تفأل به حافظ آری یا خیر
برچسپ ها: حافظ ، شب ، یلدا ، فال
یکی از سنتهایی که در میان خانوادههای ایرانی از دیرباز به جهت باوری که به حافظ داشتهاند و او را آگاه از اسرار نهان و عالم غیب میدانند، گرفتن فال حافظ در مناسبتهای مختلفی چون شب یلدا، لحظه سال تحویل و نیز در هنگام مواجهه با مشکلات و دوراهیهای زندگی است.غالبا خانوادهها در مناسبتهای اینچنین دور یکدیگر جمع شده و بزرگتر خانواده و کسی که سواد و اطلاعات قابل قبولی برای خواندن و تفسیر غزلیات حافظ دارد، برای هر یک از حضار بعد از نیت کردن به حافظ تفأل می زند.
تفأل زدن به کتاب حافظ در موضوعات مختلف و در نظر گرفتن جهت مثبتی از غزلیات حافظ و نگاه خیر به آن داشتن و بدان امید اقدام به امر و کاری کردن موردقبول و البته تحسین و تشویق قرارگرفته چنانچه در روایات دینی ما نسبت به هر امری، بهوسیله هر چیزی و منجمله دیوان حافظ این نوع فال زدن تحسین و بدان سفارش شده
به باور مردم، حافظ هیچکسی را که به او روی آورده و به شعر او توسل جسته و طالب چیزی است از خود ناامید نمیکند. گشایندهٔ فال، از هر قشر و طبقۀ اجتماعی و با هر مَشرب و عقیدهای، از شعر او معنایی در مییابد که آن را با نیت خود میسنجد و از آن نتیجهای میگیرد؛
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بـود که قـرعهٔ دولت به نـام ما افتـد
بهراستی ریشه رویکرد گسترده و پذیرش فراگیر مردم به داشتن کتابی چون حافظ و استفاده از آن در موقعیتهای مختلف از کجا سرچشمه میگیرد؟ راز این اقبال عمومی به شعر حافظ چیست؟
با فال حافظ میتوان استخاره گرفت؟
بزرگان تفأل را به "فال نیک زدن" معنا کردهاند. در روزگار کنونی بشر در لابهلای دلواپسی و نگرانیهایی که در زندگی با آنها دستوپنجه نرم میکند و در مقابله با آنها است به دنبال شرایطی بوده که از این موقعیتها یا خارج شود و یا بهواسطه تکیه کردن به آن، نسبت به آینده پیامی امیدوارکننده بهدست آورد.
برداشت این معنا در تفأل زدن به کتاب حافظ در موضوعات مختلف و در نظر گرفتن جهت مثبتی از غزلیات حافظ و نگاه خیر به آن داشتن و بدان امید اقدام به امر و کاری کردن مورد قبول و البته تحسین و تشویق قرار گرفته چنانچه در روایات دینی ما نسبت به هر امری، بهوسیله هر چیزی و منجمله دیوان حافظ این نوع فال زدن تحسین و بدان سفارش شده و این را میتوان در سیره عملی اهلبیت منجمله پیامبر گرامی اسلام (ص) مشاهده کرد.
اما اگر بخواهیم دیوان حافظ را به لحاظ استخاره صرف و یا پیشگویی از آینده بدین معنا که انجام دادن یا ندادن کاری را منوط به اشعار آن کنیم، هیچ دلیل عقلی، منطقی، روایی و شرعی وجود ندارد.
در حقیقت شاید بهتر باشد درباره تفأل به دیوان حافظ اینگونه گفت که؛ فال گرفتن بر کتاب حافظ شاید توجیه علمی نداشته باشد اما میتوان با اعتقاد به فراروانشناسی به آن معتقد بود و آن را تأیید کرد.
غزل حافظ یکسویه نیست به این معنی که فقط عرفانی محض باشد زیرا در غیر اینصورت فقط کسانی که متمایل به عرفان بودند از شعر وی لذت میبردند اما شعر حافظ استعداد این را دارد که گاهی عرفانی تعبیر شود و گاهی نیز در همان غزل بیتهایی وجود دارد که تعابیر زمینی از آن میشود.
قدمت گرفتن فال در ایران
تاریخ، شیوع و رواج گرفتن فال آن هم به اشکال و ابزارهای مختلف را در مشرق زمین به راهنمایی کاهنان و ساحران گزارش داده است. در ایران باستان فال گرفتن و پیشگویی طرفداران خاص خود را داشت.
