زن در آیینه کربلا
برچسپ ها: زن ، در ، کربلا ، آیینه
عاشورا; عشق و ایثار و شور و وفاداری و رضا به قضای الهی و ایستادگی در مقابل دشمن است. این واژه ها نمادی از فرهنگ عاشورا را ترسیم می کنند و زمانی مفهوم و معنا پیدا می کنند که عاشورای ما به همراه حضرت زینب کبری علیها السلام، ام الکثوم، رقیه، رباب و دیگر شیر زنانی که در میدان عظیم کربلا قرار گرفته اند باشند.
آنان با عشق به امام زمانشان حضرت حسین بن علی علیه السلام و ایثار و از خودگذشتگی و شور و شعف وصف ناپذیری که از ایمان سرشارشان حکایت داشت و راضی بودن در تحمل دشواری ها و مصیبت های ناشی از جنایات یزیدیان و ایستادگی سرو گونه شان در برابر دشمنان دین و آیین توانستند نهال نوپای دین را غرس تقویت نمایند.
اگر خوب توجه کنیم به راحتی درمی یابیم که اگر هر کدام از این عمودهای کربلا نبودند به هیچ عنوان خیمه عاشورا بنا نمی شد. مهم ترین آن ها حضرت زینب کبری علیها السلام دخت گرامی خلف زهرای مرضیه علیها السلام و علی مرتضی علیه السلام بود.
آن بزرگوار از خانه پر عطوفت بانویی درس آموخت که سید زنان عالم است و خود او به گفته امام سجادعلیه السلام «عالمه غیر معلمه و فهیمه غیر مفهمه » بود. (1)
نقش ایشان در سرنوشت شیعه و به نتیجه رساندن قیام عاشورای امام حسین علیه السلام غیر قابل انکار است که نمونه های زیرگذری کوتاه در صحنه کربلا است:
امام حسین علیه السلام قبل از حرکت از مدینه جهت وداع با مادر و جد اطهرش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به قبرستان بقیع و حرم مطهر حضرت رسول رفتند که در کنار قبر مطهر پیامبر خوابشان برد و در عالم رؤیا آن حضرت را دیدند که فرمود:
«ان الله شاء ان یراک قتیلا ... و ان یراهن سبایا» (2) همانا خداوند می خواهد تو در راهش قربانی شوی و فرزندان و خانواده تو را اسیر ببیند.
بی شک زینب کبری آن شیر زن کربلا از خاندان حسین عزیز است که قبل از حرکت امام حسین علیه السلام به همسرش عبدالله فرمود: «ای پسر عمو! محبت مرا نسبت به وی می دانی و من چنانم که آنی بدون او زندگی نمی توانم نمود». (3)
وقتی این عشق و علاقه وافر آن مخدره را نسبت به امام وقتش مشاهده می کنیم فاصله خویش با امام عصر «عجل الله تعالی فرجه » برایمان محسوس تر می شود.
چنانچه جابر آن صحابه رسول خداصلی الله علیه وآله می فرماید: «اول من تمنی الشهادة عقیلة خدر الرسالة » اولین شخصی که تمنای شهادت نمود عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری علیها السلام بود. آن بانوی نمونه فرزندانی تربیت کرد که در رکاب حسین شهید و شربت شهادت نوشیدند و به لقاء الهی رسیدند. که راویان کربلا نقل می کنند در روز عاشورا هر کدام از اصحاب که به شهادت می رسیدند آن یار و یادگار فاطمه زهراعلیها السلام کنار نعش شهیدان می رسید و قافله سالار کربلا را تسلی می داد و این کار را تنها برای فرزندان خود انجام نداد; چرا که شاید برادر ارجمندش از آن خواهر گرامی شرمنده شود. (4) چنانچه انتظار می رفت که فرزند علی مرتضی همچون شیر بیشه رسالت، شجاعت و هیبت داشته باشد. حضرت زینب علیها السلام در طی مسیر پس از آن سبط رسول همراه با سر مبارک برادر از کربلا به کوفه و از کوفه به شام به صورتی که دور از انظار امویان بود، همچون پروانه اطراف شمع وجود مقدس امام علی بن الحسین علیه السلام می چرخید و جان آن امام همام را بارها از خطر مرگ رهانید که می توان به عصر عاشورا پس از غارت و آتش زدن خیام آل رسول که امام سجاد در بستر بیماری بودند اشاره نمود. (5) و یا مجلس ابن زیاد که پس از سخنان امام علیه السلام قصد کشتن آن حضرت را داشتند. بانوی کربلا دست به گردن فرزند برادر انداخت که هر قدر خواستند او را جدا نمایند نتوانستند و فرمود: تا من زنده ام نخواهم گذاشت او را بکشید. و حتی در بازار شام هم این دختر علی علیه السلام بود که با شجاعت علوی امام زمانش را نجات داد.
دیگر اقدام آن بانوی مکرمه سخنان فصیح و بلیغ ایشان در پاسخ به ابن زیاد در کوفه و ایراد خطبه در بازار کوفه و همچنین خطبه آن حضرت در شام است.
توجه به جمله کوتاه ولی پر معنا و دندان شکن آن حضرت به ابن زیاد در جواب سخنش که گفت: «کیف رایت صنع الله باخیک الحسین؟» فرمود: ما رایت الا جمیلا ... (6) «چگونه دیدی کار خدا که نسبت به برادرت حسین انجام داد؟ فرمود: من غیر از خوبی و زیبایی از خدا چیزی ندیدم ». که هم حاکی از فهم عمیق آن بانوی نمونه اسلام از توحید پروردگار بود و هم شنوندگانی که در کوفه بودند را به یاد خطبه های علی علیه السلام می انداخت. روزی علی در مسجد کوفه سخن می راند و امروز باز زبان علی است که در کام زینت پدر به جنبش درمی آید و جنبش عاشورا را به حرکت و ادامه مسیر حق وامی دارد که راوی در مورد خطبه کوفه می گوید: لم ار والله خفرة قط انطق منها کانها تنطق و تفرغ من لسان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و قد اشارت الی الناس ان اسکتو افارتدت الانفاس و سکنت الاجراس » (7) به خدا قسم زنی را که سراپا شرم و حیا باشد از او سخنران تر ندیده بودم که گویی سخن گفتن را از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام فرا گرفته بود. همین که با اشاره دست به مردم گفت ساکت شوند: نفس در سینه ها حبس شد و زنگ ها که به گردن مرکب ها بود از حرکت ایستاد.
که با حمد و صلوات بر پیامبر و آل رسول آغاز نمود و با جمله «ان ربکم لبالمرصاد» به پایان رسانید که راوی خطبه در سخنان آن معظمه می گوید: «فوالله لقد رایت الناس یومئذ حیاری یبکون و قد وضعوا ایدیهم فی افواههم » به خدا قسم آن روز مردم را دیدم که حیران و سرگردان می گریستند و از حیرت انگشت به دندان می گزیدند.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
فسلام علیها یوم ولدت و یوم تموت و یوم تبعث حیا
پی نوشت ها:
1- سفینة البحار، ج 1، ص 558، به نقل از خصائص زینبیه، ص 79
2- لهوف، ص 63، به نقل از سحاب رحمت 269
3 و 4- خصائص زینبیه، ص 191
5- لهوف، ص 96، به نقل از خصائص زینبیه، 117
6- لهوف، ص 67، به نقل از خصائص زینبیه 201
7- سفینة البحار، ج 1، به نقل از خصائص زینبیه، ص 292