قطره ای از دریای عنایات حضرت رضا علیه السلام

برچسپ ها: از ، علوم ، رضوی ، قطره ای

Print Friendly and PDF

مقدمه

طبق بینش وحیانی قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و اولیای الهی علیهم السلام به اذن خداوند متعال علاوه بر ولایت تشریعی بر موجودات عالم، از ولایت تکوینی نیز برخوردارند و امامت امام معصوم به دو طریق ثابت می شود: 1. نص از معصوم قبلی؛ 2. سیره و روش آن حضرت و تصرّف در موجودات به اذن الهی و صدور معجزات و کرامات.

معجزه و کرامت هر امام و پیشوای معصوم، از جمله ویژگیهای منحصر به فرد ایشان در برتری بر سایر مردم است تا اتمام حجّت برای مخالفان و ازدیاد ایمان برای مؤمنان باشد و همچنین با معرفت و آگاهی به قدر و منزلت آنان، به راحتی از دستورات و رهنمودهایشان اطاعت شود؛ چنان که خداوند متعال می فرماید: «لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ»؛ «تا آنها که هلاک و گمراه می شوند، از روی اتمام حجّت باشد و آنها که زنده و هدایت می شوند، از روی دلیل روشن باشد.»

در هر صورت، ائمه اطهار علیهم السلام چون حجتهای الهی بر بندگان هستند، برای اثبات حقانیت خویش و همچنین تقویت قلوب مؤمنین و برای آرامش دلهای مشتاق، از خود معجزه و کرامت نشان می دهند. این نکته نیز شایان ذکر است که از منظر باورهای شیعی، اولیای الهی و ائمه معصومین علیهم السلام حیات و ممات ندارند و ما آنان را بعد از شهادت نیز قادر بر اعمال خارق العاده می دانیم. به همین جهت، برای حل معضلات، مشکلات و عرض ارادت به محضر آن گرامیان، متوسل شده و حاجات خود را طلب کرده، در صورت صلاح دید خداوند و آن بزرگواران، به مقصود خود نائل می شویم.

همچنین علاوه بر بحث کرامت و معجزه، امامان معصوم علیهم السلام مظهر رحمت و رأفت و مهرورزی بودند و دائما موجبات روشنایی چشم مردم و مخصوصا مؤمنین را فراهم می کردند.

در این مقاله، به برخی از نمونه های ولایت تکوینی حضرت امام رضا علیه السلام و نیز به بیان داستانهایی از سخاوتمندی و رأفت و رحمت آن حضرت می پردازیم.

فراق یار

ریّان بن صلت قمی از کارکنان دربار مأمون و مورد توجّه فضل بن سهل وزیر مأمون بود. او کارهای مهم فضل را انجام می داد؛ اما شیعه بودن خویش را پنهان می کرد. روزی ریّان بن صلت که در حقیقت از یاران وفادار امام هشتم علیه السلام بود، از طرف فضل بن سهل مأموریت یافت تا از خراسان به سوی عراق مسافرت کند. او دوست داشت قبل از اینکه قدم به سفر عراق بگذارد، با امام رضا علیه السلام دیدار کند. ریّان در این زمینه می گوید:

با خود اندیشیدم چون به محضر حضرت رسیدم، از او بخواهم لباسی از لباسهای مبارک خویش را به من مرحمت فرماید تا بعد از مرگم، آن را به همراه کفن بر بدنم بپوشانند و همچنین از سکّه هایی که به نام حضرت رضا علیه السلام ضرب شده است، چند عدد به عنوان تبرّک از حضرت بخواهم تا به دخترانم هدیه کنم.

وقتی که به محضر آن بزرگوار شرفیاب شدم، هنگام خداحافظی تصور فراق و جدایی آن حضرت آن چنان بر من اثر کرد که در نتیجه گریه به خاطر دوری از امام، خواسته هایم را فراموش کردم. زمانی که از اتاق خارج شدم، صدای حضرت رضا علیه السلام را شنیدم که فرمود: «ریّان برگرد!» چون برگشتم، به من فرمود: «دوست داری یکی از جامه های خود را به تو بدهم تا هر گاه اجل تو فرا رسید، کفن تو باشد و سکّه هایی نیز به تو بدهم تا به عنوان تبرّک آنها را به همراه خویش داشته باشی و به دخترانت هدیه کنی؟»

عرض کردم: فدایت شوم! قصد داشتم همینها را از شما مطالبه کنم؛ لیکن اندیشه فراق شما، خواسته هایم را از یاد برد. حضرت پشتی خویش را بلند کرد و جامه ای به من داد و از گوشه سجاده اش چند سکّه به من عطا فرمود.

