خدا بسیار نزدیک است

برچسپ ها: خدا ، نزدیک ، بسیار

Print Friendly and PDF

اشاره:

با خودم گفتم: درسته که بعضیا می گن، مردم اینقدر گرفتاری دارن که به این چیزا فکر نمی کنن اما اون طور که من یادمه این مراسم هر سال طرفدارهایِ بیشتری پیدا می کنه، خیلی ها از این هیاهو و سر و صدا خسته شدن و دنبال یه گوشه ی دنجی می گردن تا با خدای خودشون خلوت کنن، اما بهونه ای پیدا نمی شه الاّ اعتکاف. وسایلشم شکر خدا جوره و فقط باید یه جو همّت داشت و یه خروار اخلاص. برای همین راه افتادم تا ببینم نظر دیگرون چیه و چقدر در مورد اعتکاف اطلاعات دارن.

 

علی تهرانی، بیست و سه سالشه و دانشجوی رشته زیست شناسیه. تا حالا اعتکاف نرفته اما خیلی دوست داره که بره، از زمان شروعش خبر داره و تا حدودی اعمالش رو بلده، برام می گه: «قبل از اینکه شاغل بشم خیلی دوست داشتم برم. چون یه صفایی داره، آدم به خدا نزدیک می شه وقتی این اعمال رو انجام بده، مخصوصا برای خودشناسی و خداشناسی خیلی لازمه».

با مهدی خلیلی توی یه اغذیه فروشی مصاحبه می کنم. بیست و دو سالشه و فوق دیپلم رشته حسابداریه، اونم تقریبا اطلاعات خوبی در مورد اعتکاف داره، اما تا حالا معتکف نشده.

با چند نفر دیگه هم صحبت می کنم، اما اطلاعات جامعی در مورد اعتکاف ندارن.

خیابون رو رها می کنم و وارد راسته بازار قم می شم، یه بازار سنتی قدیمی با طاق های ضربی و بوی ادویه. زندگی تو بازار با سرعت بیشتری جریان داره، طاق های ضربی بازار رو از آسمون جدا کرده و برای همین بازار از همه جا تاریک تره. توی یه بازارچه فرش با آقای حاج جواد صحبت می کنم، ایشون از قدیمی های بازاره، شصت و پنج سال سالشونه، و تا حالا موفق نشدن که معتکف بشن، اما التماس دعا دارن تا خدا بهشون توفیق بده و به اعتکاف برن. از ایشون در مورد سازندگی اعتکاف و کسانی که اعتکاف بیشتر براشون لازمه می پرسم، ایشون می گن: «برای جوونا از همه ی اقشار سازنده تره، چون در این مراسم تهذیب اخلاق می شن و با دعاها و اذکار آشنا می شن و در اصطلاح اخلاقشون و رویه زندگیشون مؤثره».

از توی بازارچه فرش بیرون می یام و می رم تو بازار اصلی. یه جوون توجهم رو جلب می کنه.

اسمش امیر اخوانِ، طلبه ی ساله دومه و هجده سالشه. تا حالا چند مرتبه معتکف شده، معلومه بهش خیلی خوش گذشته که همه سؤالاتم رو با لبخند جواب می ده. اون می گه: «هر سال شب تولد امیرالمؤمنین(ع) بعد از برپایی جشن می ریم تإے؛ے جاهامونو مشخص کنیم، به همراه بچه ها در اعتکاف بودن خیلی صفا داره و جالبه» امیر چند سالِ متوالی معتکف شده و دقیقا از احکام و آداب اعتکاف باخبره، تازه چند تا خاطره ی خوب هم دارم که برام تعریف می کنه:

«پارسال یه جمعه افتاد توی مراسم، ما هم چون فهمیدیم با شرایطش اشکال نداره، رفتیم نماز جمعه. اما سریع حرکت می کردیم و زیر سایه نمی رفتیم تا اعتکافمون به هم نخوره. یادم می یاد وقتی به مسجد برگشتیم احساس کردیم به خونه ی خودمون وارد شدیم».

اون باز هم در مورد مراسم می گه:

«شب رحلت حضرت زینب(س) حسابی عزاداری کردیم و استفاده بردیم و شب آخر که شب مُزده، همه ی مردم حال و هوایِ عجیبی داشتن، اینا همش برای من خیلی جالبه» ازش تشکر می کنم و می رم توی یه مغازه.

