راه می رسد و مرا به بادیه های تفکر می سپارد؛ می برد به یاد شوری بزرگتر.

بهار، با پیراهنی از یاد معاد، بر شانه هایم می ریزد و خواب هایم را می آشوبد.

از پنجره دست هایم بالا می روم و هم نوای بهار، سراسر مناجات می شوم و تکلم نجوای عاشقان، آرامم می کند: «حول حالنا إلی احسن الحال».

 

نسیم نوروز، روح طراوت را در دست هایش گرفته است و بر تن خاموش زمین می پاشد.

یک سال دیگر بزرگ شدیم. یک سال دیگر قد کشیدیم.

سالی دیگر و آغازی فرخنده برای خوب شدن مهیاست و من به عیدی می اندیشم که سر سفره سال تحویل بنشینم و خودم را آغاز کنم.

من به بهاری می اندیشم که بهارانه عمرم را به دست بادها و سیاهی ها نسپارم و در جاده هایی گام بگذارم که انجامی بهارانه داشته باشند.

من به عیدی می اندیشم که هیچ گرد و غبار عصیان و اغفالی بر پرونده اعمالم نوشته نشود و تحویل سال جدیدم را بی خط خوردگی، بر دفتر سال گذشته ام آغاز کنم.

پشت پلک های باران خورده

عاطفه خرمی

طبیعت، جانی تازه می گیرد.

ماهی ها، هم سفره ما می شوند.

بهار، تا کنج خانه ها نفوذ می کند.

شمشادها، شادترین روزهای زندگی شان را طی می کنند و آوای تازه منارها سکوت سرد باغچه را می شکند.

بهار، زنبیل عاشقی اش را کوچه به کوچه می گرداند تا هر که دلی به وسعت آینه و لبخند دارد، به کاروان سبز طبیعت بپیوندد و روح و جانش را در آبشار جاری فروردین، جلا بخشد.

چشم هایت را که باز کنی، بهار را با تمام سادگی اش، با ظهور تازه شکوفه هایش و با آغاز انقلاب سبز و فراگیرش، پشت پلک های باران خورده ات احساس خواهی کرد؛ حس تازه بالندگی، دگرگونی آغاز... .

تمام واژه های خوب ذهنت را ردیف می کنی تا سبزترین فصل خدا را ترسیم کنی.

خدا بهار را برای تو آفرید؛ برای من، برای او و برای هر که راز شگرف «یحیی» و «یمیت» را در زیباترین اثر نقاش چیره دست خلقت می بیند و باور می کند.

چشم هایت را که باز کنی، بهار را می بینی که با کوله باری از امید و طراوت، در انتهای کوچه های سرد و تاریک زمستان، بساط تازگی و سرسبزی اش را پهن کرده و بشارت فردایی را می دهد که تقویم ها دوباره از اول آغاز می شوند.

صدای پای بهار

محمدکاظم بدرالدین

از امروز همه مکلف به دیدن بهارند.

فروردین، با مرحله ابلاغ قاصدک ها شروع می شود. دستور سرسبزی فروردین باید از جانب باران، صادر شود که شده است.

کاری به برخی نظریه پردازی های تقویم نداشته باشیم!

همه چیز پیش روی ماست. دلیلی بهتر از این رفت و آمدهای سبز درخت؟! چه دلیلی فراتر از آب های فروتن و جاری که بر طراوت طبیعت صحه گذاشته اند؟

چه حجتی روشن تر از گل ها که روی شریعت سبز «وجد»، انگشت گذاشته اند. این روزهایی که از دنیا برآمده اند، به امضای عشق می رسند؛ بویی دیگر می دهند. همه کودکان رؤیا رغبت دارند از سر شاخه های غزل، آویزان شوند.

تقویم ها وقتی پر از بهار می شوند که با نوروز آغاز شوند.

نگاه کن! فرصت های خوابناک درختان گذشته است. جاده ها در دو سمت خود، گل های آفرین کاشته اند.

از بشارت های سبزی که در سبد بهار است، زمین به سماع درآمده است.

دلت را به سمت آبشارها و جنگل ها روانه کن؛ صدای پای بهار می آید. باید از مزرعه بهار، فقط شوق برداشت کرد! چه می گویم؟ اصلاً این روزها چیزی غیر از شوق در بساط زمین پیدا نمی شود.

هر طرف نگاه می کنی، شعرهای نابی است که در روستای دل انگیز فروردین سروده شده و دستان باد، آنها را تا دورها می برد.

شعف، منتشر شده است. به هر سو می نگری، تولد است و رویش.

اگر هستند جاده های تاریک، هر چه سریع تر بیایند و خود را به جامه سبز بهار بزنند تا جا نمانند از قافله پربرکت عشق.

بهار می آید و به یمن قدمش، خس و خاشاک ها از مسیرش محو می شوند. کور باد چشمی که ظهور این همه آیات روشن را نمی بیند، این همه خوشی های متراکم!

باید تصویر برداشت و برای فصول دیگر ارسال کرد انبوهی از درختان متبسم را که به احترام بهار ایستاده اند!

نباید گذاشت این غریزه بلورین زیباخواهی در فصول دیگر، ترک بردارد!

گردگیری از جام های زلال بهاریه ها، به عهده دست های من و توست.