نیازمند

ابراهیم بن موسی قزاز می گوید: هنگامی که حضرت رضا علیه السلام در خراسان بود، روزی در مسجد به محضرش رفتم و از حضرتش استمداد مالی کردم. در آن حال، آن بزرگوار برای استقبال از بعضی مهمانانش بیرون رفت و هنگام نماز تشریف آورد. در آن موقع، من و امام رضا علیه السلام تنها بودیم و نفر سومی با ما نبود. به من فرمود: «اذان بگو!» گفتم: صبر کنید تا دوستان دیگر هم بیایند. فرمود: «خدا تو را بیامرزد! نماز را از اوّل وقت تأخیر مینداز بدون اینکه علّتی داشته باشد! بر تو باد همیشه به اوّل وقت خواندن نماز!» پس من اذان گفتم و نماز خواندیم.

بعد از نماز گفتم: ای فرزند رسول خدا! همچنان که قبلاً عرض کردم، من محتاجم و شدیدا به پول نیاز دارم و سر شما شلوغ است. من هم نمی توانم همیشه به خدمت شما رسیده، عرض حاجت کنم.

ابراهیم در ادامه می افزاید: آن حضرت با تازیانه خویش زمین را کند و بعد دست برد و از آنجا شمشی طلا بیرون آورد و به من فرمود: «بگیر! این را خداوند به تو برکت دهد و از آن استفاده کن و آنچه را که دیدی، پنهان کن!»

او می گوید: خداوند از آن قطعه طلا به من برکت زیادی داد تا آنجایی که غنی ترین مردم گردیدم.

سکه های زندگی ساز

هنگامی که دعبل خزائی در مرو به محضر امام هشتم علیه السلام مشرّف شد و قصیده معروف خود را در محضر امام رضا علیه السلام خواند، حضرت صد دینار رضوی از سکّه های خویش به همراه یکی از لباسهایش را به دعبل هدیه داد و فرمود: «این کیسه دینار را نگه دار که طولی نمی کشد به آن نیازمند خواهی شد.» دعبل به وطن بازگشت و با کمال تعجّب دید که دزد آمده و تمام لوازم منزل او را به سرقت برده است. بنابراین، سکّه های اهدایی امام علیه السلام را به شیعیان فروخت و ما یحتاج خویش را تأمین کرد و در آنجا بود که سخن امام به یادش آمد که فرموده بود: «به زودی به این سکّه ها محتاج خواهی شد.»

لباس شفابخش حضرت

چنان که اشاره شد، دعبل خزائی پس از قرائت قصیده معروفش در مدح امام رضا علیه السلام ، لباسهایی نیز از حضرت هدیه گرفت. بعد از دیدار حضرت رضا علیه السلام ، وقتی به وطن بازگشت، کنیز شایسته ای داشت که به درد چشم شدیدی مبتلا گشت. پزشکان حاذق را بر بالین وی حاضر کرد؛ ولی نتیجه ای نگرفت. او از این بابت شدیدا اندوهگین گشت.

در همین فکرها بود که ناگهان یادش آمد قطعه ای از لباس اهدایی امام رضا علیه السلام را به همراه آورده، سریعا آن را حاضر کرد و در اول شب چشمهای کنیز را با آن بست. چون صبح شد، هر دو چشم آن دختر در اثر کرامت و برکت حضرت رضا علیه السلام به بهترین حالت، سلامتی خویش را باز یافته و از اوّل هم نورانی تر و قوی تر شده بود.

مهر آفتاب

مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، اسوه عارفان و شمع محفل سالکان، می گوید: زمانی تصمیم گرفتم به نجف اشرف رحل اقامت افکنم؛ لیکن در آن هنگام، در یکی از اطاقهای صحن عتیق رضوی در مشهد، به ریاضت و عبادت سرگرم بودم. در حال ذکر و مراقبه، یک لحظه حالت مکاشفه به من دست داد و چشم باطنی ام بینا گردید. در آن حال، دیدم که درهای صحن مطهر عتیق بسته شد و ندا بر آمد که حضرت رضا علیه السلام اراده فرموده اند که از زوّار خویش سان ببینند.

پس از آن، در محلی جنب ایوان عباسی کرسی نهادند و حضرت بر آن استقرار یافتند و به فرمان آن حضرت، در شرقی و غربی صحن عتیق گشوده شد تا زوار از در شرقی وارد و از در غربی خارج گردند.

در آن زمان دیدم که سرتاسر صحن مطهّر مالامال از گروهی شد که برخی به صورت حیوانات مختلف بودند و از پیشاپیش حضرتش می گذشتند و امام علیه السلام دست ولایت و نوازش بر سر همه آن زوّار، حتی آنها که به صور غیر انسانی بودند، می کشیدند و اظهار مرحمت می فرمودند.