این یکی حرفاش با همه متفاوته، اصلا اعتکاف رو یه جورِ دیگه دیده، اسمش علیِ مرندیِ. دیپلم داره و 34سال سن. ازم می خواد به طور کلی صحبت کنه، تا حالا هم چند دفعه معتکف شده، به نظرش هر کسی اعتکاف رو توی دل خودش داره، عاشقِ تنهائیه، تنهائیِ خودش با خدا، اما می گه: «چون خدا گفته بیایید خونه ی من مسجد جایِ بهتریه برای مهمونی خدا، اعتکاف برای خودسازیه و یه کمی دور شدن از دنیا قشنگه هر چند کم باشه» اَزش می پرسم: یعنی شیوه اعتکاف رو دوست نداری؟ و جواب می ده: «وقتی توی اعتکاف دور و برت شلوغه مسئله ای نیست، چون زمانی که آدم عبادت می کنه به دور و برش کاری نداره و این شلوغی هم یه خوشحالی داره و هم یه ناراحتی. خوشحالی از اینکه با این همه آدم به مهمونی خدا رفته و ناراحتی از اینکه چرا زودتر نیومده و از قافله عقب مونده». می پرسم خاطره ی خاصی نداری؟ جواب می ده: «آخه حساب کنید، بین خود و خدای آدم خاطره ای می مونه که بشه تعریف کرد؟!» اما من بهش می گم: «این خودش قشنگترین خاطرس».

از بازار می رم حرم. حرم حضرت معصومه(س)، کریمه ی اهل بیت(ع) برای ما قمی ها نعمت بزرگیه. وارد حرم که می شی نسیم خنک معطر که به سر و صورتت می خوره، خودت رو سبک تر از هر وقت دیگه حس می کنی. بین جوونهایی که دارن با هم بحث می کنن یا درس می خونن می گردم، و با کمال بهرامی صحبت می کنم.

کمال بیست و پنج سالشه و سال ششم حوزه رو تموم کرده، تا حالا معتکف نشده، اما اطلاعاتش کامله و در مورد اعمال امّ داود حسابی توضیح می ده. وقتی ازش می خوام در یه جمله اعتکاف رو تعریف کنه می گه: «یکی از راه های رسیدن به خدا».

یه کمی اون طرف تر توی دست یه جوون کتابی در مورد اعتکاف می بینم، خوراکم رو پیدا کردم، اسمش محمد مهدی زمانیِ، دوم دبیرستان با 18سال سن. اعتکاف رو می شناسه، مخصوصا با خوندن اون کتاب. تنها کسیه که از تاریخچه اعتکاف صحبت می کنه؛ می گه:

«اعتکاف از انبیای ما به ارث رسیده. از حضرت نوح و اسحاق و یعقوب». وقتی بهش می گم یه جمله درباره اعتکاف بگو، می گه: «به نظر من آدمی که توی اعتکافه انگار پیش انبیا نشسته».

زیارتنامه رو که می خونم از حرم بیرون می یام. یکی از دوستانم رو می بینم. اول ازش سؤال می پرسم: «اعتکاف که رفتی؟» وقتی بعله رو می گه، سریع مصاحبه رو شروع می کنم:

«من محمد خوش لهجه، 25سال سن دارم و دیپلم تجربی هستم. اعتکاف سنّت حسنه ای یه که از زمان حضرت رسول(ص) وجود داشته و...» چون خیلی مفصل توضیح میده من فقط نکته های جالش رو می نویسم. «آدم تو اعتکاف جوون ها و نوجوون هایی رو می بینه که با اینکه سن و سال کمی دارن، یه جوری عبادت می کنن که آدم حال می کنه. اونا با اون روح لطیفشون از خدا برای خود و دیگران طلب مغفرت می کنند» بعد هم در مورد کسانی که این سنت حسنه رو ترویج کردن صحبت می کنه و به اونها دعا می کنه. از خاطره هاش می پرسم، می گه: «اعتکاف همش خاطرس، مخصوصا وقتی آدم تو سه روز این همه دوست خوب پیدا می کنه، خود من بهترین دوستم رو از اعتکاف پیدا کردم». ازش می خوام اعتکاف و توی یه جمله تعریف کنه می گه: «اعتکاف میان بری برای رسیدن به خداست» وقتی به حرفش فکر می کنم، می بینم راست می گه. بعد فکر می کنم که اعتکاف هم نعمت ارزشمندیه و خدای بزرگ و مهربون رو شکر می کنیم که برای بنده های خطاکارش راه بازگشت قرار داده. خدایا تمام بدی ها و تقصیرهای ما رو به بزرگی و خوبی خودت ببخش و به ما توفیق توبه، عبادت و اخلاص قرار بده... این یه پایان خوشی برای مصاحبه ی ما /... دُعامون کنید تو اعتکاف امسال... دُعا....

