همراه با راستگویان در بازار متقلبان
برچسپ ها: امام صادق ، تقلب ، راستگویی
همراه با راستگویان در بازار متقلبان
« یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقین » (1)
ملقب شدن ائمه معصومین علیهم السلام به القابی كه بدان معروف هستند هر یك دارای وجهی است كه نیاز به بررسی های تاریخی و كلامی دارد. به عنوان مثال لقب «امیرالمۆمنین» كه مخصوص امام علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به طور مشخص به ایشان مخصوص شده است و كس دیگری مستحق چنین لقبی نیست، و اساسا استعمال آن نیز برای دیگری هر كس كه باشد جائز نمی باشد .
مثال دیگر لقب «زین العابدین» برای امام سجاد علیه السلام می باشد كه وجه این لقب یا لقب «سجاد» برای همه واضح است و همچنین لقب «باقر» برای امام پنجم علیه السلام نیز به خاطر مقام علمی ویژه آن حضرت و پیش گویی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بوده است و این لقب نیز مثل لقب «امیرالمۆمنین» از ناحیه رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان امام داده شده است.
آنچه در این مقاله مدّ نظر است بررسی لقب «صادق» برای امام ششم علیه السلام است، چرا كه همه ائمه معصومین ما علیهم صلوات الله از راستگوترین مردمان بوده اند چنانچه در ذیل آیه سوره توبه كه در ابتدای نوشتار آوردیم، روایاتی وجود دارد با این مضمون كه منظور از "صادقان" در این آیه كه خداوند به همه مۆمنان دستور می دهد كه خود را با آنان همراه كنند، ائمه معصومین علیهم السلام می باشند به عنوان مثال:
برید بن معاویه می گوید از امام باقر علیه السلام در مورد این آیه سۆال نمودم كه "صادقان" چه كسانی هستند، امام باقر علیه السلام فرمود :
« فقط ما اهل بیت مراد هستیم. » (2)
در دوران امامت امام صادق علیه السلام، دروغ در امر دین، جامعه را فرا گرفته بود و می رفت تا دین حقیقی به طور كامل مضمحل شود. در این بین دستگاه خلافت نیز بر این اوضاع آشفته از طریق استخدام فقهای درباری می افزود
نكته دیگر كه قابل ذكر است این كه اساسا امام معصوم قبل از هر چیز و هر نوع عصمتی دارای عصمت در كلام است، - و مهمترین نوع عصمت نیز همین است، چرا كه هدف خداوند از برانگیختن معصوم در بین بشر انتقال شریعت آسمانی بدون دستبرد و خطا و اشتباه به مردم است - پس طبعا باید هر امام معصومی راستگوترین مردم باشد .
حال سۆال این است كه با وجود راستگو بودن همه معصومان چرا فقط امام صادق علیه السلام ملقب به این لقب شدند؟!!
یكی از وجوهی كه می توان در این رابطه ذكر نمود این است كه در زمان امام صادق علیه السلام دروغ گویان كثرت قابل توجهی پیدا كردند و مذاهب مختلف فقهی و كلامی بیشتر در عصر این امام بزرگوار شیوع پیدا نمود و بدعت ها گسترش یافت. هر روزه از هر گوشه و كناری كسی پیدا می شد و مذهب و فتوایی را به بازار دین فروشی می آورد و به مردمان جاهل و كم اطلاع عرضه می كرد. طبعا برای این كه كالای تقلبی او به فروش رود نیاز بود تا از برچسب های قلابی استفاده كند.
اولین برچسب قلابی، جعل حدیث و نسبت دادن آن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود. دیگری نسبت دادن احادیث دروغین به صحابه و تابعین؛ و برچسب دیگر، تولید و ترویج تفاسیر مجعول و نسبت دادن آن به پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه؛ و چهارم اختراع قرائت های عجیب و غریب برای قرآن و نسبت دادن آنها به پیامبر صلی الله علیه و آله.(3)
این موارد در بین عموم مسلمانان بود اما در بین خاصه و جماعت شیعیان نیز باز دروغگویانی پیدا می شدند كه به ائمه قبلی خصوصا امام باقر علیه السلام احادیث جعلی را نسبت می دادند.(4)
خلاصه، در دوران امامت امام صادق علیه السلام، دروغ در امر دین، جامعه را فرا گرفته بود و می رفت تا دین حقیقی به طور كامل مضمحل شود. در این بین دستگاه خلافت نیز بر این اوضاع آشفته از طریق استخدام فقهای درباری می افزود، افرادی مثل ابوحنیفه و مالك كه روزی سر سفره امام صادق علیه السلام نیز نشسته بودند و از آن نمك خورده بودند، برای خوش آمد دستگاه، در مقابل آن حضرت مكاتب فقهی اختراع می كردند و با قدرت و ثروت خلافت به ترویج آن می پرداختند. چنانچه همین مالك كتاب فقهی معروف خود « الموطأ » را به دستور مستقیم خلیفه نوشت و با پول و زور وی مكتب فقهی خود را رواج داد.(5)
تنها كسی كه در آن بازار شلوغ می توانست كالای أصیل و غیرتقلبی عرضه كند كسی نبود جز جعفر بن محمد علیهماالسلام چرا كه او بود كه علم خود را از راه پدرانش سینه به سینه أخذ نموده بود تا برسد به پیامبر صلی الله علیه و آله
در این كارزار سخت بود كه خداوند حجت ششم خود را برانگیخت تا از دین محمد صلی الله علیه و آله بار دیگر دفاع نماید و آن را احیا كند.(6) تنها كسی كه در آن بازار شلوغ می توانست كالای أصیل و غیرتقلبی عرضه كند كسی نبود جز جعفر بن محمد علیهماالسلام چرا كه او بود كه علم خود را از راه پدرانش سینه به سینه أخذ نموده بود تا برسد به پیامبر صلی الله علیه و آله، و تنها كسی بود كه می توانست و حق داشت كه ادعا كند علم خود را از سرچشمه زلال وحی دریافت نموده است، این كه می بینیم می فرمود :
« حدیث من حدیث پدرم، و حدیث پدرم حدیث جدّم، و حدیث جدّم حدیث حسین علیه السلام، وحدیث حسین حدیث حسن علیهماالسلام، و حدیث حسن حدیث امیرالمومنین علیهماالسلام، و حدیث امیرالمومنین علیه السلام حدیث رسول خدا صلی الله علیه وآله، وحدیث رسول الله صلی الله علیه وآله كلام خداوند عزّ و جلّ می باشد. » (7) در همین راستا بوده است.
چه كسی در زمان امام صادق علیه السلام چنین ادعایی را می توانست داشته باشد و اگر می داشت آیا منطقا از او مورد قبول بود ؟!
هر كس این ادعا را می نمود دروغگویی بزرگ به شمار می رفت و تنها كسی كه این ادعا از او پذیرفته بود امام ششم بود و به همین دلیل بود كه بسیاری از بزرگان اهل تسنن نیز به خدمت آن حضرت رسیده و أخذ حدیث می نمودند. فلذا بود كه آن حضرت ملقب به «صادق» شد.
پی نوشت ها :
1- توبه /119.
2- كافی ج1 ص208.
3- برای اطلاع بیشتر به "القرآن الكریم و روایات المدرستین" تألیف علامه عسكری و كتاب "الطهارة" امام خمینی(ره) ج1 ص249مراجعه شود.
4- بحارالانوار ج25 ص289.
5- موسوعة طبقات الفقهاء ج2 ص474 به بعد.
6- برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به كتاب "نقش ائمه در احیاء دین" اثر علامه عسكری.
7- كافی ج1 ص53.