راه تداوم انقلاب اسلامی
برچسپ ها: ایران ، انقلاب ، راه ، اسلامی ، بهمن ، 22 ، تذاوم
انقلاب اسلامی اعتماد به نفس تازه ای را به محرومان جهان بخشید و معیار جدیدی را برای نهضت های اسلامی در همه جا ارائه کرد.
گری سیک از کارشناسان فعال کاخ سفید و شاغل در بخش امنیت ملّی آمریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر، خاطرات خود را دربارة موضع آمریکا در ارتباط با انقلاب اسلامی و شکل گیری آن در کتابی با عنون «همه چیز فرو می ریزد» نوشته است. او با اشاره به اینکه قیامهای واقعی نادرند ماجرای رخ داده در ایران را از جمله تحولات بنیادین شمرده و ا ظهار داشته است: قاطعانه می توان گفت ایران برای همیشه و به طور برگشت ناپذیری دگرگون شده است. به زبانی روشن باید خاطرنشان ساخت:
«... انقلاب اسلامی ایران یک شکست بزرگ و تحقیر ابدی برای آمریکا بود، به همین دلیل آن ماجرا تبدیل به یک عقده روانی برای آمریکا شد و تاکنون آمریکایی ها را آزار می دهد. بخشی از سیاستهای تند آمریکا تا به امروز برای جبران آن شکست است....»[1]
بنگاه رند مرکزی مختص مطالعات استراتژیک و سیاست گذاری در نظام آمریکا است که بیش از شصت سال سابقه دارد. در تازه ترین گزارش این مرکز با عنوان آسیب پذیری های سیاسی، جمعیتی و اقتصادی ایران تأکید شده است: هرگونه حمله به ایران نه تنها باعث سقوط نظام حاکم بر آن نمی شود؛ بلکه موقعیت آن را تقویت می کند. چکیده ای از مهم ترین سرفصلهای این گزارش یکصد و بیست و هشت صفحه ای چنین است:
1- ایران یکی از دموکراتیک ترین کشورهای خاورمیانه و دنیاست.
2- غالب ایرانیان نظام جمهوری اسلامی ایران را مشروع می دانند.
3- نظام سیاسی این کشور را هیچ خطر یا کودتایی تهدید نمی کند.
4- مخالفان نظام که به صورت دموکراتیک فعالیت دارند، توانایی تشکل را ندارند.
5- قومیتها در ایران، یک واقعیت هستند؛ ولی تهدیدی برای ایران به شمار نمی روند.
6- تهاجم به ایران نمی تواند جلوی توسعه فن آوری بخصوص در بخش انرژی هسته ای را بگیرد.
7- حمله به ایران، رابطه مردم و نظام را قوی تر می نماید؛ اما پرستیژ آمریکا را در سطح جهانی بیش از وضع کنونی تنزّل می دهد.[2]
محمد حسنین هیکل، نویسنده و روزنامه نگار مصری در مقدمه کتابش نوشت:
«انقلاب ایران مردم غرب را با شگفتی و حیرت روبه رو کرد، اهمیت انقلاب در آخرین تجلّی و مرحله اش فراتر از محدوده های محلّی می رفت؛ زیرا در برگیرندة عناصری چون اسلام احیا شده بود، آنچه که در ایران اتفاق افتاد بر روی همة ما تأثیر گذاشت، بدین خاطر اگر اصطلاح «مهم ترین کشور» را که زمانی ناپلئون در مورد مصر به کار برد، در ارتباط با ایران به کار ببریم، چندان دور از ذهن نرفته ایم....»[3]
ضرورت حفظ هویت
انقلاب اسلامی هویتی دینی و مذهبی دارد؛ چنان که امام خمینی(ره) فرموده اند: «انقلاب ما متّکی به معنویات است... ما باید خطّ معنویتی را که برای آن انقلاب کردیم، فراموش نکنیم، همان خطّ معنویی که مردم دنیا (به واسطة آن) متوجّه انقلابمان شدند و این خطّ معنویت است که زورگویان با آن مخالف اند.[4]
جهان غرب و استکبار می کوشند ملّتها را از هویت و ماهیت اسلامی خود دور و آنان را نفی کنند؛ امّا انقلاب اسلامی، این روند را متوقّف و عظمت و اقتدار اسلام را بار دیگر در میان ملّتها گسترش داد، امام خمینی اصرار داشت هویت حقیقی این حرکت مقدّس حفظ شود و تأکید می کرد باید ایرانی بدون اتکا، به جهان خواران بین المللی ساخت که استقلال کامل سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی خویش را به دست گیرد و هویت اصیل خویش را به جهان عرضه کند.[5]
نکته دیگری که امام بدان توجه کرد این بود که مردم نگران شکست خوردن نباشند؛ بلکه در پی ادای تکالیف خویش باشند. ملّتی که خود را از خدا می داند و همه چیز خود را در این مسیر تقدیم می کند، دیگر از هیچ عاملی هراس ندارد؛ بلکه دشمنان از چنین اقتداری خوف دارند و این منطق که بر گرفته از قرآن و سنّت است باید استمرار یابد.
