ارزش ها در سیره درخشان امام صادق (ع)

برچسپ ها: امام صادق ، رییس مذهب ، امام ششم ، سیره ، ارزش

Print Friendly and PDF

در این نوشته بیاد بنیانگذار حوزه علمیه تشیع، صادق آل محمّد رئیس مذهب (ع) به مناسبت 25 شوّال سالروز شهادت آن بزرگوار بر آن شدیم نظر شما را به دور نمای کوتاهی از زندگی سراسر درخشان آن بزرگمرد علم و دین جلب کنیم:

 پدر و مادر و نام و راز لقب امام صادق(ع)

 

 امام صادق علیه السلام فرزند امام باقر علیه السلام در 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، و در روز 25 شوال سال 148 در 65 سالگی به دستور منصور دوانیقی مسموم شد، و به شهادت رسید، مرقد مطهّرش در قبرستان بقیع واقع در مدینه است.

 مادرش فاطمه که به امّ فروه معروف بود، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است، قاسم پسر خاله امام سجّاد علیه السلام بود، و از فقهای برجسته شیعه و از اصحاب ارجمند امام سجاد علیه السلام به شمار می آمد.

 امّ فَروه از بانوان برجسته شیعه و از نظر تقوا و علم، در سطح بسیار عالی قرار داشت، بر همین اساس امام صادق علیه السلام را با عنوان «ابن المکرّمة» (پسر مادر ارجمند) (1) می خواندند.

 نام آن حضرت، جعفر بود، ولی او را صادق می خواندند، یکی از معانی جعفر، نام نهری در بهشت است، امام باقر علیه السلام او را به این نام نامید، چرا که وجود پربرکت او همچون آب گوارا و زلال شهر بهشت، حیاتبخش و پرثمر است، امام صادق علیه السلام در ضمن گفتاری فرمود: «پدرم از روی آگاهی نامم را جعفر نامید، زیرا جعفر نام نهری از نهرهای بهشت است.»(2)

 

 روزی امام سجّاد علیه السلام از نوه اش یاد کرد و فرمود: «نام او جعفر است، که او را در آسمان صادق می خوانند» یکی از اصحاب به نام ابوخالد پرسید؛ «با اینکه همه شما صادق (راستگو) هستید، چرا تنها نام او صادق است؟» امام سجاد علیه السلام در پاسخ فرمود: پدرم از پدرانش از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل کردند که فرمود: هنگامی که پسرم جعفر بن محمد... متولّد شد اورا صادق بنامید، زیرا نام پنجمین نوه او (پسر امام هادی) جعفر است که به دروغ ادّعای امامت می کند، از این رو در پیشگاه خداوند، جعفر کذّاب نام دارد بنابراین برای اینکه بین این دو نفر بر اثر تشابه اسمی، اشتباه رخ ندهد، نام صادق را رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برای آن حضرت برگزید این گزینش بیانگر آن است که امام صادق علیه السلام در همه برنامه هایش راستگو و درستکار است.

 تأسیس دانشگاه جعفری

 

 امام صادق علیه السلام 31 سال (83 - 114ه.ق) همراه پدر بود و پس از شهادت پدر، 34 سال زمام امور امامت و ولایت را به دست گرفت، آن حضرت در این دوران، بر اثر جنگ و ستیز بنی امیه و بنی عباس، از فرصتی که به دست آمد کمال استفاده را نمود و به تأسیس حوزه علمیه و پرورش شاگردان، و ایجاد انقلاب فرهنگی در سطح وسیع و عمیق پرداخت، و در این راستا، توفیقات سرشاری به دست آورد، به طوری که حدود چهارهزار نفر شاگرد از مجلس درس او با واسطه و بدون واسطه استفاده می کردند، و بسیاری از آنها به مقامات عالی علمی و فقهی نایل شدند، صدها مجتهد، استاد، علّامه از مکتب او برخاستند، مسجد نبوی مدینه به دانشگاه عظیمی تبدیل یافت، برجستگان و فرزانگانی همچون: زرارة بن اعین، هشام بن حکم، جابربن حیان، هشام بن سالم، ابان بن تغلب، مفضّل بن عمر، مؤمن الطّاق، معلّی بن خنیس و... از این دانشگاه فارغ التّحصیل شدند که هر کدام استاد برجسته، و پایه گذار علوم، و صاحب کرسی تدریس در فنون گوناگون علوم شدند، و کتاب های مختلفی برای آگاهی بخشی به نسلهای آینده تألیف نمودند، و منشأ آثار و برکات و تحوّلات عظیمی در تاریخ اسلام و تشیع شدند.

