رمضان در فرهنگ مردم ایران
آغاز ماه شعبان، آغاز دگرگونی های قابل توجه است. بعد از نیمه شعبان و جشن های آن نوبت استقبال از ماه رمضان می شود. چیزی که سبب برتری این ماه نسبت به دیگر ماه هاى سال می شود، آیین ها و سنت هاى ویژه آن، روزه دارى و لطف بی نهایت خداوند در این ماه است. در میان اقوام مختلف ایرانی، ایین های ویژه ای برای این ماه وجود دارد که همگی نشانه عشق و علاقه مردم این دیار به مذهب شان است.
استقبال از ماه رمضان
رمضان در فرهنگ عامه، ماهى بزرگ و ارجمند است. بنابراین، باید براى استقبال از آن، آیین هاى ویژه اى برگزار شود. از گذشته هاى دور، مراسم های بسیاری برای استقبال از رمضان برپا می شد که نشانه عظمت و بزرگی این ماه در فرهنگ ما است. از جمله این مراسم ها، تطهیر است.
از گذشته، در نواحى مختلف ایران، خانه تکانى رسمی مهم براى استقبال از رمضان بوده است و تقریباً همه خانواده ها به خانه تکانى قبل از رمضان توجه داشته اند. نظافت اماکن عمومى، تکیه ها، مساجد و... نیز رسم دیگرى بوده که امروز نیز رایج است، اما در گذشته رونق بیش تری داشته است.
مراسم «گلکارى» مساجد که طى آن ظاهر مسجد را پیراسته و با نوعى گل و گچ مى اندودند و «حمام روزه» یعنى رفتن به حمام قبل از رمضان نیز از جمله سنت های مهم بوده است.
از سنت هاى رایج دیگر، تهیه مواد غذایی است که هنوز هم این سنت باقى است. در گذشته رسم بر این بود که بسیارى از خانواده ها، در روز هاى آخر شعبان، نان رمضان مى پختند. نان رمضان با نان سایر روزهای سال تفاوت داشت و پرمایه تر بود. از جمله مراسم عمومى دیگر، مراسم رشته برى بود که تقریباً در همه نواحى ایران رواج داشت.
از سنت های خوب دیگر در ماه رمضان، مراسم آشتى کنان بود. هر سال در آستانه رمضان، بزرگان هر منطقه به سراغ خانواده ها، زن و شوهرها و کسانى می رفتند که با هم کدورتى داشتند و آن ها را براى ورود به رمضان، آشتى مى دادند و اعتقاد داشتند کسانى که با وجود کدورت وارد رمضان شوند، عباداتشان قبول نخواهد شد.
گرفتن روزه در آخرین روز شعبان نیز از آیین هاى دیگرى است که امروز هم این رسم وجود دارد.
رؤیت هلال ماه
رؤیت هلال ماه رمضان، در هر دوره ای، آیین هاى ویژه اى داشته است. درست است که امروزه مردم در شب ماه رمضان از طریق تلویزیون و رادیو آگاه مى شوند که فردا روز اول رمضان است یا خیر، اما در گذشته، شروع ماه و رؤیت هلال، آیین هاى ویژه اى داشته است که امروز به کلى از بین رفته اند.
در شهرهاى بزرگ، رؤیت هلال توسط «عالمِ بلد» انجام مى شد. عالم بلد، یا خود مجتهد جامع الشرایط بود و سخنش مورد قبول همه یا نماینده مجتهد بود. البته آیین های رؤیت هلال توسط خود مردم هم انجام مى شد. مردم از غروب روز آخر شعبان به بام ها و نقاط بلند مى رفتند و در جست وجوى هلال ماهِ نو، چشم به آسمان مى دوختند. در مناطق مرکزى ایران، مردم با سینى قرآن و آینه و سبزه به پشت بام ها رفته و در آینه مى نگریستند تا ماه را در آن ببینند. بعد قرآن را باز و به آن نگاه مى کردند و بعد سبزه را در آب مى انداختند.
در نواحى جنوب ایران نیز مردم معتقد بودند که باید بعد از رؤیت هلال به شمشیر نگاه کرد. در نواحى شمالى هم، بعد از رؤیت هلال، به صورت سادات می نگریستند تا برکت و رحمت آورد. در برخى نواحى هم نگریستن به صورت کودکان به خاطر صداقت آنان مرسوم بود. به همین دلیل، موقع رؤیت هلال، کودکى را نیز با خود به بام مى بردند.
مراسم رؤیت، شب قبل از شروع ماه برگزار مى شد که به آن «شب نیت» مى گفتند؛ شبى که مردم نیت مى کردند تا یک ماه بنده خدا باشند.
سحرخیزی
امروز همانند رؤیت هلال ماه، برای یافتن زمان سحر و افطار نیز مشکلى نداریم، اما در گذشته چنین نبوده و هر یک از این موضوعات، رسم ویژه ای داشته است.
