نکاتی درباره ی شب قدر

برچسپ ها: نکات ، قدر ، شب ، سرنوشت

Print Friendly and PDF

قرآن و عترت در کنار هم

شب قدر از دو جهت برای ما گرامی است. و ما هم غیر از این دو عنصر محوری چیزی نداریم، و این شب می تواند جامع آن دو عنصر محوری باشد. یکی جریان «قرآن» است و دیگری جریان «عترت». این همان ثقلین و دو وزنه وزین است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله از طرف ذات اقدس اله به جوامع انسانی و اسلامی، بالاخص به مجامع شیعه معرفی کرد. فرمود: «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَین؛[1] من دو چیز گرانبها را در بین شما وا می گذارم. » شب قدر شب توسل به قرآن است و عترت.

اینکه گفتند: قرآن به دست بگیرید، دعایی دارد، بعد بر بالای سر بگذارید، دعایی دارد. و نام این 14معصوم را ببرید، برای آن است که قرآن در کنار عترت است و عترت درکنار قرآن. و این دو ثقل و وزنه وزین، وسیله توسل ما به خدای سبحانند. یک توضیح کوتاهی درباره توسل به قرآن و عترت ارائه بشود تا ان شاءالله با قلب باز، توسل به قرآن و عترت را موفق بشویم وآن برکات نهایی را از ذات اقدس اله مسئلت بکنیم.

دور بودن عده ای از بندگان در عین نزدیکی خدا به آنان

در جریان قرب و بعد زمانی یا زمینی این نسبت مساوی است؛ یعنی اگر چیزی به چیز دیگر نزدیک بود، آن هم به این نزدیک است؛ یا از آن دور بود، آن هم نسبت به این دور است. ولی در قرب و بعد معنوی این چنین نیست. ممکن است یکی نزدیک باشد و دیگری دور. خدای سبحان در عین حال که به همه نزدیک است، «هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُمْ»؛[2] «هر جا که باشید او با شماست.» ولی یک عده «ینادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ»؛[3] «از محلی دور ندا می شوند. » کافران و ملحدان و منافقان از خدا دورند. در اضافه های اشراقی اینطور است، در قرب وبعد معنوی اینطور است که خدا نزدیک است؛ ولی بنده دور.

نزدیک شدن بندگان به خدابا مدد وسائل تقرب

اگربنده دور، بخواهد به خدای نزدیک، نزدیک بشود؛ وسیله می طلبد. عبادت او وسیله است، قرآن و عترت وسیله است. آیه «وَ ابْتَغُوا إِلَیه الْوَسیلَةَ»؛[4] «برای رسیدن به او طلب وسیله کنید. » هم تثبیت کرده است که یک سلسله امور، وسیله اند؛ لکن شب قدر که بهترین شبهای ایام سال است، شب توسل به قرآن است و عترت. که ما این دو وسیله را محترم بشماریم، بالای سر بگذاریم، اسامی مقدسه را بر لبانمان جاری بکنیم، و به خدای سبحان متوسل بشویم تا این بعدمان را به قرب نزدیک بکنیم و خود را نجات بدهیم، برای ابد، رهایی پیدا کنیم. چون اگر خدای ناکرده کسی در این ایام خود را آزاد نکند، همیشه برده است. و انسان برده بدهکار را به گرو می گیرند. اگر کسی بدهکار بود، حق خدا را ادا نکرد، مدیون را گرو می گیرند.

جان گنهکار در گرو اعمال او

اینکه در قرآن فرمود: «کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ رَهینَةٌ»؛[5] «هر نفسی در گروه چیزهایی است که کسب کرده است.» «کلُّ امْرِئٍ بِما کسَبَ رَهینٌ»[6]، مرهون بودن، مال مدیونهاست. و در جریان دین عادی و مالی، ملک را رهن می گیرند؛ ولی در مسائل اعتقادی و اخلاقی، خود انسان را به گرو می گیرند. اگر کسی حق خدا را ادا نکرد، خود آن شخص را به گرو می گیرند. او در بند است و آزاد نیست تا حق را ادا کند. و در خطبه رسول گرامی صلی الله علیه و آله آمده است که: «إِنَّ أَنْفُسَکمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکمْ فَفُکوهَا باسْتِغْفَارِکمْ؛[7] جانهایتان در گرو اعمالتان است. پس با آمرزش طلبیدن، آنها را آزاد کنید!»؛ یعنی شما که گناه کردید، بدهکارید؛ مدیون باید رهن بدهد، وخدا خود شما را گرو می گیرد، شما دربندید؛ در ماه مبارک رمضان با استغفار، خود را آزاد کنید.

اِشراف «مقربان » بر «احرار»

این توسل به قرآن و عترت برای آزاد سازی خود ماست که بشویم جزو احرار. از آن به بعد هم مراحل فراوانی در پیش هست. اگر آزاد شدیم، تازه می شویم «اصحاب یمین»! ازاصحاب یمین تا مقربین شدن فاصله فراوان است. «کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ رَهینَةٌ * إِلاَّ أَصْحابَ الْیمینِ»[8]؛ «هر نفسی مرهون مکتسبات خویش است، مگر اصحاب یمین.» آنها که اصحاب میمنت اند، کارشان میمون و مبارک است، شر و فساد و فتنه ای در گفتار و رفتار و نوشتار آنها نیست، آنها آزادند، جزو احرارند؛ ولی بین آنها و بین مقربین فاصله فراوان است. آنها تحت اشراف مقربانند؛ هر کاری بکنند، مقربان می بینند. «إِنَّ کتابَ الْأَبرارِ لَفی عِلِّیینَ * وَ ما أَدْراک ما عِلِّیونَ * یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ»[9]؛ «به درستی که کتاب ابرار در علیین قرار دارد و چه می دانی که علیین چیست؟ مقربون شاهد بر آن هستند. » نامه اعمال ابرار تحت اشراف و اشراق مقربان است. مقربان درجات والایی دارند که ابرار فاقد آن درجاتند.

توسل به قرآن وعترت

ما تلاش و کوشش مان در این شب باید این باشد که خود را جزو احرار و آزاد مردان عالم بکنیم و بشویم جزو اصحاب یمین. از آن به بعد ان شاءالله امید نیل به مقام مقربان هم هست. آن وسیله مهمی که بتواند فک رهن کند، برده ای را آزاد کند، بسته ای رارها کند؛ قرآن است و عترت. و نمودار عترت و نماد عترت علی بن ابیطالب است که این شبها متعلق به ذات مقدس علی علیه السلام است. اگر کسی ولایت را در دل و قرآن را در جان داشته باشد، با این دو وزنه وزین به خدای سبحان متوسل بشود، و قرآن به سر بگذارد، این یعنی قرآن در رأس امور ماست و نام 14 معصوم را بردن یعنی اینها مفسران قرآنند، اینها مجریان قرآنند، اینها مبیّنان قرآنند، اینها قرآن شناسانند، اینها حافظان حدود قرآنند و مانند آن. بنابراین وظیفه ما در شبهای قدر توسل به این دو ثقل و وزنه وزین است تا به خدا نزدیک بشویم.

تجلی خداوند در شب قدر

مطلب دیگر آن است که همیشه می شود به این دو وزنه متوسل شد، لکن لیله القدر خصیصه ای دارد که لیالی دیگر و زمانهای دیگر فاقد آن خصیصه اند. برای جریان قوم موسای کلیم علیه السلام یک موفقیتهایی بود که خدای سبحان فرمود: «وَ ذَکرْهُمْ بأَیامِ اللَّه»[10]؛ «آنها را به ایام خدا یادآور شو!»