 به عنوان نمونه هشام بن حکم، علّامه عصر خود گردید، کتاب های ارزشمندی که تعداد آنها را 26 تا 31 جلد نوشته اند تألیف کرد. علّامه سید شرف الدّین عاملی می نویسد: «هشام کتابهای بسیاری تألیف نمود که 29 عدد آن شهرت دارد.»(3)

 جابربن حیان که او را پدر علم شیمی می خوانند یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام بود، او کتابی در هزار ورق بزرگ، شامل پانصد رساله در علوم مختلف تألیف کرد.

 گفتار شخصیت های بزرگ در شأن امام صادق علیه السلام

 

 تاریخ نویس و تحلیلگر مشهور «ابن خلّکان» در ضمن گفتاری می نویسد: «جعفر بن محمد علیه السلام یکی از امامان دوازده گانه مطابق مذهب شیعه امامیه است که به خاطر راستگویی و درستکاری، او را صادق گویند، فضائل و کمالاتش مشهورتر از آن است که نیاز به توضیح باشد، جابر بن حیان طوسی شاگرد آن حضرت بود، کتابی در هزار ورق از تعلیمات جعفر بن محمد علیه السلام تألیف کرد که شامل پانصد رساله بود».(4)

 جالب اینکه غیر از شیعیان، از فرقه های دیگر اسلامی نیز در محضر تدریس آن حضرت شرکت نموده و استفاده می کردند.

 ابوحنیفه رئیس مذهب حنفی، پایه های علمی خود را از محضر امام صادق علیه السلام پی ریزی و تکمیل کرد، و دو سال تمام از محضر آن حضرت کسب فیض نمود، به طوری که می گوید: «لَولا السَّنَتانِ لَهَلَک نُعمانُ؛ اگر آن دو سال نبود نعمان هلاک می شد.»(5)

 مالک بن انس رئیس مذهب مالکی در ضمن گفتاری در شأن امام صادق علیه السلام می گوید: «جعفر بن محمد علیه السلام حدیث و گفتار بسیار داشت، خوش مجلس بود، از محضرش بهره های بسیار آشکار می شد. هرگاه سخن از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل می کرد، به احترام نام رسول خدا صلی اللّه علیه و آله رنگ چهره اش سبز و زرد می شد، به گونه ای که برای آشنایان، ناآشنا به نظر می رسید.»(6) نیز گوید: «چشمی ندیده و گوشی نشنیده، و به قلب انسانی خطور نکرده مردی از نظر علم و عبادت و تقوا، برتر از امام صادق علیه السلام باشد.»(7)

 نیز می گوید: «من جعفر بن محمّد را همواره در یکی از سه حالت دیده ام، یا در حال نماز بود - یا روزه دار بود یا در حال ذکر، او از بندگان بزرگ الهی و از پارسایان سترگ بود.»(8)

 ابن حجر هیتمی شافعی مفتی حجاز می گوید: «به اندازه ای از امام صادق علیه السلام علوم مختلف نقل شده که آوازه آن ها در همه جا پیچیده، و بزرگترین پیشوایان علم و حدیث، مانند یحیی بن سعید، ابن حجر مالک، سفیان ثوری، ابوحنیفه، ایوب سجستانی و سفیان بن عیینه از شاگردان او بوده و از او نقل روایت می کنند.»(9)

 اینها نمونه هایی از گفتار بزرگان اهل تسنّن پیرامون عظمت شخصیت امام صادق (علیه السلام) است و در ضمن حاکی است، که شاگردان آن حضرت به شیعیان انحصار نداشتند.

