باران بعثت بر كویر خلقت

برچسپ ها: مبعث ، عید

Print Friendly and PDF

باران, بعثت, كویر, خلقتآسمان بود.
و «حرا» 
و جبرئیل
و زمین مكه. 
جهانی بود وگوشه ی غاری. 
آن روز یا آن شب بر حرا چه گذشت؟ و جبرائیل چگونه از عهده ی عهد خویش برآمد؟ این راز بر ما پوشیده است و زبان ناطقه از گفتن آن گنگ. آنقدر می‌دانیم كه سنگریزه‌های راه، مبارك‌بادش می‌گفتند و تهنیت می‌آوردند، و به خجستگی آن پیام، مژده‌ها می‌دادند. 
نه سنگریزه‌های كوه «ابوقبیس» و صحرای «نجد»، كه كهكشان‌های آن سوی افلاك نیز پای كوبیدند و طرب آوردند.
محمد(ص) برگزیده‌ای دیگر از قبیله ی نور است و حُسن مطلعی است بر دامان غزل آفرینش. آخرین پیام‌آور است و اولین پیام. او اگر چه به سان «قافیه»، در آخر شعر نبوت می‌نشیند؛ اما «بیت» رسالت به نام او بسته شده است و چونان برگ و بار بوستان، همه از بهر او پای به فراخنای هستی گذاشته‌اند.

اول بیت ار چه به نام تو بست
نام تو چون قافیه آخر نشست

او خود نیز می‌فرمود: «نحن الاخرونَ السابقون؛ یعنی ما آخرین هستیم كه بر همگان پیشیم.»
«بعثت»، برای همه ی زمین‌خوردگان تاریخ، و برای همه ی آنانی كه از زُهدان مادر، به زندانِ تار هستی پای گذاشته‌اند، مژده ی رهایی است و آواز رحیل. خجسته‌بنایی است كه بر ویرانه ی شهر آدم عمارت شد و سر به فلك می‌ساید. 
بعثت، حلقه ی پیوستگی آدم با پروردگار خویش است. 
بعثت در نخستین رجب از نخستین سالِ رسالت، پایان انتظاری بود كه فرشتگان برای پیداكردن توجیهی برای سجده ی خود بر انسان می‌كشیدند.

***

جبرئیل،آسمان را لختی رها كرد و به آسمانی دیگر درآمد؛ آسمانی كه یك ستاره بیش نداشت و همه ی ستارگان در برابر فروغ آن، تاریك و بی‌منظر بودند. او یك ستاره در آسمان حرا بود، اما همه ی نورها از شعاع آن، جمال می‌گرفتند.

تا ابد ای دل ار ثنا گفتی 
همه گفتی چو مصطفی گفتی

این همان «صدا»ست كه چون آید، همه در ذیل اویند و نام «او» نام «جمله انبیا» است.

چون كه صد آید نود هم پیش ماست
نام احمد نام جمله انبیاست

جبرئیل، لختی از دوستان آسمانی خود جدا می‌شود و از آن كهنه‌آسمان به عرشی دیگر و دوستی والاتر راه می‌یابد. او پیامی دارد و رسالتی. پایانِ رسالت او آغاز رسالت دوستش در زمین است. او را در گوشه ی غاری، تنها و خلوت‌گزیده، می‌بیند. شهر و غوغايِ آن را به مردم واگذاشته و از تماشا به خلوت پرداخته است.

خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ 
چون كوی یار هست، به صحرا چه حاجت است؟

