شعر و ادب و اخلاق
27 روز شعر و ادب پارسی
مهمترین اثر استاد شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کردهاست. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.
شیرین تر از عسل
شب است. چیزی به عاشورا نمانده است. امام حسین علیه السلام قلم ولایت به دست گرفته است و با جوهر وحی، سرنوشت صحابی را در عاشورا و جایگاهشان را در بهشت یکی یکی ترسیم می کند. اما پیش از آن چراغ خیمه را خاموش کرده است. نگاه مهربانش را بر زمین پهن کرده و آرام فرموده:
سایه ای بر خورشید
این کودکی که از خیمه گاه زنان چون تیری از چله کمان گریخته و به سوی امام و عموی خویش حسین می دود عبدالله نام دارد، عبدالله بن حسن. او که از ابتدای کارزار از پشت پرچین کودکی نظاره گر صحنه بوده است، با به خاک افتادن هر شهید پا بر زمین کوبیده و بهانه میدان را گرفته است اما بزرگترها و به خصوص عمه اش زینب هر بار به علقه ای مادرانه و عاطفه ای ملتمسانه، راه را بر او بسته اند و او را پای بند خیمه ها کرده اند.
چهره های آسمانی
یکباره سکوت مسجد،مانند حبابی شکست.چشمان نماز گزاران،از حیرت و تعجب به روی سجاده هایشان خیره ماند.نجواهایی فضای مسجد را پر کرد و صداها درهم شد.هر کس چیزی می گفت.این چه صدایی بود که به گوش می رسید؟ صدای ناقوس ؟ آن هم در مسجد پیامبر؟!
پیوند آسمانی
چهارتن از بزرگان مسلمانان: ابن عوف، ابو بکر و عمر، از راستین و نزدیک ترین همنشینان پیامبر و باایمان ترین، نژاده ترین، والا جاه ترین آنان به خواستگاری فاطمه(س)آمدند؛ اما پدر از دادن دختر خود به آنان سرباز زد.
ستاره ی نجات
بازار سامرا مثل همیشه شلوغ بود و پر سر و صدا. مردم، هر یک به کار خود مشغول بودند. مردی قدم زنان طول بازار را می پیمود و با کنجکاوی اطرافش را نگاه می کرد.
چه خوش بود که برآید به یک کرشمه دو کار
آیة الله محمدتقی بافقی از عالمانی است که در کنار حضرت آیة الله حائری در تأسیس حوزه علمیه، نقشی محوری را ایفا کرد.
اکسیر حیات
دعاء شستشوی دل در چشمه یقین است و «نیایش»، عطرآگین ساختن جان به بوی خوش یاد حق و اما نماز، هم «دعا» ست و هم «ذکر خدا».
او آمد
مردم، در وادی حیرت، سرگشته بودند و در فتنه و فساد، دست و پا می زدند و هوس ها آنان را فریفته و نخوت و کبر، آنها را به لغزش کشانیده بود.1 رشته های مرگ و هلاکت، آنان را می کشید و قفل های گمراهی، بر دل هایشان زده شده بود.2
مادری مهربان تر از خورشید
در هر مرحله از مراحل زندگی وی، لایه ها و درسهای بزرگی نهفته است و با کالبدشکافی و موشکافیهای عمیق، می توان درسهای بزرگی آموخت و باید هم آموخت .