باز کن فاطمه­ جان این در را

برچسپ ها: فاطمه ، جان ، باز ، کن

Print Friendly and PDF

در می­زنم تا از تو اذن بگیرم؛ ورود به خانه محمد(ص) را ... و تو جوابم می­کنی؛ ­پنداشتی غریبه­ای هستم که شوق دیدار پیامبر(ص) را دارم و من به حرمت حضور تو، پشت در ایستادم!

و چه تلخ بود آن لحظه­ها که آسمان آماده­ی پاشیدن بود و زمین از غصه در پیچش! کوه­ها رشته رشته پراکنده و بارش خاک مرگ بر سرزمین ...

این کوچه­ها به یاد دارند روزگاری را که کرامت انسانی به تاراج قومیت رفته بود و عفریت جهالت، عبودیت را به برهوت شرک رانده بود! هنوز به یاد دارند آن روزها را که شکوفه­های عاطفه ناشکفته در گور نخوت دفن می­شدند و شعر و شراب و شهوت، متاع بازار عکاظ بود!

این کوچه­ها به یاد دارند آمدن ناگاه محمد(ص) را با هدیه گران قدری، چون توحید. و چه کردند مردمان تنگ نظر پست سیرت؟!... کودکانشان را جایزه دادند در مسابقه سنگ زنی بر نبی خدا! و او را جادوگر خواندند و شاعر! دندانش را شکستند، روح آرامش را صیقل دادند، و ... او! .... او شهر را روشن کرد از عطر خداوند؛ هرچند اندیشه­های مردابی عفنشان را بارور ...

حکایات خزان طولانی بود، اما دستان سبزش درخت جاوید زندگی را در دل­های مدینه­ای، کاشت!

سال­ها بود که خلقت با همه عظمتش، گستردگی­اش، بردباری­اش، آمدن او را انتظار می­کشید و چشم به راه آمدنش نشسته بود تا راز آفرینش خود را بیابد و نگین یک دانه خاتم آفرینش را بنگرد!... از آن شبی که در حرا به میهمانی آیه­های نور رفت تا شام­گاهی که در تالار عرش به معراج حضور خوانده شد؛ از همان نیم روز که در خاک تفتیده حجاز به نماز ایستاد، تا آن روز که در شعب ابی­طالب سنگ بر شکم می­بست... همه و همه نشان از آن داشت که غنی­ترین فقیر([1]) که دریای وجودش کام تشنه عدالت([2]) را سیراب می­کرد، آمده بود تا در جهانی مرده و پژمرده، امید بدمد و ریسمان­های قطع شده میان زمین و آسمان را دوباره پیوند بزند و عدالت و توحید که گمشده­های جهان بودند، را به میدان حیات بازگرداند...

و من اینک مرور می­کنم خاطرات هزار ساله نوح(ع) را، تنهایی آدم(ع) را، زخم­های ایوب(ع) را و امتحان ابراهیم(ع) را...

و اینک محمد(ص) آماده است برای دل کندن از پاره تنش، از لبخندهای مهربانش، از برادری مهربان و عدالتی ماندگار ... باید دل بکند از کسانی که دوستشان دارد و دوستش دارند ... بوی سفر این خانه را برداشته است... محمد(ص) باید برود، اما هنوز نگران حجاز است، نگران مدینه و بت­هایی که دوباره در مکه زنده خواهند شد و زندگی خواهند کرد! باید برود، اما وجودش سرشار از دل­شوره برای امت است.

اینک محمد(ص) با من همسفر معراج می­شود، اما نگران است که مباد خاک خدا، بوی شیطان بگیرد. نگران است که مباد این دست­ها به سوی آسمان نرود و شرک و جهالتی دوباره، امتش را زمین­گیر کند که به خوبی می­دانست، حتی غدیر هم نمی­تواند ضامن فرداها باشد!

ای فاطمه جان! من تصویر نگرانی­های او را می­بینم.... من، عمری است که پیغامبر خبر مرگ آدمیانم، اما تاکنون هیچ مصیبتی، چنین دل لرزان نبوده است! و من از کسی تاکنون اذن ورود نگرفته­ام جز پدر تو که محبوب­ترین خلایق نزد خداوند است!

باز کن فاطمه جان این در را ...، چندی نخواهد گذشت که هنگام رفتنت، بر لبخند غریبانه­ات، خواهم گریست!

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

بوی گل یاس

وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت نوری ز فیض کوثر حُسن شما گرفت

مقام علمي حضرت معصومه عليهاالسلام حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

محل رشد و نموّ و تربيت فاطمه معصومه عليهاالسلام خانداني بود که مخزن اسرار دانش الهي و منبع علم و معرفت شمرده مي‏شد. حضور وي در کنار پدري همچون امام موسي بن جعفر(عليهماالسلام) و برادري چون حضرت رضا عليه السلام که از علم «لدنّي» برخوردار بودند،

فاطمه(سلام الله علیها) با قرآن سخن می گوید!

