نفت، سلطه، کودتا

برچسپ ها: سه ، قطره ، خون

Print Friendly and PDF

به تو که می اندیشم، یاد آن روزهای تلخی می افتم که کودتای 28 مرداد 1332، دولتی دست نشانده به ارمغان آورد که ریاست آن را سپهبد فضل الله زاهدی بر عهده داشت. آن روزها که شاه فراری به دعوت این نخست وزیر کودتاچی به میهن بازگشت و چندی از استقرار این مهره ها نگذشته بود که دولت های استعماری و سهیم در کودتا، حضور خود در ایران را به نمایش گذاشتند. همان روزها بود که نیکسون، معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا سفر دوره ای خود به خاورمیانه دور، آسیا و آفریقا آغاز کرد تا پیام آور به اصطلاح، صلح آمریکایی باشد و در حقیقت می آمد تا نتیجه سرمایه گذاری بیست و یک میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند. اما ملت ایران هنوز در بهت کودتا به سر می برد و دردی جانکاه بر روح و روانش مستولی بود و اکنون در این شرایط می بایست، پذیرای نمایندگان دشمن نیز باشد.

 

دیگر خاموشی جایز نبود. باید سکوت شکسته می شد و دانشجویان سکوت را شکستند و آغازگر راه شدند. شهید چمران آن روزها را خوب به خاطر می آورد؛ که خودش همان روزها در دانشکده فنی بود و به چشم دید قساوت ها و سنگدلی ها را:

 

... روز بعد از کشتار دانشجویان نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. از سکوت و سکون گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا وعده هر گونه مساعدت و کمک نمود و به رئیس جمهوری آمریکا پیغام برد که آسوده بخوابد؛ چون نگرانی او که نوشته بود و گو این که مخاطراتی که متوجه ایران بود، تخفیف یافته است. معذالک ابرهایی که ایران را تهدید می کرد، به کلی متلاشی و پراکنده نشده است، برطرف شده و مملکت امن و امان است... وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم. صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند. آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم، دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد را می بینم....

 

یادت هست چقدر تلخ بود آن روزها. صبح روز ورود نیکسون که یکی از روزنامه ها در سرمقاله خود تحت عنوان سه قطره خوننامه سرگشاده ای به نیکسون نوشت و فوراً هم توقیف شد. ولی دانشجویان سحرخیزی که خواب و خوراک نداشتند و استراحت در کنار مرگ دوستانشان میسر نبود، زودتر از پلیس روزنامه را خواندند. دردمندانه نوشته بود نویسنده که در این نامه سرگشاده، ابتدا به سنت قدیم ما ایرانی ها اشاره شده بود که هرگاه دوستی از سفر می آید یا کسی از زیارت باز می گردد و یا شخصیتی بزرگ وارد می شود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او، گاوی یا گوسفندی قربانی می کنیم. آن گاه خطاب به نیکسون گفته بود: آقای نیکسون، وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما 3 نفر از بهترین جوانان این کشور؛ یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند.[1]

 

پست بود و حقیر؛ دون مایه و ذلیل رژیم پهلوی، افتخارش دریوزگی و قبله اش آمریکا و مقتدایش هوس هاس بی پایانش که برای نشان دادن قدرت خود به آمریکا، تصمیم به تلافی علیه دانشجویان گرفت و می خواست عده ای از آن ها را در جریان استقبال از نیکسون قربانی کند و برای این که حتماً این کار به خوبی انجام شود، سربازان را تهدید کرده بود: دستور اکید صادر شده بود که همه ما باید تیراندازی کنیم و به ما گفته شده بود که گلوله ها و تفنگ های سربازان بعد از مأموریت، بازرسی خواهد شد و اگر کسی تیراندازی نکرده باشد، تحت تعقیب قرار خواهد گرفت. بنابراین من نیز اجباراً تیراندازی کردم. ولی خدا شاهد است که تمام گلوله ها را به سقف یا دیوار شلیک کردم.[2]

 

آن روز صبح هیچ کس نمی دانست آسمان به نظاره چه خواهد نشست تا روزی به زبان درآید و بگوید سفاکی ها و جنایت های آدمک های سیاستمدار ایران را که سر در آخور آمریکای به اصطلاح متمدن اما در حقیقت وحشی و گاوچران داشتند. دانشجویان مانند روزهای گذشته خود را برای برپایی تظاهرات دیگری در محیط دانشگاه و خیابان های اطراف آماده کردند. اما شواهد نشان می داد که نظامیان به منظور آرام کردن جامعه برای پذیرایی از معاون رئیس جمهور آمریکا و رویارویی با اعتراض های فزاینده دانشجویان، در آماده باش به سر می بردند و عزم خود را جزم کردند تا از دانشجویان زهر چشم بگیرند تا مذاکرات نیکسون با مقامات ایرانی در کمال آرامش انجام شود.