عامل دیگری که باعث پایداری، توسعه و گسترش فرهنگ انقلاب می شود، این است که آحاد جامعه، نخست خود را اصلاح کنند و معیار را ارزشهای الهی و معنوی قرار دهند، آن گاه تواناییهای خویش را باور کنند. در بعد سیاسی، مردم به این اعتقاد رسیدند که می توان در برابر ابرقدرتها ایستادگی کرد و همین تفکر، آن قیام معجزه آسا و پیروزی افتخارآفرین را رقم زد؛ امّا این باور باید عرصه های علمی و فکری را هم در برگیرد تا شکوفایی اندیشه ها و توسعه همه جانبه و استقلال کامل را به ارمغان بیاورد و زمینه های پایه گذاری فرهنگ و تمدّن اسلامی را فراهم سازد. جز انگیزة دینی هیچ عامل دیگری نمی توانست نظام استبدادی و وابسته به استکبار را از بین ببرد. همین ویژگی نیز باعث شد نظام اسلامی در مقابل انواع توطئه ها و فشارهای مختلف ایستادگی کند. اگر جمهوری اسلامی از مواضع خود که دفاع از ارزشهای مذهبی و حمایت از محرومان و مظلومان جهان است، کوتاه بیاید، دشمنیهای عوامل استکبار، شبکه جهانی صهیونیستی و تشکیلات سکولاریستی با آن کاهش خواهد یافت و اینکه ابرقدرتها می گویند ایران باید رفتار خود را عوض کند؛ یعنی باید از هویت دینی و اصالتهای فرهنگی خویش دست بردارد. اگر انقلاب ایران صرفاً مسائل سیاسی، اقتصادی و برخی جنبه های متعارف در مناسبات بین الملل را پی گیر بود، اهمیت کنونی را به دست نمی آورد. ساخت اصلی و هویت حقیقی این حرکت در مقوله هایی همچون پاسداری از کرامتهای انسانی، عدالت خواهی، ایستادگی در برابر زورگویی و ترویج فضیلتهای اخلاقی ترسیم می شود و اگر این ساختها دچار خدشه شوند، نظام اسلامی نمی تواند به سعادت راستین و ماندگار دست یابد.
مقام معظّم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله) فرموده اند:
«اگر از «اخلاق اسلامی» دور شویم، اگر «عدالت» را فراموش کنیم، اگر «مردمی بودن» مسئولان کشور دست کم گرفته شود، اگر موضوع خدمت به مردم و فداکاری برای آنان از ذهن و عمل مسئولان حذف شود، اگر ساده زیستی و در سطح تودة مردم بودن در ذهن مسئولان نباشد و اگر به جای ایستادگی در مقابل دشمن، رو در بایستی و ضعفهای شخصی و شخصیتی بر روابط سیاسی و بین المللی مسئولان حاکم شود، در واقع بخشهای اصلی هویت جمهوری اسلامی از دست می رود و در چنین اوضاعی، ساخت ظاهری نظام و پسوند اسلامی، کاری از پیش نخواهد برد... باید بسیار مراقب بود تا این روح و سیرت اسلامی از دست نرود؛ به ویژه با توجه به اینکه تغییر سیرت و هویت واقعی، تدریجی و آرام است و توجه خیلی ها به آن جلب نمی شود و ممکن است افراد، موقعی به خود آیند که کار از کار گذشته باشد... در سی سال گذشته به ویژه در دو دهة پس از رحلت امام خمینی(ره) تلاشهای فراوانی در زمینه های سیاسی، اخلاقی و اجتماعی برای تهی کردن نظام اسلامی از روح هویت واقعی آن انجام شد که به لطف خداوند و هوشیاری مردم به نتیجه نرسید....»[6]
راز موفقیت نهضت اسلامی ایران، آن است که با وجود خاستگاه الهی و مذهبی، جهت گیری اش به سوی محرومان و صالحان است؛ یعنی با عدالت محوری در صدد بود شکافهای اقتصادی و طبقاتی را برطرف کند. همچنین عنصر آزادی و رهایی از بندهای گوناگون در شکل گیری و گسترش آن بسیار مؤثّر بود؛ یعنی در همان حال که یک تحوّل معنوی و فکری به وجود آورد و انسانها را از زنجیرهای درونی و نفسانی آزاد کرد، آزادگی، رفع تبعیض و محرومیت زدایی را در متن خود داشت و این جنبه ها از بعد معنوی انقلاب بیرون نیست؛ افزون بر آن، این انقلاب توانست یک موفقیت بزرگ دیگر را کسب کند و آن این است که به ملّت مسلمان می گوید تو مکتب، هویت، منش و فکر مستقل داری و باید خود را از این خودباختگی در برابر بیگانگان برهانی. پس انقلاب به طور همه جانبه، اسلامی است و ضرورت دارد این ویژگی حفظ شود.