والسلام

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

وحی، تجلی ویژه الهی

1. جهان آفرینش، جلوه و محل تجلّی ذات مقدس حق سبحانه و تعالی است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه‏» (نهج البلاغه خطبه 107)؛ لیکن وحی الهی که در جامه پرنیانی قرآن ظهور یافته است، تجلّی ویژه و خاص الهی است: «فَتَجَلّى‏ لَهُمْ‏ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه‏» (نهج البلاغه، خطبه 146).

مقامی عظیم در سایه‌‌ی اطاعت حق

در بین صفات و كمالاتی كه یك انسان می تواند پیدا نماید ظاهرا عبودیت و بندگی خدا از همه بالا تر باشد حتی از رسالت و امامت و امثال آن. فلذا ما در نماز، قبل از شهادت به رسالت، شهادت به عبودیت پیامبر صلی الله علیه واله می دهیم و می گوییم: « أشهد أن محمدا عبده و رسوله » گویی پیامبر صلی الله علیه واله قبل از این كه رسول باشد عبد است و اساسا این عبودیت او بوده است كه وی را به مقام رسالت رسانده چنانچه همین مقام عبودیت و بندگی بوده است كه او را به معراج و آسمان برده چرا كه خداوند در همین رابطه می فرماید:

گرانبهاترین هدیه خدا به دوستانش

یك ساختمان اگر پایه ‌هاى محكمى داشته باشد، مى ‌تواند سال‌هاى طولانى پا برجا بماند. چنین خانه ‌اى در گذر زمان ممكن است ظاهرش كثیف و سیاه و در و دیوارش خراب شود، اما چون پایه ‌هایش محكم است، با كمى تعمیر و رنگ و تزیینات مى ‌توان آن را تمیز و مرتب كرد. اما اگر پایه و اساس محكمى نداشته باشد، هرچه هم رنگ بزنیم فایده ‌اى ندارد و با باد و باران یا سیلابى فرو خواهد ریخت

خدا به چه کسانی محل نمی‌گذارد؟

خداوند در قرآن می‌فرماید من به آدم‌های عهدشکن و سوگندفروش محل نمی‌گذارم، نه می‌بینم‌شان و نه هم‌کلا‌مشان می‌شوم!

«ساعت زنگى» خدا

در میان تمام ملل و امم اسلامی، تنها شیعه است که علاوه بر ثقل اکبر(قرآن) به ثقل اصغر(اهل بیت) چنگ آویخته و بر سفره سرّ و شهادت حقایق دین زانو زده است.

تكيه‌گاه

خدایا! مرا تكيه‌گاه باش.

شما با چه انگیزه ای خدا را عبادت می کنید؟

امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی داد، واجب بود به شکرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.

حاجت خواستن از غیر خدا در قرآن

قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی إِنَّهُ ‏هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ «یوسف آیات 97 و 98‏» ؛ «گفتند: «اى پدر! براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما ‏خطاكار بودیم. گفت: به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم كه او، ‏همانا آمرزنده مهربان است»

شما با چه انگیزه ای خدا را عبادت می کنید؟

امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی داد، واجب بود به شکرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.

شما در دعاهایتان از خدا چه می خواهید؟

پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «رزق و روزی به عدد قطرات باران از آسمان بر زمین نازل می شود تا هر كس به اندازه خود دریافت كند، لكن خداوند زیاده دهنده است پس از فضل خداوند نعمتهای بیشتری درخواست كنید.»

عزیز شدن چه گونه

"قرآن در دنیای امروز می تواند فعّال ما یشاء باشد؛ می تواند کار بکند، می تواند پیش برود ... برکات قرآن برکات بی انتهایی است ... در قرآن و با قرآن عزّت هست، قدرت هست، پیشرفت هست..."