 

اوضاع در تهران، به ویژه دانشگاه تهران و خیابان های منتهی به آن غیر عادی بود. رژیم در اقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کرد. از بامداد آن روز، همه وقوع یک حادثه را پیش بینی می کردند. دانشجویان با درک و شم سیاسی خود، هوشیارانه سعی داشتند کمترین مستمسکی به دست بهانه جویان ندهند، اما جوّ کاملاً ملتهب بود. اندکی بعد، سربازان به داخل دانشکده ها هجوم آوردند و عده زیادی از دانشجویان و حتی استادان را دستگیر کردند و مورد ضرب و شتم و فحش و ناسزا قرار دادند. دانشجویان در برابر این اقدام تحریک آمیز، با متانت و سکوت، فقط وقایع را زیر نظر گرفتند. اندک زمانی بعد، در حالی که عقربه های ساعت حدود 10 بامداد را نشان می داد و دانشجویان سر کلاس های درس بودند، ناگاه شماری از سربازان دسته جانبازلشکر زرهی به همراه عده ای سرباز معمولی به دانشکده فنی یورش بردند. دستاویز آنان برای ورود به دانشکده، شناسایی عده ای از دانشجویان بود که رژیم آن ها را شورشی و اغتشاشگر خوانده بود که در خلال روزهای گذشته به نظامیان بی احترامی کرده بودند.

 

مهندس خلیلی، رئیس دانشکده فنی به منظور پیش گیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، دستور داد زنگ کلاس ها پیش از موعد زده شود. وی به همراه دکتر عابدی، معاونش، چند تن از خدمتگزاران دانشکده را مأمور کرد به کلاس های درس رفته و از طرف آنان به دانشجویان اطلاع دهند که هر چه زودتر، با آرامش و بدون شعار دادن از دانشکده خارج شوند.

 

هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یکباره با شورش سربازان مسلح و حمله آنان با سر نیزه مواجه شدند که عده ای از دانشجویان مجروح شدند. اقدام وحشیانه نیروی نظامی، واکنش برخی از دانشجویان خشمگین را برانگیخت. دانشجویان به هنگام دفاع از خود و عقب نشینی در برابر حمله سربازان مسلح به شعار دادن روی آوردند. افراد جانبازکه به فرمان تیمسار تیمور بختیار، فرمانده لشکر به دانشگاه آمده بودند، به روی دانشجویان بی گناه آتش گشودند که در نتیجه 3 دانشجوی دانشکده فنی به شهادت رسیدند:

 

شهید مهدی شریعت رضوی؛ متولد 16 آذر 1311 در مشهد که پدرش از بازاریان خوشنام و خدام آستان قدس رضوی بود. گزارش پزشکی قانونی در مورد مرگ وی چنین بود: ... فقط به علت زخم سرنیزه فوت کرده است. سر نیزه ران راست وی را به شدت خرد کرده و شریان ها را پاره نموده ... یک گلوله نیز به دست راست وی اصابت کرده که جلدی بوده و نمی توانسته باعث مرگ باشد. اما شریعت رضوی در حالی به شهادت رسید که به سختی مجروح شده بود و پس از اصابت گلوله به شهادت رسید.

 

شهید احمد قندچی؛ متولد 1310 که در کودکی از داشتن نعمت پدر محروم شد. در روز حادثه رگبار مسلسل سینه اش را شکافت و در حالی که در روی زمین از درد به خود می پیچید، سربازی با فرو بردن سرنیزه به بدنش، او را به شهادت رساند.

 

شهید مصطفی بزرگ نیا؛ متولد سال 1311 و فرزند فرج الله بزرگ نیا از مقامات عالی رتبه بانک کشاورزی بود. اولین تیرهایی که در کریدورهای دانشکده شلیک شد، بر سینه او نشست و از پشت سر مورد اصابت سر نیزه سربازی قرار گرفت و جان سپرد. [3]

 

شاه دوباره همه چیز را خراب کرده بود. دوباره لایه ای دیگر روی نفرت مردم از خودش چیده بود. این نفرت لایه لایه شده بود و تو در تو که دیگر نمی شد اصلاحش کرد. اما شاه می کوشید برای کم کردن این لایه ها و این بار برای سرپوش گذاشتن بر این مسأله، به خانواده های این سه شهید باج و سفر کربلا را به آنان وعده داد. اما هیچ یک از خانواده ها این دعوت را پاسخ ندادند.