پس از این شهود معنوی و مشاهده رأفت عام از امام هشتم علیه السلام ، بر آن شدم که در مشهد سکونت گزینم و چشم امید به الطاف و عنایات آن حضرت بدوزم.

مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی بعد از این واقعه، محل استقرار کرسی آن حضرت را به عنوان مدفن خویش برگزید و وصیت کرد که او را در همان نقطه دفن کنند.

ای آستان قدس تو تنها پناه منبر خاک باد پیش تو روی سیاه من

ای غربت مجسّم تاریخ ای امامای خاک پاک مرقد تو بوسه گاه من

آهوی پناهنده

منصور بن عبد الرزّاق می گوید: «من در اوایل عمرم خیلی درباره قبر علی بن موسی علیهماالسلام متعصب بودم و همیشه زائرین را اذیت می کردم که چرا به زیارت می آیند و آنان را غارت کرده، پولهایشان را می گرفتم. به زائرین حضرت رضا علیه السلام بدبین و بداندیش بودم و دوست داشتم به آنها آزار برسانم.

یک روز به قصد شکار حرکت کردم و سگ را در طلب آهویی رها نمودم. سگ شکاری، آهو را دنبال کرد تا به دیوار قبه هارونی یا حرم حضرت رضا علیه السلام رسید. آهو به دیوار حرم پناهنده شد و سگ در جای خود ایستاد و جرئت نکرد به آهو حمله کند. هر قدر سگ را فرمان حمله دادم که آهو را بگیرد، از جای خود حرکتی نکرد.

مدتی سگ و آهو در جای خود ایستاده بودند و به محض اینکه آهو حرکت می کرد، سگ او را تعقیب می نمود و چون آهو به دیوار حرم پناهنده می شد، سگ متوقّف می ایستاد تا آهو راهی یافت و خود را از پنجره به درون حرم انداخت. من فورا داخل حرم شدم. ابو نصر قاری آنجا نشسته بود. گفتم آهو کجا رفت؟ گفت: من ندیدم. به جستجو پرداختم. آثار پای آهو را می دیدم، ولی او را نمی یافتم. هر چند بیشتر جستم، کمتر یافتم تا خودم خسته شدم. فهمیدم که این کرامت و خارق عادت از اثر قبر مطهّر است. توبه خالصانه کردم که دیگر به زائران شرارت نکنم. پس از این عمل، هر وقت غم و غصه به من روی می کرد، به زیارت این قبر می رفتم و خداوند به برکت این قبر حوایج مرا رفع می کرد و از جمله، چند فرزند خواستم که خداوند به پاس احترام این بزرگوار به من عطا فرمود.

شفای ابو نصر مؤذن

ابو نصر مؤذّن نیشابوری می گوید: به بیماری سختی مبتلا شدم؛ به طوری که زبانم سنگین شد و نمی توانستم سخن و اذان بگویم. به دلم خطور کرد که به زیارت مرقد امام رضا علیه السلام بروم و در آنجا دعا کنم و آن حضرت را شفیع قرار دهم تا خداوند مرا از این بیماری نجات دهد و شفا یابم.

بر الاغ خود سوار شدم و به سوی مشهد حرکت کردم و کنار قبر شریف آن حضرت رفتم و در ناحیه بالا سر ایستادم و دو رکعت نماز خواندم و سجده کردم و در سجده با تضرع و ناله از خدا می خواستم و امام هشتم علیه السلام را در درگاه خدا شفیع قرار دادم تا خداوند به من شفا بخشد و من بتوانم دوباره سخن گفته، اذان بگویم.

در سجده، خواب مرا ربود. در عالم خواب، دیدم که قبر شکافته شد و آقای بزرگواری که گندمگون بود، از آن قبر بیرون شد و نزد من آمد و گفت: «ای ابا نصر! بگو: لا اله الاّ الله!» با حالتی مأیوس و با اشاره به آن شخص عرض کردم: آقا جان! زبانم در اثر بیماری بند آمده و من نمی توانم کلمات را ادا کنم. در این حال، آن بزرگوار به تندی فرمود: «آیا قدرت خدا را انکار می کنی؟ بگو: لا اله الاّ الله!» همان دم، زبانم باز شد و گفتم: لا اله الاّ الله.

از خواب بیدار شدم و خود را سالم یافتم. پیاده به منزل باز گشتم و مکرّر می گفتم: لا اله الاّ الله. زبانم گویا شد و از آن پس، هرگز زبانم لکنت پیدا نکرد.

