به خانه خدا خوش آمدی

برچسپ ها: خدا ، به ، خانه ، خوش ، آمدی

Print Friendly and PDF

نویسنده : اعتمادی، فاطمه                     

کفش هایت را درآور؛ اینجا باید با وضو وارد شوی...

اینجا، خانه خدا، ارتفاع عشق است؛ دور از همه برج و باروها؛ کنگره ها و آهن ها؛ پرچین ها و سیمان ها... اینجا باغ نیایش و مناجات است که نجوای زیبای فرشتگان را می توانی بشنوی...

اینجا بهشتی است که درختان «شهود» شاخ و برگ می کنند؛ تجسم برابری و برادری...

اینجا مسجد است؛ آغازی برای بیدار شدن از خواب غفلت و خودپرستی و غرور...

خانه ای که بخواهی اگر، تو را تا عرش بالا می برد؛ تا حریم امن الهی...

اینجا محبوب ترین مواضع است نزد حق تعالی... خانه پاکان؛ خانه خدا...

اینجا که می آیی، گام بر می داری سمت ملکوت و ضربان بی قراری ات به تپش می افتد که از خود بی خود می شوی و به هیچ نمی اندیشی، جز رسیدن...

اینجا که می آیی، کاشی های اشراق را که می نگری، وقتی با دلنشینی اذان ممزوج می شوند؛ در شبستان های لبالب از بوی بهشت که می نشینی روحت را تا خدا بالا می برد؛ دلت می شکفد؛ درست همین جا که اینجا، جبرانی است بر تباهی این خاک تیره... و تو اگر کوی به کوی، خانه به خانه به دنبال آرامشی و آسایش می طلبی؛ کنار حوض ابدیت وضو بگیر و کنار ستون عبودیت، نماز بخوان که این زمین پاک، سجده های خالصانه ات را گواهی خواهد داد روز تبلی السرائر... شاید در مسجد کوچک و قدیمی شهر باشی یا آن مسجد سفیدی که در شهر پیامبر(ص) با گنبد سبزش، دلت را تا خدا می برد؛ یا شاید در مسجد کوچک اما بزرگ شهر بی وفایان باشی که وقتی قدم در آن می گذاری؛ صدای مناجات شبانه علی(ع) را هنوز می توانی بشنوی؛ آنجا که با همه کوچکی اش قدمگاه رسولان الهی بود و اولیاءالله... یا شاید هم، آنجا که با همه کوچکی اش آن قدر وسعت دارد که خانه امام عصر(عج) باشد؛ یا آن مسجد که آزادی اش آرزوی هر مسلمانی است؛ آنجا که شبی رسول خدا(ص) را در خود پذیرفت تا نقطه عروج رسول الله(ص) باشد تا سدرهالمنتهی... ((سُبْحانَ الّذی أسْری بِعَبْدِهِ لَیلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ اْلأقْصَی الّذی بارَکنا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا إِنّهُ هُوَ السّمیعُ الْبَصیرُ))[1]... همه مساجد خانه خدایند که در هر مسجدی خدا را بخوانی؛ به عرش می بردت و حریم امن الهی و آسودگی خاطرت را تضمین می کند که در هر مسجدی، تمامی شرایط پرواز و سلوکت فراهم است... که ((وَ أقیمُوا وُجُوهَکمْ عِنْدَ کلّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کما بَدَأکمْ تَعُودُونَ))[2].

اینجا که بیایی؛ به یقین در می یابی که همه از یک قبیله ایم که رو به یک قبله ایستاده ایم؛ زاده شده از یک زن و مرد، که ملاک برتری مان نه تحصیلات است و نه مقام؛ نه ثروت و نه شهرت که وقتی بوی اذان در کوچه پس کوچه های شهر می پیچد؛ وقتی زیر یک سقف می ایستیم و قامت می بندیم که تا خدا فاصله ای نداریم و در مدار ملکوت همراه هم می چرخیم؛ آنجا دیگر تفاوتی ندارد که خان زاده ایم یا چوپان زاده که خودش فرمود: ((یا أیهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنّ أکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاکمْ إِنّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ)).[3]

اینجا خانه بندگانی ا ست رها شده از خدایان رنگ رنگ که به ریسمان تسبیح گره زده شده اند و دست هایشان در هم تنیده به نام پروردگار...

