قهرمان علم و جهاد

برچسپ ها: علم ، مرد ، عمل ، بزرگ ، میدان ، چمران

Print Friendly and PDF

زندگینامه شهید چمران

دکتر مصطفی چمران در اسفند 1311 چشم به روی دنیا گشود. او پنج برادر داشت که همراه پدر و مادرش در یکی از محله‏های قدیمی تهران به نام سر پولک زندگی می‏کردند. پدر او کارگر ساده و زحمت‏کشی بود که در حلال و حرام دقت زیادی داشت. او با شغل جوراب‏بافی، هزینه زندگی را تأمین می‏کرد؛ در حالی که همواره پول کمتری از مشتری‏ها می‏گرفت تا مطمئن باشد حق دیگران در روزی او آمیخته نیست. مادر مصطفی زن آگاهی بود که افزون بر رسیدگی به امور خانواده و تربیت فرزندان، از رشد علمی و سیاسی خود نیز غافل نبود. او اهل مطالعه و بحث درباره مسائل روز جامعه بود و همواره از اخبار و پیشامدهای کشورش خبر داشت.

هوش و نبوغ چمران، زبانزد دوست و آشنا بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه‏اش را در مدارس انصاریه، دارالفنون و البرز تهران گذراند و در سال 1332، موفق شد برای ادامه تحصیل در رشته الکترونیک وارد دانشکده فنی تهران شود. چمران، سه سال بعد با رتبه دانشجوی ممتاز، دانش آموخته گردید و با استفاده از بورس تحصیلی، عازم آمریکا شد. شهید چمران دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تگزاس گذراند و مدرک دکترای خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی در کالیفرنیا دریافت نمود. او که با نمره‏های عالی تحصیلات خود را به پایان رسانده بود، مدتی را در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام زمان خود، در یکی از مراکز تحقیقاتی به کار پرداخت.

در لبنان

پس از قیام خونین پانزده خرداد 1342، پیشگامان مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهی، به این نتیجه رسیدند که برای توسعه و تشدید ابعاد مبارزه بر ضد رژیم، به یک مبارزه سازمان‏دهی شده نیاز می‏باشد. از این رو، دکتر چمران به همراه بعضی دوستان مؤمن و هم‏فکر خود، به مصر می‏روند و سخت‏ترین دوره‏های جنگ‏های چریکی و پارتیزانی را که هم‏زمان با حکومت جمال عبدالناصر بود، فرا می‏گیرند.

دکتر چمران پس از بازگشت از مصر، برای مدتی به امریکا رفت و سپس به دعوت امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، از آمریکا به سوی لبنان هجرت کرد. ایشان درباره سفر خود به لبنان می‏گوید: «من در آمریکا زندگی خوشی داشتم واز همه نوع امکانات برخوردار بودم، ولی همه لذات را سه طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم». شهید چمران در لبنان با فراهم ساختن فعالیت‏های چریکی و تربیت جوانان جنوب لبنان، کوشید توانایی رزمی برادران لبنانی خود را برای مقابله با اشغالگران صهیونیست بالا برد.

وجود سرداری چون چمرانِ عارف و مجاهد و برخورداری او از خلوص و ایثار، امام موسی صدر را بر آن داشت که حرکت مسلمانان مبارز لبنان را سازمان‏دهی کند و به جوانان محروم و مستضعف آن دیار، هویتی تازه بخشد تا مبارزات آنان، رنگ تازه‏ای به خود گیرد.

 

حماسه پاوه

دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز می‏گردد و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏ وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏ اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏ تر مسئله کردستان را فیصله دهد؛ تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان، ارادة آهنینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می‏گردد. در آن شب مخوف پاوه، همة امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل‏ عام شده بودند و همة شهر و تمام پستی و بلندی‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزدیک‏تر می‏شد. باران گلوله می‏بارید و می‏رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. ولی دکتر چمران با شهامت، شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی‏مانده را نجات دهد و شهر مصیبت‏ زده را از سقوط حتمی برهاند. آنگاه فرمان انقلابی امام‏ خمینی(ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهدة دکتر چمران واگذار شد.

