محمد بن زكریای رازی
برچسپ ها: محمد ، رازی ، زکریای ، ابن
محمد بن زكریای رازی در سال 251 هجری قمری (244 ش) در شهر ری متولد شد. در اوان جوانی به فراگیری علم كیمیا و شیمی پرداخت و در اثر بخار و دود ناشی از زرگری، چشمهایش وَرَم كرد و برای معالجه، نزد طبیبی رفت. آن طبیب 500 اشرفی طلا به عنوان حق معالجه از او گرفت و به رازی گفت: كیمیا همین است نه عملیات تو. محمد بن زكریا، از آن پس ترك كیمیاگری كرد و به تحصیل طب پرداخت تا آنكه مرجع تمامی اطبای زمان خود شد. شهرت او در میان همگان به حدی رسید كه عَرَبها او را طبیب المسلمین و به مناسبت اینكه كتابهای او به زبان عربی است، جالینوس العَرَب، خواندهاند. رازی بعدها به سرپرستی بیمارستانهای معروف عصر خود از قبیل بیمارستان بغداد و ری برگزیده شد. كشف الكل از جمله نتایج تحقیقات او است.
برای رازی 184 اثر شامل 56 كتاب در طب، 33 كتاب در علوم طبیعی، 17 كتاب در فلسفه، 14 كتاب در الهیات، 22 كتاب در كیمیا و دهها اثر دیگر در علوم مختلف ذكر كردهاند.
وی در 60 سالگی درگذشت و در ری مدفون شد. پنجم شهریور، سالروز تولد وی در ایران به عنوان روز بزرگداشت رازی و روز داروسازی، نامیده شده است.
كشفيّات محمّد رازی
در علم كیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست. از كارهای مهم او كه متكی به آزمایش های متعدد بوده، كشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و الكل است.
«الکل»، از محمد، کیمیاگری یگانه ساخت. دیگر رازی، فقط به «ری» تعلّق نداشت، نام رازی از «ری» گذشت، از سال 312 گذشت، به گوش تمام جهان رسید، به گوش تمام قرن ها و ماندگار شد.
بوی تلخ «الکل»، حلاوت نام رازی را از دهلیزهای زمان، از دالان های تو در توی قرن ها و از مرزها و قلمروها عبور داد و جاودانه ساخت. «رازی» نور چشم هایش را نثار کرد تا چراغ علم، هماره فروزان بماند.
بینایی اش را در راه کشف حقیقت نهاد و این یعنی کیمیاگری و این یعنی بدل ساختن مس به طلا. کشف «الکل»، پدیده ای عظیم بود که تاریخ طبّ را دگرگون ساخت و اطبّا را مدیون رازی کرد. اینک در محافل علمی، در کنفرانس ها، از مردی سخن می رود که می خواست کیمیاگری کند. مردی که ستاره جاودانی شد، تا آسمانِ آبی ایران، پرفروغ تر باشد.بوی «الکل» اگرچه تلخ، امّا شیرینی خوش عافیت را به ارمغان می آورد.
راز کیمیاگری
رویای همیشگی اش شده بود و آرزویی محال و دست نیافتنی؛ می خواست، کیمیاگر شود. یگانه تاریخ می خواست اکسیر اعظم را کشف و مس را طلا کند و این آرزو، دغدغه لحظه ها و دقیقه هایش شده بود. این مادّه را با آن مادّه مخلوط می کرد ... این مادّه را تبخیر، آن یکی را ... روزها و شب هایش از رویای کیمیاگری سرشار بود ...
او را می گویم، یگانه «ری»، بزرگ شده کوچه باغ های ری، همان را که هنوز خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی اش در کوچه پس کوچه های ری، جریان دارد ... گویند: گاهی افسون یک کلام، کوهی را جابه جا می کند. برای دگرگون ساختن روح «محمد بن زکریای رازی»، کلام یک طبیب کافی بود، آن گاه که طبیب، به ازای درمان درد چشم هایش، دو سکه طلب کرد گفت: این کیمیاست، نه آن که تو در جست وجوی آنی».و آن گاه، محمّد، به راز کیمیاگری پی برد، کلام طبیب، نوری گشت و زوایای تاریک ذهن و اندیشه محمّد را به روشنایی فراخواند، و محمد آموخت که کیمیاگری، تبدیل کردن مس به طلا نیست.و او، به جست وجوی اکسیر اعظم، روزها و شب ها به آزمایش پرداخت و او غوّاصی شد که در دریای بی کران علم، مروارید طلب می کرد ... و او کاشفی شد که در قلمرو وسیع دانش و معرفت، مکاشفه می کرد و عاقبت، یک روز، کیمیاگر شد و اکسیری یافت که با آن می توانست مس بیماری تن را، به طلای پر بهای تندرستی بدل کند.
