رمضان، زمینه ساز آرامش
ماه مبارك رمضان، ماه انس و دوستی با پروردگار و اطاعت از اوست. در این ماه با انجام مجموعه ای از عبادات و طاعات، بستری مناسب برای آرامش و تسكین قلب مهیا می شود.
در این بخش با تكیه بر آیات الهی و روایات معصومین(ع)، برخی از عوامل مهم رسیدن به آرامش را بررسی می كنیم.
1. ایمان
راه اساسی و اصلی رسیدن به آرامش، ایمان واقعی و كامل است و هر چه ایمان قوی تر باشد آرامش هم بالاتر است. خود واژۀ ایمان نیز این معنی را در بر دارد، چه این كه از مادۀ «أمن» به معنای طمأنینه داشتن روح و زایل شدن ترس است.[1] پوشیده نیست كه ایمانی آرامش آور است كه آلوده به شرك نشده باشد.
«ألَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ اُولئِك لَهُمُ الأمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام /82)؛ «(آری،) آنها كه ایمان آوردند، و ایمان خود را با هیچ ستم (و شرك) نیالودند، ایمنی تنها متعلق به آنهاست و آنها هدایت یافتگانند».
آیه از لحاظ ادبی دارای تأكید های متعدد است و این مطلب را پافشاری می نماید كه امنیت (آرامش) و هدایت از آثار ایمان است و شكی نیست كه این دو از ویژگی های مؤمنان است.
آری ایمان به خداوند این حقیقت را برای انسان روشن می نماید كه تمام امور به دست خداوند است و بندگی، رفتار مطابق با وظیفه و سپردن نتیجه به خداوند. اگر انسان به این حقیقت دست یابد دیگر اضطرابی نسبت به آینده نخواهد داشت.
راجع به ایمان، فواید آن و نقش ایمان در رسیدن به آرامش، آیات فراوانی وجود دارد[2] كه فراتر از تحمل این نوشته است و جستاری خاص می طلبد.
2. ذكر
یكی دیگر از عوامل آرامش، ذكر است كه به معنای یادآوری به قلب و زبان می باشد. ذكر در برابر غفلت و گاه در برابر نسیان به كار می رود[3] قرآن می فرماید:
«ألَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بذِكرِ الله ألا بِذِكرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28)؛ «همان كسانی كه ایمان آورده اند، و دل هایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد».
علامه طباطبایی(ره) می فرماید: مراد از «ذكرالله» یاد خدا، و مطلق توجه انسان به خداست.[4]
در انبوه كارها، تنگناها و اضطراب هایی كه بسیاری از مردم را به نابودی می كشد، دل به یاد خدا آرام می گیرد. اضطراب های درونی با ذكر خداوند چاره می گردد و از آن می توانیم به عنوان سپر بسیار محكم در برابر اضطراب ها استفاده كنیم (یكی از كارهایی كه در سیرۀ علما نمود زیادی دارد همین دائم الذكر بودن آنهاست). اگر انسان در تمام لحظات زندگی خود به یاد خدا باشد و بداند كه خداوند ناظر اوست آنگاه خواهد دید كه چه آرامش درونی بر او حاكم و چه بركاتی را به همراه دارد.