به موسای کلیم فرمود: یک روزهایی است که خدای سبحان در آن روزها تجلی ویژه دارد و باعث موفقیت بنی اسرائیل مستضعف است و مایه سرنگونی فراعنه. مردم را به آن ایام الله متذکر بکن تا اینها از صبور و صابر بودن به (صَبّار) بودن برسند وکامیاب بشوند در پیروزی.

دراسلام لیلة القدر به منزله ایام الله جریان موسای کلیم است.

براندازی ظلم وستم درسایه احیای شب قدر

اگر کسی این لیلة القدر را احیاءکند، قرآن را احیاء و ولایت را احیاءکند، فرعونهای هر عصری هم سرنگون خواهند شد؛ دیگر نه ظلمی در عراق می بینیم، نه ستمی در افغانستان مشاهده می کنیم، نه خونریزی و خونخواری در فلسطین و نه در جاهای دیگر. به موسای کلیم فرمود: مردم را به ایام الله متذکر کن تا ستم برافتد. به نبی ما هم فرمود: مردم را به لیلة القدر متذکر کن تا ستم برافتد. بنابراین، این لیلة القدر برای ما تعیین کننده است.

اشک وآه؛ سلاح مؤمنان در برابردشمنان

ما چون بر حقیم، باید به حقیقت متوسل بشویم. بیش از آن مقداری که ما به «آهن» تکیه داریم، به « آه» تکیه می کنیم. ما سلاحمان در استجابت ادعیه مان ناله و آه ماست که در دعای کمیل می خوانیم: «وَ سِلَاحُهُ البُکَاءِ»[11]. خدایا! به ما گفتی مسلح بشو؛ سلاح ما اشک ماست و ما این اشک را در شبهای قدر ذخیره می کنیم. یک ملّت ضعیف و قلیل، کمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ؛ اگر بخواهد غَلَبَتْ فِئَةً کثیرَة بشود؛ باید باذن الله باشد. وخدای سبحان زمانی مردم عراق و افغانستان و فلسطین را نجات می دهد که شیعیان ایران با اشک از ذات اقدس اله نصرت اینها را طلب بکنند. صرف تأسف و تأثر ظاهری اثری ندارد. همان بنی اسرائیلی که روزی از فرعون نجات پیدا کرده اند، امروز دارند کار فراعنه را انجام می دهند! خدای سبحانی که به آنها فرمود: ما به شما قدرت دادیم: فَینْظُرَ کیفَ تَعْمَلُونَ[12] ،لِنَنْظُرَ کیفَ تَعْمَلُونَ[13]؛ به مسلمانهاهم می فرماید: اگر مسلح بشوید به سلاح اشک و ناله و دعا، شما را هم موفق خواهیم کرد.

قلب قرآنی و آفات نسیان و عذاب

مرحوم امین الاسلام طبرسی در ذیل این آیه که خدای سبحان برخی را در دوران سالمندی به نسیان مبتلا می کند، «مِنْکمْ مَنْ یرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکیلا یعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیئاً»؛ «برخی از شما تا حد پست عمر برده می شوند تا اینکه بعد از دانستن، دیگر چیزی نمی دانند. » این حدیث نورانی را نقل کرد: «اِلاَّ قَلبْاً قَدْ رَاَی الْقُرْآنَ؛ مگر قلبی که قرآن را دیده باشد. » مگر قلبی که ظرف قرآن باشد، در دوران پیری به نسیان مبتلا نمی شود و خدا چنین قلبی را هم عذاب نمی کند. بنابراین آمرزش گناهان یکی از فوائد جزئی این ادعیه است. عمده، گسترش اسلام است و ظهور ولی ماست، عمده، رفع نفاق و حضور و حصول نفاق است و صدها خیر و برکت و مانند آن.

سلام دائمی ملائکه بر مؤمنان روزه دار

«قدر» هم به معنای شرف و فضیلت است و هم به معنای تدبیر امور. شرف و فضیلت در این است که فرشتگان، مرتب به صائمین و صائمات سلام عرض می کنند. از اول شب تا مطلع الفجر ملائکه می آیند، سلام می کنند. این سلام ملائکه را اگر کسی بشنود، معلوم می شود لیلةقدر را درک کرده است. گفتند: آیا برای شب قدر علامتی هست؟ گفتند: آری، هوای لطیف و ملایمی دارد. گاهی انسان احساس می کند یک نسیمی دارد می وزد، نسیم بهاره. خواه تابستان باشد، خواه پائیز و زمستان، آن نسیم ملایم بهاری را در شب قدر احساس می کند، می گویند: اینها همه نفحه رحمانی لیلةقدر است، اینها اثر سلام ملائکه است.

این سلام کردن تنها مخصوص وجود مبارک ولی عصر نیست. آنچه مخصوص آن حضرت است، آن است که حقائق و مقدرات را به حضور آن حضرت تقدیم می کنند؛ اما فرشتگانی که نازل می شوند، به هر مؤمن روزه دار سلام می کنند. اگر سلام می کنند، برای آن است که یا سلام خدا را می رسانند، یا سلام ملائکه حامل عرش. در سوره مبارکه احزاب فرمود: «هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ لِیخْرِجَکمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»[14]؛ «او کسی است که بر شما صلوات می فرستد و ملائکه اش هم همینطور [بر شما صلوات می فرستند] تا شما را از تاریکها به روشنایی در آورد. » خدای سبحان همانطوری که نسبت به رسولش تصلیه و سلام دارد، نسبت به مؤمنین و مؤمنات هم تسلیم دارد. فرمود: «هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ». خدا بر شما صلوات می فرستد، ملائکة خدا هم بر شما صلوات می فرستند تا شما را از ظلمت به در آورند و نورانی کنند.

پس چه کمالی برتر از آن است که انسان خود را به جائی برساند که خدا به او سلام بفرستد، ملائکه خدا به او سلام بفرستد! شب قدر به ما این قدر و شرف را خواهد داد که مخاطبان سلام و صلوات خدا و حمله عرش و ملائکه الهی باشیم. تا کدام مرتبه، نصیب مخاطب بشود، چه سلامی، او را دریافت کند.

پس قدر، هم به معنای شرف و فضیلت است، هم به معنای تقدیر امور. هم ما مقدرات جوامع انسانی، اسلامی و شیعی را از خدای سبحان مسئلت کنیم، هم شرف و منزلتمان را در این شب از ذات اقدس اله درخواست کنیم که ما را با آبرومندی در دنیا و آخرت اداره کند و به غیر خود واگذار نکند.

معنای قرآن به سر گرفتن

معنای قرآن به سر؛ یعنی آن، در رأس امور است. اگر فرد یا جامعه ای اهل قرآن به سر بود؛ یعنی قرآن را رأس امور خود قرار داد، هم برنامه های درسی حوزه و دانشگاه آنها سامان بهتری می پذیرد، و هم مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه سامان می یابد. این دو عنصر محوری را در مراسم قرآن به سر کاملاً در نظر بگیریم.

علوم «تفسیر» و «حدیث» در رأس دیگر دانشها

وظیفه حوزه و دانشگاه در مراسم قرآن به سر این است که قرآن در رأس امور است. زیرا بسیاری از اختلافها در مسائل فقهی، به مبانی فقه که در اصول تدوین می شود بر می گردد. علم شریف اصول فقه عهده دار کیفیت استنباط فروع فقهی از مبانی و مبادی است. اگر اختلافات در علم اصول، ریشه یابی و حل شد، کیفیت بهره برداری فقهی هم عوض می شود. مادامی که مبانی و مبادی علم شریف اصول، سامان صحیح نیافت، استنباط فقهی کامل مقدور نیست؛ این قدم اول.