در شاهنامه نیز شاهد هستیم که بارها از فال زدنهای شاهان، پهلوانان و موبدان یادشده و در ایران دورهٔ اسلامی تفأل به نوشته و کتاب با کتاب مقدس قرآن و استخاره کردن با آن و بعد تفأل به اشعار شاعران مانند شاهنامهٔ فردوسی، مثنوی مولوی و حتی دیوان شاعران دیگر آغاز شد. سرانجام فال گرفتن از دیوان شعر حافظ میان مردم شهرت و عمومیت یافت.(2)
چه چیزی در فال اثر میگذارد؟
عدهای نظر بر این دارند که فال گرفتن باید با ابزاری صورت بگیرد که قابلیت نقشپذیری داشته باشد. امروزه شاهد هستیم که با قهوه فال میگیرند؛ چراکه قهوه نقشپذیر است. دلیل اینکه چرا باید ابزار فال، نقشپذیر باشد، بدینجهت است که نیروهای نمادین دربند زمان نمیمانند و بر این ابزارها کارساز میافتند. فالبینی هنر فالبین نیست و آنکه سرنوشت فال را مشخص میکند، فالبین یا فالگذار نیست، بلکه فالخواه است.
ابزار دیگری که به بیان استادی چون استاد کزازی خاصیت نقشپذیری داشته و میتوان با آن فال زد، دیوان حافظ است. اینکه چرا دیوان خواجه نقشپذیر است، اساتید معتقدند به این خاطر است که سرودهها و اشعار او سخت، فشرده نیست. همین ویژگی است که بهکار فالزنی با دیوان حافظ رونق میدهد.
کزازی معتقد است؛ بسیاری از بیتهای خواجه به گونهای است که هر زمان ما به آنها باز میگردیم، آنها را میخوانیم، در آنها میاندیشیم، میتوانیم گزارش و معنایی نو در آنها بیابیم. این ویژگی را من در دیوان خواجه «آبگونگی» مینامم؛ چرا که اگر آب را در فنجان بریزیم به ریخت فنجان در میآید و اگر در کوزه بریزیم ریخت کوزه به خود میگیرد.
نفوذ شعر حافظ در بین اقشار مختلف مردم
استاد بهاءالدین خرمشاهی در گفتگویی در پاسخ به این سؤال که چه عواملی موجب شده تا شعر حافظ در بین اقشار مختلف مردم نفوذ داشته باشد، گفت: حافظ پیش از آنکه انسان کامل باشد کاملاً انسان است. به دیگر سخن حافظ به هر دو بعد مُلکی و ملکوتی انسان توجه داشته است، لذا هرکسی میتواند از غزل حافظ بهرهمند شود.
غزل حافظ یک سویه نیست به این معنی که فقط عرفانی محض باشد؛ زیرا در غیر اینصورت فقط کسانی که متمایل به عرفان بودند از شعر وی لذت میبردند اما شعر حافظ استعداد این را دارد که گاهی عرفانی تعبیر شود و گاهی نیز در همان غزل بیتهایی وجود دارد که تعابیر زمینی از آن میشود.
کاووس حسنلی مدیر "مرکز حافظشناسی"، حافظپژوه و نویسنده کتاب چشمهٔ خورشید (بازخوانی زندگی، اندیشه و سخن حافظ)، در گفتگوی اختصاصی با "تبیان" چندوجهی بودن و تأویل پذیری اشعار حافظ را دلیل گرایش مردم به فال زدن به دیوان خواجه حافظ دانسته و با تأکید بر چند محور اصلی از انگیزههای رویآوری گستردهی مردم به دیوان حافظ را معماری کلام و پیوند هنری واژگان دانسته و گفت؛ غزل حافظ، به قصری زیبا و باشکوه میماند که با گچبریها، شیشهکاریها و تزیینات چشمنوازی آراسته شده و تالارها و اندرونیهای تودرتو و لایهلایه بر شگفتیهای آن افزوده است. همچنین حافظ در تالارهای اندرونی و سالنهای داخلی این کاخ، تابلوهایی بسیار زیبا و خیرهکننده آویخته است که هرکدام از آنها دنیایی از زیبایی و فریبایی را در خود گرد آورده است.
هنگامی که واژههای ساده و بیتأثیر زبان به کارگاه خیال حافظ راه مییابند، بیدرنگ، به زیباترین گونهی ممکن، تغیر جنسیت میدهند و به پدیدهای هنری تبدیل شده تا از سر خامهی جادویی حافظ جاری شوند.