شهید آیت الله مطهری(ره) می گوید:
«روح این انقلاب را چه از جنبه های مادّی، چه از جنبه های آزادی خواهانه و چه از جنبه های دیگر، اسلام تشکیل می دهد، در این صورت تداومش هم در آینده باید بر همین مبنا و اساس باشد؛ یعنی همة ما باید بکوشیم آن را اسلامی کنیم؛ ولی نه اسلامی یک جانبه....»[7]
اگر قرار است اصلاحاتی صورت گیرد، باید انگیزه اش زدودن کمبودها، ناهنجاریها و مفاسد باشد و کسی که می خواهد در این راستا برنامه ریزی کند و گامهایی بردارد، ضرورت دارد اصول اصلاحی اسلام را به درستی و با دقت بشناسد و این حرکت را از خود آغاز کند. بدیهی است افرادی که خود گرفتار کژیها و کاستیها هستند و شایستگیها و لیاقتهای لازم را در وجود خویش شکوفا نساخته اند، نمی توانند مدّعی اجرای برنامه های اصلاحی باشند. چگونه می توان از خودخواهان، سودجویان، شهرت طلبان و رفاه زدگان و مدّعیان دروغین انتظار داشت که راستی و درستی را در جامعه گسترش دهند و انسانها را به سوی صلاح و رشد هدایت کنند.
اصلاحات در ماهیت خود حق طلب، عدالت خواه و فضیلت پرور است و با منافع افرادی که به ضعف نفس دچارند و اهل مداهنه و سازش با بیگانگان، در تضادّ است. حضرت علی در نامه ای پُربار، محورهای اصلاحات را مشخّص ساخته اند: «لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِک، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِک فَیأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِک.»[8]
چهار اصل در این عبارت مطرح شده است:
1- بازگشت به اسلام راستین و احیای اصول فراموش شدة قرآن و سنت محمّدی(ص)؛
2- اساسی و روشن بودن اصلاحات و ظهور آثار آن در نقاط گوناگون؛
اموری همچون سامان دادن به زندگی عموم مردم، رفع محرومیتها، درمان بیماران، به وجود آوردن شرایط رفاهی و ارتباطی، از بین بردن موانع رشد و ترقی فکری و فرهنگی مردم از آن جمله آثار اصلاح است.
3- تحقق عدالت، مبارزه با تبعیض و دفاع از حقوق مظلومان؛
یعنی باید افرادی که تحت فشار برخی نارواییها و روابط ظالمانه، واقع شده اند و یا حقوقی از آنان تضییع شده است، احساس امنیت کنند. ضُعفا و افرادی که حقّشان پایمال شده است، باید بدون احساس نگرانی و تشویش بتوانند از حقوق خود دفاع کنند. همچنین باید شکاف طبقاتی از اجتماع رخت بربندد؛ زیرا فاصله طبقاتی، جامعه را به دو بخش قوی و ضعیف تقسیم می کند. باید شرایط به گونه ای باشد که مردم در برابر تلاشهای فکری، علمی و عملی و شایستگیهای درونی و اکتسابی شان به منزلت واقعی خویش دست یابند.