 

 

حماسه سوسنگرد

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین ‏بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانک‏های او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند. دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و آیت‏الله خامنه‏ ای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین ‏بار دست به یک حمله خطرناک و حماسه‏‏ آفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوه‏ای جدید از جانب جادة اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند. شهیدچمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می‏شتافت که در محاصرة تانک‏های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقة محاصرة دشمن انداخت؛

هرچه تنور جنگ گرم‏تر می‏شد و آتش حمله بیشتر زبانه می‏کشید، چهرة ملکوتی او، این مرد راستین خدا و سرباز حسین(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر می‏شد تا آنکه در حین «رقص چنین میانه میدان» از دو قسمت پای چپ زخمی شد. خون گرم او با خاک کربلای خوزستان درهم آمیخت و نقشی زیبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفرید

دهلاویه، حماسه آخر

آن شب، آخرین شبی بود که نوازش نسیم بهار برگونه های گلهای دشت بوسه می کاشت و برای سبزه ها غزل وداع می سرود و می رفت تا آمدنی دیگر. و اهواز زیر سایه سکوت شب، رؤیاهای شیرین پیروزی می دید. کسی چه می دانست فردا در «دهلاویه» چه خواهد گذشت؟ فقط خدا می دانست و شاید هم خاکریزهای دهلاویه! شب آبستن حادثه ای تلخ بود و گویی در سکوتی مرگبار منتظر خبری از نسیم صبح. و او بی اعتنا به تمام سیاهیها، اشکهایش را برای بارها و بارها پای ضریح سجاده به قربانگاه راز و نیاز می برد و می رفت تا آخرین نیایشهایش را بر صفحه صحیفه عشق، جاودانه سازد:

«خدایا! تو را شکر که مرا در آتش عشق گداختی. احساس می کنم این دنیا دیگر جای من نیست. خدایا! به سوی تو می آیم و از عالم و عالمیان می گریزم. تو مرا در جوار رحمت خود سُکنی ده».

 

ویژگی های شخصیتی شهید چمران

شهید دکتر مصطفی چمران که همه زندگی، درس و دانشگاه را رها کرده و آمده بود جبهه، تا به عشق خدا و کشور، با دشمن بجنگد، در یکی از عملیات ها، در شبی مهتابی، همراه دوستان خود داشتند به دشمن شبیخون می زدند. در حین رفتن، ناگهان چمران می ایستد و رو به همراهان می گوید: به زیر پاهای خود نگاه کنید. آن ها نگاه می کنند، زمین پوشیده از گل های شقایق است. شهید چمران آن دشت را دور می زند و همراه یاران، از نقطه ای دیگر به دشمن حمله می کند. شهید چمران آن روز به دوستان خود چنین می گوید: ما نباید آن گل ها را زیر پای مان له کنیم. حال آن که عراقی ها آن جا را با تیر و خمپاره شخم می زدند. وقتی این ماجرا به گوش امام خمینی(ره) می رسد، امام می فرماید: «من چمران را دوست داشتم، اما الآن بیشتر دوست دارم.» (رسانیوز)

 

شهید چمران از منظر دیگران

امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب، در پیامی به مناسبت شهادت دکتر چمران، وی را این‏چنین ستوده‏اند: «چمرانِ عزیز، با نیت پاک و خالص، غیروابسته به دسته‏جات و گروه‏های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد، و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید».

رهبر معظم انقلاب که هم رزم آن شهید در جبهه‏ های جنگ بود درباره او می‏فرماید: «شهید چمران، سال‏ها در سنگر جهاد فی سبیل اللّه‏ دل دشمنان خدا را لرزانیده بود. او با دل خداشناس و اراده خلل ناپذیرش، همیشه مشت آهنین خود را بر چهره دشمن نواخته بود و با این حال، او با روح لطیف و خلق ملکوتی و چشم خدابین، به ماورای محدوده‏ ها و تنگناهای مادی نظر دوخته بود. راه او، راه جهاد و تلاش برای حاکمیت اسلام و به زانو درآوردن کفر و استکبار جهانی، راه امام بزرگوار، راه نجات فلسطین و لبنان و راه نجات همه مستضعفان است».

 

در آینه خاطرات

از روزهای اوّل قصد داشتم بروم «خرمشهر» و آبادان؛ لکن نمی شد. علت هم این بود که در اهواز، از بس کار زیاد بود، اصلاً از آن محلّی که بودیم، تکان نمی توانستم بخورم. زیرا کسانی هم که در خرمشهر می جنگیدند، بایستی از اهواز پشتیبانی شان می کردیم. چون واقعاً از هیچ جا پشتیبانی نمی شدند.