وسعت غار

حضرت رضا علیه السلام با ملازمان خود به غاری رسیدند. دیدند از میان غار مردی خارج شد و پس از اطلاع، به حضرت عرض کرد: آرزو داشتم همه شما را مهمان کنم، ولی در این غار زیاده از چهار نفر ممکن نیست و تعداد شما سیصد نفر است و سه دانه نان و قدری از عسل نزد من است. بنابراین، خود شما مرا مفتخر کنید! حضرت فرمودند: «برو و همان نان و عسل را در سفره بگذار و بگو این جمعیّت وارد غار شوند!» با گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» و به اعجاز حضرت غار وسیع شد و برکتی در غذا نمایان شد و همه آنان در غار جا گرفتند و کاملاً سیر شدند. میزبان غارنشین با عده ای دیگر تا این اعجاز را دیدند، مسلمان شدند.

آن در که بخوانده اند باب الله اش درگاه رضاست جان فدای راهش

یا رب تو ز ما مگیر تا آخر عمر این نعمت خاک بوسی درگاهش

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

کرامات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از زبان علماء

بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.

سه فراز طلایی از دعای ماه رجب

روزی معلی بن خُنَیْس از امام صادق(علیه السلام) درخواست نمودند که دعایی را به او بیاموزد که جامع تمام چیزهایی باشد که شیعه در کتب خود جمع کرده است، امام صادق (علیه السلام) در جواب معلی دعایی را تعلیم فرمودند که در این نوشتار به فراز هایی از این دعا اشاره می کنیم.

نکاتی از لطف خدا !

بعضی گیاهان رونده اند یعنی یک گوشه باغچه می کاری، اما خیلی طول نمی کشد که تمام باغچه را پر می کند.کار خوب و صواب درست مثل گیاه رونده است و رشد کرده و پیش می رودکار بد و خلاف و ناصواب هم از همین دست است؛ درست مثل قطره ای از جوهر سیاه که روی صفحه سفید کاغذ و یا پارچه ای فرو می افتد، اما همانجا نمی ماند بلکه پیشروی کرده و جلو می رود. فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان لطف خدا این یک حقیقتی است که رفتارهای خوب و بد، عوامل و حقایقی ثابت نیستند بلکه درست مثل یک گیاه رونده اند؛ رشد می کنند و پیشروی کرده و جلو می روند؛ حقیقتی که در سورهیوسف به زیبایی تمام می توانی تماشا کنی. برادرها روزی یوسف را با خود به تفریح بردند و به چاه افکندند و نتیجه آن این شد که امروز برادر دیگر خود بنیامین را از دست دادند، پس این اتفاق ریشه در آن اتفاق ناگوار دارد. و به همین خاطر بود که تا یعقوب ماجرای بنیامین را شنید همان سخنی را تکرار کرد که در وقت از دست دادن یوسف گفته بود. آن روز:قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً: نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست و امروز نیز همان را می گوید در حالیکه این بار به ظاهر آنان هیچ تقصیری نداشته اند اما یعقوب می خواهد بگوید: این ماجرا ریشه در همان ماجرا دارد. این سنتی است ثابت و همیشگی این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) براین اساس مطابق قوانین تكوینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکم فرما کرده است، کار خوب و بد ما حتی در همین جهان نیز بر جسم و جان ما تأثیر می گذارد. رنج ها و مصیبت ها به رفتارهای خود انسان باز می گردد: «و ما أصابَکُم مِن مصیبةٍ فَبِما کسبت أیدیکم و یعفو عن کثیر» (شوری43)، آیه ی30) و حاصل نیکی و بدی برای خود انسان است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(الاسراء(17)، آیه ی7) وصول به لقای الهی و یا محرومیت از آن، در گرو انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک است: «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»(کهف(18)، آیه ی110) حتی میانجی گری در اعمال حسنه و سیئه در زندگی تأثیر خودش را دارد: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» (نساء(4)، آیه ی85) این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) حتی داریم که در روز واپسین هر کسی، خودِ اعمال نیک یا ناپسندی را که انجام داده است، می یابد: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا...» (آل عمران (3)، آیه ی30) یعنی محل انژاس خوبی ها و بدی ها، نفس انسان است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا» (جاثیه (45)، آیه ی15). هرچند مقدار آن اعمال، اندک باشد: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» (الزلزله (99)، آیات 7-8) کلام آخر بازگشت اعمال و به معنایی دیگر رشد و نمو اعمال هر انسانی به سوی خود اوست و انسان ها ، بازتاب اعمال خویش را در دنیا و آخرت خواهند دید و چشید. البته ناگفته نماند که شرایط دنیا به سبب محدودیت هایش اجازه نمی دهد تا انسان ها همه بازتاب ها و پیامدها و آثار اعمال خویش را در دنیا ببینند ، از این روست که آخرت به عنوان جایگاه بهره مندی کامل انسان از کرده ها و اعمال خویش معرفی می شود. نحل آیه 111 و زمر آیه 70) منابع: سایت آیت الله احمد بهشتی کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام رنجبر رادیو قرآن

گره روی گره دیگران نیندازید!