فرشته وحی، به فرمان خدايِ عرش، پای در حریم او می‌نهد و به حضورش، بار می‌یابد. پیش از این، درگاه را زینت داده بود و اینك به رخصتِ الهی از درگاه به بارگاه، راه یافته است. نرم‌نَرْمك به خلوت‌گزیده ی حرا، ستارۀ اقبال آدمی و بخت بلند انسانیت، نزدیك می‌شود. هرچه از فرزند آدم، دیده و شنیده بود، همه را به جمال دلربای این خلف صالح، از یاد می‌برد و همه ی زشتی‌های آدمیزادگان در نظرش گم می‌شوند؛ چه، او به محضر آدمیزادی فرشته‌خو پای نهاده است و در چنین بزمی سزاوار آن بوده كه جز نیكی و نیك‌سیرتی را به دل و جانِ خود راه ندهد.
جبرئیل نرم‌نرمك خود را در فضایی آسمان‌گون می‌بیند. گویا به آسمانِ آسمان‌ها راه جسته است و به گِرد خورشیدِ منظومه ی هستی می‌گردد. خود را می‌نمایاند، دریادلی می‌كند و به خواندن پیام حق همت می‌گمارد. 
خلوت‌گزیده ی حرا درمی‌یابد كه امشب در سرايِ وصال، یعنی غار حرا، تنها نیست و مهمانی ارزنده دارد كه حامل پیامی شگرف و سِتُرگ است. از دوست به غیر نمی‌پردازد و به راز و نیاز خود، دل می‌سپارد؛ اما میهمان آن شب حرا، سكوت دل‌انگیز كوه را در دل شب می‌شكند و محمد(ص) را به «خواندن» می‌خواند. یتیم مكه، شوی خدیجه و امین حجاز، سر بلند می‌كند و جبریل را باز می‌شناسند. نشان آن كه محمد(ص) جبریل را شناخت آن بود كه از وی درباره صدا پرسش نمی‌كند، كه از دعوت او شگفتی می‌نماید. 
جبریل، حبیب یزدان را به «خواندن» دعوت می‌كند و محبوب حق، خواندن را نمی‌یارد: «چگونه بخوانم كه خواندن نمی‌دانم». جبریل می‌گوید: «بخوان كه تو از هیچ آرایه و هنری، عاری نیستی و خواندن هنر بنی‌‌آدم است. بخوان به نام پروردگارت. بخوان به نام پروردگاری كه آفرینش به اشارت اوست و انسان را از خون بسته آفرید. بخوان و بدان كه خدای تو تاجدار مُلك كرامت است؛ بلندپروردگاری كه قلم را به پایمردی آموزش درآورد و آدمی را آنچه نمی‌دانست، آموخت.»
و محمد(ص) نگار به مكتب‌نرفته و درس‌ناخوانده، فرمان حق را لبیك می‌گوید و به خواندن آغاز می‌كند، و با این چنین خواندن و نوشتن، لوح و قلم و كتاب و دانش، به عزِّ و شرف بار می‌یابند و راهی به سوی آسمان‌‌ها می‌جویند.

نگارمن كه به مكتب نرفت وخط ننوشت
به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد

***

برای انس‌گرفتگان با معنا و دل‌بریدگانِ از دنیا هیچ حادثه‌ای دل‌انگیزتر از باریدنِ باران و مبعوث شدن رسولان نیست. هرگاه كه به پروازهای روحی و پیوندهای معنويِ پیامبران با خدای مهربان و راز گفتن او در گوشِ جانِ ایشان اندیشه می‌كنیم و به آن مستی‌ها و بی‌خود شدن‌ها كه جان رسولان را عطرآگین می‌كند و آن نوازش‌ها كه از دست لطیفِ حق، بر سر و جان آنان فرود می‌آید، دورادور، نظر می‌افكنیم، غِبطِه‌ای نمكین و سُروری ژرف را در كامِ خود درمی‌یابیم.
باران، آشكارترین نماد پیوستگيِ آسمان با زمین و افلاك با خاك است. باران، توانمندترین نیرویی است كه ریزشِ وحی و رحمت حق را در دل‌‌های رسولان تداعی می‌كند. آنان به خطاب الاهی مخصوص بودند و لِذتِ تخصیص خطاب مستی‌ها به جان ایشان ریخته است، آن ‌گونه كه از صد خُمِ شراب نیز برنمی‌آید:

لذت تخصیص تو وقت خطاب
آن كند كو ناید از صدخُم شراب

كدام حادثه‌ای از این عظیم‌تر و دلرباتر كه خداوند در این عالم، جلوه‌ای مهرآمیز كند؟ و پاره‌هایی از رحمت و هدایت خود را در كسوت رسالت و بعثت به سوی آدمیان سرازیر گرداند؟ 
بعثت، نشانه مهرورزی خدای با خاكیان است و تكرار رحمت‌های بی‌انتهای او با اهل زمین. ارسال رسولان و اقبال آدمیان به ایشان، ظهوری از دعا و اجابت است كه هر دو از خداست. هم او دعا می‌كند و ما را می‌خواند و هم او دعای خود را اجابت می‌كند؛ یعنی ما را چنان آفرید كه دلبرده ی بانگ انبیا شویم و بدان پاسخ مثبت دهیم.

