19 دی بود و.. صدای گلوله بوی خون
برچسپ ها: قم ، قیام ، شهر ، مردم ، دی ، 19
در اواسط دی ماه 1356 نامه ای از طرف دربار توسط داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی برای انتشار به روزنامه اطلاعات داده شد. شاید آن روز کسی از سران رژیم باور نمی کرد که این نامه همچون جرقه ای در انبار باروت، رژیم را به آتش خواهد کشید.
مسعودی صاحب امتیاز روزنامه پس از مطالعه مقاله، نگران واکنش علما شد اما در تماس با همایون و آموزگار نخست وزیر وقت دریافت که بعضی از مفاد تند و تحریک آمیز مقاله به خواست شاه گنجانده شده است.
* این نامه نوعی تسویه حساب شخصی شاه، با امام خمینی به حساب می آمد. پس از شهادت آیت الله مصطفی خمینی، در جریان برگزاری مراسم های متعدد یادبود، از امام خمینی تجلیل و بر ضد رژیم شاه تظاهرات شد. همچنین گزارشی از عراق رسید که آیت الله خمینی در رساله عملیه ی خود، سلطنت را غیر شرعی اعلام کرده و این نظر در چاپ جدیدی از توضیح المسائل ایشان منتشر شده است.
* شاه دچار توهم شده بود و فکر می کرد در جامعه ی آن روز نقش یک رهبر الهی و روئین تن را بازی می کند. او در مصاحبه با اوربانا فالاچی گفته بود: «از طرف خداوند برگزیده شده ام تا مأموریتی انجام دهم... من تنها نیستم چون قدرتی مرا همراهی می کند که دیگران قادر به دیدن آن نیستند... من پیام هایی دریافت می کنم.»
* این مقاله در روز هفدهم دی ماه، سالروز کشف حجاب در روزنامه اطلاعات چاپ شد.
در این مقاله که نویسنده ی آن احمد رشیدی مطلق، معرفی شده بود، به طور صریح بی حجابی به عنوان فضیلت و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع سیاه معرفی شد. همچنین توهین های متعددی به امام شده و از قیام پانزده خرداد 1342 به عنوان توطئه استعمار سرخ و سیاه یاد شد.
* پس از اطلاع از محتوای مقاله، طلاب برای تصمیم گیری به منزل آیت الله نوری همدانی رفتند.
یک دسته معتقد بودند که فردا کلاس های درس را برگزار کنند و در خلال درس، درباره اهانت به مقدسات دینی و روحانیون به ویژه امام خمینی بحث و تبادل نظر کنند. اما دسته ی دوم که اکثریت را تشکیل می دادند، معتقد به مبارزه با رژیم و موج آفرینی بودند.
در نهآیت تصمیم گرفته شد که در روز هجدهم دی درس های حوزه تعطیل شود.
همین مسأله باعث شد در روز هجدهم دی ماه عده ای از طلاب در مقابل بیت آیت الله گلپایگانی و علامه طباطبایی و برخی دیگر از مراجع اجتماع کنند و از حمایت آنها برخوردار شوند.
* بازاریان با مشاهده حرکت حوزه به حمایت از آن، در روز نوزدهم دی بازار را تعطیل کردند.
صبح روز نوزدهم، اداره اطلاعات و امنیت و شهربانی قم به همراه نیروهای کمکی که از تهران وارد شده بودند در سطح شهر به ویژه حوالی مدارس علمیه و حرم حضرت معصومه(س) پراکنده شدند.
اقشار مختلف مردم که شامل بازاریان، طلاب، دانش آموزان و دانشجویان، زنان و کارگران و... بودند، در مقابل مدرسه ی خان و میدان آستانه تجمع کردند و به طرف بیت آیت الله میرزا هاشم آملی رفتند. اما تجمع عظیم مردم در بعد از ظهر آن روز صورت گرفت.
بعد از ظهر آن روز، پس از سخنان آیت الله نوری همدانی، جمعیت ده هزار نفری قصد داشتند از طریق خیابان ساحلی به منازل آیت سلطانی طباطبایی و مشکینی بروند اما مأموران رژیم، خواب دیگری برای مردم بی دفاع دیده اند.
یکی از مأموران رژیم، برای ظاهرسازی و دست و پا کردن بهانه ای برای شروع سرکوب مردم، شیشه ی یک بانک را شکست و مأمور دیگری باقیمانده شیشه ها را با سنگ نشانه گرفت. همین بهانه باعث شد تا اسلحه ها به طرف مردم نشانه رود و...
* درگیری و جنگ و گریز تا ساعاتی از شب ادامه یافت. مردم در خیابان ها شعار می دادند: «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی...»
بعد از این حادثه طلاب و علمای قم با انتشار اعلامیه ای ضمن محکوم کردن کشتار مردم بی دفاع، این سؤال را مطرح کردند که «ایا فضای باز سیاسی به این معناست که اگر کسانی به مطالب غیر واقعی روزنامه اعتراض کنند باید با گلوله پاسخ بگیرند؟»
* هیچ کس نمی داند که در این روز واقعاً چند نفر مجروح و یا شهید شدند. بسیاری از مجروحان از ترس دستگیری به بیمارستان مراجعه نکردند و احتمالاً خانواده ی برخی از شهدا از ترس ساواک شهدای خود را مخفیانه به خاک سپردند و فقط نام پنج شهید به ثبت رسید که یکی از آنها یک نوجوان سیزده ساله بود.
* «سرکوب اغتشاشات قم»!
این تعبیری بود که در رسانه ها درباره قیام مردم قم به کار برده شد. پس از این ماجرا، صبح روز 23 دی 1356 رژیم پهلوی عده ای از کارمندان و اعضای حزب رستاخیز را جمع آوری نمود و سوار بر اتوبوس راهی قم کرد. آنان به حمایت از شاه «جاوید شاه» گویان به سمت حرم حرکت کردند.
* چهلم پشت چهلم!
برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای شهرهای مختلف، جلسات سخنرانی و تظاهرات خیابانی به رفتار سیاسی انقلابیون و مردم تبدیل شد. در جریان همین مجالس مردم به پاس مجاهدت ها و قدرت ویژه آیت الله خمینی به او لقب امام دادند. امام سرنگونی قریب الوقوع رژیم شاه را پیش بینی کرد و این پیش بینی یک سال بعد به وقوع پیوست.