دوران پس از رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) دورانی سخت برای خانواد ی ایشان بود. خلافتی که از ابتدای بعثت بارها و بارها مورد تأکید آن جناب قرار گرفته بود از صاحب اصلی اش غصب گردید و به دیگری سپرده شد.

از فاطمه ای که معصومه بود

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می آید و شمیم دل نوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد.

مادر من فاطمه بود

معصومیت مادرم عصمت خداوند بود، حتی زمین هم رخصت می گرفت . عاشقش بودم مثل هر کودک دیگر .

از فاطمه ای که معصومه بود

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می اید و شمیم دلنوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره ی فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد

مقام حضرت معصومه

نکته ای از زیارت دعای ابوحمزه ثمالی استفاده می کنم. حضرت به ما یاد می دهد که بگوییم «سیدی اخرج حب الدنیا من قلبی » خدای من، محبت دنیا را از قلبم بیرون بینداز. سپس بگوییم «واجمع بینی وبین المصطفی وخیرة من عترته » بین ما و برگزیده و انتخاب شده از عترت او جمع کن.

از مصحف فاطمه خبر داری ؟؟؟

کتاب فاطمه یا اسم معروف تر آن مصحف فاطمه که از دیرباز مورد عنایت ائمه معصومین و به فراخور دستورات ایشان، مورد توجه علمای اسلامی بوده است دارای نکات مهم و ارزشمندی تاریخی - روایی است.

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند .

باز کن فاطمه­ جان این در را...

در می­زنم تا از تو اذن بگیرم؛ ورود به خانه محمد(ص) را ... و تو جوابم می­کنی؛ ­پنداشتی غریبه­ای هستم که شوق دیدار پیامبر(ص) را دارم و من به حرمت حضور تو، پشت در ایستادم!

فاطمه(س) اسوه حیات زیبا

درودهای خداوند و فرشتگان و حاملان عرش او و همه آفریدگان زمینی و آسمانی بر آن گوهر قدسی باد که قالب انسانی یافت. آن صورت نفس کلّی، فیض بخش عوالم عقلانی، پاره حقیقت نبوی، سرآمد نگاه انوار علوی، سرچشمه های اسرار فاطمی، رهایی یافته و رهایی دهنده دوستدارانش از آتش دوزخ، میوه درخت یقین، بانوی بانوان دو عالم، شناخته ارج و ناشناخته مزار، روشنیِ چشم رسول و زهرای پاک بتول.*

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند . آن دو یار مهربان، نامهربانی ها و بی مهری های بی حسابی از خاکیان دیدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمت های شب پره های مزاحم گذشتند . از این بی مهری ها و مزاحمت ها، حکایات فراوانی گفته اند و شنیده ایم، اما در این اوراق معدود، برآنیم تا از زبان تنها همتای زهرا، گوشه ای اندک از تلخی های رفته بر آن عزیز را بخوانیم و بدانیم . پیش از ذکر این تلخی ها، جملاتی چند در بلندای مقام آن زهره درخشنده را از زبان علی علیه السلام نقل می کنیم و سپس به بیان رنج های حضرت زهرا علیها السلام می پردازیم .

دیگر فاطمه ام مخوان

فاطمه، ملقب به «امّ البنینّ»، دختر «حزام بن خالد بن ربیعه»، از بانوانی است که در مکتب اسلام راستین پرورش یافته بود. او زنی با کمال، ادیب و باوقار بود که به عقد امیر مؤمنان(ع) در آمد و صاحب چهار فرزند شد که عباس(ع) بزرگ ترین آن ها به شمار می رفت.

فاطمه ذات تمام خوبی ها و مادر تمام نیکی ها

فرمود فاطمه مهین بانوی زنان در دو جهان است. فرمود فاطمه پاره ی تن من است. فرمود او جان و دل من است که در سینه قرار دارد. فرمود او نور چشم و میوه ی دل من است. فرمود و هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است. هر گاه فاطمه را دید؛ همه را متوجه دیدار کرد؛ دیدار! دیدار، یعنی شهود! دیدار، یعنی اشراق! دیدار، یعنی عشق؛ یعنی حضور؛ یعنی تجلی؛ یعنی ظهور!

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

فاطمه زهرا علیهاالسلام همچون لیلة القدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیرگذار در همه عرصه های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیّت الهی و افاضه فیض ربوبی است. او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد،

از فاطمه ای که معصومه بود

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می اید و شمیم دلنوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد.

جایگاه معنوی حضرت فاطمه معصومه(س)

سعادت و کمال حقیقی جز با گذر از تنگناهای نفسانیات و رسیدن به قله بلند معنویت، امکان‌پذیر نیست و حضرت فاطمه معصومه علیها السلام این راه را با سربلندی طی کردند.

قطره ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام

حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .

فقط یک زن بود که هم کفوش بود؛ فاطمه!

فاطمه، خیلی زود رفت و وصیت کرد که: «پس از من ازدواج کن»!