اینجا را باید شناخت؛ اینجا که غیر خدا را راهی در آن نیست برای پرستیدن که ((وَ أنّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أحَدًا))[4]؛ اینجا را باید خواست و همیشه آبادش نگه داشت که هوای این خانه، معطر از تنفس نیایش است؛ جدای از هیاهوی رنگ و نژاد و قبیله... اینجا که اگر بخواهی اش، که اگر با آن همراه شوی و آبادش نگه داری؛ خانه ای در بهشت برای خود ساخته ای؛ اینجا که اگر خانه زمینی تو باشد؛ خدا خانه ای در بهشت برایت خاهد ساخت؛[5] اینجا که اگر چراغی روشن کنی در آن، تا وقتی آن چراغ روشن است؛ برای خودت طلب آمرزش پیوسته حاملان عرش الهی و فرشتگان را خریده ای[6]...

اینجا که وقتی قدم می گذاری در آن، از خاکستر معصیت ها بر می خیزی؛ با فرشته ها همنشین می شوی؛ ردای خلیفهاللهی می پوشی و در سجده های بی امان ملائک از لذت های حقیر دنیوی خالی می شوی... اینجا... مسجد... خانه خدا...

به خانه خدا خوش آمدی...

 

 


پی نوشت:

[1]. اسراء (17): 1.

[2]. اعراف (7): 29.

[3]. حجرات (49): 13.

[4]. جن (72): 18.

[5]. ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ص 59.

[6]. همان، ص 61.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

وحی، تجلی ویژه الهی

1. جهان آفرینش، جلوه و محل تجلّی ذات مقدس حق سبحانه و تعالی است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه‏» (نهج البلاغه خطبه 107)؛ لیکن وحی الهی که در جامه پرنیانی قرآن ظهور یافته است، تجلّی ویژه و خاص الهی است: «فَتَجَلّى‏ لَهُمْ‏ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه‏» (نهج البلاغه، خطبه 146).

مقامی عظیم در سایه‌‌ی اطاعت حق

در بین صفات و كمالاتی كه یك انسان می تواند پیدا نماید ظاهرا عبودیت و بندگی خدا از همه بالا تر باشد حتی از رسالت و امامت و امثال آن. فلذا ما در نماز، قبل از شهادت به رسالت، شهادت به عبودیت پیامبر صلی الله علیه واله می دهیم و می گوییم: « أشهد أن محمدا عبده و رسوله » گویی پیامبر صلی الله علیه واله قبل از این كه رسول باشد عبد است و اساسا این عبودیت او بوده است كه وی را به مقام رسالت رسانده چنانچه همین مقام عبودیت و بندگی بوده است كه او را به معراج و آسمان برده چرا كه خداوند در همین رابطه می فرماید:

گرانبهاترین هدیه خدا به دوستانش

یك ساختمان اگر پایه ‌هاى محكمى داشته باشد، مى ‌تواند سال‌هاى طولانى پا برجا بماند. چنین خانه ‌اى در گذر زمان ممكن است ظاهرش كثیف و سیاه و در و دیوارش خراب شود، اما چون پایه ‌هایش محكم است، با كمى تعمیر و رنگ و تزیینات مى ‌توان آن را تمیز و مرتب كرد. اما اگر پایه و اساس محكمى نداشته باشد، هرچه هم رنگ بزنیم فایده ‌اى ندارد و با باد و باران یا سیلابى فرو خواهد ریخت

خدا به چه کسانی محل نمی‌گذارد؟

خداوند در قرآن می‌فرماید من به آدم‌های عهدشکن و سوگندفروش محل نمی‌گذارم، نه می‌بینم‌شان و نه هم‌کلا‌مشان می‌شوم!

«ساعت زنگى» خدا

در میان تمام ملل و امم اسلامی، تنها شیعه است که علاوه بر ثقل اکبر(قرآن) به ثقل اصغر(اهل بیت) چنگ آویخته و بر سفره سرّ و شهادت حقایق دین زانو زده است.