3. دعا
انسان در امواج پرتلاتم زندگی و در كش و قوس رنج ها به تكیه گاهی نیازمند است كه به آن پناه ببرد و درون پر اضطراب خود را آرام بخشد. خواندن دعا و تضرع در درگاه الهی یكی از عواملی است كه آرامش را در وجود آدمی ایجاد می كند. دعا و نیایش همان پل ارتباطی عالم ماده با ملكوت و تجلی قلبی ارتباط با خدا است[5]
انسان اگر از سلاح برندة دعا استفاده كند قطعاً منفعتش به خود او می رسد. لذا امام علی(ع) می فرمایند: چنین نیست كه خداوند باب دعا را بر كسی بگشاید، اما در اجابت را به رویش ببندد[6]
دعا و نیایش تسلی بخش دل های خسته و مایة روشنی و صفای جان و نیرو بخش انسان در برابر مشكلات و فراز و نشیب های زندگی و از بهترین ابزار ارتباط با خداوند است. انسان موجودی است بی نهایت كوچك، وقتی در برابر آفریدگارش كه بی نهایت بزرگ است قرار می گیرد و خود را، حتی كم تر از قطره ای در برابر اقیانوس و ذرّه ای در مقایسه با كهكشان ها می یابد، احساس كوچكی در برابر آن عظمت، او را به كرنش و نیایش وامی دارد و همة عظمت در همین احساس نیازمندی است. آنچه كه این «هیچ» را به آن «همه» پیوند می زند دعاست[7] كم نیستند كسانی كه دلهره، نگرانی، ترس، اضطراب و تشویش خاطر را در مقاطع خطر و سختی ها و بحران ها، با داروی «دعا» درمان می كنند. به عنوان نمونه مهاتما گاندی، رهبر فقید هند می گوید: «اگر دعا نمی كردم (اهل دعا نبودم) مدت ها پیش دیوانه می شدم»[8]
خداوند در قرآن نیز به این مسأله مهم اشاره كرده و به پیامبرش دستور می دهد كه برای مردم دعا كند، چرا كه این دعا كردن موجب آرامش می شود.
«خُذْ مِنْ أموالِهِمْ صدَقَةً تطَهِّرُهُمْ وَ تزَكیهِمْ بها وَ صلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلاتَك سَكنٌ لَهُمْ وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» (توبه/103)؛ «از اموال آنها صدقه ای (به عنوان زكات) بگیر، تا به وسیلة آن، آنها را پاك سازی و پرورش دهی و (به هنگام گرفتن زكات) برای آنها دعا كن؛ كه دعای تو، مایة آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست».
علامه طباطبایی(ره) می فرمایند: منظور این است كه نفوس ایشان به دعای تو سكونت و آرامش می یابد، و این خود نوعی تشكر از مساعی ایشان است، هم چنان كه جملة (وَ اللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ) مایة آرامشی است كه دل های مكلفینی كه این آیه را می شنوند و یا می خوانند به وسیلة آن سكونت می یابد[9]
4. نماز
خواندن نماز در به دست آوردن آرامش تأثیر بسیار زیادی دارد، به نحوی كه می توان گفت هیچ كدام از عوامل آرامش زا به اندازه نماز در رسیدن انسان به مقصود تأثیر ندارد. خداوند می فرماید:
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عمِلُوا الصالِحاتِ وَأقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أجرُهُمْ عنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ» (بقره /277)؛ «كسانی كه ایمان آوردند و كارهای شایسته انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است، نه ترسی بر آنهاست، و نه اندوهگین می شوند».
حضور خاشعانه و خاضعانة انسان در برابر خداوند متعال در قالب نماز، به او نیرویی معنوی می بخشد كه حسن صفای روحی و آرامش قلبی و امنیت روانی را در او برمی انگیزد.
روی گردانی كامل از مشكلات و امور زندگی و فكر نكردن به آنها در اثنای نماز باعث ایجاد حالتی از آرام سازی كامل و آرامش روان و آسودگی عقل در انسان می شود. این حالت آرام سازی و آرامش روانی ناشی از نماز، از نظر درمانی تأثیر بسزایی در كاهش شدت تشنجات عصبی ناشی از فشار زندگی روزانه و پایین آوردن حالت اضطرابی كه برخی از مردم دچار آن هستند دارد.
تأكید بر نماز، به عنوان یكی از عوامل آرامش، از آن رو است كه انسان برای رسیدن به هدف عالی و رضوان حق، نیازمند آرامش درونی است. این آرامش با یاد خدا به دست میآید.
«ألا بِذِكرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28)؛ «آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد».