در گذشته تشخیص وقت سحر کار سختی بود. آن زمان از روى ستارگان و موقعیت آن ها زمان سحر و پایان وقت سحر مشخص می شد. در روستاها و برخى نواحى نیز، صداى خروس زمان سحر را اعلام مى کرد. در برخی نواحی هم افرادى به عنوان «سحرخوان»، مسئول بیدار کردن مردم بودند. سحرخوانى در دوره هاى بسیارى یک سنت رایج بود که سال ها در یک خانواده مى ماند و از پدر به پسر و همین طور به نسل هاى بعدى مى رسید.
شیوه هاى متفاوتى براى اعلام سحر رایج بود. از در کوبیدن و نقاره نوازى در شهرهاى مذهبى مثل مشهد و قم گرفته تا طبل کوبى، شیپورزنى، سُرن نوازى، دمام¬ زنى در جنوب. همه این ها شیوه هاى رایج اعلام وقت شروع و پایان سحر بود.
توپ در کردن موقع سحر هم از جمله این رسم ها بود که در بسیارى از مناطق ایران رواج داشت، اما مهم ترین شیوه و شاید رایج ترین آن ها، سنت قدیمى و فراگیر «چراغ گذاران» بود که در بسیارى نواحى ایران به خصوص نواحى مرکزى رواج داشت. در این شیوه، بعد از شناخت وقت سحر توسط «سحرخوانان»، تعداد زیادى چراغ بر سر مناره ها و گل دسته هاى مساجد گذاشته مى شد و بعد از پایان وقت سحر هم برداشته مى شد. مردم نیز براى تشخیص شروع و پایان سحر، به چراغ هاى روشن نگاه مى کردند. البته در کنار همه این سنت ها، سنت بیدار کردن همسایه ها نیز رایج بود و هر همسایه اى که زودتر بیدار مى شد، سایر همسایگان را با کوبیدن در منزل یا دیوارشان بیدار مى کرد.
آیین هاى افطار
در گذشته نیز مانند امروز، کارهاى سخت و سنگین در روزهاى ماه رمضان تعطیل مى شد و مغازه هایی مانند قنادى و شیرینى پزى و... با آن که جزو کارهای سخت نبودند، ولی برای رعایت حال روزه داران صبح ها تعطیل بود. برعکس، کشاورزان فقط صبح ها به دلیل سرحال تر بودن به کشت زارها و باغ ها مى رفتند و عصر استراحت می کردند.
«ختم قرآن» یکى از مراسم ماه رمضان است که در مسجد ها، تکیه ها و حسینیه ها برگزار مى شود. آموزش قرآن و خواندن نمایش نیز در این ماه به صورت جدى پى گیرى مى شود.
وقت افطار هم مانند سحر با شیوه هاى گوناگونى اعلام می شد. عده اى براى افطار به منزل و عده اى دیگر قبل از افطار براى خواندن نماز به مساجد مى رفتند. گروه دوم در مساجد با خرما و گاه آش، روزه خود را مى گشودند. اعتقاد ما بر این است کسى که روزه روزه دارى را بگشاید، در ثواب آن شریک است. به همین دلیل، در گذشته رسم دیگرى به نام «خرماگردانى» وجود داشت که مردم نزدیک افطار با ظرفى از خرما به کوچه مى آمدند و با تعارف کردن خرما به مردم، روزه آن ها را باز مى کردند و در ثواب افطار کردن آن ها شریک مى شدند.
بدرقه ماه رمضان
شب هاى آخر ماه رمضان، به شادى و سرور مى گذرد. در دو ـ سه روز آخر ماه رمضان مردم به حمام مى رفتند و غسل عید یا حمام عید مى کردند و براى برگزارى مراسم عید فطر آماده مى شدند.
هم چنین آشی به نام «آشِ روزه» یا «آش بدرقه» پخته مى شد که باید هفت زن که همگی فاطمه نام داشتند، آن را تهیه می کردند. آش روزه، در شب آخر رمضان خورده می شد و مردم دسته دسته در مکان هاى مختلف براى برگزارى مراسم ماه دیدنى جمع مى شدند و دنبال هلال ماه شوال در آسمان می گشتند. اگر ماه را می دیدند، فردا عید رمضان بود و مراسم های ویژه آن برگزار مى شد، مانند نماز عید، دادن فطریه، بازدید از اقوام و صله رحم، عیادت از بیماران و... که هنوز بخش هایى از این ایین ها باقى است.
در گذشته کودکان یا نوجوانانى که در طول ماه، روزه هاى کله گنجشکى یا به قول خراسانى ها روزه هاى «چقوکى» گرفته بودند، از سوى پدر و مادر یا اقوام بزرگ تر خود، در روز عید رمضان هدیه مى گرفتند.
علی غریب
منبع:
انتظار نوجوان، مهر 1386، شماره 27