بعد از این همه انتظار، زمان تازه دهان باز کرده و بهار را برای چشم به راهی ما فرستاده است؛ قدر بدانیم.

نفس قدسی

خدیجه پنجی

«یا مقلب القلوب و الابصار»!

این صدای توست، پیچیده در گستره خاک.

این روشنان آواز توست که در لابه لای کاینات می وزد. عطر سیال و شناور حضور توست که شامه خاک را پر کرده از طراوت رویش، خواب را ربوده از چشم های زمین.

از عطر حضور توست که گل ها چشم گشوده اند به جلوه ات، که زمین را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.

سبحان الله از این همه زیبایی!

این اعجاز نفس های قدسی توست که جاری شده است در شریان های خاک مرده و زندگی می بخشد به گل، به دشت، به گیاه.

این اعجاز نفس های قدسی توست که به رودخانه ها اجازه خروش می دهد و به درختان، فرمان قیام.

این لهجه قرآنی توست که پرنده ها را خوش الحان کرده است و ابرها را مهربان و سخاوتمند؛ دشت ها را به میهمانی باران دعوت کرده و پرستوها را به کاشانه فراخوانده است.

«یا مدبر اللیل و النهار»!

نسیم اراده ات وزید بر عبور و مرور شب و روز و روز، به اذن تو روشن شد تا زمین، از سفره کریمانه ات، لقمه حلال بجوید!

روز را نشاندی بر بلندای افق تا چشم ها، مهربانی فراگیرت را شاکر باشند و قدم ها، فضل و رحمت تو را به تلاش درآیند و دست ها، «روزی» بگیرند از در خانه ات!

و روز و شب را که از پی هم می آیند و می روند، اینک، بگیر از شب ها و روزهایم، تکرار و روزمرگی را.

تاریکی شب هایم را به نور خویش روشن کن و روزهایم را میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.

«یا محول الحول و الاحوال»!

قطار فصل ها می گذرد. زمین پیر و فرسوده، به یک تبسم تو، جوان می شود.

درختان مرده، زنده می شوند. روخانه های راکد می خروشند. رستاخیزی به پا شده است در دقایق «زیستن»، در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی. این بوی توحید توست که پیچیده است در جریان آفرینش!

در تحویل سال های جدید و قدیم، در تقویم های دیروزی و امروزی، قیامت شاهکار توست که اعجاز می کند. تا دیروز، خاک، تهی بود از زندگی و امروز، زمین، گستره تولدهاست!

آواز زیستن

اعظم سعادتمند

و بهار آمد؛ با طنین همان دعای همیشگی در دل های پر از اشتیاق، با چشم هایی پر از آرزو و دست هایی رو به آسمان.

ققنوس ماه های بی آسمان، خاکستر شد تا زمین دوباره زندگی را از سر بگیرد. هنوز بوی اسفند در کوچه ها پرسه می زند که بهار سراسیمه از راه می رسد.

صدایی می آید... .

صدایی اگر هست، صدای تکرار آب است در جویبارها،

صدای آمیختن رود است با کشتزارها.

صدای پرواز مرغان مهاجر است که از سرزمین های دور می آیند.

صدای رویش جوانه ای است بر درختی کهن سال، صدای اشتیاق دانه ای که از ظلمت خاک، قد می کشد رو به خورشید و صدای سبزه ای است که از زیر صخره ای سر بر می آورد.

صدای هلهله ابر و باد است در تولد باران.

صدای ترک خوردن پیله ای است که به پروانه شدن می اندیشد.

صدای خزیدن کرم کوچکی است در پهنه این خاک پهناور. صدایی اگر هست صدای محض بودن است، صدای خداست.

خاطره معطر خاک

حمزه کریم خانی

بهار می آید؛ تجدید خاطره ای دیگر از خویشاوندی طبیعت و انسان؛ با ردایی سبز برای حضور در جشن شکوفه ها.

بهار می آید؛ با چشمه و کوه و دشت، با باغ و گلزار و پروانه ها، با بلبل و گل، با امید و آرزو.

بهار می آید؛ سرشار از عطر سپیده، عطر طبیعت.

بهار می آید؛ با آیینه ای در دست از حکمت و معرفت، از آیات و برکات.

بهار می آید؛ با قامتی خجسته و سبزپوش، با آواز قمریان بیدار و عاشق.

بهار می آید؛ برای ستیز با سردی و سستی.

بهار می آید؛ این راز برجسته طبیعت، این تحول بزرگ و این خاطره معطر خاک.

بهار می آید؛ چونان عاشق فرزانه ای که بر درگاه معشوق، بوسه مهر نثار می کند.

بهار می آید؛ فصل حرکت و برکت، تحول و تغییر، دوستی و عاشقی.

و بهار می آید؛ عطر کمال طبیعت، سرّ عیان شده عظمت خلقت، رمز شگفتی و شادی، سرّ زیبایی و بیداری.

ثانیه های سرشار

طیبه تقی زاده

بوی بهار، در لابه لای برگ ها می پیچد. عطر سوسن، هوای صبحگاهی را مست می کند. میخک، رز و محمدی، بوی زندگی و تازگی را میان باغچه می پراکنند.

نسیم خوش بهاری، طبیعتی تازه را نوید می دهد. برگ ها جان می گیرند و چشم اندازی سبز، از پس پنجره های گشوده، جلوه گری می کند.