 برخورد متین با علمای طبیعی (منکر خدا)

 

 جالب این که آوازه علمی و اخلاق نیک امام صادق علیه السلام علمای غیر مسلمان را نیز به سوی خود جذب نموده بود، و آنها در برابر عظمت علمی و اخلاقی آن حضرت، حیران و مبهوت می شدند، یکی از آنها «ابن ابی العوجا» (منکر خدا) بود، که در وصف امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر (یکی از شاگردان آن حضرت) گفت: «ای مرد! اگر تو به علم کلام آشناهستی، با تو بحث می کنیم، اگر در مباحثه پیروز شدی از تو پیروی و اگر به علم کلام آشنا نیستی حق بحث با ما را نداری، و اگر از شاگردان جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) هستی، آن حضرت با ما برخورد بسیار متین و نیک داشت، گفتار ما را با کمال آرامش می شنید، هیچگاه به ما ناسزا نگفت، و در پاسخ به ما از مرز انصاف خارج نشد.»

 «اِنَّهُ لَحَلِیمُ الرَّزِینُ العاقِلُ الرَّصِینُ لا یعتَرِیهِ خُرقٌ وَ لا طَیشٌ وَ لا نَزِقٌ...؛ او انسان خوددار و باوقار است، دارای اندیشه محکم و استوار می باشد، تندی ها و سستی رأی ما و سبکی های ما او را خسته نمی کند، و او گفتار ما را خوب گوش می کند، به طوری که ما خیال می کردیم او را محکوم کرده ایم، بعد که نوبت او شد با کمال متانت یک یک از استدلالهای ما را بررسی کرده و با گفتاری اندک رد می کرد، به گونه ای که هرگونه بهانه در بحث را به روی ما می بست.»(10)

 مبارزات سیاسی امام علیه السلام در ابعاد مختلف با طاغوت های عصر

 

 یکی از ابعاد مهم زندگی امام صادق علیه السلام مبارزات سیاسی و طاغوت زدائی آن حضرت است، او از هر فرصتی برای طرد و نفی طاغوتیان و ستمگران استفاده می کرد و در کنار نهضت فکری، به نهضت سیاسی پرداخت و پیروان خود را به مسأله ولایت و حکومت صالحان توّجه داده، و از هرگونه تأیید حاکمان ناصالح و طاغوتیان بر حذر می داشت. او قیام های اسلامی را تأیید می کرد، و طرفداران قیام را به عنوان نهی از منکر، تشویق و تحریص می نمود.

 امام صادق علیه السلام در طول 34 سال امامت خود با پنج طاغوت اموی، و دو طاغوت عبّاسی، روبرو بود که به ترتیب عبارتند: از هشام بن عبدالملک، ولیدبن یزید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید، مروان بن محمد، عبداللّه بن محمد معروف به سفّاح و منصور دوانیقی، آن حضرت در این راستا زحمت های فراوان و رنج های طاقت فرسایی را تحمل کرد، و به پیروزی های چشمگیر، ژرف و ماندگار نایل شد و سرانجام جانش را برای استواری این نهضت فدا نموده و به شهادت رسید.

 آن حضرت هرگز به طاغوتیان و سردمداران ظلم چراغ سبز نشان نداد، بلکه همواره با گفتار و رفتار و شیوه های ویژه، مردم را از نزدیک شدن به آنها بر حذر می داشت، و آنها را طاغوت می خواند، چنانکه در روایت عمر بن حنظله آمده: با صراحت فرمود: «کسی که در موضوعی، حق یا باطل نزد آنها (بنی امیه یا بنی عبّاس) برود مانند کسی است که نزد طاغوت برای محاکمه رفته است، و آنچه طاغوت حکم کند گرچه حق باشد، اخذ مال به حکم او مانند اخذ مال حرام است، زیرا آن را به حکم طاغوت گرفته است با اینکه خداوند در قرآن فرمان داده که به طاغوت کافر گردند و از فرمان او سرپیچی کنند».(11)

 در مورد قیام محمد بن عبداللّه محض (نوه امام حسن مجتبی) وقتی که پدرش عبداللّه از امام صادق علیه السلام خواست تا با محمد بیعت کند، و قیام او را بر ضد خلیفه وقت (که یکی از طاغوتهای اموی بود) تأیید نماید، امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر می خواهی به محمد (پسرت) دستور خروج دهی، به خاطر قاطعیت در کار خدا و اجرای امر به معروف و نهی از منکر، سوگند به خدا ما تو را که بزرگ ما هستی وانگذاریم، و با پسرت برای قیام بیعت کنیم.»(12)

 اما اینکه چرا امام صادق علیه السلام خود قیام مسلّحانه نکرد، اتّفاقاً همین سؤال را یکی از شاگردانش به نام سدیر از آن حضرت پرسید، در این هنگام آن حضرت با سدیر در کنار چند گوسفند توقّف کرده بودند، امام به او فرمود: «وَاللّهِ لَو کانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هذِهِ الجِداء ما وَسَعَنِی القُعُودُ، سوگند به خدا اگر شیعیان من به اندازه تعداد این بزغاله ها بودند، خانه نشینی برایم روا نبود و قیام می کردم.»