بعد از قبول توحید و ربوبیت، انسان نیازمند به نیایش، عبودیت و بندگی است كه قله آن در قالب نماز بر بندگان واجب شده است. نماز انسان را در برابر مشكلات مختلف بیمه میكند.
از دیگر سو نیایش و بندگی، نیاز درونی هر انسان می باشد، كه در هیچ زمان و هیچ شرایطی نباید ترك شود. نقل شده هرگاه دشواری نگران كننده ای برای پیامبر(ص) رخ می داد، حضرت(ص) عادت بر آن داشت كه فوراً به نماز بایستد[10] قرآن نیز در سورۀ مزمل به پیامبر(ص) امر می كند كه شب زنده داری كند و نماز و قرآن بخواند، چه این كه قرار است به زودی سخنی سنگین بر ایشان القا شود (ر.ك: مزمل /17).
5. روزه و حج
روزه گرفتن نیز یكی دیگر از عوامل آرامش است. روزه تقویت روح و روان آدمی می باشد. چون نخوردن و نیاشامیدن در ساعتی خاص به دستور آفریدگار عالم هستی، نوعی تمرین جهت كنترل شهوات و غرائز است. روحیة صبر و تقوا را پرورش می دهد تا در مقابل ناملایمات بی تابی و آشفتگی نشان ندهد. حج نیز در آرامش و تقویت روح نقش اساسی دارد. امام باقر(ع) به جابر بن یزید جعفی فرمودند: «الصیام و الحج تسكین القوب»[11]؛ روزه و حج، مایۀ آرامش دل است.
6. توبه
یكی دیگر از راه های ایجاد آرامش توبه است. بازگشت از گناه، وسیله تقرب و دوستی با خدا و راهی به دنیای پاكی و وسیلة رهایی از فشار وجدان است (شفیعی مازندرانی، بی تا، ص147). توبه زمینۀ ایجاد آرامش و اطمینان روحی و روانی است، چرا كه گنهكار خود را در یك بحران روحی می بیند كه این بحران روحی با توبه تبدیل به آرامش و سكون خاطر فرد می شود. در حقیقت بنده با توبه از ناامیدی و بریده شدن از درگاه الهی خود را جدا نمی بیند.
«قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أسْرَفُوا عَلی أنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا منْ رَحمَةِ الله إِنَّ اللهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغفُورُ الرَّحیمُ» (زمر/53)؛ «بگو ای بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
توبه بازگشت به خداوند است و تخلیة روان از فشار گناه. توبه حالت پاكی و طهارت نخستین را به انسان برمی گرداند. برای همین احساس آرامشی عمیق وجود انسان را فرامی گیرد. چه این كه خداوند توبه و توبه كننده را دوست دارد. «إِنَّ اللهَ یحِبُّ التَّوّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» (بقره/222)؛ «خداوند، هم توبه كنندگان را دوست دارد، و هم پاكان را». نتیجة دوستی خداوند همان آرامش درون است.
7. توكل
توكل به خداوند و واگذاری امور به او یكی از عوامل آرامش است (نراقی، 1386، ص640). اگر انسان در انجام كارها به خدا توكل كند در حقیقت به بزرگ ترین و شكست ناپذیرترین اسباب تكیه نموده است، كه این موجب تقویت اراده می شود، و دیگر هیچ یك از اسباب ناسازگار روحی، بر ارادة او غالب نمی آید و همین زمینۀ موفقیت و سعادت است كه آرامش را به دنبال دارد[12] خداوند در قرآن می فرماید:
«وَ مَنْ یتَوَكلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أمرِهِ قدْ جعَلَ اللهُ لِكلِّ شَیءٍ قَدْراً» (طلاق/3)؛ «و هر كس بر خدا توكل كند، خدا امر او را كفایت می كند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می رساند؛ به یقین خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است».
8. امید
وقتی انسان گمان داشته باشد كه در آینده نعمتی نصیب او خواهد شد، احساس خوب و حالت مطلوبی به وی دست می دهد. این همان امید به آینده است.