سفره های سخاوت و یکرنگی، پهن می شوند. بوی سبزه در فضای رنگارنگ سفره می پیچد.

عطر سیب های سرخ، جای دیگری میان این همه، باز می کند.

دل های یکرنگ و باصفا، آماده می شوند تا به ثانیه های تازه زندگی وارد شوند. تیک تاک ساعت، فضای پرسکوت خانه را پر می کند.

چیزی به ثانیه های آغازین سال نو نمانده است.

یک سال گذشت و واپسین ثانیه، فاصله میان زمان ها را دو نیمه کرد.

«یا مقلب القلوب و الابصار. یا مدبر اللیل و النهار. یا محول الحول و الاحوال. حوّل حالنا الی أحسن الحال».

چشم ها به روشنی باز می شوند و دل ها به یکدیگر نزدیک و قلب ها آرامش دوباره می یابند در حلول سال نو و دلگرم به آتیه های مهربانی و صفا می شود. احساس بهار، نیلوفرانه بر اندام طبیعت می پیچد و زمستان کوچ می کند.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

سلام درقرآن و روایات

سلام درلغت به معانی گوناگون آمده است یکی از این معانی تحیت است و یکی از اسماء الله نیز «سلام» است. زیرا سلام یعنی امنیت از هرگونه نقص، عیب و فنا و به معنای درود گفتن هم می باشد.

بانوی شفاعت

يا فاطِمَهُ اِشْفَعي لِي فِي الْجَنَهِ فَاِنَ لَكِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ اي فاطمه معصومه! در مورد رفتن به بهشت مرا شفاعت كن، چرا كه در پيشگاه خداوند، داراي مقام و منزلتي بس ارجمند هستي.

زینب، پرستار نهضت عاشورا

زینب, پرستار, نهضت, عاشوراپنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا،پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. این روز را روز پرستار می نامند

فاطمه معصومه(علیهاالسلام) و پاسخ کریمانه به محبت قمی ها !

از مهمترین عوامل گسترش و تعمیق تشیع در قم می توان به حضور امرا و حاکمان شیعی در قم، حضور برخی قبایل شیعی در منطقه، از جمله اشعریان اشاره کرد. در این میان دو قرن بعد قدوم مبارک حضرت فاطمه معصومه در تعمیق تشیع در این منطقه بسیار تأثیرگذار بوده است.

از مصحف فاطمه خبر داری ؟؟؟

کتاب فاطمه یا اسم معروف تر آن مصحف فاطمه که از دیرباز مورد عنایت ائمه معصومین و به فراخور دستورات ایشان، مورد توجه علمای اسلامی بوده است دارای نکات مهم و ارزشمندی تاریخی - روایی است.

چند بهار در یک فصل !!

روز میلاد فرزند ارشد امام حسین(علیه السلام)، حضرت علی اکبر(علیه السلام)، بهترین فرصت برای پرداختن به مهمترین و با ارزش ترین قشر جامعه است. از این رو این روز با سعادت را به روز جوان نام گذاری کرده‌اند. در فرهنگ و اندیشه اسلامی، حضرت علی اکبر(علیه السلام) نمونه درخشان یک جوان شایسته و بهشتی، شناخته شده است، به همین جهت با بزرگداشت یاد و نام این سلاله پیغمبر(صلی الله علیه و اله)، سعی می شود الگوی برتر و شایسته ای به جوان جامعه، بلکه به تمام اقشار معرفی شود.

فروغ مهتاب

آغاز ماه ذیقعده برای حضرت کاظم و حضرت رضا (علیهم السلام) و دودمان نبوت، پیام آور شادی و پایان یک انتظار طولانی است. زیرا حضرت نجمه (سلام الله علیها) فرزندی جز حضرت رضا (علیه السلام) نداشت.

ویژگیهای حضرت معصومه (س)

تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد.

بانوی آفتاب

فضایل و کمالات حضرت زهرا سلام الله علیها، مانند فضایل سایر معصومان است چون آن حضرت دختر خاتم پیامبران است که برای تولدش رسول خدا چنین بشارت داده شد:

چهل حدیث درباره حضرت زهرا علیها السلام

فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر

گوشه ای از کرامات حضرت زهرا علیها السلام

کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادی و بدون ادعای نبوت و یا امامت.» (1)

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

فاطمه زهرا علیهاالسلام همچون لیلة القدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیرگذار در همه عرصه های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیّت الهی و افاضه فیض ربوبی است. او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد،

ستاره نجمه

آینه تاریخ همواره حقیقتهایی را به تصویر می کشد که چونان فانوسی فرا راه آدمی قرار گرفته و جدا کننده راه سعادت از شقاوت هستند. این حقایق، اگر چه گاه تلخ و جانکاه و گاه شیرین اند؛ برای اهل بینش و بصیرت که در ژرفای وجود خویش جز حقیقت نمی جویند

پاکیزه گوهر صدف اعتبار قم

اهل بیت پیامبر(ع) چهره های پرفروغی به جهانیان عرضه کرده اند و نامشان مانند ستارگان درخشان در آسمان فضیلتها می درخشد; درخشانترین ستاره در میان بانوان هفتمین منظومه ولایت; فاطمه کبری فرزند پاکیزه موسی بن جعفر(ع) است. که سالهاست تشنگان معرفت از حریمش زلال ایمان می نوشند

