پاداش پُرشکوه بشردوستی و تلاش در جهت خواست و خشنودی مردم
برچسپ ها: بشر ، کرامت ، دوستی ، شهروندی ، پاداش
پاداش پُرشکوه بشردوستی و تلاش در جهت خواست و خشنودی مردم
حجت الاسلام والمسلمین علی کرمیفریدنی
در نگاه قرآن و سیره و سخن بشردوستانهی پیامبر و خاندان او، انسان *بما هُوَ انسان* دارای برترین درجهی کرامت و ارجمندی و بها در کران تا کران هستی و در میان آفریدههای بیشمار خدا، و برخوردار از حقوق بنیادی و شهروندی است، چرا که:
۱.خدایش تنها با آفرینش آدم و آدمیزادگان در میان این همه پدیدههای گوناگون و پرشمار بود که بر خود *تَبَارَکَالله* یا آفرین کفت و خود را به عنوان *اَحسَنُ الخَالِقِین* و در نتیجه، انسان و انسانیت را به عنوان *اَحسَنُ المَخلُوقِین* ستود. ۱
۲.و به دلیل همین ارجمندترین بودن انسان است که پس از آفرینش او در معتدلترین شکل۲ و زیباترین قیافه و چهرهآرایی و شکل و شمایل۳ و اعطای توانمندیها و امتیازات نهفته در دنیای پراسرار وجود او، نظیرِ فطرت حقگرا، وجدان زندهی فناناپذیر اخلاقی، نیروی تعیینکنندهی اراده و اختیار، گوش و چشم وقلب، سه شاهراه کسب آگاهی و گوهر شناخت، و قدرت عجیب مقایسه و انتخاب بهترینها به انسان،۴ به فرشتگان فرمان رسید که در برابر او سجده کنند.۵
۳.سپس به روشنی اعلام فرمود که: *وَلَقَد کَرَّمنَا بَنِیآدم…* بهراستی که ما به انسان کرامت و ارجمندی (و بهایی بیبدیل) دادیم…۵*
۴.و به دلیل همین کرامت وارجمندی ذاتی انسان است که انسان *بِمَا هُوَ اِنسَان* به طور طبیعی، دارای حقوق بنیادی همچون:
حق زندگی،
حق اعتبار و آبرو و شخصیّت یا حیات معنوی،
حق معیشت و اشتغال و فرصت کار و درآمد و رفاه و زندگی آبرومندانه،
حق برابری و نفی تبعیض در ابعاد مختلف،
حق آزادی در ابعاد گوناگون زندگی، بسان آزادی فردی، بیان و قلم، سیاسی و اجتماعی و مدنی،
و حق دفاع از حقوق و کرامت خویش در برابر تحمیل و اجبار و بیداد است، و فلسفهی وجود و لزوم و ارزش یک حکمرانی خوب و انتخابی و کارآمد و بشردوست و مردمی، تامین همین حقوق بنیادین با مشارکت و نظارت خود انسانهاست.
۵.و نیز به همین دلیل است که هیچ کسی را با هیچ عنوان و جایگاهی نرسد که برخلاف خواست و فرمان آفریدگارِ این ارجمندترین پدیدهی آفرینش، بدون خواست و رای و خشنودی انسان، بر وی حکمرانی و فرماندهی کند تا چه رسد که او را به راه و روش و دین و آیین و سلیقه و سبک دلخواه خود یا حکمرانی بدون توافق و بدون انتخاب آزاد و بدون رای و رضایت او اجبار وحتی اکراه کند.
۶.و نیز به همین دلیل هم، تنها راه دعوت و انگیزش به راه حق و عدالت و اخلاق و رشد و اوج و توسعه و بهشت دنیا و آخرت، راه گفتگوی حکیمانه، اندرز نیکو و مناظرهی نیکوتر و دلسوزانهتر و انسانیتر و الگودهی نظری و عملی پرجاذبهتر و انسانسازتر است تا انسان فرصت یابد، بهترینها را دریابد و آزادنه و با امنیت خاطر انتخاب کند و راه زندگی را با توافق و قرارداد و انتخاب و قانون عادلانه و حکمرانی و مدیریت کرامتساز و حقوق بشری گام سپارد، و به بیان بشردوستانه و عدالتخواه فقیه ژرفنگر و عالم عامل و روشناندیش و مرجع مدافع کرامت و حقوق بشر، آیتالله العظمی علوی بروجردی دام ظله العالی: *رسالت مرجعیت شیعه، دفاع از حقوق انسانها بوده…* و رسالت روحانیت وفقهِ زنده و پویا و قرآنی و برگرفتهی از نهج البلاغه و سیره و روش حکمرانی امام علی(ع) نیز دفاع از حقوق مردم بیصدا و ناتوان است تا فضا و شرایطی عادلانه و حقوق بشری فراهم آید که همهی شهروندان مسالمتجو و عدالتخواه و دوستدار همزیستی بتوانند آزادانه و بدون هیچ هراس و لکنت زبان از کرامت و حقوق خود به صورت توانمند و اثرگذار دفاع نمایند و تخصص و تعهّد خود را نثار ایران عزیز کنند.