 

جیمز اف گودمحقق آمریکایی، سفر نیکسون به ایران را بدون حادثه روایت می کند. گویی در هجوم به دانشگاه 3 نفر کشته نشدند: ... در این وضعیت طوفانی بود که نیکسون نخستین سفر خارجی خود را به عنوان معاون رئیس جمهور انجام داد و پیام آور حسن نظر آمریکا برای شاه و زاهدی شد. یک همشهری، ویلیام تی هوگس، بازرگان اهل ویتی، از تهران به نیکسون هشدار داده بود که در روز 16 آذر منتظر تظاهرات سیاسی باشد؛ زیرا ایرانیان بر این اعتقاد بودند که ایالات متحده بیش از حد، از انگلیسی ها جانبداری می کند. بازرگانانی که او با آن ها ملاقات کرده بود، هنوز از مصدق حمایت می کنند. اما این سفر بدون حادثه سپری شد! عده کمی از ایرانیان می دانستند که ایالات متحده تا چه اندازه در حوادث مرداد ماه گذشته دخالت داشته است. نیکسون در 21 آذر ایران را ترک کرد و ستایش بی دریغ زاهدی که او را هوشمند، خردمند و دارای شخصیتی بسیار قوی می دانست، پشت سر گذاشت.[4]

 

آمریکایی ها عادت دارند که دم از حقوق بشر بزنند و مثل آب خوردن آدم بکشند! این بار هم از کنار این فاجعه به راحتی گذشتند.

 

اما حرکت خودجوش و ارزش آفرین 16 آذر پیامدهای مهمی را نیز در پی داشت:

 

انسجام هر چه بیشتر تشکیلات سیاسی دانشجویی از 28 مرداد 1332 تا پیروزی انقلاب اسلامی؛ ایجاد انگیزه برای تداوم مبارزات دانشجویی؛ نقطه عطف مبارزات ضد آمریکایی جنبش دانشجویی؛ حفظ خشم و کینه عمومی علیه آمیرکا، تا آن جا که با تداوم حرکت های ضد آمریکایی جنبش دانشجویی، اولین اقدام عملی دانشجویان دانشگاه ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فتح لانه جاسوسی بود که توسط دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفت. [5]

 

... و امروز، اگر چه از آن روزها، سال ها گذشته است؛ اما آنچه باید بماند و من و تو باید از آن درس بگیریم؛ این که تن به ذلت ندهیم و پا در رکاب یزید و یزیدهای زمانه نشویم و مولا و مقتدایمان را تنها نگذاریم، که آرزوی همه ما شهادتی است که مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح داده است ...

 

 

 

پی­نوشت:

 

[1]. سیاست روز، 16 آذر 1382.

 

[2]. همان.

 

[3]. یاد ایام، ضمیمه جام جم، ش 11، آذر 1384.

 

[4]. صاف گود، جیمز، ایالات متحده و آمریکا در سایه مصدق، ترجمه مهدی حقیقت خواه، ص 181.

 

[5]. یاد ایام، همان.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

امتحان مومن با سه خصلت!

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): مومن به چیزی سخت تر از نداشتن سه خصلت امتحان نشود، عرض شد: آن سه کدامند؟فرمود: کمک مالی(به برادران خود) با هرچه دارد،

سه شرط امنیت داشتن یک فرد

بی شک یکی از مولفه های مهم که تضمین کننده ثبات هر نظامی اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... است، مسأله ی امنیت است. وجود امنیت است که زمینه ی رشد و توسعه جوامع در طول تاریخ را فراهم نموده است.

سه فراز طلایی از دعای ماه رجب

روزی معلی بن خُنَیْس از امام صادق(علیه السلام) درخواست نمودند که دعایی را به او بیاموزد که جامع تمام چیزهایی باشد که شیعه در کتب خود جمع کرده است، امام صادق (علیه السلام) در جواب معلی دعایی را تعلیم فرمودند که در این نوشتار به فراز هایی از این دعا اشاره می کنیم.