فاطمه معصومه، شفیعه اهل بیت

شفاعت حضرت فاطمه معصومه(س) از سه جنبه قابل طرح و اثبات می باشد: 1ـ در روایات به مقام شفاعت اهل بیت(ع) تاکید شده است و بدیهی است حضرت فاطمه معصومه(س) که خواهر امام رضا(ع) (از طرف پدر و مادر) می باشد، جزو این خاندان است پس مقام شفاعت وی قابل انکار یا تردید نخواهد بود. 2ـ روایات شفاعت مومنان؛ چه مصداقی برای مومن و مومنه می توان شایسته تر از بانوان اهل بیت، مثل فاطمه معصومه(س) برشمرد. 3ـ سومین جنبه، مربوط به روایاتی است که در خصوص حضرت فاطمه معصومه(س) از اهل بیت(ع) نقل شده است.

میلاد نگین عترت

میلاد شخصیت بزرگی را در پیش رو داریم که وجودش در تاریخ، به زن بودن «معنا» بخشید! تجسمی از شجاعت و صبر بود و معلمی برای پاکدامنی؛ نیز الگویی برای پیروان ولایت و رهبری.

فضائل و مناقب حضرت زینب علیها السلام

زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود،

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند نفخه قدس بوی او، جذبه انس خوی اومنطق او خبر ز «لا ینطق عن هوی» کند «مفتقرا» متاب رو از در او به هیچ سوزان که مس وجود را فضه او طلا کند

وصیت ها و سفارش های حضرت زهرا علیها السلام

از مسائلی که گاه واجب و ضروری است و گاه مستحب و مطلوب، وصیّت کردن و وصیّتنامه نوشتن است. در طول تاریخ پیشوایان دینی و بزرگان، وصیّت ها و سفارش های مهمّی از خود به یادگار گذاشته اند؛ وصیّت های پیامبر اکرم- به اطرافیان، توصیه های امیرالمؤمنین علی(ع) به اصحاب و امت و... از این نوع است. حضرت زهرا(ع) که خود پرورش یافتۀ دامان وحی است و در بالاترین مرتبۀ ایمان و عمل صالح قرار دارد، همواره به احکام و واجبات دینی توجه می نمود و زندگی خود را با رعایت احکام دین، رنگ و بوی خدایی می بخشید. یکی از واجباتی که آن حضرت بدان مقیّد بود، وصیّت کردن است.

چرا قبر مطهر حضرت زهرا (س) مخفی است

فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر می بردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبت هایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند.

پنج ویژگی ممتاز حضرت ام‌البنین

یکی از ویژگی‌‌های برجسته‌ی حضرت ام‌البنین ولایت مداری و پاسداری از حریم اهل‌بیت (ع) بود. «فاطمه بنت حِزام» به‌خوبی می‌دانست که در پاسداری از امامت باید فرزندان خود را فدا کند.

مادران پاک

خانه و خانواده به عنوان اولین محیط زیست انسانی نقش جامع و گسترده در تربیت فرزندان سالم و صالح دارد. تأکید و توصیه بر معیارهای صحیح همسر گزینی به جهت بنیان گذاری نهاد پاک و سالم برای نسل آینده است تا دامان مادران با ایمان و تقوا، عالم و عامل به آداب معرفتی و عبادی بستر بندگی و قرب الهی گردد؛ همان گونه که مادران معصومین(ع) چنین بودند.

روز مادر، نمودی از عمری در خدمت مادر

روز بیستم جمادی الثانی مطابق با ولادت اسوه مادران عالم، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و روز مادر و تکریم از شخصیت والای این موجود مقدس می باشد . به همین مناسبت در این نوشتار نگاهی کوتاه به مقام و منزلت و حقوق مادر در فرهنگ و اندیشه قرآن و اهل بیت علیهم السلام خواهیم داشت .

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

گاهی درمورد وجود حضرت رقیه (سلام الله علیها) شبهات و تردیدهایی مطرح می شود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده و یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم می خورد که با توجه به آن نمی توان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت.

دختر خردسال کربلا

اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد. در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و ... اختلاف است.

بانویی از حرم

قیام امام حسین (علیه السلام) و نهضت عاشورا سرلوحه بسیاری از نیكی ها، فضایل و افتخارات است.حادثه عظیم کربلا در طول تاریخ در جهات و ساحت های مختلف مورد مطالعه واقع شده و مواجه با ابهامات و پرسش هایی از سوی مورخین و اهل نظر بوده است.

خورشید ری

حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم ربیع الثانی سال 173هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بودکه نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می رسید.

فاطمه بنت اَسَد، میهمان کعبه

«فاطمه ـ دختر اَسَد و مادر امیرالمؤمنین(ع) ـ نخستین زنی بود که به همراه پیامبر(ص)، پای در مسیر دشوار هجرت نهاد و مهربان ترین مردم، به رسول خدا(ص) بود

اگر زینب نبود

در کتاب قاموس اللغه آمده است که اصل کلمه زینب همان «زین اب » یعنی زینت پدر است. همه مورخان نوشته اند که فرشته والامقام وحی، حضرت جبرائیل این نام را از سوی خدوند برای او برگزید و چه نیکو انتخابی!