خدمت به خلق خدا، در فرهنگ تعالیم قرآن و عترت، ارزش و ثواب فراوانی دارد. حتّی در روایات، دستگیری از دیگران و گره گشودن از مردم، نسبت به برخی اعمال عبادی نظیر حج یا عمره مستحب، از ثواب والاتری برخوردار است.

14سکانس از زندگی امام خمینی

این اولین باری است که شاه، اسم «روح‌الله خمینی» را می‌شنود. هر چه فکر می‌کند او را به خاطر نمی‌آورد.در این حال رئیس ساواک به یادش می‌آورد

برگی از درخت فضیلت

زندگی افتخارآمیز امام حسن مجتبی علیه السلام را می توان به دو بخش کلّی زیر تقسیم کرد:

فضایل امام مجتبی (علیه السلام) از نگاه دیگران

برترین و والاترین ویژگی جانشینان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) دوری از هر گونه گناه و اشتباه و فراموشی است و داشتن این ویژگی برای او ضروری است؛ زیرا پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) او پاسدار شریعت و نگهبان قرآن و حجت بالغه خداوند در عالم هستی است و کسی که چنین وظیفه سنگینی بر عهده دارد، باید از همه آلایش های مادی و معنوی پاک باشد.

گره‌های زندگی از این جا شروع می‌شوند!

زندگی بافتن یک قالی است نه هر آن نقش و نگاری که خودت میخواهی، نقشه از پیش مشخص شده است تو در این بین فقط می بافی، نقشه را خوب ببین، خوب بباف، نکند آخر کار قالی بافته ات را نخرند.

3دستور اخلاقی امام علی علیه السلام

اى کمیل! هر روز را با یاد خدا آغاز کن و ذکر «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ» را هر روز فراموش نکن، و توکّل بر خدا بکن (هر روز «تَوَکَّلت عَلَى الله» بگو) و همه روز یادى از ما کن (و صلوات بر ما بفرست). سپس به خودت و خانه ات و خانواده ات فوت کن. (با انجام این اعمال) به فضل خداوند از شرّ آن روز ایمن خواهى بود.

جرعه ای از زلال دریایی!

جوانی از اهل شام در جلسات علمی امام باقر(ع) ، زیاد حاضر می شد. روزی پس از پایان جلسه از میان جمع برخاست و گفت: سوگند به خدا من به جهت محبت شما در جلسه حاضر نمی شوم بلکه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست که در این محفل حاضر می شوم. امام لبخند زد و سکوت کرد. چند روز گذشت و خبری از جوان نشد. حضرت جویای حال او شد. یکی از یاران گفت: جوان شامی به شدت بیمار است.

سیدی از تبار آفتاب

آیت الله عبدالحسین دستغیب شیرازی» در عاشورای سال 1332 هجری قمری،1 در یکی از محله های قدیمی شیراز، به دنیا آمد.2خاندان او بیشتر از چهار قرن پیاپی به نام «دستغیب» شهرت داشتند3 و همواره مورد احترام و بزرگداشت مردم بودند

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند . آن دو یار مهربان، نامهربانی ها و بی مهری های بی حسابی از خاکیان دیدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمت های شب پره های مزاحم گذشتند . از این بی مهری ها و مزاحمت ها، حکایات فراوانی گفته اند و شنیده ایم، اما در این اوراق معدود، برآنیم تا از زبان تنها همتای زهرا، گوشه ای اندک از تلخی های رفته بر آن عزیز را بخوانیم و بدانیم . پیش از ذکر این تلخی ها، جملاتی چند در بلندای مقام آن زهره درخشنده را از زبان علی علیه السلام نقل می کنیم و سپس به بیان رنج های حضرت زهرا علیها السلام می پردازیم .

هدف از خلقت انسان در قرآن

از نظر قرآن جهان آفرينش بيهوده خلق نشده است؛ بلكه تمامى اجزا و عناصر آن براى هدف و غرض مشخصى خلق شده ‏اند.

مادری مهربان تر از خورشید

در هر مرحله از مراحل زندگی وی، لایه ها و درسهای بزرگی نهفته است و با کالبدشکافی و موشکافیهای عمیق، می توان درسهای بزرگی آموخت و باید هم آموخت .

گوشه ای از ویژگی های شخصیتی امام هفتم علیه السلام

امام موسی بن جعفر علیه السلام در سپیده دم روز یکشنبه یا سه شنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 هجری قمری در «ابواء» - محلی میان مکه و مدینه - از کنیزی از سرزمین بربر (مغرب) یا اندلس (اسپانیا) به نام «حمیده » معروف به «حمیده بربریه، حمیده مغربیه، حمیده مصفاة » زاده شد و شهادت آن حضرت بنا بر قول مشهور در 25 رجب سال 183 ه . ق و به نقلی 186 ه . ق در بغداد در زندان هارون الرشید و به دستور وی بوده است .