تمام عالم کتاب خداوند است

عزیزترین فرد این عالم، پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله است و ایشان سحاب حریص بود. خود می فرمود: انا حریصُ علی رُشدکم: من به رشد شما حریصم ...

نکاتی از لطف خدا !

بعضی گیاهان رونده اند یعنی یک گوشه باغچه می کاری، اما خیلی طول نمی کشد که تمام باغچه را پر می کند.کار خوب و صواب درست مثل گیاه رونده است و رشد کرده و پیش می رودکار بد و خلاف و ناصواب هم از همین دست است؛ درست مثل قطره ای از جوهر سیاه که روی صفحه سفید کاغذ و یا پارچه ای فرو می افتد، اما همانجا نمی ماند بلکه پیشروی کرده و جلو می رود. فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان لطف خدا این یک حقیقتی است که رفتارهای خوب و بد، عوامل و حقایقی ثابت نیستند بلکه درست مثل یک گیاه رونده اند؛ رشد می کنند و پیشروی کرده و جلو می روند؛ حقیقتی که در سورهیوسف به زیبایی تمام می توانی تماشا کنی. برادرها روزی یوسف را با خود به تفریح بردند و به چاه افکندند و نتیجه آن این شد که امروز برادر دیگر خود بنیامین را از دست دادند، پس این اتفاق ریشه در آن اتفاق ناگوار دارد. و به همین خاطر بود که تا یعقوب ماجرای بنیامین را شنید همان سخنی را تکرار کرد که در وقت از دست دادن یوسف گفته بود. آن روز:قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً: نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست و امروز نیز همان را می گوید در حالیکه این بار به ظاهر آنان هیچ تقصیری نداشته اند اما یعقوب می خواهد بگوید: این ماجرا ریشه در همان ماجرا دارد. این سنتی است ثابت و همیشگی این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) براین اساس مطابق قوانین تكوینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکم فرما کرده است، کار خوب و بد ما حتی در همین جهان نیز بر جسم و جان ما تأثیر می گذارد. رنج ها و مصیبت ها به رفتارهای خود انسان باز می گردد: «و ما أصابَکُم مِن مصیبةٍ فَبِما کسبت أیدیکم و یعفو عن کثیر» (شوری43)، آیه ی30) و حاصل نیکی و بدی برای خود انسان است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(الاسراء(17)، آیه ی7) وصول به لقای الهی و یا محرومیت از آن، در گرو انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک است: «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»(کهف(18)، آیه ی110) حتی میانجی گری در اعمال حسنه و سیئه در زندگی تأثیر خودش را دارد: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» (نساء(4)، آیه ی85) این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) حتی داریم که در روز واپسین هر کسی، خودِ اعمال نیک یا ناپسندی را که انجام داده است، می یابد: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا...» (آل عمران (3)، آیه ی30) یعنی محل انژاس خوبی ها و بدی ها، نفس انسان است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا» (جاثیه (45)، آیه ی15). هرچند مقدار آن اعمال، اندک باشد: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» (الزلزله (99)، آیات 7-8) کلام آخر بازگشت اعمال و به معنایی دیگر رشد و نمو اعمال هر انسانی به سوی خود اوست و انسان ها ، بازتاب اعمال خویش را در دنیا و آخرت خواهند دید و چشید. البته ناگفته نماند که شرایط دنیا به سبب محدودیت هایش اجازه نمی دهد تا انسان ها همه بازتاب ها و پیامدها و آثار اعمال خویش را در دنیا ببینند ، از این روست که آخرت به عنوان جایگاه بهره مندی کامل انسان از کرده ها و اعمال خویش معرفی می شود. نحل آیه 111 و زمر آیه 70) منابع: سایت آیت الله احمد بهشتی کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام رنجبر رادیو قرآن

انسان خوبی بود، چه جوری شد این طوری شد؟

بعد از سال ها دیدمش ، خیلی تعجب کردم ... نسبت به سال های دبیرستان که با هم بودیم خیلی تغییر کرده بود ... بعد که کمی بیشتر با هم حرف زدیم و به حرف هایش فکر کردم دیدم که این تغییرات نتیجه یک سری بی احتیاطی هایی است گاهاً همه ما به آن بی توجه هستیم...

تا حالا خدا غافلگیرتان کرده است؟

گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!

تا به حال خدا را امتحان کرده اید؟

آدم های دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد.

