تجلی صبر

برچسپ ها: صبر ، تجلی

Print Friendly and PDF

چشمانش را گشود و برای آخرین بار دیده در افق دوخت، افق خونینی که او را تا دردناک­ترین لحظات زندگی­اش به پیش می­برد... آتش اشتیاق وجودش را به خاکستر بدل کرده بود و یاد برادر تمامی وجودش را از آن خود کرده بود. تا لحظه وصال دیگر فرصتی نبود، نور شمع او را به خود جذب کرد، شعله لرزان شمع قوت گرفت و آتش از خیمه­ها بالا رفت. صدای شیون و فریاد کودکان که در میان خیمه­های شعله کشیده هراسان به این سو و آن سو می­دویدند، را می­شنید و خود هراسان­تر از بچه­ها به دنبال آن­ها می­دوید... خیمه "سجاد7" می­سوخت و او را توانی نمانده بود تا "سجاد7" را از خیمه آتش گرفته، بیرون بکشد. دیگر اشکی نمانده بود که از نهان­خانه چشمش بیرون آید ... نگاهی به سوی سرهای بر نیزه انداخت و امداد الهی، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت... السلام علیک یا اباعبدالله...

روز به پایان نمی­رسید مگر آن­که به دیدار برادر می­شتافتی و آتش اشتیاق خود را با نگاه و کلام برادر شعله­ورتر می­ساختی. غنچه لبت هر روز با دیدن برادر شکفته می­شد و این نگاه شورآفرین "حسین7" بود که هر روز گل وجودت را آبیاری می­کرد.

ای هم زبان بهترین دقایق زندگی­ام، زینب جان، تو هدیه­ای بودی از طرف خداوند. تو نه تنها زینت پدر که زینت مادر و همه خاندان نبوت و امامت بودی. صبر بلندترین واژه­ای بود که در تو به ودیعت نهاده شده بود. کدام مصیبت در دنیا با مصایب تو و کدام قلب با قلب تو در داغ دیدن برابری می­کند؟... هیچ قلبی چون قلب تو نسوخت و هیچ چشمی چون چشم تو، زیبایی را در صحرای کربلا ندید. آن­گاه که اسیران بر هودجی از خون نشسته بودند و بی­حسین7 باز می­گشتند، قافله سالار تو بودی و خمیده و دل شکسته به پاسداری از حقیقت ایستاده بودی تا امتداد راه برادر باشی و چونان شقایقی داغدار با مصیبت عظیم در دل با قافله همراه شده بودی!... تو که در خانه رفیع امامت رشد یافته بودی و از میان وحی علم آموخته بودی و در دامان کرامت پرورش یافته بودی، فصاحت و بلاغت را از "علی7" نجابت و عفاف را از "فاطمه3" صبر و شکیبایی را از "حسن7" و مظلومیت در عین ایستادگی را از "حسین7" آموخته بودی و به حقیقت روح بلند صبر و رضا بودی!

تو که به حقیقت مکمل حرکت "حسین7" بودی همان­گونه که "حوا3" در کنار "آدم7"، "مریم3" در جوار "عیسی7" و "فاطمه3" در کنار "محمد9" بودند، تو نیز در کنار "حسین7" بودی و از ریشه "حسین7".

امشب پس از یک­سال فراق و دوری از برادر، لب­هایت به لبخند گشوده می­شود و بار حزنت بر زمین می­افتد و قامت راست می­کند. امشب غربت چادر خاکی، صدای شکافتن فرق "علی7،" سوزش جگر "مجتبی7" و صدای قرآن بر نیزه را وداع می­گویی و به لقای دوست نایل می­شوی. فرشتگان با چشم گریان بال­هایشان را فرش راه تو می­کنند. شوق دیدار برادر به دل داغدیده­ات آتش افکنده بود و اینک به جام وصال خاموش می­شود و تو از شراب نگاه دلارای "حسین7" مستانه خواهی خندید. آن­روزی که آمدی فرشتگان قدوم مبارکت را نور باران کردند و امروز که می­روی، فرشتگان با چشم گریان بدرقه­ات می­کنند. روح حسین7 در کالبدت تپیده است و تو دیگر آسمانی شده­ای و زمین، به خصوص پس از برادر، دیگر جایگاه تو نیست!...