بانوی عشق و صبر

با مروری هرچند سطحی بر کمالات و ویژگی های حضرت زینب(س) این نکته رخ می نماید که تمام ویژگی های یک انسان کامل در شخصیت آن بانوی گرامی در حد و درجات عالی وجود داشته و البته هرکدام از ویژگی ها در صحنه ای از صحنه های زندگی حضرتش فرصت نمود یافته است.

شبیه ترین مردم به پیامبر..

جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.

خدیجه(س) گوهری که در مکه درخشید

با نگاهی به تاریخ حیات زن در اعصار گذشته و بررسی و ارزیابی روی¬دادهای جوامع گوناگونی که در آن¬ها بانوان نقشی را عهده¬دار بوده¬اند، این نکته آشکار می¬گردد که هرگاه زنان به¬سوی پاکی درون، صفای قلب و تهذیب نفوس گام بردارند و به عوالم معنوی گرایش یابند چنان منزلت و اراده¬ای به ¬دست می¬آورند که می¬توانند در تاریخ سرزمینی تحول¬آفرین باشند.

بانوی کرامت و احسان

نقش تأثیرگذار زنان در حرکت­ها و جنبش­های انسانی و اجتماعی و نیز گرایش­های فکری آنان منشأ ظهور تحولات مثبت یا منفی در جوامع بوده است. قرآن کریم در آیاتی از سوره تحریم زنان مؤمن و زنان کافر را ضرب المثل برای اهل ایمان ذکر می­کند؛ چرا که زن مؤمن و متقی، خاستگاه و منشأ ظهور جامعه ایمانی و زن کافر و مشرک، منشأ جامعه کفر است.

فرشته ی مهر

خدیجه(س) وزیر و کمک راستین بود برای اسلام و مایهی سکون و آرامش قلب پیامبر(ص) محسوب میشد.»1

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

در این نوشتار، سعی بر آن است نسبت و تعامل باطن و حقیقت وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام با حقیقت وجود و باطن «لیلة القدر» مقایسه شود و در محورهای «تعیّن و تعیین اصل وجود» و «هندسه خلقت و شریعت»، بر ویژگی های اشتراکی و مشابهت های این دو آفریده عظیم تأکید گردد. در این مقاله، منزلت سه عالم «سرشت»، «سرنوشت» و «شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام » با رویکردی تطبیقی بررسی می شود.

برکات یک مزار

قم، به تعبیر روایات فراوان، حرم اهل بیت و حریم امامان و پناهگاه شیعیان و «عُشّ آل محمد» است.

او را زینب بخوانید

6سال از هجرت پیامبر گذشته است و حالا خانه ی فاطمه و علی (علیهما السلام) با حضور این فرزند رنگین تر شده است. شادی ای که با تولد این دختر به خانه رجوع کرده، غم های شهیدان احد را کم رنگ کرده است. پیامبر (ص) آمده است تا نوزاد تازه شکفته ی زهرا را ملاقات کند.

طلوع گل محمدی

این جا مکه مکرمه است.. و امروز جمعه.. 20 جمادی الثانی..از سال هشتم قبل از هجرت.

برترین الگو

به نظر می آید آنچه که جامعه کنونی مااز آن رنج می برد، دور افتادن از الگوهای اصیل اسلامی در تمامی ابعاد زندگی است;در حالی که اسلام کاملترین، دقیق ترین وبی نظیرترین برنامه ها و الگوها را به امتش ارائه داده است;

رسالت در اسارت

روشن­ترین و با شکوه­ترین دوران زندگانی حضرت زینب3 برهه­ای است که همراه و در کنار امام حسین7 کاروان عشق و شهادت را همراهی می­کرد و شکوه و عظمت می­آفرید.

سپهسالار عشق

زندگانی حضرت ابوالفضل(ع) دائرة المعارفی است که چگونه زیستن و آگاهانه رفتن را به ما می آموزد و فرصت دستیابی به مقام آدمیت را هموار می سازد.

دانش و آگاهی عباس(ع)

قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، روز چهارم شعبان سال 26 ه.ق در مدینه منورّه دیده به جهان گشود و در روز عاشورا، سال 61 هجری قمری در کربلای معلّی در راه حمایت از دین و قرآن، و در راه نصرت اهل بیتع و امام زمان خویش در سن 34 سال و 5 ماه و 6 روزگی به شهادت رسید.

در ستایش حضرت ابوالفضل العباس

از آب دیدگان تنِ خود شستشو کنند

کجا مثل خدیجه می توان یافت

نیست زنی در سخا به پای خدیجه چشم فلک خیره بر وفای خدیجه

همسر آفتاب

روزهای پایانی دهه اول ماه رمضان یادآور سال حزن و ماتم است سالی که اسلام دویاور بزرگ خود حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه سلام اللّه علیها را از دست داد و انقلاب بزرگ فرهنگی رسول اللّه را با مشکلات فراوان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روبرو ساخت.

رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها)

پس از انتقال اهل بیت (علیهم السلام) به شام، ایشان را در جایگاهی بس خراب جای دادند که موجب اذیت های فراوان به ایشان گردید). عموم محدثان و مورخان این مکان را مکانی توصیف کرده اند که موجب ایجاد تغییر در پوست بدن ایشان گردید). برخی از این سخنان را مرور می کنیم:

سرباز شش ماهه

هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، ندای غریبانه امام بلند شد:

الگوى ايمان وادب وشجاعت

يكى از بارزترين نمونه‌هاى كمال و اسوه‌هاى پاكى و مردانگى، حضرت «على اكبر (عليه السلام)» شهيد بزرگ حماسه عاشورا و فرزند بافضيلت سيدالشهدا (عليه السلام) است.

در رثای شاهزاده علی اکبر (ع)

شاهزاده تاخت در مـیدان جـنگ روی گـیتی شد ز تیغش لعل رنگ

کامیاب در سایه سار خواهر آفتاب

سال های سال است که زائران عارف از راه های دور و نزدیک به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام می آیند و بر سر سفره کرامت کریمه اهل بیت علیهاالسلام نشسته، دست از گناه شسته و پاک پاک، چالاک و شاداب همانند یک فرشته برمی خیزند، سلامی می دهند و کلامی می گویند، اشکی می ریزند، دعایی می خوانند و با بوسه بر آن آستانه، گرسنگی روح خویش را برطرف می کنند، پیشانی بر تربت غربت آن خواهر آفتاب می سایند، و سبکبار و سبکبال پرواز آغاز می کنند.

حضرت معصومه(س) بانوی شفاعت

می دانیم که کمال و شخصیت انسان بستگی به علم و پاکی او دارد، او هرقدر در این راستا به پیش رود، کاملتر و ممتازتر خواهد بود، چنان که در قرآن می خوانیم: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛[1] همانا گرامی ترین شما در پیشگاه پروردگار، پاکترین شما است.» و نیز می خوانیم: «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات؛[2] خداوند کسانی را که ایمان آورده اند، و کسانی را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمی می بخشد.»

ویژگیهای حضرت معصومه (سلام الله علیها)

تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد.

پروانه صفا

شب چهار شنبه بود و ماه با درخشش چشم اندازی در گوشه ای ازآسمان تمام رخ ایستاده بود. ستارگان ریز و درشت بر بام شهررویهم انباشته شده بودند. شهر با قامتی در هم و بر هم از شدت گرمی هوا به خود می پیچید. در دل شهر ستونهای بر افراشته وگنبدهای رنگارنگ به متانت و بزرگی همه عالم صبورانه ایستاده بودند و تا دور دستها به استقبال دوستان و میهمانان خودمی شتافتند. باد گرم و سرگردانی در خیابانهای شهر می وزید.

زینت پدر (بررسی شخصیت و مقام حضرت زینب (علیهاالسلام))

گاهی در تاریخ، انسان های بزرگی می درخشند که مدال افتخار می گیرند و بر بلندای شکوه انسانیت می ایستند و همواره الگوی نسل های بشری هستند.

تعالی عقل و عشق و عقیده در شخصیت حضرت زینب علیها السلام

آن جا که احساس و عاطفۀ صرف صحنه گردان حوادث می گردد، تعقل و تدبیر و ذکاوت و عافیت اندیشی به تناسب رخت برمی بندد؛ گویا احساسات و عواطف از آن رو مذموم نیست که واکنش های ابنای بشر در مقابل حوادث سهمگین، علی الاصول، مبتنی بر غلبه عواطف و احساسات است.

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند .

چهل حدیث درباره حضرت زهرا علیها السلام

ارزش شناخت فاطمه علیها السلام

فاطمه زهرا علیها السلام معمای ناشناخته

با توسل به کلام نورانی اهل بیت(ع) فقط چند مورد از مواردی را که ثابت می کند حضرت زهرا(ع) معمای ناشناختة ذهن و فکر بشر است، به اختصار شرح داده می شود:

فاطمیه و احکام

فقها در مورد حضرت زهرا نکاتی را بیان فرموده اند که به برخی از آنها در ضمن مسائلی اشاره می شود. امید است مبلغین گرامی با توجه به اهمیت بیان مسائل شرعی در ابتدای مواعظ و سخنرانی ها، ضمن بیان معارف فاطمی از مسائل شرعی مرتبط با این بانوی بزرگوار غافل نشوند.

چرا قبر مطهر حضرت زهرا (س) مخفی است

فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود

حضرت زهرا(س)، الگوی ابرار

یکی از عوامل اساسی در تکامل انسان عنصر «اسوه » است

روح بلند صبر

ای آیینه تمام نمای صبر و ایثار تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست . تو را به چه نام بخوانم که نامت در رنج و محنت گره خورده است .

ای ماه بنی هاشم

چهارمین روز از شعبان سال 26 ه .ق. عیدی دیگر بر اعیاد شیعه اضافه شد. شادی و سرور صحن دلهای بسیاری را روشنایی عشق بخشید. مردم مدینه به خانه علی علیه السلام رهسپار بودند تا بهترین تبریکات خود را به پدر و مادر طفل نو رسیده بیان کنند.

فرشته ی مهر

«کانت خدیجة(س) وزیرة صدقٍ علی الإسلام و کان صلی الله علیه و آله یسکن علیه

از فاطمه ای که معصومه بود

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می اید و شمیم دلنوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره ی فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد.