یكی از عواملی كه موجب آرامش افراد می شود امید داشتن به آینده ای روشن است. امید، به انسان حالت نشاط و شادابی می دهد. در مقابل ناامیدی به انسان احساس یأس، سرشكستگی، ضعف و ناتوانی می دهد و موجب بی ثباتی شخصیتی و از دست رفتن قوای درونی می شود. در سورۀ یوسف آمده است كه:
«یا بَنِی اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یوسُفَ وَ أخِیهِ وَ لا تَیئَسُوا مِنْ رَوْحِ الله إِنهُ لا ییئَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الكافِرُونَ» (یوسف/87)؛ «پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو كنید؛ و از رحمت خدا مأیوس نشوید كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأیوس می شوند!».
علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه می فرمایند: بر هر كس كه ایمان به خدا دارد لازم و حتمی است به این معنا معتقد شود كه خدا هر چه بخواهد انجام می دهد و به هر چه اراده كند حكم می نماید و هیچ قاهری نیست كه بر مشیت او فائق آید و یا حكم او را به عقب اندازد، و هیچ صاحب ایمانی نمی تواند و نباید از روح خدا مأیوس و از رحمتش ناامید شود، زیرا یأس از روح خدا و نومیدی از رحمتش در حقیقت محدود كردن قدرت او و كفر به احاطه و سعة رحمت او است.[13] انسان بدون امید، خصوصاً امید به رحمت الهی، نمی تواند زندگی خوب و آرامی را داشته باشد. و افراد ناامید و مأیوس در زندگی تعادل روحی خوبی ندارند و برای همین شیرینی و لذت زندگی را نمی چشند و همیشه در حالت نگرانی و اضطراب و هراس به سر می برند.
9. صبر
صبر مطمئن ترین كشتی نجات و كلید هر خوبی و دروازة خوشبختی و كامرانی دنیا و آخرت است و از زمینه های ایجاد آرامش به شمار می رود:
«إِنْ تمْسَسْكمْ حسَنَةٌ تسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكمْ سَیئَةٌ یفرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یضُرُّكمْ كیدُهُمْ شَیئاً إِنَّ اللهَ بِما یعْمَلُونَ مُحیطٌ» (آل عمران /120)؛ «اگر نیكی به شما برسد، آنها را ناراحت می كند و اگر حادثة ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می شوند، ولی اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه كنید، توطئه های آنان، به شما زیانی نمی رساند؛ زیرا خداوند بر آنچه انجاممی دهند، احاطه دارد».
در این آیه به یاران پیامبر(ص) كه در میدان رویارویی با دشمن قرار گرفته اند می فرماید: اگر اهل صبر و باتقوی باشید، ضرری از ناحیة دشمن به شما وارد نمی شود و در امنیت و آسایش قرار خواهید گرفت. یعنی افراد صابر با تقوی از نیرنگ دشمنان در امان و در آرامش اند[14] این آیه به خوبی بیان گر این مسأله است كه با صبر و تحمل می توان بر طوفان سختی ها فائق آمده و آرامش را در روح و روان خود تزریق كرد.
10. انس با قرآن
قرآن نسخة شفابخشِ دردها، عامل تسكین قلب ها، محكم كنندة دل وآرام بخش است. هر كه با این نسخة الهی انس بیشتری داشته باشد و بر خواندن و عمل به آن مداومت داشته باشد احساس اطمینان وآرامش بیشتری دارد.
قرآن خطاب به پیامبر(ص) می فرماید:
«وَ قالَ الَّذِینَ كفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَیهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كذالِك لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَك وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً» (فرقان /32)؛ «و كافران گفتند؛ چرا قرآن یك جا بر او نازل نشده است؟! این (نزول تدریجی) برای این است كه قلب تو را به وسیلة آن محكم داریم، و (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم».