چون مهم ترین مسائل کلام اسلامی را قرآن به عهده دارد؛ تا تفسیر قرآن سامان نپذیرد، معنای قرآن و نزول قرآن روشن نشود؛ کیفیت وحی، تلقی وحی، حفظ وحی، املاء و ابلاغ و نشر وحی سامان نپذیرد، علم شریف کلام، سامان نمی یابد. بنابراین حرف اول را در تدوین دروس حوزوی، تفسیر به عهده دارد.

و چون قرآن همتای عترت است و عترت همتای قرآن، و بدون فن شریف علم حدیث، قرآن فهمیده نمی شود، معنای قرآن به سر گذاشتن، همان قرآن و عترت را در رأس امور قرار دادن است. اگر علم حدیث در مصاحبت تفسیر و علم تفسیر در رأس امور قرار گرفت، هم کلام سامان می یابد، هم علم اصول سامان می پذیرد، هم اختلافات فقهی، رخت بر می بندد. وقتی دروس حوزوی با این متون سامان پذیرفت، آثار فکری و فرهنگی حوزه هم به دانشگاه منتقل می شود.

چگونگی اسلامی شدن دانشگاهها

کیفیت اسلامی شدن دانشگاه به این نیست که در هر دانشکده ای نمازخانه باشد، یا شبهای چهارشنبه دعای توسل و شبهای جمعه، دعای کمیل، یا کلاسها از هم جدا! همه اینها لازم است؛ ولی اینها زیرمجموعه اسلامی شدن دانشگاه است. وقتی دانشگاه، اسلامی می شود که متون درسی اش اسلام باشد. و معنای اسلامی بودن متون درسی هم این نیست که چند واحد معارف اسلامی تدریس بشود، یا اول کتاب «بسم الله» باشد، آخر کتاب دعا به ولی عصر. هیچ کدام از اینها عنصر محوری اسلامی شدن دانشگاه نیست. همه اینها لازم است؛ ولی هیچ کدام کافی نیست.

اسلامی شدن متون درسی دانشگاهها

متون دانشگاهی وقتی اسلامی است که محتوایش، براهینش، شواهدش، علائم و ادله اش از متون اسلامی برگرفته بشود، تدوین بشود، و این دانشهای افقی به عمودی تبدیل گردد. در زمین شناسی یا دریاشناسی یا آسمان شناسی به این بسنده نشود که فلان حادثه در فلان عصر چنین بوده است، اکنون چنین است، و پیش بینی می شود که چنان بشود؛ اما کی کرد و چرا کرد، اصلاً در متون درسی دانشگاه نیست. زمین را کی آفرید، برای چه آفرید؟ دریا و آبزیان را کی آفرید و برای چه آفرید؟ اختران سپهر را کی آفرید، برای چه آفرید؟ گیاهان روی زمین و معادن دل زمین را کی آفرید، برای چه آفرید؟ این دوبال «هوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»[15] که سیر افقی نیست، بلکه سیر عمودی علوم است، اصلاً در فضای دانشگاه مطرح نیست. وقتی متن درسی سخن از خدا نباشد، آن نمازخانه ای که در کنار کلاس درس ساخته شد، کارائی ندارد.

قرار گرفتن قرآن در رأس علوم حوزوی و دانشگاهی

معنای قرآن به سر کردن دانشجویان عزیز، آن است که متون درسی آنها صبغه اسلامی پیدا کند؛ آن بال«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» که سیر عمودی علوم است بر این لاشه سیر افقی اضافه بشود تا صبغه دینی پیدا کند؛ آن گاه همه مسائل اسلامی در کنارش حل است. تا حوزه، تفسیر را در رأس علوم قرار ندهد، هرگز اهل قرآن به سر نیست. این دو امر تخصصی را در جلسه عمومی طرح کردن روا نیست؛ ولی به عنوان فهرست باید همه عزیزان بدانند و همه ما بدانیم که معنای قرآن به سر کردن یعنی قرآن باید در رأس علوم حوزوی و علوم دانشگاهی باشد.

کیفیت نزول قرآن کریم در شب قدر

آنچه مربوط به رأس امور بودن قرآن است، مسائل سیاسی ماست، مسائل اجتماعی ماست، نحوه محاوره ماست، کیفیت تأسیس خانواده و نهادهای اجتماعی ماست و دهها مسائل دیگر. ما باید قرآنی زندگی کنیم؛ قرآن کیست، به کی متکی است، چگونه شکل یافت، چگونه می ماند و چگونه هدایت می کند؟ در شب قدر ذات اقدس اله قرآن را نازل کرد و در ماه مبارک رمضان هم این حادثه پر برکت رخ داد؛ زیرا هم فرمود: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنزِلَ فیهِ الْقرْآنُ»[16]؛ «ماه رمضان که قرآن در آن نازل شد. » هم فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ»[17]؛ معلوم می شود لیلةقدر در شهر رمضان است.

اما در بسیاری از آیات قرآن کریم سخن از انزال باران مطرح است. فرمود: ما برای شما باران نازل کردیم. آیا نازل شدن قرآن مثل نازل شدن باران است؟ آن جوری که خدا باران نازل کرد، آن جور قرآن نازل کرد؟! یعنی قرآن را انداخت، یا قرآن را آویخت؟ آیا انزال القائی و انداختنی است یا انزال آویختنی؟! وقتی قرآن می گوید: خدا می فرماید: ما باران نازل کردیم، یعنی این قطرات را انداختیم. و این قطره که در بالاست، در پائین نیست؛ وقتی در پائین است، در بالا نیست. به صورت «تجافی» است، انداختنی است و مانند آن.

اما قرآن را که نازل کرد، نظیر نازل کردن باران نیست. آن جوری که برف و باران و بارش نازل می کند که نازل نکرد. قرآن را انزال کرد؛ یعنی آویخت، آن جوری که طناب را می اندازند تا کسی که در چاه است این طناب را بگیرد و بالا برود. معنای «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقدْرِ»؛ یعنی آویختن قرآن، نه انداختن قرآن. و این طناب را ذات اقدس اله نینداخت؛ بلکه آویخت. آن نصوصی که دارد قرآن ثقل اکبر است، «احد طرفیه بیده سبحانه و تعالی؛ یکی از دو طرفش به دست خدای سبحان است. » همین پیام را تفهیم می کند؛ یعنی ما این طناب را آویختیم، یک طرف طناب را بگیرد، «اِقْرَأْ وَ ارْقَ؛[18] بخوان و بالا برو»، بالا برود. او برای اینکه طبیعت زده نشود، در لجن طبیعت نماند، در گل و لای طبیعت فرو نرود؛ بلکه سرفراز برآید، باید این طناب آویخته را بگیرد و بالا برود. این طناب به هیج جا متکی نیست، فقط به سقف الوهیت وابسته است.

اینکه خدای سبحان به ما فرمود: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً»[19]؛  «همگی به ریسمان الهی چنگ زنید!» یعنی این طناب به همه شما رسیده است، ریشه های این طناب در دسترس همه شما هست، و با دلهای شما رابطه، و با فطرت شما نهادینه شده است. این طناب را بگیرید، بالا بیائید، به زمین نچسبید؛ «اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ»[20]؛ «به زمین چسبیدید» نشود، به شرق و غرب تکیه نکنید که با طناب پوسیده اینها به چاه می افتید. همین طناب را بگیرید، و جدا نشوید تا بالا بیائید.