لطف بی بی

آقا1 در را باز کرد. سرش را انداخت پایین و چیزی نگفت. دلش مثل ابر بهاری گرفته بود. قطرات اشک ناخواسته از گوشه چشمانش جوشید و روی محاسن سفیدش سُر خورد. با گوشه عبای مشکی اش آنها را پاک کردو از دو پلّه خشتی در، بالا آمد.

شور بی پایان

ستاره های چشمک زن، ریسمان بسته اند آسمان کوچه هایی را که قرار است از امشب، مهربانی هایتان را در آنها قدم بزنید. کوچه هایی که هم قدم می شوند از امشب جاده های زندگی را با شما. دیوارهای مدینه کل می کشند پیوند خجسته ابر و باران را، دریا و موج را، رود و آبشار را و عشق و پرواز را که از امشب، پرندگی در نگاه های مهربانانه شما به اوج خواهد رسید.

رسالت در اسارت

روشن­ترین و با شکوه­ترین دوران زندگانی حضرت زینب3 برهه­ای است که همراه و در کنار امام حسین7 کاروان عشق و شهادت را همراهی می­کرد و شکوه و عظمت می­آفرید.

ما رایت الا جمیلا

اگر گاهی «عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند .» ، آنگونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها .

همسر آفتاب

روزهای پایانی دهه اول ماه رمضان یادآور سال حزن و ماتم است سالی که اسلام دویاور بزرگ خود حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه سلام اللّه علیها را از دست داد و انقلاب بزرگ فرهنگی رسول اللّه را با مشکلات فراوان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی روبرو ساخت.

عظمت حضرت معصومه علیها السلام

جهت شناخت واقعی مقام حضرت فاطمه معصومه علیها السلام هشت محور را طرح می کنیم و بر اساس آنها به مقام این بزرگوار نظر می افکنیم تا از منظر هر کدام از این محورها به بُعدی از عظمت روحی این بانوی ناشناخته پی ببریم.

شوق زیارت و دریافت پاداش

زیارت حضرت معصومه(ع) را تنها یک امام، سفارش نکرده است، بلکه سه امام(امام صادق، امام رضا و امام جواد(ع)) سفارش نموده اند، و جالب اینکه امام صادق(ع) این سفارش را قبل تولد حضرت معصومه(ع) بلکه قبل از تولد پدر حضرت معصومه(ع) امام کاظم(ع) نموده است.

لقب حضرت معصومه سلام ا...علیها

برخی گمان می کنند که صفت «کریمه» حضرت معصومه(س) به دلیل باسخاوت بودن به ایشان تعلق گرفته است؛ حضرت فاطمه کبرا(سلام الله علیها) ملقب به معصومه، دختر امام موسی کاظم(علیه السلام) در اولین روز ماه ذی القعده سال ۱۷۳ هجری قمری، ۲۵ سال بعد از تولد حضرت امام رضا(علیه السلام) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.

ویژگیهای حضرت معصومه (سلام الله علیها)

تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد. در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان قم نورافشانی می کنند، ماه تابانی که همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل بیت پیمبر(علیهم السلام)، دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه(س)می باشد.

شفای امید و عشق

مدتها بود که او با ویلچر فاصله خانه تا حرم را پشت سر می گذاشت تا شاید دستی پنهان بتواند دردش را درمان کند. با امیدمی رفت ولی نا امید بر می گشت. تمام هستی خود را صرف درمان کرده بود

اذن دخول

بی بی جان! ... سلام.

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند . آن دو یار مهربان، نامهربانی ها و بی مهری های بی حسابی از خاکیان دیدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمت های شب پره های مزاحم گذشتند .

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

قطره ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام

حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .

فاطمه (س)، مرد آفرین دهر

شخصیت فاطمه اطهر (س) بالاتر است یا مقام انبیاء؟ زهرای اطهر (س) در میان انبیاء و اولیاء و ائمه ی معصومین (ع) از چه جایگاه و منزلتی برخوردار است؟

علی اکبر علیه السلام

تازه نفس ترین حماسه ها در توست. بُرناترین حادثه های دلیری را تو بر پا خواهی داشت. همه جوانی غیرت های مؤمن در توست. سلام بر نام رشید تو که سرفرازترین فرزند عاشوراست.

فرشته زمینی

بی تو تنهایی سخت است ای عشق من،ای تمام هستی من. بی تو بودن معنا ندارد. بی تو، چراغ زندگی ام خاموش است. بی تو، گذران قافله عمر دلگیر است. بی تو، زینب تنها می شود، حسین می میرد. بی تو، بیت الاحزان مدینه تنها می شود. بی تو، آسمان چگونه ببارد، زمین چگونه تاب بیاورد. بی تو، مدینه سر بر بالین کدام دوست نهد. بی تو، ستارگان خاموشند. بی تو، دیگر صدای ضجه و ناله نمی آید. زهرا جان! ریحانه رسول! بی تو، خورشید غمگنانه غروب می کند. ای بی همتا!... آسمان چگونه پهلویت را دید و نگریست، و زمین چگونه صورتت را دید و در هم نشکست. ای برترین بانو! عارفانه عروج کردی و چشم در چشم رسول دوختی. عاشقانه پر کشیدی و در آغوش برترین بشر آرام گرفتی!