 سدیر می گوید هماندم از مرکب پیاده شدم، کنار آن بزغاله ها رفتم و آنها را شمردم هفده عدد بودند.(13)

 امام صادق علیه السلام در طاغوت زدایی و طرد جریان های طاغوتی سخن بسیار گفت، در این جا نظر شما را به چند نمونه جلب می کنیم:

 «مَن مَدَحَ سُلطاناً جائِرا وَ تَخَفَّفَ وَ تَضَعضَعَ لَهُ طَمَعاً فِیهِ کانَ قَرِینُهُ فِی النّار؛ کسی که سلطان ستمگری را تمجید کند و در برابر او کرنش و فروتنی نماید تا در کنار او به نوایی برسد، چنین کسی همنشین آن سلطان در آتش دوزخ خواهد بود.»(14)

 نیز فرمود: «مَن سَوَّدَ اِسمُهُ فِی دِیوانِ وُلدِ سابِعٍ، حَشَرَهُ اللّهُ یومَ القِیامَةِ خِنزِیراً؛ کسی که نامش را در لیست کارگزاران یا حقوق بگیران بنی عباس بنویسد، خداوند او را در روز قیامت، به صورت خوک محشور گرداند.»(15)

 چند نمونه از ارزش های والای انسانی در سیره امام صادق علیه السلام

 امام صادق علیه السلام به ارزش های انسانی و کمالات اخلاقی اهمّیت بسیار می داد و شخصیت انسان را در محور همین ارزش ها می دانست. به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب می کنیم:

 بندگی و خلوص

 

 او قبل از هر چیز عبد خدا بود و همواره در پیشگاه خدا در نهایت تواضع به سر می برد. ارتباط و پیوندش با خدا چنان تنگاتنگ بود، که همواره سجده های طولانی انجام می داد و به یاد خدا بود و مکرّر باحالی ملکوتی و چشمی پر از اشک می گفت: «رَبِّ لاتَکلِنِی اِلی نَفسِی طَرفَةَ عَینٍ اَبَداً لا اَقَلَّ مِن ذلِک وَ لا اَکثَرَ؛ پروردگارا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن و نه کمتر و نه زیادتر، به خویش وا مگذار.»

 یکی از شاگردانش به نام ابن ابی یعفور می گوید: «آن حضرت را دیدم دست به سوی آسمان بلند کرده و این دعا را می خواند و اشک می ریزد، سپس رو به من نموده و فرمود: خداوند به اندازه کمتر از یک چشم به هم زدن یونس پیامبر را به خویش واگذارد و او آن گناه (ترک اولی، دوری از قومش) را مرتکب شد.»

 پرسیدم آیا کارش به حدّ کافران رسید؟ فرمود: «نه، ولی هرکس در چنین حالی (بی توبه) بمیرد هلاک شده است.»(16)

 آن حضرت در نقش انگشترش چنین نوشته بود: «اَنتَ ثِقَتِی فَاعصِمنِی مِن خَلقِک؛ خدایا تو تکیه گاه محکم و مورد اطمینان من هستی، مرا از گزند مخلوقاتت حفظ کن.»