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است

نعمت پروردگار، هر نوع بهره مادی و معنوی را شامل است و بازگو کردن نعمت به قصد یادآوری و ستایش نعمت ـ نه برای غرور و فخر فروشی ـ خود، شکر نعمت محسوب می شود و بخشش آن به دیگران، نوعی بازگو کردن نعمت الهی است.

مکر و حیله از جانب خدا، یعنی چه؟

یکی از فرازهایی که ما در شب های ماه رمضان در دعای ابوحمزه خواندیم این جمله بود که «الهی لا تمکر بی فی حیلتک» «خدایا به مجازات عَمَلَم به مکر و حیله ات مرا غافلگیر و مبتلا مگردان». حال کیفیت حیله و مکری که امام از آن سخن به میان می آورد چیست؟ که در ادامه و به تدریج به توضیح آن خواهیم پرداخت.

کارهای خدا برعکسه!

آفریدگار یکتایی که مظهر تمام خوبی ها و درستی هاست سعادت مخلوقاتش را در هم سویی هرچه بیشتر با خالقشان قرار داده است. هرچند که خداوند یکتا؛ بی همتاست و هیچ کس را یارای همتایی با او نیست اما نزدیک شدن به صفات خالق و پیاده سازی هرچه بیشتر صفات الهی در وجود انسان، سعادت آدمی را بدنبال دارد.

شما هم می‌توانید در خانه خدا باشید

این تصور، تصور صحیحی نیست که خانه ی خدا را تنها مکانی برای خواندن نماز و برگزاری چند برنامه بدانیم؛ در این مکان انجام انواع عبادات امکان دارد و باید که صورت بگیرد ...

خدا خود علی علیه السلام را معرفی می کند

فردی که یتیم نوازی او، عبادت او، خدمت او، شمشیر او، قیام و قعود او، صبر او، عفو او و لحظه لحظه وجود او جانبازی و ایثار برای بقا و پویایی اسلام و مسلمین بود. فردی که پدر یازده امام راستین است و سر منشأ هدایت و سعادت. فردی که برادر رسول خدا و اولین یاور و مؤمن به اوست. آری مگر می‌شود فضیلت‌های چنین فردی را شمرد و او را شناخت؟

دست خدا

به همراه امام رضا (ع) در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم.

دعا، سلاح مؤمن در برابر دشمنان

آیا ما که در اسلحه‌سازی و تجهیزات نظامی از کفار عقبیم، باید در دعا هم مؤخر باشیم؟! در روایات آمده است: «أَلدعآءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ؛ دعا، اسلحه مؤمن است».

زمان مشلات چه کنیم که از رحمت خدا ناامید نشویم؟

ناامیدی از رحمت خدا یعنی چه؟ یعنی خدایا تو دیگر نمی‌توانی ما را اداره کنی. در مدیریت رزق و روزی این مخلوقات مانده‌ای؛ می گویی چرا؟ نشانه‌اش این‌همه کم و کاستی!

تقرب به خداوند با دعا و نیایش

اسلام راه‌های فراوانی را برای تقرّب بنده به خدا مقرر کرده است. اوّل راه علمی است که فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ؛ طلب علم بر هر مسلمانی لازم است».

جنگ با خدا

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

ماه رمضان به مهمانی خدا برویم!

آیه قرآن کریم می فرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ.

دل هـای نـور باران

یکی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراک و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مؤلّفه ها، مشترک و در برخی شاخصه ها متفاوت هستند. یکی از نقاط اشتراک قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، ویژگی های مشترک یاران این دو امام است که ما در اینجا به آن می پردازیم.

جنگ با خداوند

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

آشتی با خدا

هرکدام از ماههای خدا خصوصیتی دارند که شاید ماه دیگری نداشته باشد؛ اعمال خاصی که برای هرکدام ذکر شده، دلیل این ادعاست. مثلاً برای سه ماه رجب و شعبان و رمضان بیشترین دعاها، زیارت ها و اعمال عبادیِ مستحب و واجب وارد شده است.

... کیست این عبد صالح؟

کاروان در کاروانسرایی بزرگ و قدیمی از حرکت باز ایستاد. مسافران خسته از چارپایان فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند. من نیز پیاده شدم و باراندکم را کنجی گذاردم. کاروانسرا پر از مسافر بود.

