اخلاق رحیمانه؛ رمز ماندگاری مدرسه نبوی دنبویر تاریخ بشر
برچسپ ها: اخلاق ، رمز ، نبوی ، ماندگاری ، رحیمانه



خود آن عالیجناب ، خود را به معلم بودن و نیز معلم آسان گیر معرفی نمود و فرمود: “إنّ اللَّه تعالى لم یبعثنی معنّتا و لا متعنّتا و لکن بعثنی معلّما میسّرا.” ؛ خداوند مرا اشکال گیر و اشکال تراش نفرستاده بلکه آموزگار و آسانگیر فرستاده است. (نهج الفصاحه)
در این مدرسه ؛ معلم فقط همگان را به یک نقطه که تمام مقصد و مقصود است راهنمایی می کند و آن “دعوت به خدایی شدن” است ؛ “وَدَاعِيًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِ وَسِرَاجࣰا مُّنِيرࣰا” ( احزاب / ۴۶)
او در این معلمی ؛ نفوسِ بشری را با روش های نوری به عالَم بالا دعوت می کند.
روشِ نوری او ؛ تعلیم و تربیت نفوس بر اساس یک جمله است ؛ مَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةࣰ لِّلۡعَٰلَمِينَ – (انبیاء / ۱۰۷)
شاگردان متفاوت مدرسه نبوی
او در این بین شاگردان متفاوتی دارد؛ برخی از آنان در نهایت جذبه و محبت او قرار گرفته و عاشق دلباخته معلم الهی خود هستند بگونه ای که برای پیامبر رحمت (ص) از همه چیز خود گذشتند ؛ “للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم و اموالهم یبتغون فضلا من الله و رضوانا و ینصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون” ( حشر/ ۸)
بله ؛ برخی هم هستند که بازیگوش هستند و یا حرف گوش نکن ! پیامبر رحمت (ص) با آنان نیز روش معلمی خاصی بر اساس محبت و رحمت و اخلاق دارد و آن روش بر اساس گذشت و اخلاق است؛ «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین» (اعراف /۱۹۹)
نوع رحمت عادی و غیر عادی
پیامبر رحمت (ص) ، نهایت رحمت است اما در عین حال رحمت او گاه به شکل عادی است و گاه به شکل خاص است.
قرآن به این دو ، چنین اشارت فرمود : «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه / ۱۲۸)
علامه طباطبایی آیه فوق را با چینی ادبیاتی توصیف نمود؛ “رسول الله (ص) در خیرخواهى و نجات شما -چه مؤمن و چه غیر مؤمن- حریص است. او به شما علاقه دارد و دلسوز شما است . او میخواهد هر چه خوبى است از آن شما باشد . اما نسبت به خصوص مؤمنان مهربان است؛ یعنی به شدت دوست شان دارد.”(المیزان ج ۹ ص۴۱۱)
رحمت پیامبر نسبت به دشمنان
وقتی برای رسول الله (ص) رحمتی به وسعت روح وسیع ، و بلکه به باور استاد معظم علامه آیت الله حسن زاده آملی؛ روح بی نهایت -بر اساس مقام فوق تجرد- ترسیم می شود، طبعا ؛ رحمت او شامل دشمن هم می شود.
اینجاست که بزرگان مشکل آفرین قریش در مواجهه با پیروزی پیامبر (ص) که فکر می کردند شمشیر پیامبر (ص) از آنان برداشته نشود و با گله پیامبر از رفتار گذشته شان مواجه بودند ، اما در پاسخ به سوال رسول الله که با شما چه خواهم کرد ؟ با صراحت اعتراف به “برادری” پیامبر رحمت (ص) کردند و اعلام در آسودگی کردند ؛
“وكان صناديد قريش قد دخلوا الكعبة و هم يظنّون أنّ السّيف لا يرفع عنهم، فقال(ص) لهم : ألا لبئس جيران النّبىّ كنتم، لقد كذّبتم و طردتم ثم ما رضيتم حتى جئتمونى فى بلادي و تقاتلوننى . يا أهل مكّة ما ترون أنّى فاعل بكم؟ قالوا: خيرا، أخ كريم و ابن أخ كريم، قال: اذهبوا فأنتم الطّلقاء. فأعتقهم رسول اللّه(ص) و قد كان اللّه – تعالى – أمكنه من رقابهم عنوة، و كانوا له فيئا فلذلك سمّوا الطّلقاء، ثمّ بايعوه على الإسلام. «وَ رَأَيْتَ اَلنّٰاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اَللّٰهِ» (تفسیر جوامع الجامع ج۲ ص ۵۶۱)
در این جا بود که پیامبر خدا عفو نمود ، و مهمتر ؛ اجازه هرگونه سرزنشی از سوی هر کسی با توجه به یک آیه قرآن گرفت و آن آیه درباره بخشش حضرت یوسف است، فرمود: «فإنى أقول كما قال أخى يوسف: لاََ تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ اَلْيَوْمَ يَغْفِرُ اَللََّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ اَلرََّاحِمِينَ» (سوره یوسف / ۹۲) این جمله نشاندهنده عفو عمومی پیامبر و نهایت اخلاق و محبت و رحمت آن پیامبر بزرگ خداست. ( المغازي ج۲ ص۸۳۵)