آداب معاشرت از دیدگاه امام باقر علیه السلام

بهترین مردمان کسى است که بیشترین خیر را به هم نوعان خود برساند گرچه هیچ خیرى به او نرسیده باشد؛ و خود را از تمام افراد بى نیاز بداند و چشم داشتى به کسى نداشته باشد.

جرعه ای از زلال دریایی!

جوانی از اهل شام در جلسات علمی امام باقر(ع) ، زیاد حاضر می شد. روزی پس از پایان جلسه از میان جمع برخاست و گفت: سوگند به خدا من به جهت محبت شما در جلسه حاضر نمی شوم بلکه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست که در این محفل حاضر می شوم. امام لبخند زد و سکوت کرد. چند روز گذشت و خبری از جوان نشد. حضرت جویای حال او شد. یکی از یاران گفت: جوان شامی به شدت بیمار است.

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد.

فقط یک زن بود که هم کفوش بود؛ فاطمه!

فاطمه، خیلی زود رفت و وصیت کرد که: «پس از من ازدواج کن»!

مادری مهربان تر از خورشید

در هر مرحله از مراحل زندگی وی، لایه ها و درسهای بزرگی نهفته است و با کالبدشکافی و موشکافیهای عمیق، می توان درسهای بزرگی آموخت و باید هم آموخت .

درسی از باغبان 110 ساله

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان خاطره زیبایی از یکی از سفرهای تبلیغی خود در خصوص پیرمردی یکصد و ده ساله نقل می کند.

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

برخی از اوصاف شیعیان در کلام باقر العلوم علیه السلام

همانطور که از مفهوم کلمه شیعه بر می آید، پیروی، تبعیّت و الگوپذیری از ائمه معصومین علیهم السلام در تمامی شؤونات زندگی، لازمه شیعه بودن است. در سخنان گهربار معصومین علیهم السلام خصوصیات و ویژگیهای یک پیرو واقعی بیان شده است تا بدین وسیله یادآور شوند که شیعه بودن صرفا با ادّعا و یا نامگذاری محقّق نمی شود؛

بانویی از حرم

قیام امام حسین (علیه السلام) و نهضت عاشورا سرلوحه بسیاری از نیكی ها، فضایل و افتخارات است.حادثه عظیم کربلا در طول تاریخ در جهات و ساحت های مختلف مورد مطالعه واقع شده و مواجه با ابهامات و پرسش هایی از سوی مورخین و اهل نظر بوده است.

سایه ای بر خورشید

این کودکی که از خیمه گاه زنان چون تیری از چله کمان گریخته و به سوی امام و عموی خویش حسین می دود عبدالله نام دارد، عبدالله بن حسن. او که از ابتدای کارزار از پشت پرچین کودکی نظاره گر صحنه بوده است، با به خاک افتادن هر شهید پا بر زمین کوبیده و بهانه میدان را گرفته است اما بزرگترها و به خصوص عمه اش زینب هر بار به علقه ای مادرانه و عاطفه ای ملتمسانه، راه را بر او بسته اند و او را پای بند خیمه ها کرده اند.

شیرین تر از عسل

شب است. چیزی به عاشورا نمانده است. امام حسین علیه السلام قلم ولایت به دست گرفته است و با جوهر وحی، سرنوشت صحابی را در عاشورا و جایگاهشان را در بهشت یکی یکی ترسیم می کند. اما پیش از آن چراغ خیمه را خاموش کرده است. نگاه مهربانش را بر زمین پهن کرده و آرام فرموده:

برشی از رمان واره عشق هشتم

سال جدید هجری فرا رسید. دویست و سه سال از هجرت آخرین پیام آور وحی می گذشت. آفتابِ تیرماه می تابید و نور و آتش می پراکند. سرزمین خراسان، با آن بیابان ها، تپه ها، رمل ها و نمکزارش در زیر آفتاب خفته بود. کاخ حمید بن قحطبه در میان باغ بزرگی می درخشید. درختان انار در قسمت شرقی، پرچینی ساخته بودند. آن روز، امام به عادت همیشه به مناسبت آغاز محرم روزه بود. ابری از اندوه عاشورایی بر چهره گندمگونش نشسته بود. درونش از یادآوری صحنه های کربلا آرامش نداشت. صحنه هایی همچون لحظه ای که حسین(علیه السلام) تشنه از اسب بر کرانه فرات، میان نواویس و کربلا بر زمین غلتید. امام به همنشینش ـ که اشعری قمی بود ـ فرمود: «ای سعد! از ما نزد شما قبری است؟»

جلوه ی از سیمای امام حسن عسکری

آنچه می خوانید، طرحی است از سیمای امام حسن عسکری یازدهمین مظهر ولایت الله بر جهانیان که به صورت گزیده و انتخابی از بحارالانوار و اصول کافی گردآوری شده است.