سه ماه ویژه، سه شب ویژه

ماه شعبان ماهی است که قدر و منزلت آن را فقط خدا می‌داند و آنان که برگزیده و تربیت یافته اویند. ما شاگردان این مکتب مفتخریم که می‌توانیم با تواضع در برابر آموزش و پرورش الهی این خاندان، گوش جان به کلام ملکوتی آنان بسپاریم تا واگویند آنچه پروردگارشان به آن‌ها گفت و بشنویم اسراری را که در پس این آداب و احکام و مستحبات بر ما پوشیده است.

کارواشی سه روزه برای تطهیر روح

اگر اندکی از حجم خودشیفتگی های رایج خود را کم کنیم، اقرار خواهیم کرد که، زندگی در دنیا و فضای مدرنیته امروزی، زنگارهایی از جنس تاریکی را بر روح و جان ما نشانده است؛ خودشیفتگی هایی که انسان را از هویت واقعی او دور ساخته، به بیماری خود فراموشی، خدا فراموشی مبتلا کرده است، در این بین انسان های زیرک و هوشیار همواره به دنبال محملی برای نجات از این تاریکی ها و یافتن هویت واقعی خود می گردند.

3دستور اخلاقی امام علی علیه السلام

اى کمیل! هر روز را با یاد خدا آغاز کن و ذکر «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ» را هر روز فراموش نکن، و توکّل بر خدا بکن (هر روز «تَوَکَّلت عَلَى الله» بگو) و همه روز یادى از ما کن (و صلوات بر ما بفرست). سپس به خودت و خانه ات و خانواده ات فوت کن. (با انجام این اعمال) به فضل خداوند از شرّ آن روز ایمن خواهى بود.

سه عاملی که عزتتان را خدشه دار می کند

امام علی (علیه السلام) در کلام نورانى اش به پیامدها و آثار سوء سه رذیله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است که عمل نکردن به این توصیه می توان عزت انسان را خدشه دار کند.

سه خصوصیت سلمان فارسی

بعضی‌ها از طبقه‌ی مستضعف جامعه اصلاً بدشان می‌آید؛ حاضر نیستند طرف آنها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آنها می‌دانند؛ او نه؛ فقرا را دوست می‌داشت، آنها را بر اهل ثروت ترجیح می‌داد... اینها درس است دیگر. ما طلبه‌ها، ما جامعه‌ی روحانیت و علمی، یکی از خصوصیّات‌مان از اوّل همین بوده است که با ضعفا و طبقه‌ی ضِعاف نزدیک بوده‌ایم؛ این خیلی امتیاز بزرگی است... این خیلی چیز مهمّی است؛ این را باید نگه بداریم. حالا که علما و روحانیّت، به یک موقعیّتی در عالم سیاست دست پیدا کرده‌اند، نباید آنچه را تاریخچه‌ی ما و سنّت کهن ما است از دست بدهیم.

سه خصوصیت سلمان فارسی

«عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ الصّادِق(ع): ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی» راوی می گوید چقدر من زیاد می شنوم از شما که نام سلمان را می برید و از او یاد می کنید...[حضرت فرمود] می دانی چرا؟... سه خصوصیّت در سلمان بود که این موجب می شود که من او را زیاد یاد کنم:

سه رکن اساسی مهم در هر جامعه

از ارکان اساسی در هر جامعه که موجب آرامش مردم میباشد و باعث رشد و پیشرفت جامعه و استعداد های موجود در جامعه می شود به عنوان اولین گزینه می توان امنیت را نام برد

خواص سه گانه در کربلا.

اندیشمند نو معتزلی مصری سعی کرده است تاریخ اسلام را در سه واژه حقیقت، قبیله و غنیمت تحلیل و تفسیر کند. نگاهی به تاریخ کربلا و حادثه عاشورا هم نشان می دهد که ما در کربلا با سه واژه متفاوت روبرو هستیم؛

سه شرط فرود مهر خدا به زمینیان

امام کاظم(ع) در سخنی گهربار و حقوق بشری و بس سازنده‌ی دوسرا فرمود: اِنَّ اَهلَ الاَرضِ لَمَرحُومُونَ مَا تَحَابُّوا، وَ ادُّوا الاَمَانَةَ و َ عَمِلُوا الحَقَّ*

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد. درب قصر گشوده می شود.

قطره ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام

حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .

قطره ای از دریای عنایات حضرت رضا علیه السلام

طبق بینش وحیانی قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و اولیای الهی علیهم السلام به اذن خداوند متعال علاوه بر ولایت تشریعی بر موجودات عالم، از ولایت تکوینی نیز برخوردارند و امامت امام معصوم به دو طریق ثابت می شود: 1. نص از معصوم قبلی؛ 2. سیره و روش آن حضرت و تصرّف در موجودات به اذن الهی و صدور معجزات و کرامات.