تكيه‌گاه

خدایا! مرا تكيه‌گاه باش.

شما با چه انگیزه ای خدا را عبادت می کنید؟

امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی داد، واجب بود به شکرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.

حاجت خواستن از غیر خدا در قرآن

قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی إِنَّهُ ‏هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ «یوسف آیات 97 و 98‏» ؛ «گفتند: «اى پدر! براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما ‏خطاكار بودیم. گفت: به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم كه او، ‏همانا آمرزنده مهربان است»

شما با چه انگیزه ای خدا را عبادت می کنید؟

امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی داد، واجب بود به شکرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.

شما در دعاهایتان از خدا چه می خواهید؟

پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «رزق و روزی به عدد قطرات باران از آسمان بر زمین نازل می شود تا هر كس به اندازه خود دریافت كند، لكن خداوند زیاده دهنده است پس از فضل خداوند نعمتهای بیشتری درخواست كنید.»

عزیز شدن چه گونه

"قرآن در دنیای امروز می تواند فعّال ما یشاء باشد؛ می تواند کار بکند، می تواند پیش برود ... برکات قرآن برکات بی انتهایی است ... در قرآن و با قرآن عزّت هست، قدرت هست، پیشرفت هست..."

تمام عالم کتاب خداوند است

عزیزترین فرد این عالم، پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله است و ایشان سحاب حریص بود. خود می فرمود: انا حریصُ علی رُشدکم: من به رشد شما حریصم ...

نکاتی از لطف خدا !

بعضی گیاهان رونده اند یعنی یک گوشه باغچه می کاری، اما خیلی طول نمی کشد که تمام باغچه را پر می کند.کار خوب و صواب درست مثل گیاه رونده است و رشد کرده و پیش می رودکار بد و خلاف و ناصواب هم از همین دست است؛ درست مثل قطره ای از جوهر سیاه که روی صفحه سفید کاغذ و یا پارچه ای فرو می افتد، اما همانجا نمی ماند بلکه پیشروی کرده و جلو می رود. فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان لطف خدا این یک حقیقتی است که رفتارهای خوب و بد، عوامل و حقایقی ثابت نیستند بلکه درست مثل یک گیاه رونده اند؛ رشد می کنند و پیشروی کرده و جلو می روند؛ حقیقتی که در سورهیوسف به زیبایی تمام می توانی تماشا کنی. برادرها روزی یوسف را با خود به تفریح بردند و به چاه افکندند و نتیجه آن این شد که امروز برادر دیگر خود بنیامین را از دست دادند، پس این اتفاق ریشه در آن اتفاق ناگوار دارد. و به همین خاطر بود که تا یعقوب ماجرای بنیامین را شنید همان سخنی را تکرار کرد که در وقت از دست دادن یوسف گفته بود. آن روز:قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً: نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست و امروز نیز همان را می گوید در حالیکه این بار به ظاهر آنان هیچ تقصیری نداشته اند اما یعقوب می خواهد بگوید: این ماجرا ریشه در همان ماجرا دارد. این سنتی است ثابت و همیشگی این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) براین اساس مطابق قوانین تكوینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکم فرما کرده است، کار خوب و بد ما حتی در همین جهان نیز بر جسم و جان ما تأثیر می گذارد. رنج ها و مصیبت ها به رفتارهای خود انسان باز می گردد: «و ما أصابَکُم مِن مصیبةٍ فَبِما کسبت أیدیکم و یعفو عن کثیر» (شوری43)، آیه ی30) و حاصل نیکی و بدی برای خود انسان است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(الاسراء(17)، آیه ی7) وصول به لقای الهی و یا محرومیت از آن، در گرو انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک است: «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»(کهف(18)، آیه ی110) حتی میانجی گری در اعمال حسنه و سیئه در زندگی تأثیر خودش را دارد: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» (نساء(4)، آیه ی85) این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) حتی داریم که در روز واپسین هر کسی، خودِ اعمال نیک یا ناپسندی را که انجام داده است، می یابد: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا...» (آل عمران (3)، آیه ی30) یعنی محل انژاس خوبی ها و بدی ها، نفس انسان است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا» (جاثیه (45)، آیه ی15). هرچند مقدار آن اعمال، اندک باشد: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» (الزلزله (99)، آیات 7-8) کلام آخر بازگشت اعمال و به معنایی دیگر رشد و نمو اعمال هر انسانی به سوی خود اوست و انسان ها ، بازتاب اعمال خویش را در دنیا و آخرت خواهند دید و چشید. البته ناگفته نماند که شرایط دنیا به سبب محدودیت هایش اجازه نمی دهد تا انسان ها همه بازتاب ها و پیامدها و آثار اعمال خویش را در دنیا ببینند ، از این روست که آخرت به عنوان جایگاه بهره مندی کامل انسان از کرده ها و اعمال خویش معرفی می شود. نحل آیه 111 و زمر آیه 70) منابع: سایت آیت الله احمد بهشتی کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام رنجبر رادیو قرآن