چگونه از راه دور به زیارت اهل‌قبور برویم؟

امسال به‌منظور پیشگیری از شیوع بیماری کرونا ، باید جز در موارد خاص و ضروری از خانه خارج نشده و زیارت حضوری اهل قبور را به زمان بعد از رفع این بیماری موکول کنیم. بهترین کار در این شرایط این است که هدایای خود را از خانه‌های خود برای اموات بفرستیم.

پرهیب عطوفت

گاه آدمی پاسخ یک بدی را با مهربانی می دهد و این پاسخ مهرورزانه او سبب تغییر رویه طرف مقابل می شود. امام کاظم «علیه السلام» را به دلیل این ویژگی به چنین لقبی خوانده اند

حساب رسی انسان از اعمال خویش

وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13»

برتر از هزار ماه

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است 1 و «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است؛2 اما معنای اصطلاحی «قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن 3 و به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیزی «قدر» نام دارد.4

مردی در قله های رفیع نور

او را با ابهت و صلابتش می شناسیم، همان ابهت و صلابتی که کفار مکه همین که او را سوار بر اسب و در حال نزدیک شدن می دیدند، دست از آزار مسلمین بر می داشتند

شمه ای از کرامات امام صادق (ع)

در هفدهم ربیع الاول سال 83 ه . ق در مدینه منوره فرزندی پاک از سلاله رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دیده به جهان گشود. نام او جعفر و کنیه اش ابا عبدالله بود، پدر ارجمندش امام محمدباقر علیه السلام پیشوای پنجم شیعیان و مادر گرامی اش ام فروة می باشد. (1) ایشان که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان، سرپرستی و امامت شیعیان را به عهده داشتند، به القابی همچون صادق، صابر، فاضل و طاهر مشهور بودند.

دختری از بهشت

برای خانواده ی امام صادق (ع) روزهای قشنگی بود. یکی از نورانی ترین ستاره های خدا در خانه ی امام (ع) متولد شده بود. یکی از شیعیان که مهمان امام (ع) بود با کمال تعجب دید که امام (ع) در کنار گهواره نشسته و با نوزادی گفت وگو می کند. امام (ع) وقتی حیرت او را دید، لبخندی زد و فرمود: می خواهی تو هم با او سخن بگویی؟

پرواز از بالای برج

شب به نامردی کمین کرد مردی را که آمده بود تا بوی وفا را در کوچه های بی وفای کوفه تقسیم کند. مردی که پاسخ آمده بود نامه های بی صبری کوفیان را. کوفیانی که طاقتشان طاق شده بود.

تنها سفیر بازمانده از مردان

حضرت علی بن الحسین، امام سجاد علیه السلام در روز 5 شعبان یا 15 جمادی الاولی سال 38 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و در 12 یا 18 و بنابر مشهور در 25 محرم سال 95 ه.ق در سن حدود 56 سالگی مسموم شده و به شهادت رسید، آن حضرت در واقعه کربلا 23 سال داشت، مرقد شریفش در مدینه در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی علیه السلام است.

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

واقعیت بعثت از دیدگاه شیعه

ماجرای بعثت بدان گونه که قبلا گذشت موضوعی نبود که یک فرد مسلمان معتقد به آن باشد، و پی برد که خاتم انبیا چگونه به مقام عالی پیغمبری رسیده است. ما پس از بررسی های لازم از مجموع نقل ها به این نتیجه رسیده ایم که آنچه در منابع شیعه و احادیث خاندان نبوت رسیده

عید قربان روز از خود گذشتن

برای روز عید نیز. اعمالی در نظرگرفته شده است که مسلمان را بیش از پیش در مسیر دریافت رحمت و مغفرت الهی قرار می دهد. این اعمال عبارتند از: طهارت (غسل) نماز عید، دعاهای مخصوص مانند دعای چهل و هشت و چهل و شش صحیفه سجادیه، دعای ندبه و قربانی کردن، خواندن تکبیر و...

پرواز از بالای برج

شب به نامردی کمین کرد مردی را که آمده بود تا بوی وفا را در کوچه های بی وفای کوفه تقسیم کند. مردی که پاسخ آمده بود نامه های بی صبری کوفیان را.

سری از اسرار

به محضر امام حسن عسکری، علیه السلام، مشرف شدم. می خواستم که از ایشان سؤال کنم که جانشین پس از آن امام همام، علیه السلام، کیست؟ بدون اینکه سؤال خود را مطرح کنم، حضرت، علیه السلام، خود فرمودند:

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند .

فروغی از سیمای نهمین آفتاب

حکیمه خاتون دختر امام کاظم علیه السلام می فرمود:

نوری که از افق حرا طلوع کرد

در ایام اللّه عید بزرگ مبعث، گذشته از جشن و سرور مهم ترین وظیفه، شناخت روح و پیام بعثت است. روح بعثت را در همان نخستین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد باید جستجو نمود و از کلیت آن طرح و برنامه سیادت و سعادت بشر را مهندسی کرد.

دختری از بهشت

برای خانواده ی امام صادق (ع) روزهای قشنگی بود. یکی از نورانی ترین ستاره های خدا در خانه ی امام (ع) متولد شده بود. یکی از شیعیان که مهمان امام (ع) بود با کمال تعجب دید که امام (ع) در کنار گهواره نشسته و با نوزادی گفت وگو می کند.

چند چراغ از چهل چراغ امام

یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه، آن است که بدن و قوای طبیعی و جنبه مُلک، تابع و مطیع روح گردد و اراده نفس در آنها مؤثر شود و ملکوت نفس بر مُلک غالب شود

حکایاتی از حیکم

زندگانی حضرت امام رضا علیه السلام پر است از لحظاتی نورانی و شگفت انگیز که دل شیفتگان را می برد. از کتاب «دیوان خدا» نوشته نعیمه دوستدار که براساس منابع موثق تدوین یافته چند داستان برگزیده ایم که تقدیم عاشقان اهل بیت علیهم السلام می کنیم:

غدیر از نگاه چهارده خورشید

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.

چهل حدیث از امام حسن مجتبی (ع)

«خداوند متعال وجودی است که همه موجودات در نیازمندی و سختیها به او پناه می برند، بویژه هنگامی که امید از غیر او قطع گردد و همه وسائط و اسباب را ناچیز ببیند. ] یعنی فطرت خداشناسی، انسان را در تنگناها به سوی واجب الوجود هدایت می کند [این که می گویی: «بسم الله. . »؛ یعنی یاری و کمک می خواهم در همه کارهایم از خداوندی که عبادت (خضوع و کرنش) برای غیرش سزاوار نیست، او فریادرسی است که به هنگام دادخواهی دستگیری می نماید، و اگر کسی بخواندش پاسخ می گوید. »

از خرداد تا خرداد

زمانی که مقدر می شود سرنوشت قومی رقم بخورد و در وجودش تحولی پدید آید، همه چیز به فرمان خدا بر وفق مراد می شود. حتی در ورق خوردن برگهای "تاریخ" نیز می توان گونه های شگفت انگیزی از دمسازی و سازگاری را احساس کرد. برای اقوام و ملل مختلف جهان، لحظه ها و روزهای به یادماندنی و ماندگاری وجود دارد که بسیاری از آنها به دلایلی ویژه، حالت تقدس می یابند و در ردیف "روزهای خوب خدا" قرار می گیرند. در همین قیاس، بخشی از تاریخ ملتها، جز حساسترین و درخشانترین دوران زندگی آنها به حساب می آید که خاطره آن برای نسلهای آینده فراموش ناشدنی است

مسافری از آسمان هفتم

نزدیکی های ظهر بود . مردهای قبیله دوان دوان از راه می رسیدند . بعضی ها با اسب، بعضی ها با شتر، خیلی ها هم با پای پیاده . سرانجام بیش تر آن ها پشت کوه سنگی، پای چشمه ی کوچکی جمع شدند . آن ها برای گوش کردن به صحبت ریش سفید قبیله شان - ابوجعفر - به آن جا آمده بودند . ابوجعفر به آن ها گفته بود که برای گفتن حرف های مهمش، بهترین راه این است که پشت کوه سنگی که در نزدیکی های بادیه شان بود، جمع بشوند . هم جای امنی بود، هم پای ماموران (1) خلیفه به آن جا نمی رسید .

تصویری از بهار

عبدالله بن حارث زبیدی می گوید: «کسی را که ندیدم که بیش از رسول الله(ص) لبخند زند.»[1]

دختری از بهشت

برای خانواده ی امام صادق (ع) روزهای قشنگی بود. یکی از نورانی ترین ستاره های خدا در خانه ی امام (ع) متولد شده بود.

راز گره خوردن آغاز ماه رجب با شکافنده علوم

آغاز ماه رجب كه یكی از شهور ثلاثه عبادت و بندگیست، با نام مبارك امام باقر علیه السلام گره خورده است

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد. درب قصر گشوده می شود.

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد.

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد. درب قصر گشوده می شود.

آیینه رضوی

حدیث به معنای سخن معصوم است یا آنچه گویای سخن، کار یا سیره او باشد.

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد.