بوی گل یاس
برچسپ ها: حضرت زهرا ، یاس ، زهرا ، فاطمه
بوی گل یاس
وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت نوری ز فیض کوثر حُسن شما گرفت
یادم نمی رود که ز الطاف مرقدت هر بار قلب مرده ترینم شفا گرفت
از ابتدا كه شیعه عشق شما شدم فهمیده ام که چشم تو خانم مرا گرفت
هر صبح بر مناره تو بوسه زد نسیم تا از كرامت حرم تو صفا گرفت
وقتی به صحن آینه ات آمدم دلم رنگی به روشنایی آئینه ها گرفت
همواره آسمان حریم تو آبی است
از بس كه صبح گنبد تو آفتابی است
از مرقدت شمیم مناجات می رسد بر دامنت توسلِ حاجات می رسد
وقتی كه خاكبوس حریم تو می شوم دستم به چشمه های كرامات می رسد
حق گفته اند فاطمه دومین تویی این گفته ام چگونه به اثبات می رسد؟
از بس كه از ضریح شما بر مشام جان عطر مزار مادر سادات می رسد
دیگر چه احتیاج به مهتاب و آفتاب تا نور گنبدت به سماوات می رسد
گل داده است غنچه گلدان آینه
دل آشیان گرفته در ایوان آینه
این جا بهشت دختر موسی بن جعفر است از نفحه ی شهود و تجلّی معطر است
بر پا شده است مکتب قرآن و اهل بیت دارالعلومِ مریم آل پیمبر است
این جا کلید علم و فقاهت ارادت است خاک در حریم تو علامه پرور است
چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست این جا چقدر چشمه ی جوشان کوثر است
هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است
صحن تو غرق بوی گل یاس می شود
این جا حضور فاطمه احساس می شود
با آن که هست هر دو جهان مال فاطمه این جا دمیده کوکب اقبال فاطمه
بی اختیار پای ضریحت رسیده است هر زائری که آمده دنبال فاطمه
دارد تمام مرقد تو بوی آسمان این جاست سایه سار پر و بال فاطمه
فرمود آشیانه ی امن الهی است صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه
خورشید آل فاطمه از راه می رسد هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
یوم الحساب تو همه امید شیعه ای
تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعه ای
خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا! محبوبه ی حبیب خدا إشفعی لنا!
آرامش و قرار دل ثامن الحجج ای زینب امام رضا إشفعی لنا!
عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا!
روی سیاه و بار گناهان ما کجا؟! لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا!
مهر و ولایتت شده حبل المتین ما در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا!
ای عمه ی امام زمان! کاش در حرم
یک صبح جمعه لایق دیدار می شدم
دستت كریم و سفره خیرت كثیر تر هرگز ندیده ایم ز تو دستگیر تر
نائل به فیض كسب مقامات می شود در محضر تو هر كه شود سر به زیر تر
می گفت شاعری كه بهشت است مرقدت نه نه، بهشت نه! به خدا بی نظیر تر
گل پوش می شود حرم آسمانی ات با فرشی از دو بال ملائك حریر تر
با مقدم تو باغ بهار است هر كجا حتی هزار مرتبه از قم كویر تر
نقش بهار، در حرمت بسته می شود
گل، مات گل عذاری گلدسته می شود
از نسل كوثری كه شد این شوره زارها از بركت حضور شما چشمه سارها
در سایه تو جلوه خورشید پا گرفت این انقلاب از تو و این افتخارها
صبحی اگر دمیده، ز نور نگاه توست رونق نداشت بی تو در این جا، بهارها
از بس سبد سبد گل ایمان چكیده است از آسمان لطف تو بر كوچه سارها
از سفره های جود تو احسان گرفته اند همواره زائران تو و همجوارها
این سایه را تو بر سر من مستدام كن
با جلوه های معرفتت آشنام كن
آسیه آمده به دیارت ز سمت نیل یا از حجاز می رسدت همسر خلیل
از شرق و غرب عالم امكان رسیده اند امشب به دستْ بوسیتان بانوان ایل
دیگر عجیب نیست اگر جا گرفته اند حتی فرشته های مقرب چو جبرئیل
امشب به سینه آرزویی موج می زند بانو اگر ضریح تو را بسته ام دخیل
چشم امید ما همه بر دستهای توست فردا كه می رسد همه جا بانگ الرحیل
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
تا زائران دختر موسی بن جعفریم
تنها نه نامه های شفاعت بدست توست بانوی من شفاعت جنّت بدست توست
مریم ترین عفیفه و قدّیسه ای شما معصومه ای و كوكب عصمت بدست توست
تا شأن توست لایق تفسیر هل أتی یعنی كریمه ای و كرامت بدست توست
هر شب دخیل پنجره هایت، هزار دل آخر كلید های اجابت بدست توست
پر می زند به سینه من شوق كربلا! بانوی من جواز زیارت بدست توست
امشب گره گشاست دم یا رضا رضا
در دست توست تذکره ی کربلای ما