کلید حفظ کرامت انسان چیست
برچسپ ها: انسان ، کرامت ، حفظ ، کلید ، رازداری
رازداری کلید حفظ کرامت انسان
اگر کسی عاقل است، رازش را به کسی نمی گوید؛ چون قاعدتا وقتی که انسان رازش را می گوید، اطمینان می کند که طرف مقابل آن را فاش نکند؛ اگر ما توقع داریم که یک کسی راز ما را نگه دارد، چرا خودمان آن را نگه نمی داریم؟
نهج البلاغه صرفا یک کتاب تاریخی نیست، بلکه نقشه راه است کتاب زندگی است. همچنین بخش حکمت های نهج البلاغه گرچه مملو از جملات کوتاه از امیرالمومنین است اما برای نوشتن عظمتش باید درخت ها قلم شوند و دریا ها مرکب.
در حکمت ششم از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که فرمودند: صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ؛ سينه خردمند، صندوق راز اوست و خوشرويى وسيله دوست يابى، و شكيبايى، گورستان پوشاننده عيب هاست .
در این حدیث گهربار حضرت سه دستورالعمل برای بهبود سبک زندگی تقریر فرموده اند که در ادامه به شرح آن می پردازیم.
رازداری
گاهی انسان راز را به دیگری می سپارد؛ اعتماد می کند به یک نفر و رازش را به او می گوید. امیرالمومنین(علیه السلام) می گویند: اگر کسی عاقل است، رازش را به کسی نمی گوید؛ چون قاعدتا وقتی که انسان رازش را می گوید، اطمینان می کند که طرف مقابل آن را فاش نکند، از او تقاضا می کند که این را به کسی نگو، ولی در نامه 31 نهج البلاغه داریم که امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند:«وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّه»؛ یعنی هر انسانی بهتر از دیگران، حافظ سِرّ خودش است.
اگر ما توقع داریم که یک کسی راز ما را نگه دارد، چرا خودمان آن را نگه نمی داریم؟ کسی که عرضه ندارد رازش را نگه دارد، چطور از دیگران توقع دارد که راز او را نگه دارند؟! بهترین جا سینه خود آن فرد است؛ صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ.
حضرت در حکمت 381 می فرمایند:«الْکَلَامُ فِی وَثَاقِکَ مَا لَمْ تَتَکَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَکَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِی وَثَاقِهِ»؛ یعنی سخن تا چیزی نگفته ای اسیر توست، وقتی سخنی را گفتی، تو اسیر آن می شوی. مثل تیری که در خشاب است؛ تیری که در خشاب است تا نزدیم در اختیار ماست، وقتی زدیم ما گرفتار آن می شویم، چون آن تیر عوارضی ایجاد می کند و ما باید پاسخگو باشیم.
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إِظْهَارُ الشَّيْءِ قَبْلَ أَنْ يُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ؛[1] آشکار کردن چيزى پيش از استوار شدن آن سبب تباهى آن مى گردد».
بعضى افراد هستند که مى گويند ما سرّ خود را فقط به دوستان صميمى مى گوييم غافل از اين که آن دوستان صميمى نيز دوستان صميمى ديگرى دارند و به گفته سعدى: رازى که نهان خواهى با کس در ميان منه; گرچه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نيز دوستان مخلص باشند همچنين مسلسل:
خامشى به که ضمير دل خويش *** با کسى گفتن و گفتن که مگوى
اى سليم! آب ز سر چشمه ببند *** که چو پر شد نتوان بستن جوى
خوش رویی
بدون شک افراد خوشرو و خوش برخورد که با چهره گشاده و لب هاى پرتبسم با ديگران برخورد مى کنند، دوستان زيادى خواهند داشت و به عکس، افرادى که با قيافه در هم کشيده و عبوس و خشم آلود با ديگران روبه رو مى شوند مردم از آنها متنفر مى گردند.
از آنجا که جلب محبت باعث اتحاد صفوف و وحدت کلمه مى شود، در روايات اسلامى ثواب هاى زيادى براى خوشرويى و بشاشت نقل شده است؛ از جمله در حديثى از امير مؤمنان على(عليه السلام) در بحارالانوار مى خوانيم که فرمود: «إِذَا لَقِيتُمْ إِخْوَانَکُمْ فَتَصَافَحُوا وَأَظْهِرُوا لَهُمُ الْبَشَاشَةَ وَالْبِشْرَ تَفَرَّقُوا وَمَا عَلَيْکُمْ مِنَ الاْوْزَارِ قَدْ ذَهَبَ؛ [2] هنگامى که برادران دينى خود را ملاقات مى کنيد با هم مصافحه کنيد و بشاشت و مسرت را در برابر آنها اظهار کنيد و در نتيجه هنگامى که از هم جدا مى شويد گناهان شما بخشوده خواهد شد».
تاثیر شکیبایی در زندگی
تحمّل ناملايمات، پوشنده عيبهاست؛ مقصود امام (ع) تحمّل سختى و اذيّت از طرف دوستان و ساير مردم است كه خود فضيلت بزرگى از شاخه هاى شجاعت مى باشد. عبارت: «قبر العيوب» را به اعتبار اين كه عيبهاى شخصى را در نزد مردم مى پوشاند، استعاره آورده است، همان طورى كه قبر لاشه مرده را كه در داخل آن قرار گيرد، مى پوشاند.
اين احتمال در تفسير اين جمله نيز هست که بسيارى از بى تابى هاى انسان بر اثر شکست هايى است که در زندگى براى او پيش آمده که اگر بى تابى نکند ديگران از اين شکست ها که بر اثر ندانم کارى ها به وجود آمده با خبر نمى شوند و به اين ترتيب عيوب او پوشانيده خواهد شد. در غير اين صورت همه از نقطه هاى ضعف او با خبر مى گردند.
نتیجه گیری
کرامت انسانی باید خط قرمز هر انسانی باشد. اگر هم خواسته یا نا خواسته اشتباهی از کسی سر بزند نباید آن را فاش کند و از این طریق آبروی خودش ببرد. همچنین در برابر عیب های دیگران باید صبور بود چرا که اگر بخواهیم عیوب دیگران را دفن نکنیم نمی توانیم با کسی ارتباط بگیریم. بزرگی می فرمود: مرنج و مرنجان.
پی نوشت ها:
[1]بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۵۴
[2]بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۰، ح ۳٫
منابع:
کتاب پیام امام
شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی
سایت نمناک