لزوم وسعت نگاه در دعا

اگر جامعه قرآنی شد، به هیچ جا متکی نیست، فقط به خدا متکی است. نه سخن از «فأْذَنُوا بِحَرْبٍ منَ اللَّه» است، نه سخن از «الَّذینَ یحارِبُونَ اللَّهَ» است و مانند آن. نه در شقاقند، نه در حدادند، نه در موضع گیری در برابر قرآن کریمند. خود را متعلق به ذات اقدس اله می بینند و بالا می روند. آن گاه هم راه خود را تشخیص می دهند، هم راه کسی را نمی بندند. می شود جامعه عدل. آن گاه شاگردانی تربیت می شوند که قبل از علی بن ابی طالب می گویند: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعْبَةِ؛ به پروردگار کعبه من رستگار شدم.»[21]

فضائل عمومی و مناقب اختصاصی امیرالمؤمنین علیه السلام

گفتن این عبارت (فُزْتُ وَ رَب الْکعبَةِ) که افتخار علی نیست. وجود مبارک حضرت شاگردانی تربیت کرد، یک. این شاگردان قبل از خود آن حضرت شهید شدند، دو. آنها قبل از اینکه علی بن ابی طالب شهید بشود و بگوید: فزت، این شاگردها گفتنه اند: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعْبَة. اگر کسی خواست وجود مبارک علی بن ابی طالب را جستجو کند، باید «سلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی؛[22] قبل از اینکه مرا از دست دهید، از من سؤال کنید. » را جستجو کند که آنجا احدی راه ندارد! وگرنه فُزتُ را شاگردان آنها هم گفته اند، قبل از آنها هم گفته اند.

این بحار را ببینید؛ شهدای قبل از جریان حضرت امیر بودند؛ آنها هم به اینجا رسیده اند که هنگامی که شمشیر آمد، بگویند: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعْبَة».

نباید ما این طناب را بکشیم، پائین بیاوریم. خویش را تأویل کن، نی ذکر را!. قرآن را پائین نیاورید! علی را پائین نیاورید؛ مقامات اینها جور دیگر است. اگر خواستید اینها را جستجو کنید، آدرس بدهید! بگوئید: آدرس وجود مبارک حضرت امیر «سلونی قبل ان تفقدونی» است که احدی این حرف را نزده. آنها هم که دهان باز کردند، رسوا شدند. فرمود: هرچه در ذهن شما هست، بپرسید. من به راههای آسمان از راه زمین آگاه ترم؛ «فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ؛[23] من به راههای آسمان عالم تر هستم. » این حرف را احدی نزد، از اولین و آخرین؛ مگر همین خاندان! و کسی جرأت نکرد چنین حرفی بزند.

پس اگر کسی قرآنی شد؛ قرآن را پائین نمی آورد، علی را پائین نمی آورد، اهل بیت را پائین نمی آورد. اینها حبل الله اند، اینها با همند؛ سعی می کند به همراه اینها بالا برود. در این صورت هم حوزه اصلاح می شود، هم دانشگاه اصلاح می شود، هم وضع سیاست اصلاح می شود.

درخواست رفع مشکلات جوامع اسلامی از خدای سبحان

شما وضع آمریکا را که دیدید، بیگانه ها را هم که دیدید، وضع افغانستان را هم که دیدید، عراق را هم دیدید، بیگانه خیال نکند اگر خدای ناکرده دم از آزادی بی بند وباری زدند، اینجا می شود نظیر بعضی از کشورهای پیشرفته! اگر خدای ناکرده اینجا ولایت فقیه نباشد، دین حکومت نکند، خدای ناکرده کسی دین را افیون بداند، اینجا بدتر از افغانستان می شود، اینجا بدتر از عراق می شود.

باید این خطرها را در شبهای قدر، لیالی قدر انسان بفهمد، این معارف قرآن را بالای سر بگذارد تا بشود آن به سر کردن، آن گاه دعای او می شود دعای قرآنی. هم امنیت مناطق مسلمان نشین را عموما، هم امنیت محلی و منطقه ای اسلامی ایران و فلسطین و عراق و افغانستان را در نظر می گیرد، خصوصا؛ برای همه دعا می کند. چون این را مطمئناً می دانید که ذات اقدس اله اگر بخواهد حوائج همه افغانستانیها، عراقیها، فلسطینیها، ایرانیها و مسلمانهای سراسر عالم را بر آورده کند، مثل آن است که حاجت یک نفر را در یک گوشه منزل برآورده کند؛ برای او هیچ فرق نمی کند! اینچنین نیست که اگر او حوائج تمام رنج کشیده های افغانستان را، درد کشیده های عراق را، محرومان و مستضعفان رنج دیده فلسطین را و مردم مسلمان ایران را بخواهد برآورده کند، برای او سخت باشد. چرا دهان باز نکنیم، نگوئیم. «اللَّهُمَّ أَغْنِ کلَّ فَقِیرٍ. . . اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کلَّ فَاسِدٍ[24]؟!» این برای آن است که برای خدا هیچ فرق نمی کند.

امکان وقوع هر کار ساده و دشوار به اراده خدا

خدای سبحان در قرآن کریم دو نمونه ذکر کرد. فرمود: هر دو پیش من آسان است. یکی ساده ترین کار، یکی پیچیده ترین کار. ساده ترین کار آن است که سایه را بخواهد جابجا کند. شما یک خودکار که به عنوان شاخص نصب کردید، این سایه دارد. سایه این شاخص مگر چقدر هست؟ اصلا چیزی نیست تا وزنی داشته باشد! این سایه، مرز بین وجود و آن ظلمت است. در مورد سایه ها فرمود: سایه ای که برای این اجرام نیر می افتد، «کیفَ مَدَّ الظِّلَّ»[25]؛ «چگونه سایه را امتدا داد؟» فرمود: «ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَینا قَبْضاً یسیراً»[26]؛ «سپس او را گرفتیم و به سوی خود جمع کردیم، گرفتنی آسان. » اگر «یسیرا» به معنای سهل باشد، نه یعنی تدریج. فرمود: ما این سایه را به آسانی جمع می کنیم. وقتی آفتاب بالا بیاید، دیگر سایه برطرف می شود. جمع کردن سایه خیلی آسان است برای خدا.

بساط عالم را به هم زدن و دوباره ساختن به نام قیامت کبری؛ یعنی کل زمین، منظومه های شمسی، راه شیری، آسمانها، کهکشانها، کل جهان را عوض بکند، دوباره طرح نو بیاندازد. فرمود: «ذلِک حَشْرٌ عَلَینا یسیرٌ»[27]؛ این حشر و محشور کردن برای ما آسمان است. » حال از جریان «معاد» مشکل تر چه به ذهن می آید؟! در جریان مبدأ چون تدریجی بود، در جریان معاد کل عالم باید برچیده بشود و دوباره بازسازی بشود. از این کار مشکل تر فرضی ندارد. فرمود: «حشر علینا یسیر». هم آن کار برای ما آسمان است، هم این کار برای ما آسان است؛ زیرا قدرت نامتناهی است.

لزوم توسعه دعا به دلیل وسعت رحمت الهی

اگر این است، چرا ما با شرح صدر از او چیزی نخواهیم؟! چرا دعاهای ما وسیع نباشد؟ چرادر این نیایشها و در این ضجه ها، حاجت فلسطینیها و افغانیها و عراقیها را نخواهیم؟ این حوزه کهنسال هزار ساله نجف را چرا نخواهیم بازسازی بشود؟! آن نظامیه های از دست رفته بغداد و امثال بغداد چرا دوباره احیاء نشود؟! چرا مسلمانهای رنج دیده شرق و غرب همچنان در رنج و آسیب بمانند؟!