 پس هم دعا از تو، اجابت هم ز تو 
ایمنی از تو مهابت هم ز تو

به یادكرد قرآن، ما همه دشمن یكدیگر بودیم و به مدد نعمت خداوند، برادرانی مهربان گشتیم. بر لبه پرتگاه آتش بودیم و خداوند به پایمردی پیامبر ما را نجات بخشید. جهنم عداوت و كینه‌توزی را خدای بزرگ، به يُمن بعثت پیامبر(ص)، از میان ما برداشت، و انس و نیك‌خلقی را جایگزین آن ساخت: «فاذكروا نعمة الله علیكم اذ كنتم اعداء فألَّف بین قلوبكم و اصبحتم بنعمته اخوانا.»
عطوفت پیامبر خاتم به هیچ حدّ و مرزی پایان نمی‌یابد و به دنیایی و سرایی ختم نمی‌شود. پیامبر رحمت، با خود رحمت و رأفت آورد و ارمغان او از سفر بعثت، اتحاد و همدلی فرزندآدم بود. رهاورد بعثت و ارمغان حرا، به این جهان ختم نمی‌شود و با بیداردلانِ خداباور، تا قلب بهشت و سرای خُلد همراه است. برانگیختنی چنین، رهاوردی چنان نیز با خود دارد و ما سخت بدان ارمغان چشم داریم. 
گزاره‌ای دلنشین از یكی از مصنّفان قرن دهم برمی‌خوانیم تا شور و شعفِ ما هم‌پای معرفت و دانش ما به مقام رسالت، افزون گردد. این حكایت را كمال‌الدین حسین كاشفی بیهقی سبزواری، صاحب اثر مشهور «روضة الشهداء» در «الرسالة العلّیه» آورده است:
روزی حضرت شاه ولایت، امیرمؤمنان علی(ع) در مسجد كوفه بر سر منبر فرمود: «كه ای اهل عراق! امیدوارترین آیتی كه در قرآن است، به نزدیك شما كدام است؟» گفتند: این آیت: «ای پیامبر! به آن گروه از بندگان من كه بر نفْس خود ظلم كردند، بگو كه هرگز از رحمت خداوند نومید نگردند كه او همانا بخشایندۀ گناهان است. او آمرزنده و مهربان است.» حضرت امیر فرمود: «كه به نزدیك ما، كه اهل حجازیم، امید بدین آیت بیشتر است كه خدای فرمود: به ‌زودی پروردگار تو، آن مایه ی رحمت به تو عنایت خواهد كرد كه تو را راضی گرداند. چه، حضرت عزّت بر پیغمبر خود وعده ی شفاعت داده به شرط خشنودی؛ و كَرم عمیم محمدی اقتضای آن می‌كند كه خشنود نشود مگر وقتی كه همه ی امت او از بركات دوزخ خلاصی یابند و به درجات بهشت رسند.»

چه غم دیوار امت را كه دارد چون تو پشتیبان؟
چه باك از موج بحر آن راكه باشد نوح كشتیبان؟

***

اینك، حرا به طور موسی و كعبه ابراهیم فخر می‌فروشد.
محمد(ص)، كه موحدی خاموش بر فراز كوه شده بود، اینك به بت‌شكنی فرود می‌آید. 
ستارگان برای دیدار وی، كه استوار به سوی خلایق بازمی‌گشت، زمین را قبله خود كرده بودند؛ اما محمد(ص) از فراز كوه، راهيِ  سرايِ خویش شده است.كنار همسر بی‌مانندش، خدیجه، به تأمل فرو رفته است. 
سنگینی وحی،جان محمد(ص) را آماج خود ساخته و او خود را به گلیمی ساده می‌سپارد. خدیجه كه همواره به شوی خود، به احترام و حشمت می‌نگریست، به اصالت و صلابت پیام او ایمان می‌آورد و بدین‌سان، محمد(ص) اولین سنگ بنای كاخ عظیم توحید را بنا می‌نهد.
راهی ناهموار در پیش است و می‌بایست پیمود. جهان از تاریكی و نامردی آكنده است و سیلی بنیان‌افكن می‌بایست تا این همه خس و خاشاك را با خود تا دریای عدم برد. بعثت، باران رحمتی است كه سیل هیبت‌زايِ شرك‌سوز را باعث شد.