فاطمه علیهاالسلام تجلی تمام زنان مقدس قرآنی

بی تردید یکی از آیاتی که در شأن اهل بیت علیهم السلام نازل شده، آیه مباهله است. آیه شریفه در جریان یکی از وقایع مهم تاریخ اسلام که به مباهله معروف است نازل شده است.

فاطمه ذات تمام خوبی ها و مادر تمام نیکی ها

فرمود فاطمه مهین بانوی زنان در دو جهان است. فرمود فاطمه پاره ی تن من است. فرمود او جان و دل من است که در سینه قرار دارد.

از فاطمه ای که معصومه بود

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می اید و شمیم دلنوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره ی فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد.

فاطمه بنت اَسَد، میهمان کعبه

«فاطمه ـ دختر اَسَد و مادر امیرالمؤمنین(ع) ـ نخستین زنی بود که به همراه پیامبر(ص)، پای در مسیر دشوار هجرت نهاد و مهربان ترین مردم، به رسول خدا(ص) بود

فاطمه (س)، مرد آفرین دهر

شخصیت فاطمه اطهر (س) بالاتر است یا مقام انبیاء؟ زهرای اطهر (س) در میان انبیاء و اولیاء و ائمه ی معصومین (ع) از چه جایگاه و منزلتی برخوردار است؟

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند .

فاطمه زهرا علیها السلام معمای ناشناخته

با توسل به کلام نورانی اهل بیت(ع) فقط چند مورد از مواردی را که ثابت می کند حضرت زهرا(ع) معمای ناشناختة ذهن و فکر بشر است، به اختصار شرح داده می شود:

از فاطمه ای که معصومه بود

تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می اید و شمیم دلنوازی، خانه ی خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره ی فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد.

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

دیگر فاطمه ام مخوان

فاطمه، ملقب به «امّ البنینّ»، دختر «حزام بن خالد بن ربیعه»، از بانوانی است که در مکتب اسلام راستین پرورش یافته بود. او زنی با کمال، ادیب و باوقار بود که به عقد امیر مؤمنان(ع) در آمد و صاحب چهار فرزند شد

فاطمه (س)، مرد آفرین دهر

شخصیت فاطمه اطهر (س) بالاتر است یا مقام انبیاء؟ زهرای اطهر (س) در میان انبیاء و اولیاء و ائمه ی معصومین (ع) از چه جایگاه و منزلتی برخوردار است؟

آرامش روح و جان

نیمه‏های شب بود كه اویس پس از یك سجده طولانی سر را به سوی آسمان بلند كرد و ستاره‏های درخشان را از نظر گذراند. شاید ستاره‏ها نیز او را می‏نگریستند و نیایش‏های او را می‏ستودند.

باز کن فاطمه­ جان این در را...

در می­زنم تا از تو اذن بگیرم؛ ورود به خانه محمد(ص) را ... و تو جوابم می­کنی؛ ­پنداشتی غریبه­ای هستم که شوق دیدار پیامبر(ص) را دارم و من به حرمت حضور تو، پشت در ایستادم!

لحظه جان دادن مؤمن

عده ای از شیعیان در محضر امام صادق علیه السلام بودند، و در مورد پیروان اهل بیت گفتگو بود، امام صادق علیه السلام به یکی از حاضران به نام عقبه فرمود: وقتی که نفس به گلو رسید... و با اتمام این جمله، امام علیه السلام ساکت شد.

اذن دخول

بی بی جان! ... سلام.

باز خوانی مصائب یک امت

یک قصه بیش نیست، غم عشق و وین عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است بازگویی مصائب عاشورا و یادآوری فصلهای گوناگون این حماسه جاوید، علاوه بر بیداری، حسّ ظلم ستیزی و عدالت خواهی در جامعه، موجب تجدید حیات اسلام و احیای ارزشهای فراموش شده می باشد، به همین جهت، این جمله در میان اندیشمندان اسلامی معروف شده که: «اَلاِْسْلامُ مُحَمَّدیُّ الْحُدُوثِ وَ حُسَیْنیُّ الْبَقاءِ؛ اسلام را حضرت محمد صلی الله علیه و آله به جهان بشریت عرضه نمود و حسین بن علی علیهماالسلام از آن پاسداری و حمایت کرد.» ذکر مصیبت عاشورا وسیله ایست برای رساندن پیامها و سخنان امام حسین علیه السلام به جهانیان در طول تاریخ تشیع.

درهای رحمت بی انتها

اگر كسى بتواند در روز عرفه خود را به «عرفات» یا به كربلا برساند، بهترین مكانها را براى دعا انتخاب كرده است. و گویا این روز مختص به دعاست.

لطف بی بی

آقا1 در را باز کرد. سرش را انداخت پایین و چیزی نگفت. دلش مثل ابر بهاری گرفته بود. قطرات اشک ناخواسته از گوشه چشمانش جوشید و روی محاسن سفیدش سُر خورد. با گوشه عبای مشکی اش آنها را پاک کردو از دو پلّه خشتی در، بالا آمد.