در مراسم قرآن به سر، اگر دلی شکست، حوائج همه را بخواهید، هدایت همه را مسألت کنید.

نسل جوان را، نوجوان را بخواهید که دل آنها و حیات آنها قرآنی بشود. حوزه هایتان، دانشگاه هایتان، دولت تان، ملت تان، فوق همه، نظام تان و مقام معظم رهبری تان، اینها را دعا کنید. بعد در ضمن، حوائج جزئی خودتان را هم بخواهید. فلان مریض را خدا شفا بدهد، فلان قرض را اداء بکند، فلان خانه را بسازد. اینها خوب هست؛ اما حیف است انسان از آن کریم علی الاطلاق، چیزهای بزرگ نخواهد. که برای او فرق نمی کند، اگر همه حوائج را و حوائج همه را برآورده کند، برای او کم ترین تفاوتی ندارد. «یَا مَنْ لَا یخیبُ سائِلُهُ وَ لَا ینْفَدُ نَائِلُهُ؛[28] ای کسی که سائل خود را ناامید نمی کند و رسیده به خود را ضایع و فانی نمی نماید.» کم نمی شود، چیزی کوتاه نمی آید. با این همتهای بلند دعا کنید و روح را ان شاء الله قرآنی کنید؛ هم ساختار حوزه را بخواهید، هم صیانت نظام را بخواهید، همه را از ذات أقدس اله مسألت کنید.

پی نوشت ها

[1] سخنرانی آیت الله جوادی آملی مد ظله العالی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مسجد اعظم، قم، 12/8/83. مستدرک الوسائل، محدث نوری، مؤسسۀ آل البیت لاحیاء التراث، قم، چ اول، 1408 ه. ق، ج11، ص 372

[2] حدید/4.

[3] فصلت/44.

[4] مائده/35.

[5] مدثر/38.

[6] طور /21.

[7] وسائل الشیعه، شیح حر عاملی، مؤسسۀ آل البیت، قم، 1409 ه. ق، ج10، ص313.

[8] مدثر/38 و 39.

[9] مطففین/18 تا 21.

[10] ابراهیم/5.

[11] المصباح للکفعمی، ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، چ دوم، انتشارات رضی، قم، 1405 ق، ص559.

[12] بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، لبنان، 1404 ق، ج13، ص67.

[13] بحار الانوار، ج74، ص1.

[14] احزاب/43.

[15] حدید/3.

[16] بقره /185.

[17] قدر /1.

[18] الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چ چهارم، 1365ش، ج2، ص606.

[19] آل عمران/103.

[20] توبه/38.

[21] بحار الانوار، ج20، ص147.

[22] نهج البلاغه، خ189، ص280.

[23] همان.

[24] مستدرک الوسائل، ج7، ص447.

[25] فرقان/45.

[26] فرقان/46.

[27] ق/44.

[28] من لایحضره الفقیه، ج2، ص535.

مصاحبه شونده آیت الله جوادی

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

جملات زیبا و حکیمانه

عقل برای بشر دین داخلی و دین برای او عقل خارجی است. علی (ع) کسی نباید جز به خدای خود امیدوار باشد، هیچ‌کس نباید جز از گناه خود بترسد. علی (ع)

نکاتی از لطف خدا !

بعضی گیاهان رونده اند یعنی یک گوشه باغچه می کاری، اما خیلی طول نمی کشد که تمام باغچه را پر می کند.کار خوب و صواب درست مثل گیاه رونده است و رشد کرده و پیش می رودکار بد و خلاف و ناصواب هم از همین دست است؛ درست مثل قطره ای از جوهر سیاه که روی صفحه سفید کاغذ و یا پارچه ای فرو می افتد، اما همانجا نمی ماند بلکه پیشروی کرده و جلو می رود. فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان لطف خدا این یک حقیقتی است که رفتارهای خوب و بد، عوامل و حقایقی ثابت نیستند بلکه درست مثل یک گیاه رونده اند؛ رشد می کنند و پیشروی کرده و جلو می روند؛ حقیقتی که در سورهیوسف به زیبایی تمام می توانی تماشا کنی. برادرها روزی یوسف را با خود به تفریح بردند و به چاه افکندند و نتیجه آن این شد که امروز برادر دیگر خود بنیامین را از دست دادند، پس این اتفاق ریشه در آن اتفاق ناگوار دارد. و به همین خاطر بود که تا یعقوب ماجرای بنیامین را شنید همان سخنی را تکرار کرد که در وقت از دست دادن یوسف گفته بود. آن روز:قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً: نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست و امروز نیز همان را می گوید در حالیکه این بار به ظاهر آنان هیچ تقصیری نداشته اند اما یعقوب می خواهد بگوید: این ماجرا ریشه در همان ماجرا دارد. این سنتی است ثابت و همیشگی این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) براین اساس مطابق قوانین تكوینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکم فرما کرده است، کار خوب و بد ما حتی در همین جهان نیز بر جسم و جان ما تأثیر می گذارد. رنج ها و مصیبت ها به رفتارهای خود انسان باز می گردد: «و ما أصابَکُم مِن مصیبةٍ فَبِما کسبت أیدیکم و یعفو عن کثیر» (شوری43)، آیه ی30) و حاصل نیکی و بدی برای خود انسان است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(الاسراء(17)، آیه ی7) وصول به لقای الهی و یا محرومیت از آن، در گرو انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک است: «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»(کهف(18)، آیه ی110) حتی میانجی گری در اعمال حسنه و سیئه در زندگی تأثیر خودش را دارد: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» (نساء(4)، آیه ی85) این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) حتی داریم که در روز واپسین هر کسی، خودِ اعمال نیک یا ناپسندی را که انجام داده است، می یابد: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا...» (آل عمران (3)، آیه ی30) یعنی محل انژاس خوبی ها و بدی ها، نفس انسان است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا» (جاثیه (45)، آیه ی15). هرچند مقدار آن اعمال، اندک باشد: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» (الزلزله (99)، آیات 7-8) کلام آخر بازگشت اعمال و به معنایی دیگر رشد و نمو اعمال هر انسانی به سوی خود اوست و انسان ها ، بازتاب اعمال خویش را در دنیا و آخرت خواهند دید و چشید. البته ناگفته نماند که شرایط دنیا به سبب محدودیت هایش اجازه نمی دهد تا انسان ها همه بازتاب ها و پیامدها و آثار اعمال خویش را در دنیا ببینند ، از این روست که آخرت به عنوان جایگاه بهره مندی کامل انسان از کرده ها و اعمال خویش معرفی می شود. نحل آیه 111 و زمر آیه 70) منابع: سایت آیت الله احمد بهشتی کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام رنجبر رادیو قرآن

آداب و احکام شبهای قدر

شبهای قدر بین سه شب 19، 21 و 23 ماه مبارک رمضان محتمل است و احتمال قوی تر 21 و 23 می باشد. مرحوم آیت الله تبریزی[1] می نویسند

نگاهی به فضیلت لیالی قدر در ماه مهمانی خدا

در تفاسیر آمده است كه روزی پیامبر اعظم(ص) فرمود: «یكی از بنی اسرائیل لباس جنگ پوشید و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول یا آماده جهاد فی سبیل الله بود.

در شب قدر چه اتفاقی می افتد؟!

نباید کوچکی سوره قدر ما را فریب دهد ، چه اینکه مجموعه فشرده‌ای از معارف الهی در این سوره وجود دارد.