در آن جا، به طور کلّی، دو نوع کار وجود داشت. در آن ستادی که ما بودیم، مرحوم دکتر «چمران» فرمانده ی آن تشکیلات بود و من نیز همان جا مشغول کارهایی بودم. یک نوع کار، کارهای خودِ اهواز بود. از جمله عملیات و کارهای چریکی و تنظیم گروههای کوچک برای کار در صحنه ی عملیات. البته در این جاها هم، بنده در همان حدِّ توان، مشغول بوده ام... مرحوم چمران هم با من به اهواز آمد. در یک هواپیما، با هم وارد اهواز شدیم. یک مقدار لباس آورده بودند توی همان پادگان لشکر 92، برای همراهان مرحوم چمران.

 

پرتوهایی از کلام شهید چمران

خدایا می ‏خواهم فقیر بی ‏نیاز باشم که جاذبه‏ های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند، خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم.

خدایا درمندم و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.

خسته شده ‏ام، پیر شده ‏ام، دل شکسته ‏ام.

ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‏کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می‏ کنم و می ‏خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.

خدایا به سوی تو می ‏آیم از عالم و عالمیان می ‏گریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.

(بخشی از نیایش شهید دکتر مصطفی چمران)

در سایه سار قلم

در بیمارستان سوسنگرد، اتفاقی افتاده است. مردی که ترکش، سر و صورت و سینه اش را با خون درآمیخته، با آرامشی تمام، به این آیه می اندیشد: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة اِرْجِعِی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَةً».

هیجان و اضطراب، هزاران دل بی قرار را در زمهریر انتظار و التهاب، به زانو درآورده که خدایا! چه خواهد شد؟! مردی پس از چهارده قرن، با بوی علی علیه السلام ، در خاک تنفس می کند، مردی که خلوت نخلستانش را مطالعات پیوسته و تلاش های علمی پر می کند و روز تکاپویش را، کار و کوشش و بندگی. مردی که با اقتدایی حقیقی، جز به تماشای مولا در تمام ابعاد زندگی نمی اندیشد. نگاهش به دنیا طوری است که گویی تا ابدیت زنده است و دیدگاهش به آخرت این است که تا آنی دیگر، از این جهان گذرا، خواهد کوچید!

 

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

مقام علمي حضرت معصومه عليهاالسلام حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

محل رشد و نموّ و تربيت فاطمه معصومه عليهاالسلام خانداني بود که مخزن اسرار دانش الهي و منبع علم و معرفت شمرده مي‏شد. حضور وي در کنار پدري همچون امام موسي بن جعفر(عليهماالسلام) و برادري چون حضرت رضا عليه السلام که از علم «لدنّي» برخوردار بودند،

شخصیت علمی امام جعفر صادق علیه السلام

عالم آل محمد صلّی الله علیه وآله آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق(علیه السلام) ویژگی خاصی بخشیده، استفاده ازعلم بی کران امامت، تربیت دانش طلبان و بنیان گذاری فکری و علمی مذهب تشیع است.

شیعه جعفری کیست؟

گذشت زمان و فاصله افتادن بین شیعیان و زمان حضور معصومان از یک سو، تهاجم فرهنگهای مختلف به جامعه تشیّع از سوی دیگر...

دانشمندی که مربعی در علم پزشکی ایجاد کرد!

ابوعلی، حسین بن عبدالله که در غرب به اوسینا (Avicenna) نیز معروف است، در سال 370 شمسی، مصادف با اول شهریورماه در افشنه، نزدیک بخارا، متولد شد.

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

جلوه هایی از علم گسترده امام

امام جواد-علیه السلام-غیر از مناظراتش که دو نمونه از آن یاد شد، گاه از راههای دیگر نیز بیمایگی فقها و قضات درباری را روشن نموده برتری خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت می کرد و از این رهگذر اعتقاد به اصل «امامت » را در افکار عمومی تثبیت می نمود. از آن جمله فتوایی بود که امام در مورد چگونگی قطع دست دزد صادر کرد که تفصیل آن بدین قرار است:

علم فاطمه علیهاالسلام

ناطقه ی مرا مگر روح قدس مدد کندتا که ثنای حضرت سیّده نساء کند

حدیث علم

دانـشمند و مـعلم را سه نشانه است: دانش و بینش،حلم و بردباری،سکوت و آرامش و وقار(امام علی علیه السلام)

فقیه دربار و علم گسترده امام جواد علیه السلام

پس از شهادت پیشوای هشتم علیه السلام به نیرنگ مأمون عباسی، احساسات شیعیان و علویان، بلکه غالب مسلمانان بر ضد مأمون برانگیخته شد زیرا همگان دانستند که احضار امام رضا علیه السلام از مدینه، سپس تکریم و اعطای ولایت عهدی به آن حضرت، همگی سرپوشی بر نقشه خائنانه او بود که آن امام همام را از میان بردارد و دیگر در برابر او منازع و رقیبی در کار نباشد. مأمون یک فرد درس خوانده و تا حدی دانشمند بود و در شیطنت، استاد زمان. وی برای خاموش کردن احساسات برانگیخته شده شیعیان تصمیم گرفت دخترش امّ الفضل را به عقد امام جواد علیه السلام - فرزند امام رضا علیه السلام - درآورد و از این راه فرزند را نیز مانند پدر تحت نظر داشته باشد.

