داستانی خواندنی از توبه ی پیرمرد شامی!
قرآن خوانده بودند. شاید ده ها بار. اما چه خواندنی؟! اصلا شاید این موها را پای رحل های قرآن سفید کرده بودند؛ اما چه قرآنی؟!
پیوند محکمی که میان ثقل اکبر و اصغر (قرآن و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله) برقرار است، گاهی در اثر بی بصیرتی دیده نمی شود. ارتباط امام و قرآن ادعایی نیست که استدلال های پیچیده ی فلسفی بخواهد؛ فقط کافی است قرآن را کمی خوب تر خوانده باشیم.
امام سجاد (علیه السلام) این ارتباط تنگاتنگ را با آیات قرآن، خیلی ساده و روشن برای مرد شامیِ نا آشنا بیان کردند. برایش جا انداختند که امام حسینی که سرش را برای حاکمتان می برید و خانواده اش را به زنجیر کشیده اید، باطنِ همین قرآنی است که هر روز می خوانید!
پیرمرد شامی آمده بود تا برای رضای خدا و به شوق بهشت، از کسانی که از دین خارج شده اند و بر ولی امر مسلمین (به خیال خودش) خروج کرده اند، بیزاری بجوید. شاید فکر می کرد اینجوری ثواب قرآن خواندن هایش زیادتر می شود.
در آن معرکه "قرآن" را دید و نشناخت. نزدیک آمد و گفت: خدا را شکر که شما را کشت و هلاک کرد و شهرها را از شر مردان شما آسوده نمود و امیرالمؤمنین (یزید) را بر شما مسلط کرد.
امام سجاد (علیه السلام) به او فرمود: ای پیرمرد قرآن خوانده ای؟
پیرمرد گفت: آری.
فرمود: آیا این آیه را مى شناسى كه مى گوید: "قلْ لا أَسْئَلكمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقرْبى" (شوری 23) به مردم بگو كه من هیچ پاداشى از شما در برابر رسالتم درخواست نمى كنم، جز دوست داشتن نزدیكانم ( اهل بیتم)؟
پیرمرد پاسخ داد: آرى؛ من این آیه را خوانده ام.
امام (علیه السلام) فرمود : فَنَحْن الْقرْبى یا شَیْخ . خویشاوندان پیامبر صل الله علیه وآله ما هستیم.
حضرت فرمود: آیا در سوره بنی اسرائیل خوانده ای که: "و آتِ ذالقربی حقه" (اسراء 26) حق خویشاوندان را ادا کن؟
پیرمرد گفت: خوانده ام.
امام علیه السلام فرمود: خویشاوند پیامبر صلی الله و علیه وآله ماییم ای پیرمرد. (مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 14، ص: 125)
حضرت فرمود: آیا آیه "وَ اعْلَموا أَنَّمَا غَنِمْتمْ مِنْ شَیء فَأَنَّ للهِ خمسَه وَ لِلرَّسولِ وَ لِذِى الْقرْبى"( انفال 41) را خوانده اى؟
پیرمرد گفت: آرى، این آیه را خوانده ام.
پیوند محکمی که میان ثقل اکبر و اصغر (قرآن و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله) برقرار است، گاهی در اثر بی بصیرتی دیده نمی شود. ارتباط امام و قرآن ادعایی نیست که استدلال های پیچیده ی فلسفی بخواهد؛ فقط کافی است قرآن را کمی خوب تر خوانده باشیم
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: آن قربى كه در این آیه آمده است، ما هستیم.
آنگاه فرمود: «آیا این آیه را خوانده اى كه مى فرماید:" انَّمَا یرید اللهَ لِیذْهِبَ عَنْكم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یطَهِّرَكمْ تَطْهیراً." (احزاب 33)
پیرمرد گفت: آرى، این آیه را نیز خوانده ام.
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: اى پیرمرد! ما آن اهل بیتى هستیم كه خداوند آیه تطهیر را ویژه ما قرار داد.
پیرمرد شامی چه دعای مستجاب به درگاه خدا داشت، نمی دانم؛ اما هر چه بود، لطف خدا شامل حالش شده بود و در آستانه ی عاقبت بخیری قرار گرفته بود. ساکت شده بود و با پشیمانی از حرف خود، آیه های قرآن را مقابل چشمانش می دید. گفت: شما را به خدا، شما همان ها هستید؟
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: به خدا قسم و به حق جدم رسول خدا صلی الله و علیه وآله، بی شک ما همان خاندانیم.