رونمایی از امورات انسان در شب قدر

«ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم . تو چه می ‌دانی که شب قدر چگونه شبی است. شبی که از هزار ماه برتر است. فرشتگان و روح الامین در آن شب ، با اذن پروردگارشان براى هر كارى فرود مى ‏آیند. آن شب تا دمیدن سپیده ، امن و سلامت است. »

قدرِ شب، اندر شب قدر است و بس!

امام کاظم علیه السلام، غسل و احیاء در شب قدر را برای خروج از گناهان توصیه نموده است.گویی زنده نگاه داشتن این شب،خزان گناهان خواهد بود.

آن شب قدر

به خدا، خون خدا در شریان داشت علی

زمان برای عبور و مرورش مجوّز نمی خواهد!

به ساعت نگاه می کنم ... عقربه هایش چه قدر تند می رود، آن قدر تند که نه کسی می تواند آن ها را از رفتن باز دارد و نه می تواند آنها را به سر جای اول بازگرداند ... درست مثل گذر روزها و سال ها و ایام ...

چرا این شب، شب قدر نامیده شده؟

1. شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین می شود. شاهد این معنی سوره دخان است که می فرماید: ما این کتاب مبین را در شبی پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم. در آن شب که هر امری بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین می گردد. (دخان: 3 و 4)

جایگاه و اهمیت شب قدر

چنان که درک شب قدر، کاری است مشکل، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار که تنها راه یافتگان به آن شب عزیز می توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند; چراکه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «وما ادراک مالیلة القدر» ; «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»

جایگاه و اهمیت شب قدر

یکی از زمان¬هایی که در منابع دینی، اهمیت فراوانی دارد، شب قدر است. در قرآن کریم، شب قدر، بهتر از هزار ماه خوانده شده است. مفهوم واژه¬ی «قدر» در لغت به معنای بیان مقدار چیزی است.1 در جای دیگری آمده که قدر به معنای اندازه و مقدار هر چیز اعم از زمان، مکان و. .. است.2

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

فاطمه زهرا علیهاالسلام همچون لیلة القدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیرگذار در همه عرصه های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیّت الهی و افاضه فیض ربوبی است. او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد،

آب حیات

می گویند شب قدر ارتباط تنگاتنگی با امام زمان(عج) دارد و در جایی خواندم که امام صادق علیه السلام فرمود: حقیقت شب قدر، حضرت زهرا علیها السلام است؛ آیا این سخن درست است و به طور کلی، رابطة شب قدر با ولایت چیست؟

آیا سرنوشت ما در یک شب تعیین می شود؟

آیا این درست است که سرنوشت همه ما در شب قدر تعیین می¬شود؟ آیا این با عدالت خدا سازگار است؟ پس ما چه اختیاری داریم؟

حقیقت شب قدر ; معنا و ماهیت حقیقی شب قدر چیست؟

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است . (1) «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است . (2) اما معنای اصطلاحی «قدر» ، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن (3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز، «قدر» نام دارد . (4)

استمرار قدر

قرآن، این کلام محکم الهی، ماه مبارک رمضان را ماه نزول خود معرفی می کند، رمضانی که از دیرباز ارجمند بوده، باید تا قیام قیامت، ارج نهاده شود؛ بنابراین به پاس حرمت آن فرمود: Gفَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُF.[1]

دعایی که سرنوشت را تغییر خواهد داد

می¬دانم بسیار شنیده ای که قدر را باید قدر دانست، قدر آدمی را قدر می¬سازد، قدر است که قدرشناسمان می کند و در قدر، توان تغییر تقدیر است.

آداب و احکام شبهای قدر

شبهای قدر بین سه شب 19، 21 و 23 ماه مبارک رمضان محتمل است و احتمال قوی تر 21 و 23 می باشد. مرحوم آیت الله تبریزی[1] می نویسند: «لیلة القدر هی لیلة التاسع عشر أو الحادیة و العشرون أو الثالثة والعشرون، و یحتمل قویاً أنّها احدی اللیلتین الأخیرتین؛[2] شب قدر [یکی از] شبهای نوزدهم یا بیست و یکم یا بیست و سوم [ماه مبارک رمضان] است و احتمال قوی یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم است.»

نکاتی درباره ی شب قدر

شب قدر از دو جهت برای ما گرامی است. و ما هم غیر از این دو عنصر محوری چیزی نداریم، و این شب می تواند جامع آن دو عنصر محوری باشد. یکی جریان «قرآن» است و دیگری جریان «عترت».

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

در این نوشتار، سعی بر آن است نسبت و تعامل باطن و حقیقت وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام با حقیقت وجود و باطن «لیلة القدر» مقایسه شود و در محورهای «تعیّن و تعیین اصل وجود» و «هندسه خلقت و شریعت»، بر ویژگی های اشتراکی و مشابهت های این دو آفریده عظیم تأکید گردد. در این مقاله، منزلت سه عالم «سرشت»، «سرنوشت» و «شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام » با رویکردی تطبیقی بررسی می شود.

نگاهی فضایل و ویژگی های شب قدر

شب قدر، بر اساس آیات و روایات، از شب های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره ای نیز به نام « قدر» نازل فرموده است. در احادیث اسلامی نیز به صراحت بیان شده که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی رسد. برای نمونه، در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است:

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر، ارواحنافداه

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می فرماید:

زمان دقیق شب قدر چه زمانی هست

بعضی از علما یا بزرگان اهل معرفت یک سال تمام شب ها را بیدار بوده اند تا شب قدر را درک کنند.» آیا این مطلب صحت دارد؟ برای ما هر شب، شب قدر است در خوابیدن. چون در همه شب های سال خواب هستیم! این سید بن طاووس رحمه الله است که این تعبیر را دارد: «إنی لأعرِفُ مَن یَعرِف لَیلَة القدر» یعنی «من کسی را می شناسم که شب قدر را می شناسد!»

سرنوشت، و تغییر قضا و قدر

هر انسانی می تواند با تغییر رفتارهای خود حتی قضای الهی را نیز مدیریت کند، هر چند که این حکم، قطعی و غیرقابل تغییر می باشد و بلایی که فرود آمده را نمی توان برطرف کرد و تغییر داد، ولی می توان نسبت به آینده آن را تغییر داد و از آثار و تبعات آن فرو کاست. به طور کلی در مسئله مقدرات دست انسان بسیار باز است و هر انسانی می تواند با اصلاح رفتار و عملکرد خویش در طول سال، مقدرات خود را در کتاب محو و اثبات تغییر دهد و زندگی بهتری را برای خود رقم زند. با تقدیر الهی و مقدراتی که در زندگی انسان نوشته شده، با تغییر عملکرد و رفتار، کاری کرد که آن تقدیر تغییر یابد، ولی با قضای الهی نمی توان جز با صبر و شکیبایی کنار آمد.

سرنوشت، و تغییر قضا و قدر

هر انسانی می تواند با تغییر رفتارهای خود حتی قضای الهی را نیز مدیریت کند، هر چند که این حکم، قطعی و غیرقابل تغییر می باشد و بلایی که فرود آمده را نمی توان برطرف کرد و تغییر داد، ولی می توان نسبت به آینده آن را تغییر داد و از آثار و تبعات آن فرو کاست. به طور کلی در مسئله مقدرات دست انسان بسیار باز است و هر انسانی می تواند با اصلاح رفتار و عملکرد خویش در طول سال، مقدرات خود را در کتاب محو و اثبات تغییر دهد و زندگی بهتری را برای خود رقم زند. با تقدیر الهی و مقدراتی که در زندگی انسان نوشته شده، با تغییر عملکرد و رفتار، کاری کرد که آن تقدیر تغییر یابد، ولی با قضای الهی نمی توان جز با صبر و شکیبایی کنار آمد.