انسان خوبی بود، چه جوری شد این طوری شد؟

بعد از سال ها دیدمش ، خیلی تعجب کردم ... نسبت به سال های دبیرستان که با هم بودیم خیلی تغییر کرده بود ... بعد که کمی بیشتر با هم حرف زدیم و به حرف هایش فکر کردم دیدم که این تغییرات نتیجه یک سری بی احتیاطی هایی است گاهاً همه ما به آن بی توجه هستیم...

تا حالا خدا غافلگیرتان کرده است؟

گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!

تا به حال خدا را امتحان کرده اید؟

آدم های دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد.

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است

نعمت پروردگار، هر نوع بهره مادی و معنوی را شامل است و بازگو کردن نعمت به قصد یادآوری و ستایش نعمت ـ نه برای غرور و فخر فروشی ـ خود، شکر نعمت محسوب می شود و بخشش آن به دیگران، نوعی بازگو کردن نعمت الهی است.

مکر و حیله از جانب خدا، یعنی چه؟

یکی از فرازهایی که ما در شب های ماه رمضان در دعای ابوحمزه خواندیم این جمله بود که «الهی لا تمکر بی فی حیلتک» «خدایا به مجازات عَمَلَم به مکر و حیله ات مرا غافلگیر و مبتلا مگردان». حال کیفیت حیله و مکری که امام از آن سخن به میان می آورد چیست؟ که در ادامه و به تدریج به توضیح آن خواهیم پرداخت.

کارهای خدا برعکسه!

آفریدگار یکتایی که مظهر تمام خوبی ها و درستی هاست سعادت مخلوقاتش را در هم سویی هرچه بیشتر با خالقشان قرار داده است. هرچند که خداوند یکتا؛ بی همتاست و هیچ کس را یارای همتایی با او نیست اما نزدیک شدن به صفات خالق و پیاده سازی هرچه بیشتر صفات الهی در وجود انسان، سعادت آدمی را بدنبال دارد.

شما هم می‌توانید در خانه خدا باشید

این تصور، تصور صحیحی نیست که خانه ی خدا را تنها مکانی برای خواندن نماز و برگزاری چند برنامه بدانیم؛ در این مکان انجام انواع عبادات امکان دارد و باید که صورت بگیرد ...

خدا خود علی علیه السلام را معرفی می کند

فردی که یتیم نوازی او، عبادت او، خدمت او، شمشیر او، قیام و قعود او، صبر او، عفو او و لحظه لحظه وجود او جانبازی و ایثار برای بقا و پویایی اسلام و مسلمین بود. فردی که پدر یازده امام راستین است و سر منشأ هدایت و سعادت. فردی که برادر رسول خدا و اولین یاور و مؤمن به اوست. آری مگر می‌شود فضیلت‌های چنین فردی را شمرد و او را شناخت؟

دست خدا

به همراه امام رضا (ع) در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم.

دعا، سلاح مؤمن در برابر دشمنان

آیا ما که در اسلحه‌سازی و تجهیزات نظامی از کفار عقبیم، باید در دعا هم مؤخر باشیم؟! در روایات آمده است: «أَلدعآءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ؛ دعا، اسلحه مؤمن است».