 نیز نوشته بود: اَللّهُ خالِقُ کلِّ شَی ءٍ؛خداوند آفریدگار هر چیز است.» و در نگین انگشتر دیگرش نوشته بود: «یا ثِقَتِی قِنِی شَرَّ خَلقِک؛ ای خدای مورد اطمینان من، مرا از گزند اشرار مخلوقاتت حفظ کن.»(17)

 حفص بن غیاث می گوید: روزی امام صادق علیه السلام را در کنار درخت خرمایی دیدم، در آنجا وضو گرفت و مشغول نماز شد و به سجده رفت شمرده پانصد بار در سجده گفت: «سبحان اللّه» سپس بر تنه آن درخت تکیه داد و به راز و نیاز و مناجات با خدا پرداخت.(18)

 خوف از عذاب الهی، و حالت ملکوتی

 روزی امام صادق علیه السلام برای خوردن غذا، در کنار سفره نشست، کاسه آبگوشتی نزدش نهادند، آبگوشت داغ بود، وقتی که امام لقمه را در میان آبگوشت گذاشت آن را داغ یافت، در همین هنگام به یاد داغی حرارت آتش دوزخ افتاد، دستش را از غذا کشید و چند بار به طور مکرّر فرمود: «نَستَجیرُ بِاللّهِ مِنَ النّار، نَعوُذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ؛ درخواست پناهندگی می کنیم از خدا در مورد آتش دوزخ، پناه می بریم به خدا از آتش دوزخ.»(19)

 هنگامی که امام صادق علیه السلام نماز می خواند، آن چنان در خوف و اضطراب فرو می رفت که رنگ چهره اش سرخ و زرد می شد، گویی به طور مستقیم رودررو با شخصی سخن می گوید.

 روزی آیات قرآن را در نماز به گونه ای تلاوت می کرد، که گویی روحش در جهان ملکوت سیر می کند و از کالبدش خارج شده است، آن آیات را به طور مکرّر می خواند، تا به حال عادی بازگشت، حاضران پرسیدند: «این چه حالی بود که به شما عارض شد؟» فرمود: «آیات قرآن را پیوسته تکرار کردم تا به حالتی رسیدم که گویی آیات قرآن را به طور مستقیم از خداوند نازل کننده آیات شنیدم.»(20)

 دلجویی از مؤمن و رفع پریشانی او

 

 یکی از مؤمنین که دارای همسر و فرزندانی بود، به سفر رفت، و سفر او طولانی شد، شبی در خواب دید قوچی با دو شاخش به دامن همسرش حمله می کند، وقتی که از خواب بیدار شد، بسیار پریشان گردید، و حتی به همسرش سوءظن پیدا نمود که مبادا نامحرمی بااو ارتباطی پیدا کرده است، این سوء ظن او را بیشتر ناراحت و نگران نمود، به حضور امام صادق علیه السلام رفت و آنچه در خواب دیده بود بازگو کرد، امام صادق علیه السلام با کمال خوشرویی از او دل جویی نمود و سپس فرمود: «آن دو شاخ کنایه از دو سر قیچی است، همسرت علاقه سرشار به تو دارد، و خود را آماده استقبال از تو نموده و با قیچی موهای بدنش را زدوده تا برای همسرش پاکیزه گردد.» این گفتار شیرین و نرم امام، به طور کلّی نگرانی را از آن مؤمن بر طرف ساخت، او شاد شد و با نشاط کامل به خانه اش بازگشت، و دریافت که همسرش با اشتیاق فراوان در انتظار او به سر می برد، و تعبیر خواب امام، مطابق واقع بوده است.»(21)

 سامان بخش نابسامانیها

 

 امام صادق علیه السلام بسیار در فکر افراد مختلف جامعه، به خصوص بینوایان بود، تا آخرین توان خود، برای سامان یافتن نابسامانی های آنها تلاش می نمود، و با برخوردهای لطیف و مهرانگیز خود آنها را نوازش می داد. حتّی به یکی از یارانش به نام مفضّل پول داده بود تا اگر بین مسلمانان درگیری و نزاعی رخ داد، و اصلاح آن بستگی به کمک مالی داشت، به آنها کمک مالی کند، و در اصلاح و رفع پریشانی آنها بکوشد.(22)

 مقلّد و مطیع امام کیست؟

 

 یکی از یاران مخلص امام صادق علیه السلام «عبداللّه بن ابی یعفور» نام داشت، او آن چنان امام شناس بود، که جز اطاعت از امام به چیز دیگری نمی اندیشید، روزی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: «اگر اناری را دو نصف کنی و بفرمایی یک نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام است، آنچه حلال دانسته ای حلال می دانم و آنچه حرام دانسته ای حرام می دانم.»

 امام صادق علیه السلام دو بار فرمود: «رحمک اللّه؛ خدا تو را رحمت کند.»

