شعر ممد نبودی ... سروده ی جواد عزیزی همرزم شهید
متن شعر ممد نبودی ... سروده ی جواد عزیزی همرزم شهید
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويــــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »
اي نخل غلتيده به خون
اشكي از شادي
هم چو من بفشان ... روز آزادي
خيل ياران را ... خيز و ياري كن
دشت شادي را ... آبـياري كن
نخل در آ تش شعله ور
گر چه شد بي سر
نو بتي د يگر گشته بار آور
شهد پيروزي خوشـهء خرما
زورق و من ... ماهي و دريا
ممد نبودي ببيني
گريهء باران لاله روياند از تربت ياران
گشته آبادان هرچه ويران شد
تربـت ياران گلباران شد
«ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
آه و و ا و يـــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »
گرفته