زمان مشلات چه کنیم که از رحمت خدا ناامید نشویم؟

ناامیدی از رحمت خدا یعنی چه؟ یعنی خدایا تو دیگر نمی‌توانی ما را اداره کنی. در مدیریت رزق و روزی این مخلوقات مانده‌ای؛ می گویی چرا؟ نشانه‌اش این‌همه کم و کاستی!

تقرب به خداوند با دعا و نیایش

اسلام راه‌های فراوانی را برای تقرّب بنده به خدا مقرر کرده است. اوّل راه علمی است که فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ؛ طلب علم بر هر مسلمانی لازم است».

جنگ با خدا

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

ماه رمضان به مهمانی خدا برویم!

آیه قرآن کریم می فرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ.

دل هـای نـور باران

یکی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراک و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مؤلّفه ها، مشترک و در برخی شاخصه ها متفاوت هستند. یکی از نقاط اشتراک قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، ویژگی های مشترک یاران این دو امام است که ما در اینجا به آن می پردازیم.

جنگ با خداوند

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

آشتی با خدا

هرکدام از ماههای خدا خصوصیتی دارند که شاید ماه دیگری نداشته باشد؛ اعمال خاصی که برای هرکدام ذکر شده، دلیل این ادعاست. مثلاً برای سه ماه رجب و شعبان و رمضان بیشترین دعاها، زیارت ها و اعمال عبادیِ مستحب و واجب وارد شده است.

... کیست این عبد صالح؟

کاروان در کاروانسرایی بزرگ و قدیمی از حرکت باز ایستاد. مسافران خسته از چارپایان فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند. من نیز پیاده شدم و باراندکم را کنجی گذاردم. کاروانسرا پر از مسافر بود.

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر، ارواحنافداه

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می فرماید:

رؤیت خدا

قرآن مجید، هرگاه به موضوع رؤیت خدا می رسد، به شدت آن را ردمـی کند و کمـتر مـوضوعی مانند رؤیت خدا مورد نقد و ردّ قرار گرفته است. آن گاه که حضرت موسی (ع) زیر فشار برگزیدگان خود در میقات، از خـدا درخواست رؤیت کرد، با پاسخ مأیوس کننده ای روبه رو شد. زیرا خطاب آمد «لَن ترانِی»[1]: هیچ وقت مـرا نمی توانی ببینی.

اهمیت ذکر و یاد خدا در خودسازی

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿۴۱﴾ ای اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید، (۴۱)

ذکر و یاد خدا

ياد خداوند تنها با زبان و گفتار نيست، بلكه در هر فكر، كار و حركتى رضايت خداوند را در نظر داشتن است.

تقرب الهی و قرب معنوی در مناجات شعبانیه

ملاک در قرب به خدا که از تزکیه نفس حاصل می شود زدودن موانع به انضمام رشد دادن نفس به سوی کمال با افعال اختیاری به کمک همین بدن و جسم برای توجه دل و قلب به سوی خداست و هر چه دل انسان بیشتر متوجه خدا باشد و از خود غافلتر باشد او به خدا مقربتر است تا آن جا که دیگر غیر از خدا کسی دیگری را نمی بیند مثل پیامبران و اولیای معصومین که تنها توجه ایشان به خدا بوده است و بس، و غیر از خدا را نمی بینند.

معنای «خون بهای خدا» چیست؟

«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون آمده است.1 1. برای ثارالله معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را می طلبد و در مجموع به این معناست که خداوند، ولیّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می کند؛ زیرا ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و مقابله با خداوند است. به طور کلی از آن جهت که اهل بیت علیهم السلام «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است. در سرزمین مِنی با قربانی گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل می شود؛ زیرا فلسفه عمل حج گذار و قربانی کننده این است که او با تمسک به حقیقت «ورع» گلوی دیوِ طمع را می برد و آنچه از قربانی به خدای سبحان می رسد، گوشت و خون نیست، بلکه روح کردار و جان عمل (تقوا) است و حاجی وارث ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام است که اسماعیل نفسش را به قربانگاه می برد و آن را ذبح می کند و به لقاء الله می رسد. این سخن رهبر فقیدمان است که فرموده است:

مکر با خدا

نفاق از پدیده های شوم و خطرناک جوامع انسانی، بویژه جوامع اسلامی است که میتواند بر اثر کوچکترین غفلت، زمینه تحقق توطئههای دشمنان را برای نابودی آن جوامع فراهم سازد. خداوند تبارک و تعالی در آیات فراوانی در قرآن مجید خطر منافقین را گوشزد نموده و ضمن کوبیدن شخصیت آنها سخت تحقیرشان کرده و رسوایشان ساخته است تا در جامعه جرأت خودنمایی نداشته باشند

نیکی به پدر و مادر

«وقضی ربّک الاّ تعبدوا الاّ ایاه و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما افّ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریماً؛ پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، به آنان «وای» مگو و آنان را مران و با آنان [لطیف و سنجیده و] بزرگوارانه سخن بگو».

بازگشت امام خمینی به ایران

مسئله بازگشت امام خمینی به ایران، از ابتدای اقامت او در پاریس مورد بحث محافل سیاسی و مطبوعات بود، ولی پس از رفتن شاه این سئوال در بیشتر مصاحبه ها عنوان می شد، و پاسخ امام به همه مصاحبه کنندگان این بود: «در اولین فرصت » .

آخرین حرف ها به آخرین نفرات!

هنگامی که ابن ملجم امام علی علیه السلام را ضربت زد، حضرتش به حسن و حسین علیهما السلام چنین فرمود: شما را به تقوای الهی سفارش می کنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و برای پاداش (اخروی) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

محبت ما به اهل‌بیت علیهم‌السلام واقعی است؟

آيا معياري وجود دارد كه ما از طريق آن به اين شناخت برسيم كه آنچه گفته مي شود لقلقه زبان و از روي احساسات نيست بلكه از روي شناخت و واقعيت است. با مراجعه به آموزه هاي دين مي توان معيارهايي را بدست آورد كه محبت واقعي افراد نسبت به اهل بيت عليه السلام را نشان دهد.

دیدار و ملاقاتی که به فراق ختم می شود

از قدیم الایام عشق خواهر و برادری عده ای از عاشقان زبانزد همه عالم بوده است . عشقی که نوع و کیفیتش شاید با عشق های دیگر تفاوت های زیادی داشته باشد .

سفارشات پیامبر (ص) به امام علی (ع)

علی جان حفظ کن وصایا را مادام که عمل کنی در خیر هستی ای علی کسی که غیض خود را فرو برد در حالیکه قدرت بر اجرای ان دارد در قیامت امنیت پیدا میکند و ایمانی پیدا میکند که طعمش را میچشد.

تقرب به خداوند با دعا و نیایش

اسلام راه‌های فراوانی را برای تقرّب بنده به خدا مقرر کرده است. اوّل راه علمی است که فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ؛ طلب علم بر هر مسلمانی لازم است».

چگونه برای ورود به رمضان آماده شویم؟

هوشیار باش! که شاید این ماه شعبان آخرین شعبان عمر تو باشد، شاید این رمضان آخرین رمضان عمر تو باشد. چه کسی می‌‏داند چه پیش خواهد آمد؟ زندگی ما به گونه‌‏ای است که نسبت به هیچ یک از عوامل متزلزل کننده و بر هم زننده زندگی اختیار و کنترلی نداریم و هر لحظه ممکن است در معرض مرگ قرار بگیریم.

خون مقدسی که به زمین بازنگشت

از مصائب بزرگ روز عاشورا و حوادث مسلّم این روز، شهادت طفل شیرخوار امام حسین(علیه السلام) است كه توسط سپاه عمر سعد با كمال بى رحمى و در آغوش امام(علیه السلام) به شهادت رسید.

وصیت علامه به فرزندش

التزام به همدوشى با عالمان و نشست و برخاست با فاضلان داشته باش كه آن براى كسب كمالات زمینه كامل را فراهم مى سازد و برایت ، توان و مهارت در یافتن پاسخ مجهولات را به دنبال دارد.