 عبداللّه بیمار شد، بیماریش شدید گردید، اهل خبره شراب را برای آرامش درد او تجویز نموده بودند، او به محضر امام صادق علیه السلام آمد و ماجرا را بیان کرد.

 امام به او فرمود: «هرگز شراب نخور» عبداللّه به کوفه بازگشت، دردش شدیدتر شد، بستگانش شراب آوردند، هرچه اصرار کردند او درد شدید را تحمل کرد و شراب نخورد، سرانجام پس از مدّتی شفا یافت.

 او در عصر امام صادق علیه السلام از دنیا رفت، امام صادق علیه السلام در ضمن نامه ای به مفضّل بن عمر درودهای فراوان به عبداللّه فرستاد و فرمود: «او در حالی که به عهدش نسبت به خدا و پیامبر و امام وفا نمود از دنیا رفت و مشمول آمرزش و رحمت الهی شد.»(23)

 در مورد بانویی به نام «ام خالد معبدیه» نظیر این ماجرا پیش آمد، اطبّاء برای تسکین درد بیماری شدید او دستور نوشیدن شراب به او دادند، او به حضور امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: آیا جایز است به این دستور عمل کنم؟ امام از او پرسید: «چه چیز تو را از نوشیدن شراب جلوگیری می کند؟» او در پاسخ گفت: «من قلّاده اطاعت از شما به گردن خود آویخته ام» (مقلّد شما هستم) امام صادق علیه السلام به او فرمود: «هرگز حتی اجازه نوشیدن یک قطره از شراب را به تو نمی دهم.» سپس سه بار فرمود: «وقتی که مرگ به گلوگاه رسید پشیمان خواهی شد.» او سخن امام را اطاعت کرد و هرگز شراب نیاشامید.(24)

 چهار سخن آخر امام صادق علیه السلام

 

 امام صادق علیه السلام در 25 شوال در سال 148 ه.ق، بر اثر زهری که مزدوران منصور دوانیقی در مدینه، به وسیله انگور به او خوراندند، مسموم و بستری شد، حال او ساعت به ساعت وخیم تر می شد تا به شهادت رسید، هنگامی که در بستر شهادت بود، سخنانی فرمود که از او به یادگار مانده از جمله چهار سخن پر محتوا و عمیق زیر است:

 1 - یکی از دوستان به بالین آن حضرت آمد و سخت می گریست. امام به او فرمود: «مؤمن راضی به رضایت الهی است، اگر همه نیکیها به او عرضه شود، و یا به عکس بدنش قطعه قطعه گردد، برای او خیر است.»(25)

 2 - کنیز آن حضرت به نام سالمه گوید: امام صادق علیه السلام در ساعات آخر عمر، جمعی از بستگان خود را نام برد و فرمود: فلان مبلغ پول به آنها بدهید، از جمله هفتاد دینار به حسن افطس بدهید، عرض کردم آیا حسن افطس که قبلاً با کارد بزرگ به شما حمله کرد و می خواست شما را بکشد پول بدهیم؟

 امام علیه السلام این آیه (آیه 21 سوره رعد) را که در مورد فرمان به صله رحم است خواند و فرمود: «آیا نمی خواهی به فرمان این آیه عمل کنیم؟ ای سالمه! خداوند بوی خوش بهشت را به گونه ای آفرید که به فاصله دوهزار سال راه، می رسد، ولی همین بوی خوش با آنهمه گستردگیش به عاق والدین و کسی که صله رحم نکند نمی رسد.»(26)

 3 - حمیده همسر امام صادق علیه السلام می گوید: امام صادق علیه السلام در ساعات آخر عمر، بستگانش را به حضور طلبید، چشمهایش را گشود و به آنها نگریست و فرمود: «اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفَّاً بِالصَّلوةِ،همانا که شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نرسد.»(27)

 4 - امام صادق علیه السلام چنین وصیت کرد: «بعد از من هفت سال در مراسم حج مجالس سوگواری تشکیل دهید.» و برای هزینه این مجالس، اموالی راتعیین کرد، سپس فرمود: مقداری از این اموال را در این مراسم به نیازمندان بدهید.(28)

 این وصیت، آن هم تشکیل مجالس در مراسم حج، یکی از وصیت های سیاسی آن حضرت بود، تا در آن مجالس در بین مجمع عظیم مسلمانان، حقایق گفته شود، و اسرار پشت پرده فاش گردد و مردم، ظالم و مظلوم را بشناسند، و به حمایت از مظلوم و دشمنی با ظالم بپردازند. نظیر این روایت را پدر ارجمندش امام باقر علیه السلام نیز فرمودند.»(29)

 خدایا! به برکت وجود مبارک امام صادق علیه السلام ما را از شاگردان و پیروان راستین آن حضرت فرما، و زندگی سراسر درخشان آن بزرگمرد علم و تقوا را، الگوی سازنده و بالنده در مسیر زندگی ما قرار بده.