در حسرت علم می مانیم

تاریخ ادبیات و میراثی ما بر اساس کتابهای برجای مانده نشان می دهد بخش اعظم آن میراث، مجادلات ما دینی و مذهبی بوده و بیشترین حجم انرژی و توان اندیشه ای را ما در این حوزه سپری کرده ایم.

حرف مرد یکی نیست!!

ایفای مسئولیت خانوادگی، ایثار، سعه ی صدر، سیاست، عقل، صبر، عفو و علم می خواهد. ریاست خانه مواظبت از خانواده است که «رئیس الْقَوْمِ خَادِمُهُم؛ رئیس یک قوم یا جمعیتی خدمتگزار آن است.»

داستانی خواندنی از توبه ی پیرمرد شامی!

قرآن خوانده بودند. شاید ده ها بار. اما چه خواندنی؟! اصلا شاید این موها را پای رحل های قرآن سفید کرده بودند؛ اما چه قرآنی؟!

مرد حکیمی که از او به نیکی یاد می شود

مردی از کنار حضرت لقمان می گذشت در حالی که مردم دور او را گرفته بودند (و از وی استفاده می بردند) آن مرد به حضرت گفت: تو همان بنده سیاهی نیستی که در فلان و فلان مکان گوسفند می چرانیدی؟ گفت: بلی، گفت چه چیزی تو را به این مقام رسانده؟ گفت: راستگویی و ادای امانت و ترک کارهای بی فایده.

چت کردن با نامحرم در فضای مجازی چه حکمی دارد؟

حکم شرعی گفتگو با نامحرم در اینترنت و فضای مجازی را بر اساس استفتائات مراجع عظام تقلید در این مقاله بخوانید.

بزرگمردی کوچک

بنا بر آنچه که در منابع اسلامی در رابطه با وقایع مرتبط با حادثه کربلا که در روز پنجم محرم الحرام سال 61 هجری آورده شده است، به موارد ذیل می توان اشاره نمود: - در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد.(1)

عملی که کاستی هایمان را جبران می کند

آن گاه که انبیاء و اوصیای الهی با آن کارنامه درخشان عبودیت و بندگی این چنین ابراز فقر و کاستی در بندگی خالق خود دارند؛ تکلیف انسانهای ممکن الخطایی که به مراتب به عجز و کاستی بندگی خود واقف هستند روشن است. در این چنین فضایی است که هر انسان زیرک و آگاهی به دنبال راه چاره و وسیله ای برای جبران این نقص و کاستی در بندگی خود می گردد.

استراتژی زیبا در قالب دانشگاه

با معرفت عامیانه و معرفت علمی معمولی، نمی توان از مرحله معرفت شهودی و فناء فی الله، سخن گفت.کسی که راه را نرفته و راه را نمی شناسد، چگونه می تواند از شناخت و معرفت فردی سخن بگوید که راه را شناخت و پشت سر گذاشت وبرای دستگیری دیگران به جامعه انسانی برگشت؟

از زمستان پارسال تا زمستان امسال چه کرده اید؟

گاهی لازم است در روزهای زمستانی سال، به خودتان تلنگری بزنید و از خواب زمستانی بلند شوید و به رشد فردی و اجتماعی تان بپردازید و بیاموزید اگر از زمستان پارسال تا الان خواب بوده اید، لااقل یادبگیرید از امسال تا سال دیگر از نظر شخصیت فردی و اجتماعی بهبود یابید.

بهترین عمل در ماه شعبان؟؟

ماه شعبان فرارسیده است. یکی از سه ماهی که بطور ویژه انسان در معرض نسیم رحمت خداوند قرار می گیرد. رجب، آغاز سلوک است و شعبان نیمه راه و رمضان پایانه سیر است.