مراتب مرجعیت معرفتی حضرت فاطمه(س)

هدف از این تحقیق بررسی سطوح مرجعیت معرفتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. حضرت زهرا (س) به دلیل برخورداری از شأن ولایت و عصمت، بسان نردبان ذومدارجی که به عرش الهی متصل است، مقیمان درجات مختلف وجودی را از زلال علمی خویش به حسب درجه و رتبه ای که دارند، بهره مند مینماید. این بهره مندی از ادنی مرتبه معرفتی آغاز گردیده و تا اعلی مراتب ادامه مییابد، به نحوی که اولیای خاص الهی و ائمه معصومین (ع) را نیز، از خوان معرفت خود بهره مند میسازد. پژوهش حاضر، با این فرضیه، به کشف و تحلیل سطوح مختلف مرجعیت معرفتی حضرت صدیقه طاهره پرداخته و با تمسک به آیات و روایات و استناد به سیره و منقولات تاریخی و هم چنین تفاسیر اهل سنت و شیعه و تحلیل های اسلام شناسان اعم از شیعه و سنی، درصدد پاسخ گویی به این سوال است که: مرجعیت معرفتی حضرت فاطمه زهرا (س) در جهان اسلام دارای چه سطوح و مراتبی بوده و این مرجعیت معرفتی در سطوح مختلف چگونه تحلیل میشود؟ بر این اساس این مرجعیت در سه سطح ١. جامعه مسلمین ٢. شیعه ٣. اهل بیت علیهم السلام، با روش تحقیق کیفی طبقه بندی و مورد تحلیل قرار گرفته است.

فاطمه علیهاالسلام ؛ فرشته زمینی

بی تو تنهایی سخت است ای عشق من،ای تمام هستی من. بی تو بودن معنا ندارد. بی تو، چراغ زندگی ام خاموش است. بی تو، گذران قافله عمر دلگیر است. بی تو، زینب تنها می شود، حسین می میرد

بگذار شاعرت شوم بانو

خود را به پلک پنجره می¬کوبند این بغض¬های حل شده در باران

توان عقلی زینب کبری

“توان عقلی” ؛ تعقّل و فهم عمیق مسائل معاصر است ، با چنین توانایی میتوان مسائل جاری و آینده را عمیقا ؛ “فهم کرد” و ارزیابی درست داشت .

شهید بهشتی، اسطوره ایثار و مقاومت

در هر عصر و نسلی، پرتو مشعشع ستارگانی از تبار خورشیدیان، هدایتگر گمرهانی می شود و قلم شیوا و زبان مرهم گونه شان، غبار جهل و غفلت را از چهره آنان می زداید

هفت کلید طلایی موفقیت در نهج البلاغه

زندگی چند بعدی، مسئولیت های چندگانه، درس و تأمین معاش و مدیریت امور خانه و تعهدات اجتماعی... کلافه اش کرده بودند.

هفت کلید طلایی موفقیت در نهج البلاغه

زندگی چند بعدی، مسئولیت های چندگانه، درس و تأمین معاش و مدیریت امور خانه و تعهدات اجتماعی... کلافه اش کرده بودند. دنبال هرکدام از این امور را که می گرفت، از کار دیگری باز می ماند.

هفت گفتار از امام هادی علیه السلام

حضرت امام علی النقی علیه السلام در نیمه دوم ماه ذی الحجه، سال 212 ق در اطراف مدینه و در منطقه «صریا» چشم به جهان گشود. پدر گرامی اش حضرت جواد علیه السلام و مادر ارجمندش سمانه مغربیه از بانوان با فضیلت تاریخ می باشد. مشهورترین القاب آن گرامی نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب، متوکل و عسکری است و در برخی منابع «ابوالحسن الثالث» و «فقیه عسکری» نیز گفته اند.

هفت گفتار از امام هادی علیه السلام

طلیعه حضرت امام علی النقی علیه السلام در نیمه دوم ماه ذی الحجه، سال 212 ق در اطراف مدینه و در منطقه «صریا» چشم به جهان گشود. پدر گرامی اش حضرت جواد علیه السلام و مادر ارجمندش سمانه مغربیه از بانوان با فضیلت تاریخ می باشد. مشهورترین القاب آن گرامی نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب، متوکل و عسکری است و در برخی منابع «ابوالحسن الثالث» و «فقیه عسکری» نیز گفته اند. آن بزرگوار در سال 220 و در هشت سالگی به مقام خطیر امامت نائل گردید و به مدت 33 سال رهبری اهل ایمان را عهده دار بود. امام هادی علیه السلام دوران امامت خویش را با خلفاء ستمگر عباسی همچون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز سپری کرد. به مناسبت ولادت آن رهبر والای شیعیان جهان به فرازهایی از گفتارهای هدایتگرش گوش جان می سپاریم

هفت سفار‌ش عدالت‌ساز و کرامت‌آفرین و حقوق بشری

از امام صادق گزارش شده است که: واپسین خطبه‌ی انگیزاننده یا آخرین سخن عدالت‌آفرین و حقوق بشری پیامبر با مردم، این خطبه‌ی اندیشاننده و درس‌آموز و هشدار‌دهنده است که با مخاطب‌ساختن یاران ونسل‌های آینده، به ویژه زمامداران جامعه و صاحبان قدرت و امکانات، هفت سفارش حکیمانه را از فراز منبر به گوش همگان رساند و خدا را بر رساندن آن گواه گرفت، و پس از آن بود که جهان را بدرود گفت.*