***

اكنون ماییم و میراث عزیزی كه در تار و پود آن گلیم تنیده است.
ماییم و نعره‌هایی كه ازآسمان به زمین می‌ریزد. 
آیا زمزمه‌ای از آن همه ترانه‌های شورانگیز را می‌شنویم: 
پنبۀ وسواس بیرون كن ز گوش
تا به گوشَت آید از گردونْ خروش
گوارا باد این تحفه ی آسمانی، زمینیان را. 
خجسته باد این نفخه ی رحمانی، خواب‌آلودگانِ شیطان‌زده را. 
مبارك‌باد آخرین پیام خدا، دیروز و امروز و فردا را.
رضا علیزاده

 

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

شعر مبعث پیامبر

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کندبا اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

اخلاق پیامبرگونه در روز مبعث

مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله به عنوان یکی از مهمترین روزهای سال مطرح شده است و شیعیان این روز را گرامی داشته و جشن می گیرند اما چرا شیعیان این روز را یکی از مهمترین روزهای سال می دانند ؟ هدف از بعثت پیامبر در این روز چه بوده است ؟چگونه می توانیم این روز را به یک روز ویژه و خاص برای خود و خانواده هایمان تبدیل کنیم ؟

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

مبعث خاتم انبیاء محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله

صادر اوّل ز ذات بی زوال * بود احمد نور پاک ذوالجلال

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2

عید سعید مبعث حضرت رسول اکرم

صدای گرامی ات می لرزید. جان تو را پرنده های هیجان، بی قرار کرده بودند.

او آمد

مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.

تکامل انسان، هدف بعثت انبیاء

یک سؤال اساسی در بحث از رسالت پیامبران، پرسش از هدف اصلی آنان است. آیا پیامبران برای آبادی دنیای مردم آمدند یا سعادت اخروی ایشان؟!

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

طبیعت با بهار طراوت می یابد و معنویت با بهار رمضان اوج می گیرد. بهار طبیعت با نوروز آغاز می شود و بهار معنویت با ماه رمضان.

اعمال غدیر

عید غدیرخم، با نصب امیرالمؤمنین حضرت امام علی (علیه السلام) به ولایت و امامت روز تکمیل دین اسلام و بزرگترین عید اسلامی است. قرآن کریم یک تعبیر دقیق و خیلی عمیقی راجع به غدیر فرموده است

زیباترین عیدی در زیباترین عید

وقتی چیزی توی دلم بیفتد، وقتی چیزی فکر مرا مشغول کند اگر راه حل نیابم دیوانه می شوم گاه تا سر حد جنون پیش می روم، تا سر حد شکستن، و این بار ...

عید زیبای بندگی

روز عید فطر روز عید زیبایی های معنوی است. عیدی که زمین و زمان غرق در شادی و سور است و ساکنان زمین و کسانی که این لیاقت را یافتند تا بتوانند یک ماه، زیبایی های بندگی معبود را درک کنند اینک به شکرانه این بندگی زیبا، جشنی با شکوه به پا کنند...

عید فطر؛ جشن عبودیّت

شاید هیچ فرصتى براى یك محاسبه همه جانبه و خانه‏تكانى اساسى و بازنگرى در خود و جامعه، مناسبتر از «ماه رمضان» نباشد.

جود و جبروت

«أللّهُمَّ أهْلَ الکِبریآء وَالعَظَمَة وأهلَ الجُودِ وَالجَبَروتِ وَأهلَ العَفْوِ وَالرَّحْمَة...».

عید قربان در آیات و روایات

کنگره حج اجتماع عظیم جهانی و عظیم ترین گردهمایی مسلمانان سراسر جهان است. این گردهمایی یکی از شعائر بزرگ اسلامی است که درخشش ویژه ای در تاریخ اسلام داشته و نقش محوری در وحدت و انسجام دنیای اسلام دارد .

از تغییر دکوراسیون تا خرج های پرطمطراق نوروزی

می رسد بوی بهار! و زندگی، مصرّانه، نیازی شدید به تحوّل را می طلبد. چرا که نه؟! باید تغییر کرد، باید نو شد؛ کهنگی ها را دور ریخت و به جای آن، لباسی نو پوشید؛ امّا...

