خستهکننده بودن زندگی چرا وچگونه
برچسپ ها: زندگی ، زیبا ، کننده ، خسته
امام در فقراتی از این دعا میفرمایند «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ؛ بارالها تو قرآن را بر پیامبرت محمد که درود تو بر او و خاندانش باد مجمل و سربسته نازل کردی، و دانش عجایبش را به طور کامل به او الهام فرمودی، و علم آن را با تفسیرش به ما به ارث دادی، و ما را بر آنان که از آن بیخبرند ترجیح دادی، و قدرت آگاهی بر آن را به ما مرحمت فرمودی تا ما را بر کسانی که توانایی فهم مفاهیم آن را ندارند برتری دهی».
مطالبی که در این فقره از دعای وجود دارد به جرات میتوانم بگویم که کمنظیر است و باید گفت که این مطالب مختص امام سجاد (ع) است و از هیچ کسی چنین تعبیری را در مورد قرآن نداریم. یکی از گزارهها این است که «أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- مُجْمَلًا»، در مورد انزال و تنزیل قرآن بحثهای مفصلی صورت گرفته است و به همین دلیل در این زمینه بحثی را انجام نمیدهیم، اما نکته جالب توجه در این بخش عبارت «مُجْمَلًا» است و اینکه میفرماید «وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا»؛ یعنی خداوند عجائب این کتاب را به صورت کامل بر رسول خدا الهام کرده است.
در بحث انزال ما وحی را داریم که البته مکانیزم وحی مکانیزم خاصی است که انواع و اقسامی نیز دارد، اما در اینجا سخن از الهام شده است. همچنین در مورد معنای مجمل نیز باید بگوییم که در این زمینه معانی مختلفی گفته شده است، اعم از اینکه یک چیز زیبا باشد، تفسیر نداشته باشد و یا اینکه مطالبی به هم پیوسته باشند. مثلا وقتی میگوییم اجمالا در این یک کلمه است یعنی همه چیز در این یک کلمه وجود دارد.
اما بازگردیم به جمله امام سجاد (ع) که فرمود عجائب این کتاب به صورت کامل بر رسول خدا الهام شده است که این سخن نظیر ندارد. در اینجا باید توجه داشت که الهام با وحی تفاوت دارد درست است که نزدیک هستند و اگر نخواهیم دقیق حرف بزنیم میتوانیم بگوییم این دو یکی هستند، اما الهام در معنای دقیق خود به معنای اشاره پنهانی است. در وحی شاهد طی شدن سیری خاص هستیم که جبرئیل وحی را برای رسول خدا میآورد، اما در الهام چنین چیزی وجود دارد. متاسفانه امروزه بحثها عمدتا عمیق نیستند و به همین دلیل فکرها نیز کوچک مانده است؛ بنابراین اگر این بحثها را مطرح میکنیم برای ما منافعی را در پی دارد و آن اینکه فکرها بزرگتر میشود تا بتوانیم مسائل را نیز دقیقتر ببینیم.
پس در قضیه وحی این طور است که باید سیری خاص طی شود و گاهی اوقات است که جبرائیل خود وحی را از اسرافیل گرفته است و در قرآن نیز عنایت دارد که بفرماید جبرئیل که وحی را برای رسول خدا آورده است توسط «شَدیدُ القُوی» آورده شده و به رسول خدا (ص) آموزش داده شده است. همچنین مراد از پیامبر نیز همین پیامبری است که روی زمین است که خداوند به همین پیامبر وحی میکند و اینکه این مخلوق خاص قبلا کجا بوده و یا اینکه قرآن کجا بوده است نیز فعلا بحث ما نیست.
اما در مورد الهام باید بگوییم که الهام واسطهای ندارد و چیزی است که حتی میتواند بر هر انسان پاکی نیز در دوران زندگیاش رخ دهد. درست است که برای دیگران حجیت ندارد، اما در هر صورت وجود دارد. ممکن است یک نفر بگوید که انسان خوبی است و همه هم او را تصدیق کنند، اما اگر بگوید به او الهام شده است کسی حرف او را باور نمیکند؛ بنابراین برای هر کسی ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد و اینکه متوجه شدیم که فضای الهام با فضای خاص وحی متفاوت است و واسطهها نیز در الهام حذف میشوند. گیرنده نیز در وحی مهم است، اما در الهام گستردگی وجود دارد.