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر، ارواحنافداه

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می فرماید:

رؤیت خدا

قرآن مجید، هرگاه به موضوع رؤیت خدا می رسد، به شدت آن را ردمـی کند و کمـتر مـوضوعی مانند رؤیت خدا مورد نقد و ردّ قرار گرفته است. آن گاه که حضرت موسی (ع) زیر فشار برگزیدگان خود در میقات، از خـدا درخواست رؤیت کرد، با پاسخ مأیوس کننده ای روبه رو شد. زیرا خطاب آمد «لَن ترانِی»[1]: هیچ وقت مـرا نمی توانی ببینی.

اهمیت ذکر و یاد خدا در خودسازی

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿۴۱﴾ ای اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید، (۴۱)

ذکر و یاد خدا

ياد خداوند تنها با زبان و گفتار نيست، بلكه در هر فكر، كار و حركتى رضايت خداوند را در نظر داشتن است.

تقرب الهی و قرب معنوی در مناجات شعبانیه

ملاک در قرب به خدا که از تزکیه نفس حاصل می شود زدودن موانع به انضمام رشد دادن نفس به سوی کمال با افعال اختیاری به کمک همین بدن و جسم برای توجه دل و قلب به سوی خداست و هر چه دل انسان بیشتر متوجه خدا باشد و از خود غافلتر باشد او به خدا مقربتر است تا آن جا که دیگر غیر از خدا کسی دیگری را نمی بیند مثل پیامبران و اولیای معصومین که تنها توجه ایشان به خدا بوده است و بس، و غیر از خدا را نمی بینند.

به خانه خدا خوش آمدی

اینجا، خانه خدا، ارتفاع عشق است؛ دور از همه برج و باروها؛ کنگره ها و آهن ها؛ پرچین ها و سیمان ها... اینجا باغ نیایش و مناجات است که نجوای زیبای فرشتگان را می توانی بشنوی...

معنای «خون بهای خدا» چیست؟

«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون آمده است.1 1. برای ثارالله معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را می طلبد و در مجموع به این معناست که خداوند، ولیّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می کند؛ زیرا ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و مقابله با خداوند است. به طور کلی از آن جهت که اهل بیت علیهم السلام «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است. در سرزمین مِنی با قربانی گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل می شود؛ زیرا فلسفه عمل حج گذار و قربانی کننده این است که او با تمسک به حقیقت «ورع» گلوی دیوِ طمع را می برد و آنچه از قربانی به خدای سبحان می رسد، گوشت و خون نیست، بلکه روح کردار و جان عمل (تقوا) است و حاجی وارث ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام است که اسماعیل نفسش را به قربانگاه می برد و آن را ذبح می کند و به لقاء الله می رسد. این سخن رهبر فقیدمان است که فرموده است:

مکر با خدا

نفاق از پدیده های شوم و خطرناک جوامع انسانی، بویژه جوامع اسلامی است که میتواند بر اثر کوچکترین غفلت، زمینه تحقق توطئههای دشمنان را برای نابودی آن جوامع فراهم سازد. خداوند تبارک و تعالی در آیات فراوانی در قرآن مجید خطر منافقین را گوشزد نموده و ضمن کوبیدن شخصیت آنها سخت تحقیرشان کرده و رسوایشان ساخته است تا در جامعه جرأت خودنمایی نداشته باشند

دست خدا

به همراه امام رضا (ع) در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم.

حقوق نزدیک ترین ارحام والدین!

دعای پدر و مادر بیش از هر كس دیگر در حق فرزندان مستجاب می‌شود. بنابر روایات متعدد، خداوند متعال با دعای پدر و مادر، گناهان بسیاری را از فرزندان می‌بخشد; از این رو والدین موظفند كه در صورت مشاهده آثار پشیمانی و توبه در رفتار و گفتار فرزندان برای آنان استغفار كرده‌، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آیات 97 و 98 سوره یوسف درباره تقاضای برادران یوسف از پدر برای استغفار و پذیرش آن از سوی حضرت یعقوب حكایت می‌كند.

چه کسی نزدیک ترین فرد به پیامبر بود

روایت شده است که پیامبر در حالی جهان را بدرود گفت که سرش بر دامن عایشه بود. این روایت علاوه بر آنکه با روایت دیگری که از این روایت صحیح تر است و بیشتر نقل شده معارضت دارد، نمی تواند فی نفسه هم صحیح باشد