رحمت پیامبر در جریان معصیت کار
امیرالمومنین (ع) اولین و آخرین شاگرد امتیازی رسول الله (ص) در مدرسه اوست ، اسلام را به دین محبت معرفیزپ نمود و فرمود : ان هذا الاسلام ؛ دین الله ، .. اقام دعائمه علی محبته .( نهج البلاغه ، خ ۱۹۸)
چنین دین و چنین پیامبری ، متخلفان و عاصیان را نیز درخور اِعمال محبت معرفی میکند و لذاست که فرمود : “انما ینبغی لاهل العصمه و المصنوع الیهم فی السلامه ان یرحموا اهل الذنوب و المعصیه.” (نهج البلاغه خ ۱۴۰)
و بعد ، از سیره با محبت رسول الله (ص) می گوید ؛ پیامبر ، حق الله و حدود شرعی را بر عاصیان پیاده می کرد و حتی در مورد تبهکار اعدامی ، خود بر بدن او نماز می خواند و سهم او و نام او را از دفتر مسلمین حذف نمیکرد ؛ “قد علمتم ان رسول الله رجم الزانی المحصن ثم صلی علیه .. اقام حق الله فیهم ولم یمنعهم سهمهم من الاسلام و لم یُخرج اسمائهم من بین اهله”. (نهج البلاغه ، خ ۱۲۷)
او رحمت دارد گرچه برای برخی شاید سودمند نباشد
گرچه ابر و باران رحمت او بر همه بارید و می بارد ، اما می تواند برای برخی سنگ دلان و صخره مایگان بی اثر باشد!
پیامبر خدا (ص) وقتی پیراهن خود را برای عبدالله بن اُبی -منافق مشهورمدنیه- فرستاد که البته به درخواست فرزند مومن و لایق او بوده تا در قبر پدرش قرار دهد ، اصحاب سوال داشتند ، چرا ؟ حضرت (ص) پاسخ داد و فرمود : پیراهن من دردی از او دوا نمیکند ! ؛ إنَّ قَمِيصِى لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُ مِنَ اللهِ شَيْئًا. (مجمع البیان و الدرمنثور ، ذیل آیه ۸۴ توبه)
پیامبر رحمت رانتی ندارد
خصوصیت “رحمت واسعه نبویه” این است که رحمت او تقسیم بشکل کم و زیاد براساس معیارهای منفعتی نخواهد بود و به تعبیری پیامبر (ص) اِعمال رحمت رانتی نمی کند.
رسول الله ، مردی از قبیله بنی اسد به نام ابن اببیّه را برای جمعآوری صدقات فرستاد. وی پس از بازگشت از ماموریت خود و هنگام حسابرسی قسمتی از صدقات را تحویل بیتالمال داد و گفت این برای شماست و قسمتی را برای خود نگاه داشت و گفت: این به من هدیه شده است. پیامبر (ص) از این برخورد به شدت ناراحت شد و به منبر رفت. و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: چه میشود عاملی را که برای جمعآوری صدقات میفرستیم، میگوید این برای شماست و این به من هدیه شده است. آیا اگر او تا کنون در خانه پدر یا خانه مادرش نشسته بود و مسوولیتی از جانب حکومت نداشت، چیزی به او هدیه میدادند؟ سوگند به آن کسی که جانم به دست اوست هیچ یک از شما به چیزی از بیتالمال چنگ نمیاندازد؛ مگر اینکه روز قیامت وی را در حالی که آن چیز و بال گردنش شده است، به محشر وارد میکنند؛ با شتری که از خود صدا در میآورد یا گاوی که نفیر میکشد یا گوسفندی که با صدای بلند صدا میکند. (صحیح مسلم ج۱۲ ص۲۱۸)
پیامبر رحمت گزینشی ندارد
بر اساس رحمت واسعه ، صاحب آنچنان رحمتی ، برای ارتباط محبتی د رحمتی ، گزینشی عمل نمیکند.
جالب است همانطوریکه همه مردان حق صحبت و سوال از پیامبر (ص) دارند ، زنان هم بصورت کامل از این حق بهرمند هستند و اجازه دارند براحتی حرفشان را بزنند .
نمونه آن این که عده ای از زنان آمدند و سوال اعتراضی داشتند چرا در قرآن نام مردان برده شده ولی از نام ما خبری نیست؟ (جاءت وافدة النساء الی رسول الله ، فقالت یارسول الله الیس رب الرجال و النسا و انت رسول الیهم ؟ فما بالنا یذکر الله الرجال و لایذکرنا؟ نخشیان لایکون فینا خیر و لا لله فینا حاجه) . در اینجا بود این آیه ۳۲ سوره نساء نازل شد؛ “لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ” ؛ برای مردان از آنچه کسب کرده اند بهره ای است، و برای زنان هم از آنچه کسب کرده اند بهره ای است. (مجمع البیان ، ج ۳ص۱۰۵)
همنشینی با رسول الله در “سلوک اخلاقِ رحیمانه”
برای بهرمندی بیشتر از رحمت بیکرانِ او و نشستنِ در سایه سار محبتش ؛ باید به اخلاق او زیبا شد.
