اسلام نبوی و علوی؛ بازگشت به سه شاخص بنیادین توحید، آزادی و عدالت



دکتر اکبر منفرد
هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت پیامبر رحمت حضرت محمد ص و حضرت امام صادق ع است، پیامبری که دین اسلام را برای بشریت به ارمغان آورد و امامی که مفسر آن بود و مبانی و شاخصهای آن را بیان فرمود که با عمل به آنها انسانها میتوانند سعادتمند شوند اما در طول تاریخ مخصوصا در این زمان به واسطه رفتار و گفتار خلاف اسلام برخی حاکمان ناکارامد و معممین کم دانش متحجر به مرور مردم از این اسلام فاصله گرفتند. گرچه با دقت در مبانی اسلامی شاخص های فراوانی را میتوان برای اسلام نبوي و علوی بیان کرد و به کمک آنها اسلام صحیح را شناخت اما مهم ترین آنها عبارتند از:
۱.توحید: اساس اسلام توحید و اعتقاد راسخ به حاکمیت مطلق خداوند بر عالم تکوین و تشریع و نفی حاکمیت طاغوت است، این نگاه حکومتهای ديني و محتوای آنها را شکل میدهد و جامعه را الهی میکند. قرآن میفرماید لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدواالله واجتنبوا الطاغوت برای هرامتی پیامبری فرستادیم تابگوید خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.به هر میزان که باورمندی جامعه مخصوصا حاکمان به خدا و حضور خدا کمتر شود میزان فساد مخصوصا فساد حاکمان نیز در آن افزایش می یابد. به فرمایش حضرت امام ره (عالم محضرخداست درمحضرخدا گناه نکنیم) و در این خصوص حکومت و عملکرد حاکمان نقش اساسی دارد که الناس علی دین ملوکهم.
۲.مردم سالاری و آزادی های مشروع: مردم سالاری دینی عنوان جدیدی است در گفتمان سیاسی امروز که ریشه درآموزه های اسلامی دارد و بر آن است تا حقوق مردم را درحوزه سیاست و اداره جامعه بر اساس مبانی ديني پاس دارد گرچه مبانی مردم سالاری دینی را میتوان در جانشینی انسان از طرف خدا، جایگاه نهاد مشورت و شورا در اسلام، منطقه الفراغ و مشروعیت قانونگذاری انسان درحوزه امور غیرمنصوص، و بیعت جستجو کرد اما مهمترین سیره عملی نبوی و علوی در طول حدود پانزده سال حکومت آنها میباشد که در عمل برای مردم نقشی ویژه قائل بودند و میدان را برای نقش آفرینی مردم باز کردند و توجهی ویژه به خواست و افکار عمومی داشتند که موارد آن بسیار فراوان است. بهطورکلی از منظر مبانی اسلامی اگرچه مشروعیت حکومت اسلامی جنبه وحیانی دارد و در این خصوص مردم نقشی ندارند اما مقبولیت و تحقق عینی و استمرار آن منوط به حضور و مشارکت و همکاری جدی مردم است. لذا پیامبر ص به علی ع فرمود (لک ولاء امتی….ولاتصلح الولاء الا باستقامه المرعیه ولایت امت من برعهده تو است اما ولایت و حکومت پا نمیگیرد و دوام نمیآورد مگر به پایداری و پشتیبانی مردم) از همین رو آزادیهای مشروع و قانونی مردم مخصوصا آزادی نقد حاکمان بهشدت مورد تاکید آن بزرگواران بود و اولویت نهاد امر به معروف ونهی ازمنکر و آن را نه تنها حق بلکه تکلیف مردم میدانستند و نه تنها خود را در معرض نقد مردم قرار میدادند بلکه گاهی اوقات طرف دعوای مردم قرار میگرفتند و در دادگاه حاضر میشدند و حکم علیه آنها صادر میشد و حکم را تمکین میکردند و بعد از آن نیز هرگز اتهام عدم التزام عملی به اسلام ونظام به قاضی نمیزدند و با وی برخورد نمیکردند.