یکی از چیزهایی که در دنیای جدید از آن محروم شدهایم این است که فضایی برای الهام در درون خود ایجاد نکردهایم، لذا در دوران جدید، از زندگی خستهایم، چون با خدا ارتباط الهامی نداریم. شما شب تا صبح دارید از همه چیز بحث میکنید، معلوم است که این ذهن جایی برای الهام نگذاشته است و اگر هم در این میان، الهامی آید، تحویلش نمیگیریم، چون ذهن دنبال دعوای دیگران است؛ بنابراین میخواهم روی این نکته تاکید کنم که الهام برای همه هست و میتواند باشد. امام علی (ع) میفرمایند «و ما بَرِحَ للّه ِعَزَّتْ آلاؤهُ فی البُرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ، و فی أزمانِ الفَتَراتِ، عِبادٌ ناجاهُم فی فِکرِهِم، و کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقولِهِم، فاستَصبَحوا بِنُورِ یَقَظَةٍ فی الأبصارِ و الأسماعِ و الأفئدَةِ؛ خداى را که نعمتهایش عزیز و ارجمند باد همواره در هر برههاى و در هر دوره فترتى (فاصله میان برانگیخته شدن دو پیامبر) بندگانى است که در اندیشههایشان با آنان در راز و نیاز و در کنه خردهایشان با ایشان دمساز است. از این رو آنان به نور بیدارى در چشمها و گوشها و دلها، چراغ هدایت را برافروختند»؛ لذا آن زمانی که حتی رسولان نبودند نیز همیشه این جریان وجود داشته است.
حالا امام سجاد (ع) در اینجا فرمود که خدایا تو به پیامبر (ص) علم عجائب را به صورت کامل الهام فرمودی. کلمه به کلمه این دعا بی نظیر است و روز قیامت ما باید به خدا جواب دهیم که آیا به سراغ صحیفه سجادیه رفتیم یا نرفتیم.
اما بازگردیم به بحث الهام، الهام چیز عجیبی است که از مقوله علم نیست، بلکه از مقوله گرایش است. علم به معنای گزاره و گزارش به صورت الهام در نمیآید، مگر اینکه ذهن اینقدر صاف و پاک باشد و همه ادبیاتش با ادبیات عالم بالا هماهنگ شود. این فقره از دعا نیز به این معنا است که اگر پیامبر (ص) و یا ائمه (ع) از درون قرآن چیزی بگویند که ارتباطی با ظاهر نداشته باشد این همان علم عجائب است و بعد فرمود که اینها را به پیامبر دادی و ما را وارث آن علم کردی.
یعنی پیامبر (ص) این علوم را در درون داشته و بعد تفسیر آن علمها را به ائمه (ع) به میراث گذاشته است چنانکه فرمود «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا»، یعنی خدا این کتاب را نازل کرده و برای بندگان برگزیده که ائمه (ع) هستند به میراث گذاشته است.
طرف از امام صادق (ع) در مورد آسمانها سؤال میکند، حضرت نیز جواب میدهند در ادامه این سائل میگوید جالب است، شما این علوم را از کجا میدانید؟ امام نیز در پاسخ میفرمایند «هذا و شبهه من کتاب الله». جای دیگری دارد که امام فرمود این علوم در دست من است. همچنین در روایتی دیگری میفرماید: «فِیهِ خَبَرُ اَلسَّمَاءِ وَ خَبَرُ اَلْأَرْضِ وَ خَبَرُ اَلْجَنَّةِ وَ خَبَرُ اَلنَّارِ وَ خَبَرُ مَا کَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ کَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِکَ کَأَنَّمَا أَنْظُرُ إِلَى کَفِّی إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ» یعنی در قرآن خبر آسمانها که حتی میتواند کهکشانها باشد و خبر زمین به معنای تمام مادیات وجود دارد و خبر گذشته و آینده نیز در قرآن است و قرآن تبیان همه چیز است.
متاسفانه ما اصلا با قرآن به این صورت آشنا نیستیم، بلکه فقط به دنبال خواندن و رد شدن هستیم، قرآن نیز در مجالس، تامین برنامه شده است. اما خیلی به قرآن ظلم کردهایم در آیات قرآن است که پیامبر روز قیامت میفرماید که این قوم من قرآن را مهجور کردهاند. در قرآن نه فقط مسائل وجودی، بلکه همه چیز یافت میشود. یک نفر خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت دستم زخم شده است چگونه وضو بگیرم، امام نیز او را راهنمایی کرد و فرمود این راهنمایی از آیه «ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» برآمده است؛ بنابراین همه چیز در قرآن است و بدون اینکه بدانید، وقتی که قرآن میخوانید، دست روی دکمههایی میگذارید که بخشی از موج عالم را به سمت شما میفرستند. متاسفانه فضای مجالس ما اینطور است که نمیتوانیم بنشینیم و فقط به قرآن گوش کنیم اگر فقط یک نفر قرآن بخواند همه سؤال میپرسند که مداح و سخنران کی میآیند. اما همین که قاری قرآن میخواند کدهایی را لمس میکند که از همه زوایای عالم به سمت او امواجی میآید که بهرهاش را نیز خواهد دید.
اینکه ما مقتل بخوانیم خوب است، کتاب ادبیات بخوانیم هم خوب است، ولی اینها اصلا قابل مقایسه با قرآن نیستند. سر مبارک امام حسین (ع) نیز که به بالای نیزه رفت، شروع به تلاوت قرآن کرد، در حالی که میتوانست احتجاج کند و اشک مردم را دربیاورد، اما ایشان آیه «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» تلاوت فرمودند؛ بنابراین همه اینها نشان از اهمیت و جایگاه قرآن است.
سیدمجتبی حسینی