۷.و پس از همهی اینها، باید در رفع نیازها و دفع ناامنیها و درمان بیماریها و زدودن غبار گرفتگی و نیاز و اندوه از سیمای این ارجمندترین پدیدهی آفرینش تا سرحدّ توان و امکان کوشید و پاداش پرشکوه خدا و خوشنامی و دعای خیر مردم آگاه و آزاده و عدالتدوست و آزادیخواه گیتی را بهرهی خود ساخت، و مباد که با خودکامگی و تکروی و پندار یکدستسازی و تحمیل و اخراج و حذف، عامل رنج و درد وفقر و فلاکت و شوربختی او شد که این روش ناانسان و دیکتاتورمنشانه، ظلمی است هولناک و نابخشودنی.
امام صادق – که در آستانهی طلوع اختر تابناک وجود ارجمندش هستیم – در این راستا و در انگیزش به این بشردوستی و مردمخواهی و انساننوازی و روش و رفتار حقوق بشری است که فرمود:
*قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ ۶ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ بِمَنَاسِكِهَا، وَ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ لِوَجْهِاللَّهِ ، وَ حَمْلَانِ أَلْفِ فَرَسٍ فِي سَبِيلِاللَّهِ بِسُرُجِهَا وَ لُجُمِهَا* ۷
رسیدگی به سخن و خواست انسان و برآوردن حاجت و زدودن نیاز او در جهت زندگی انسانی و اخلاقی، برتر از هزار حج پذیرفتهشده با همهی آیین و آداب و مناسک آن، و برتر از آزاد كردن هزار برده یا اسیر در راه خشنودی خدا، و برتر از تقديم هزار اسب تربیتشده و زينکرده و مهارشده و آماده در راه خدمت به هدفهای عادلانه و ساختن شرایط زندگی بشردوستانه است.*
با این بیان حکیمانه موضوع دیگری نیز روشن میشود و آن این است که اگر فرد یا گروه و یا روش حکمرانی و مدیریتی به عکس آن بکوشند و با روش و رفتار و سیاستهای ناسنجیده و جهانناشناس و خودخواهانهی خود، مردمی را به فقر و فلاکت و نیاز و گرسنگی بکشانند و کرامت آنان را به آتشخودکامگی بسوزانند، در آن صورت به چه گناه سهمگینی دست یازیدهاند، و چه کیفری خواهند داشت، تنها خدا میداند.*
مهروری و اعلام ارادت به پیامبر و امام صادق و بزرگداشت آن دو در ولادت شوقانگیزشان، کوششی است در این راه رشدبخش و عدالتخواهانه، مشروط بر اینکه بدون گزافهبافی و غلوّ و شعر و شعار خرافهساز و اوهامپرداز و نگاه ابزاری و تخدیری به آنان و راه و روش عدالتخواه آنان باشد، و به پایان شکستن دلها و رنجها و تبعیضهای دردانگیز و رانتخواریها و رانتدهیهای ناانسانی بینجامد و جذب و واگذاری فرصتها، بر اساس معیارهای عادلانه باشد و نه روابط ناسالم جاهلی و مرید و مرادی و دنبالهروی و تملّق، و ننگ جبرانناپذیرِ نقض کرامت و حقوق بشر را پیش از همهجا و بیش از همهی نقاط گیتی و کارکِرد حکمرانیها، از میان مدّعیان رهروی از پیامبر اخلاق و روش بشردوستانهی او، و فرزند افتخارآفریناش، امام صادق بزداید، وگرنه از جشن و شادی و کیک چندین کیلومتری و رفتار و هیاهوی احساسی بدون اقتدای عملی به آن عزیزترینها در زندگی انسان چه سود؟ جز این خواهد بود که:
نشستند و گفتند و برخاستند*
خدایا، مددی که روش و رفتارها چنان که آنان در اندیشهاش بودند باد و چنین بیحاصل و یا زیانبار مباد.*
با خجستهباد ولادت پیامبر اخلاق و راستی، محمّد مصطفی(ص) و فرزند فرهنگساز و فرهنگبان و احیاگر سیره و روش خردمندانه و بشردوستانهی او صادق آلمحمّد(ص).*
۱. مؤمنون/ آیهی ۱۴.
۲.تین/ آیهی ۴.
۳.غافر/ آیهی ۶۴.
۴.زمر/ آیهی ۱۸.
۵.اسراء/ ۶۱.
۶.واژهی “مؤمن” در روایاتی اینگونه، برابر نگاه قرآن و قرائن و شواهد روشن و گواهی چراغ خرد و وجدان و فطرت یا این حجّتهای باطنی، بهمعنای انسان مسالمتجوست و نه شیعهی ۱۲ امامی؛ همچنانکه صدها روایت با واژهی “مُسلم” و “ناس” و یا با اصل زرّین (اجعل نفسک میزاناً بینک و بین الناس) آمده، و همگی نشانگر حرمت و کرامت انسان و حقوق شهروندی برای هر انسانِ خواهان زندگی مسالمتآمیز و خردمندانه است، و به نظر میرسد برای فقه و فقاهت و حوزه برای ماندن در جامعه و گرفتارنشدن به سرنوشت کشیش و کلیسا در قرون وسطی، هنگامهی بازنگری به آن بخش از فقه بیگانه با واقعیت واخلاق و حقوق انسانی است که گاه حتی مسلمان غیر شیعهی ۱۲ امامی را با تعبیر سخیف و ناروای “انجسُ مِن الکلاب”، خواسته یا ناخواسته ترور شخصیت و کرامت و حقوق بشری و شهروندی میکند!!!
۷.امالی صدوق/ ص ۲۳۷.