دراسلام نبوی کاربست زور و اجبار به مردم هیچ جایگاهی ندارد نه برای بهشتی کردن مردم و نه حمایت از حاکمیت و حاکمان و به صراحت در قرآن نفي شده که افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین آیا میخواهی به زور مردم را خداپرست ومومن کنی(یونس۹۹) اسلامی که پیامبر آورد،آمد تا غل و زنجیرها را از دست و پای مردم باز کند نه غل و زنجیر محکمتر بزند، اسلامی بود که آمد موانع رشد مردم را از بین ببرد. نه بر سر راه رشد مردم مانع بگذارد، آمد زندگی خوب برای مردم بسازد نه خوبیهای زندگی مردم را بگیرد و اینها به زیبایی هرچه تمامتر در آیه۱۵۷ سوره اعراف که واضحترین آیه درخصوص آزادی است بیان شده میفرماید: آنانکه از پیامبر امی که وعده او در تورات و انجیل ذکر شده پیروی کنندکه آنها را امر به هر نیکویی کرده و نهی ازهر زشتی و هر طعام پاکیزه و مطبوعی را بر آنان حلال و هر پلیدی را حرام کرده و احکام پررنج و مشقتی را که چون زنجیر بر گردن خود نهادهاند از آنان برمیدارد و دین آسان موافق فطرت میآورد
۳.عدالت اجتماعی فراگیر: یکی از موضوعات مهمی که درهمه ادیان و مکاتب فکری مورد توجه قرار گرفته موضوع عدالت اجتماعی فراگیر است، این موضوع در اسلام نیز بهشدت مورد تاکید قرارگرفته و مبانی فلسفی و کلامی و اخلاقی آن بیان شده، اصولا اسلام درصدد کاهش فاصله بین ثروتمندان و نیازمندان و ایجاد یک جامعه متوازن به لحاظ برخورداری از منابع و امکانات مادی است ازطریق توزیع عادلانه ثروت، توزیع عادلانه امکانات از طریق دولت، توزیع عادلانه فرصتها.برای حل مشکل نابرابری ثروت یا باید از طریق راهکارهای فرهنگی وفق ارزشهای اصیل اسلامی اقدام نمود یا از طریق ابزارها و راهکارهای حقوقی.تطبیق گفتار وکردار حاکمان با قران و سنت مطالبه عمومی
دکتر اکبر منفرد
هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت پیامبر رحمت حضرت محمد ص و حضرت امام صادق ع است، پیامبری که دین اسلام را برای بشریت به ارمغان آورد و امامی که مفسر آن بود و مبانی و شاخصهای آن را بیان فرمود که با عمل به آنها انسانها میتوانند سعادتمند شوند اما در طول تاریخ مخصوصا در این زمان به واسطه رفتار و گفتار خلاف اسلام برخی حاکمان ناکارامد و معممین کم دانش متحجر به مرور مردم از این اسلام فاصله گرفتند. گرچه با دقت در مبانی اسلامی شاخص های فراوانی را میتوان برای اسلام نبوي و علوی بیان کرد و به کمک آنها اسلام صحیح را شناخت اما مهم ترین آنها عبارتند از:
۱.توحید: اساس اسلام توحید و اعتقاد راسخ به حاکمیت مطلق خداوند بر عالم تکوین و تشریع و نفی حاکمیت طاغوت است، این نگاه حکومتهای ديني و محتوای آنها را شکل میدهد و جامعه را الهی میکند. قرآن میفرماید لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدواالله واجتنبوا الطاغوت برای هرامتی پیامبری فرستادیم تابگوید خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.به هر میزان که باورمندی جامعه مخصوصا حاکمان به خدا و حضور خدا کمتر شود میزان فساد مخصوصا فساد حاکمان نیز در آن افزایش می یابد. به فرمایش حضرت امام ره (عالم محضرخداست درمحضرخدا گناه نکنیم) و در این خصوص حکومت و عملکرد حاکمان نقش اساسی دارد که الناس علی دین ملوکهم.