کی نوروز شیعه شد

نوروز یا روز نو، در همه تقاویم، در همه دوره‏ها و در میان همه فرهنگها، با اسامى گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حركت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعى تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدى است كه خود به نوعى انسان را با احساسى تازه و تولدى نو به حركت در مى‏آورد.

زینتی که در نوروز به آن توجه خاص می شود

درباره نحوه پوشش و لباس انسان در آیات مختلفی از قرآن مطالبی ذکر شده است. برخی از این آیات را بیان نموده و درباره آنها توضیحاتی ارائه می کنیم: "قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِه‏..." (بگو چه کسی زینت های خدا را که برای مردم خارج کرد، حرام کرد؟...)

مهمان نواز، بهشتی می شود

عید نوروز جشنی به بهانه تغییر و تحوّل طبیعت است. جشنی که با دعای زیبای "حَوِّلْ حالَنا اِلی اَحْسَنِ الْحال" آمیخته شده و باید نقطه عطفی برای یک زندگی زیباتر و حالی خوش تر باشد. شاید چند وقتی باشد که مهمانی های ما تعطیل شده، شاید از هم خبر نمی گیریم؛ شاید چند وقتی هست دنبال بهانه ای برای سخاوت، بخشش و دور ریختن کینه ها هستیم؛ عید نوروز با آمدن خود بهترین و زیباترین راهکارها را در اختیار ما قرار داده، نوروز را دریابیم که می تواند خیلی از کارهای نیک را برای ما به ارمغان آورد و آن را در زندگی ما همیشگی سازد.

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

اول شوال

واژه «عید» در اصل از فعل عادَ (عَوَدَ) یَعودُ اشتقاق یافته و به معنای «بازگشت» است. واژه عید تنها یک بار در قرآن به کار رفته است:

عید فطر ماه پیروزی بر طاغوت نفس

واژه «عید» از ریشه عود گرفته شده و به معنای بازگشت است، و واژه «فطر» از فطرت گرفته شده و به معنای سرشت است. بنابراین عید فطر; یعنی بازگشت به فطرت و سرشت.

عید شکست شیطان

عید قربان، روز بزرگ آزمون بندگی و یکتاپرستی، روز شکست بزرگِ شیطان، روز ایثار و از خود گذشتگی، روز نجابت، وقار و ایثار اسماعیل و پیروزی ابراهیم و اسماعیل در امتحان بزرگ الهی، روز رمی در جمرات و غلبه بر شیطان بزرگ و همه شیاطین درون و روز صلابت و مقاومت است. عید قربان، یعنی عید رهیدگی و آزادی از اسارت نفس و اباطیل، به سوی شکوفایی ایمان و یقین، و رهایی از ذلت وابستگی ها و هر آنچه غیر خدایی و گمراه کننده باشد.

عید سعید قربان آزمونی بزرگ

اگر ابراهیم، خلیل اللّه گشت، از آن رو بود که در مقام دوستی و محبت به خدا، از هر چه داشت، حتی از جوانی اش گذشت.

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است. در سرزمین مِنی با قربانی گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل می شود؛ زیرا فلسفه عمل حج گذار و قربانی کننده این است که او با تمسک به حقیقت «ورع» گلوی دیوِ طمع را می برد

نوروز؛

نوروز؛ فرصت ها و مراقبت ها

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است.

بزرگترین عید اسلامی

اللهم فکما جعلته عیدک الاکبر و سمیته فی السماء یوم العهد المعهود و فی الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المسؤول (1) صل علی محمد و آل محمد و اقرر به عیوننا.

هفت سین و هفتادهزار امید

در جست و جوی امید، باید سری به دیرینه جشن ها و اساطیر کهن هر ملت زد و با جستاری چند، به جایگاه امید در این فرهنگ های مصوّر پی برد. چرا که این جشن ها و اساطیر، عموماً پایان فصلی و یا آغاز دگرگونی ای را پاس می نهند. در میان تمام این جشن ها«نوروز» چیز دیگری است، که خاستگاه اصلی آن ایران است و از هزاره های دور، حکایتی است گفتنی که تا بدین روز نیز حرف هایی در دل خود نهان دارد. و تو آن قدر از او درمی یابی که بجویی!