نكته ای كه ذیل این آیة شریفه آمده مربوط به نزول تدریجی قرآن و تلاوت آن توسط پیغمبر(ص) است كه سبب ارتباط دائم و مستمر پیامبر(ص) به مبدأ وحی بوده، این ارتباط دائمی قلب پیامبر را قوی تر، و ارادة او را نیرومندتر می ساخته و تأثیرش در برنامه های تربیتی او انكار ناپذیر بوده است[15] با توجه به این نكته، از این آیه برداشت می شود كه به تدریج خواندن قرآن و مداومت بر آن موجب استحكام قلب می شود. در نتیجه وقتی قلب انسان ثابت و محكم شد، هیچ غم و ناراحتی نمی تواند آرامش او را بر هم بزند.
11. عفت و پاكدامنی
عفت حالتی در وجود و نفس آدمی است كه وی را از غلبة شهوت بازمی دارد. عفیف كسی است كه دارای این وصف باشد. در خصوص رابطة عفت با آرامش باید گفت نتیجة عفت و پاكدامنی، دارا شدن طهارت نفس است و تا جایی انسان را پیش می برد كه در پاكی به مقام ملائك می رسد؛ «لكاد العفیف أن یكون ملكا من الملائكه» (نهج البلاغه، حكمت 474)؛ نتیجة این طهارت و پاكی نفس، آرامش است.
از دیگر سو انسان با عفت فكرش كم تر به خواسته های جسمی مشغول می شود و دل مشغولی هایش نسبت به این امور كم تر می باشد، لذا تعادل روحی پیدا می كنند. به همین جهت انسان های عفیف به مراتب از افراد لاابالی و هوس باز از آرامش روحی و تعادل شخصیتی بیشتری در زندگی برخوردارند.
«قُلْ لِلْمؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أبْصارِهِمْ وَ یحفَظُوا فرُوجَهُمْ ذالِك أزْكی لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِما یصْنَعُونَ» (نور/30)؛ «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و دامان خود را (از بی عفتی) حفظ كنند؛ این برای آنان پاكیزه تر است، خداوند به آنچه انجام می دهند آگاه است».
این آیه به دو مسألة مهم اشاره می كند، كه رعایت آنها موجب پاكی و آرامش انسان است و آن دو كنترل چشم و حفظ دامن از آلودگی هاست، كه از لوازم پاكدامنی و عفاف هستند.[16]
وقتی چشم كنترل شد وآنچه كه نمی بایست ببیند، ندید، فكر هم به طبع مشغول این امور نمی شود. وقتی فكر انسان مشغولیت نداشت، قلب هم مشغول نمی شود. نتیجة كنترل چشم، رسیدن به آرامش روحی، فكری و جسمی است.
پی نوشت ها
[1]. فرهنگ معارف قرآن؛ هاشمی رفسنجانی، علی اكبر؛ ج5، ص457.
[2]. همان، ج5، ص458؛ ر.ك: فصلت/30؛زخرف/6869 و احقاف/13.
[3]. معراج السعادة؛ نراقی، احمد؛ ص100.
[4]. تفسیر المیزان، طباطبایی، ص487.
[5]. سرچشمه های آرامش در روانشناسی اسلامی، شفیعی مازندرانی، ص68.
[6]. نهج البلاغه، حكمت 435.
[7] .آرامش و شادی از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه، بیستونی، ص97.
[8]. كارنگی، صص 263 و 270.
[9]. تفسیر المیزان، طباطبایی، ج11، ص512.
[10]. زمخشری، ج2، ص592.
[11]. بحارالانوار، مجلسی، ج62، ص267 و ج96، ص255
[12]. تفسیر المیزان، طباطبایی، ج4، ص101.
[13]. همان، ج11، ص320
[14]. همان، ج4، ص2.
[15]. تفسیر نمونه، مكارم شیرازی، ج15، ص83.
[16]. همان، ج14، ص436.