۲.مردم سالاری و آزادی های مشروع: مردم سالاری دینی عنوان جدیدی است در گفتمان سیاسی امروز که ریشه درآموزه های اسلامی دارد و بر آن است تا حقوق مردم را درحوزه سیاست و اداره جامعه بر اساس مبانی ديني پاس دارد گرچه مبانی مردم سالاری دینی را میتوان در جانشینی انسان از طرف خدا، جایگاه نهاد مشورت و شورا در اسلام، منطقه الفراغ و مشروعیت قانونگذاری انسان درحوزه امور غیرمنصوص، و بیعت جستجو کرد اما مهمترین سیره عملی نبوی و علوی در طول حدود پانزده سال حکومت آنها میباشد که در عمل برای مردم نقشی ویژه قائل بودند و میدان را برای نقش آفرینی مردم باز کردند و توجهی ویژه به خواست و افکار عمومی داشتند که موارد آن بسیار فراوان است. بهطورکلی از منظر مبانی اسلامی اگرچه مشروعیت حکومت اسلامی جنبه وحیانی دارد و در این خصوص مردم نقشی ندارند اما مقبولیت و تحقق عینی و استمرار آن منوط به حضور و مشارکت و همکاری جدی مردم است. لذا پیامبر ص به علی ع فرمود (لک ولاء امتی….ولاتصلح الولاء الا باستقامه المرعیه ولایت امت من برعهده تو است اما ولایت و حکومت پا نمیگیرد و دوام نمیآورد مگر به پایداری و پشتیبانی مردم) از همین رو آزادیهای مشروع و قانونی مردم مخصوصا آزادی نقد حاکمان بهشدت مورد تاکید آن بزرگواران بود و اولویت نهاد امر به معروف ونهی ازمنکر و آن را نه تنها حق بلکه تکلیف مردم میدانستند و نه تنها خود را در معرض نقد مردم قرار میدادند بلکه گاهی اوقات طرف دعوای مردم قرار میگرفتند و در دادگاه حاضر میشدند و حکم علیه آنها صادر میشد و حکم را تمکین میکردند و بعد از آن نیز هرگز اتهام عدم التزام عملی به اسلام ونظام به قاضی نمیزدند و با وی برخورد نمیکردند.دراسلام نبوی کاربست زور و اجبار به مردم هیچ جایگاهی ندارد نه برای بهشتی کردن مردم و نه حمایت از حاکمیت و حاکمان و به صراحت در قرآن نفي شده که افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین آیا میخواهی به زور مردم را خداپرست ومومن کنی(یونس۹۹) اسلامی که پیامبر آورد،آمد تا غل و زنجیرها را از دست و پای مردم باز کند نه غل و زنجیر محکمتر بزند، اسلامی بود که آمد موانع رشد مردم را از بین ببرد. نه بر سر راه رشد مردم مانع بگذارد، آمد زندگی خوب برای مردم بسازد نه خوبیهای زندگی مردم را بگیرد و اینها به زیبایی هرچه تمامتر در آیه۱۵۷ سوره اعراف که واضحترین آیه درخصوص آزادی است بیان شده میفرماید: آنانکه از پیامبر امی که وعده او در تورات و انجیل ذکر شده پیروی کنندکه آنها را امر به هر نیکویی کرده و نهی ازهر زشتی و هر طعام پاکیزه و مطبوعی را بر آنان حلال و هر پلیدی را حرام کرده و احکام پررنج و مشقتی را که چون زنجیر بر گردن خود نهادهاند از آنان برمیدارد و دین آسان موافق فطرت میآورد
۳.عدالت اجتماعی فراگیر: یکی از موضوعات مهمی که درهمه ادیان و مکاتب فکری مورد توجه قرار گرفته موضوع عدالت اجتماعی فراگیر است، این موضوع در اسلام نیز بهشدت مورد تاکید قرارگرفته و مبانی فلسفی و کلامی و اخلاقی آن بیان شده، اصولا اسلام درصدد کاهش فاصله بین ثروتمندان و نیازمندان و ایجاد یک جامعه متوازن به لحاظ برخورداری از منابع و امکانات مادی است ازطریق توزیع عادلانه ثروت، توزیع عادلانه امکانات از طریق دولت، توزیع عادلانه فرصتها.برای حل مشکل نابرابری ثروت یا باید از طریق راهکارهای فرهنگی وفق ارزشهای اصیل اسلامی اقدام نمود یا از طریق ابزارها و راهکارهای حقوقی.