ذبیح کوی منا

معشوق، خزانه عشق است وجمال ذخیره اوست.

عرفات و منی ; سرزمین شناخت ها، پیکارها و ایثار

در فصل حج هستیم، پس مناسب است با الهام از قرآن و گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام به ذکر شمه ای از «اسرار حج » بپردازیم،

قربان عید بزرگ بندگی

درمیان ما روزهای خاص و بزرگی وجود دارد که آن را عید می نامیم در فرهنگ نامه ابجد نیز عید اینگونه تعریف شده است: العِید- ج‏ أَعْیَاد [عود]: روزیکه در آن حادثه یا اتفاق مهمّى در سال رخ داده باشد که در هر سال آنرا به یاد گیرند، موسم و فصل، آنچه از بیمارى و یا غم و اندوه که همواره بر شخص وارد شود.

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است. در سرزمین مِنی با قربانی گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل می شود؛

چهره های آسمانی

یکباره سکوت مسجد،مانند حبابی شکست.چشمان نماز گزاران،از حیرت و تعجب به روی سجاده هایشان خیره ماند.نجواهایی فضای مسجد را پر کرد و صداها درهم شد.هر کس چیزی می گفت.این چه صدایی بود که به گوش می رسید؟ صدای ناقوس ؟ آن هم در مسجد پیامبر؟!

دلالت آیه مباهله بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین

به سبب دلالت روشن و صریح آیه مبارکه مباهله، عالمان شیعه همواره برای اثبات امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السـلام بـه ایـن آیه استناد و استدلال می کنند؛ چنان که پیـشوای هـشتمِ ایشان حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیة و الثنا ـ این آیه شریفه را از جهت دلالت بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام بـهترین و روشـن تـرین آیه در قرآن دانسته اند و با استناد به این آیه و عـمل رسول خدا ص پس از نزول آن، ثابت می کنند که امیرالمؤمنین علیه السلام پس از رسول خدا ص بافضیلت ترین خـلقِ خـداوند سـبحان است.

فضیلت و اعمال روز مباهله

روز بیست وچهارم ذیحجه بنابر اشهر روزی است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله با نصارای نجران مباهله کرد، و پیش از مباهله عبا بر دوش مبارک گرفت، و حضرت امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را زیر عبا جا داد

نوروز پاکان

طبیعت با بهار طراوت می یابد و معنویت با بهار رمضان اوج می گیرد. بهار طبیعت با نوروز آغاز می شود و بهار معنویت با ماه رمضان. سردی طبیعت با شکوفه های بهاری و سرود بلبلان رخت بر می بندد و یخهای عصیان و نافرمانی، با زمزمه های نیمه شب رمضان و ترنم دعای رمضانیان آب می شود. در رمضان است که می توان هفت شهر عشق را پیمود و دیو نفس را بر زمین افکند و در عید فطر پیروزی فطرت بر شهوت را، جشن گرفت.

روز آزادی وجایزه

سیر و سلوک بندگان خدای رحیم در ماه ضیافت الهی که شب ها، روزها و تک تک ساعاتش بهترین اوقات بی مانند در طول سال محسوب می شود؛ میهمانان پروردگار را به «عید سعید فطر» که موسم پذیرش اعمال صالح و فصل اهدای جوائز به آنان است، می رساند.

شکست شیطان

عید قربان، روز بزرگ آزمون بندگی و یکتاپرستی، روز شکست بزرگِ شیطان، روز ایثار و از خود گذشتگی، روز نجابت، وقار و ایثار اسماعیل و پیروزی ابراهیم و اسماعیل در امتحان بزرگ الهی، روز رمی در جمرات و غلبه بر شیطان بزرگ و همه شیاطین درون و روز صلابت و مقاومت است.