اهمیت شب قدر و راز مخفی بودن آن

یکی از زمان¬هایی که در منابع دینی، اهمیت فراوانی دارد، شب قدر است. در قرآن کریم، شب قدر، بهتر از هزار ماه خوانده شده است. مفهوم واژه¬ی «قدر» در لغت به معنای بیان مقدار چیزی است.1 در جای دیگری آمده که قدر به معنای اندازه و مقدار هر چیز اعم از زمان، مکان و. .. است.

آداب و احکام شبهای قدر

شبهای قدر بین سه شب 19، 21 و 23 ماه مبارک رمضان محتمل است و احتمال قوی تر 21 و 23 می باشد. مرحوم آیت الله تبریزی[1] می نویسند

آیا شب قدر با اختیار سازگاری دارد؟

می گویند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از خیر و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آینده با آن مواجه می شوند، تقدیر و معین می گردد . اگر چنین باشد، هر کس سرنوشتش تا سال آینده مشخص است .

زمان دقیق شب قدر

بعضی از علما یا بزرگان اهل معرفت یک سال تمام شب ها را بیدار بوده اند تا شب قدر را درک کنند.» آیا این مطلب صحت دارد؟ برای ما هر شب، شب قدر است در خوابیدن. چون در همه شب های سال خواب هستیم! این سید بن طاووس رحمه الله است که این تعبیر را دارد: «إنی لأعرِفُ مَن یَعرِف لَیلَة القدر» یعنی «من کسی را می شناسم که شب قدر را می شناسد!»

نگاهی به فضیلت لیالی قدر در ماه مهمانی خدا

در تفاسیر آمده است كه روزی پیامبر اعظم(ص) فرمود: «یكی از بنی اسرائیل لباس جنگ پوشید و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول یا آماده جهاد فی سبیل الله بود.

در شب قدر چه اتفاقی می افتد؟!

نباید کوچکی سوره قدر ما را فریب دهد ، چه اینکه مجموعه فشرده‌ای از معارف الهی در این سوره وجود دارد.

رونمایی از امورات انسان در شب قدر

«ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم . تو چه می ‌دانی که شب قدر چگونه شبی است. شبی که از هزار ماه برتر است. فرشتگان و روح الامین در آن شب ، با اذن پروردگارشان براى هر كارى فرود مى ‏آیند. آن شب تا دمیدن سپیده ، امن و سلامت است. »

اعمال شب و روز عرفه

شب نهم ذي الحجة از شب‎های متبرك و شب مناجات با قاضى الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در اين شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد.

مهمان ناخوانده شبِ عروسی

روزترین شبِ زندگی اش نزدیک می شد. خودش را به سرعت، برای آن «بهترین شب» آماده می کرد. یک «دختر» است و یک «شب عروسی». مگر چند بار اتفاق می افتد؟!

با آرزوها در ليلة الرغائب

سرشار است، آنان که در وادي مراقبه و شهود در محضر خداي متعال گام برمي دارند به خوبي قدر چنين ايامي را دانسته و بسيار سخت تر، هوشيارتر و جدي تر از دنيا طلبان در پي بهره گيري از اين فرصت ارزشمند هستند .

لیلة الرغائب چگونه شبی است؟

"رجب"، ماه خداست؛ ماه پر بركتی است كه اعمال بسیاری برای آن ذكر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.

قدرِ شب، اندر شب قدر است و بس!

امام کاظم علیه السلام، غسل و احیاء در شب قدر را برای خروج از گناهان توصیه نموده است.گویی زنده نگاه داشتن این شب،خزان گناهان خواهد بود.

آن شب قدر

به خدا، خون خدا در شریان داشت علی

چرا این شب، شب قدر نامیده شده؟

1. شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین می شود. شاهد این معنی سوره دخان است که می فرماید: ما این کتاب مبین را در شبی پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم. در آن شب که هر امری بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین می گردد. (دخان: 3 و 4)

جایگاه و اهمیت شب قدر

چنان که درک شب قدر، کاری است مشکل، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار که تنها راه یافتگان به آن شب عزیز می توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند; چراکه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «وما ادراک مالیلة القدر» ; «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»

جایگاه و اهمیت شب قدر

یکی از زمان¬هایی که در منابع دینی، اهمیت فراوانی دارد، شب قدر است. در قرآن کریم، شب قدر، بهتر از هزار ماه خوانده شده است. مفهوم واژه¬ی «قدر» در لغت به معنای بیان مقدار چیزی است.1 در جای دیگری آمده که قدر به معنای اندازه و مقدار هر چیز اعم از زمان، مکان و. .. است.2

آب حیات

می گویند شب قدر ارتباط تنگاتنگی با امام زمان(عج) دارد و در جایی خواندم که امام صادق علیه السلام فرمود: حقیقت شب قدر، حضرت زهرا علیها السلام است؛ آیا این سخن درست است و به طور کلی، رابطة شب قدر با ولایت چیست؟

آیا سرنوشت ما در یک شب تعیین می شود؟

آیا این درست است که سرنوشت همه ما در شب قدر تعیین می¬شود؟ آیا این با عدالت خدا سازگار است؟ پس ما چه اختیاری داریم؟

تفأل به حافظ آری یا خیر

در روایات دینی ما نسبت به هر امری، به‌وسیله هر چیزی من‌جمله دیوان حافظ، تفأل مثبت داشتن به این معنا که مثلاً برای هر غزلی جهت مثبتی در نظر گرفته‌شده و با نگاه خیر به آن نگریسته شود، نه تنها اشکالی ندارد بلکه تحسین و سفارش شده است.

با زلف تو قصه‌ای ست ما را مشکل

طولانی‌ترین شبِ سال در جمع شاعران پارسی‌زبان چگونه گذشت؟

اعمال شب و روز اول ماه رمضان

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ وَ الْعَافِیَةِ الْمُجَلَّلَةِ وَ دِفَاعِ الْأَسْقَامِ [وَ الرِّزْقِ الْوَاسِعِ] وَ الْعَوْنِ عَلَی الصَّلاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ تِلاوَةِ الْقُرْآنِ اللَّهُمَّ سَلِّمْنَا لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا فِیهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدْ عَفَوْتَ عَنَّا وَ غَفَرْتَ لَنَا وَ رَحِمْتَنَا

حقیقت شب قدر ; معنا و ماهیت حقیقی شب قدر چیست؟

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است . (1) «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است . (2) اما معنای اصطلاحی «قدر» ، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن (3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز، «قدر» نام دارد . (4)

استمرار قدر

قرآن، این کلام محکم الهی، ماه مبارک رمضان را ماه نزول خود معرفی می کند، رمضانی که از دیرباز ارجمند بوده، باید تا قیام قیامت، ارج نهاده شود؛ بنابراین به پاس حرمت آن فرمود: Gفَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُF.[1]

دعایی که سرنوشت را تغییر خواهد داد

می¬دانم بسیار شنیده ای که قدر را باید قدر دانست، قدر آدمی را قدر می¬سازد، قدر است که قدرشناسمان می کند و در قدر، توان تغییر تقدیر است.