4- برپا داشتن حدود الهی و مقرّرات اسلامی؛
قانون منبعث از قرآن و سنّت محمّدی نه تعطیل می شود و نه آنکه به صورت تبعیض گونه به اجرا در می آید، آن قدر اقتدار بر جامعه حاکم است که اقویا و قدرتمندان مختلف هم گرفتار قانون می شوند و شرایط اجازه نمی دهد خلافکاران، جانیان و مجرمان از آن چنان جرأتی برخوردار شوند که آسایش و آرامش اقشار مردم را بر هم زنند و برای قاطبه مؤمنان و حق جویان، مزاحمت و موانع پدید آورند.[9]
حضرت علی در بیانی دیگر فرموده اند اگر امنیت آن قدر نباشد که در مملکت اسلامی حتی به یک زن غیرمسلمان تعرّض شود و خلخال از پایش در آورند، در چنین شرایطی اگر انسان مسلمانی از غُصّة این رویداد جان خود را از دست بدهد، ملامت نمی شود.[10]
بنا بر منابع قرآنی و روایی در درجة اوّل پیامبران و ائمّة هدی(ع) مصلحان جامعه اند. سپس طبق احادیثی، علما، وارثان انبیایند؛ پس از این طبقه، اهل معرفت، حکمت، خردورزان و پارسایان می توانند به اصلاحات دست بزنند. سایر اقشار مردم هم در صورت سلامتی درونی و آراستگی به تقوا و فضیلت، اصلاح گر و اصلاح طلب اند؛ زیرا این برنامه از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.[11]
آیت الله سید محمود شاهرودی ریاست پیشین قوة قضائیه در جمع قضات دادگستری خراسان شمالی در بجنورد خاطرنشان ساخت: «جامعه ایده آل نظام اسلامی آن است که حقوق همه محفوظ باشد، نه اینکه ابتدا این حقوق مورد تعرّض قرار گیرد، سپس محاکم به استیفای حقوق مردم پرداخته، متعرّضان به حقوق را تنبیه کنند.» وی افزایش تخلّف و نزاع را زیبندة جامعة اسلامی ندانست و افزود: «باید ریشة تخلّف و ناسلامتیهای حقوقی، شناسایی شود و ساختارها را اصلاح کنیم و گذرگاه تخلّفات از طریق اصلاح ساختارها و تدوین قانون به گونه ای بسته شود که کسی نتواند خلاف کند و امکان انحراف از بخشها گرفته شود.»[12]
بازدارنده ها
انقلاب اسلامی ایران بر سه رکن استوار شد: الف) پویایی مکتبی؛ ب) صلابت، شجاعت و هوشیاری رهبری؛ ج) مشارکت گسترده، فعالانه و فداکارانه مردم. این عوامل سبب شد این انقلاب از عزّت، عظمت و اقتدار ویژه ای برخوردار باشد. این اصول در براندازی نظام فاسد و پوسیده شاهنشاهی نقش بسزایی داشت. پس از آن نیز مقابله با استکبار جهانی و غلبه بر دشمنان داخلی با تکیه بر سه اصل فوق همچنان ادامه یافت.
حفظ مختصات این سه عامل بنیادی می تواند همچنان باعث تداوم، توسعه و گسترش انقلاب شود و آن را از هر گونه آسیب و آفتی حفظ کند. یکی از خطرهایی که نظام اسلامی را تهدید می کند، این است که از درون و به وسیلة قلمها و اندیشه های مسموم در رسانه های غرب گرا خلل پذیرد. امام خمینی( در این باره چنین هشدار داده اند:
«شما نگران آسیبهای خارجی نباشید... مادامی که خودتان منسجم هستید، نه دخالت نظامی از آن کاری ساخته است و نه حصر اقتصادی و این مسایل که آنها پیش می آورند؛ لکن از راه اساسی تر پیش آمدند و آن راه این است که ما را از باطن خودمان آسیب پذیر کند... الآن هم همة دستها در کار این معنا هستند.[13]
فعّالیت الآن در این جهت است که می خواهند این انقلاب را در خودش ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند.[14] جوانهای ما توجه داشته باشند به اینکه آمریکا با سرنیزه نمی آید به میدان شما، با قلم می آید....»[15]
پی نوشت ها
[1] روزنامه قدس، ش 5967، 23 /7/1387.
[2] حاشیه نویسی پروفسور حمید مولانا بر گزارش مؤسسه رند، روزنامه قدس، ش 5921، 28/5/1387.
[3] ایران روایتی که ناگفته ماند، محمد حسنین هیکل، نشر الهام، تهران، 1363ش، ص 27 - 28.
[4] در جستجوی راه از کلام امام، دفتر بیست و دوم، امیر کبیر، تهران، 1362 ش، ص 470.
[5] همان، ص 187.
[6] از بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تهران، در 24 آذر 1387 ش.
[7] آینده انقلاب اسلامی، شهید مطهری، صدرا، تهران، چاپ 25، 1385 ش، ص 874.
[8] نهج البلاغه، سید رضی، نشر هجرت، قم، نامه 53.
[9] با استفاده از مطالب شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی، 28 - 30.
[10] نهج البلاغه، خطبه 27.
[11] نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، شهید مطهری، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ص 9 – 10.
[12] روزنامه قدس، اوّل دی ماه 1387، ش 6022.
[13] صحیفه نور، ج 11، سخنان و پیامهای امام خمینی(ره)، مرکز مدارک انقلاب اسلامی، تهران، 1362ش، ص 160 و 237.
[14] همان، ص 108.
[15] همان، ص 156.