سیمای امیرالمؤمنین علی(ع) در خطابه غدیر

در آن دوران که اعراب جاهلی شبه جزیره عربستان در تاریکی و ظلمت محض به پرستش بت ها مشغول بودند و جنگ و خون ریزی بین قبایل همه جا را فرا گرفته بود، خداوند کاملترین دین را به دست خاتم رسولان و پیامبر رحمت بر مردم عرضه داشت

«غدیر» بزرگترین عید اسلامی

شاید برخی گمان کنند که عید غدیر تنها اختصاص به شیعیان دارد و در کلمات پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، اشاره ای به لزوم بزرگداشت آن نشده است. اما باید گفت که عید غدیر نیز چون عید فطر و قربان از اعیاد اسلامی، بلکه از بزرگترین اعیاد است

عید سعید مبعث حضرت رسول اکرم

صدای گرامی ات می لرزید. جان تو را پرنده های هیجان، بی قرار کرده بودند.

عید فطر؛ روز آزادی وجایزه

سیر و سلوک بندگان خدای رحیم در ماه ضیافت الهی که شب ها، روزها و تک تک ساعاتش بهترین اوقات بی مانند در طول سال محسوب می شود؛ میهمانان پروردگار را به «عید سعید فطر» که موسم پذیرش اعمال صالح و فصل اهدای جوائز به آنان است، می رساند.

امام رضا (ع) و فلسفه ی نماز عید فطر

نماز عید فطر،با معنویت خاصی که دارد،دلها را متوجه خدامی کند،حالت توبه و استغفار در دلها ایجاد می سازد و مستحب است که انسان،پیش از نماز عید،غسل کند،دعاهای خاصی را بخواند،و درفضای باز و در زیر آسمان به نماز بایستد .

عید آزادی و آگاهی

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

فضیلت و اعمال عید قربان

در تعالیم دینی چهار روز است که به عنوان عید تعیین گشته است که عبارتند از: عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه. در این میان عید قربان یکی از اعیاد مهم و بزرگ مسلمین به شمار می رود به نحوی که برخلاف بسیاری از اعیاد، مورد اختلاف نبوده و همه فِرَق مسلمین این روز را عید محسوب می کنند؛ لذا در دعای مخصوص قنوت نماز عید می خوانیم: «اللهم انی اسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا...؛ بارالها! به حق این روزی که آن را برای مسلمانان عید و برای محمد صلی الله علیه واله ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قراردادی...» و بدین گونه عید را فقط مخصوص مؤمنین ندانسته و همه مسلمین را در آن سهیم می دانیم و اعتقاد داریم این گردهمایی عظیم رهیافتی برای رسیدن به اعتصام به حبل الله است که یکی از مهم ترین دستورات اجتماعی اسلام است.

آداب عید قربان

امام باقر(ع)فرمود; در روز عيد قربان هيچ كاري بهتر از اين نيست كه

عید قربان روز از خود گذشتن

برای روز عید نیز. اعمالی در نظرگرفته شده است که مسلمان را بیش از پیش در مسیر دریافت رحمت و مغفرت الهی قرار می دهد. این اعمال عبارتند از: طهارت (غسل) نماز عید، دعاهای مخصوص مانند دعای چهل و هشت و چهل و شش صحیفه سجادیه، دعای ندبه و قربانی کردن، خواندن تکبیر و...

عید قربان عید تقرّب

اگر ابراهیم، خلیل اللّه گشت، از آن رو بود که در مقام دوستی و محبت به خدا، از هر چه داشت، حتی از جوانی اش گذشت.

ویژه عید احکام صله رحم و مهمانی

دین اسلام جایگاه ویژه ای در مورد دیدو بازدید از نزدیکان و خویشاوندان تحت عنوان صله رحم و مهمانی، قرار داده است که به وفور در منابع دینی به چشم می خورد.

عید نوروز، زیبائیها و شادیها

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی سخن در پرده می گویم زخود چون غنچه بیرون آی که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی (1)

روز عید فطر، روزه جشن و جایزه

امام حسن علیه السلام در روز عید فطر، به مردمی نگاه کردند که می خندیده و بذله گویی می کردند، پس حضرت در حالی که رویش را به طرف اصحاب خود برگرداند،

عید رستگاران

همه روزها، روز خدا و همه شب ها، شب خداست و آمد و شد شب و روز از آیات الهی و برای بهره برداری مناسب از آن است. روزها برای کار و تلاش و تأمین معیشت زندگی و شب برای استراحت و آمادگی برای کار و تلاش و حرکت به سوی کمال است[1].