آی آینه تمام نمای صبر و ایثار! تو را چه بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست. تو را چه بخوانم که نامت گره خورده در رنج و محنت است. مرغ جانت دیگر در کالبد تن نمی­گنجد و دل طلب می­کند که به برادر بپیوندی. چشم برهم می­نهی و بلندترین نغمه وصال را سر می­دهی.

سلام بر تو که وارث مظلومیت سترگی بودی که در خاندان طاهرت نسل به نسل به ارث رسید.

سلام بر تو روزی که عارفانه و عاشقانه عروج کردی و سلام بر خاندان پاکت باد.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

صبر و استقامت در قرآن

صبر، در لغت به معنای حبس، خودداری و شکیبایی در مقابل امور به کار می رود و در اصطلاح، نگاهداشت خویش از بی تابی، گلایه، شِکوه و شکایت است. در فرهنگ اسلامی و قرآنی، صبر عبارت است از خویشتن داری و کنترل خود نسبت به چیزی که شرع و عقل از آن بازمی دارد. البته برپایه اختلاف موارد، نام این حالت فرق می کند. برای مثال، اگر خویشتن داری در برابر مصیبت ها باشد، آن را صبر می گویند که ضد آن جَزَع است؛ اگر در جنگ باشد، شجاعت نامیده می شود که در مقابل آن جُبن است؛ اگر در پیش آمدها شکیبایی ضرورت یابد، آن را "سعه صدر" می

طعم غلیظ تنهایی و صبر

دیوار منظّم دقایق ویران شده است. هوای شهر به شدّت می تپد. با این زمستان جهنده در استخوان های مدینه چه باید کرد؟ آسمانِ نازک، سر بر کرانه های بارانی خویش گذاشته است.

صبر و شکیبایی خود را چه گونه افزایش دهیم

فضیلت صبر و شکیبایی، از کمالات انسانی است و تنها مبدأ کمال بخش نیز ذات مقدس پروردگار است. بنابراین برای کسب این فضیلت ارزشمند اخلاقی یا افزودن آن، باید از خداوند استمداد جُست و از او درخواست صبر کرد.

حقیقت صبر در کلام امام علی(ع)

صبر انواع مختلفی دارد از قبیل صبر بر معاصی، مصیبت، صبر بر اطاعت و بندگی، صبر بر نا آگاهی مردم و ... اما، شیوه و سبک زندگی قرآن و نهج‌البلاغه تمامی انسان‌ها را به صبر امر می‌کند تا اراده‌ها تقویت شود، ایمان‌ها افزون و زندگی گوارا شود و معنویت به اوج برسد تا انسان به کمال خویش نایل آید.

حلم و گذشت و بردباری

بردباری و گذشت آن بزرگ،بی مانند و سرمشق دیگران بود.

زینب (س) آموزگار حیا و پاکدامنی

زینب نام آشنایی است که دور آن را هاله ای از اوصاف نیک و برتر احاطه نموده است. صبر زینب(س) زبانزد دوست و دشمن است؛ و آسمانیان نیز با آن آشنا چرا که «عَجِبَت مِن صَبرِکَ مَلائِکَةُ السَّماءِ؛ از صبر زینب ملائکه آسمانی به تعجب آمدند.» وفای زینب نیز بر کسی پوشیده نیست، چرا که او بود که با تحمّل رنج آورترین حادثه ها، و دادن جوانان خویش وفای خود را به برادر و امام خویش ثابت نمود.

بانوی عشق و صبر

با مروری هرچند سطحی بر کمالات و ویژگی های حضرت زینب(س) این نکته رخ می نماید که تمام ویژگی های یک انسان کامل در شخصیت آن بانوی گرامی در حد و درجات عالی وجود داشته و البته هرکدام از ویژگی ها در صحنه ای از صحنه های زندگی حضرتش فرصت نمود یافته است.

فاطمه علیهاالسلام تجلی تمام زنان مقدس قرآنی

بی تردید یکی از آیاتی که در شأن اهل بیت علیهم السلام نازل شده، آیه مباهله است. آیه شریفه در جریان یکی از وقایع مهم تاریخ اسلام که به مباهله معروف است نازل شده است.