عملی که سبب سعادت و عاقبت بخیری می شود

شخصی است به نام «شطیطه». این نام برای بيدار‌دلان با بصيرت، بسیار آشناست. او زنی پارسا و نیکو‌سرشت اما فقیر و تنگدست بود. مال و منال قابل توجهی نداشت؛ ولی ویژگی داشت که سبب عاقبت بخیری او شد.

عملی ساده که باعث پاکی انسان از گناهان می‌شود

امام کاظم(ع) عملی را معرفی کردند که با انجام آن خداوند انسان را از گناهان پاک می‌کند.

سیاست در اندیشه و عمل

هدف این مقاله تبیین دیدگاه های سیاسی امام هادی(ع) است. با توجه به شرایط بسیار سخت و فضای ملتهب سیاسی دورۀ امام هادی(ع)، آن حضرت(ع) مجالی برای ارائۀ دیدگاه های سیاسی در دورۀ امامتشان نداشتند؛ اما در این مقاله سعی شده است که برخی از دیدگاه های ایشان از منظر سیاسی بررسی و تحلیل گردد. ابتدا به رویکرد کلان آن حضرت(ع) نسبت به سیاست و حکومت از جمله نوع نگاه امام به قدرت و دنیا و همکاری با حکومت های ظالم اشاره شده و در ادامه نیز به ویژگی های بازیگران و نخبگان عرصۀ سیاست بررسی می گردد

دو نعمت بزرگی که قدرش را نمی دانیم

مهمترین و با ارزش ترین نیازهای هر جامعه انسانی در زندگی فردی و اجتماع استفاده و بهره مندی از عنصر آرامش و امنیت بوده است.

اعمال ماه رجب

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت به پایه آن نمی رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می گردد.»[1]

چهره های آسمانی

یکباره سکوت مسجد،مانند حبابی شکست.چشمان نماز گزاران،از حیرت و تعجب به روی سجاده هایشان خیره ماند.نجواهایی فضای مسجد را پر کرد و صداها درهم شد.هر کس چیزی می گفت.این چه صدایی بود که به گوش می رسید؟ صدای ناقوس ؟ آن هم در مسجد پیامبر؟!

بزرگمردی کوچک

بنا بر آنچه که در منابع اسلامی در رابطه با وقایع مرتبط با حادثه کربلا که در روز پنجم محرم الحرام سال 61 هجری آورده شده است، به موارد ذیل می توان اشاره نمود: - در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد.(1)

15 خرداد، حماسه بزرگ

شاید برخی از عزیزان در خم چنبر زندگی گرفتار آمد ه اند که ناخواسته تیشه به ریشة نهضت می زنند. شاید تصورشان این است که با حذف دو سه مناسبت مذهبی یا تاریخی و ملی از تقویم تعطیلی سالانة کشور، همه مشکلات کشور حل می شود و گرفتار شدن ما در خمگردهای پیچاپیچ مدیریت کشور بی سببی نیست از آنجمله تعطیلی این مناسبتها.

«غدیر» بزرگترین عید اسلامی

شاید برخی گمان کنند که عید غدیر تنها اختصاص به شیعیان دارد و در کلمات پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، اشاره ای به لزوم بزرگداشت آن نشده است. اما باید گفت که عید غدیر نیز چون عید فطر و قربان از اعیاد اسلامی، بلکه از بزرگترین اعیاد است

پیروزی بزرگ

نسیم ملایمی از فراز قلّه کوه ها به سوی دامنه ها می وزید و با عبور از میان شاخه های درختان خرما و سایر درختان به فضای منطقه،طراوت لذّت بخشی می دمید.مردم زندگی عادّی خود را می گذراندند، که با ورود یک هیأت،که حامل نامه ای بود،در منطقه ولوله و هیجانی به وجود آمد.

رقص در برابر مرگ!

شب را در بیمارستان صحرایی امام حسن(ع) که انگار در پناه کوهی ساخته شده، می مانیم. جای عجیبی است؛ انگار هنوز آنجا جنگ است و خیلی چیزها سادگی شان را از دست نداده اند.

شهیدِ دانش‌مند

سال 1311 هجری شمسی بود. در خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، محله‌ی سرپولک، صدای گریه‌ی نوزادی که چند ثانیه از تولدش می‌گذشت، بلند شد. پدرش نام او را به عشق پیامبر رحمت، مصطفی گذاشت. چند سال بعد مصطفی برای گذراندن دوره‌ی ابتدایی در مدرسه‌ی انتصاریه، تا محله‌ی پامنار می‌رفت. دوازده سالش که شد باید به دارالفنون می‌رفت تا دبیرستان را پشت سر بگذارد.