آداب و احکام شبهای قدر

شبهای قدر بین سه شب 19، 21 و 23 ماه مبارک رمضان محتمل است و احتمال قوی تر 21 و 23 می باشد. مرحوم آیت الله تبریزی[1] می نویسند: «لیلة القدر هی لیلة التاسع عشر أو الحادیة و العشرون أو الثالثة والعشرون، و یحتمل قویاً أنّها احدی اللیلتین الأخیرتین؛[2] شب قدر [یکی از] شبهای نوزدهم یا بیست و یکم یا بیست و سوم [ماه مبارک رمضان] است و احتمال قوی یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم است.»

نکاتی درباره ی شب قدر

شب قدر از دو جهت برای ما گرامی است. و ما هم غیر از این دو عنصر محوری چیزی نداریم، و این شب می تواند جامع آن دو عنصر محوری باشد. یکی جریان «قرآن» است و دیگری جریان «عترت».

عزای حقیقت و سوگ عدالت

نوزدهم ماه مبارک رمضان، یکی از غمگین ترین روزهای حقیقت و عدالت است. در سحرگاه آن روز سرخ، محراب در عزای مردی گریست که تا آن روز، چنین گوهری را در آغوش خود نگرفته بود.

فاطمه زهرا علیهاالسلام سرّ لیلة القدر

در این نوشتار، سعی بر آن است نسبت و تعامل باطن و حقیقت وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام با حقیقت وجود و باطن «لیلة القدر» مقایسه شود و در محورهای «تعیّن و تعیین اصل وجود» و «هندسه خلقت و شریعت»، بر ویژگی های اشتراکی و مشابهت های این دو آفریده عظیم تأکید گردد. در این مقاله، منزلت سه عالم «سرشت»، «سرنوشت» و «شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام » با رویکردی تطبیقی بررسی می شود.

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر، ارواحنافداه

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می فرماید:

پارسایان شب و شیران روز

امیرالمؤمنین، علی- علیه السلام- قال: ... فِیهِمْ رِجَالٌ لَا یَنَامُونَ اللَّیْلَ لَهُمْ دَوِیٌّ فِی صَلَاتِهِمْ کَدَوِیِّ النَّحْلِ یَبِیتُونَ قِیَاماً عَلَی أَطْرَافِهِمْ وَ یُصْبِحُونَ عَلَی خُیُولِهِمْ رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ لُیُوثٌ بِالنَّهَار .

عزای حقیقت و سوگ عدالت

نوزدهم ماه مبارک رمضان، یکی از غمگین ترین روزهای حقیقت و عدالت است. در سحرگاه آن روز سرخ، محراب در عزای مردی گریست که تا آن روز، چنین گوهری را در آغوش خود نگرفته بود.

زمان دقیق شب قدر چه زمانی هست

بعضی از علما یا بزرگان اهل معرفت یک سال تمام شب ها را بیدار بوده اند تا شب قدر را درک کنند.» آیا این مطلب صحت دارد؟ برای ما هر شب، شب قدر است در خوابیدن. چون در همه شب های سال خواب هستیم! این سید بن طاووس رحمه الله است که این تعبیر را دارد: «إنی لأعرِفُ مَن یَعرِف لَیلَة القدر» یعنی «من کسی را می شناسم که شب قدر را می شناسد!»

اعمال شب و روز عرفه

روز عرفه نهمین روز از ماه ذی الحجه است که اعمال مخصوص خودش را دارد. حاجیان در این روز در بیابانی نزدیک شهر مکّه به نام «عرفات» دور هم جمع می‏شوند و از ظهر تا بعد از غروب آفتاب، باید در آنجا بمانند. روز عرفه، روز دعا و نماز و راز و نیاز با خداست، روز بخشیده شدن گناهان است. بسیاری از گناهان در روز عرفه بخشیده می‏شود.

شب آرزوها و لیله الرغائب

در لیله الرغائب هم خداوند می فرماید شما را به آرزوهایتان می رسانم. آنهایی که به خدا ایمان دارند آرزوهایشان را از خدا می گیرند و کسانی که باور ندارند نتیجه نمی گیرند.

سرنوشت، و تغییر قضا و قدر

هر انسانی می تواند با تغییر رفتارهای خود حتی قضای الهی را نیز مدیریت کند، هر چند که این حکم، قطعی و غیرقابل تغییر می باشد و بلایی که فرود آمده را نمی توان برطرف کرد و تغییر داد، ولی می توان نسبت به آینده آن را تغییر داد و از آثار و تبعات آن فرو کاست. به طور کلی در مسئله مقدرات دست انسان بسیار باز است و هر انسانی می تواند با اصلاح رفتار و عملکرد خویش در طول سال، مقدرات خود را در کتاب محو و اثبات تغییر دهد و زندگی بهتری را برای خود رقم زند. با تقدیر الهی و مقدراتی که در زندگی انسان نوشته شده، با تغییر عملکرد و رفتار، کاری کرد که آن تقدیر تغییر یابد، ولی با قضای الهی نمی توان جز با صبر و شکیبایی کنار آمد.

اهمیت شب قدر و راز مخفی بودن آن

یکی از زمان¬هایی که در منابع دینی، اهمیت فراوانی دارد، شب قدر است. در قرآن کریم، شب قدر، بهتر از هزار ماه خوانده شده است. مفهوم واژه¬ی «قدر» در لغت به معنای بیان مقدار چیزی است.1 در جای دیگری آمده که قدر به معنای اندازه و مقدار هر چیز اعم از زمان، مکان و. .. است.

اعمال شب و روز عرفه

روز عرفه نهمین روز از ماه ذی الحجه است که اعمال مخصوص خودش را دارد. حاجیان در این روز در بیابانی نزدیک شهر مکّه به نام «عرفات» دور هم جمع می‏شوند و از ظهر تا بعد از غروب آفتاب، باید در آنجا بمانند. روز عرفه، روز دعا و نماز و راز و نیاز با خداست، روز بخشیده شدن گناهان است. بسیاری از گناهان در روز عرفه بخشیده می‏شود.

دعای شب و آه سحر

نیمه شعبان در اذهان شیعیان و محبّان اهل بیت، علیهم السّلام، به عنوان روز میلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم می یابد. روز میلاد بزرگ مردی که انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت برای پای بوس قدمش لحظه شماری می کند.

آیا شب قدر با اختیار سازگاری دارد؟

می گویند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از خیر و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آینده با آن مواجه می شوند، تقدیر و معین می گردد . اگر چنین باشد، هر کس سرنوشتش تا سال آینده مشخص است .

دعایی برای تغییر سر نوشت

می¬دانم بسیار شنیده ای که قدر را باید قدر دانست، قدر آدمی را قدر می¬سازد، قدر است که قدرشناسمان می کند و در قدر، توان تغییر تقدیر است.

سرنوشت، و تغییر قضا و قدر

هر انسانی می تواند با تغییر رفتارهای خود حتی قضای الهی را نیز مدیریت کند، هر چند که این حکم، قطعی و غیرقابل تغییر می باشد و بلایی که فرود آمده را نمی توان برطرف کرد و تغییر داد، ولی می توان نسبت به آینده آن را تغییر داد و از آثار و تبعات آن فرو کاست. به طور کلی در مسئله مقدرات دست انسان بسیار باز است و هر انسانی می تواند با اصلاح رفتار و عملکرد خویش در طول سال، مقدرات خود را در کتاب محو و اثبات تغییر دهد و زندگی بهتری را برای خود رقم زند. با تقدیر الهی و مقدراتی که در زندگی انسان نوشته شده، با تغییر عملکرد و رفتار، کاری کرد که آن تقدیر تغییر یابد، ولی با قضای الهی نمی توان جز با صبر و شکیبایی کنار آمد.