آثار و تألیف های محمّد رازی
تعداد تألیف های وی را بیش از پنجاه و شش كتاب و رساله دانسته اند. مهمّ ترین آثار رازی عباتند از:
1. «الحاوی» كه از «قانون» ابن سینا مهمّ تر است. این كتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه، بلكه تنها كتاب اصلی درسی طب به شمار می رفته است. الحاوی دائره المعارفی بوده كه اكنون تمام آن در دست نیست. محمد رازی این كتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه كرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او كتاب را استنساخ و تنظیم كردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این كتاب جمع است.
2. «طب المنصوری» كه به نام منصور بن اسحاق حاكم ری تألیف و تنظیم شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتینی ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاییان بوده است.
3. «من لا یحضره الطبیب» که شامل دستورهای ساده برای معالجات گوناگون است.
4. «برء السّاعه» و كتاب های متعدد در كیمیا
5. «كتاب الاكسیر»
6. «كتاب التدبیر»
این فیلسوف و پزشك نامی ایران علاوه بر علم وسیع كیمیا و پزشكی جهانگیر، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است كه مورد توجه و اهمیت می باشد. از كتابها و آثار فلسفی او اكنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر مأخذ بر می آید وی كتابهای متعدد در كلیات مسایل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعیه داشته است و آنها عبارتند از كتابهای: سمع الكیان الهیولی الصغیر و الهیولی الكبیر. ابن ندیم: كتاب الهیولی المطلقه و للجسم محركا من ذاته طبعا – فی العاده – المدخل الی المنطق – كتاب البرهان – كیفیه الاستدلال – العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الكبیر فی الفلسفه القدیمه – رساله در انتقاد اهل اعتزال – قصیده الهیه – الحاصل فی العلم اللهی – الشكوك علی ابرقلس – ردنامه فرفوریس به انابون المصری – النفس الصغیر – النفس الكبیر – الطب الروحانی - فی السیره الغلسفیه – امارات الاقبال الدوله و چند رساله دیگر فلسفی كه در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و لذت و معاد و ناقدان خود بر علم الهی ورد بر سیس ثنوی نگاشت.كتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت به نام «فی النبوات» و شاید برای تكمیل اقوال خود در همین كتاب، كتاب معروف دیگر خود را به نام «حیل المتنبین» مشهور به «مخاریق الانبیاء » نگاشته بوده است.
محمد رازی علاوه بر تالیف های فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطیون رساله طیماوس را شرح كرد و از ارسطو جوامعی در منطق چون جوامع قاطیفوریاس و باری ارمینیاس و انالوطیقا ترتیب داد و نیز كتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متكلمین اسلام تدوین كرد. دائره المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زكریای رازی آمده است. محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد بلكه آزمایش را در كلیه مباحث علوم طبیعی ضروری میدانست. وی آزمایشهای شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف كرده كه امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عیناً آن را مجددا به معرض آزمایش درآورد. رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی كرد، در بابی وزن مخصوص تحقیقاتی به عمل آورد و به اكتشافات مهمی از قبیل اكتشاف الكل و اسید سولفوریک نایل آمد. وی نخستین كسی است كه كلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم كرده است. مسعودی در كتاب التنبیه و الاشراف گفته است كه: «رازی در سال 310 هجری كتابی در سه مقاله راجع به فلسفه فیثاغوری نگاشت و بعید نیست این توجه به فلسفه فیثاغوری جدید نتیجه تعلم رازی نزد ابوزید بلخی بوده باشد كه از شاگردان كندی و متوجه فلسفه فیثاغوری جدید بود».
وفات محمّد رازی
محل و تاریخ وفات محمّد رازی به درستی مشخص نیست، بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال 313 هجری نوشته است. محمد رازی در پایان عمر به سبب كثرت كار و مطالعه نابینا شد.
منابع
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
اشارات، شهریور 1383، شماره 64، صفحه 32. (خدیجه پنجی)