عید آزادی و آگاهی

ماه رمضان، تنها ماهی است که نامش در قرآن شریف آمده و از بهترین فرصتها برای مسلمین جهان است. این ماه در فرهنگ اسلامی، بخشی از برنامه ریزی الهی برای تربیت جامعه بشری تلقی می شود و به برکت آن هر سال تحولی فکری، فرهنگی، در جامعه اسلامی پدید می آید.

اولین مخالف غدیر

اولین مخالف غدیر که بود؟

امام هادی(ع)وجلوه های غدیر

و لقد انزل الله تعالی فیک من قبل و هم کارهون.... انماولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون.

عید در فرهنگ اسلامی

واژه «عید» در اصل از فعل عاد(عود)یعود است و برای آن معانی مختلفی گفته اند: از جمله «خوی گرفته » ، «روزفراهم آمدن قوم » و «هر روز که در آن، انجمن یا تذکار فضیلتمند یاحادثه بزرگی باشد.»

فلسفه معنوی نوروز

عید در لغت شادی مجدد و سروری را می گویند که سالیانه تکرار می شود

قربان

آفرید دل را و در گلوی دل، عطش عشق را چشاند؛ عشقی که از زلالین احساس ها جاری می شود و در چشمه ساران روزها می جوشد؛ روزگارانی که به رنگ انتظار بودند و روزهایی که ثمره انتظارند.

فضیلت و اعمال عید قربان

در تعالیم دینی چهار روز است که به عنوان عید تعیین گشته است که عبارتند از: عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه. در این میان عید قربان یکی از اعیاد مهم و بزرگ مسلمین به شمار می رود به نحوی که برخلاف بسیاری از اعیاد، مورد اختلاف نبوده و همه فِرَق مسلمین این روز را عید محسوب می کنند؛

رستاخیز سبز

سلام بر سبزه نای دوستی و سلام بر همه دوستان!تبریکرستاخیز سحرآمیز سبز بهار، نشان رویش زندگی است در رگ های جهان مادی، و سرخی زمان از سنت های ناب اسلامی و آیین های نیکوی ملی، و پیوندی است از شادابی زمین با بعثت سبزبهار، تعجب سبزی است / در چشم های خاک / روبه روی این شگفتْ / درنگ کن / و راه، هر نوروز فرصتی است برای تعالی و هر بهار محفلی برای تفکر؛ برای آنکه در مجال هم زمانی غدیر با نوروزاز دلایل ارجمندی نوروز و از نکته های شگفت تاریخ غدیر آن است که روز هجدهم راز این همه پیرایهرخداد هجدهمین روز ذیحجه سالِ دهم هجرت یعنی عید غدیر، با عید باستانی نوروز هم روزه نوروزروزه گرفتن نوروز، یکی از مستحبات این روز است

عید قربان در اسلام

در روایات از عید قربان، به نام های «عید الأضحی» و «عید نحر» یاد شده است، که در لغت همه اینها اشاره به قربانی کردن شتر و یا گوسفند در روز دهم ماه ذی الحجه است.

و اوست امام و راهنمای آشکار...

نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که «اگر در ابلاغ آن چه اینک بر تو فرو فرستاده ام، کوتاهی کنی، در حقیقت، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من، عمل نکرده ای» و هم او - تبارک و تعالی - حفظ و نگه داری مرا در برابر مخالفان، تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده ای بزرگوار است. اینک، این است آن پیام که بر من نازل فرموده است: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ الناسِ».1

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است. در سرزمین مِنی با قربانی گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل می شود؛ زیرا فلسفه عمل حج گذار و قربانی کننده این است که او با تمسک به حقیقت «ورع» گلوی دیوِ طمع را می برد و آنچه از قربانی به خدای سبحان می رسد، گوشت و خون نیست، بلکه روح کردار و جان عمل (تقوا) است و حاجی وارث ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام است که اسماعیل نفسش را به قربانگاه می برد و آن را ذبح می کند و به لقاء الله می رسد. این سخن رهبر فقیدمان است که فرموده است:

جرعه نوشان غدیر

انبوه سرتراشیدگان از حج باز گشته، چون رودی خروشان در راه بودند. اشتران، در گرمای شدید، بار بر دوش، راه می پیمودند. زائران سیه چرده، با قلبهایی مالا مال از ایمان، افسار کشان می رفتند.