سیاست حسینی و یزیدی
برچسپ ها: اسلام ، ذو ، سیاسی ، حسینی ، یزیدی
دو اسلام: سیاست حسینی و یزیدی
دکتر محمودشفیعی
در یادداشت کوتاه زیر دو نوع سیاست حسینی و سیاست یزیدی را در دو محور “بیعت” و “خشونت” مقایسه کرده و دو نوع سیاست اسلامی را، با ارجاع به دو تجربه حسینی و یزیدی، از هم جدا کرده ام. این نوشته را با یک نتیجه گیری به پایان برده ام.
۱٫ بیعت:
الف. بیعت درست: در چارچوب سیاست اسلامی برحق حسینی بدون بیعت مناسب که حکایت کننده از رضایت عموم و نمایاننده خواست قلبی مردم باشد، نمی توان بر قومی حکومت کرد. از این رو، امام علیه السلام در شرایطی از مکه به سمت کوفه خارج شدند که هزاران دعوت نامه از سوی سران کوفه و مردمان آن سرزمین دریافت کرده بودند. آن حضرت به این مقدار بسنده نکردند و قبل از خارج شدن به سمت آن دیار، نماینده خود حضرت مسلم رحمت الله علیه را برای اطمینان از چند و چون خواست مردم، به سوی کوفه فرستادند.
ب. بیعت باطل: در مقابل، براساس سیاست اسلامی باطل یزیدی برای نشستن بر تخت حکومت اسلامی، می توان از طریق تهدید کردن و تطمیع کردن نیز دیگران را بر انجام بیعت صوری مجبور کرد. یزید با این نگاه، حاکم مدینه را برگرفتن بیعت مسالمت آمیز یا مبتنی بر زور، مامور ساخت. امام حسین علیه السلام بعد از خودداری از پذیرش بیعت تحمیلی با یزید و خروج از مدینه، به مکه مشرف شدند و در آن شهر اقامت کردند. یزید از دیگر سران مسلمان و مردمان مناطق مختلف جهان اسلام آن روز نیز، به طور عمده، با به بکار گیری تهدید و تطمیع بیعت گرفته بود.
۲٫خشونت:
الف. اولویت جهاد بدون خشونت: در سیاست اسلامی درست حسینی هر گونه خشونت ناروا برای رسیدن به اهداف سیاسی ممنوع است. خروج اعتراضی آن حضرت از مدینه در شرایطی صورت گرفت که فشار سیاسی-امنیتی حکومت یزید در این شهر به شدت افزایش یافته بود و امام علیه السلام تنها راه جهاد بدون خشونت را، در خروج از مدینه تشخیص داده بود. امام علیه السلام، در دوره اقامت چند ماهه در مکه، زمانی تصمیم به خروج از آنجا به سمت کوفه را گرفتند که عوامل نظامی و سیاسی حکومتی، عرصه را تنگ کردند و آن حضرت بخاطر بیم از جنگ و خونریزی در شهر مقدس مکه، آن سرزمین را زودتر از موعد و با تبدیل کردن حج تمتع به عمره، ترک کردند. آن حضرت زمانی که با حر و یارانش به گفتگو پرداخت و آشکار شد که کوفیان از بیعت خود برگشته اند، به صراحت اعلام فرمود که اجازه دهند او از رفتن به کوفه منصرف گردد. امام علیه السلام وقتی از نقض بیعت کوفیان آگاه گشت و مطمئن شد که حکومت یزید جنگ را می خواهد بر آن حضرت تحمیل کند، از اصحابی که با او بیعت کرده بودند و او را همراهی می کردند، به آنان پیشنهاد داد که از او جدا گردند و راه زندگی در پیش گیرند. در روز عاشورا امام تحت هیچ شرایطی آماده نشد، شروع کننده جنگ باشد و بیشترین دقایق روز، قبل از آغاز جنگ، را به آگاه سازی تیره بختان حاضر در صحنه جنگ گذراند تا مگر راه را از چاه تشخیص دهند و دست از جنگ و خونریزی ناحق بردارند.
ب. حفظ قدرت با دامن زدن به خشونت: در مقابل، یزید از روز اول اعمال خشونت برای تاسیس حکومت و استفاده از زور و تهدید برای نهادینه و ماندگار سازی قدرت را، بر شیوه های متعارف مبتنی بر دو شرط همزمان شایستگی قبلی و رضایت عمومی که قرآن و سنت نیز بر آن تاکید کرده بود، ترجیح داد. بسیاری از بیعت هایی که از سوی معاویه برای یزید گرفته شد و بعد از مرگ او و روی کارآمدن یزید ادامه یافت، با روش های غلط و استفاده از زر و زور و تزویر صورت گرفت. حاکم مدینه در اولین ملاقات با امام حسین علیه السلام، ماموریت گرفتن بیعت به هر قیمت را به امام علیه السلام اعلام کرد. با استنکاف عملی حضرت از بیعت اجباری، فشارهای روز افزون آغاز گشت و امام علیه السلام و یارانش را مجبور به خروج از خانه ها و کاشانه های خود ساخت. عوامل حکومت بعد از اقامت امام علیه السلام در مکه، خود را برای تحمیل جنگ بر ضد آن حضرت در خانه خدا آماده کردند. آنان در جنگی تحمیلی و نابرابر نماینده او، مسلم رحمت الله علیه را، به شکلی فجیع، به شهادت رساندند. در نهایت، حکومت یزید با گسیل کردن هزاران نظامی از دور و نزدیک، به آن حضرت اجازه ندادند وارد کوفه شود و فاجعه بزرگ شهادت سالار شهیدان علیه السلام در کربلا را رقم زدند.
نتیجه: حکومت اسلامی مانند بسیاری از حکومت های دیگر، از جمله انواعی از حکومت های جدید، عنوانی فریبنده است که می تواند ذیل آن حکمرانی خدا پسندانه یا شیطانی جریان یابد. اگر حکومتی بنام دین، در عمل، نتوانست رضایت عموم مردم را جلب کند و از روز اول یا در وسط کار اراده سیاسی خود را با ابزارهای غیرانسانی بر جامعه تحمیل کرد، در همان لحظه، رضایت خداوند را نیز از دست می دهد. چنین حکومتی اگر هم در نام اسلامی باشد، در عمل، حکومتی ضد اسلامی است