اثر فشار اقتصادی بر افول ارزشهای اخلاقی یادداشت ویژه
برچسپ ها: ارزش ، های ، اخلاقی ، فشار ، افول ، اقتصادی
اثر فشار اقتصادی بر افول ارزشهای اخلاقی
محمدرضا یوسفی
🔹گزارشهای رسمی از گسترۀ سرقت های کوچک و بزرگ، نزاع های خیابانی، کودک آزادی، خشونت نسبت به زنان، احتکار برخی کالاهای ضروری مردم، انواع کلاهبرداری، رواج دروغ، خیانت در خانواده، خودکشی و مانند آن حکایت می کنند. اخبار رشوه، اختلاسهای بزرگ و کوچک در بانک و گمرک و مانند آن به گوش همگان می رسد. وعده های دروغین، خلف وعده ها، گزارش های خلاف واقع نیز به وفور رخ می دهد. اینها نشانه هایی از افول اخلاقی جامعه است. اما خطرناکتر از این همه، بی تفاوتی جامعه نسبت به این اخبار است گویی اینها مسائل عادی زندگی ما شده اند که دیگر حساسیت کسی را بر نمی انگیزاند.
🔹می توان علل متعددی برای افول ارزشهای اخلاقی در جوامع بر شمرد، اما معضلات مالی و فشار اقتصادی از عوامل مهمی است که در مطالعات تجربی نیز تایید شده است. وقتی کسی حق دیگری را زیرپا می گذارد، تخلف کرده و ارزشهای اخلاقی را نادیده می گیرد، الزاماً تحت فشار مالی نیست. با وجود این، فقر و محرومیت و مشکلات مالی، از جمله مهمترین عواملی هستند که میتوانند نظام ارزشهای اخلاقی را به هم بریزند. بحرانهای اقتصاد به ویژه در صورت تداوم، تا اندازۀ زیادی در رشد آسیب های اخلاقی و اجتماعی در جامعه، نقش دارند.
🔹 معمولا مردم دوست دارند اخلاقی زندگی کنند. اما وقتی شرایط اقتصادی رو به وخامت میگذارد و درآمدها کفاف هزینه های عادی زندگی را نمی دهند، پایبندی به اصول اخلاقی دیگر ساده نیست. نگرانی از دست دادن شغل، ابتلا به بیماری، حقوق پایین و مانند آن بیتردید فشار روحی زیادی به فرد وارد می کند. در این شرایط، افراد انگیزۀ عدول از اصول اخلاقی را پیدا می کنند. اما تنها چیزی که مانع آنان میشود، وجدان اخلاقی است. برای بسیاری از مردم ارتکاب رفتارهای غیراخلاقی در ابتدا آسان نبوده، ندای درونشان آنان را آزار می دهد. اینجاست که انسان سعی می کند وجدان خود را آرام کند. در این شرایط، فرد با توجیهاتی سعی می کند، از قبح عمل غیر اخلاقی خود بکاهد. گاه با این توجیه که به خاطر تامین ضروریات و حداقل های زندگی خانواده ناچارم، گاه با تغییر کلمات مانند تغییر رشوه به هدیه، گاه با این توجیه که همه همینطورند، گاه با این ادعا که اقتضای سیستم همین است، گاه با این سخن که دارم حق خودم را از جامعه می گیرم و حقم بیش از اینهاست، گاه این توجیه که هزاران میلیارد اختلاس در کشور میشه که دزدی من در این میان گم است و مانند آن، فرد سعی میکند تا رفتار خود را توجیه و وجدان خود را آرام کند. بنابراین با این توجیهات، اقدام به عمل خلاف اخلاق بدون عذاب وجدان رخ می دهد و با توجه به شرایط بحرانی جامعه، زمینۀ پذیرش آن در میان مردم فراهم می شود. بدینسان از نظر گروههایی از مردم، محرومیت دلیلی موجه برای بیاخلاقی خواهد بود. و این یعنی معیارهای ارزیابی عمل اخلاقی در جوامع بحران زده نیز آسیب دیده است و مردم نیز قضاوتی منفی نسبت به چنین متخلفانی ندارند.
آسیب چنین وضعیتی به طبقات محروم اختصاص ندارد. در شرایط فشار اقتصادی، حتی طبقاتی که توانایی مالی مناسبی دارند نیز انگیزۀ زیرپا گذاردن اصول اخلاقی را بیشتر پیدا می کنند. رفتارهایی مانند دروغ گویی برای گرفتن بیمه یا برای فرار از مالیات، بزرگ نمودن کار خود در کارهای تعمیراتی، نبودن کارتخوان برای گروهی از پزشکان و تمامی مشاغلی است که مشمول اطلاعات نامتقارن می شوند بیانی از محدود نبودن انحراف از اصول اخلاقی به اقشار پایینی جامعه است.
🔹وجود معیار اخلاقی و بیداری وجدان اخلاقی جهت نظارت و کنترل جامعه، تداوم ارزشهای اخلاقی، انسجام در جامعه، سرمایه و اعتماد اجتماعی را تضمین می کند. اما جامعه ای که حساسیتش را نسبت به دروغ، رشوه، اختلاس، دزدی، کلاهبرداری، خشونت و نزاع های خیابانی و مانند آن از دست دهد، دچار افول ارزشی و اخلاقی شده است. تداوم شرایط بحرانی جامعه می تواند به تبدیل ضد هنجارها به هنجارهای نهادینه شده بینجامد. حداقل یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر، نرخ تورم های بالا، رشد بیکاری جوانان شرایط زندگی را برای همگان سخت و سخت تر کرده است. جمعیت زیر خط فقر حداقل به یک سوم جمعیت کشور رسیده است. این امر به رشد زیاد آسیب های اخلاقی دامن زده است.
🔹در دهه نود، خودکشی 45 درصد، مرگهای مشکوک 14 درصد، نزاعهای فردی 101 درصد، سرقت از اماکن خصوصی (منازل و مغازهها) بیش از700 درصد، سرقت از اماکن دولتی 600 درصد رشد داشته است. بر اساس گزارش رئیس پلیس آگاهی تهران در سال 1399، بیش از 50 درصد سارقان برای اولینبار مرتکب جرم شدهاند.
🔹 حاکمیت باید به تاثیر رویکردهای سیاسی و اقتصادی خود بر زوال ارزشهای اخلاقی جامعه بیندیشد. پیامبر در آخرین خطبۀ خود بر فراز منبر، به رهبران پس از خویش هشدار داد که مبادا به اقداماتی دست زنند که به فقر مردم منجر شود زیرا که فقر،
آنان را از مسیر دین و دینداری خارج می کند.