 پی نوشت ها:

 1. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 17.

 2. بحار، ج 47، ص 8 و 9.

 3. المراجعات، ص 312.

 4. بهجة الآمال، ج 2، ص 474 - 476.

 5. نعمان بن ثابت نام ابو حنیفه است (الامام الصادق تألیف حیدر اسد، ج 1، ص 70).

 6. سفینة البحار، ج 1، ص 423.

 7. بحار، ج 47، ص 28.

 8. سفینة الحار، ج 2، ص 432.

 9. الصواعق المحرقه، ص 201.

 10. بحار، ج 3، ص 58.

 11. نساء 60، اصول کافی، ج 1، ص 67.

 12. ارشاد مفید (ترجمه شده)، ج 2، ص 186.

 13. اصول کافی، ج 2، ص 242.

 14. وسائل الشیعه، ج 12، ص 133.

 15. همان، ص 130.

 16. اصول کافی، ج 2، ص 581.

 17. جنات الخلود، ص 13.

 18. بحار، ج 47، ص 37.

 19. روضة الکافی، ص 164.

 20. بحار، ج 84، ص 248.

 21. کشکول شیخ بهائی (ترجمه شده) ص 432.

 22. اصول کافی، ج 2، ص 209.

 23. رجال کشی، ص 249.

 24. وسائل الشیعه، ج 17، ص 257.

 25. انوار البهیه، ص 266.

 26. اقتباس از فروع کافی، ج 7، ص 55.

 27. انوار البهیه محدّث قمی، ص 268.

 28. وسائل الشّیعه، ج 13، ص 294.

پ 29. منتهی الآمال، ج 2، ص 79.

 آیت الله محمد مهدی اشتهاردی

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

شراب خوار به شفاعت رسول خدا نمی رسد

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسى که شراب مى‏خورد، عقل خود را از دست مى‏دهد و در آن موقع خدا را نمى‏شناسد و از هیچ گناهى باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمى‏دارد و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمى‏کند و از زشتیهاى آشکار رو نمى‏گرداند و روح ایمان و خدا شناسى از بدن او بیرون مى‏رود و روح ناقص خبیثى که از رحمت خدا دور است در او مى‏ماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مۆمنین، او را لعنت مى‏کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمى‏شود و روز قیامت روى او سیاه است و زبان از دهانش بیرون مى‏آید و آب دهان او به سینه‏اش مى‏ریزد و فریاد تشنگى او بلند است.

همراه با راستگویان در بازار متقلبان

ملقب شدن ائمه معصومین علیهم السلام به القابی كه بدان معروف هستند هر یك دارای وجهی است كه نیاز به بررسی های تاریخی و كلامی دارد. به عنوان مثال لقب «امیرالمۆمنین» كه مخصوص امام علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به طور مشخص به ایشان مخصوص شده است و كس دیگری مستحق چنین لقبی نیست، و اساسا استعمال آن نیز برای دیگری هر كس كه باشد جائز نمی باشد .

شخصیت علمی امام جعفر صادق علیه السلام

عالم آل محمد صلّی الله علیه وآله آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق(علیه السلام) ویژگی خاصی بخشیده، استفاده ازعلم بی کران امامت، تربیت دانش طلبان و بنیان گذاری فکری و علمی مذهب تشیع است.

شیعه جعفری کیست؟

گذشت زمان و فاصله افتادن بین شیعیان و زمان حضور معصومان از یک سو، تهاجم فرهنگهای مختلف به جامعه تشیّع از سوی دیگر...