نگاهی به مضامین اخلاقی دعای عرفه

یکی از دعاهای معروف، دعای عرفه است. این دعا که از امام حسین علیه السلام برای ما به یادگار مانده، سرشار از مضامین اخلاقی است. در واقع سیدالشهدا علیه السلام در ساختار دعای عرفه، بسیاری از آموزه های اخلاقی را نیز آموزش داده است.

پاسخ به 4 پرسش درباره غدیر

برخی معتقدند که آن چه پیامبر در غدیر فرمود، یک توصیه بوده است و نه الزام؛ آیا چنین برداشتی صحیح است؟

ماه شعبان و اتصال به ماه رمضان

مناجات و دعا سیره عملی اهل بیت علیهم السلام و بزرگان بوده است. از جمله مناجات ها مناجات معروف شعبانیه است. آخرین جمعه ماه شعبان در روایتى آمده که حضرت رضا(ع) در آخرین جمعه از ماه شعبان به اباصلت فرمود: بیشتر شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است، در این باقیمانده ماه تقصیرهاى گذشته ات را تدارک کن و بر آنچه به کارت می‌آید همّت کن، در دعا و استغفار و تلاوت قرآن بسیار بکوش و از گناهان خویش به سوى خدا توبه کن تا ماه رمضان فرا می‌رسد بر خدا مخلص باشى.

توسل به امام رضا علیه السلام

«سلیمان بن جعفر» که از فرزندان جعفر طیار (برادر امیر مؤمنان علیه السلام) بود می گوید: من در یکی از باغ ها در حضور حضرت نشسته بودم، ناگهان گنجشکی را دیدم که با تمام اضطراب به حضور امام آمده و صیحه می کشید و دست از ناله و صیحه بر نمی داشت.

به دادم برس

عبدالله به دیواره ی سخت صخره ی کوچک تکیه داد . دلش پر از غصه شد . دور و بر خود چشم چرخاند . دلش می خواست با ناله ی بلند، عقده هایش را بیرون بریزد . چه کسی بود که پای درد دلش بنشیند و غصه هایش را بروبد!

ما را به میزبانی صیاد، الفتی است...

اگر این فکر مثل جرقه ای به ذهنش نزده بود، شاید هیچگاه آن راز فاش نمی شد و قطعا من هم امروز آن را برای شما حکایت خدایا، زیر این آسمان کبود، و این گنبد دوار، آیا کسی مثل من نمی کردم.

نصایح پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر

انچه در این نوشتار می آید نصیحت های پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ به ابوذر غفاری است. این حدیث در کتاب «مکارم الاخلاق» اثر رضی الدین، حسن بن فضل طبرسی، از علمای قرن ششم هجری، فرزند امین الإسلام طبرسی(صاحب تفسیر مجمع البیان) آمده است.

محمد (ص) اینگونه در دلها نفوذ کرد

به اعتدال رفتار می‌کرد، سخنش راهگشا و حکمش عادلانه بود.همچون طبیبی دوره گرد بود که خود به بالین مریض می رفت و مَرهم او بهترین درمان برای دلهای بیمار بود.دعوت بردگان را می پذیرفت و با آنان هم سفره می شد و به هر کس می رسید ـ حتی کودکان ـ سلام می کرد.بر روی خاک می نشست، شیر از گوسفند می دوشید، کفش خود را وصله و لباسش را رفو می کرد. همیشه به خود عطر می زد. بر حمار بدون پالان سوار می شد و آنگاه که بر مرکبی بود اجازه نمی داد کسی پیاده در کنارش حرکت کند.

پیام امام رضا(علیه السلام) به شما

امام رئوف، حضرت اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء به حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) فرمودند: ای عبدالعظیم، سلام مرا به دوستان برسان و به آن ها بگو:

برای درخشش خانه بخوانید

رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خیر آن بسیار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانیان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمینیان مى درخشند. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اِنَّ البَیتَ اِذا كَثُرَ فیهِ تِلاوَةُ القُرآنِ كَثُرَ خَیرُهُ وَاتَّسَعَ اَهلُهُ وَاَضاءَ لاَهلِ السَّماءِ كَما تُضى ءُ نُجومُ السَّماءِ لاَهلِ الدُّنیا. (اصول كافى، جلد۲، صفحه۶۱۰)

خانه هایی با بوی معرفت و ایمان!