پیرمرد شامی با چشمانی اشکبار توبه کرد و گفت: خدایا ما از دشمنان آل محمد صلی الله علیه و آله از جن و انس بیزاریم. خبر ماجرای پیرمرد و بصیرتی که به قرآن پیدا کرد، به گوش یزید رسید؛ دستور داد او را کشتند. (اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ترجمه سید احمد فهری، ص246)
هزینه ای که پیرمرد شامی برای بصیرتش پرداخت- و البته سودِ بی پایانی هم بدست آورد- نکته ی مهمی برای ما دارد: قرآنِ بی امام، ظاهراً خطری برای اهالی زر و زور و تزویر ندارد. اتفاقاً عده ای را هم از جنس همان پیرمرد، خیلی بی دردسر، سرگرمِ خواندن می کند. فقط قرآنی که با باطنِ خود امام- همراه است، نجات دهنده و هادی است.
در تأویل و تفسیرِ چهار آیه ای که شاهدِ استدلال امام سجاد (علیه السلام) است، نام و نشان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) صریحاً در روایات آمده است:
- آیه ی مودت
" احمد" در فضائل الصحابه با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل مى كند: " هنگامى كه آیه "قلْ لا أَسْئَلكمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقرْبى" (شوری 23) نازل شد اصحاب عرض كردند اى رسول خدا! خویشاوندان تو كه مودت آنها بر ما واجب است كیانند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آن دو (علیهم السلام)، این سخن را سه بار تكرار فرمود"! (تفسیر نمونه، ج 20، ص: 411)
- آیه "آت ذا القربی حقه"
پیرمرد شامی با چشمانی اشکبار توبه کرد و گفت: خدایا ما از دشمنان آل محمد صلی الله علیه و آله از جن و انس بیزاریم. خبر ماجرای پیرمرد و بصیرتی که به قرآن پیدا کرد، به گوش یزید رسید؛ دستور داد او را کشتند
عیاشی از عبد الرحمن، از أبی عبد الله (علیه السلام): گفت هنگامی که خدای متعال آیه ی "و آتِ ذالقربی حقه" (اسراء 26) را نازل فرمود، پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمود: ای جبرئیل مسکین را می شناسم پس ذوالقربی چه کسانی اند؟ گفت: نزدیکان تو. پس حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام را صدا زد و فرمود که پروردگار من فرمانم داده است که از آنچه به من داده است، به شما ببخشم. فرمود فدک را به شما بخشیدم. (البرهان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص: 522- كتاب التفسیر، (تفسیر عیاشی) ج 2، ص: 287)
- آیه ی خمس
کلینی از امام صادق (علیه السلام) نقل نموده که حضرت درباره آیه ی خمس و ذوی القربی فرمود: (منظور) امیرالمؤمنین و ائمه (علیهم السلام) هستند. (الكافی 1: 342/ 12)
- آیه ی تطهیر
محمد بن منكدر از جابر بن عبد الله نقل كرد؛ وقتى آیه كریمه " انَّمَا یرید اللهَ لِیذْهِبَ عَنْكم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یطَهِّرَكمْ تَطْهیراً." (احزاب 33) بر رسول الله (صلى الله علیه و آله) نازل شد، در سراى آن حضرت، على، فاطمه، و حسن و حسین علیهم السلام حضور داشتند. نبى اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «اللهم هؤلاء أهلى» خدایا این چهار تن اهل بیت من هستند كه مورد لطف بیكران تو قرار گرفتند. (شواهد التنزیل، حسكانى عبید الله بن احمد، ص: 226)
کلام آخر:
این ها فقط اندکی از حجت های محکمی است که لشکر یزید را به دادگاه خدا می کشاند که چه کسی را کشتند. کم نبودند ریش سفیدانی که خودشان با گوش های خودشان این روایات را از زبان مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیده بودند.
امام حسین (علیه السلام) نیز مقابلشان ایستاد و خود را بی پرده معرفی کرد: من حسین بی علی بن ابی طالبم. (یعنی همان کسی که باطن آیاتی است که می خوانید و از بر کرده اید.)
و این بود حجت آخرشان و آخرمان ....