این پدیدههای هنری هم از خوانندگان عمومی دل میبرند و هم اهل ادب را برمیانگیزند: خوانندگان عمومی- همچون مردم عادی که زیباییهای ظاهری و رنگآمیزیهای چشمگیر کاخ، دل از آنها میرباید- با دریافتی ساده از سطح کلام او لذت میبرند و خوانندگان ویژه و اهل ادب با راه یافتن به تالارهای اندرونی و دریافتن ترفندهای افسونگرانهی او، در تماشای تابلوهای هنری- که هرکدام به سبکی دیگر ساخته و پرداخته شده- شناور میشوند و در کشفهای شاعرانه و انگیزشهای هنری، با شاعر شریک و همراه میشوند.
وی هنر اصلی در اشعار حافظ را اینگونه توصیف میکند؛ هنگامی که واژههای ساده و بیتأثیر زبان به کارگاه خیال حافظ راه مییابند، بیدرنگ، به زیباترین گونهی ممکن، تغیر جنسیت میدهند و به پدیدهای هنری تبدیل شده تا از سر خامهی جادویی حافظ جاری شوند.
نویسنده کتاب چشمهٔ خورشید دلیل دلنشینی و البته بهرهمندی اشعار حافظ برای هر اندیشه و هر مکانی را چندوجهی بودنان دانسته و ادامه داد؛ شعر حافظ به منشوری چندوجهی میماند که از هرسو در آن نگریسته شود، فروغی دیگر، رنگی دیگر و نقشی دیگر باز میتابد. حافظ با شگردی شگفت، پدیدههای ناساز و متناقض را به همنشینی فراخوانده، و باهم آشتی داده است. از همین رو، سرودههایی از حافظ همزمان در مجالس مختلف با اندیشههای متفاوت و متضاد خوانده میشود و بهره میدهد.
وی برای گفته خود مثالی زده و اینگونه بحث را تبیین میکند؛
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را به جام بادهی گلگون خراب کن
این بیت را یکی از عالمان بزرگ دینی در قنوت نماز میخوانده است. همین بیت را دیگری بر سکوی میخانه میخواند و یکی دیگر بر سر منبر، یکی در مجلس رقص و آواز میخواند و دیگری در کلاس فلسفه، یکی در خانقاه میخواند و آن دیگری در مسجد و همهجا و همهجا.
این حافظپژوه در ادامه صحبتهایش به نقش شادی و نشاط در ماندگاری یک اثر اشاره کرد و گفت؛ امروزه، زندگی پیچیدهی جهان معاصر، بسیاری از مردم را گرفتار پریشانیهای روانی، ناراحتیهای روحی و ناملایمات درونی کرده است. درنتیجه، بازار کسانی که شیوههای آرام زیستن و شاد بودن را آموزش میدهند گرم است. مردم خستهی پریشانخاطر، به آسانی به دامن کسانی چنگ میزنند که میتوانند با آنان پیوند زبانی برقرار کنند و «مبلغ انرژی مثبت» هستند.
بسیاری از بیتهای خواجه به گونهای است که هر زمان ما به آنها باز میگردیم، آنها را میخوانیم، در آنها میاندیشیم، میتوانیم گزارش و معنایی نو در آنها بیابیم. این ویژگی را من در دیوان خواجه «آبگونگی» مینامم؛ چرا که اگر آب را در فنجان بریزیم به ریخت فنجان در میآید و اگر در کوزه بریزیم ریخت کوزه به خود میگیرد.
دیوان حافظ از چنین انرژی و پتانسیلی برخوردار است چنانچه او در عین درک رنج و درد مردم و با همهی دردمندی که خود دارد، همواره آدمیان را به شادزیستن و مهرورزیدن فرا میخواند. کسانی که روان بیمار ندارند و از سلامت درون برخوردارند، همیشه از شادزیستن و دوستی ورزیدن خرسند و خوشوقت میشوند و از شعر حافظ که بازتاب هنری همین احساس و بیان شیوای همین باور است، لذّت میبرند.
مدیر "مرکز حافظشناسی" با اشاره بهویژگی لسانالغیب بودن حافظ که در میان عامه مردم باب شده است ادامه داد؛ بسیاری از مردم می پندارندکه پیوندی میان حافظ و عالم بالا برقرار بوده است و این موجب شده قرنها مردم، حافظ را «لسانالغیب» و «ترجمانالاسرار»داننسته و برگهای كتاب او را مقدس بشمارند. با آنكه حافظ، خود، آشكارا میگوید كه كسی از سرّ غیب آگاه نیست:
ز سرّ غیب كس آگاه نیست قصه مخوان كدام محرم دل، ره در این حرم دارد
پی نوشت:
1- غزل 114
2- زرینکوب، 1341: 552 -553 و 557