ظاهرا تردیدى نیست که مساجداز مصداق هاى روشن خانه هاى یادشده است، ولى تردیدى نداریم خانه هاى دیگرى نیز وجود دارد که اساس معابد الهى و حیات مساجد بسته به آنهاست و آن خانه هاست که خاستگاه شکل گیرى مساجد و حیات و آبادانى آنهاست؛

محل زندگی شیطان کجاست؟

همیشه دانستن یک سری مسائل برای ما آدم ها جالب و دوست داشتنی بوده؛ مخصوصاً دانستن یک سری اطلاعات از آدم های مطرح و کسانی که اسم آنها را زیاد شنیده ایم.

خانه خاموش

باشد چو شب، سیاه، همه روزگار من بعد از تو ای انیس دل داغدار من

شما هم می‌توانید در خانه خدا باشید

این تصور، تصور صحیحی نیست که خانه ی خدا را تنها مکانی برای خواندن نماز و برگزاری چند برنامه بدانیم؛ در این مکان انجام انواع عبادات امکان دارد و باید که صورت بگیرد ...

بهشتی در خانه

پدرم در برخورد با بچه ها معتقد بود: بچه ها در عین حال که باید پرورش جهت دار پیدا کنند، ولی این پرورش باید در عین احساس انتخاب گری و آزادی در انتخاب باشد. برخورد ایشان با فرزندانشان خیلی ظریف بود. من از ایشان حتی برای یک بار نشنیدم یا ندیدم که به من یا خواهر یا برادرم بگویند: این مسأله باید این طور که من می گویم انجام بشود

ساکن خانه وحی

اهل مدینه بود و ساکن خانه وحی. از کودکی، هم بازی علی اصغر بود و ستون خیمه گاهِ زین العابدین. شاهد عشق بود و در آغوش شکفتن. دلش یادگاری بود از عاشقانه های کربلا. کوچه کوچه، غم در دلش بود و با زخم و غربت، الفتی دیرینه داشت.

برای آن که آدم خوش صحبتی باشید چه باید کنید؟

صحبت؛ بازی دلنشینی است به شرط آن که از قواعد آن پیروی کنید. شما با رعایت چند دستور ساده می توانید فردی خوش صحبت و مورد توجّه باشید.

ولادت حضرت علی اکبر(ص) _ روز جوان

جوانی، بهار عمر و فصل طربناک زندگی است. هیچ دوره ای از زندگی چون روزگار جوانی، سرسبز و خرّم نیست، و هیچ انسانی همانند زمان جوانی، توان مند و پرا نرژی نیست.بسیاری از پیروزی ها و کامیابی ها، تنها در سایه جوانی امکان پذیر است و بسیاری از آرزوها و هدف ها، فقط در فرصت جوانی قابل دست یابی است. جوانی فرصتی است که بر خلاف بسیاری از فرصت های دیگر، تنها یک بار در اختیار همه قرار می گیرد و چون به انجام خویش برسد، هرگز امکان تکرار نخواهد داشت. پس «فرصت جوانی»، طلایی ترین فرصت ها و ناب ترین موهبت هاست و نمی توان در این نکته تردید کرد که هدر دادن روزگاران خوش جوانی و تباه کردن این بهار زندگانی، به اندوهی انبوه و حسرتی متراکم خواهد انجامید، اما این روزگار، اقتضاهایی دارد؛ اقتضاهایی که بخشی از آنها به جوان بر می گردد و بخشی نیز به آنها که با جوان در تعاملند. آنها که به جوان بر می گردد، «نازها» و «نیازها»ی جوانی است. نازها، یعنی «سرزندگی، شیک پوشی، آراستگی، جمال گرایی، آرمان گرایی و...؛ و نیازها، یعنی عبادت و تضرع؛ دانش اندوزی، مهار و تعدیل غرایز، تهذیب نفس، ورزش، مطالعه، مسئولیت پذیری و....