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد.

قطره تا دریا

بی تردید، شهید مطهری، یکی از بزرگ ترین اندیشمندان جهان اسلام است که هنوز هم آثار گران سنگش، اهمیت والایی دارد. در این سلسله مقاله ها، به بررسی «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» در آثار این شهید والامقام می پردازیم.

قطره تا دریا

بی تردید، شهید مطهری، یکی از بزرگ ترین اندیشمندان جهان اسلام است که هنوز هم آثار گران سنگش، اهمیت والایی دارد. در این سلسله مقاله ها، به بررسی «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» در آثار این شهید والامقام می پردازیم.

آتش، خون، لبخند

سنگر را این طور برایمان تعریف کرده اند: محلی برای دفاع از دشمن و پناهگاهی در برابر هجوم او، البته سنگرها، کوچک و بزرگ دارند، که به سنگرهای انفرادی و تجمعی معروفند، سنگر فرماندهی و آموزش و پشتیبانی و امدادرسانی، اطلاعات و سنگرهای انبارمانند برای مهمات و آذوقه هم که متفاوت از دوسنگر قبلی می باشند.

کابین خون

نزدیک بود جنگ صفین پایان یابد و به شکست نهایی سپاه شام منتهی شود که حیله عمرو بن العاص جلو شکست شامیان را گرفت و مبارزه را متوقف کرد.

شبهای ماه خون

تعریفهای گوناگونی از اخلاص،ارائه شده است؛ چنانکه شیخ بهایی دراین باره می گوید: «تَنْزِیهُ الْعَمَلِ مِنْ اَنْیَکُونَ لِغَیْرِ اللّهِ فِیهِ نَصِیبٌ؛ اخلاص،پاکیزه کردن عمل از این است که در آنبهره ای برای غیر خدا باشد.» ایشان درفرازی دیگر می نگارد: «اَنْ لا یُرِیدُ عامِلُهُعَلَیْهِ عِوَضا فِی الدارَین؛ [اخلاص [ایناست که عمل کننده به آن در مقابل عملخود پاداشی را در دو جهان ارادهنکند.»

دوباره بوی هیزم بوی آتش

مشامم پر ز بوی فاطمیه غلاف و میخ و خون و تازیانه

معنای «خون بهای خدا» چیست؟

«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون آمده است.1 1. برای ثارالله معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را می طلبد و در مجموع به این معناست که خداوند، ولیّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می کند؛ زیرا ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و مقابله با خداوند است. به طور کلی از آن جهت که اهل بیت علیهم السلام «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است. در سرزمین مِنی با قربانی گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل می شود؛ زیرا فلسفه عمل حج گذار و قربانی کننده این است که او با تمسک به حقیقت «ورع» گلوی دیوِ طمع را می برد و آنچه از قربانی به خدای سبحان می رسد، گوشت و خون نیست، بلکه روح کردار و جان عمل (تقوا) است و حاجی وارث ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام است که اسماعیل نفسش را به قربانگاه می برد و آن را ذبح می کند و به لقاء الله می رسد. این سخن رهبر فقیدمان است که فرموده است:

از عید خون تا عید خدا

عید خون همان «عید اضحی»، به معنی قربانی کردن است. در سرزمین مِنی با قربانی گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل می شود؛ زیرا فلسفه عمل حج گذار و قربانی کننده این است که او با تمسک به حقیقت «ورع» گلوی دیوِ طمع را می برد و آنچه از قربانی به خدای سبحان می رسد

شبهای ماه خون

دوباره ماه خون فرا می رسد وعاشقان، گرد شمع حماسه عاشوراییانجمع می شوند. در این میان، ذکرموضوعات و ویژگیهایی که سبببلندی جایگاه آن حماسه سازان درسال 61 هجری شد، برای رهروان وعاشقان مکتب حسینی علیه السلام خالی ازلطف نیست. این مقاله تلاش کردهاست تا با بیان این موضوعات وبررسی آن در آیات، روایات، سیرهمعصومان و سیره حضرت امامخمینی رحمه الله و دیگر علما و بزرگان دینبه این مهم بپردازد و در پایان، توسلیمتناسب با موضوع را به میان آورد. امیداست که برای مبلّغان محترم به کار آید.