سیره امام محمد باقر (علیه السلام )

حضرت امام محمّد باقر (ع) اوّل ماه رجب، یا سوم صفر سال 57 هجرى قمرى در مدینه متولّد گردید.پدر بزرگوارش، حضرت على بن الحسین ، زین العابدین(ع)، و مادر مكرّمه اش ، فاطمه معروف به «امّ عبدالله» دختر امام حسن مجتبى می باشد.

بیکران دانش و بینش

سیره علمی و عبادی امام مجتبی علیه السلام

رابطه انفاق و روزی در سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام)

پیشوایان اسلام، سفارش و تأکید زیادی به کسب روزی حلال و انفاق کرده اند. از آن جا که روزی حلال و انفاق، تأثیر فوق العاده ای در تربیت درست افراد جامعه دارد، هر فردی موظف است که در مورد درآمد و به دست آوردن روزی خودش، دقت و حساسیت لازم را به عمل آورد تا تأمین مخارج زندگی اش از طریق حلال باشد و بخشی از آن را انفاق نماید.

*پرتوی از سیره و سخن افتخار‌انگیز سفیر بهار*

سفیر اندیشمند و خودساخته و پرواپیشه‌ی امام حسین، جناب مسلم، از دین‌شناسان و قانون‌شناسان و انسان‌شناسان بود و در نگاه و نظرش به انسان، فرزندان آدم را *بِما هُوَ انسَان* *داری کرامت ذاتی و حرمت و حقوق بنیادی می‌دید.*

زنان در سیره پیامبر مهربانیها

هنگام تولد فرزندشان حفره ای می کندند و مادر را بر روی آن حفره می بردند تا نوزادش اگر دختر شد مستقیم زنده به گور شود و اگر پسر شد، نجاتش دهند. وقتی مردی خبردار می شد که نوزادش دختر شده است، صورتش سیاه و خشم ناک می شد و از ننگ این خبر خفت بار خودش را گم و گور می کرد! (نحل: 58 و 59) این تصویری از نوزاد دختر (همان مادر فردا) در حجاز جاهلی بود.

آثار و برکات اشک های معرفتی

گریه و اشک ریزی اختیاری برخاسته از علم به امور و مسائلی چون جلال و جبروت خدا و غضب و خشم الهی، یک امر محبوب و مستحب است. آموزه های قرآنی، برای چنین گریه و اشکی ارزش بسیاری قائل شده است. این گونه گریه ها و اشک ها مانند اشک هایی که مؤمنان برای امام حسین(ع) و امامان مظلوم و مقتول و مسموم دیگر می ریزند، چون برخاسته از معرفت است، آدمی را همانند آب، صفا می دهد و چشم روشنی دیدگان قلب و باطن انسان و عامل رشد و بالندگی اوست.در مطلب حاضر جایگاه اشک معرفتی اختیاری در رشد و تزکیه نفس و رسیدن به کمالات و مقامات معنوی تبیین شده است.

اثر فشار اقتصادی بر افول ارزشهای اخلاقی یادداشت ویژه

حاکمیت باید به تاثیر رویکردهای سیاسی و اقتصادی خود بر زوال ارزشهای اخلاقی جامعه بیندیشد. پیامبر در آخرین خطبۀ خود بر فراز منبر، به رهبران پس از خویش هشدار داد که مبادا به اقداماتی دست زنند که به فقر مردم منجر شود

ارزشها و ضد ارزشهای عید نوروز

نوروز روز نو، روز تازه و روز جدیدی است اول فروردین، روز نوسال جدید آغاز می گردد و کهنگی سال قبل که با سرما، این روز برای بسیاری از ملتها روز عید محسوب می شود. و اگر بخواهیم عید نوروز برای ما یک عید واقعی باشد باید به ارزشهای اسلامی این عید که در سایه تعالیم اسلامی رنگ نظافت و خانه تکانی از ارزشهای عید نوروز نظافت و خانه تکانی است که مردم قبل ازرسیدن سال نو تحولی در زندگی خود ایجاد می کنند و نماز عید شیخ طوسی(ره)فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام(دو رکعت دو رکعت) هدیه ای برای امام علی(ع)آورد و عرض کرد: این هدیه به مناسبت نوروز است. برای ما نوروز و روز نوی است. آداب این روز مقرر گردیده است. » روزه گرفتن روزه گرفتن در عید نوروز یکی دیگر از دستورهای اسلامی مطلوب ومستحب در این روز است