رسول خدا (ص) فرمود : “إِنَ أَقْرَبَکمْ مِنِّی غَداً وَ أَوْجَبَکمْ عَلَی شَفَاعَةً أَصْدَقُکمْ لِسَاناً وَ أَدَّاکمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَحْسَنُکمْ خُلُقاً وَ أَقْرَبُکمْ مِنَ النَّاسِ”.
همانا نزدیک ترین شما به من در فردایِ (قیامت) و سزاوارترین شما به شفاعت من ؛ راستگوترین، امانت دارترین، خوش اخلاق ترین و نزدیک ترین شما به مردم است. (امالی صدوق / ۴۱۱ م ۷۶)
در منابع اهل سنت مانند “سنن تِرمذی” چنین آمده ؛ «إن من أحبكم إلي وأقربكم مني مجلساً يوم القيامة أحسنكم أخلاقاً». «به درستی که محبوبترین و نزدیکترین کس به من در هم نشینی روز قیامت کسی میباشد که اخلاقش از همه نیکوتر باشد».
جاهای مهم اِعمال اخلاقِ رحیمانه
رحمت و محبت در پوشش اخلاقی بودن ، در همه بسیار ارزشمند است ، اما ظهور اخلاق در مقاطع مهمی میتواند اثرات تربیتی و عرفانی بیشتری در تربیتِ نفس و ارتقاء جامعه داشته باشد .
از آن جمله ؛ گرفتن حقِ مظلوم از ظالم است که در جمله ای پیامبر خاتم(ص) مى فرماید: «… و مَن أخذ للمظلوم مِن الظالم کان معى فى الجنة مصاحباً…»؛ «هرکسى داد ستمدیده اى را از ستمگر بگیرد، در بهشت با من و یار و همنشین من باشد.» (بحار الأنوار ، ج ۷۵ ص ۳۵۹)
مورددیگری که “اخلاقِ رحمت” را پیامبر (ص) مورد تاکید قرار داده ، توجه افراد و جامعه به فرزندان بدون سرپرست و فاقد مدیریت صحیح است که فرمود: «أَنَا وَكَافِلُ الْيَتِيمِ كَهَاتَيْنِ فِي الْجَنَّةِ ، وَأَشَارَ بِالسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى ، وَفَرَّقَ بَيْنَهُمَا قَلِيلًا » .
«من و کسی که سرپرست یتیم باشد در بهشت به مانند این دو هستیم و به دو انگشت اشاره و انگشت میانی اشاره فرمودند». (شهاب الأخبار-کلمات قصار پیامبر- /۱۳۸)
و در حدیث دیگر به سه مورد مهم دیگر که ضرورت اخلاق رحیمانه می رود اشاره نمود و فرمود : “اِرْحَموا عَزيزاً ذَلَّ، وَ غَنيّاً افتْقَرَ، وَ عالِماً ضاعَ بَينَ جُهّالٍ.
فرمود: به بزرگی که خوار شده، توانگری که تهیدست شده، دانشمندی که میان نادانان تباه شده، مهربانی کنید. (تحف العقول)
جناب مولوی این حدیث را چنین با نظم زیبا درآورد:
گفت پیغمبر که با این سه گروه
رحم آرید ار ز سنگید و ز کوه
آنک او بعد از رئیسی خوار شد
وآن توانگر هم که بیدینار شد
وآن سوم آن عالمی که اندر جهان
مبتلی گردد میان ابلهان (مثنوی ؛ دفتر پنجم)
خطر جامعه بی رحم
رسول الله (ص) که با تابلوی “رحمةللعالمین” آمد ، سخت از جامعه ای که از اخلاق رحیمانه عاری باشد ، نگران است!
آن پیامبر بی بدیل فرمود : “يأتي علَى الناسِ زَمانٌ يكونُ الناسُ فيه ذِئابا ، فَمَن لم يكن ذِئبا أكَلَتهُ الذِّئابُ . ؛ زمانى بر مردم مى آيد كه در آن زمان مردم گرگ هستند. بنا بر اين، اگر كسى گرگ نباشد، گرگها او را مى خورند.(تحف العقول /۵۴)
ذکر این نکته سودمند و رفع شبهه می کند که معنای حدیث ؛ این نیست که در جامعه همه گرگ اند !! بلکه مقصود آن است که انسان در برخورد با افراد در جامعه گاهی نقطه ای از جامعه بصورت جدی چشم را به خود جلب می کند ، و آن نقطه ؛ نقطه بدرفتاری برخی از افراد با یکدیگر است و این ضعفِ اخلاقی و دوری از محبت و رحمت بقدری دیده میشود.
به امید روزی که جهان و انسان ، در مدرسه اخلاقِ رحیمانه پیامبر خدا (ص) جملگی صاحب امتیاز باشند.